متن درس
تحلیل عرفانی-فلسفی فص موسویه از فصوص الحکم ابن عربی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۰۵۴)
دیباچه
فص موسویه از فصوص الحکم ابن عربی، چونان گوهری درخشان در گنجینه عرفان اسلامی، دریچهای است به سوی تأمل در حقیقت نزول موجودات از اسما و صفات الهی و تأثیر و تأثر متقابل آنها در عالم ناسوت. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تبیین و تحلیل این فص با رویکردی عرفانی و فلسفی میپردازد. هدف، ارائه متنی منسجم و علمی است که تمامی جزئیات و مفاهیم مطرحشده در درسگفتار را با شرح و تفصیل کامل، در ساختاری منظم و دانشگاهی، برای مخاطبان فرهیخته بازگو کند. متن با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات فاخر، تلاش دارد تا عمق معانی عرفانی را با زیبایی کلام درآمیزد، در حالی که وفاداری به محتوای اصلی را حفظ کرده و از هرگونه سادهنگاری یا خلاصهسازی پرهیز میکند.
بخش نخست: مبانی عرفانی نزول موجودات و اسما و صفات الهی
ظهور موجودات به مثابه نزولات علمی الهی
همه موجودات عالم هستی، از ذرهای ناچیز چون سنگ تا موجودی والا چون انسان، ظهورات و نزولات علمی اسما و صفات الهیاند. این موجودات، پیش از ظهور در عالم ناسوت، سفری روحانی را در عوالم علوی طی کرده و همه اسما و صفات الهی، از علم و قدرت تا لطف و جلال و جمال، را زیارت کردهاند. هر ذره، چونان آیینهای است که نور همه اسما و صفات الهی را در خود بازتاب میدهد. این نزول، فرآیندی است که از حضرة الهی آغاز شده و تا ظرف ماده در عالم ناسوت ادامه مییابد.
این دیدگاه با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد: إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (قدر: ۱)؛ «ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم». این آیه، نزول الهی را نهتنها به قرآن کریم، بلکه به همه مخلوقات تعمیم میدهد، گویی هر ذره در عالم، جلوهای از این نزول عظیم است.
| درنگ: هر ذره در عالم ناسوت، مظهر همه اسما و صفات الهی است که از عوالم علوی به ظرف ماده نازل شده و آیینهای از کمالات الهی را در خود متجلی میسازد. |
طی مراحل اسما و صفات توسط موجودات
هر موجود در عالم ناسوت، پیش از ظهور مادی، همه اسما و صفات الهی را، از علم و قدرت تا قهار و باطش، به ترتیب طی کرده و در هر مرحله، از فیض آن اسم بهرهمند شده است. این فرآیند، چونان سفری است که ذره از مبدأ الهی آغاز کرده و با عبور از عوالم ملکوت و جبروت، در نهایت در عالم ماده متجلی میشود. هر ذره، از سیب و گل تا سنگ و ریگ، حامل بوی همه اسما و صفات الهی است و به مثابه آیهای از آیات پروردگار، حقیقت وجودی خود را آشکار میسازد.
این اصل با مفهوم تجلی در عرفان اسلامی همراستاست، جایی که همه موجودات، مظهر اسمای حسنی الهیاند و در حد ظرفیت خویش، کمالات الهی را بازتاب میدهند.
ظهور همه اسما در هر ذره
هر ذره در عالم، اعم از سیب، شاخه گل یا ذرهای ریگ، آیهای است که همه اسما و صفات الهی را در خود متجلی میسازد. این ذرات، چونان آیینههای کوچک در برابر خورشید بیکران الهی، نور همه اسما را در خود جای دادهاند. این دیدگاه، عالم را کتابی میبیند که هر جزء آن، حروفی از اسما و صفات الهی را در خود نهفته دارد.
این مفهوم با آیه شریفه قرآن کریم تأیید میشود: وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا (هود: ۶)؛ «و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزیاش بر خداست». این آیه، وابستگی همه موجودات به فیض الهی را نشان میدهد، گویی رزق هر ذره، جلوهای از اسما و صفات اوست.
| درنگ: هر ذره در عالم، آیهای از اسما و صفات الهی است که در حد ظرفیت خویش، کمالات الهی را متجلی میسازد و کتاب وجود را با حروف الهی میآراید. |
بخش دوم: تأثیر و تأثر متقابل موجودات در عالم ناسوت
اصل تأثیر و تأثر متقابل
همه موجودات عالم، از انسان و حیوان تا اشیای بیجان، در شبکهای از تأثیر و تأثر متقابل قرار دارند. هیچ موجودی از این تعامل مستثنا نیست، چه این تأثیر محسوس باشد، مانند تصادف دو خودرو، و چه غیرمحسوس، مانند اثر تنفس انسان بر عالم یا افتادن ریگ در اقیانوس. این تأثیرات، چونان موجهایی در دریای وجود، همه عالم را در بر میگیرند، حتی اگر از درک انسانی پنهان باشند.
این اصل با نظام علی و معلولی در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، که عالم را شبکهای از تعاملات متقابل میبیند، جایی که هیچ موجودی بیتأثیر یا بیتأثر نیست.
| درنگ: همه موجودات عالم در شبکهای از تأثیر و تأثر متقابل قرار دارند، گویی هر ذره، موجی است که در دریای وجود، همه عالم را متأثر میسازد. |
نمونههای تأثیر و تأثر در عالم
تأثیرات موجودات در عالم، گاه در سطح مادی و محسوس، مانند برخورد خودروها یا تنفس انسان، و گاه در سطح غیرمحسوس، مانند اثر یک ذره ریگ در اقیانوس، ظاهر میشود. این تأثیرات، چونان نسیمی است که شاخسار درختان را به حرکت درمیآورد، حتی اگر چشم انسان آن را نبیند. برای مثال، تنفس یک انسان، موجی در عالم ایجاد میکند که همه موجودات را، هرچند ناچیز، متأثر میسازد.
تأثیرات غیرمحسوس و ناشناخته
بسیاری از تأثیرات موجودات، از درک علمی و حسی انسان خارجاند، اما این محدودیت ادراک، وجود تأثیر را نفی نمیکند. عالم، چونان اقیانوسی است که امواج بیشمار آن، فراتر از دید انسان، در هم میآمیزند. این اصل با آیه شریفه قرآن کریم تأیید میشود: وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا (اسراء: ۸۵)؛ «و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است». این آیه، محدودیت علم بشری را در برابر وسعت تأثیرات عالم نشان میدهد.
| درنگ: محدودیت ادراک انسانی، مانع از نفی تأثیرات غیرمحسوس موجودات نیست، گویی عالم، اقیانوسی است که امواجش فراتر از دید بشر در جریان است. |
تأثیرات شرعی و اجتماعی
شریعت، با آگاهی از تأثیر و تأثر متقابل موجودات، به دوری از افراد ناپاک و نزدیکی به صالحان توصیه میکند. این توصیه، چونان چراغی است که مسیر انسان را از تأثیرات منفی حفظ کرده و به سوی خیر و کمال رهنمون میسازد. حدیث «المؤمن مرآة المؤمن» (مؤمن آینه مؤمن است) این اصل را تأیید میکند، که مؤمنان در تعامل با یکدیگر، آیینهای برای بازتاب خیر و کمالاند.
تأثیر دوسویه در تربیت
در فرآیند تربیت، مربّی بر متربّی اثر میگذارد و متربّی نیز متقابلاً بر مربّی تأثیر دارد. این تعامل دوسویه، چونان رقصی هماهنگ میان دو موجود، نشاندهنده پویایی رابطه تربیتی است. این اصل، با مفهوم تعامل اجتماعی در عرفان و روانشناسی همخوانی دارد، که روابط انسانی را شبکهای از تأثیرات متقابل میبیند.
| درنگ: تربیت، رقصی دوسویه میان مربّی و متربّی است که هر یک، دیگری را در مسیر کمال متأثر میسازد. |
بخش سوم: نقد دیدگاه ابن عربی درباره تأثیر صغیر و کبیر
دیدگاه ابن عربی و نقد آن
ابن عربی معتقد است که تأثیر صغیر (مانند باران یا میوه) بر کبیر (مانند انسان یا پیامبر) بیش از تأثیر کبیر بر صغیر است. این دیدگاه، چونان ادعایی است که شاخهای کوچک را قویتر از تنه درخت میبیند. اما این نظر نادرست است، زیرا تأثیر کبیر بر صغیر، به دلیل قوت و کمال بیشتر، همواره افزونتر است. این نقد، با اصل فلسفی «العلة أقوى من المعلول» (علت قویتر از معلول است) همخوانی دارد، که کبیر را به عنوان علت، برتر از صغیر میداند.
| درنگ: تأثیر کبیر بر صغیر، به دلیل قوت و کمال بیشتر، افزونتر از تأثیر صغیر بر کبیر است، گویی تنه درخت، شاخه را در خود نگه میدارد. |
تأثیر باران بر پیامبر و دیگران
باران، به دلیل تازگی و نزول از خدا، بر پیامبر و دیگر انسانها اثر میگذارد و نشاط و طراوت به ارمغان میآورد. اما این اثر، به معنای افضلیت باران بر پیامبر نیست. حدیث «إنه حديث عهد بربه» (این تازه از پروردگارش آمده است) این تازگی را تأیید میکند، اما برتری ذاتی را نفی میسازد. باران، چونان نسیمی است که روح را تازه میکند، اما هرگز بر انسان، که مظهر اعلای اسما و صفات الهی است، برتری ندارد.
این اصل با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد: وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا (فرقان: ۴۸)؛ «و از آسمان آبی پاککننده نازل کردیم». این آیه، طهارت و خیر باران را نشان میدهد، اما آن را برتر از انسان نمیداند.
تأثیرات عام و مشترک
تازگی باران، میوه، یا نسیم، اثری عام و مشترک بر همه انسانها، اعم از مؤمن و کافر، دارد. این تأثیرات، چونان نور خورشید، همه را در بر میگیرند و نشاط و طراوت به ارمغان میآورند. این اصل با آیه شریفه قرآن کریم تأیید میشود: وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ (روم: ۴۶)؛ «و از آیات او این است که بادها را بشارتدهنده میفرستد». این آیه، تأثیر عمومی مخلوقات الهی را بر همه موجودات نشان میدهد.
| درنگ: تازگی مخلوقات، چونان نور خورشید، بر همه انسانها اثر میگذارد، اما این اثر، افضلیت ذاتی آنها را بر انسان نشان نمیدهد. |
نقد برتری صغیر بر کبیر
تأثیر صغیر، مانند باران یا میوه، بر کبیر، مانند انسان، به دلیل تازگی و نشاطآوری است، نه افضلیت ذاتی. این تأثیر، چونان عطر گلی است که فضا را معطر میکند، اما هرگز بر عظمت باغ برتری نمییابد. این نقد، با اصل فلسفی تمایز میان اثر و افضلیت همراستاست، که اثرگذاری را از برتری ذاتی جدا میسازد.
بخش چهارم: ادراک کاملان و معارف الهی
ادراک کاملان از حقایق الهی
کاملان، یعنی انبیا و اولیا، از هر موجود محسوس، مانند باران یا میوه، معانی الهی را ادراک میکنند. این ادراک، چونان کلیدی است که قفلهای حقایق الهی را میگشاید و معانی نازلشده از حضرة الهی را در صور محسوسات آشکار میسازد. این اصل با آیه شریفه قرآن کریم تأیید میشود: وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (انعام: ۷۵)؛ «و اینگونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم». این آیه، ادراک کاملان از ملکوت عالم را نشان میدهد.
| درنگ: کاملان، چونان آیینههای صیقلیافته، از هر محسوس، معانی الهی را ادراک میکنند و حقایق نازلشده از حضرة الهی را در صور عالم میبینند. |
عدم غافلگیری اولیا
اولیای الهی، به دلیل ادراک پیشینی و علم لدنی، از هیچ رویدادی غافلگیر نمیشوند. آنها، چونان دیدهبانانی در برج بلند عرفان، حوادث را پیش از وقوع میبینند و برای آن آمادهاند. این اصل، با نمونههایی از سیره معصومان، مانند حضرت علی علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام، تأیید میشود که با علم به مقتل و مصیبت خویش، با آرامش و رضا به استقبال آن رفتند.
| درنگ: اولیای الهی، با علم لدنی، چونان دیدهبانان عالم، پیش از وقوع حوادث، آنها را میبینند و با رضا و آرامش به استقبال آن میروند. |
باران به مثابه صورت علم الهی
باران، به دلیل طهارت و تازگی، مظهر علم الهی است که از حضرة الهی نازل میشود. این نزول، چونان جویباری است که از سرچشمه حکمت الهی جاری شده و زمین وجود را سیراب میکند. این دیدگاه با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد: وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ (ذاریات: ۴۹)؛ «و از هر چیز دو گونه آفریدیم». این آیه، تنوع تجلیات الهی را در عالم نشان میدهد.
رفع موانع برای ظهور حقایق
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، با برداشتن عمامه و قرار گرفتن در معرض باران، موانع ظهور حقایق را برطرف کردند. این عمل، چونان گشودن پنجرهای به سوی نور الهی، امکان دریافت علوم و معانی را فراهم میسازد. مغز، محل ادراک عقلیات، و قلب، محل دریافت وجدانیات است، و باران، با اثر بر مغز، عقلیات را تازه میکند و قلب را برای وجدانیات آماده میسازد.
| درنگ: رفع موانع، چونان گشودن پنجرهای به سوی نور الهی، امکان ظهور حقایق و علوم را در مغز و قلب فراهم میسازد. |
سائل به مثابه رسول الهی
سائل، مانند رسولی از جانب خدا، حامل خیر الهی است و پاسخ به او، چه در علم و چه در مال، عملی توحیدی و عرفانی است. حدیث «السائل رسول الله» (سائل، فرستاده خداست) این اصل را تأیید میکند. این دیدگاه، سائل را چونان آیینهای میبیند که خیر الهی را به انسان بازمیتاباند.
بخش پنجم: ضرورت احیای علوم عرفانی در حوزههای علمی
لزوم تشريح اسما و صفات در علوم عرفانی
حوزههای علمی باید به تشريح اسما و صفات الهی در موجودات بپردازند تا مظهر هر موجود مشخص شود. این تشريح، چونان کالبدشکافی وجود، حقیقت هر ذره را آشکار میسازد. برای مثال، باید بررسی شود که یک گل یا سنگ، مظهر کدام اسم الهی است و چه اثری در عالم دارد. این رویکرد، علوم عرفانی را از تمرکز بر امور مادی، مانند ساختوساز، به سوی تبیین حقایق وجودی هدایت میکند.
| درنگ: تشريح اسما و صفات در موجودات، چونان کالبدشکافی وجود، حقیقت هر ذره را آشکار میسازد و علوم عرفانی را از مادیات به سوی حقایق هدایت میکند. |
فرازمانی بودن معصومان
معصومان علیهمالسلام، چونان ستارگان فرازمانی، در گذشته، حال و آینده حضور دارند. دعاها و زیارات آنها، مانند دعای کمیل و زیارتنامهها، گنجینههایی از علوم عرفانی، فلسفی و روانشناختیاند که باید مورد مطالعه و تشريح قرار گیرند. این اصل با آیه شریفه قرآن کریم تأیید میشود: وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا (شوری: ۵۲)؛ «و اینگونه روحی از امر خود به تو وحی کردیم». این آیه، حضور دائمی وحی و معارف الهی را نشان میدهد.
انتقاد از عدم بهرهبرداری از معارف دینی
معارف دینی، مانند دعای کمیل و زیارات، چونان گنجهایی مدفون، به دلیل عدم مطالعه و تشريح، از دسترس خارج شدهاند. این معارف، حامل علوم عمیقیاند که میتوانند پاسخگوی نیازهای فلسفی، عرفانی و اجتماعی باشند، اما به دلیل غفلت، نفله میشوند. این نقد، بر ضرورت بازنگری در رویکرد علوم دینی به این ذخایر تأکید دارد.
| درنگ: معارف دینی، چونان گنجهایی مدفون، نیازمند تشريح و مطالعهاند تا علوم عرفانی و فلسفی آنها برای هدایت جامعه به کار گرفته شود. |
انتقاد از تمرکز علوم دینی بر امور مادی
علوم دینی گاه به جای تمرکز بر تشريح حقایق وجودی، به امور مادی، مانند ساختوساز، مشغول میشوند. این تمرکز، چونان گم شدن در شاخ و برگ، ریشههای معرفت را از یاد میبرد. علوم دینی باید به سوی احیای معارف عرفانی و تشريح اسما و صفات حرکت کنند تا راهگشای حقیقتجویان باشند.
بخش ششم: ارزش هدایای ساده و نقد مادیگرایی
ارزش هدایای ساده در عرفان
هدایای ساده، مانند گل، صلوات یا بسمالله، اگر با نیت خیر عرضه شوند، اثری عرفانی و معنوی دارند. این هدایا، چونان نسیمی که عطر گل را میپراکند، محبت و کرامت را منتقل میکنند و از اسراف و مادیگرایی جلوگیری مینمایند. حدیث «لا یرد الإحسان إلا الحمار» (جز خر، احسان را رد نمیکند) ارزش این احسانهای ساده را تأیید میکند.
| درنگ: هدایای ساده، چونان نسیمی معطر، محبت و کرامت را منتقل میکنند و روح عرفان را در روابط انسانی زنده نگه میدارند. |
نقد مادیگرایی در مناسبتها
مناسبتهایی مانند روز مادر یا پدر، با تأکید بر هدایای مادی، چونان دامهایی، مردم را به عسر و حرج میاندازند. هدایای معنوی، مانند صلوات و دعا، چونان گوهرهایی درخشان، ارزش عرفانی بیشتری دارند و روح توحید را در جامعه زنده میکنند.
تأثیر تازگی در روح انسان
تازگی اشیا، مانند آب، میوه یا باران، اثری روانی و معنوی بر روح انسان دارد. این اثر، چونان جرعهای از چشمه زلال الهی، نشاط و طراوت به ارمغان میآورد. حدیث «إنه حديث عهد بربه» (این تازه از پروردگارش آمده است) این تازگی را تأیید میکند.
بخش هفتم: جمعبندی و نتیجهگیری
جمعبندی بخشها
تحلیل فص موسویه از فصوص الحکم، با تمرکز بر نزول موجودات از اسما و صفات الهی و تأثیر و تأثر متقابل آنها، به تبیین مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی پرداخته است. همه موجودات، مظهر اسما و صفات الهیاند و از عوالم علوی به ناسوت نازل شدهاند. تأثیر و تأثر متقابل، شبکهای از تعاملات را در عالم ایجاد کرده که کبیر بر صغیر، به دلیل قوت و کمال، تأثیر بیشتری دارد. اولیا و انبیا، با ادراک پیشینی، حقایق را پیش از وقوع میبینند و باران و دیگر مخلوقات، با تازگی خود، نشاط میآفرینند، اما افضل از انسان نیستند. علوم دینی باید به تشريح اسما و صفات و احیای معارف عرفانی بپردازند تا راهگشای حقیقتجویان باشند.
نتیجهگیری نهایی
این تحلیل، چونان چراغی در مسیر عرفان اسلامی، بر ضرورت انسجام فلسفی و اصلاح دیدگاههای نادرست، مانند برتری صغیر بر کبیر، تأکید دارد. عرفان حقیقی، در ادراک معانی الهی از محسوسات و فنای در حق است. این نوشتار، با حفظ تمامی محتوای درسگفتار و ارائه آن در ساختاری منظم و علمی، تلاش دارد تا مفاهیم عمیق عرفانی را برای مخاطبان فرهیخته روشن سازد و راه را برای تدوین عرفان شیعی هموار کند.
| با نظارت صادق خادمی |