متن درس
شرح فصوص الحکم: تأملی در حکمت قرار گرفتن موسی در تابوت و رمیدن در یم در فص موسویه
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۰۵۶)
مقدمه: درآمدی بر حکمت عرفانی فص موسویه
فص موسویه در فصوص الحکم ابنعربی، به کاوش در حکمتهای عرفانی مرتبط با زندگی و رسالت حضرت موسی علیهالسلام میپردازد. یکی از مباحث محوری این فص، حکمت قرار گرفتن موسی در تابوت و انداختن آن به دریا (یم) است که در قرآن کریم بهعنوان نشانهای از عنایت الهی به حفظ این پیامبر الهی مورد توجه قرار گرفته است. این نوشتار، با استناد به درسگفتار استاد فرزانه قدسسره، به بررسی دقیق این حکمت از منظر عرفانی و قرآنی میپردازد و دیدگاههای شیخ ابنعربی را با نگاهی نقادانه تحلیل میکند. هدف این متن، تبیین علمی و عمیق این موضوع با زبانی روشن و متین است که چونان آیینهای، حقیقت معرفت عرفانی را بازتاب دهد. با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و نقد تأویلات شاعرانه، این نوشتار میکوشد تا مفاهیم پیچیده عرفانی را به گونهای روشن سازد که راهگشای تأملات عمیق برای مخاطبان آگاه باشد. ساختار این متن، با عناوین و زیرعناوین منظم، به گونهای طراحی شده که هر بخش، به صورت مستقل و در عین حال منسجم، به جنبهای از این موضوع بپردازد.
بخش نخست: حکمت قرار گرفتن موسی در تابوت و رمیدن در یم
بیان قرآنی حکمت الهی
قرآن کریم در آیه شریفه وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (و به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر ده، و چون بر او ترسیدی، وی را به دریا بیفکن، و مترس و اندوهگین مباش که ما او را به تو بازمیگردانیم و او را از پیامبران قرار میدهیم) به الهام الهی به مادر موسی برای قرار دادن او در تابوت و انداختن آن به دریا اشاره دارد. این آیه، نشانهای از عنایت ویژه الهی به حفظ موسی علیهالسلام در برابر خطراتی است که او را تهدید میکرد. تابوت، به مثابه ظرفی برای حفاظت، و دریا، به عنوان بستری برای امداد الهی، در این واقعه نقشآفرینی میکنند.
این واقعه، مانند مشعلی است که در تاریکی خطر، راه حفظ الهی را روشن میسازد و اراده حق را در صیانت از بندگان برگزیدهاش نشان میدهد.
الهام الهی به مادر موسی
الهام الهی به مادر موسی، که او را به قرار دادن فرزندش در تابوت و سپردن او به دریا فراخواند، نشاندهنده اعتماد مطلق به اراده الهی است. این الهام، نه تنها برای حفظ جان موسی، بلکه برای تحقق رسالت او در آینده طراحی شده بود. خداوند، با اطمینان به مادر موسی که «مترس و اندوهگین مباش»، بر قدرت مطلق خود در حفاظت از بندگانش تأکید میورزد.
این الهام، مانند نسیمی است که در دل طوفان، آرامش و اطمینان را به ارمغان میآورد و مادر را به سوی تسلیم در برابر مشیت الهی رهنمون میسازد.
بخش دوم: نقد تفسیر عرفانی شیخ ابنعربی
تابوت به مثابه مظهر ناسوت
شیخ ابنعربی در تفسیر خود، تابوت را مظهر ناسوت و بدن موسی میداند و دریا را به دریای کمالات تشبیه میکند. او معتقد است که کمالات و خیرات انسانی از طریق جسم و قوای آن حاصل میشود و تابوت، به مثابه ظرف ناسوت، بستری برای ظهور این کمالات است. این دیدگاه، بدن را ابزار نفس برای کسب کمالات معرفی میکند، اما به دلیل فقدان استناد قرآنی و منطقی، مورد نقد قرار میگیرد.
این نقد، مانند صیقل دادن آیینهای است که باید از غبار تأویلات بیاساس پاک شود تا حقیقت را به روشنی بازتاب دهد.
نقد تأویلات شاعرانه
تفسیرهایی که تابوت را به ناسوت و دریا را به کمالات نسبت میدهند، بیشتر به شعر و تخیل شباهت دارند تا به تحلیل عرفانی مبتنی بر عقل و قرآن. این تأویلات، مانند جامهای زیبا اما بیمحتوا هستند که گرچه در ظاهر دلانگیزند، اما در باطن از حقیقت تهیاند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که چنین تفسیرهایی، انسان را از خرد و واقعیات زندگی قدرتمندانه دور میکنند و به جای روشنگری، به گمراهی میانجامند.
تابوت، وسیله حفظ و نه رشد
تابوت، در حقیقت، وسیلهای مادی برای حفظ جان موسی بود، نه عاملی برای رشد یا پیامبری او. خداوند میتوانست موسی را بدون تابوت و دریا حفظ کند، چنانکه در موارد دیگر، پیامبران را در شرایط مختلف (آتش برای ابراهیم، شکم ماهی برای یونس) حفظ کرد. این امر، مانند پلی است که مسافر را از خطر میرهاند، اما مقصد نهایی نیست.
بخش سوم: نفس انسانی و قوای آن
نفس ناطقه و قوای ظاهری و باطنی
نفس انسانی، با قوای ظاهری (مانند حواس پنجگانه) و باطنی (مانند خیال، حافظه، و وجدان)، به سوی کمالات حرکت میکند. این قوا، ابزارهایی هستند که نفس از طریق آنها خیرات و کمالات را کسب میکند. بدن، به مثابه ظرف ناسوت، بستری برای فعلیت یافتن این قواست، اما این امر، عمومیت دارد و اختصاص به موسی ندارد.
این فرآیند، مانند باغبانی است که با ابزارهای جسم و روح، بذر کمال را در زمین وجود میکارد و به بار مینشاند.
وحدت اطلاقی نفس
نفس انسانی، واحدی اطلاقی است که همه قوا (خیال، حافظه، وجدان) را در بر میگیرد. این قوا، حقیقت مستقل ندارند، بلکه مراتب و تعینات نفساند. وقتی از نفس سخن میگوییم، همه قوا را شامل میشود، اما وقتی قوای خاص (مانند عقل یا خیال) را نام میبریم، به مرتبهای خاص اشاره داریم. این وحدت، مانند دریایی است که همه رودها در آن جمع میشوند، اما هر رود، جلوهای خاص از آن دریاست.
انقیاد فطری و ارادی قوا
قوای انسانی، بهصورت فطری منقاد پروردگارند، چنانکه در آیه شریفه فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا (فطرتی که خدا مردم را بر آن سرشته است) آمده است. با این حال، در حوزه اراده، انسان ممکن است با معصیت از امر الهی سرپیچی کند. این دوگانگی، مانند جویباری است که بهطور طبیعی به سوی دریا جاری است، اما گاه با اراده، مسیر خود را کج میکند.
نقد جعل جداگانه قوا
برخلاف دیدگاه شیخ که قوای انسانی را جعل جداگانهای از سوی خدا میداند، استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که قوای انسانی، همراه با نفس ناطقه در خلقت اولیه انسان قرار داده شدهاند. این قوا، مانند برگهای گلی هستند که با باز شدن گل وجود، همزمان پدیدار میشوند و رشد میکنند، نه آنکه جداگانه به آن افزوده شوند.
بخش چهارم: نقد تأویلات غیرعقلانی و خرافات
نقد تأویلات خیالی
تأویلات خیالی، مانند نسبت دادن معانی شاعرانه به تابوت و دریا، از واقعیات عرفانی و قرآنی دورند. این تأویلات، مانند سرابی هستند که تشنه حقیقت را به سوی توهم میکشانند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عرفان باید بر پایه عقل و منطق استوار باشد تا انسان را به زندگی قدرتمندانه و معرفت حقیقی رهنمون سازد.
نقد باورهای خرافی
باورهای خرافی، مانند اعتقاد به سحر و جادو، انسان را از واقعیات زندگی، مانند مشکلات اقتصادی و اجتماعی، دور میکنند. این باورها، مانند سایههایی هستند که بر نور حقیقت میافتند و ذهن را از درک واقعیات بازمیدارند. استاد فرزانه قدسسره بر ضرورت پایبندی به عقلانیت و اجتناب از توهمات تأکید دارند.
نقد مقدسنمایی غیرواقعی
برخی ادعاهای مقدسنمایی، که با حقیقت سازگار نیستند، باید با عقل و صداقت بررسی شوند. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به یکی از عالمان دینی که از مقدسات غیرواقعی انتقاد میکرد، بر اهمیت صداقت در دینداری تأکید دارند. این نقد، مانند صیقل دادن گوهری است که باید از ناخالصیها پاک شود تا درخشش حقیقت را نشان دهد.
بخش پنجم: تنوع خلقت و تفاوت انسانها
تنوع در خلقت الهی
قرآن کریم در آیه شریفه وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتًا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ (و اوست که از آسمان آبی فرو فرستاد، پس به وسیله آن از هر چیزی نباتی رویاندیم) به تنوع در خلقت اشاره دارد. خداوند، خلقت را با تنوع آفریده است، از تفاوت در انگشتان دست گرفته تا تنوع در استعدادها و شرایط زندگی انسانها.
این تنوع، مانند باغی است که هر گل و گیاه آن، با رنگ و بویی خاص، جلوهای از زیبایی آفرینش را نشان میدهد.
تفاوت در مراتب و استعدادها
تفاوت انسانها در مراتب صفا، کدورت، قوت و ضعف نفس و بدن است. این تفاوتها، نتیجه امداد الهی و استمداد نفسانی است که در آیه شریفه لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا (خدا هیچ کس را جز به اندازه وسعش تکلیف نمیکند) نیز مورد تأکید قرار گرفته است. انسانها، مانند درختانی در یک جنگل، هرکدام با ارتفاع و شاخسار متفاوت، در مسیر کمال رشد میکنند.
تکالیف متفاوت انسانها
تکالیف انسانها نیز متناسب با استعدادها و شرایطشان متفاوت است. خداوند، به هر کس به اندازه توان و ظرفیتش تکلیف میدهد. این تفاوت، مانند معلمی است که برای هر شاگرد، تکلیفی متناسب با توانایی او تعیین میکند تا رشد او را تضمین کند.
بخش ششم: نقش ناسوت در فعلیت کمالات
ناسوت، ظرف تحقق کمالات
ناسوت، به مثابه ظرفی است که کمالات انسانی در آن فعلیت مییابد. امور کلی و معانی حقیقی، با محبت ذاتی، به سوی عالم شهادت حرکت میکنند تا در ظرف ناسوت به ظهور برسند. این فرآیند، مانند ریختن آب حیات در کوزه وجود است که تنها در این ظرف، قابل نوشیدن میشود.
عدم اختصاص ناسوت به موسی
ویژگی ناسوت، عمومیت دارد و به موسی اختصاص ندارد. همه موجودات، از گیاهان و حیوانات تا انسانها، در ظرف ناسوت به سوی کمالات خود حرکت میکنند. این عمومیت، مانند خورشیدی است که بر همه موجودات یکسان میتابد، اما هر یک به فراخور خود از آن بهره میگیرند.
بخش هفتم: امداد و استمداد در رشد انسان
نقش امداد الهی و استمداد نفسانی
تفاوت در استعداد و قدرت انسانها، نتیجه امداد الهی از عوالم ربوبی (مانند ملائکه و ارواح اولیا) و استمداد نفسانی از سوی انسان است. این امداد و استمداد، مانند دو بال هستند که پرنده وجود را به سوی کمال پرواز میدهند.
تأثیر عوالم ربوبی
عوالم ربوبی، از ملائکه و ارواح انبیا و مؤمنین، بر انسان اثر میگذارند و تفاوتها را ایجاد میکنند. این تأثیر، مانند نسیمی است که از عوالم بالا میوزد و روح انسان را به سوی کمال هدایت میکند.
بخش هشتم: تداعیهای عرفانی و نقد آنها
تداعیهای نفسانی
تداعیهایی مانند تعویض لباس و یادآوری گناهان، هوشمندیهای نفسانیاند که اثر فلسفی یا خارجی ندارند. این تداعیها، مانند سایههایی هستند که بر دیوار ذهن نقش میبندند، اما حقیقت خارجی ندارند.
نقد تأثیر فلسفی تداعیها
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تداعیهای عرفانی، گرچه میتوانند به آگاهی نفسانی کمک کنند، اما اثر فلسفی یا واقعی ندارند. این تمایز، مانند تفاوت میان نقش خیالی بر آب و گوهر حقیقی در صدف است.
بخش نهم: سکنای رب و نقد آن
سکنای رب در بدن
شیخ ابنعربی، بدن را تابوتی میداند که سکنای رب در آن قرار دارد. این دیدگاه، بدن را ظرف تجلی الهی معرفی میکند، اما استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که سکنا و وقار موسی، نتیجه اصطفای الهی است، نه تابوت یا دریا.
این نقد، مانند اصلاح خطای دیدی است که آیینه را با نور یکی میپندارد، در حالی که آیینه تنها محل ظهور نور است.
نقد اختصاص سکنا به موسی
سکنا و وقار موسی، نتیجه اراده و اصطفای الهی است، نه قرار گرفتن در تابوت یا دریا. این ویژگی، مانند گوهری است که از معدن الهی استخراج میشود، نه از ظرف مادی تابوت.
بخش دهم: نقد علم دینی و چالشهای آن
چالشهای فهم عرفانی در علم دینی
برخی رویکردهای علم دینی، به دلیل تمرکز بر الفاظ و تأویلات شاعرانه، از درک عمیق معارف عرفانی محروم ماندهاند. این امر، مانند مسافری است که به جای مقصد، به تابلوهای راهنما دل میبندد و از حقیقت بازمیماند.
نقد تأویلات غیرعلمی
تأویلات غیرعلمی در علم دینی، مانند تابوت بهعنوان ناسوت، از واقعیات قرآنی و عقلانی دورند. این تأویلات، مانند سایههایی هستند که بر نور حقیقت میافتند و مانع از روشنی معرفت میشوند.
جمعبندی
این نوشتار، با تمرکز بر آیه شریفه وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي و دیگر آیات مرتبط، به بررسی حکمت قرار گرفتن موسی در تابوت و رمیدن در یم پرداخت. تابوت، به عنوان وسیلهای مادی برای حفظ جان موسی، و دریا، به عنوان بستری برای امداد الهی، نقشآفرین بودند، اما نه عامل رشد یا پیامبری او. تفسیر شیخ ابنعربی که تابوت را مظهر ناسوت و دریا را دریای کمالات میداند، به دلیل فقدان پشتوانه قرآنی و منطقی، شاعرانه و غیرعلمی است. نفس انسانی، با قوای ظاهری و باطنی، در ظرف ناسوت به سوی کمالات حرکت میکند، اما این امر عمومیت دارد و اختصاص به موسی ندارد. تفاوت انسانها در مراتب صفا، استعداد و امداد الهی است که تنوع خلقت را رقم میزند. نقد تأویلات غیرعقلانی و خرافات، بر ضرورت پایبندی به عقل و منطق در عرفان تأکید دارد. این متن، با ارائه تحلیلی جامع و دقیق، زمینهای برای تأمل عمیق در مفاهیم عرفانی و قرآنی فراهم میآورد.