متن درس
تحلیل فص موسویه از فصوص الحکم: جایگاه مادر و مرضعه در عرفان اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۷۵)
مقدمه: درآمدی بر جایگاه مادر و مرضعه در عرفان اسلامی
فص موسویه از کتاب فصوص الحکم، تألیف شیخ محییالدین ابنعربی، یکی از عمیقترین بخشهای این اثر عرفانی است که به بررسی مفاهیم بنیادین در نسبت میان انسان و نظام خلقت میپردازد. در این میان، موضوع جایگاه مادر حقیقی (مکون) و مادر رضاعی (مرضعه) در چارچوب عرفانی و قرآنی، از مباحث کلیدی این فص است که در درسگفتار جلسه ۱۰۷۵ (مورخ ۱۳ آذر ۱۳۸۶) مورد تحلیل و نقد قرار گرفته است. این نوشتار، با هدف تبیین دقیق این موضوع، به بازنویسی و سازماندهی محتوای درسگفتار مذکور پرداخته و با استناد به آیات قرآن کریم، اصول عقلی، و دانشهای زیستی و روانشناختی، دیدگاههای شیخ و شارح را نقد و بررسی میکند. متن پیشرو، مانند چراغی در مسیر معرفت، راه را برای فهم عمیقتر جایگاه مادر در نظام خلقت الهی هموار میسازد و با رویکردی علمی و آکادمیک، از تحریف مفاهیم مقدس در عرفان اسلامی جلوگیری میکند.
بخش نخست: تبیین جایگاه مادر حقیقی و مرضعه
دیدگاه شیخ ابنعربی در فص موسویه
شیخ ابنعربی در فص موسویه، در بحث بازگشت حضرت موسی علیهالسلام به مادرش، به موضوع مادر و مرضعه پرداخته و مدعی شده است که مادر حقیقی کسی است که شیر میدهد (مرضعه)، نه کسی که فرزند را حمل و متولد میکند. او میفرماید:
فَأُمُّهُ عَلَى الْحَقِيقَةِ مَنْ أَرْضَعَتْهُ لَا مَنْ وَلَدَتْهُ
ترجمه: مادر بر حسب حقیقت، کسی است که شیر میدهد، نه کسی که او را زاده است.
این دیدگاه، مانند نسیمی که حقیقت را به بیراهه میبرد، جایگاه مادر حقیقی را به مرضعه تقلیل داده و با اصول قرآنی و عقلی ناسازگار است. مادر حقیقی، مانند درختی است که بذر وجود فرزند در خاک رحم او جوانه میزند، در حالی که مرضعه تنها شاخهای است که به رشد این درخت یاری میرساند.
تمایز میان تکوین و رشد
مادر حقیقی، کسی است که فرزند را در رحم خود تشکیل میدهد و وجود میبخشد، فرآیندی که قرآن کریم آن را با دقت و زیبایی در سوره مؤمنون شرح داده است:
ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ
ترجمه: سپس آن را آفرینشی دیگر بخشیدیم.
این آیه، مانند آینهای که مراحل خلقت انسان را بازتاب میدهد، نشاندهنده نقش تکوینی مادر در تبدیل نطفه به علقه، مضغه، و سرانجام انسانی کامل است. در مقابل، مرضعه تنها به رشد جسمانی فرزند از طریق شیر دادن کمک میکند. این تمایز، مانند خطی روشن میان حقیقت و مجاز، نشان میدهد که تکوین مادر، امری خلاقانه و الهی است، در حالی که نقش مرضعه، محدود به تغذیه و رشد است.
انحصار مادر حقیقی در برابر غیرانحصاری بودن مرضعه
نقش مادر حقیقی در تکوین فرزند، منحصربهفرد است، زیرا نطفه تنها در رحم او شکل میگیرد و به انسان تبدیل میشود. این انحصار، مانند کلیدی است که تنها یک در را میگشاید. در مقابل، مرضعه غیرانحصاری است؛ چهبسا حیوانی مانند گرگ یا موجودی دیگر، بهویژه در موارد تاریخی، نقش تغذیه فرزند را بر عهده گرفته باشد. این تمایز، مانند نوری که تاریکی را میزداید، جایگاه والای مادر حقیقی را در نظام خلقت الهی آشکار میسازد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست فص موسویه، با طرح جایگاه مادر و مرضعه، پرسشهایی عمیق درباره نقش این دو در نظام خلقت مطرح میسازد. دیدگاه شیخ ابنعربی، که مرضعه را مادر حقیقی میداند، با اصول قرآنی و عقلی ناسازگار است. مادر حقیقی، مانند خالقی ثانوی، نقش تکوینی در خلقت فرزند دارد، در حالی که مرضعه تنها به رشد او یاری میرساند. انحصار مادر در تکوین، مانند ستارهای در آسمان معرفت، جایگاه او را متمایز میسازد. این بخش، مانند بذری است که در خاک عقل کاشته شده و میوه حکمت را به بار میآورد.
بخش دوم: نقد ادعای طلبکاری فرزند از مادر
ادعای شارح و نقد آن
شارح فصوص الحکم مدعی است که جنین با مصرف خون و مواد زائد در رحم مادر، او را از بیماری یا هلاکت نجات میدهد و بدینترتیب بر مادر منت میگذارد. او میفرماید:
فَلِلْجَنِينِ الْمَنَّةُ عَلَى أُمِّهِ
ترجمه: پس جنین بر مادرش منت دارد.
این ادعا، مانند نسیمی که حقیقت را به بیراهه میبرد، از منظر علمی و قرآنی نادرست است. بدن مادر، مانند سیستمی حکیمانه طراحیشده توسط خداوند، بهصورت طبیعی مواد زائد را دفع میکند، چه جنینی در رحم باشد و چه نباشد. فرآیند بارداری، نهتنها بار مادر را سبک نمیکند، بلکه بار اضافی بر او تحمیل میکند، زیرا فضولات جنین نیز در رحم مادر دفع میشود. این دیدگاه، مانند ریختن آب در ظرفی نامناسب، با دانش زیستی و حکمت الهی ناسازگار است.
منت الهی در نظام خلقت
هیچ موجودی بر دیگری منت ندارد، بلکه خداوند بر همه خلق منت دارد که عالم را با نظم و زیبایی آفریده است. قرآن کریم میفرماید:
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه: بهراستی خداوند بر مؤمنان منت نهاد.
این آیه، مانند نوری که تاریکی را میزداید، نشان میدهد که منت حقیقی از آن خداوند است. فرآیند خلقت مادر و فرزند، مانند تار و پودی در پارچه حکمت الهی، بخشی از این نظام منظم است که هیچیک از اجزای آن بر دیگری برتری یا طلبکاری ندارد.
نقد منتگذاری مرضعه
شارح همچنین مدعی است که مرضعه، به دلیل شیر دادن با اراده، بر فرزند منت دارد. این ادعا نیز، مانند شاخهای که از درخت حقیقت جدا شده، نادرست است. شیر دادن مرضعه، گاه برای رفع فشار جسمانی اوست، مانند مادرانی که در گذشته شیر اضافی را میدوشیدند و دور میریختند. این فرآیند، مانند جریانی طبیعی در نظام خلقت، تحت اراده الهی است و نمیتوان آن را به منتگذاری نسبت داد.
جمعبندی بخش دوم
نقد ادعای طلبکاری جنین یا مرضعه از مادر، بر ضرورت پایبندی به اصول علمی و قرآنی تأکید دارد. بدن مادر، مانند سیستمی حکیمانه، مواد زائد را دفع میکند، و فرآیند بارداری بار اضافی بر او تحمیل مینماید. منت حقیقی، مانند نوری که از خورشید حقیقت ساطع میشود، از آن خداوند است. این بخش، مانند پلی است که از تاریکی ادعاهای غیرمستند به سوی نور حقیقت هدایت میکند.
بخش سوم: تبیین قرآنی بازگشت حضرت موسی به مادر
حکمت الهی در بازگشت موسی
قرآن کریم در سوره طه، آیه ۴۰، هدف بازگشت حضرت موسی علیهالسلام به مادرش را چنین بیان میکند:
فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ
ترجمه: پس تو را به مادرت بازگرداندیم تا دیدهاش روشن گردد و غمگین نشود.
این آیه، مانند آینهای که حکمت الهی را بازتاب میدهد، نشان میدهد که هدف بازگشت موسی، تسکین عاطفی مادر و رفع نگرانی او بوده است، نه ضرورت شیر مادر برای رسالت یا تربیت او. خداوند، مانند خالقی حکیم، امانتی را که از مادر گرفته بود، به او بازگرداند تا دلش آرام گیرد.
عواطف مادری در قرآن کریم
قرآن کریم در سوره طه، آیه ۳۹، عمق عاطفی مادر موسی را در برابر دستور الهی به قرار دادن فرزند در تابوت و دریا نشان میدهد:
أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ
ترجمه: او را در تابوتی نه و آن را به دریا افکن.
این آیه، مانند پردهای که از پیش چشمان کنار میرود، نگرانی و عشق مادری را آشکار میسازد. مادر موسی، مانند هر مادر دیگری، در برابر جدایی از فرزندش دچار اضطراب و اندوه بود، و خداوند با حکمت خود، این امانت را به او بازگرداند تا دلش آرام گیرد. این فرآیند، مانند جریانی از نور الهی، نشاندهنده توجه خداوند به عواطف انسانی است.
نقد ارتباط شیر مادر با نبوت
شارح مدعی است که شیر مادر موسی در رسالت او نقش داشته است. این ادعا، مانند شاخهای که از درخت حقیقت جدا شده، بیاساس است. انبیای دیگر، با شرایط متفاوت، از جمله فقدان مادر یا شیر دادن مرضعه، به رسالت رسیدند. نبوت، مانند نوری الهی، از عوامل مادی مانند شیر مادر مستقل است. این دیدگاه، مانند آینهای که حقیقت را بازتاب میدهد، بر استقلال رسالت از شرایط مادی تأکید دارد.
جمعبندی بخش سوم
بازگشت حضرت موسی به مادرش، مانند نوری که از آسمان حکمت الهی ساطع میشود، برای تسکین عاطفی مادر و رفع نگرانی او بود. آیات قرآن کریم، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، هدف این بازگشت را روشن شدن دل مادر و رفع حزن او بیان میکنند. نقد ادعای ارتباط شیر مادر با نبوت، بر استقلال رسالت از عوامل مادی تأکید دارد. این بخش، مانند پلی است که از تاریکی تفاسیر نادرست به سوی نور حقیقت هدایت میکند.
بخش چهارم: نقد اراده و نقش مادری
نقد ادعای عدم اراده مادر در تکوین
شارح مدعی است که مادر در فرآیند تکوین فرزند ارادهای ندارد و جنین بهصورت خودکار رشد میکند. این ادعا، مانند نسیمی که حقیقت را به بیراهه میبرد، با واقعیتهای روانشناختی و زیستی ناسازگار است. مادر، حتی در خواب، با ارادهای عمیق به حفظ فرزند متعهد است. این تعهد، مانند جریانی از عشق مادری، در تمام لحظات بارداری جاری است. در مقابل، مرضعه گاه بدون اراده، مانند زمانی که خواب است، شیر میدهد. این تمایز، مانند خطی روشن میان حقیقت و مجاز، نشاندهنده برتری اراده مادر حقیقی است.
نقد روانشناختی رفتار مادری
مادر در فرآیند بارداری، مانند نگهبانی که شب و روز از گنجی گرانبها محافظت میکند، دائماً به فرزند خود متمرکز است. مطالعات روانشناختی نشان میدهند که پیوند عاطفی مادر با جنین، حتی در خواب، او را به حفظ فرزند متعهد میسازد. این تعهد، مانند نوری که از قلب مادر ساطع میشود، جایگاه او را متمایز از مرضعه میکند. مرضعه، هرچند با احترام، تنها در لحظات شیر دادن به فرزند توجه دارد، و این توجه گاه بدون اراده است.
جمعبندی بخش چهارم
نقد ادعای عدم اراده مادر در تکوین، مانند چراغی است که تاریکی تفاسیر نادرست را میزداید. مادر حقیقی، با ارادهای عمیق و پیوندی عاطفی، مانند نگهبانی وفادار، از فرزند خود محافظت میکند. این تعهد، مانند جریانی از عشق الهی، جایگاه والای مادر را در نظام خلقت آشکار میسازد. این بخش، راه را برای فهم عمیقتر نقش مادری در عرفان اسلامی هموار میکند.
بخش پنجم: نقد تفاسیر عرفانی و ضرورت اصلاح
نقد خرق طبیعت توسط موسی
شارح مدعی است که حضرت موسی در طفولیت، با علم الهی، طبیعت را شکافت. این ادعا، مانند شاخهای که از درخت حقیقت جدا شده، بیاساس است. موسی در طفولیت، مانند هر نوزادی، فاقد تواناییهای خارقالعاده بود. خرق طبیعت، مانند شکافتن پردهای از حقیقت، نیازمند علم و قدرتی است که در این مرحله از زندگی موسی وجود نداشت. این تفسیر، مانند نسیمی که حقیقت را به بیراهه میبرد، با واقعیت قرآنی ناسازگار است.
نقد ربط آیه فاخلع نعلیک
شارح، آیه زیر را به موضوع بازگشت موسی به مادر مرتبط کرده است:
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ
ترجمه: پس کفشهایت را برکن.
این آیه، که به تجربه عرفانی موسی در وادی مقدس طوی اشاره دارد، هیچ ارتباطی با موضوع مادر و مرضعه ندارد. این ربط، مانند دوختن پارچهای نامتناسب به لباسی فاخر، فاقد سند و منطق است. تفاسیر عرفانی، مانند رودخانهای که باید زلال بماند، نیازمند پایبندی به متن قرآن کریم هستند.
نقد تحریف مفهوم مادر در عرفان
تقلیل جایگاه مادر حقیقی به مرضعه، مانند کمفروغ کردن نوری مقدس، به تضعیف مفهوم مادری در عرفان اسلامی منجر میشود. عرفان اسلامی، مانند درختی که ریشه در توحید دارد، باید مفاهیم دینی را تقویت کند، نه آنها را تحریف نماید. مادر، مانند واژهای مقدس در فرهنگ اسلامی، نیاز به هیچ پیشوند یا پسوندی ندارد و جایگاهش در نظام خلقت والاست.
جمعبندی بخش پنجم
نقد تفاسیر غیرمستند عرفانی، مانند چراغی است که تاریکی را میزداید و راه را برای عرفان توحیدی هموار میسازد. ادعاهای بیاساس، مانند خرق طبیعت توسط موسی در طفولیت یا ربط آیه فاخلع نعلیک به موضوع مادر، با متن قرآن کریم ناسازگارند. عرفان اسلامی باید مفاهیم مقدس مانند مادری را تقویت کند، نه تضعیف. این بخش، مانند بذری است که در خاک عقل کاشته شده و میوه حکمت را به بار میآورد.
بخش ششم: جایگاه مادر در فرهنگ اسلامی و ضرورت اصلاح علم دینی
مادر در فرهنگ اسلامی
مادر در فرهنگ اسلامی، مانند گوهری گرانبها، واژهای مقدس است که نیاز به هیچ پیشوند یا پسوندی ندارد. شرع مقدس، مادر رضاعی را مماثل مادر حقیقی قرار داده، اما مادر حقیقی جایگاه والایی دارد که غیرقابلمقایسه است. این جایگاه، مانند نوری که از حقیقت الهی ساطع میشود، در آیات قرآن کریم و روایات تأیید شده است. برای مثال، روایتی از پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «بهشت زیر پای مادران است.» این سخن، مانند ستارهای در آسمان ارزشهای اسلامی، جایگاه والای مادر را آشکار میسازد.
نقد ضعفهای علم دینی در تبیین مفاهیم
علم دینی، در تبیین مفاهیمی مانند مادر و مرضعه، گاه از ضعف در تحلیل و استدلال رنج برده است. برخی تفاسیر، مانند ادعای تفوق مرضعه یا طلبکاری جنین، مانند پارچهای وصلهدار، انسجام معرفتی را مخدوش کردهاند. این ضعفها، مانند سایهای بر نور حقیقت، نیازمند اصلاح و بازنگری علمی هستند. علم دینی، مانند درختی که باید شاخ و برگ آن هرس شود، باید از ادعاهای غیرمستند پالایش گردد.
ضرورت بازنگری متون عرفانی
متون عرفانی، مانند چشمهای که باید زلال بماند، نیازمند بازنگری علمی و استدلالی هستند. ادعاهای غیرمستند، مانند نسیمی که آب زلال را موجدار میکند، به تحریف مفاهیم دینی منجر میشوند. اصلاح این متون، مانند هرس درختی که میوههای شیرین به بار میآورد، به تقویت عرفان توحیدی و حفظ جایگاه مفاهیم مقدس مانند مادری کمک میکند.
جمعبندی بخش ششم
جایگاه مادر در فرهنگ اسلامی، مانند گوهری در صدف حقیقت، والا و مقدس است. نقد ضعفهای علم دینی و ضرورت بازنگری متون عرفانی، مانند چراغی است که راه را برای معرفت توحیدی روشن میسازد. علم دینی باید از ادعاهای غیرمستند پالایش شود تا با آیات قرآن کریم و اصول عقلی همخوانی یابد. این بخش، مانند پلی است که از تاریکی تحریف به سوی نور حقیقت هدایت میکند.
جمعبندی نهایی
تحلیل فص موسویه از فصوص الحکم، با تمرکز بر جایگاه مادر و مرضعه، درسهایی عمیق در باب عقلانیت، توحید، و حکمت الهی ارائه میدهد. مادر حقیقی، مانند خالقی ثانوی، نقش تکوینی در خلقت فرزند دارد که با نقش رشدی مرضعه غیرقابلمقایسه است. آیات قرآن کریم، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، هدف بازگشت حضرت موسی به مادرش را تسکین عاطفی او و رفع حزن بیان میکنند. نقد ادعاهای غیرمستند، مانند تفوق مرضعه، طلبکاری جنین، یا خرق طبیعت توسط موسی در طفولیت، بر ضرورت پایبندی به اصول قرآنی و عقلی تأکید دارد. عرفان اسلامی، مانند درختی که ریشه در توحید دارد، باید از تحریفها پالایش شود تا مفاهیم مقدسی مانند مادری را تقویت کند. این نوشتار، مانند چراغی در مسیر معرفت، راه را برای فهم عمیقتر نظام خلقت الهی و جایگاه والای مادر هموار میسازد.