در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 1085

متن درس




تحلیل فص موسویه در فصوص الحکم ابن‌عربی

تحلیل فص موسویه در فصوص الحکم ابن‌عربی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۸۵)

دیباچه

کتاب فصوص الحکم، اثر جاودانه محی‌الدین ابن‌عربی، گوهری درخشان در آسمان عرفان نظری است که با نگاهی عمیق به مفاهیم توحید، نبوت و مراتب وجود، راهی به سوی معرفت الهی می‌گشاید. فص موسویه، یکی از بخش‌های کلیدی این اثر، به بررسی فعل سقایه حضرت موسی علیه‌السلام در مدین و اقامه جدار توسط حضرت خضر می‌پردازد و از منظری عرفانی به تبیین خیر الهی، اخلاص در عمل و استقلال مأموریت‌های الهی می‌نشیند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، با رویکردی عرفانی، قرآنی و اجتماعی، به تحلیل و نقد این فص اختصاص دارد. هدف آن، ارائه تفسیری منسجم، مستند به قرآن کریم و منطق عقلانی است تا ضمن روشن‌سازی دیدگاه‌های ابن‌عربی، نقاط ضعف و قوت آن را با دقتی علمی بررسی کند. این تحلیل، مانند چشمه‌ای زلال از دل سنگ حقیقت، معرفت را به جان‌های تشنه می‌رساند و با تمثیلات و اشارات ادبی، مفاهیم پیچیده را به‌گونه‌ای روشن و دل‌انگیز عرضه می‌دارد.

بخش یکم: زمینه‌های ورود حضرت موسی به مدین و ویژگی‌های جامعه شعیب

ورود به مدین و رهایی از فرعون

حضرت موسی علیه‌السلام پس از فرار از مصر، که تحت سیطره ظلم فرعون بود، به شهر مدین در اردن وارد شد. مدین، منطقه‌ای امن و خارج از قلمرو فرعون بود که به موسی پناهگاهی برای رهایی از ستم فراهم آورد. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: ﴿لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾ (قصص: ۲۵؛ نترس، از قوم ستمگر نجات یافتی). این آیه، مانند نوری که از تاریکی ظلم به سوی روشنایی رهایی می‌تابد، امنیت موسی در مدین را نشان می‌دهد.

درنگ: مدین، پناهگاهی امن برای موسی بود که او را از ظلم فرعون رهایی بخشید.

موقعیت حضرت شعیب در مدین

حضرت شعیب علیه‌السلام، پیامبری سالمند و محترم، در مدین جایگاهی والا داشت. او با وجود مقام و عزت، توقعی از مردم برای انجام کارهایش، مانند چوپانی گوسفندان، نداشت. این استقلال، مانند درختی که خود ریشه در خاک استوار دارد، نشان‌دهنده عزت‌نفس و تواضع شعیب است. او بار خود را بر دوش دیگران نیفکند، چنان‌که در حدیثی آمده است: «ملعون من ألقى کله على الناس» (ملعون است کسی که بار خود را بر دوش دیگران اندازد). این اصل، مانند ستونی استوار، بر اهمیت خودکفایی و پرهیز از تحمیل بر دیگران تأکید دارد.

درنگ: شعیب، با وجود مقام والا، از تحمیل بار بر دیگران پرهیز کرد و استقلال خود را حفظ نمود.

نقش فعال زنان در جامعه شعیب

دختران شعیب، خود به چوپانی و آب دادن گوسفندان مشغول بودند و از حضور در جامعه ابایی نداشتند. این فعالیت، برخلاف عادت برخی جوامع که زنان را پنهان می‌کنند، نشان‌دهنده نقش سازنده زنان در جامعه‌ای مبتنی بر ارزش‌های دینی است. پنهان‌سازی زنان، که در برخی دوره‌ها به نام دین رایج شد، مانند بستن بال‌های پرنده‌ای که برای پرواز آفریده شده، به فلج شدن جامعه و افزایش حرص و زیاده‌خواهی منجر می‌شود. این نقد، مانند آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، بر ضرورت حضور فعال زنان در جامعه تأکید دارد.

درنگ: حضور فعال زنان در جامعه شعیب، نشان‌دهنده نقش سازنده آنان و نقد پنهان‌سازی زنان به نام دین است.

نقد توقعات غیرمشروع در علم دینی

برخی توقعات غیرمشروع در علم دینی، مانند انتظار تکریم بیش از حد یا تحمیل بار بر مردم، با سیره شعیب ناسازگار است. این توقعات، مانند شاخه‌های زائد بر درخت معرفت، به انحراف علم دینی می‌انجامد. علم دینی باید مانند جویباری زلال، از هرگونه خودبرتربینی و تحمیل پاک باشد و به خدمت خلق بپردازد.

درنگ: علم دینی باید از توقعات غیرمشروع پالایش شود و به خدمت خلق اختصاص یابد.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، زمینه ورود موسی به مدین را به‌عنوان پناهگاهی امن و رهایی‌بخش از ظلم فرعون تبیین کرد. شعیب، با عزت‌نفس و استقلال، الگویی از تواضع و خودکفایی ارائه داد. نقش فعال دخترانش، نقدی بر پنهان‌سازی زنان به نام دین است و توقعات غیرمشروع برخی در علم دینی، با سیره شعیب ناسازگار است. این تحلیل، مانند نقشه‌ای روشن، راه را برای فهم عمیق‌تر فص موسویه هموار می‌کند.

بخش دوم: فعل سقایه موسی و دعای او

سقایه موسی و جوانمردی او

موسی علیه‌السلام، هنگام ورود به مدین، دو دختر شعیب را دید که منتظر بودند تا چوپانان دیگر گوسفندانشان را آب دهند. او پرسید: ﴿قَالَ مَا خَطْبُكُمَا﴾ (قصص: ۲۳؛ کارتان چیست؟). دختران پاسخ دادند: ﴿لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ﴾ (قصص: ۲۳؛ تا چوپانان گوسفندانشان را نبرند، آب نمی‌دهیم و پدرمان پیرمردی بزرگ است). موسی، با غیرت و جوانمردی، بدون چشمداشت، گوسفندانشان را آب داد: ﴿فَسَقَى لَهُمَا﴾ (قصص: ۲۴). این فعل، مانند جویباری که بی‌منت به سوی تشنه‌گان جاری می‌شود، اخلاص و خیرخواهی موسی را نشان می‌دهد.

درنگ: سقایه موسی، عملی اخلاص‌مندانه و بدون چشمداشت بود که از غیرت و جوانمردی او سرچشمه گرفت.

شأن شعیب در پاسخ دختران

عبارت «شَيْخٌ كَبِيرٌ» در پاسخ دختران، به معنای فرتوت یا ناتوان نیست، بلکه به شخصیت والا و محترم شعیب اشاره دارد. این تفسیر، مانند کلیدی که قفل حقیقت را می‌گشاید، از تحریف معنای پیری به سوی عزت و وقار جلوگیری می‌کند.

درنگ: «شَيْخٌ كَبِيرٌ» به عزت و شخصیت والای شعیب اشاره دارد، نه ناتوانی او.

دعای موسی و نیازهای سه‌گانه

موسی پس از سقایه، به سایه‌ای پناه برد و دعا کرد: ﴿رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ﴾ (قصص: ۲۴؛ پروردگارا، من به هر خیری که به من نازل کنی، نیازمندم). این دعا، به نیازهای سه‌گانه او (شغل، همسر، خانه) اشاره دارد که شروط آبرومندی در جامعه‌اند. این نیازها، مانند سه پایه‌ای که خیمه زندگی را برپا می‌دارند، برای حفظ کرامت و تعهد اجتماعی ضروری‌اند.

درنگ: دعای موسی، به نیازهای سه‌گانه (شغل، همسر، خانه) برای آبرومندی در جامعه اشاره دارد.

آبرومندی و سلامت جامعه

تأمین شغل، همسر و خانه، افراد را از جرم و جنایت بازمی‌دارد، زیرا آبرومندی، مانند سپری، انسان را از انحراف حفظ می‌کند. نظام‌های اجتماعی قدرتمند، به جای زور و اسلحه، باید آبرو به مردم دهند تا از تخلفات جلوگیری کنند. افراد بی‌آبرو، که فاقد این سه نیازند، از هیچ‌کس حساب نمی‌برند و به سوی جرم متمایل می‌شوند. این تحلیل، مانند آیینه‌ای که حقیقت جامعه را بازمی‌تاباند، بر ضرورت تأمین نیازهای اساسی تأکید دارد.

درنگ: آبرومندی از طریق تأمین شغل، همسر و خانه، جامعه را از جرم و انحراف مصون می‌دارد.

دعوت دختران و ازدواج موسی

یکی از دختران شعیب، با حیا، موسی را دعوت کرد: ﴿إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا﴾ (قصص: ۲۵؛ پدرم تو را می‌خواند تا پاداش آبی که برای ما دادی، به تو دهد). این دعوت، نه برای پرداخت مزد شرعی، بلکه برای تشکر و پذیرایی بود. شعیب پیشنهاد داد: ﴿إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ﴾ (قصص: ۲۷؛ می‌خواهم یکی از این دو دخترم را به ازدواج تو درآورم). این ازدواج، مانند گوهری که از دل سختی‌ها شکوفا می‌شود، نیازهای موسی را تأمین کرد.

درنگ: دعوت دختران شعیب، برای تشکر بود و ازدواج موسی، نیازهای او را به سادگی تأمین کرد.

سادگی ازدواج در سیره انبیا

ازدواج موسی با دختر شعیب، بدون تشریفات پیچیده بود، برخلاف دشواری‌های امروزی که ازدواج را سخت و گناه را آسان کرده است. این سادگی، مانند جویباری روان، حکمت الهی را در تسهیل امور نشان می‌دهد و نقدی است بر تشریفات زائد که مانند زنجیری، راه ازدواج را دشوار می‌سازد.

درنگ: سادگی ازدواج در سیره انبیا، نقدی بر تشریفات زائد و تسهیل گناه در جامعه است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، فعل سقایه موسی را به‌عنوان عملی اخلاص‌مندانه و بدون چشمداشت بررسی کرد. دعای او، نیازهای سه‌گانه (شغل، همسر، خانه) را نشان داد که شروط آبرومندی‌اند. تأمین این نیازها، جامعه را از جرم مصون می‌دارد. دعوت دختران شعیب و ازدواج ساده موسی، الگویی از اخلاص و حکمت الهی است. این تحلیل، مانند پلی که از ظاهر به باطن معرفت می‌رسد، اهمیت اخلاص و آبرومندی را روشن می‌سازد.

بخش سوم: نقد دیدگاه ابن‌عربی درباره سقایه و خیر الهی

ادعای عینیت سقایه و خیر الهی

ابن‌عربی مدعی است که سقایه موسی، عین خیر نازل‌شده از خدا، یعنی نبوت و علم، بود. او سقایه را با استناد به ابن‌عباس، صورة‌العلم دانسته و آب را نماد علم نبوی معرفی کرده است. این ادعا، مانند نسبتی نادرست به ستارگان آسمان، با قرآن کریم ناسازگار است. سقایه، عملی مادی و پیش از دعای موسی بود، درحالی‌که خیرهای الهی (نبوت، همسر، شغل) پس از دعا نازل شدند. این تفاوت زمانی و ماهوی، مانند دو رود جداگانه، عینیت ادعاشده را رد می‌کند.

درنگ: سقایه موسی، با خیر الهی (نبوت، همسر، شغل) عینیت ندارد، زیرا تفاوت زمانی و ماهوی دارند.

نقد تفسیر آب به علم

تفسیر آب به علم، با استناد به ابن‌عباس، فاقد سند قرآنی معتبر است. آب در آیه، به معنای مادی آن برای گوسفندان بود، نه علم نبوی. این تفسیر، مانند نقشی بر آب، تحریف معنوی قرآن کریم است و با ظاهر آیات ناسازگار است. قرآن کریم، مانند چشمه‌ای زلال، معانی روشن دارد و نباید با تأویلات بی‌اساس تحریف شود.

درنگ: آب در سقایه موسی، معنای مادی دارد و تفسیر آن به علم، تحریف معنوی قرآن کریم است.

نقد استعداد موسی و فقر تام

ابن‌عربی، فقر موسی را به استعداد او برای خیر الهی نسبت داده و فقیر تام را انسان کامل مطلق دانسته است. این دیدگاه، مانند شاخه‌ای که از ریشه حقیقت جدا شده، نادرست است. فقر موسی، به نیازهای مادی (شغل، همسر، خانه) اشاره دارد، نه استعداد نبوی. انسان کامل، به معرفت الهی تعریف می‌شود، نه فقر مطلق، زیرا کامل مطلق، ذات الهی است. انسان کامل، مانند آیینه‌ای که نور خدا را بازمی‌تاباند، هرچه دارد از خدا می‌داند.

درنگ: فقر موسی، به نیازهای مادی او اشاره دارد و انسان کامل، به معرفت الهی تعریف می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، ادعاهای ابن‌عربی درباره عینیت سقایه با خیر الهی و تفسیر آب به علم را نقد کرد. سقایه، عملی مادی و پیش از دعا بود و خیرهای الهی، پس از دعا نازل شدند. تفسیر آب به علم، فاقد استناد قرآنی است و فقر موسی، به نیازهای مادی او اشاره دارد. این نقد، مانند چراغی که تاریکی تحریف را روشن می‌کند، بر ضرورت استناد به قرآن کریم تأکید دارد.

بخش چهارم: اقامه جدار خضر و نقد تطبیق آن با سقایه موسی

اقامه جدار توسط خضر

حضرت خضر، دیواری را برای دو یتیم بدون درخواست اجر بازسازی کرد: ﴿وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ﴾ (کهف: ۸۲؛ و اما دیوار، از آن دو پسر یتیم بود). این عمل، برای حفظ گنج یتیمان و به امر الهی بود، مانند نسیمی که به امر خدا در عالم می‌وزد و خیر را به خلق می‌رساند.

درنگ: اقامه جدار خضر، عملی الهی برای حفظ گنج یتیمان بود، بدون چشمداشت به اجر.

اعتراض موسی به عدم دریافت اجر

موسی به خضر گفت: ﴿لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا﴾ (کهف: ۷۷؛ اگر می‌خواستی، برای آن مزدی می‌گرفتی). این اعتراض، از نیاز مادی موسی سرچشمه می‌گرفت، نه نقد عمل خضر. این گفت‌وگو، مانند دو رود که از یک چشمه سرچشمه می‌گیرند، تفاوت دیدگاه موسی و خضر را نشان می‌دهد.

درنگ: اعتراض موسی به عدم دریافت اجر، از نیاز مادی او بود، نه نقد عمل خضر.

نقد تطبیق سقایه و جدار

ابن‌عربی مدعی است که خضر با اقامه جدار، موسی را به سقایه بدون اجرش متذکر شد. این تطبیق، مانند نسبتی بی‌اساس به آسمان و زمین، نادرست است. سقایه موسی و اقامه جدار خضر، دو عمل مستقل بودند که هیچ‌یک مستحق اجر نبودند، زیرا بدون درخواست انجام شدند. خضر، به‌عنوان رجل غیبی، وظایف الهی خود را انجام می‌داد، نه نمایشی برای موسی.

درنگ: تطبیق سقایه موسی و اقامه جدار خضر، بی‌اساس است، زیرا هر دو عمل مستقل و بدون اجر بودند.

استقلال افعال خضر

خضر، به‌عنوان رجل غیبی، بخشی از مدبرات الهی (ملائکه، جن، اولیا) است که به امر خدا عمل می‌کنند. افعالش، مانند ستارگانی که در آسمان خلقت می‌درخشند، مستقل از موسی و برای اجرای تدبیر الهی بود. این استقلال، مانند جویباری که مسیر خود را می‌پیماید، اقتدار الهی را در اداره عالم نشان می‌دهد.

درنگ: افعال خضر، به‌عنوان رجل غیبی، مستقل از موسی و برای اجرای تدبیر الهی بود.

نقد تحریف معنوی قرآن

ابن‌عربی، با تطبیقات بی‌استناد، معانی قرآنی را تحریف کرده است. این تحریف، مانند نقشی ناپایدار بر آب، با ظاهر آیات ناسازگار است. علم دینی باید مانند بنایی استوار، بر پایه‌های قرآنی و روایی بنا شود و از خیال‌پردازی پرهیز کند.

درنگ: تحریف معنوی قرآن توسط ابن‌عربی، با تطبیقات بی‌استناد، از اعتبار علمی برخوردار نیست.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، اقامه جدار خضر را به‌عنوان عملی الهی و بدون چشمداشت بررسی کرد. اعتراض موسی، از نیاز مادی او سرچشمه گرفت و تطبیق سقایه و جدار، بی‌اساس است. افعال خضر، مستقل و بخشی از تدبیر الهی بود. نقد تحریف معنوی قرآن، بر ضرورت استناد به آیات تأکید دارد. این تحلیل، مانند چراغی که مسیر حقیقت را روشن می‌کند، اخلاص و استقلال در عمل خیر را نشان می‌دهد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

تحلیل فص موسویه در فصوص الحکم ابن‌عربی، با تکیه بر مبانی قرآنی، عرفانی و اجتماعی، به بررسی فعل سقایه موسی و اقامه جدار خضر پرداخت. ورود موسی به مدین، پناهگاهی امن از ظلم فرعون بود و شعیب، الگویی از عزت‌نفس و تواضع ارائه داد. نقش فعال زنان در جامعه شعیب، نقدی بر پنهان‌سازی زنان به نام دین است. سقایه موسی، عملی اخلاص‌مندانه بود و دعای او، نیازهای سه‌گانه (شغل، همسر، خانه) را نشان داد که شروط آبرومندی‌اند. ادعای ابن‌عربی درباره عینیت سقایه با خیر الهی و تفسیر آب به علم، به دلیل فقدان استناد قرآنی و تفاوت زمانی و ماهوی، نادرست است. اقامه جدار خضر، عملی الهی و مستقل بود و تطبیق آن با سقایه موسی، بی‌اساس است. این تحلیل، مانند چشمه‌ای زلال، معرفت دینی را از تحریف پالایش کرده و بر اخلاص، استقلال و استناد به قرآن کریم تأکید دارد.

با نظارت صادق خادمی