در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 1091

متن درس





شرح فصوص الحکم: نقد تفسیر سؤال فرعون و پاسخ موسی در چارچوب توحید قرآنی

شرح فصوص الحکم: نقد تفسیر سؤال فرعون و پاسخ موسی در چارچوب توحید قرآنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۹۱)

مقدمه: بازخوانی قرآنی گفت‌وگوی موسی و فرعون

فص موسویه در فصوص الحکم ابن‌عربی، به‌عنوان یکی از فصول محوری این اثر عرفانی، به بررسی مقامات معنوی حضرت موسی علیه‌السلام و سؤال فرعون از رب‌العالمین می‌پردازد. این بخش، با تمرکز بر گفت‌وگوی قرآنی میان موسی و فرعون، به‌ویژه سؤال ﴿وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾ (شعراء: ۲۳) و پاسخ‌های موسی، تلاش دارد تا معارف توحیدی را تبیین کند. با این حال، استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار حاضر، با نگاهی نقادانه و مبتنی بر آیات قرآنی، روایات، و استدلال‌های عقلی، تفسیر ابن‌عربی را مورد بازبینی قرار داده و اشکالات آن را با دقتی عالمانه آشکار می‌سازد. این نوشتار، مانند آیینه‌ای صیقل‌یافته، درصدد بازتاب حقیقت معارف توحیدی است و با نقد تأویلات غیرقرآنی، راه را برای فهمی اصیل و استدلالی از گفت‌وگوی موسی و فرعون هموار می‌کند. متن حاضر، با تجمیع محتوای دو سند درس‌گفتار و تحلیل تفصیلی آن، تمامی نکات را با شرح و تفصیل کامل، در ساختاری علمی و دانشگاهی ارائه می‌دهد.

بخش نخست: زمینه قرآنی گفت‌وگوی موسی و فرعون

سؤال فرعون: ماهیت و انگیزه

در قرآن کریم، فرعون از موسی علیه‌السلام می‌پرسد: ﴿وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾ (شعراء: ۲۳)، یعنی پروردگار جهانیان چیست؟ این سؤال، مانند سنگی که در آب زلال دریاچه‌ای افکنده شود، موجی از تأملات عرفانی و فلسفی ایجاد کرده است. ابن‌عربی در فص موسویه، این سؤال را از منظری اختباری (امتحانی) تفسیر کرده و مدعی است که فرعون با حیله‌ای آگاهانه، قصد تحقیر موسی را داشته، زیرا رب‌العالمین فاقد جنس و فصل است و پاسخ ذاتی به آن ممکن نیست. استاد فرزانه قدس‌سره این تفسیر را نادرست می‌دانند، زیرا سؤال فرعون ریشه در اعتقادات شرک‌آمیز او دارد، نه حیله‌گری برای به دام انداختن موسی. فرعون، مانند حاکمی که در قلمرو شرک خود غرق است، با اعتماد به جهان‌بینی خویش، از موسی پرسید که آیا مرادش خدایان خاص است یا رب‌الارباب که از نظر او غیرقابل پرستش و تصور است.

درنگ: سؤال فرعون از رب‌العالمین، برخاسته از اعتقادات شرک‌آمیز او بود، نه حیله‌ای برای تحقیر موسی.

اعتقادات شرک‌آمیز فرعون

فرعون، به‌عنوان مشرکی مقتدر، خود را ﴿رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ﴾ (نازعات: ۲۴)، یعنی پروردگار برتر، می‌دانست. او هم عابد بود و هم معبود، و به خدایان خاص مانند لات و عزی، و نیز به رب‌الارباب، خدای خدایان، اعتقاد داشت. این رب‌الارباب، مانند قله‌ای دور از دسترس در کوهستان شرک، از نظر مشرکان غیرقابل پرستش و تصور بود. فرعون، با این جهان‌بینی، سؤالش را مطرح کرد تا مراد موسی از رب‌العالمین را دریابد: آیا خدایان خاص مدنظر است یا رب‌الارباب که از دسترس بندگان دور است؟ این اعتقاد، مانند بنایی که بر شالوده شرک بنا شده، با توحید قرآنی در تضاد است.

درنگ: فرعون، به‌عنوان مشرک، به خدایان خاص و رب‌الارباب اعتقاد داشت و خود را هم عابد و هم معبود می‌دانست.

پاسخ‌های موسی: تبیین توحید

موسی علیه‌السلام در پاسخ به سؤال فرعون، رب‌العالمین را با عباراتی روشن و ملموس معرفی کرد. در ابتدا فرمود: ﴿رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ﴾ (شعراء: ۲۴)، یعنی پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست، اگر اهل یقین باشید. این پاسخ، مانند نوری که تاریکی شرک را می‌شکافد، رب‌العالمین را خدای توحیدی معرفی می‌کند که همه مخلوقات را در بر می‌گیرد. سپس، در پاسخ دوم، فرمود: ﴿رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ﴾ (شعراء: ۲۶)، یعنی پروردگار شما و پدران پیشین شماست. این بیان، مانند پلی که گذشته و حال را به هم پیوند می‌دهد، توحید را ملموس‌تر کرد. در نهایت، موسی فرمود: ﴿رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ﴾ (شعراء: ۲۸)، یعنی پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آنهاست، اگر عقل داشته باشید. این پاسخ، با تأکید بر عقل، مانند کلیدی است که قفل معرفت الهی را می‌گشاید.

درنگ: پاسخ‌های موسی، با تأکید بر یقین و عقل، رب‌العالمین را به‌عنوان خدای توحیدی و یگانه معرفی کرد.

واکنش فرعون و اتهام جنون

فرعون، در واکنش به پاسخ‌های موسی، به اطرافیانش گفت: ﴿أَلَا تَسْتَمِعُونَ﴾ (شعراء: ۲۵)، یعنی آیا نمی‌شنوید؟ او پاسخ موسی را ناکافی و تکرار سؤالش دانست. سپس، با اتهام جنون، اظهار داشت: ﴿إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ﴾ (شعراء: ۲۷)، یعنی رسول شما که به سویتان فرستاده شده، دیوانه است. این اتهام، مانند سایه‌ای که بر نور حقیقت می‌افتد، نتیجه عدم پذیرش توحید از سوی فرعون بود، که رب‌العالمین را غیرقابل تصور و پرستش می‌دانست.

درنگ: اتهام جنون فرعون به موسی، نتیجه تعارض میان شرک و توحید بود، نه ناکامی موسی در پاسخ‌گویی.

تهدید فرعون و پایان گفت‌وگو

فرعون، پس از ناکامی در گفت‌وگو، به تهدید روی آورد و گفت: ﴿لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَٰهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ﴾ (شعراء: ۲۹)، یعنی اگر خدایی جز من بپرستی، تو را از زندانیان خواهم کرد. این تهدید، مانند طوفانی که پس از خاموشی گفت‌وگوی عقلانی برمی‌خیزد، نشان‌دهنده پایان منطق و آغاز خشونت است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که هرگاه منطق به پایان رسد، خشونت آغاز می‌شود، و این اصل با رفتار فرعون هم‌خوان است.

درنگ: تهدید فرعون، نتیجه ناتوانی او در برابر استدلال موسی بود و نشان‌دهنده پایان منطق و آغاز خشونت است.

جمع‌بندی بخش نخست

گفت‌وگوی موسی و فرعون، مانند جدال نور و تاریکی، بازتاب تضاد میان توحید و شرک است. سؤال فرعون، ریشه در اعتقادات شرک‌آمیز او داشت و پاسخ‌های موسی، با تأکید بر یقین و عقل، رب‌العالمین را به‌عنوان خدای توحیدی معرفی کرد. اتهام جنون و تهدید فرعون، نتیجه ناتوانی او در پذیرش توحید بود. این بخش، مانند مشعلی است که راه فهم قرآنی این گفت‌وگو را روشن می‌سازد.

بخش دوم: نقد تفسیر ابن‌عربی از گفت‌وگوی موسی و فرعون

تفسیر اختباری ابن‌عربی

ابن‌عربی سؤال فرعون را اختباری (امتحانی) می‌داند و مدعی است که او با آگاهی از مرتبه مرسلین، قصد داشت موسی را در برابر مردم تحقیر کند، زیرا رب‌العالمین فاقد جنس و فصل است و پاسخ ذاتی به آن ممکن نیست. استاد فرزانه قدس‌سره این تفسیر را نادرست می‌دانند، زیرا فرعون از مقام انبیا آگاه نبود و سؤالش از سر جهل به توحید بود. این نقد، مانند جداسازی گوهر از سنگ، حقیقت قرآنی را از تأویلات غیرمستند متمایز می‌کند.

درنگ: سؤال فرعون، از سر جهل به توحید بود، نه امتحانی آگاهانه برای تحقیر موسی.

نقد نسبت حیله‌گری به فرعون

ابن‌عربی ادعا می‌کند که فرعون با حیله سؤالی پرسید تا موسی را زمین‌گیر کند. اما استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که فرعون، به‌عنوان حاکمی مقتدر، نیازی به حیله نداشت، زیرا حیله‌گری معمولاً از ضعف ناشی می‌شود. فرعون، مانند اقیانوسی که در خود غرق است، با اعتماد به اعتقادات شرک‌آمیز خود سؤال کرد، نه از سر ترفند یا کینه. این نقد، مانند صیقل دادن آیینه، حقیقت رفتار فرعون را از اتهامات نادرست پاک می‌کند.

درنگ: فرعون، به دلیل قدرت و اعتقادات شرک‌آمیز، نیازی به حیله نداشت و سؤالش از سر باورهای خود بود.

نقد نسبت آگاهی به فرعون

ابن‌عربی فرعون را آگاه به مرتبه مرسلین می‌داند، اما این ادعا با آیات قرآنی مانند ﴿فَأَلْقَىٰ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ﴾ (شعراء: ۴۶)، که ایمان ساحران پس از معجزه موسی را نشان می‌دهد، ناسازگار است. فرعون، مانند کسی که در تاریکی شرک گرفتار است، از مقام نبوت بی‌خبر بود و سؤالش از منظر شرک مطرح شد.

درنگ: فرعون از مقام انبیا آگاه نبود و سؤالش از سر جهل به توحید بود.

نقد منطق جنس و فصل

ابن‌عربی مدعی است که موسی به دلیل نبود جنس و فصل برای خدا، نتوانست پاسخ ذاتی بدهد و به لوازم و خصوصیات خلقی اکتفا کرد. استاد فرزانه قدس‌سره این منطق ارسطویی را ناکارآمد می‌دانند، زیرا خدا بسیط و فاقد ماهیت است. پاسخ‌های موسی، مانند ﴿رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾، مبتنی بر توصیفات قرآنی و ملموس بود، نه منطق جنس و فصل. این نقد، مانند جداسازی نور از سایه، حقیقت توحید را از تأویلات ارسطویی متمایز می‌کند.

درنگ: منطق جنس و فصل برای شناخت خدا ناکارآمد است، زیرا خدا بسیط و فاقد ماهیت است.

جمع‌بندی بخش دوم

تفسیر ابن‌عربی از گفت‌وگوی موسی و فرعون، به دلیل عدم انطباق با متن قرآن کریم و تکیه بر منطق ارسطویی، نادرست است. سؤال فرعون از سر جهل به توحید بود، نه حیله‌گری یا آگاهی به مرتبه مرسلین. پاسخ‌های موسی، با تأکید بر توحید و لوازم بدیهی، حقیقت رب‌العالمین را آشکار کرد. این بخش، مانند چشمه‌ای زلال، ضرورت پایبندی به لسان قرآن را در تفاسیر عرفانی نشان می‌دهد.

بخش سوم: توحید قرآنی در برابر شرک فرعون

تضاد توحید و شرک در گفت‌وگو

گفت‌وگوی موسی و فرعون، مانند مناظره‌ای میان نور توحید و تاریکی شرک، ریشه در تفاوت‌های بنیادین اعتقادی دارد. موسی، با تکیه بر توحید، رب‌العالمین را خدای یگانه‌ای معرفی کرد که همه مخلوقات را در بر می‌گیرد. فرعون، در چارچوب شرک، به خدایان خاص و رب‌الارباب اعتقاد داشت و رب‌العالمین را غیرقابل پرستش می‌دانست. این تضاد، مانند جدال دو رود که یکی زلال و دیگری گل‌آلود است، گفت‌وگو را به مناظره‌ای اعتقادی تبدیل کرد.

درنگ: گفت‌وگوی موسی و فرعون، مناظره‌ای میان توحید و شرک بود که ریشه در تفاوت‌های اعتقادی داشت.

پاسخ‌های موسی و لوازم بدیهی

پاسخ‌های موسی، مانند ﴿رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾، ﴿رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ﴾، و ﴿رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ﴾، همگی به رب‌العالمین اشاره دارند و با اصل قرآنی تکلم به قدر عقل مردم هم‌خوان‌اند. این پاسخ‌ها، مانند آیینه‌هایی که نور الهی را بازتاب می‌دهند، توحید را برای مخاطبان ملموس کردند.

درنگ: پاسخ‌های موسی، با تکیه بر لوازم بدیهی، توحید را برای مخاطبان ملموس و قابل‌فهم کرد.

نقش ایمان و عقل در فهم توحید

موسی در پاسخ‌هایش بر یقین (﴿إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ﴾) و عقل (﴿إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ﴾) تأکید کرد. این تأکید، مانند دو بال برای پرواز به سوی معرفت الهی، نشان می‌دهد که شناخت خدا از طریق ایمان و عقل ممکن است. فرعون، به دلیل غرق بودن در شرک، این حقیقت را درک نکرد و به اتهام جنون و تهدید روی آورد.

درنگ: ایمان و عقل، دو رکن اساسی برای فهم توحید در پاسخ‌های موسی بودند.

جمع‌بندی بخش سوم

گفت‌وگوی موسی و فرعون، مانند صحنه‌ای از جدال حقیقت و باطل، تضاد میان توحید و شرک را آشکار کرد. پاسخ‌های موسی، با تکیه بر لوازم بدیهی و تأکید بر ایمان و عقل، رب‌العالمین را به‌عنوان خدای یگانه معرفی کرد. این بخش، مانند نوری که در تاریکی می‌درخشد، ضرورت فهم توحید قرآنی را در برابر شرک نشان می‌دهد.

بخش چهارم: نقد منطق ارسطویی در عرفان

کاستی منطق جنس و فصل

ابن‌عربی با تکیه بر منطق ارسطویی، مدعی است که رب‌العالمین فاقد جنس و فصل است و پاسخ ذاتی به سؤال فرعون ممکن نیست. استاد فرزانه قدس‌سره این منطق را ناکارآمد می‌دانند، زیرا خدا بسیط و فاقد ماهیت است. به گفته امام صادق علیه‌السلام در اصول کافی: «ماهیت خدا عین ذات اوست»، یعنی خدا را نمی‌توان با جنس و فصل تعریف کرد. این دیدگاه، مانند جداسازی گوهر از سنگ، حقیقت توحید را از منطق ارسطویی متمایز می‌کند.

درنگ: منطق جنس و فصل برای شناخت خدا ناکارآمد است، زیرا ماهیت خدا عین ذات اوست.

شناخت خدا از طریق لوازم و تعینات

شناخت خدا، مانند وصول به قله‌ای رفیع، از طریق لوازم بدیهی و تعینات ممکن است. دعاهایی مانند «به تو از تو پناه می‌برم» و «به تو از تو توسل می‌جویم»، نشان‌دهنده شناخت خدا از طریق ذاتش هستند. این شناخت، مانند چشمه‌ای زلال، از جنس و فصل بی‌نیاز است و به مقام لقاء و قرب می‌رسد.

درنگ: شناخت خدا از طریق لوازم بدیهی و تعینات ممکن است، نه از طریق جنس و فصل.

نقد کلیات خمس ارسطو

مفاهیم ارسطویی مانند جنس، فصل، و کلیات خمس، به دلیل فقدان ماهیت در خدا، بی‌اساس‌اند. این مفاهیم، مانند بناهایی که بر شالوده‌ای سست بنا شده‌اند، در برابر حقیقت توحید فرو می‌ریزند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این منطق، با قرآن کریم و فلسفه اسلامی سازگار نیست.

درنگ: کلیات خمس ارسطو، به دلیل فقدان ماهیت در خدا، بی‌اساس و ناکارآمد هستند.

جمع‌بندی بخش چهارم

منطق ارسطویی جنس و فصل، مانند ابزاری کهنه، برای شناخت خدا ناکارآمد است. ماهیت خدا عین ذات اوست، و شناخت او از طریق لوازم بدیهی و تعینات ممکن است. این بخش، مانند مشعلی که تاریکی تأویلات نادرست را روشن می‌کند، ضرورت پالایش عرفان از منطق ارسطویی را نشان می‌دهد.

بخش پنجم: ضرورت بازنگری علم دینی

نقد تأویلات غیرعلمی در متون عرفانی

تفاسیر غیرقرآنی مانند آنچه ابن‌عربی ارائه کرده، مانند سایه‌هایی بر نور حقیقت می‌افتند و به گمراهی در فهم معارف الهی منجر می‌شوند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که علم دینی، به دلیل تکیه بر تأویلات کهنه، نیازمند بازنگری و نظام‌مندسازی است.

درنگ: تأویلات غیرعلمی در متون عرفانی، به فهم حقیقت آسیب می‌رساند و نیازمند اصلاح است.

لزوم تولید علم نوین

علم دینی، مانند درختی که شاخه‌هایش خشکیده، نیازمند تولید علم نوین و بازسازی است. تکیه بر آرای کهن، بدون نقد علمی، مانند چسبیدن به خویشتن مرده‌هاست و به عقب‌ماندگی منجر می‌شود. پیشرفت علوم انسانی، مانند علوم تجربی، ضرورتی است که می‌تواند عرفان اسلامی را زنده نگه دارد.

درنگ: علم دینی، برای حفظ عرفان اصیل، نیازمند تولید علم نوین و بازنگری متون است.

نقد هزینه‌های غیرعلمی

صرف منابع برای بزرگداشت شخصیت‌های کهن، بدون تحقیق علمی، مانند ریختن آب در کوزه‌ای ترک‌خورده است. این منابع، باید به پژوهش‌های نوآورانه اختصاص یابد تا علم دینی در برابر نقدهای علمی پایدار بماند.

درنگ: صرف منابع برای بزرگداشت‌های غیرعلمی، به هدررفت منابع و عقب‌ماندگی منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

علم دینی، به دلیل تکیه بر تأویلات کهنه و فقدان تولید علم نوین، مانند بنایی بدون نقشه است که نمی‌تواند در برابر نقدهای علمی پایدار بماند. بازنگری متون عرفانی و تخصیص منابع به پژوهش‌های نوآورانه، مانند کاشتن بذری نو در زمین معرفت، ضرورتی است که عرفان اصیل را حفظ می‌کند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با نقد تفسیر ابن‌عربی از گفت‌وگوی موسی و فرعون در فص موسویه، به بررسی سؤال ﴿وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾ و پاسخ‌های موسی پرداخت. سؤال فرعون، ریشه در شرک او داشت و پاسخ‌های موسی، با تأکید بر یقین و عقل، توحید را آشکار کرد. تفسیر اختباری ابن‌عربی و تکیه او بر منطق جنس و فصل، با لسان قرآن کریم ناسازگار است. منطق ارسطویی، به دلیل فقدان ماهیت در خدا، ناکارآمد است و شناخت خدا از طریق لوازم بدیهی و تعینات ممکن است. علم دینی، برای تأثیرگذاری جهانی، نیازمند بازنگری و تولید علم نوین است. این تحلیل، مانند مشعلی که راه حقیقت را روشن می‌کند، ضرورت پایبندی به قرآن کریم و پالایش متون عرفانی از تأویلات غیرعلمی را نشان می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی