در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 1128

متن درس





تأملات در تدبیر الهی و برابری زن و مرد: شرح فصوص الحکم

تأملات در تدبیر الهی و برابری زن و مرد: شرح فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۱۲۸)

دیباچه

این نوشتار، چون آیینه‌ای که نور حقیقت را بازتاب می‌دهد، به تبیین معارف عمیق عرفانی و فلسفی فصوص الحکم ابن‌عربی می‌پردازد. محور بحث، تدبیر الهی در عالم وجود، از آسمان معرفت تا زمین واقعیت، و نقد دیدگاه‌های سنتی درباره تفاوت زن و مرد است. این اثر، با استناد به آیات قرآن کریم و تحلیل‌های دقیق عرفانی و فلسفی، تلاش دارد تا با زبانی روشن و متین، مفاهیم را برای پژوهشگران حوزه عرفان و فلسفه اسلامی تبیین نماید. ساختار متن، با عناوین و زیرعناوین منظم، به گونه‌ای طراحی شده که تمامی جزئیات درس‌گفتار را با شرح و تفصیل کامل ارائه دهد. هدف، ارائه متنی است که چون درختی ریشه‌دار در نصوص دینی، شاخسار معرفت را به سوی حقیقت متعالی هدایت کند.

بخش نخست: تدبیر الهی در عالم وجود

تدبیر امر وجود در مظاهر وجودی

بحث با استناد به عبارت شیخ اکبر آغاز می‌شود:

فإنه تعالى يدبر الأمر أي أمر الوجود في صور المظاهر الوجودية من السماء وهو العلم إلى الأرض وهو أسفل سافلين لأنها أسفل الأركان كلها

«او تعالی امر وجود را در صور مظاهر وجودی تدبیر می‌کند، از آسمان که علم است تا زمین که پست‌ترین مراتب است، زیرا زمین پست‌ترین ارکان است.»

این اصل عرفانی، چون نوری که از آسمان معرفت بر زمین واقعیت می‌تابد، بیانگر تدبیر الهی در تمامی مراتب وجود است. آسمان، چون ظرف علم الهی، و زمین، چون مظهر پست‌ترین مراتب وجودی، در سلسله مراتب خلقت قرار دارند. این تدبیر، چون جریانی زلال، همه مظاهر را از مبدأ علم تا منتهای واقعیت در بر می‌گیرد.

نقد مفهوم آسمان و زمین در عرفان

در ادامه، استاد فرزانه قدس‌سره به نقد دیدگاه سنتی شیخ اکبر می‌پردازد که زمین را به دلیل پست بودن ارکانش، «أسفل سافلین» می‌داند. این دیدگاه، ریشه در علوم طبیعی قدیم دارد که عناصر را به دو دسته زمینی (عنصری) و آسمانی (اثیری) تقسیم می‌کردند. عناصر زمینی، به دلیل قابلیت انفعال و شکنندگی، و عناصر آسمانی، به دلیل نشکن بودن، متمایز شمرده می‌شدند. اما این تمایز، چون بنایی سست در برابر دانش معاصر، فرو می‌ریزد. علوم طبیعی امروز نشان می‌دهد که هیچ تفاوتی میان مواد زمینی و آسمانی وجود ندارد؛ همه اجسام، از خاک زمین تا سنگ‌های مریخ و مشتری، از یک ماده‌اند و همگی قابل انفعال‌اند.

درنگ: تمایز میان عناصر زمینی و آسمانی، که در علوم قدیم ریشه دارد، با یافته‌های علمی معاصر ناسازگار است. همه موجودات عالم، از جنس ماده‌اند و قابل انفعال، و هیچ‌یک به ذات برتر یا پست‌تر نیست.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تبیین تدبیر الهی در عالم وجود، از آسمان علم تا زمین واقعیت، بر وحدت ماده در خلقت تأکید کرد. نقد دیدگاه سنتی عناصر زمینی و آسمانی، بر ضرورت بازنگری علوم دینی با معیارهای علمی معاصر دلالت دارد. این تحلیل، چون پلی است که عرفان را به واقعیات علمی متصل می‌سازد.

بخش دوم: نقد نسبت آسمان و زمین به زن و مرد

دیدگاه شیخ اکبر درباره زن و مرد

شیخ اکبر، مرد را به آسمان و زن را به زمین، آن هم در مرتبه «أسفل سافلین»، تشبیه می‌کند:

فالرجل بمنزلة السماء والمرأة بمنزلة الأرض

«مرد به منزله آسمان است و زن به منزله زمین.»

این تشبیه، ریشه در باور به اثیری بودن آسمان و عنصری بودن زمین دارد. مرد، به دلیل نشکن بودن (اثیری)، فعال و زن، به دلیل شکنندگی (عنصری)، منفعل دانسته شده است. اما این دیدگاه، چون سایه‌ای در برابر نور حقیقت، فاقد دلیل علمی و عقلی است. مواد آسمان و زمین، هر دو از یک جنس‌اند و هیچ‌یک به ذات فعال یا منفعل نیست.

نقد تشبیه زن و مرد به زمین و آسمان

استاد فرزانه قدس‌سره این تشبیه را به چالش می‌کشد. تفاوت میان زن و مرد، نه در ماهیت وجودی، بلکه در ویژگی‌های خاص آن‌هاست. زن و مرد، چون دو بال پرنده انسانیت، مکمل یکدیگرند و هیچ‌یک پست‌تر یا برتر نیست. این نقد، چون شمشیری برّان، هرگونه تفسیر مبتنی بر سلسله مراتب نابرابر را ابطال می‌کند.

تدبیر الهی در روح انسانی

تدبیر الهی، چون روحی واحد، هم آسمان و زمین را در بر می‌گیرد و هم زن و مرد را. روح انسانی، که در مرد و زن به یکسان جاری است، از یک مبدأ الهی سرچشمه می‌گیرد. این دیدگاه، چون نوری که تاریکی‌های تمایزات نادرست را می‌زداید، بر وحدت انسانیت تأکید دارد.

درنگ: زن و مرد، به عنوان مظاهر روح الهی، برابر و مکمل یکدیگرند. تشبیه مرد به آسمان و زن به زمین، به دلیل ناسازگاری با وحدت ماده و روح، فاقد اعتبار است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد تشبیه زن و مرد به زمین و آسمان، بر برابری انسانیت زن و مرد تأکید کرد. تدبیر الهی، چون جریانی واحد، همه مظاهر وجود را در بر می‌گیرد و هیچ موجودی به ذات برتر یا پست‌تر نیست.

بخش سوم: تحلیل مفهوم نساء و مرأة در قرآن کریم و حدیث

تمایز نساء و مرأة در قرآن کریم

استاد فرزانه قدس‌سره به تحلیل واژگان «نساء» و «مرأة» در قرآن کریم می‌پردازد. «نساء» اسم جنس است و همه مصادیق زن، از دختربچه تا مادربزرگ، را در بر می‌گیرد. اما «مرأة» به زن بالغ، معمولاً شوهردار، اشاره دارد. در قرآن کریم، واژه «مرأة» به کار نرفته، بلکه «امرأة» آمده است:

قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ

«همسر عمران گفت.» (آل عمران: ۳۵)

قَالَتِ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ

«همسر فرعون گفت.» (قصص: ۹)

واژه «امرأة» در مواردی چون همسر نوح، لوط، فرعون و عزیز مصر به کار رفته و همواره به زنان بالغ و شوهردار اشاره دارد. اما «نساء» شامل همه مصادیق جنس زن، از جمله دختربچه، مادر و خواهر، می‌شود:

يَقْتُلُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَهُمْ

«پسرانشان را می‌کشتند و دخترانشان را زنده نگه می‌داشتند.» (بقره: ۴۹)

این آیه نشان می‌دهد که «نساء» حتی دختربچه‌ها را نیز در بر می‌گیرد، در حالی که «امرأة» چنین شمولی ندارد.

حدیث «حبب إلي من دنياكم ثلاث»

حدیث نبوی «حبب إلي من دنياكم ثلاث: النساء والطيب والصلاة» (به من از دنیای شما سه چیز دوست‌داشتنی شده: زنان، بوی خوش و نماز) محور تحلیل است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که استفاده از «نساء» به جای «مرأة» در این حدیث، حکایت از شمول آن به همه مصادیق جنس زن دارد، نه صرفاً زنان بالغ یا شوهردار. این حدیث، چون گوهری درخشان، محبت پیامبر (ص) را به جنس زن، از مادر و دختر تا خواهر و عمه، نشان می‌دهد و هرگونه تفسیر شهوانی یا محدود به نکاح را باطل می‌سازد.

نقد تفسیر شیخ اکبر از حدیث

شیخ اکبر «نساء» را به تأخیر وجودی زن نسبت به مرد تفسیر می‌کند و آن را به مرتبه‌ای پست‌تر مرتبط می‌داند:

والسماهن بالنساء لأنهن متأخر في الوجود عن الرجل

«آنان را نساء نامیدند، زیرا در وجود از مرد متأخرند.»

این تفسیر، ریشه در واژه «نسیء» به معنای تأخیر دارد:

إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ

«جابه‌جایی [ماه‌های حرام] تنها بر کفر می‌افزاید.» (توبه: ۳۷)

اما استاد فرزانه قدس‌سره این تفسیر را نقد می‌کند. تأخیر وجودی حوا نسبت به آدم، امری تاریخی است و دلالتی بر پست بودن مرتبه زن ندارد. زن و مرد، چون دو شاخه از یک درخت، در انسانیت برابرند و هیچ‌یک از دیگری فروتر نیست.

درنگ: حدیث «حبب إلي من دنياكم ثلاث: النساء» محبت پیامبر (ص) را به جنس زن، شامل مادر، دختر، خواهر و همه مصادیق آن، نشان می‌دهد. تفسیر این محبت به نکاح یا شهوت، نادرست و با حقیقت نبوی ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تحلیل تمایز «نساء» و «امرأة» در قرآن کریم و حدیث نبوی، بر شمول محبت پیامبر (ص) به جنس زن تأکید کرد. نقد تفسیر شیخ اکبر، بر برابری زن و مرد و نفی هرگونه مرتبه‌بندی نابرابر دلالت دارد.

بخش چهارم: برابری زن و مرد در نگاه قرآنی

آیه برابری زن و مرد

قرآن کریم، زن و مرد را به عنوان مکمل یکدیگر معرفی می‌کند:

هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ

«آنان برای شما پوششی‌اند و شما برای آنان پوششی هستید.» (بقره: ۱۸۷)

این آیه، چون گوهری درخشان، برابری و تکامل متقابل زن و مرد را تأیید می‌کند. زن و مرد، چون دو رشته از یک طناب، مکمل یکدیگرند و هیچ‌یک جزء یا کل دیگری نیست. تقدم «هن» بر «انتم» در این آیه، بر اهمیت زن در حفظ عفاف و تعادل انسانی دلالت دارد.

نقد دیدگاه منفعل بودن زن

شیخ اکبر، زن را به دلیل منفعل بودن، به زمین و مرد را به دلیل فعال بودن، به آسمان تشبیه می‌کند. او زنان را «قابلات للتأثیر والانفعال» می‌داند و معتقد است که آنان «لهن للرجل» (متعلق به مرد) هستند. این دیدگاه، چون بنایی سست، با حقیقت قرآنی ناسازگار است. زن و مرد، هر دو انسان‌اند و در برابر تدبیر الهی برابرند. این نقد، هرگونه تفسیر مبتنی بر نابرابری را باطل می‌داند.

نقد رابطه مالکیت در زن و مرد

عبارت «هن للرجل» (زنان متعلق به مردند)، چون سخنی بی‌پایه، مورد نقد قرار می‌گیرد. قرآن کریم، زن و مرد را لباس یکدیگر می‌داند، نه مالک و مملوک. این دیدگاه، بر وحدت انسانیت و نفی هرگونه رابطه مالکیت تأکید دارد.

درنگ: زن و مرد، چون دو بال پرنده انسانیت، برابر و مکمل یکدیگرند. هرگونه تفسیر مبتنی بر مالکیت یا منفعل بودن زن، با حقیقت قرآنی ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم، بر برابری زن و مرد و نفی هرگونه رابطه مالکیت یا نابرابری تأکید کرد. نقد دیدگاه‌های سنتی، بر ضرورت بازگشت به حقیقت قرآنی و بازنگری علمی دعوت می‌کند.

بخش پنجم: نقد روان‌شناختی و اجتماعی نابرابری جنسیتی

نیاز متقابل زن و مرد

استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی روان‌شناختی، به نیاز متقابل زن و مرد می‌پردازد. مردان، به دلیل سرعت مزاج، به زنان محتاج‌ترند، اما زنان به دلیل عفاف ذاتی، کمتر به گناه آلوده می‌شوند. این تفاوت، نه نشانه برتری یا پستی، بلکه مکمل بودن آن‌هاست. قرآن کریم، با تقدم «هن لباس لکم» بر «انتم لباس لهن»، بر اهمیت زن در حفظ تعادل انسانی تأکید دارد.

نقد ظلم تاریخی به زنان

زنان، چون مظلومان تاریخ، همواره در معرض اجحاف بوده‌اند. چه در جوامع سنتی که مردسالاری حاکم بود و چه در جوامع مدرن که گاه فمینیسم افراطی حقوق آن‌ها را تحریف کرده است. این نقد، بر ضرورت اصلاح نگاه به زنان و بازگشت به حقیقت قرآنی تأکید دارد.

ضرورت آموزش در روابط زن و مرد

روابط زن و مرد، چون علمی پیچیده، نیازمند آموزش و آگاهی است. مردان، برای استیفای حقوق زنان، باید مهارت‌های لازم را بیاموزند. این دیدگاه، چون چراغی راهنما، بر ضرورت آموزش در زندگی مشترک تأکید دارد.

درنگ: زن و مرد، در نیاز متقابل و تکامل انسانی، برابرند. ظلم تاریخی به زنان، ناشی از نادانی و تفاسیر نادرست است که باید با آموزش و بازگشت به حقیقت قرآنی اصلاح شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تحلیل روان‌شناختی و اجتماعی، بر برابری زن و مرد و ضرورت آموزش در روابط انسانی تأکید کرد. نقد ظلم تاریخی به زنان، دعوتی است به بازنگری علمی و بازگشت به حقیقت قرآنی.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، چون جریانی زلال از معرفت، به تبیین تدبیر الهی در عالم وجود، نقد دیدگاه‌های سنتی درباره زن و مرد، و تحلیل واژگان قرآنی «نساء» و «امرأة» پرداخت. تأکید بر برابری زن و مرد، نفی تفاسیر نابرابر، و ضرورت آموزش در روابط انسانی، از محورهای اصلی این اثر بود. این متن، پژوهشگران را به تأمل در معارف عرفانی و بازنگری آن‌ها با معیارهای علمی و قرآنی دعوت می‌کند، تا چون نوری در تاریکی، مسیر حقیقت را روشن سازد.

با نظارت صادق خادمی