در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 1130

متن درس





تحلیل عرفانی درجات و محبت در فصوص الحکم

تحلیل عرفانی درجات و محبت در فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۱۳۰)

مقدمه: کاوش در درجات و محبت در عرفان اسلامی

فصوص الحکم، اثر جاودان ابن عربی، چونان گوهری درخشان در آسمان عرفان اسلامی می‌درخشد و هر فص آن، دریچه‌ای به سوی معرفت الهی می‌گشاید. در جلسه ۱۱۳۰، استاد فرزانه قدس‌سره با نگاهی عمیق و نقادانه، به بررسی مفاهیم درجات میان زن و مرد، محبت متقابل آنها، و نسبت مخلوق با خالق پرداخته‌اند. این نوشتار، با تجمیع محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، به بازنویسی این مبحث در قالبی علمی و دانشگاهی می‌پردازد. هدف، تبیین دقیق مفاهیم عرفانی با رویکردی قرآنی و عقلانی، نقد تفاسیر نادرست شارحان، و ارائه دیدگاهی منسجم و منطبق با توحید ناب است. متن پیش‌رو، با ساختاری منظم و زبانی فصیح، می‌کوشد تا حقیقت عرفانی را در آیینه عقل و شرع بازنماید، مانند مشعلی که تاریکی‌های تحریف را می‌زداید و مسیر کمال را روشن می‌سازد.

بخش اول: نقد مفهوم درجات میان زن و مرد

نقد ادعای تنازل زن از درجه مرد

شارح فصوص الحکم، با استناد به آیه ﴿وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ﴾ (البقرة: ۲۲۸)، مدعی است که زن از درجه مرد فروتر است. استاد فرزانه قدس‌سره این ادعا را فاقد دقت علمی دانسته و آن را به محک نقد می‌سپارند. این دیدگاه، که زن را ذاتاً فروتر می‌انگارد، با حقیقت قرآنی ناسازگار است، زیرا قرآن کریم زن و مرد را از یک حقیقت انسانی می‌داند، چنان‌که می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى﴾ (الحجرات: ۱۳). این نقد، مانند باغبانی است که شاخه‌های زائد را هرس می‌کند تا درخت حقیقت استوار بماند.

درنگ: ادعای فروتری ذاتی زن از مرد، با حقیقت قرآنی و توحید ناب ناسازگار است، زیرا زن و مرد هر دو از یک حقیقت انسانی آفریده شده‌اند.

نقد تفسیر ناقص آیه درجات

شارح، با حذف بخش «بالمعروف» از آیه ﴿وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ﴾ (البقرة: ۲۲۸)، تفسیری ناقص ارائه کرده و زمینه سوءبرداشت را فراهم آورده است. این آیه، که در سیاق طلاق نازل شده، بر حقوق متقابل زن و مرد تأکید دارد: «و برای زنان همانند حقوقی که بر عهده آنهاست، به طور شایسته حقوقی است و برای مردان بر آنان درجه‌ای است». استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حذف «بالمعروف» از آیه، مانند بریدن شاخه‌ای از درخت حقیقت است که به کژفهمی می‌انجامد.

ماهیت امضایی قرآن کریم

قرآن کریم، کتابی امضایی است که احکام آن با فطرت، عقل، عرف و جامعه هم‌راستاست. این کتاب، نه تاسیسی خودسرانه، بلکه تأییدکننده نهادهای الهی در وجود بشر است. احکام قرآنی، مانند جویباری زلال، از سرچشمه فطرت انسانی جاری می‌شوند و با طبیعت و عقل هماهنگ‌اند. این دیدگاه، مانند آیینه‌ای است که حقیقت الهی را در وجود انسان بازمی‌نماید.

درنگ: قرآن کریم، کتابی امضایی است که احکام آن با فطرت، عقل و عرف هم‌راستاست و حقیقت الهی را در نهاد بشر تأیید می‌کند.

سیاق آیه درجات

آیه درجات در سیاق طلاق نازل شده و به حقوق متقابل زن و مرد اشاره دارد. این آیه، مدیریت مرد در خانواده را به عنوان «درجه» معرفی می‌کند، نه برتری ذاتی. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این درجه، مانند سکان کشتی خانواده است که به دست مرد سپرده شده، اما این مسئولیت، برابری انسانی زن و مرد را نفی نمی‌کند.

تبیین مفهوم «بالمعروف»

«بالمعروف» به معنای عقلایی، اجتماعی و عمومی است. حقوق و تکالیف زن و مرد باید بر اساس عقل و عرف تنظیم شود، مانند ترازویی که عدالت را در روابط انسانی برقرار می‌کند. این تفسیر، با اصول فقهی و عرفانی هم‌خوانی دارد و بر هماهنگی احکام با عقل و جامعه تأکید می‌ورزد.

مفهوم «رجال» در آیه

واژه «رجال» در آیه، فراتر از شوهر، شامل پدر، برادر، عمو و دایی است. این جامعیت، مانند شبکه‌ای است که روابط خانوادگی را در بر می‌گیرد و نقش مدیریتی مردان را در خانواده تبیین می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این نکته را برجسته می‌سازند تا از تفسیر محدود آیه پرهیز شود.

درجه به عنوان مدیریت

درجه در آیه، به معنای مدیریت، اقتدار و توانمندی مرد در خانواده است. این درجه، نوعی و نه کلی است، مانند ستونی که بنای خانواده را استوار می‌دارد، اما لزوماً به معنای برتری ذاتی نیست. ممکن است زنی در عقل یا توانمندی از مردی پیشی گیرد.

نقد کلی‌انگاری درجه

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که درجه مرد بر زن، کلی نیست. تعمیم این درجه به همه مردان و زنان، مانند ریختن رنگ یکسان بر همه بوم‌های وجود است که تفاوت‌های فردی را نادیده می‌گیرد. این نقد، بر ضرورت توجه به استعدادها و تفاوت‌های فردی تأکید دارد.

درنگ: درجه مرد بر زن، نوعی و نه کلی است و به مدیریت در خانواده اشاره دارد، نه برتری ذاتی. تفاوت‌های فردی باید مورد توجه قرار گیرد.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش، با نقد ادعای فروتری زن و تفسیر ناقص آیه درجات، بر ماهیت امضایی قرآن کریم و هماهنگی آن با فطرت و عقل تأکید کرد. درجه مرد، به عنوان مدیریت خانواده، نوعی و نه کلی است و نباید به برتری ذاتی تعبیر شود. این دیدگاه، مانند مشعلی است که مسیر حقیقت قرآنی را روشن می‌سازد.

بخش دوم: نقد نسبت‌های نادرست میان خالق و مخلوق

نقد مقایسه مخلوق و خالق

شارح فصوص الحکم، با ادعای تنازل مرد از درجه خالق، میان خالق و مخلوق مقایسه‌ای نادرست برقرار کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را رد می‌کنند، زیرا میان خالق و مخلوق، به دلیل تفاوت وجودی، درجه‌بندی ممکن نیست. این نقد، مانند نوری است که تاریکی‌های خلط مقامات را می‌زداید.

نقد ادعای مخلوق بودن زن از مرد

ادعای شارح مبنی بر مخلوق بودن زن از مرد، با حقیقت قرآنی ناسازگار است. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ﴾ (النساء: ۱)، که زن و مرد را از یک حقیقت انسانی می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این ادعا را باطل دانسته و بر برابری وجودی زن و مرد تأکید دارند، مانند دو شاخه از یک ریشه که هر دو از خاک الهی روییده‌اند.

نقد تنگاتنگ دانستن خدا و خلق

تنگاتنگ دانستن خدا و خلق، که در کلام شارح دیده می‌شود، نادرست است. مخلوق، ظهور حق است، نه هم‌مرتبه با او. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود هم‌راستاست که خلق را مظهر الهی می‌داند، مانند سایه‌ای که از نور خورشید پدید می‌آید، اما خود خورشید نیست.

نقد مفهوم درجه میان خدا و انسان

درجه‌بندی میان خدا و انسان، به دلیل فقدان مساوات وجودی، ناممکن است. خدا واجب‌الوجود و انسان ممکن‌الوجود است. استاد فرزانه قدس‌سره این مقایسه را مانند تلاش برای سنجش بی‌کران با کران می‌دانند که به خطا می‌انجامد.

درنگ: مقایسه خالق و مخلوق، به دلیل تفاوت وجودی، نادرست است. مخلوق ظهور حق است، نه هم‌مرتبه یا تابع او.

نقد فاعلیت ثانوی مرد

شارح، مرد را فاعل ثانوی و خدا را فاعل اولی می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این ادعا را فاقد مبنای منطقی دانسته و تأکید دارند که فاعلیت، مختص ذات الهی است. این نقد، مانند آیینه‌ای است که حقیقت توحید را بازمی‌نماید.

نقد تشبیه نادرست خدا و انسان

تشبیه خدا و انسان، به دلیل فقدان وجه مشترک وجودی، نادرست است. انسان، ظهور حق است، نه تابع او. استاد فرزانه قدس‌سره این تشبیه را مانند تلاش برای همسان‌سازی نور با سایه می‌دانند که به کژفهمی می‌انجامد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد مقایسه‌های نادرست میان خالق و مخلوق، بر تفاوت وجودی آنها تأکید کرد. زن و مرد هر دو مخلوق خدا هستند و درجه‌بندی میان خدا و انسان یا ادعای مخلوق بودن زن از مرد، با توحید ناب ناسازگار است. این دیدگاه، مانند ستاره‌ای در آسمان عرفان، حقیقت را روشن می‌سازد.

بخش سوم: تبیین محبت در عرفان اسلامی

نقد تمرکز بیش از حد بر حب نساء

شارح فصوص الحکم، با تمرکز بیش از حد بر حب نساء، محبت را به رابطه زن و مرد محدود کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره این رویکرد را غیرمنطقی و غیرعلمی دانسته و تأکید دارند که محبت، فیضی الهی است که همه موجودات را در بر می‌گیرد، مانند جویباری که از سرچشمه حق به سوی همه عالم جاری است.

محبت الهی پیامبر

محبت پیامبر (ص) به همه موجودات، از حب الهی سرچشمه می‌گیرد. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾ (التوبة: ۱۲۸)؛ «به راستی پیامبری از خودتان به سوی شما آمد که رنج شما بر او گران است و بر هدایت شما حرص می‌ورزد و با مؤمنان رئوف و رحیم است». این محبت، مانند خورشیدی است که همه عالم را نورانی می‌کند.

محبت متقابل زن و مرد

قرآن کریم، با آیه ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ﴾ (البقرة: ۱۸۷)، محبت زن و مرد را متقابل و برابر می‌داند. این رابطه، مانند دو بال پرنده‌ای است که با هماهنگی به سوی کمال پرواز می‌کند.

درنگ: محبت زن و مرد، متقابل و برابر است و از فیض الهی سرچشمه می‌گیرد، مانند دو بال که با هماهنگی پرنده وجود را به پرواز درمی‌آورند.

وفاداری و قدرت عاطفی زنان

استاد فرزانه قدس‌سره زنان را در روابط عاطفی وفاتر و یکه‌شناس‌تر می‌دانند. زنان، با قدرت عاطفی خود، مانند باغبانی هستند که با لطافت و شگرد، نه زور، خانواده را شکوفا می‌کنند. این دیدگاه، با مشاهدات اجتماعی و روان‌شناختی هم‌راستاست.

نقد برخورد فیزیکی مردان

برخورد فیزیکی مردان، نشانه ضعف و کاستی است. زنان، با شگرد و لطافت، بدون نیاز به زور، روابط را مدیریت می‌کنند، مانند نسیمی که با نرمی شاخه‌ها را به حرکت درمی‌آورد، در حالی که مردان گاه با صلابت و زور عمل می‌کنند.

مقاومت زنان در حفظ خانواده

زنان، در حفظ خانواده، مقاوم‌تر از مردان‌اند. قرآن کریم، با آیه لباس، این نقش را تأیید می‌کند. زنان، مانند ستون‌هایی استوار، خانواده را در برابر طوفان‌های زندگی نگه می‌دارند، حتی اگر مرد غایب باشد.

محبت در همه موجودات

محبت، نه تنها در انسان‌ها، بلکه در حیوانات و گیاهان نیز جاری است. استاد فرزانه قدس‌سره به رفتارهای عاشقانه حیوانات، مانند مرغ عشق که از دوری جفتش دق می‌کند، اشاره دارند. این محبت، مانند نوری است که از حق بر همه عالم تابیده است.

نقد محدود کردن محبت به زن و مرد

محبت، فراتر از رابطه زن و مرد، شامل همه روابط انسانی مانند ابوت، بنوت، اخوت و زوجیت است. هر نوع محبت، مانند شاخه‌ای از درخت وجود، جایگاه خاص خود را دارد و با دیگری خلط نمی‌شود.

محبت به فرزند معلول

محبت والدین به فرزند معلول، بیش از سایر فرزندان است، زیرا عاطفه انسانی در برابر نیاز تحریک می‌شود. این محبت، مانند چشمه‌ای است که در برابر تشنگی فرزند جاری می‌شود.

محبت جهانی

محبت، فیضی الهی است که همه عالم را در بر می‌گیرد. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به بیت «به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست»، محبت را به کل عالم تعمیم می‌دهند. این دیدگاه، مانند دریایی است که همه موجودات را در خود جای داده است.

درنگ: محبت، فیضی الهی است که همه موجودات، از انسان تا حیوان و گیاه، را در بر می‌گیرد و به کل عالم جاری است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد تمرکز بیش از حد شارح بر حب نساء، محبت را فیضی الهی دانست که همه موجودات را در بر می‌گیرد. محبت متقابل زن و مرد، وفاداری زنان، و جامعیت محبت در همه روابط، از نکات برجسته این بخش است. این دیدگاه، مانند آیینه‌ای است که حقیقت محبت الهی را بازمی‌نماید.

بخش چهارم: نقد جبرگرایی و تأکید بر اختیار

نقد جبرگرایی در خلقت

شارح، با ادعای «ما نقص عنه و لا زاد علیه»، خلقت را جبرگرایانه معرفی می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را رد کرده و تأکید دارند که انسان، لحظه به لحظه در حال تغییر است. هدایت و گمراهی، مانند دو مسیر در برابر انسان‌اند که با اختیار برگزیده می‌شوند.

اهمیت عاقبت به خیری

دعای «خدایا عاقبت ما را به خیر گردان» بر اهمیت عاقبت به خیری تأکید دارد. انسان، مانند کشتی‌گیری است که تا لحظه آخر باید هوشیار باشد تا از لغزش در امان ماند. این دیدگاه، مانند مشعلی است که مسیر اختیار و تلاش را روشن می‌سازد.

درنگ: انسان، با اختیار خود، لحظه به لحظه تغییر می‌کند و عاقبت به خیری، هدف نهایی اوست که با تلاش و توکل به دست می‌آید.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نقد جبرگرایی، بر اختیار انسان و اهمیت عاقبت به خیری تأکید کرد. انسان، با انتخاب‌های خود، مسیر هدایت یا گمراهی را می‌پیماید، مانند مسافری که در جاده وجود، با اراده خویش گام برمی‌دارد.

بخش پنجم: نقد فمینیسم و نقش‌های غیرطبیعی

نقد فمینیسم افراطی

فمینیسم افراطی، که تفاوت‌های طبیعی زن و مرد را نادیده می‌گیرد، مانند لجبازی با طبیعت است. استاد فرزانه قدس‌سره این رویکرد را نقد کرده و بر ضرورت احترام به نقش‌های مکمل زن و مرد تأکید دارند.

نقد تحمیل نقش‌های غیرطبیعی

تحمیل نقش‌های غیرطبیعی، مانند رانندگی تریلی برای زنان یا آشپزی برای مردان، با طبیعت انسانی ناسازگار است. هر جنس، مانند شاخه‌ای از درخت وجود، وظایف و امتیازات خاص خود را دارد.

امتیازات منحصربه‌فرد زنان

زنان، با نقش‌هایی مانند مادری، معلمی و مهندسی، جایگاه والایی دارند. قرآن کریم، با اشاره به حضرت مریم، عظمت زنان را تأیید می‌کند. این امتیازات، مانند گوهرهایی هستند که در صدف وجود زنان می‌درخشند.

نقد سیاست‌های فمینیستی

سیاست‌های فمینیستی که زنان را در برابر مردان قرار می‌دهند، غیرمفید و سیاسی‌اند. این رویکرد، مانند دیواری است که وحدت و همکاری میان زن و مرد را سد می‌کند.

درنگ: تفاوت‌های طبیعی زن و مرد، مکمل یکدیگرند و تحمیل نقش‌های غیرطبیعی یا تقابل جنسیتی، با طبیعت و عقل ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد فمینیسم افراطی و تحمیل نقش‌های غیرطبیعی، بر ضرورت احترام به تفاوت‌های طبیعی و نقش‌های مکمل زن و مرد تأکید کرد. امتیازات زنان، مانند مادری، جایگاه والای آنها را نشان می‌دهد.

بخش ششم: نقش حیایی انسان و اصلاح علم دینی

نقش حیایی انسان

نفس انسانی، مانند کیمیایی است که حیوانات موذی را از حريم خانه دور می‌کند. حضور انسان، مانند سلطانی است که با نفس خود، نظم و پاکی را به محیط می‌بخشد.

نقد رابطه به عنوان رابط

مفهوم رابطه (رابطت) میان حق و خلق، نادرست است. محبت، جوهر هستی است، نه گره‌دهنده‌ای میان حق و خلق. این دیدگاه، مانند نوری است که حقیقت وحدت وجود را روشن می‌سازد.

اصلاح علم دینی

استاد فرزانه قدس‌سره بر ضرورت اصلاح متون عرفانی و ارائه عرفانی علمی و منطبق با قرآن کریم تأکید دارند. علم دینی، گاه با تفاسیر نادرست، از حقیقت دور شده است. این اصلاح، مانند بازسازی بنایی است که پایه‌های آن باید با عقل و شرع استوار گردد.

درنگ: محبت، جوهر هستی است و علم دینی باید با عقل و قرآن اصلاح شود تا از تحریف و کژفهمی در امان ماند.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تبیین نقش حیایی انسان و نقد مفهوم رابطه، بر ضرورت اصلاح علم دینی تأکید کرد. محبت، جوهر عالم است و عرفان باید با عقل و شرع هم‌راستا شود.

نتیجه‌گیری

تحلیل فصوص الحکم در جلسه ۱۱۳۰، با تمرکز بر درجات و محبت، چارچوبی عمیق و نقادانه برای بازنگری در عرفان اسلامی ارائه می‌دهد. نقد ادعای فروتری زن، تفسیر ناقص آیات، و مقایسه نادرست خالق و مخلوق، بر توحید ناب و برابری وجودی زن و مرد تأکید دارد. محبت، فیضی الهی است که همه موجودات را در بر می‌گیرد و رابطه زن و مرد، مانند دو بال پرنده‌ای است که با هماهنگی به سوی کمال پرواز می‌کند. نقد جبرگرایی، فمینیسم افراطی، و تحمیل نقش‌های غیرطبیعی، مسیر عرفان علمی و قرآنی را روشن می‌سازد. این نوشتار، مانند مشعلی فروزان، می‌کوشد تا حقیقت عرفانی را از تاریکی‌های تحریف برهاند و علم دینی را به سوی کمال و نشاط هدایت کند.

با نظارت صادق خادمی