در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 1137

متن درس





شهود حقیقت در فص محمدیه: تبیین طيب و خبيث در مراتب خلقت

شهود حقیقت در فص محمدیه: تبیین طيب و خبيث در مراتب خلقت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۱۳۷)

دیباچه

این نوشتار، با محوریت تبیین مفاهیم عرفانی و فلسفی فص محمدیه در فصوص الحکم ابن‌عربی، به کاوش در مراتب خلقت و جایگاه طيب و خبيث در نسبت با مخلوقات و مقام نبوی می‌پردازد. استاد فرزانه قدس‌سره، در جلسه ۱۱۳۷، با رویکردی عمیق و نقادانه، دیدگاه‌های غیرعلمی درباره روائح و ارتباط آن با مقام نبوی را مورد بررسی قرار داده و بر ضرورت انسجام منطقی و علمی در تحلیل‌های عرفانی تأکید ورزیده‌اند. این متن، با نگاهی جامع و مبتنی بر اصول عرفان نظری، فلسفه اسلامی و روان‌شناسی، به بازنویسی محتوای درس‌گفتار پرداخته و تمامی نکات را با شرح و تفصیل کامل در قالبی علمی و دانشگاهی ارائه می‌دهد. آغاز بحث با بسمله، نشانه‌ای است از محوریت توحیدی که چون نوری درخشان، مسیر معرفت الهی را روشن می‌سازد. هدف این نوشتار، ارائه تحلیلی منسجم و عمیق از مراتب خلقت، نقد دیدگاه‌های غیرمستند، و تبیین جایگاه انسان در سیر تکاملی به سوی حقیقت الهی است.

درنگ: بسمله، دروازه‌ای است که مبنای توحیدی بحث را گشوده و بر محوریت حق در شهود عرفانی تأکید دارد.

بخش نخست: نقد دیدگاه‌های غیرعلمی درباره طيب و خبيث

نقد نسبت دادن طيب و خبيث به روائح

در تحلیل فص محمدیه، استاد فرزانه قدس‌سره دیدگاه‌هایی که طيب و خبيث را به روائح و خصوصیات ظاهری مخلوقات نسبت می‌دهند، فاقد مبنای علمی و منطقی می‌دانند. این دیدگاه‌ها، که گاه با استناد به حدیث «زنان پاک، مایه روشنی چشم من در نمازند»، سعی در پیوند این مفاهیم با مقام نبوی دارند، از منظر عرفانی و فلسفی ناکافی‌اند. چنین تعابیری، به دلیل فقدان انسجام موضوعی و انحراف از محور اصلی فص نبوی، نمی‌توانند حقیقت عرفانی را به درستی بازتاب دهند. این نقد، چون آینه‌ای است که محدودیت‌های تحلیل‌های سطحی را نمایان ساخته و بر ضرورت استدلال‌های منطقی و مبتنی بر اصول عرفانی تأکید دارد.

درنگ: نسبت دادن طيب و خبيث به روائح ظاهری، فاقد مبنای علمی و منطقی بوده و از جامعیت عرفانی و فلسفی برخوردار نیست.

عدم تناسب با مقام نبوی

استاد فرزانه قدس‌سره، ارتباط بحث طيب و خبيث با مقام نبوی را ضعیف می‌شمارند. استناد به حدیث مذکور، به تنهایی نمی‌تواند مفاهیم عمیق عرفانی را به مقام والای نبوی پیوند دهد. این نقد، بر ضرورت حفظ انسجام موضوعی در تحلیل متون عرفانی تأکید دارد و از تعمیم‌های غیرمستند و بی‌ارتباط با حقیقت نبوت پرهیز می‌کند. این دیدگاه، چون نسیمی است که غبار تعابیر نادرست را از چهره حقیقت می‌زداید و راه را برای فهمی عمیق‌تر هموار می‌سازد.

درنگ: پیوند دادن طيب و خبيث به مقام نبوی، بدون استدلال‌های منطقی و عرفانی، از اعتبار علمی برخوردار نیست.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با نقد دیدگاه‌های غیرعلمی درباره طيب و خبيث، بر فقدان مبنای منطقی در نسبت دادن این مفاهیم به روائح و مقام نبوی تأکید کرد. تحلیل‌های سطحی، که از اصول عرفانی و فلسفی فاصله می‌گیرند، نمی‌توانند حقیقت عمیق فص محمدیه را بازتاب دهند. این نقد، چون مشعلی است که مسیر تحلیل‌های علمی و منسجم را روشن می‌سازد.

بخش دوم: مراتب خلقت و جایگاه مخلوقات

ظهورات الهی مخلوقات

استاد فرزانه قدس‌سره، تمامی مخلوقات را ظهورات الهی و روائح حق می‌دانند که در اصل خلقت، طيب و پاک‌اند. این دیدگاه، با اصل وحدت وجود در عرفان نظری همخوان است که هر مخلوق را مظهر اسمای الهی می‌شمارد. با این حال، در ظرف فعل و طبیعت، مخلوقات ممکن است به دلیل شرایط و تعینات مادی، طيب یا خبيث جلوه کنند. این تمایز، چون رودی است که از سرچشمه حقیقت الهی سرچشمه گرفته و در بستر طبیعت، به رنگ‌های گوناگون درمی‌آید.

درنگ: تمامی مخلوقات، در اصل خلقت، ظهورات الهی و طيب‌اند، اما در ظرف طبیعت، ممکن است طيب یا خبيث به نظر آیند.

تمایز ذات و فعل

در تبیین عرفانی، هیچ ذاتی خبيث نیست، بلکه فعل است که ممکن است مورد کراهت قرار گیرد. ذات مخلوقات، به دلیل الهی بودن، طيب است، اما در ظرف طبیعت، افعال آنها ممکن است به دلیل شرایط مادی، خبيث جلوه کند. این تمایز، با اصل تنزیه در الهیات اسلامی و تمایز بین جوهر و عرض در فلسفه همخوان است. استاد فرزانه قدس‌سره، با تشبیه رائحه به عرض و نفس به جوهر، این مفهوم را روشن می‌سازند. رائحه، چون نسیمی است که از جوهر نفس برمی‌خیزد و در ظرف ماده، به رنگ‌های گوناگون ظاهر می‌شود.

درنگ: ذات مخلوقات، به دلیل الهی بودن، طيب است؛ اما افعال در ظرف طبیعت ممکن است خبيث جلوه کنند.

خصوصیات متفاوت مخلوقات

مخلوقات، در مراتب مختلف خلقت، به دلیل حرارت‌ها و شرایط مادی متفاوت، خصوصیات متفاوتی می‌یابند. این تنوع، با فلسفه طبیعی و عرفان اسلامی که بر مراتب وجودی تأکید دارند، همخوان است. هر موجود، چون گلی است که در باغ خلقت، با رنگ و بویی خاص شکوفا می‌شود و شناخت آن نیازمند بررسی دقیق و علمی است.

درنگ: مخلوقات، در مراتب خلقت، به دلیل شرایط مادی، خصوصیات متفاوتی می‌یابند که نیازمند تحلیل دقیق است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، جایگاه مخلوقات را به‌عنوان ظهورات الهی تبیین کرد و بر طيب بودن ذات آنها تأکید نمود. تمایز بین ذات و فعل، و تنوع خصوصیات مخلوقات در ظرف طبیعت، نشان‌دهنده جامعیت عرفانی و فلسفی است که حقیقت الهی را در کثرت خلقی بازتاب می‌دهد.

بخش سوم: انسان در مراتب خلقت

فطرت الهی انسان

انسان، به دلیل فطرت الهی و مقام جمعی، از سایر مخلوقات متمایز است. این فطرت، چون چشمه‌ای زلال است که از سرچشمه حقیقت الهی جوشیده و انسان را به سوی کمال یا خسران هدایت می‌کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا

(پس روی خود را به سوی دین یکتاپرستانه کن، فطرتی که خدا مردم را بر آن سرشته است؛ سوره روم، آیه ۳۰). این آیه، بر الهی بودن فطرت انسان تأکید دارد و او را موجودی جامع می‌داند که می‌تواند به سعادت یا شقاوت رهنمون شود.

درنگ: فطرت الهی انسان، او را به‌عنوان موجودی جامع متمایز ساخته و ظرفیت سیر به سوی کمال یا خسران را در او قرار داده است.

خسران در طبیعت انسان

انسان در ظرف طبیعت، به دلیل محدودیت‌های مادی، به خسران گرایش دارد. قرآن کریم می‌فرماید:

وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ

(سوگند به عصر، که انسان در زیان است؛ سوره عصر، آیات ۱-۲). این خسران، چون سایه‌ای است که بر طبیعت انسان افتاده و او را به سوی حرمان می‌کشاند، مگر اینکه با تربیت و هدایت به سوی غفران رهنمون شود.

درنگ: خسران، ویژگی طبیعی انسان در ظرف ماده است، اما با تربیت و هدایت، قابل جبران است.

نقش تربیت در رستگاری

تربیت توسط انبیا و اولیا، خسران طبیعی انسان را جبران کرده و او را به سوی رستگاری هدایت می‌کند. اگر انسان از مربیان الهی محروم بماند، خسران او تشدید شده و ممکن است به کفران یا حتی خباثت منجر شود. این تربیت، چون پلی است که انسان را از ساحل خسران به ساحل غفران می‌رساند.

درنگ: تربیت الهی، خسران طبیعی انسان را جبران کرده و او را به سوی رستگاری هدایت می‌کند.

کمیابی خباثت و شکور بودن

انسان‌های شكور (اولیا) و خبيث، هر دو اقلیت‌اند و اکثریت انسان‌ها در حالت خسران و حرمان قرار دارند. قرآن کریم می‌فرماید:

وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ

(و اندکی از بندگانم سپاسگزارند؛ سوره سبأ، آیه ۱۳). این کمیابی، چون دو قله رفیع در دو سوی کوهستان خلقت است که تنها عده‌ای معدود به آنها دست می‌یابند.

درنگ: انسان‌های شكور و خبيث، اقلیت‌اند و اکثریت در حالت خسران و حرمان قرار دارند.

روان‌شناسی خباثت

خباثت، به‌عنوان صفتی روان‌شناختی، در تعداد کمی از انسان‌ها بروز می‌کند و از جنس خود انسان است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حتی در انزوای کامل، خداوند موذی‌ای از جنس انسان برای آزمودن او می‌آفریند. این دیدگاه، با تحلیل‌های روان‌شناختی مدرن درباره رفتارهای مخرب همخوان است و خباثت را چون سایه‌ای نادر می‌داند که در وجود انسان ظاهر می‌شود.

درنگ: خباثت، صفتی نادر و روان‌شناختی است که از جنس خود انسان بوده و در اقلیت بروز می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، جایگاه انسان را در مراتب خلقت بررسی کرد و بر فطرت الهی او به‌عنوان موجودی جامع تأکید نمود. خسران طبیعی انسان، با تربیت الهی جبران می‌شود، اما خباثت و شکور بودن، به‌عنوان دو قله نادر، اقلیت‌اند. این تحلیل، چون نوری است که جایگاه انسان را در نظام خلقت روشن می‌سازد.

بخش چهارم: نقش انبیا در هدایت انسان

تأثیر انبیا در رشد انسان

انبیا، حتی انسان‌های خبيث را به رشد می‌رسانند، هرچند نتیجه آن متفاوت باشد. استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به تأثیر پیامبر اکرم (ص) بر افراد خبيث، تأکید دارند که حضور انبیا، چون کوره‌ای است که آهن سخت وجود انسان را نرم کرده و به سوی کمال یا حتی آشکار شدن خباثت هدایت می‌کند. این تأثیر، حتی بر کسانی که به کفران می‌رسند، عمیق است.

درنگ: انبیا، حتی انسان‌های خبيث را به رشد می‌رسانند، هرچند نتیجه آن به کمال یا خباثت منجر شود.

تفاوت مراتب انبیا

انبیا، با وجود وحدت در رسالت، در مراتب و روش‌های هدایت متفاوت‌اند. قرآن کریم می‌فرماید:

تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ

(این پیامبران‌اند که برخی را بر برخی برتری دادیم؛ سوره بقره، آیه ۲۵۳). به عنوان مثال، حضرت عیسی (ع) با رحمت و نرم‌خویی، و حضرت لوط (ع) با شدت عمل، به هدایت خلق پرداخته‌اند. این تفاوت، چون رنگ‌های گوناگونی است که بر بوم رسالت الهی نقش بسته و هر یک به تناسب ظرف خلقی، هدایت را به انجام می‌رساند.

درنگ: انبیا، با وجود وحدت در رسالت، در مراتب و روش‌های هدایت متفاوت‌اند و هر یک به تناسب ظرف خلقی عمل می‌کنند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، نقش انبیا را در هدایت انسان بررسی کرد و بر تأثیر آنها در رشد حتی انسان‌های خبيث تأکید نمود. تفاوت مراتب انبیا، نشان‌دهنده تنوع در روش‌های هدایت است که هر یک به تناسب ظرف خلقی، انسان را به سوی کمال یا آشکار شدن حقیقت وجودی‌اش رهنمون می‌سازد.

بخش پنجم: نقد تاریخ‌نگاری و ضرورت سندمحوری

نقد تاریخ‌نگاری سنتی

استاد فرزانه قدس‌سره، تاریخ‌نگاری سنتی را به دلیل فقدان انصاف و مستندات، غیرقابل اعتماد می‌دانند. روایاتی که به شخصیت‌های والا، مانند حضرت خدیجه (س) و حضرت فاطمه (س)، نسبت‌های نادرست می‌دهند، فاقد اعتبارند. این نقد، چون تیغی است که پرده‌های تحریف را از چهره حقیقت کنار می‌زند و بر ضرورت بازنویسی تاریخ با رویکرد علمی تأکید دارد.

درنگ: تاریخ‌نگاری سنتی، به دلیل فقدان انصاف و مستندات، غیرقابل اعتماد بوده و نیازمند بازنویسی علمی است.

جایگاه والای حضرت خدیجه و فاطمه (س)

حضرت خدیجه (س) و حضرت فاطمه (س)، به دلیل مقام معنوی والا، از تحریفات تاریخی مصون‌اند. جایگاه این بانوان، چون ستارگانی درخشان در آسمان معرفت است که نورشان بر قلب مؤمنان می‌تابد. روایات شیعی، این دو بانوی بزرگ را به‌عنوان الگوهای معنوی معرفی می‌کنند که از هرگونه نسبت‌های نادرست مبرا هستند.

درنگ: حضرت خدیجه و فاطمه (س)، به دلیل مقام معنوی والا، از تحریفات تاریخی مصون‌اند و الگوهای معنوی‌اند.

نقد دیدگاه‌های منسوب به عایشه

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به منابع تاریخی، عایشه را فردی زرنگ و تأثیرگذار، اما فاقد زیبایی ظاهری توصیف می‌کنند. این دیدگاه، با برخی روایات تاریخی که بر نقش سیاسی او تأکید دارند، همخوان است. عایشه، چون بازیگری زبردست در صحنه تاریخ بود که با هوش و سیاست، نقشی کلیدی ایفا کرد، اما از منظر معنوی، با شخصیت‌هایی مانند حضرت فاطمه (س) قابل قیاس نیست.

درنگ: عایشه، فردی زرنگ و تأثیرگذار بود، اما از منظر معنوی، با شخصیت‌های والای معنوی قابل قیاس نیست.

ضرورت سندمحوری

استاد فرزانه قدس‌سره، بر اهمیت سند در مباحث علمی تأکید دارند. ادعاهای تاریخی و دینی، بدون اسناد معتبر، نمی‌توانند مورد پذیرش قرار گیرند. این تأکید، چون وزنه‌ای است که ترازوی حقیقت را به تعادل بازمی‌گرداند و از گمانه‌زنی‌های بی‌اساس جلوگیری می‌کند.

درنگ: ادعاهای تاریخی و دینی، بدون اسناد معتبر، فاقد اعتبار بوده و نیازمند بررسی دقیق سندی هستند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، به نقد تاریخ‌نگاری سنتی و ضرورت سندمحوری پرداخت. جایگاه والای حضرت خدیجه و فاطمه (س) و نقد دیدگاه‌های منسوب به عایشه، بر اهمیت حفظ حقیقت در برابر تحریفات تأکید دارد. سندمحوری، چون مشعلی است که راه حقیقت را از تاریکی تحریف جدا می‌سازد.

بخش ششم: انسان، تغذیه و رشد معنوی

نقش تغذیه در رشد انسان

استاد فرزانه قدس‌سره، بر اهمیت تنوع غذایی برای رشد جسمی و روحی انسان تأکید دارند. انسان، به دلیل مقام جمعی، نیازمند خوراک ترکیبی است که تنوع آن، چون رنگ‌های گوناگونی است که بر بوم وجود او نقش می‌بندد. این دیدگاه، با مطالعات مدرن تغذیه‌ای که بر تأثیر تغذیه بر سلامت روان و جسم تأکید دارند، همخوان است.

درنگ: تنوع غذایی، به دلیل مقام جمعی انسان، برای رشد جسمی و روحی او ضروری است.

نقد اسراف و نفله‌کاری

اسراف و دور ریختن منابع، مانع رشد جامعه و برخلاف نظام خلقت الهی است. قرآن کریم می‌فرماید:

وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ

(و اسراف نکنید که او اسراف‌کنندگان را دوست ندارد؛ سوره انعام، آیه ۱۴۱). این نقد، چون آینه‌ای است که نارسایی‌های جامعه را در برابر چشمان حقیقت نمایان می‌سازد.

درنگ: اسراف و نفله‌کاری، برخلاف نظام خلقت الهی بوده و مانع رشد جامعه است.

نقد تعمیم خباثت

استاد فرزانه قدس‌سره، تعمیم خباثت به همه انسان‌ها را رد می‌کنند. خباثت، صفتی نادر است و اکثریت انسان‌ها در حالت خسران‌اند، نه خبيث. این تحلیل، با دیدگاه قرآنی که اکثریت را در خسران و اقلیت را در خباثت یا شکور بودن می‌داند، همخوان است. این دیدگاه، چون نسیمی است که غبار تعمیم‌های نادرست را از چهره حقیقت می‌زداید.

درنگ: خباثت، صفتی نادر است و تعمیم آن به همه انسان‌ها، با حقیقت قرآنی سازگار نیست.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، به نقش تغذیه در رشد انسان و نقد اسراف و تعمیم خباثت پرداخت. تنوع غذایی، به‌عنوان ضرورتی برای رشد جسمی و روحی، و پرهیز از اسراف، به‌عنوان اصلی الهی، بر اهمیت حفظ نظام خلقت تأکید دارند. رد تعمیم خباثت، جامعیت عرفانی و قرآنی را در تحلیل جایگاه انسان نشان می‌دهد.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با کاوش در فص محمدیه فصوص الحکم، مفاهیم طيب و خبيث را در مراتب خلقت تبیین کرد. نقد دیدگاه‌های غیرعلمی درباره روائح، تأکید بر طيب بودن ذات مخلوقات، و تبیین جایگاه انسان به‌عنوان موجودی جامع، از محورهای اصلی بحث بود. نقش انبیا در هدایت انسان، حتی در برابر خباثت، و تفاوت مراتب آنها، نشان‌دهنده تنوع در روش‌های هدایت الهی است. نقد تاریخ‌نگاری سنتی و ضرورت سندمحوری، بر اهمیت حفظ حقیقت در برابر تحریفات تأکید دارد. تغذیه و پرهیز از اسراف، به‌عنوان عوامل مؤثر در رشد انسان، و رد تعمیم خباثت، جامعیت عرفانی و قرآنی را در این تحلیل نشان می‌دهند. این نوشتار، چون چشمه‌ای زلال است که حقیقت عرفانی را به جویندگان معرفت عرضه داشته و راه کمال را در پرتو استدلال‌های منطقی و قرآنی روشن می‌سازد.


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ


ای خداوند، درود فرست بر محمد و خاندان محمد.

با نظارت صادق خادمی