متن درس
روانشناسی منطقی: کاوش در علوم غرایب و مغیبات
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲)
دیباچه
روانشناسی منطقی، به مثابه شاخهای از علوم انسانی، دریچهای است به سوی شناخت ابعاد وجودی انسان، از جسم و روان تا ساحتهای متافیزیکی و معنوی. این دانش، با نگاهی ژرف به کنه وجود آدمی، تلاش دارد تا پیچیدگیهای روح و جسم را در قالب دو رویکرد بنیادین تشریحی و عملیاتی مورد کاوش قرار دهد. در این نوشتار، با تمرکز بر علوم غرایب و مغیبات، به بررسی نقش این علوم در ارتقای معرفت انسانی پرداخته شده و با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، احادیث شریف، و تمثیلات معنوی، تلاش شده است تا مفاهیم به زبانی روشن و متین برای مخاطبان فرهیخته ارائه گردد. این متن، تمامی جنبههای درسگفتار اصلی را با شرح و بسط کامل در برگرفته و با افزودن توضیحات تکمیلی، ساختاری منسجم و دانشگاهی یافته است.
بخش یکم: مبانی روانشناسی منطقی
دو شیوه بنیادین در روانشناسی
روانشناسی منطقی از دو منظر قابل بررسی است: تشریحی و عملیاتی. رویکرد تشریحی، که به مثابه کاوشی آکادمیک در ریشهها و مبادی وجودی انسان عمل میکند، به تحلیل جسم و روح از منظری فلسفی و علمی میپردازد. این شیوه، انسان را در گسترهای از موجودات، از سنگ و نبات تا حیوان و انسان، مورد مطالعه قرار میدهد و نیازمند ابزارهای فلسفی دقیق و آزمایشگاهی است تا خصوصیات وجودی هر موجود را استخراج نماید. در مقابل، رویکرد عملیاتی، انسان را به مثابه کارگاهی تجربی در نظر میگیرد که از طریق تمرین و تجربه، به شناخت لایههای عمیق روان خود نائل میشود. این دو شیوه، مکمل یکدیگرند: یکی با تکیه بر تحلیل نظری و دیگری با تمرکز بر عمل و تجربه، راه را برای فهم ژرفتر وجود هموار میسازند.
درنگ: روانشناسی تشریحی به ابزارهای فلسفی و آزمایشگاهی نیاز دارد، در حالی که روانشناسی عملیاتی، انسان را به مثابه موضوعی برای تجربه و خودشناسی قرار میدهد.
پیچیدگی وجود انسانی
وجود انسان، چون گوهری چندوجهی، از بینهایت ضلع و زاویه برخوردار است. جسم، روح، نفس و قلب انسان، هر یک حامل میلیاردها جهت و تشخص هستند که شناخت کامل آنها در ظرف ناسوت (جهان مادی) ناممکن است. انسان، مانند کتابی است که صفحاتش به بینهایت باز میشود، اما تنها بخشی از آن در این دنیا خوانده میشود. این پیچیدگی، شناخت انسان را به چالشی عظیم بدل کرده است، چنانکه تنها در ساحت برزخ و پس از مرگ، امکان دسترسی به لایههای عمیقتر وجودی فراهم میگردد.
درنگ: وجود انسان، با میلیاردها تشخص، از پیچیدگی بینهایتی برخوردار است که شناخت کامل آن در دنیا ممکن نیست و در برزخ تکامل مییابد.
نابغه و ظرفیتهای نهفته
انسانی که بتواند بیش از هشت یا نه درصد از ظرفیتهای وجودی خود را فعال سازد، نابغه خوانده میشود. چنین فردی، با بهرهگیری از تمرین و خودشناسی، به علوم لدنی و کرامات دست مییابد. این دیدگاه، نابغه بودن را نه صرفاً نتیجه استعداد ذاتی، بلکه محصول فعالسازی ظرفیتهای نهان وجودی میداند. گاه حتی در افرادی که از نظر عامه دیوانه خوانده میشوند، آزادسازی بخشی از ظرفیتهای مغزی به درک حقایقی منجر میشود که برای دیگران نامرئی است. عالمان دینی، مانند ابنسینا، از این پدیده برای اثبات امکان وحی و شهود بهره جستهاند، که نشاندهنده پیوند عمیق روانشناسی و متافیزیک است.
درنگ: نابغه کسی است که با فعالسازی ظرفیتهای وجودی خود به علوم لدنی دست مییابد، و حتی دیوانگی میتواند دریچهای به سوی کشف حقایق باشد.
خودشناسی و خداشناسی
حدیث شریف «هر که خود را شناخت، پروردگارش را شناخت» (من عرف نفسه فقد عرف ربه)، خودشناسی را پیشنیاز خداشناسی میداند. با این حال، به دلیل پیچیدگی وجود انسان، این شناخت نسبی و دشوار است. انسان، چون مسافری در بیابان وجود، تنها بخشی از خود را در این دنیا میشناسد و شناخت کامل در ساحت برزخ ممکن میشود. این حدیث، خودشناسی را چون کلیدی برای گشودن درهای معرفت الهی معرفی میکند، اما راهی پرپیچوخم و نیازمند تأمل عمیق است.
درنگ: خودشناسی، کلید خداشناسی است، اما به دلیل پیچیدگی وجود انسان، این شناخت در دنیا نسبی و در برزخ کامل میشود.
بخش دوم: علوم مغیبات و نقش آن در روانشناسی
مغیبات: گنجینه معنوی روانشناسی اسلامی
علوم مغیبات، شامل آیات قرآن کریم، دعاها، اذکار، و اعمال عبادی مانند سجده و نماز، بخش متمایز روانشناسی اسلامی را تشکیل میدهند. این علوم، چون جواهراتی در دستان کودکان معصوم، در اختیار جامعه اسلامی قرار دارند، اما به دلیل ناآگاهی و عدم تمرین، کمتر مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند. مغیبات، مانند چشمهای زلال، قادرند روان انسان را سیراب کنند، مشروط بر آنکه با آگاهی و توجه به کار گرفته شوند.
درنگ: مغیبات، چون گنجینهای معنوی، پتانسیل عظیمی برای ارتقای سلامت روان دارند، اما ناآگاهی مانع بهرهبرداری کامل از آنهاست.
نقد سطحی بودن اعمال عبادی
بسیاری از اعمال عبادی، مانند نماز و دعا، به دلیل فقدان توجه و معرفت، در حد لقلقه زبان باقی میمانند و بهره معنوی اندکی دارند. مشاهده رفتارهای پراکنده در نماز، مانند خاراندن یا آروغ زدن، نشاندهنده عدم تمرکز و آگاهی در عبادت است. این نقص، ضرورت آموزش و تمرین برای ارتقای کیفیت عبادت را آشکار میسازد. به فرموده یکی از عالمان دینی در نهجالبلاغه: «نماز شما از خود شما کوچکتر است» (صلاتکم ادوی منکم)، زیرا prayer as a product of human action cannot surpass its creator. This critique underscores that the quality of prayer is limited by the individual’s level of awareness and spiritual capacity.
درنگ: کیفیت پایین اعمال عبادی، نتیجه فقدان معرفت و تمرکز است که ضرورت آموزش و تمرین را برجسته میسازد.
تأثیر آیات قرآن کریم بر روان
آیات قرآن کریم، چون بارانی ملکوتی، بر روان انسانهای کامل تأثیر عمیقی دارند. معصومین علیهمالسلام، به دلیل سنگینی ملکی آیات، با تأنی و تأمل آنها را قرائت میکردند و تحت تأثیر عظمتشان قرار میگرفتند. آیه شریفهای در این باره میفرماید:
لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ
اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، آن را از خشیت خدا خاشع و متلاشی میدیدی. این آیه، معصومین را به مثابه جبلهای معنوی معرفی میکند که توانایی تحمل بار سنگین قرآن کریم را دارند، در حالی که انسانهای عادی به دلیل ناآگاهی، از این تأثیر عمیق محرومند.
درنگ: آیات قرآن کریم، با تأثیر عمیق بر روان انسانهای کامل، نشاندهنده عظمت معنوی این کتاب آسمانی است.
مغیبات و معراج معنوی
مغیبات، مانند قرآن کریم، دعا و سجده، اگر با آگاهی و اخلاص به کار گرفته شوند، میتوانند انسان را به معراج معنوی رهنمون سازند. داستان معراج پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، که حتی با ابزار مادی مانند نعلین به مقامات معنوی دست یافتند، نشاندهنده امکان ارتقای روحانی انسان در ظرف ناسوت است. این تمثیل، مغیبات را چون بالهایی برای پرواز به سوی آسمانهای معنوی معرفی میکند.
درنگ: مغیبات، ابزارهایی برای معراج معنویاند که با آگاهی و اخلاص، انسان را به مقامات والا میرسانند.
بخش سوم: نقد روانشناسی غربی و جایگاه شیعه
محدودیتهای روانشناسی مادیگرا
روانشناسی غربی، به دلیل فقدان اعتقاد به مغیبات، در حل مشکلات روحی و روانی پیچیده ناکام مانده و گاه به بیماریهایی مانند سادیسم منجر شده است. این رویکرد، که فاقد بعد معنوی است، نمیتواند به نیازهای عمیق روان انسان پاسخ دهد. در مقابل، تمدن اسلامی، که با تدین همراه است، قادر است جامعهای سالم و متعادل ایجاد کند. رفتارهای غیرمتعارف در جوامع غربی، مانند ازدواج با حیوانات، نشاندهنده انحطاط اخلاقی ناشی از فقدان معنویت است که روانشناسی مادیگرا نتوانسته آن را مرتفع سازد.
درنگ: روانشناسی غربی، به دلیل فقدان معنویت، در حل مشکلات روانی ناکام است، در حالی که تمدن اسلامی با تدین، راهگشای سلامت روان است.
نقش شیعه در توسعه علوم مغیبات
شیعه، با اعتقاد به عصمت و ماثورات، پتانسیل بالایی در توسعه علوم مغیبات دارد. برخلاف برخی دیگر از مذاهب اسلامی که این اعتقادات را ندارند، شیعه میتواند با تمرکز بر قرآن کریم، دعاها و اعمال عبادی، به پیشرفتهای معنوی و علمی دست یابد. با این حال، به دلیل گرفتاریهای تاریخی و عدم تمرکز، این ظرفیتها کمتر شکوفا شدهاند. عالمان دینی گذشته، با اخلاص و تمرین در سجاده، به موفقیتهای معنوی دست یافتند، در حالی که علوم دینی مدرن گاه از این بعد معنوی غافل ماندهاند.
درنگ: شیعه، با اعتقاد به عصمت و ماثورات، میتواند پیشرو در علوم مغیبات باشد، مشروط بر احیای تمرینهای معنوی.
بهرهگیری از دستاوردهای دیگران
در روانشناسی، بهرهگیری از دستاوردهای دیگران، حتی اگر از جوامع غیرمسلمان باشند، مانعی ندارد. خداوند به هر کس کار خیری انجام دهد، اجر میدهد، و این دیدگاه، بر عدم تعصب در استفاده از علوم دیگران تأکید دارد. علوم ناسوتی مانند طب، تغذیه، بهداشت و ورزش در جهان پیشرفت کردهاند، اما مغیبات به دلیل عدم اعتقاد یا عمل، مغفول ماندهاند. این نقص، ضرورت بازنگری در رویکردهای علمی و معنوی را برجسته میسازد.
درنگ: بهرهگیری از دستاوردهای دیگران در علوم ناسوتی جایز است، اما مغیبات نیازمند ایمان و تمریناند.
بخش چهارم: ارکان و واجبات روان
ساختار روان و ضرورت شناخت آن
همانگونه که نماز دارای ارکان و واجباتی است، روان انسان نیز از ارکان و واجباتی برخوردار است که شناخت آنها برای روانشناسی منطقی ضروری است. انسان، مانند بنایی است که ستونها و پایههایش باید شناسایی شوند تا بتوان روان او را به سوی کمال هدایت کرد. این شناخت، نیازمند محاصره خود و تمرکز بر لایههای وجودی است تا انسان به درک عمیقتری از روان خود نائل شود.
درنگ: روان انسان، مانند نماز، دارای ارکان و واجباتی است که شناخت آنها برای خودشناسی و کمال ضروری است.
مثالهای عملی از تأثیر مغیبات
یکی از عالمان دینی گذشته، با تکیه بر دعا و سجده، شفای بیماران را حتی برای غیرمسلمانان فراهم میکرد. این مثال، نشاندهنده قدرت معنوی مغیبات است که فراتر از ابزارهای مادی عمل میکند. آب دهان مؤمنی که با ذکر و سجده پاک شده، میتواند شفابخش باشد، برخلاف تصور مادیگرایانهای که آن را صرفاً میکروبی میداند. این دیدگاه، بر تأثیر معنوی مغیبات بر جسم و روان تأکید دارد و نشاندهنده ظرفیت عظیم این علوم در روانشناسی اسلامی است.
درنگ: مغیبات، مانند دعا و سجده، با اخلاص و تمرین، میتوانند تأثیرات شفابخش بر جسم و روان داشته باشند.
جمعبندی
روانشناسی منطقی، با دو رویکرد تشریحی و عملیاتی، به کاوش در ابعاد وجودی انسان میپردازد. علوم مغیبات، به عنوان بخش متمایز روانشناسی اسلامی، پتانسیل عظیمی برای ارتقای سلامت روان و دستیابی به معراج معنوی دارند. با این حال، ناآگاهی و عدم تمرین، مانع بهرهبرداری کامل از این گنجینه شده است. نقد روانشناسی غربی، محدودیتهای مادیگرایی را آشکار میسازد، در حالی که شیعه، با اعتقاد به عصمت و ماثورات، میتواند پیشرو در توسعه علوم مغیبات باشد. این نوشتار، با بسط و شرح تمامی جنبههای درسگفتار اصلی، تلاش دارد تا این مفاهیم را به زبانی متین و علمی برای مخاطبان فرهیخته ارائه نماید.
با نظارت صادق خادمی