در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

روانشناسی منطقی 17

متن درس

روان‌شناسی منطقی: مبادی شناخت نفس، حس و هوش

روان‌شناسی منطقی: مبادی شناخت نفس، حس و هوش

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه هفدهم)

دیباچه

شناخت نفس، حس و هوش، به‌عنوان ارکان بنیادین رشد وجودی انسان، در روان‌شناسی منطقی جایگاهی محوری دارند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای ارائه‌شده در جلسه هفدهم (مورخ ۲۶ دی ۱۳۹۲)، به تبیین این مفاهیم در چارچوبی علمی و میان‌رشته‌ای می‌پردازد. هدف این اثر، ارائه نگرشی جامع به مقاطع حساس وجودی انسان است که رشد یا افول آنها، مسیر حرکت به سوی کمال را تعیین می‌کند. با بهره‌گیری از تمثیلات و استعارات فاخر، این متن می‌کوشد تا مفاهیم پیچیده روان‌شناختی را در قالبی روشن و دانشگاهی برای مخاطبان متخصص در حوزه‌های علوم انسانی و روان‌شناسی ارائه دهد. تمامی نکات و تحلیل‌ها با دقت و جامعیت حفظ شده و در ساختاری منظم و علمی بازنویسی شده‌اند.

بخش یکم: مقاطع حساس در سیر وجودی انسان

نقش مقاطع حساس در حرکت به سوی کمال

انسان در مسیر وجودی خود به سوی کمال، که می‌توان آن را طی ناسوت یا نیل به نهایت وجود نامید، با مقاطع حساسی مواجه است که رشد یا افول آنها، سرعت و کیفیت پیشرفت او را در ظرف زندگی طبیعی تعیین می‌کند. این مقاطع، چون نقاط عطفی در مسیر حیات، تعیین‌کننده میزان پویایی و بالندگی انسان هستند. شفاف‌سازی و فعال‌سازی این مقاطع، رشد انسان را شتاب می‌بخشد، در حالی که بی‌توجهی به آنها، او را به انسانی معمولی و راکد بدل می‌سازد، گویی ماشینی است که بدون سرویس‌دهی، در میانه راه متوقف شده است.

درنگ: مقاطع حساس وجودی، چون چراغ‌های هدایتگر در مسیر کمال، نیازمند توجه و فعال‌سازی‌اند تا انسان از رکود به سوی بالندگی حرکت کند.

استعدادشناسی: پایه معرفت نفس

یکی از مهم‌ترین مقاطع حساس، استعدادشناسی است که به معنای شناخت دقیق توانایی‌ها و ظرفیت‌های فردی از طریق خود، محیط، خانواده و جامعه است. این فرایند، انسان را قادر می‌سازد تا بداند در چه زمینه‌هایی رونده و پیشرو است و در کدام حوزه‌ها کند یا متوسط عمل می‌کند. استعدادشناسی، چون کلیدی است که درهای معرفت نفس را می‌گشاید و انسان را به سوی کشف ظرفیت‌های نهانش رهنمون می‌شود. بدون این شناخت، انسان مانند مسافری سرگردان است که مقصد خود را نمی‌شناسد.

درنگ: استعدادشناسی، چون آیینه‌ای است که انسان را با حقیقت وجودی‌اش آشنا می‌کند و راه رشد را به او می‌نمایاند.

اراده: ظرف کنش و محرک رشد

اراده، در برابر استعداد که ظرف بینش است، به‌عنوان ظرف کنش تعریف می‌شود. این مقطع حساس، نیازمند شناسایی، تقویت و فعال‌سازی است. انسان باید اراده خود را با تمرین، تغذیه مناسب، زمان‌بندی دقیق و انتخاب مکان مناسب تقویت کند. اراده، مانند موتوری است که ماشین وجود انسان را به حرکت درمی‌آورد. بدون تقویت این موتور، استعدادها راکد می‌مانند و انسان در مسیر کمال متوقف می‌شود.

روش‌های تقویت اراده

تقویت اراده، فرایندی چندبعدی است که از طریق روش‌های گوناگون محقق می‌شود. نخست، تمرین‌هایی مشابه ورزش می‌توانند اراده را مانند عضله‌ای نیرومند سازند. دوم، تغذیه مناسب، به‌عنوان سوخت این موتور، نقش مهمی در تقویت اراده ایفا می‌کند. سوم، اقدامات ساختارشکنانه و کوشش‌های فعال، اراده را از رکود به پویایی می‌رسانند. این روش‌ها، مانند ابزارهایی هستند که باغبان وجود انسان برای پرورش نهال اراده به کار می‌گیرد.

درنگ: اراده، چون نهالی است که با تمرین، تغذیه و کوشش، به درختی تنومند بدل می‌شود و انسان را به سوی کمال می‌برد.

جمع‌بندی بخش یکم

مقاطع حساس وجودی، شامل استعدادشناسی و اراده، ستون‌های اصلی رشد انسان در مسیر کمال‌اند. استعدادشناسی، انسان را با ظرفیت‌هایش آشنا می‌کند و اراده، او را به کنش وا می‌دارد. شفاف‌سازی و تقویت این مقاطع، مانند تنظیم دقیق ماشینی است که آماده حرکت در جاده حیات می‌شود. بی‌توجهی به این مقاطع، انسان را به موجودی معمولی و راکد بدل می‌سازد که از بالندگی محروم است.

بخش دوم: نقد نظام‌های آموزشی و فرهنگی

کاستی نظام آموزشی غیرعلمی

جامعه کنونی، به دلیل فقدان رویکردی علمی، فکری و فرهنگی، افراد را بدون آمادگی و سرویس‌دهی مناسب وارد مسیر زندگی می‌کند، گویی ماشینی است که بدون بررسی و تعمیر، در جاده‌ای ناهموار رها شده است. این ماشین، هرگاه با مشکلی مانند کمبود سوخت، پنچری یا خرابی مواجه شود، متوقف می‌گردد. این تمثیل، به ضعف‌های ساختاری نظام‌های آموزشی و فرهنگی اشاره دارد که افراد را برای مواجهه با چالش‌های زندگی آماده نمی‌کنند.

درنگ: نظام آموزشی غیرعلمی، چون جاده‌ای ناهموار است که ماشین وجود انسان را بدون آمادگی در آن رها می‌کند و به رکود می‌کشاند.

هوشمندی دستگاه‌های صنعتی در برابر کاستی انسانی

دستگاه‌های صنعتی مدرن، با اعلام کمبودها و مشکلات خود، هوشمندی بیشتری نسبت به انسان‌هایی نشان می‌دهند که از حس و هوش خود بهره نمی‌گیرند. این دستگاه‌ها، مانند موجوداتی هوشمند، وضعیت خود را گزارش می‌دهند و از خرابی پیشگیری می‌کنند. اما انسان، که باید خود این هوشمندی را در وجودش فعال کند، اغلب از این ظرفیت غافل است. این مقایسه، به کاستی انسان‌ها در بهره‌گیری از ظرفیت‌های ذاتی خود اشاره دارد.

نقد علم دینی در پرورش حس و هوش

علم دینی، که باید افراد را به سوی تقویت حس و هوش هدایت کند، گاه به دلیل فقدان رویکردی نظام‌مند، از این وظیفه بازمی‌ماند. این علم باید با آموزش و تجربه‌های عملی، عالمانی متعهد و کارآمد تربیت کند که حس و هوششان فعال باشد. نقد این وضعیت، بر ضرورت اصلاح ساختارهای آموزشی در علم دینی تأکید دارد تا افراد بتوانند از ظرفیت‌های وجودی خود بهره گیرند.

درنگ: علم دینی، چون چشمه‌ای است که باید حس و هوش جامعه را سیراب کند، اما بدون نظام‌مندی، به جریانی کم‌فروغ بدل می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

نظام‌های آموزشی و فرهنگی کنونی، به دلیل فقدان رویکردی علمی و نظام‌مند، در آماده‌سازی افراد برای زندگی ناکام مانده‌اند. این نظام‌ها، مانند کارگاهی بدون ابزار مناسب، نمی‌توانند ماشین وجود انسان را برای حرکت در مسیر کمال آماده کنند. علم دینی نیز نیازمند بازنگری است تا با تقویت حس و هوش، افراد را به سوی بالندگی هدایت کند.

بخش سوم: حس و هوش در روان‌شناسی منطقی

اهمیت حس، هوش و شکیبایی

حس، هوش و شکیبایی، سه رکن اساسی در روان‌شناسی منطقی‌اند که فعال‌سازی آنها نیازمند صبر، پشتکار و توجه مداوم است. حس، مانند دروازه‌ای است که انسان را به جهان پیرامونش متصل می‌کند؛ هوش، مانند مشعلی است که مسیر را روشن می‌سازد؛ و شکیبایی، مانند ریسمانی است که این دو را به هم پیوند می‌دهد. بدون این سه، انسان از درک و تعامل مؤثر با محیط خود محروم می‌ماند.

تمثیل چاقوی کند و شکیبایی

تقویت حس و هوش، مانند تیز کردن چاقوی کند با صبر و ابزار مناسب است. همان‌گونه که چاقوی کند با زور و تلاش بی‌فایده، کار را دشوار می‌کند، حس و هوش راکد نیز بدون شکیبایی و روش‌های مناسب، انسان را ناکارآمد می‌سازد. این تمثیل، بر ضرورت صبر و استفاده از ابزارهای مناسب در تقویت این ظرفیت‌ها تأکید دارد.

درنگ: حس و هوش، چون چاقویی‌اند که با صبر و ابزار شکیبایی تیز می‌شوند و انسان را در مسیر رشد یاری می‌کنند.

ضعف حس در انسان‌های مدرن

انسان‌های مدرن، به دلیل عدم استفاده از حس، حواس خود را عملاً تعطیل کرده‌اند. آنها گاه حتی تغییرات محیطی مانند بوی سیگار، سوختگی غذا یا دمای هوا را به‌درستی درک نمی‌کنند. این ضعف، مانند خاموشی چراغ‌های وجود است که انسان را در تاریکی ناآگاهی فرو می‌برد. برخی افراد، به دلیل حساسیت بیشتر، این تغییرات را سریع‌تر حس می‌کنند، اما این توانایی در بسیاری راکد مانده است.

زنده بودن حس در برابر حیات حس

تمایز میان وجود حس و حیات حس، از نکات کلیدی روان‌شناسی منطقی است. بسیاری از انسان‌ها حس دارند، اما حیات حس، یعنی فعالیت و پویایی آن، در آنها غایب است. این حس راکد، مانند جریانی است که در بستر خشکیده و نمی‌تواند زمین وجود را سیراب کند. فعال‌سازی حس، پیش‌نیاز بهره‌گیری از هوش است.

درنگ: حس، چون جریانی است که تنها با حیات و پویایی، زمین وجود انسان را به گلستانی از آگاهی بدل می‌کند.

پیوند حس و هوش

حس، پیش‌نیاز هوش است و بدون فعال‌سازی آن، هوش نمی‌تواند به‌درستی عمل کند. افرادی که حس قوی دارند، هوش فعال‌تری نیز نشان می‌دهند، گویی حس، ریشه‌ای است که درخت هوش را تغذیه می‌کند. اگر حس راه نیفتد، هوش نیز راکد می‌ماند و انسان از ظرفیت‌های ذهنی خود محروم می‌شود.

کارکرد حس در افراد نابینا

افراد نابینا، به دلیل جبر ناشی از فقدان بینایی، حس‌های دیگر خود را تقویت می‌کنند و گاه در درک حسی از افراد بینا پیشی می‌گیرند. این تقویت، مانند گشایش پنجره‌های جدید در خانه وجود است که نور آگاهی را به درون می‌آورد. تجربه مباحثه با عالمی نابینا نشان داد که حس‌های او قادر به تشخیص دقیق افراد و صداها از فاصله دور بود، گویی گوش و دست او چشمانی دیگر شده بودند.

درنگ: حس تقویت‌شده، چون چشمانی است که در تاریکی فقدان بینایی، جهان را به انسان می‌نمایاند.

تقویت حس بدون نیاز به بینایی

تقویت حس می‌تواند به‌گونه‌ای باشد که حواس دیگر، مانند دست یا گوش، نقش چشم را ایفا کنند و درک غیرمستقیم از محیط فراهم آورند. این توانایی، مانند سازی است که با نواختن دقیق، موسیقی وجود انسان را به گوش جان می‌رساند. حس تقویت‌شده، انسان را از وابستگی به ابزارهای ظاهری بی‌نیاز می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

حس، هوش و شکیبایی، ارکان بنیادین روان‌شناسی منطقی‌اند که رشد انسان را ممکن می‌سازند. حس، به‌عنوان دروازه آگاهی، پیش‌نیاز هوش است و شکیبایی، این دو را به هم پیوند می‌دهد. ضعف حس در انسان‌های مدرن، مانند خاموشی چراغ‌های وجود، آنها را از درک محیط محروم کرده است. تجربه افراد نابینا نشان می‌دهد که تقویت حس، می‌تواند انسان را به درک عمیق‌تری از جهان رهنمون سازد.

بخش چهارم: حس و هوش در معجزات و کرامات

نقش حس و هوش در معجزات انبیا

بسیاری از معجزات و کرامات انبیا، نه صرفاً از غیب، بلکه از حس و هوش تقویت‌شده آنها ناشی می‌شد. این توانایی‌ها، مانند ابزارهایی دقیق، به انبیا امکان می‌داد تا با جهان پیرامون خود تعاملی عمیق داشته باشند. این دیدگاه، معجزات را به ظرفیت‌های طبیعی و تقویت‌شده انسان پیوند می‌زند و آنها را از حوزه صرفاً متافیزیکی خارج می‌کند.

درنگ: معجزات انبیا، چون آینه‌ای است که حس و هوش تقویت‌شده آنها را در خدمت هدایت بشر بازمی‌تاباند.

انرژی‌درمانی: کاربرد حس تقویت‌شده

انرژی‌درمانی، که از طریق نگاه یا لمس بیماری را تخلیه می‌کند، نتیجه تقویت حس است و نه محال، نه حرام و نه اشکال دارد، مشروط بر اینکه تجاوز به حریم دیگران نباشد. این فرایند، مانند انتقال آب بین دو کاسه است که با بالا و پایین بردن آنها، انرژی جابجا می‌شود. این تمثیل، مکانیزم ساده اما مؤثر انرژی‌درمانی را به‌عنوان فرایندی طبیعی معرفی می‌کند.

درنگ: انرژی‌درمانی، چون جریانی از حس تقویت‌شده، بیماری را از وجود انسان تخلیه می‌کند و سلامت را بازمی‌گرداند.

ظلم الهی و دسترسی به حس و هوش

اگر معجزات صرفاً از غیب ناشی می‌شد، ظالمانه بود که خداوند این ظرفیت را تنها به انبیا عطا کند. اما حس و هوش، ظرفیت‌هایی هستند که همه انسان‌ها می‌توانند به آنها دست یابند، گویی خداوند این گوهرها را در وجود همه انسان‌ها نهاده و تنها به استارت و فعال‌سازی نیاز دارند.

تأیید حس در روایات اسلامی

روایاتی مانند داستان قیافه‌شناسی در مکاسب، نشان‌دهنده تأیید حس و هوش تقویت‌شده توسط ائمه است. در این روایت، فردی غیرمسلمان با تکیه بر حس تقویت‌شده خود، تشخیص درستی ارائه داد و مورد تأیید امام قرار گرفت. این روایت، به ارزش علمی حس و هوش در فرهنگ اسلامی اشاره دارد.

«منفورترین مردم نزد خدا کسی است که لباسش بهتر از عملش باشد.» (نهج‌الفصاحه)

جمع‌بندی بخش چهارم

حس و هوش تقویت‌شده، ریشه بسیاری از معجزات و کرامات انبیاست که آنها را به ابزارهایی طبیعی و انسانی پیوند می‌دهد. انرژی‌درمانی، به‌عنوان یکی از کاربردهای حس تقویت‌شده، نشان‌دهنده ظرفیت‌های نهان انسان است. تأیید این توانایی‌ها در روایات اسلامی، بر ارزش علمی و دینی آنها تأکید دارد. این دیدگاه، حس و هوش را گوهرهایی همگانی معرفی می‌کند که با فعال‌سازی، انسان را به سوی کمال رهنمون می‌سازد.

بخش پنجم: تأثیر حس و هوش بر یادگیری و جامعه

تأثیر تقویت حس بر یادگیری

تقویت حس و هوش می‌تواند زمان یادگیری را از دوازده سال به دو سال کاهش دهد، زیرا دانش در ذهن ماندگارتر می‌شود، مانند خطی که بر سنگ نقش بسته و محو نمی‌شود. این ماندگاری، مانند کنده‌کاری بر تخته‌سنگی است که زمان و فراموشی را به چالش می‌کشد.

درنگ: دانش با حس و هوش تقویت‌شده، چون نقش بر سنگ، در ذهن انسان جاودانه می‌ماند.

کاستی نظام آموزشی کنونی

نظام آموزشی کنونی، به دلیل پراکندگی و عدم پیوستگی مطالب، دانش را غیرکارآمد و فراموش‌شدنی می‌کند. این نظام، مانند پازلی است که قطعاتش به هم متصل نمی‌شوند و تصویر کاملی از دانش ارائه نمی‌دهند. اصلاح این نظام، نیازمند تمرکز بر تقویت حس و هوش است.

نیاز به آموزش مدیریت حس و هوش

جامعه نیازمند تکنسین‌هایی است که به افراد آموزش دهند چگونه حس و هوش خود را تقویت کنند تا در مسیر زندگی دچار مشکل نشوند. این آموزش، مانند نقشه‌ای است که راننده وجود را از گمراهی و توقف در جاده حیات نجات می‌دهد.

درنگ: آموزش حس و هوش، چون نقشه‌ای است که انسان را در جاده پرپیچ‌وخم حیات به مقصد می‌رساند.

تجربه عملی حس در کربلا

تجربه‌ای در کربلا نشان داد که حس تقویت‌شده می‌تواند حتی هویت و نیت افراد را تشخیص دهد، مانند دزدی که با حس، بدون نیاز به غیب، شناسایی شد. این تجربه، مانند آینه‌ای است که نیت‌های پنهان را آشکار می‌سازد و بر قدرت حس تقویت‌شده تأکید دارد.

امکان تقویت حس در همه انسان‌ها

تقویت حس و هوش، نیازی به ایمان یا دین خاص ندارد و هر انسانی، حتی غیرمسلمان، می‌تواند به این توانایی دست یابد. این ظرفیت، مانند گوهری است که در وجود همه انسان‌ها نهفته و تنها به کشف و پرورش نیاز دارد.

درنگ: حس و هوش، چون گوهری همگانی در وجود انسان‌هاست که با پرورش، همه را به سوی آگاهی رهنمون می‌سازد.

نقد عالمان فاقد حس و هوش

بسیاری از عالمان، پزشکان و مهندسان، به دلیل عدم تقویت حس و هوش، در تشخیص نیت‌ها و رفتارها ناکام می‌مانند و ممکن است فریب ظاهر افراد را بخورند. تجربه فریب عالمی توسط فردی با ظاهر معتبر، نشان‌دهنده این ضعف است. این نقد، بر ضرورت تقویت حس در همه اقشار تأکید دارد.

برتری حس بازاریان

بازاریان، به دلیل تجربه عملی و تنش‌های محیطی، حس قوی‌تری دارند و در مقایسه با عالمان و دانشگاهیان، کارآمدتر عمل می‌کنند. تجربه یک بازاری که با حس قوی در هر محیطی موفق بود، نشان‌دهنده تأثیر حس در موفقیت است، گویی حس او مانند مغناطیسی است که فرصت‌ها را جذب می‌کند.

درنگ: حس بازاران، چون مغناطیسی است که با تجربه و پویایی، موفقیت را به سوی خود می‌کشاند.

نقد باورهای غیرعلمی درباره بازار

باورهایی مانند حضور شیطان در بازار در ساعات خاص، غیرعلمی است و حس قوی بازاریان، نتیجه تجربه عملی آنهاست، نه عوامل متافیزیکی. این نقد، مانند نسیمی است که غبار خرافات را از ذهن می‌زداید و حقیقت را آشکار می‌سازد.

نقد اتهام دزدی به نوابغ

اتهام دزدی به نوابغی مانند ابن‌سینا یا میرزای قمی، نتیجه ناتوانی دیگران در درک حس و هوش بالای آنهاست. این اتهامات، مانند سایه‌ای است که بر خورشید نبوغ آنها می‌افتد و حقیقت را پنهان می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

حس و هوش، کلیدهای اصلی یادگیری و موفقیت در جامعه‌اند. نظام آموزشی کنونی، به دلیل کاستی، نمی‌تواند این ظرفیت‌ها را فعال کند. تجربه‌های عملی، مانند داستان کربلا و موفقیت بازاریان، نشان‌دهنده قدرت حس تقویت‌شده است. آموزش مدیریت حس و هوش، ضرورتی است که می‌تواند جامعه را از رکود به سوی بالندگی هدایت کند.

بخش ششم: حس و هوش در مقایسه با حیوانات و تمدن‌سازی

هوش حیوانات در مقایسه با انسان

حیواناتی مانند سگ، به دلیل حس قوی خود، در تشخیص اشیا یا افراد از انسان‌های غیرحساس دقیق‌تر عمل می‌کنند. این توانایی، مانند ابزاری است که طبیعت به حیوانات عطا کرده تا در محیط خود کارآمد باشند. اما حس انسان تقویت‌شده، می‌تواند صدها برابر از حس حیوانات پیشی گیرد.

نک્યليكي كليدي: حس انسان، چون گوهری نهان، از حس حیوانات برتر است، اگر به درخشش درآید.

نقد کمیت‌گرایی در جمعیت

افزایش جمعیت بدون تقویت حس و هوش، مشکلی را حل نمی‌کند. یک فرد با حس و هوش بالا، می‌تواند به اندازه هزاران نفر کارآمد باشد. این دیدگاه، مانند چراغی است که مسیر کیفیت‌گرایی را در توسعه انسانی روشن می‌کند.

برتری حس انسان بر حیوانات

برخلاف برخی ادعاهای غیرعلمی، حس انسان تقویت‌شده، صدها برابر حس حیوانات قوی‌تر است. این برتری، مانند بال‌های عقابی است که انسان را به اوج آگاهی می‌رساند.

لزوم آزمایشگاه برای تقویت حس و هوش

برای تقویت حس و هوش، نیاز به آزمایشگاه‌های روان‌شناختی است تا این ظرفیت‌ها به‌صورت علمی توسعه یابند. این آزمایشگاه‌ها، مانند کارگاه‌هایی‌اند که گوهرهای نهان وجود انسان را صیقل می‌دهند.

درنگ: آزمایشگاه‌های روان‌شناختی، چون کوره‌هایی‌اند که حس و هوش انسان را به گوهرهایی درخشان بدل می‌کنند.

جمع‌بندی بخش ششم

حس و هوش انسان، ظرفیت‌هایی بی‌نهایت‌اند که از حیوانات پیشی می‌گیرند، اما نیازمند تقویت و پرورش‌اند. کمیت‌گرایی در جمعیت، بدون توجه به کیفیت حس و هوش، راه به سوی تمدن نمی‌برد. آزمایشگاه‌های روان‌شناختی، ضرورتی برای توسعه این ظرفیت‌ها و ساخت تمدنی کارآمد و بالنده‌اند.

نتیجه‌گیری

روان‌شناسی منطقی، با تمرکز بر مبادی شناخت نفس، حس و هوش، نگرشی جامع به رشد وجودی انسان ارائه می‌دهد. مقاطع حساس، مانند استعدادشناسی و اراده، پایه‌های حرکت به سوی کمال‌اند. نقد نظام‌های آموزشی و علم دینی، بر ضرورت بازنگری در این ساختارها برای تقویت حس و هوش تأکید دارد. حس و هوش، چون گوهرهایی نهان، با شکیبایی و تمرین به درخشش درمی‌آیند و انسان را از رکود به بالندگی می‌رسانند. معجزات انبیا و کاربردهایی مانند انرژی‌درمانی، نشان‌دهنده قدرت این ظرفیت‌هاست. تجربه‌های عملی، مانند داستان کربلا و موفقیت بازاریان، بر اهمیت حس در زندگی روزمره تأکید دارند. این دیدگاه، با پیشنهاد آزمایشگاه‌های روان‌شناختی، نقشه راهی برای تمدن‌سازی و توسعه انسانی ارائه می‌دهد که از خانواده تا جامعه را در بر می‌گیرد.

با نظارت صادق خادمی