در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

روانشناسی منطقی 21

متن درس

روانشناسی منطقی: مبادی شناخت نفس و سلامت جسمانی-روانی

روانشناسی منطقی: مبادی شناخت نفس و سلامت جسمانی-روانی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه بیست و یکم)

مقدمه

روانشناسی منطقی، به‌سان چشمه‌ای زلال، دانشی است که به کاوش در پیوندهای عمیق میان جسم و روان انسان می‌پردازد و با نگاهی کل‌نگر، زیرساخت‌های سلامت جسمانی و روانی را بررسی می‌کند. این رویکرد، با تأکید بر شناخت نفس، حس، هوش و بیماری‌های عمومی، چارچوبی نظام‌مند برای خودشناسی و ارتقای سلامت ارائه می‌دهد. در این نوشتار، محتوای درس‌گفتار جلسه بیست و یکم، با دقت استخراج، تحلیل و بازنویسی شده تا با زبانی علمی و متین، برای مخاطبان آکادمیک و متخصص ارائه گردد. هر نکته با شرح تفصیلی و پیوندهای معنایی غنی شده تا عمق و جامعیت مباحث حفظ شود. این نوشتار، با تقسیم‌بندی موضوعات به بخش‌های منظم، به تبیین ارتباط میان جسم، روان، تغذیه و محیط پرداخته و راهکارهایی عملی برای خودارزیابی و بهبود سلامت ارائه می‌دهد.

بخش اول: پیوند جسم و روان

وابستگی روح و روان به جسم

روان انسان، شامل روح، نفس، عقل، عاطفه و وجدان، به سلامت جسم وابسته است، گویی جسم، بستری است که روان در آن آرام می‌گیرد. همان‌گونه که بستری نرم و پاکیزه، خوابی آرام به ارمغان می‌آورد، جسم سالم نیز زمینه‌ساز تعادل روانی است. اگر جسم از سلامت برخوردار باشد، روح و روان نیز به انسجام می‌رسند، اما جسم ناسالم، مانند بستری ناهموار، روان را به آشوب می‌کشاند.

درنگ: سلامت جسم، بنیان سلامت روان است؛ جسم سالم، روان را به تعادل می‌رساند، همان‌گونه که بستری مناسب، خوابی آرام را تضمین می‌کند.

این دیدگاه، با نظریه‌های روان‌تنی در روانشناسی مدرن هم‌راستاست که سلامت جسمانی را پیش‌نیاز عملکرد بهینه روانی می‌دانند. برای مثال، جسم سالم، مانند ماشینی است که با سوخت مناسب، روان را به مقصد آرامش و انسجام می‌رساند.

تمایز اعضا و جوارح و جوانح

در روانشناسی منطقی، اعضا و جوارح به اعضای ظاهری بدن مانند دست، پا، چشم و گوش اشاره دارند، در حالی که جوانح، به اعضای باطنی نظیر روح، نفس و عقل اطلاق می‌شود. این تمایز، انسان را به‌سان موجودی دوگانه می‌بیند که جسم و روان او در تعاملی پویا قرار دارند. جوارح، مانند ابزارهایی هستند که روان از طریق آن‌ها با جهان بیرون ارتباط برقرار می‌کند، و جوانح، مانند چراغ‌هایی هستند که درون انسان را روشن می‌سازند.

این رویکرد کل‌نگر، انسان را موجودی یکپارچه می‌داند که سلامت جسم و روان او در هم تنیده است. برای مثال، همان‌گونه که نقص در یک عضو ظاهری مانند چشم، ادراک انسان را مختل می‌کند، ناسالم بودن روح نیز می‌تواند تعادل روانی را بر هم زند.

بخش دوم: نقش تغذیه و سلامت جسمانی

تأثیر تغذیه بر جسم و روان

سلامت جسم به تغذیه سالم وابسته است، مانند خودرویی که با سوخت و روغن مناسب، از فرسودگی و خرابی در امان می‌ماند. تغذیه ناسالم، جسم را به سوی ضعف و بیماری سوق می‌دهد، گویی ماشینی است که با سوخت نامناسب، نه‌تنها حرکت نمی‌کند، بلکه به مرور از کار می‌افتد. این اصل، در روانشناسی منطقی، به‌عنوان پایه‌ای برای سلامت روان نیز مطرح است، زیرا جسم ناسالم، روان را نیز به آشفتگی می‌کشاند.

درنگ: تغذیه سالم، جسم را از فرسودگی حفظ کرده و به انسجام روان کمک می‌کند، مانند سوختی که ماشین را به حرکت وا می‌دارد.

این دیدگاه با یافته‌های روانشناسی تغذیه‌ای هم‌راستاست که رژیم غذایی متعادل را عاملی کلیدی در سلامت روان می‌داند. برای نمونه، مصرف غذاهای سنگین و کم‌فیبر، مانند نان و برنج بیش از حد، می‌تواند به یبوست و در نتیجه اختلالات روانی منجر شود.

نیاز به رسیدگی به جسم برای سلامت روان

برای تقویت روح، روان، عاطفه و عقل، ابتدا باید به سلامت جسم توجه کرد. این اصل، مانند باغبانی است که پیش از کاشت گل، خاک را آماده می‌سازد. جسم، به‌سان خاکی است که روان در آن ریشه می‌دواند؛ اگر خاک حاصل‌خیز نباشد، روان نیز به شکوفایی نمی‌رسد.

این توصیه، بر اهمیت اولویت‌بندی سلامت جسمانی تأکید دارد. برای مثال، فردی که از تغذیه نامناسب رنج می‌برد، مانند درختی است که در خاک فقیر رشد می‌کند و نمی‌تواند میوه‌ای سالم به بار آورد.

بخش سوم: روانشناسی علمی و تجربی

تمایز روانشناسی علمی و تجربی

روانشناسی منطقی، دو رویکرد را در بر می‌گیرد: روانشناسی علمی که در آزمایشگاه‌ها و با ابزارهای دقیق دنبال می‌شود، و روانشناسی تجربی که انسان را آزمایشگاه خود قرار می‌دهد. روانشناسی تجربی، مانند آینه‌ای است که انسان در آن خود را می‌بیند و با شناخت مشکلات جسمانی و روانی، به سوی سلامت گام برمی‌دارد.

درنگ: روانشناسی تجربی، انسان را آزمایشگاه خود قرار داده و با خودارزیابی، راهی عملی برای شناخت و بهبود سلامت ارائه می‌دهد.

این تمایز، روانشناسی منطقی را رویکردی در دسترس و عملی معرفی می‌کند که بر توانمندسازی فرد تمرکز دارد. برای مثال، انسان می‌تواند با بررسی عادات غذایی و جسمانی خود، مانند پزشکی که بیمار را معاینه می‌کند، سلامت خود را ارزیابی نماید.

خوددرمانی و خودشناسی

در روانشناسی تجربی، انسان باید با شناخت مشکلات جسمانی و روانی خود، نقش طبیب خویش را ایفا کند. این خوددرمانی، مانند کاپیتانی است که کشتی خود را در دریای طوفانی به سلامت هدایت می‌کند. شناخت نوع بدن، عوارض و مشکلات آن، گامی اساسی در این مسیر است.

این دیدگاه با مفهوم خودمدیریتی در روانشناسی سلامت هم‌راستاست. برای نمونه، فردی که تعداد دفعات سرماخوردگی یا مشکلات گوارشی خود را ثبت می‌کند، مانند پژوهشگری است که داده‌های آزمایشگاه خود را تحلیل می‌کند.

بخش چهارم: بیماری‌های عمومی و خودارزیابی

بیماری‌های عمومی و ارزیابی سلامت

بیماری‌های عمومی، که ۸۰ تا ۹۰ درصد مشکلات جسمانی را تشکیل می‌دهند، معیاری برای سنجش سلامت انسان هستند. انسان می‌تواند با خودارزیابی، مانند مهندسی که سازه‌ای را آزمایش می‌کند، سلامت خود را نمره‌دهی کند. این بیماری‌ها، مانند سرماخوردگی، اسهال و یبوست، شاخص‌هایی هستند که سلامت یا ناسالمی بدن را نشان می‌دهند.

درنگ: بیماری‌های عمومی مانند سرماخوردگی، اسهال و یبوست، معیارهایی برای خودارزیابی سلامت هستند که انسان را به شناخت نفس خویش رهنمون می‌سازند.

این رویکرد، خودآگاهی را به‌عنوان ابزاری برای تشخیص و مدیریت سلامت معرفی می‌کند. برای مثال، ثبت تعداد دفعات سرماخوردگی در یک سال، مانند ترازویی است که وزن سلامت بدن را می‌سنجد.

آزمایشگاه خانگی برای خودارزیابی

هر فرد می‌تواند در خانه خود، آزمایشگاهی برای ارزیابی سلامت جسمانی و روانی ایجاد کند. این آزمایشگاه، مانند کارگاهی است که انسان در آن، با بررسی عوارض جسمانی، به شناخت عمیق‌تر خود می‌رسد. برای نمونه، ثبت تعداد دفعات سرماخوردگی یا مشکلات گوارشی، مانند نقشه‌ای است که مسیر سلامت را نشان می‌دهد.

این روش، خودارزیابی را به‌عنوان ابزاری عملی و در دسترس معرفی می‌کند. انسان می‌تواند با بررسی نشانه‌های جسمانی، مانند سرماخوردگی یا اسهال، معدل سلامت خود را تعیین کند.

بخش پنجم: سرماخوردگی به‌عنوان شاخص بیماری

سرماخوردگی و ضعف یا عفونت بدن

سرماخوردگی مکرر، نشانه‌ای از ضعف یا عفونت بدن است و باید به‌عنوان علامتی جدی در نظر گرفته شود. همان‌گونه که چراغ هشدار خودرو، نقص در سیستم را نشان می‌دهد، سرماخوردگی نیز ضعف سیستم ایمنی یا وجود عفونت را آشکار می‌سازد. ویروس‌ها تنها در بدن ضعیف اثر می‌گذارند، گویی خاکی مستعد، بذر بیماری را پرورش می‌دهد.

درنگ: سرماخوردگی مکرر، نشانه ضعف یا عفونت بدن است و ویروس تنها در بستری ضعیف اثر می‌گذارد، مانند بذری که در خاک مستعد می‌روید.

این دیدگاه با پزشکی مدرن که سرماخوردگی را نشانه ضعف سیستم ایمنی می‌داند، هم‌راستاست. برای مثال، فردی که در یک سال چندین بار سرما می‌خورد، مانند درختی است که ریشه‌هایش در خاکی ضعیف قرار دارند.

پیامدهای سرماخوردگی

سرماخوردگی، اگر درمان نشود، می‌تواند به عفونت، آلرژی و حتی مرگ منجر شود. این بیماری، مانند رودی است که اگر مهار نشود، به سیلابی ویرانگر بدل می‌گردد. ثبت تعداد دفعات سرماخوردگی در بازه‌های زمانی، مانند دفترچه‌ای است که سلامت بدن را مستند می‌کند.

این نکته بر ضرورت پیشگیری و درمان به‌موقع تأکید دارد. برای نمونه، فردی که در شش ماه چندین بار سرما می‌خورد، باید مانند پزشکی که بیمار را معاینه می‌کند، بدن خود را بررسی نماید.

نقش ورزش در پیشگیری از سرماخوردگی

ورزش منظم، با تقویت بدن، از سرماخوردگی جلوگیری می‌کند، مانند سپری که بدن را در برابر هجوم بیماری‌ها محافظت می‌کند. ورزشکاران، به دلیل تحرک و تقویت سیستم ایمنی، کمتر به سرماخوردگی مبتلا می‌شوند، گویی بدنی دارند که مانند قلعه‌ای استوار، در برابر بیماری‌ها مقاومت می‌کند.

این توصیه با یافته‌های روانشناسی سلامت که ورزش را عامل تقویت سیستم ایمنی می‌دانند، هم‌راستاست. برای مثال، فردی که ورزش منظم دارد، مانند درختی است که با ریشه‌های قوی، در برابر طوفان بیماری‌ها ایستادگی می‌کند.

بخش ششم: اسهال و یبوست به‌عنوان شاخص‌های بیماری

اسهال و عفونت بدن

اسهال مکرر، نشانه‌ای از عفونت بدن است و می‌تواند به ضعف شدید و حتی مرگ منجر شود. این بیماری، مانند رودی خروشان است که اگر مهار نشود، بنیان جسم را سست می‌کند. ثبت تعداد دفعات اسهال در بازه‌های زمانی، مانند معیاری است که سلامت گوارشی را می‌سنجد.

درنگ: اسهال مکرر، نشانه عفونت بدن است و با تغذیه سالم و بهداشت قابل پیشگیری است، مانند رودی که با سد مناسب، مهار می‌شود.

این دیدگاه با پزشکی گوارشی که اسهال را نشانه عفونت می‌داند، هم‌خوانی دارد. برای نمونه، فردی که در یک سال چندین بار اسهال می‌گیرد، مانند باغبانی است که باید خاک باغ خود را از آفات پاک کند.

نقش بهداشت و تغذیه در پیشگیری از اسهال

نظافت معده و روده، با روش‌هایی مانند آب‌درمانی و میوه‌درمانی، از اسهال جلوگیری می‌کند. این روش‌ها، مانند جویباری پاک، سیستم گوارشی را از آلودگی‌ها می‌زدایند. تغذیه سالم و رعایت بهداشت، مانند سپری است که بدن را از عفونت‌ها محافظت می‌کند.

این توصیه با اصول تغذیه‌ای و بهداشتی مدرن هم‌راستاست. برای مثال، مصرف میوه‌ها و سبزیجات، مانند آبی است که خاک خشکیده را سیراب می‌کند و از بیماری‌های گوارشی پیشگیری می‌کند.

یبوست و بیماری‌های متابولیک

یبوست، عامل چاقی، دیابت، فشارخون و چربی خون است و نشانه‌ای از ناسالم بودن بدن است. این بیماری، مانند خاکی سفت است که ریشه‌های سلامت را خفه می‌کند. یبوست در درازمدت به بدن آسیب می‌رساند، در حالی که اسهال در کوتاه‌مدت اثر می‌گذارد.

درنگ: یبوست، مانند خاکی سفت، سلامت بدن را تهدید می‌کند و عامل بیماری‌های متابولیک مانند چاقی و دیابت است.

این دیدگاه با پزشکی متابولیک هم‌راستاست. برای نمونه، فردی که یبوست مزمن دارد، مانند درختی است که در خاکی فشرده رشد می‌کند و نمی‌تواند به شکوفایی برسد.

علل یبوست و راه‌های پیشگیری

مصرف کم سبزیجات و میوه، آب ناکافی، و غذاهای سنگین مانند نان و برنج، از علل اصلی یبوست هستند. این عوامل، مانند بار سنگینی هستند که سیستم گوارشی را تحت فشار قرار می‌دهند. برای پیشگیری، باید رژیم غذایی غنی از فیبر و هیدراتاسیون مناسب، مانند جویباری زلال، گوارش را روان سازد.

این توصیه با اصول تغذیه‌ای مدرن هم‌خوانی دارد. برای مثال، مصرف سبزیجات و میوه‌ها، مانند نسیمی است که خاک خشکیده را تازه می‌کند و گوارش را بهبود می‌بخشد.

یبوست و لاغری

برخی افراد با وجود یبوست، به دلیل قند خون بالا لاغر می‌مانند، زیرا انرژی بدنشان می‌سوزد. این وضعیت، مانند آتشی است که سوخت بدن را می‌سوزاند و مانع انباشت آن می‌شود. با این حال، یبوست در اکثر موارد به چاقی منجر می‌شود، گویی بدن مانند خزانه‌ای است که مواد را ذخیره می‌کند.

این نکته با پزشکی متابولیک که قند خون را با متابولیسم مرتبط می‌داند، هم‌راستاست. برای نمونه، فردی که یبوست دارد اما لاغر است، مانند خاکی است که مواد مغذی را نگه نمی‌دارد.

بخش هفتم: نقش محیط و نظافت در سلامت

تأثیر محیط‌های بسته بر بیماری

محیط‌های بسته، مانند خانه‌ها، مساجد و مدارس، با محدود کردن جریان هوای آزاد، به افزایش عفونت و بیماری منجر می‌شوند. این محیط‌ها، مانند مردابی هستند که بیماری‌ها در آن رشد می‌کنند. حفظ جریان هوای آزاد، مانند نسیمی است که فضا را از آلودگی‌ها پاک می‌سازد.

درنگ: محیط‌های بسته، مانند مردابی بیماری‌زا، عفونت را افزایش می‌دهند؛ جریان هوای آزاد، مانند نسیمی پاک‌کننده، سلامت را حفظ می‌کند.

این توصیه با اصول بهداشت محیطی هم‌راستاست. برای مثال، باز نگه داشتن پنجره‌ها در زمستان، مانند دریچه‌ای است که اکسیژن سلامت را به محیط می‌آورد.

ضعف بهداشت در اماکن عمومی

بیمارستان‌ها، مدارس و مساجد، به دلیل نظافت ناکافی، به منابع عفونت بدل شده‌اند. این اماکن، مانند باغ‌هایی هستند که به جای گل، علف‌های هرز بیماری را پرورش می‌دهند. نظافت عمیق، مانند جارو کردن زیر فرش‌ها، ضروری است تا عفونت‌ها از میان بروند.

این نقد بر ضرورت بهبود استانداردهای بهداشتی در اماکن عمومی تأکید دارد. برای نمونه، عدم نظافت زیر فرش‌ها، مانند خاکی آلوده است که بیماری را در خود نهان می‌کند.

تأثیر گرد و غبار بر سلامت

گرد و غبار در محیط‌های بسته، مانند زیر فرش‌ها، باعث تجمع عفونت و بیماری می‌شود. این آلودگی‌ها، مانند علف‌هایی هستند که از دل آسفالت سر بر می‌آورند و سلامت را تهدید می‌کنند. نظافت منظم، مانند جارویی است که این علف‌ها را از ریشه می‌کند.

این دیدگاه با مطالعات بهداشت محیطی هم‌راستاست. برای مثال، گرد و غبار زیر فرش‌ها، مانند دشمن پنهانی است که از طریق تنفس، به بدن راه می‌یابد.

نقد فرهنگ نظافت در جامعه

جامعه مدرن، با وجود ظاهر تمیز، از نظر نظافت عمیق، مانند زیر فرش‌ها، ناسالم است. این وضعیت، مانند خانه‌ای است که نمای آن درخشان است، اما درونش پر از آلودگی است. نظافت ظاهری، مانند جارویی است که تنها برای آبرو انجام می‌شود، اما نظافت عمیق، مانند آبی است که ریشه‌های بیماری را می‌شوید.

این نقد بر تفاوت نظافت ظاهری و عمیق تأکید دارد. برای نمونه، جارو کردن سطحی خانه، مانند نقاشی است که دیواری ترک‌خورده را می‌پوشاند.

بخش هشتم: خواب‌های آشفته و بیماری

علل خواب‌های آشفته

نود درصد خواب‌های آشفته، ناشی از بیماری‌های جسمانی، محیط کثیف یا شرایط نامناسب خواب هستند. این خواب‌ها، مانند آیینه‌ای هستند که ناسالمی جسم و محیط را بازتاب می‌دهند. برای مثال، یبوست، اسهال یا سرماخوردگی، مانند طوفانی هستند که آرامش خواب را بر هم می‌زنند.

درنگ: خواب‌های آشفته، مانند آیینه‌ای، ناسالمی جسم و محیط را نشان می‌دهند و اغلب ناشی از بیماری‌هایی مانند یبوست و اسهال هستند.

این دیدگاه با روانشناسی خواب هم‌راستاست که عوامل جسمانی و محیطی را با کیفیت خواب مرتبط می‌داند. برای نمونه، محیط کثیف یا بستر نامناسب، مانند خاکی است که خواب آرام را خفه می‌کند.

تأثیر محیط و نظافت بر خواب

محیط کثیف، بستر نامناسب یا لباس آلوده، خواب را آشفته می‌کنند، گویی انسان در مردابی از آلودگی به خواب می‌رود. نظافت محیط و بستر، مانند نسیمی است که خواب را به آرامش می‌رساند.

این توصیه بر اهمیت محیط پاکیزه برای خواب آرام تأکید دارد. برای مثال، بستری پاک، مانند باغی است که گل‌های آرامش در آن می‌رویند.

بخش نهم: خودشناسی و سلامت

خودشناسی از طریق شناخت جسم

خودشناسی، به معنای «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ»، از طریق شناخت و اصلاح جسم و تغذیه به دست می‌آید. این اصل، مانند کلیدی است که درهای سلامت و آگاهی را می‌گشاید. انسان با بررسی جسم خود، مانند باغبانی است که خاک باغش را می‌شناسد.

درنگ: خودشناسی، از طریق شناخت جسم و تغذیه، مانند کلیدی است که درهای سلامت جسمانی و روانی را می‌گشاید.

این دیدگاه، خودشناسی را به‌عنوان پایه سلامت معرفی می‌کند. برای نمونه، فردی که عادات غذایی و جسمانی خود را می‌شناسد، مانند معماری است که نقشه سلامت خود را ترسیم می‌کند.

نقد دیدگاه‌های سنتی درباره خودشناسی

برخی به دلیل سادگی، خودشناسی را غیرممکن دانسته و آن را به خداشناسی تعلیق می‌کردند. این دیدگاه، مانند دری بسته است که انسان را از شناخت خویش بازمی‌دارد. روانشناسی منطقی، خودشناسی را از طریق شناخت عملی جسم و روان ممکن می‌سازد.

این نقد، بر ضرورت بازنگری در دیدگاه‌های سنتی تأکید دارد. برای مثال، خودشناسی عملی، مانند نوری است که تاریکی جهل را می‌زداید.

بخش دهم: ارزیابی سلامت و معدل‌دهی

روش ارزیابی سلامت

انسان می‌تواند با بررسی سرماخوردگی، اسهال و یبوست، معدل سلامت خود را تعیین کند. این روش، مانند ترازویی است که وزن سلامت جسم و روان را می‌سنجد. اگر فردی این مشکلات را نداشته باشد، مانند درختی است که در خاکی حاصل‌خیز رشد می‌کند.

درنگ: خودارزیابی از طریق بررسی سرماخوردگی، اسهال و یبوست، مانند ترازویی است که سلامت جسم و روان را می‌سنجد.

این روش، خودارزیابی تجربی را به‌عنوان ابزاری برای مدیریت سلامت معرفی می‌کند. برای نمونه، فردی که در یک سال هیچ‌گاه اسهال یا یبوست نداشته، مانند بنایی است که بر پایه‌ای استوار ساخته شده است.

سلامت عقل و بدن

عقل سالم در بدن سالم است، گویی عقل، مانند گلی است که تنها در خاکی سالم می‌روید. اگر فردی از بیماری‌های عمومی مانند سرماخوردگی، اسهال و یبوست به دور باشد، عقل او نیز به سلامت نزدیک‌تر است.

این دیدگاه، پیوند عقل و جسم را مانند دو بال پرنده‌ای می‌بیند که برای پرواز به هماهنگی نیاز دارند. برای مثال، فردی که جسم سالمی دارد، مانند پرنده‌ای است که با بال‌های قوی در آسمان عقل و آگاهی پرواز می‌کند.

نتیجه‌گیری

روانشناسی منطقی، با نگاهی کل‌نگر، پیوند عمیق جسم و روان را تبیین کرده و چارچوبی نظام‌مند برای خودشناسی و سلامت ارائه می‌دهد. این رویکرد، با تأکید بر خودارزیابی تجربی از طریق بررسی بیماری‌های عمومی مانند سرماخوردگی، اسهال و یبوست، انسان را آزمایشگاه سلامت خویش می‌داند. تغذیه سالم، ورزش منظم، نظافت عمیق و حفظ جریان هوای آزاد، مانند ستون‌هایی هستند که بنای سلامت جسمانی و روانی را استوار می‌سازند. نقد بر ضعف‌های بهداشتی در اماکن عمومی و فرهنگ نظافت، ضرورت بازنگری در سبک زندگی و استانداردهای بهداشتی را نشان می‌دهد. خواب‌های آشفته، به‌عنوان آیینه‌ای از ناسالمی جسم و محیط، اهمیت توجه به عوامل جسمانی و محیطی را برجسته می‌کنند. خودشناسی، از طریق شناخت و اصلاح جسم و تغذیه، مانند کلیدی است که درهای سلامت و آگاهی را می‌گشاید. این نوشتار، با ارائه راهکارهایی عملی و علمی، نه‌تنها برای متخصصان روانشناسی و پزشکی، بلکه برای هر فردی که در پی ارتقای سلامت جسمانی و روانی است، راهنمایی ارزشمند ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی