متن درس
روانشناسی منطقی: ساختار وجودی انسان و جهان و اختلالات ماورایی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه پنجاه و پنجم)
مقدمه: نگاهی کلنگر به ساختار وجودی انسان و جهان
روانشناسی منطقی، بهعنوان رویکردی جامع در شناخت انسان و جهان، با نگاهی عمیق به پیوند میان جسم، روان و ماوراء، به بررسی مشکلات بنیادین بشر میپردازد. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، مشکلات انسان را در سه ساحت جسمانی، روحی-روانی و ماورایی دستهبندی کرده و با تأکید بر اختلالات ماورایی، نقش بیبدیل اسلام و منابع قرآنی را در ارائه راهحلهای علمی و معنوی برای این مسائل تبیین میکند. متن حاضر، با ساختاری علمی و زبانی فاخر، به کاوش در ساختار وجودی انسان و جهان پرداخته و با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و روایات، به تحلیل جامعی از این موضوعات دست مییابد. هدف، ارائه دیدگاهی منسجم و آکادمیک است که ضمن حفظ اصالت محتوای اصلی، با تمثیلات و استعارات ادبی، مفاهیم را برای مخاطبان متخصص روشنتر سازد.
بخش یکم: دستهبندی مشکلات انسان و جایگاه اختلالات ماورایی
سه ساحت مشکلات انسان
انسان، موجودی پیچیده و چندوجهی است که مشکلاتش در سه ساحت اصلی رخ مینماید: بیماریهای جسمانی، اختلالات روحی-روانی و اختلالات ماورایی. بیماریهای جسمانی، مانند امراضی که جسم را درگیر میکنند، از دیرباز مورد توجه بودهاند. اختلالات روحی-روانی، که روان و ذهن انسان را تحت تأثیر قرار میدهند، در دوران معاصر بهعنوان حوزهای علمی شناخته شدهاند. اما اختلالات ماورایی، که از تأثیر موجودات غیرمادی مانند جن، شیاطین و ارواح نشأت میگیرند، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. این تقسیمبندی، مانند نوری که زوایای تاریک وجود انسان را روشن میکند، نشاندهنده نیاز به رویکردی جامع برای درمان و تعادل انسان است.
درنگ: مشکلات انسان در سه ساحت جسمانی، روحی-روانی و ماورایی دستهبندی میشوند که هر یک نیازمند رویکردی خاص برای درماناند.
پذیرش جهانی طب و محدودیتهای روانشناسی
امروزه، پذیرش جهانی طب بهعنوان علمی برای درمان بیماریهای جسمانی، مانند جویباری زلال، در میان جوامع جاری است. کمتر کسی نیاز به طب و وجود امراض جسمانی را انکار میکند، چراکه پیشرفتهای علمی و آگاهی عمومی، این حوزه را بهعنوان ضرورتی بدیهی تثبیت کرده است. با این حال، روانشناسی، هرچند بهعنوان علمی برای درمان اختلالات روحی-روانی پذیرفته شده، هنوز بهطور کامل شناخته نشده است. این پذیرش نسبی، مانند سپیدهدم که هنوز به آفتاب کامل نرسیده، نشاندهنده نیاز به توسعه بیشتر این علم است.
اختلالات ماورایی: عامل ناشناخته بیماریهای امروزی
اختلالات ماورایی، که از موجودات خارجی مانند جن، شیاطین و ارواح سرچشمه میگیرند، مانند طوفانی نامرئی، تأثیر عمیقی بر سلامت انسان دارند. بسیاری از بیماریهای امروزی، بهویژه در کشورهای پیشرفته، نه از مشکلات جسمانی یا روانی، بلکه از این اختلالات نشأت میگیرند. این موجودات، مانند سایههایی که در تاریکی حرکت میکنند، با بهرهگیری از اعمال و گناهان انسان، زمینهساز آشوب در زندگی او میشوند. ناتوانی جهان پیشرفته در درمان این بیماریها، مانند کشتیای که در دریای طوفانی بیجهت سرگردان است، ناشی از انکار این موجودات و فقدان ابزارهای مناسب برای مواجهه با آنهاست.
درنگ: اختلالات ماورایی، ناشی از موجودات غیرمادی مانند جن و شیاطین، عامل اصلی بسیاری از بیماریهای امروزیاند که جهان پیشرفته از درمان آنها عاجز است.
جمعبندی بخش یکم
مشکلات انسان در سه ساحت جسمانی، روحی-روانی و ماورایی دستهبندی میشوند که هر یک نیازمند رویکردی خاص برای درماناند. در حالی که طب و روانشناسی به ترتیب برای بیماریهای جسمانی و روانی پذیرفته شدهاند، اختلالات ماورایی به دلیل ناشناخته ماندن، چالش اصلی جهان معاصرند. این بخش، مانند چراغی در تاریکی، بر ضرورت توجه به این ساحت مغفول تأکید دارد.
بخش دوم: نقش گناه و اعمال در اختلالات ماورایی
گناه و زمینهسازی برای دخالت ماورایی
اعمال و گناهان انسان، مانند درهایی گشوده به سوی تاریکی، زمینهساز دخالت موجودات ماورایی در ایجاد اختلالاتاند. جن و شیاطین، تنها در صورتی میتوانند به انسان آسیب رسانند که او با گناه، کثافت یا بیتوجهی، راه را برایشان هموار کند. این رابطه، مانند خاکی که بذر علفهای هرز را میپذیرد، نشاندهنده ضرورت رعایت اصول اخلاقی و دینی برای پیشگیری از این اختلالات است.
ناتوانی انسان در برابر موجودات ماورایی
انسان، بدون ایمان و ابزار مناسب، مانند جنگجویی بیسلاح در برابر دشمن، قادر به مقابله با موجودات ماورایی نیست. تفاوت در نحوه وجود و تعامل این موجودات با انسان، مانند فاصله میان نور و سایه، آنها را از دسترس ادراک عادی بشر دور میکند. این ناتوانی، مانند قفلی که بدون کلید باز نمیشود، بر ضرورت بهرهگیری از منابع دینی برای مواجهه با این موجودات تأکید دارد.
درنگ: گناهان و اعمال نادرست، مانند کلیدی برای ورود موجودات ماورایی، زمینهساز اختلالاتاند و انسان بدون ایمان و ابزار مناسب، ناتوان از مقابله است.
جمعبندی بخش دوم
اعمال و گناهان انسان، مانند بذرهایی که در خاک ناسالم میرویند، زمینهساز دخالت موجودات ماورایی در ایجاد اختلالاتاند. ناتوانی انسان در برابر این موجودات، بر ضرورت ایمان و استفاده از ابزارهای دینی برای حفاظت و درمان تأکید دارد. این بخش، مانند آینهای، پیوند میان رفتار انسان و تأثیرات ماورایی را نمایان میسازد.
بخش سوم: ظرفیت اسلام در حل اختلالات ماورایی
منابع قرآنی و روایی: کلیدی برای حل مسائل ماورایی
اسلام، با تکیه بر قرآن کریم و روایات معصومین، مانند گنجی بیپایان، ظرفیت حل مشکلات ماورایی را داراست. این منابع، مانند نوری که تاریکی را میزداید، خصوصیات، نحوه وجود و تعامل موجودات ماورایی را تبیین کرده و راهحلهایی علمی و معنوی ارائه میدهند. آیاتی مانند وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارٍ السَّمُومِ (حجر: 27، و جن را پیشتر از آتش زهرآگین آفریدیم) وجود جن را تأیید کرده و چارچوبی برای شناخت آنها فراهم میکنند.
غفلت تاریخی علم دینی از مسائل ماورایی
در طول هزار سال گذشته، علم دینی، مانند باغی که بدون آبیاری رها شده، از توجه به مسائل ماورایی غفلت کرده است. عالمان، فلاسفه و عارفان، به دلیل محدودیتهای علمی یا اعتقاد به دوررس بودن این مسائل، کمتر به این حوزه پرداختهاند. این غفلت، مانند سایهای سنگین، مانع از توسعه دانش ماورایی در حوزههای علمی شده و ضرورت بازنگری در این رویکرد را برجسته میسازد.
درنگ: قرآن کریم و روایات، مانند کلیدی زرین، راهحلهایی علمی و معنوی برای حل اختلالات ماورایی ارائه میدهند، اما غفلت تاریخی علم دینی مانع پیشرفت این حوزه شده است.
جمعبندی بخش سوم
اسلام، با منابع غنی قرآنی و روایی، مانند چشمهای زلال، ظرفیت حل مشکلات ماورایی را دارد. با این حال، غفلت تاریخی علم دینی از این مسائل، مانند سدی در برابر جریان دانش، مانع از بهرهگیری کامل از این ظرفیت شده است. این بخش، بر ضرورت بازنگری و توسعه این حوزه تأکید دارد.
بخش چهارم: نقش ادبیات و فلسفه در شناخت مسائل ماورایی
ادبیات و فلسفه: ارکان علم دینی
ادبیات و فلسفه، مانند دو بال برای پرواز در آسمان دانش، ارکان اصلی علوم دینیاند. عالمی که از این دو علم بیبهره باشد، مانند مسافری بدون نقشه، در شناخت واقعیتها ناتوان است. ادبیات، با قدرت تحلیل واژگان و اشتقاق، و فلسفه، با توانایی تبیین ساختارهای وجودی، ابزارهایی اساسی برای فهم مسائل پیچیده، از جمله مسائل ماورایی، فراهم میکنند.
ضعف فلاسفه در مسائل ماورایی
فلاسفه اسلامی، در آثاری چون اسفار و شفا، مانند باغبانانی که به بخشی از باغ بیتوجهاند، از مسائل ماورایی غفلت کرده و آنها را دوررس پنداشتهاند. این ضعف، مانند خلأیی در بنای علم دینی، مانع از توسعه دانش ماورایی شده و بر ضرورت بازنگری در این حوزه تأکید دارد.
درنگ: ادبیات و فلسفه، مانند ستونهای علم دینی، ابزارهایی ضروری برای فهم مسائل ماوراییاند، اما غفلت فلاسفه از این حوزه، مانع پیشرفت بوده است.
جمعبندی بخش چهارم
ادبیات و فلسفه، مانند دو ستون استوار، علم دینی را تقویت میکنند، اما غفلت فلاسفه از مسائل ماورایی، مانند سایهای بر این بنای عظیم، مانع از توسعه دانش در این حوزه شده است. این بخش، بر ضرورت بهرهگیری از این علوم برای شناخت بهتر مسائل ماورایی تأکید دارد.
بخش پنجم: گستردگی عالم و نقش قرآن کریم در تبیین آن
جهان فراتر از انسان و طب
جهان، مانند اقیانوسی بیکران، فراتر از انسان، طب و روانشناسی است. آیه وَنَحْنُ لَمُوسِعُونَ (ذاریات: 47، و ما [جهان را] گسترشدهندهایم) بر گستردگی ذهنی و علمی عالم تأکید دارد. این دیدگاه، مانند نوری که افقهای جدید را روشن میکند، بر ضرورت شناخت موجودات دیگر، از جمله جن و ملائکه، تأکید میورزد.
شأن قرآن کریم و معصومین در مسائل ماورایی
قرآن کریم و معصومین، مانند ستارگان راهنما، تنها منابع آگاه به موجودات ماورایی و نحوه تعامل با آنها هستند. این منابع، مانند چشمهای زلال، دانش لازم برای شناخت و مدیریت این موجودات را فراهم میکنند و بر برتری اسلام در این حوزه تأکید دارند.
درنگ: قرآن کریم و معصومین، مانند نوری درخشان، تنها منابع معتبر برای شناخت و مدیریت موجودات ماوراییاند.
جمعبندی بخش پنجم
جهان، مانند کتابی عظیم، فراتر از انسان و علوم مادی است و قرآن کریم، بهعنوان کلیدی برای گشودن این کتاب، نقش بیبدیلی در تبیین موجودات ماورایی دارد. این بخش، بر ضرورت گسترش جهانبینی اسلامی برای درک این گستردگی تأکید میکند.
بخش ششم: شناخت جن و شیاطین در قرآن کریم
تعریف شیطان و جن
شیطان، عنوانی عام است که شامل انسان، جن، میکروب، ویروس و هر عامل اختلالزا میشود. واژه شیطان، از ریشه «شَطَنَ» به معنای بههمریختگی و اختلال، مانند طوفانی که نظم را برهم میزند، بر هر عامل آشوبگر اطلاق میگردد. جن، بهعنوان دستهای خاص از شیاطین، از ریشه «جَنَّ» به معنای پیچیدگی و پوشیدگی، موجودی پیچیده و پنهان است که در آیاتی مانند وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارٍ السَّمُومِ (حجر: 27، و جن را پیشتر از آتش زهرآگین آفریدیم) معرفی شده است.
محدودیت دخالت جن
جن، بدون زمینهای مانند گناه یا کثافت، مانند پرندهای که در قفس ملائکه گرفتار است، نمیتواند به انسان آسیب رساند. ملائکه، مانند نگهبانانی استوار، از انسان در برابر دخالت بیمورد جن محافظت میکنند. این محدودیت، مانند سدی محکم، بر نقش ایمان و پاکی در پیشگیری از اختلالات ماورایی تأکید دارد.
درنگ: جن، بدون زمینه گناه یا کثافت، قادر به آسیبرساندن به انسان نیست، زیرا ملائکه از او محافظت میکنند.
واقعیت جن در قرآن کریم
قرآن کریم، مانند آینهای شفاف، وجود جن را بهعنوان موجودی واقعی تأیید میکند. آیاتی مانند فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا (نمل: 10، پس چون آن [عصا] را دید که میجنبد، گویی ماری است، پشت کرد و نگریخت) و فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ (رحمن: 39، در آن روز، نه از انسان و نه از جن درباره گناهش پرسیده نمیشود) جن را موجودی ملموس، مسئول و دارای اراده معرفی میکنند.
پیامبران جن و امتهای آنها
آیه أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي (انعام: 130، آیا پیامبرانی از خودتان به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو کنند؟) بر وجود پیامبران جن تأکید دارد. این پیامبران، مانند قصهگویانی که مفاهیم الهی را ساده میکنند، آیات را برای جن بازگو میکنند. همچنین، آیه ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ (فصلت: 25، در میان امتهایی که پیش از شما از جن و انس بودند و به سوی آتش رفتند، درآیید) بر وجود امتهای جن و انس اشاره دارد.
درنگ: قرآن کریم، جن را موجودی واقعی، مسئول و دارای پیامبران و امتهایی معرفی میکند که مانند انس، تکلیف و اراده دارند.
جمعبندی بخش ششم
قرآن کریم، مانند کتابی جامع، جن و شیاطین را بهعنوان موجوداتی واقعی با ویژگیهای خاص معرفی میکند. محدودیت دخالت جن، وجود پیامبران و امتهای آنها و نقش ملائکه در حفاظت از انسان، مانند ستونهایی استوار، چارچوبی برای فهم این موجودات فراهم میکنند.
بخش هفتم: دشمن و نقش آن در رشد انسان
دشمن بهعنوان محرک رشد
دشمن، مانند بادی مخالف که بادبادک را به آسمان میبرد، انسان را قویتر و توانمندتر میکند. آیه وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ (انعام: 112، و اینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم) بر نقش دشمنان انس و جن در تقویت انبیا تأکید دارد. این دشمنان، مانند وزنهای در ورزش، به پویایی و رشد انسان کمک میکنند.
نقد ترس از دشمن
ترس از دشمن، مانند سایهای که نور را میپوشاند، انسان را ضعیف و سست میکند. دشمن، مانند رقیبی که انسان را به حرکت وا میدارد، بهترین یار و همبازی است. این دیدگاه، مانند نوری که تاریکی را میزداید، بر ضرورت مواجهه شجاعانه با دشمن برای رشد فردی و اجتماعی تأکید دارد.
درنگ: دشمن، مانند بادی که بادبادک را بالا میبرد، عاملی برای رشد و توانمندی انسان است و ترس از آن، مانع پیشرفت میشود.
تمایز دشمن حق و ناحق
دشمنی با حق و خدا، مانند راهی به سوی تاریکی، مذموم است، اما دشمنی با ظلم و فساد، مانند نوری در مسیر عدالت، پسندیده است. این تمایز، مانند خطکشی که مسیر را از بیراهه جدا میکند، بر اهمیت انتخاب دشمن درست تأکید دارد.
جمعبندی بخش هفتم
دشمن، مانند محرکی برای رشد، نقش مهمی در توانمندسازی انسان دارد. نقد ترس از دشمن و تمایز میان دشمنی با حق و ناحق، مانند چراغی راهنما، انسان را به سوی مواجههای شجاعانه و هدفمند هدایت میکند.
بخش هشتم: ویژگیهای جن و ملائکه در مقایسه با انسان
کمیت و کیفیت جن و انس
جن، از نظر کمیت و قدرت، مانند لشکری عظیم، از انسان برتر است، اما انسان، از نظر کیفیت و درایت، مانند گوهری درخشان، برتری دارد. آیه يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ (انعام: 128، ای گروه جن، شما از انسانها بسیار بهره بردهاید) بر کثرت جن نسبت به انس تأکید دارد.
زایش انتشاری جن
جن، برخلاف انسان که زایش رحمی دارد، زایشی انتشاری دارد، مانند بارانی که قطرات بیشمار آن زمین را فرا میگیرد. این ویژگی، مانند رودی خروشان، بر کثرت و فراوانی جن تأکید دارد.
برتری ملائکه بر جن
ملائکه، مانند سپاهی بیپایان، از نظر تعداد و قدرت بر جن برتری دارند و بر آنها تسلط دارند. این برتری، مانند نوری که سایهها را محو میکند، نقش ملائکه را بهعنوان حافظان و مدبران عالم برجسته میسازد.
درنگ: جن از نظر کمیت و قدرت بر انسان برتری دارد، اما انسان از نظر کیفیت و درایت برتر است و ملائکه بر هر دو تسلط دارند.
نقش ایمان در تعامل با جن
جنهای مؤمن، مانند پروانههایی که گرد شمع علم و ایمان میچرخند، به انسان مؤمن احترام میگذارند. این رابطه، مانند پلی میان دو جهان، بر اهمیت ایمان در ایجاد تعامل مثبت با موجودات ماورایی تأکید دارد.
جمعبندی بخش هشتم
جن، با زایش انتشاری و برتری کمی، و ملائکه، با تسلط بر هر دو، مانند اجزای یک نظام عظیم الهی، در کنار انسان قرار دارند. برتری کیفی انسان و نقش ایمان در تعامل با جن، مانند کلیدی برای فهم این نظام، اهمیت شناخت این موجودات را نشان میدهد.
بخش نهم: نقد توهم و ترس از جن
ترس بهجای اعتقاد
بسیاری از مردم، بهجای اعتقاد به جن، مانند کسانی که از سایه خود میترسند، از آن هراس دارند و آن را در حد توهم میپذیرند. این ترس، مانند غباری که حقیقت را میپوشاند، ناشی از عدم شناخت و غفلت از منابع قرآنی است.
توهم در آثار سنتی
در آثار عالمان گذشته، مانند ابنسینا، جنون و مسائل ماورایی در حد توهم بررسی شدهاند، مانند پزشکی که بیماری را تنها در سطح ظاهر درمان میکند. این محدودیت، مانند دیواری در برابر حقیقت، مانع از شناخت دقیق این مسائل شده است.
لزوم اعتقاد به جن
انکار جن، مانند انکار آخرت، به تکذیب آیات الهی منجر میشود. آیه وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ (نمل: 17، و برای سلیمان، لشکریانش از جن و انس و پرندگان گرد آورده شدند و آنها منظم نگاه داشته میشدند) جن را بهعنوان موجودی واقعی در کنار انس و پرندگان معرفی میکند.
درنگ: انکار جن، مانند تکذیب آیات الهی، به کفر میانجامد و اعتقاد به آن، جزء ایمان است.
جمعبندی بخش نهم
ترس از جن بهجای اعتقاد، مانند سایهای که حقیقت را میپوشاند، مانع از شناخت دقیق این موجودات است. آثار سنتی، با بررسی این مسائل در حد توهم، نتوانستهاند حقیقت را روشن کنند. اعتقاد به جن، مانند گامی در مسیر ایمان، ضروری است.
بخش دهم: ضرورت گسترش جهانبینی اسلامی
جهانبینی فراتر از انسان
جهانبینی اسلامی، مانند افقی بیکران، باید فراتر از انسان، طب و روانشناسی باشد و جن و ملائکه را دربربگیرد. این گسترش، مانند کلیدی برای گشودن درهای جدید دانش، به حل مشکلات ماورایی کمک میکند.
تحولات روزانه برای سلامت انسان
انسان، مانند درختی که نیاز به آبیاری روزانه دارد، باید با فعالیتهایی مانند نماز، ورزش و ذکر «اعوذ بالله»، تحولات روزانه ایجاد کند. این تحولات، مانند نسیمی که روح را تازه میکند، به سلامت جسمی، روانی و معنوی کمک میکنند.
درنگ: جهانبینی اسلامی باید جن و ملائکه را دربربگیرد و تحولات روزانه، مانند آبیاری روح، سلامت انسان را تضمین میکند.
جمعبندی بخش دهم
جهانبینی اسلامی، مانند دریایی عمیق، باید فراتر از انسان و علوم مادی گسترش یابد. تحولات روزانه، مانند جویبارهایی زلال، به پویایی و سلامت انسان کمک میکنند. این بخش، بر ضرورت این گسترش و تحولات تأکید دارد.
نتیجهگیری و جمعبندی
روانشناسی منطقی، با نگاهی کلنگر به ساختار وجودی انسان و جهان، مشکلات بشر را در سه ساحت جسمانی، روحی-روانی و ماورایی بررسی میکند. اختلالات ماورایی، ناشی از موجودات مانند جن و شیاطین، نقش مهمی در بیماریهای امروزی دارند و جهان پیشرفته، به دلیل انکار این موجودات، از درمان آنها عاجز است. قرآن کریم، با آیاتی مانند وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارٍ السَّمُومِ و وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ، واقعیت جن و نقش آن را تبیین میکند. اسلام، با منابع قرآنی و روایی، ظرفیت حل این مشکلات را دارد، اما غفلت تاریخی علم دینی مانع پیشرفت بوده است. دشمن، بهعنوان محرک رشد، و ایمان، بهعنوان کلیدی برای تعامل با جن، انسان را به سوی تعادل و کمال هدایت میکنند. گسترش جهانبینی اسلامی و تحولات روزانه، مانند نوری که مسیر را روشن میکند، راهحلهایی برای سلامت و سعادت انسان ارائه میدهند.
با نظارت صادق خادمی