متن درس
روانشناسی راستین: کاوش در ترس و خشم از منظر معارف الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 82)
مقدمه
این اثر، با تأمل در معارف الهی و بهرهگیری از اصول روانشناختی و جامعهشناختی، به کاوش در پدیدههای ترس و خشم میپردازد. ترس، چون سایهای بر روان آدمی، گاه مانع پرواز روح به سوی کمال میشود، و خشم، چون آتشی نهان در وجود، اگر به درستی هدایت گردد، میتواند به جلوهای از جلال الهی بدل شود. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای عالمان دینی، درصدد است تا با ادغام دیدگاههای دینی و علمی، چارچوبی جامع برای فهم این دو عاطفه بنیادین ارائه دهد. هدف آن است که با تحلیل دقیق این مفاهیم، راههایی برای رهایی از ترسهای نابجا و هدایت خشم به سوی کمال معنوی ترسیم شود. در این مسیر، آیات قرآن کریم، چون چراغی راهنما، و تعالیم عرفانی، چون کلیدی برای گشایش قفلهای دل، به کار گرفته شدهاند تا انسان را در سلوک معنوی یاری رسانند.
بخش نخست: جلال الهی و خشم موسی
در معارف قرآنی، موسی علیهالسلام بهعنوان جلوهای از پیغمبرانی معرفی میشود که با جلال الهی مواجه شدهاند. این جلال، نیرویی است که در وجود موسی متجلی گشت و او را در برابر امتحانات عظیم الهی قرار داد. قرآن کریم روایت میکند که خداوند هفتاد تن از قوم بنیاسرائیل را به زمین افکند، در حالی که موسی استوار ایستاده بود. این واقعه، نمودار شدت خشم موسی در برابر خطای قومش، از جمله سامری و حتی هارون علیهالسلام، است. موسی، در لحظهای از خشم جلالی، به هارون، که برادر بزرگتر و جایگاهی چون پدر داشت، تاخت و با او برخوردی تند کرد. این خشم، که در ظاهر ناسازگار با مقام نبوت به نظر میرسد، در حقیقت جلوهای از جلال الهی است که در وجود موسی متبلور شده بود. خشم او، چون آتشی پاککننده، نه از سر کینه، بلکه از شدت عشق به حق و نفرت از انحراف سرچشمه میگرفت.
در این روایت، موسی در برابر خداوند ایستادگی کرد و با شجاعتی بیمانند، پرسید: «چرا این کار را کردی؟» این پرسش، نه از سر گستاخی، بلکه از شدت بهت و حیرت در برابر عظمت الهی بود. پاسخ خداوند، که خود موسی را به خویشتن بازگرداند، او را به توبه و استغفار هدایت کرد. موسی با گفتن أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ (اعراف: ۱۵۵)، به معنای «تو ولی ما هستی، پس ما را بیامرز و بر ما رحمت آور که تو بهترین آمرزندگان هستی»، به درگاه الهی بازگشت. این آیه، چون نوری در تاریکی، نشاندهنده بازگشت موسی به مقام توبه و تسلیم است.
این خشم موسی، که در اوج جلال الهی رخ داد، نمایانگر آن است که خشم، اگر در مسیر حق و با نیت پاک هدایت شود، میتواند به کمال منجر گردد. اما اگر مهار نشود، چون شمشیری دو لبه، به هلاکت میانجامد. این بخش، با تلفیق دیدگاههای روانشناختی، نشان میدهد که خشم، بهعنوان یک نیروی عاطفی، میتواند در خدمت رشد معنوی قرار گیرد، مشروط بر آنکه با معرفت الهی و توکل همراه باشد.
جمعبندی
خشم موسی، چون شعلهای از جلال الهی، نمایانگر توان عاطفه در هدایت به سوی کمال است. این بخش نشان داد که خشم، اگر در مسیر الهی مهار شود، به نیرویی برای اصلاح و ارتقای روح تبدیل میشود.
| درنگ: جلال الهی، چون آتشی پاککننده، خشم را به سوی کمال هدایت میکند. |
بخش دوم: رهایی از ترس در مسیر سلوک
در مسیر سلوک معنوی، ترس چون سدی است که جریان معرفت را متوقف میسازد. سالک برای رسیدن به قلههای معرفت، باید نخست ترس را از دل خود بزداید. ترس، گاه نهتنها از زشتیها، بلکه از زیباییها و جلوههای الهی نیز سرچشمه میگیرد. انسان ضعیفالنفس، حتی در برابر زیباییهای الهی، چون حور یا جلوههای ربوبی، دچار هراس میشود. در این راستا، سالک باید شجاعت را در خود پرورش دهد تا در برابر تجلیات الهی، نهتنها نگریزد، بلکه با آغوش باز به استقبال آنها رود. این شجاعت، چون کلیدی است که قفلهای دل را میگشاید و انسان را به سوی شهود الهی رهنمون میسازد.
موسی علیهالسلام، در مواجهه با تجلی الهی، دچار خوف شد، اما این ترس، نه از ضعف، بلکه از عظمت جلال الهی بود. او با توبه و بازگشت به سوی خدا، این خوف را به معرفت بدل ساخت. این بخش، با بهرهگیری از اصول روانشناختی، بر اهمیت شجاعت در سلوک تأکید دارد و نشان میدهد که رهایی از ترس، انسان را به سوی آگاهی و قرب الهی هدایت میکند.
جمعبندی
رهایی از ترس، چون گشایش دریچهای به سوی نور، سالک را به معرفت رهنمون میسازد. این بخش، با تأکید بر شجاعت، ترس را مانعی در مسیر سلوک معرفی کرد.
| درنگ: ترس، چون سدی بر رودخانه سلوک، مانع جریان معرفت میگردد. |
بخش سوم: غم مؤمن و دغدغههای مادی
غم مؤمن، برخلاف تصور رایج، نباید به امور ناسوتی و مادی معطوف باشد. نگرانی از رزق و روزی، نشانهای از ضعف در توحید و توکل است. مؤمن حقیقی، رزق خود را از جانب خداوند میداند و به مقسومات الهی اطمینان دارد. این اطمینان، چون سپری در برابر اضطرابهای مادی، انسان را از غم دنیا رها میسازد. قرآن کریم، با تأکید بر توکل، انسان را به سوی آرامش در برابر مقدرات الهی هدایت میکند. غم مؤمن، هجران از حق و دوری از معبود است، نه دغدغههای ناسوتی چون نان و آب.
این بخش، با تلفیق دیدگاههای توحیدی و روانشناختی، نشان میدهد که رهایی از نگرانیهای مادی، انسان را به سوی وصول به حق رهنمون میسازد. مؤمن، با ایمان به اینکه هر مقسوم الهی به او خواهد رسید، از اضطرابهای مادی آزاد میشود و دل به معرفت الهی میسپارد.
جمعبندی
غم مؤمن، چون دریایی از هجران، باید به سوی وصول به حق هدایت شود. این بخش، بر اهمیت رهایی از دغدغههای مادی و تقویت توکل تأکید دارد.
| درنگ: رزق مقسوم، چون نگینی در انگشتری الهی، مخصوص هر بنده است. |
بخش چهارم: شجاعت و دیدار جمال امام
شجاعت، چون گنجی نهان در دل، شرط دیدار جمال مبارک امام زمان علیهالسلام است. این دیدار، که چون قیامتی در دل است، نیازمند قلبی است که از ترس پاک شده باشد. سالک باید دل خود را از هراس خالی کند تا آماده دریافت این فیض عظیم گردد. ترس، حتی در برابر زیباییهای الهی، مانعی است که سالک را از شهود بازمیدارد. این بخش، با تأکید بر اصول روانشناختی، نشان میدهد که شجاعت، نهتنها در برابر خطرات مادی، بلکه در مواجهه با جلوههای معنوی نیز ضروری است.
سیره معصومان علیهمالسلام، بهویژه در نمایش چهرههای الهی، باید با دقت و احترام بازنمایی شود تا از تحریف و سوءتفاهم جلوگیری گردد. این بخش، با تحلیل روانشناختی، بر نقش قلب در معرفت و لزوم شجاعت در سلوک تأکید دارد.
جمعبندی
شجاعت، چون کلیدی برای گشایش درهای معرفت، سالک را به دیدار جمال امام رهنمون میسازد. این بخش، بر اهمیت رهایی از ترس در مسیر معنوی تأکید دارد.
| درنگ: دیدار جمال امام، چون قیامتی در دل، جگر میطلبد. |
بخش پنجم: رام کردن نفس و ایثار
ایثار، چون میوهای از درخت رامشده نفس، تنها زمانی به بار مینشیند که سالک نفس خود را از ترس و خودخواهی آزاد کرده باشد. نفس رامنشده، چون اسبی سرکش، مانع از سخاوت و ایثار میشود. سالک، با رام کردن نفس، به مرحلهای میرسد که فقر و غنا برایش یکسان میگردد و با دیدن مردم در مقام سرّ قدر، از نزاع و رقابت با دیگران دست میکشد. این دیدگاه، با اصول روانشناختی همراستاست که بر نقش صدق و سخاوت در انسجام اجتماعی تأکید دارند.
مؤمن حقیقی، به جای سرزنش دیگران، برای خطاهای آنها عذر میتراشد و با محبت و ولایت عمومی، به اصلاح جامعه کمک میکند. این بخش، با تلفیق معارف دینی و روانشناختی، نشان میدهد که ایثار، نتیجه رام شدن نفس و گامی به سوی انسجام اجتماعی است.
جمعبندی
رام کردن نفس، چون اهلی کردن اسبی وحشی، به ایثار و انسجام اجتماعی منجر میشود. این بخش، بر نقش صدق و سخاوت در سلوک تأکید دارد.
| درنگ: ایثار، میوه درخت رامشده نفس است. |
بخش ششم: صدق در صدق و شجاعت در طوفان
صدق فی الصدق، چون دریانوردی با زورقی شکسته در طوفان حوادث، شجاعتی بیمانند میطلبد. سالک حقیقی، با توکل بر حق، از موجهای حوادث نمیهراسد و با زورقی شکسته به دل دریا میزند. این شجاعت، که ریشه در صدق و تسلیم مطلق به اراده الهی دارد، سالک را از هراسهای دنیوی و اخروی رها میسازد. او نه برای خود سخن میگوید و نه برای خود گام برمیدارد، بلکه چون آیینهای، تنها بازتابدهنده اراده حق است.
این بخش، با تأکید بر اصول روانشناختی، نشان میدهد که صدق و توکل، چون سپری در برابر ترس، سالک را به سوی آرامش و معرفت هدایت میکنند.
جمعبندی
صدق فی الصدق، چون سفری در دل طوفان، با زورق توکل پیموده میشود. این بخش، بر نقش شجاعت و تسلیم در سلوک تأکید دارد.
| درنگ: صدق، دریایی است که با زورق توکل پیموده میشود. |
بخش هفتم: شجاعت در برابر عافیتطلبی
شجاعت در برابر عافیتطلبی، چون شمشیری بران، انسان را از بند ترس و بزدلی رها میسازد. زندگی مؤمنانه، جفاطلبی در راه حق است، نه تسلیم در برابر راحتی و عافیت. این شجاعت، که با نظریههای روانشناسی وجودی همراستاست، انسان را به سوی تحقق معنای زندگی هدایت میکند. قرآن کریم در این راستا میفرماید: وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ ٱلْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ (آلعمران: ۱۳۹)، به معنای «سست نشوید و اندوهگین نباشید که اگر مؤمنید، شما برترید».
این بخش، با تحلیل روانشناختی، بر اهمیت مبارزه با عافیتطلبی و تقویت شجاعت در زندگی مؤمنانه تأکید دارد.
جمعبندی
شجاعت، چون پرچمی در برابر عافیتطلبی، انسان را به سوی رشد معنوی هدایت میکند. این بخش، بر نقش مبارزه در تحقق معنای زندگی تأکید دارد.
| درنگ: زندگی مؤمنانه، جفاطلبی در راه حق است. |
بخش هشتم: طلب معرفت و طبیعت خوف
طلب معرفت، چون جستجویی در دل طبیعت انسانی، نشانهای از کنجکاوی و شجاعت است. درخواست موسی علیهالسلام برای دیدار خدا، قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِي (اعراف: ۱۴۳)، به معنای «گفت: پروردگارا، خودت را به من نشان بده تا به تو بنگرم، فرمود: هرگز مرا نخواهی دید»، نه از سر جرات بیمحابا، بلکه از مقتضای نهاد انسانی برای شناخت متکلم الهی سرچشمه میگیرد. این کنجکاوی، که با نظریههای روانشناسی شناختی همراستاست، محرکی برای رشد معرفتی است.
این بخش، با تحلیل روانشناختی، نشان میدهد که طلب معرفت، ترس را به آگاهی بدل میسازد و انسان را به سوی قرب الهی هدایت میکند.
جمعبندی
طلب معرفت، چون نهالی در خاک طبیعت انسانی، ترس را به آگاهی بدل میسازد. این بخش، بر نقش کنجکاوی در سلوک تأکید دارد.
| درنگ: درخواست دیدار، میوه درخت طبیعت انسانی است. |
بخش نهم: رهایی از رهبانیت و ترس
اسلام، با رد رهبانیت، که ریشه در ترس و انزوا دارد، بر شجاعت و شهود تأکید میورزد. قرآن کریم میفرماید: فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (بقره: ۳۸)، به معنای «پس نه ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین میشوند». این آیه، چون مشعلی در تاریکی، بر رهایی از ترس و حزن تأکید دارد. رهبانیت، که در آن ترسوئی و انزوا نهفته است، در برابر روح باز و گسترده اسلام، چون سایهای ناپدید میشود.
این بخش، با تحلیل روانشناختی دینی، نشان میدهد که اسلام، ظرف شهود و شجاعت است، نه ترس و انزوا.
جمعبندی
رهایی از رهبانیت، چون باز کردن بالهای روح، انسان را به سوی شهود الهی هدایت میکند. این بخش، بر رد ترس در معارف اسلامی تأکید دارد.
| درنگ: اسلام، ظرف شهود است نه ترس. |
بخش دهم: تأثیر ترس بر روابط خانوادگی
ترس در روابط خانوادگی، چون سمی در عسل، محبت را زایل میکند. هنگامی که ترس بر دلهای اعضای خانواده سایه افکند، محبت و انسجام جای خود را به سردی و فاصله میدهد. قرآن کریم میفرماید: وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً (روم: ۲۱)، به معنای «و از نشانههای او این است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا به آنها آرامش یابید و میان شما دوستی و رحمت قرار داد». این آیه، چون نوری در ظلمت، بر اهمیت محبت و امنیت در خانواده تأکید دارد.
این بخش، با تحلیل روانشناختی خانواده، نشان میدهد که ترس، مانعی در برابر انسجام و سلامت روان خانواده است.
جمعبندی
ترس، چون غباری بر آینه محبت، روابط خانوادگی را تیره میسازد. این بخش، بر اهمیت مهربانی و امنیت در خانواده تأکید دارد.
| درنگ: ترس، قاتل محبت در خانواده است. |
بخش یازدهم: خوف مقامی و معرفت الهی
خوف مقامی، چون لرزهای مقدس در دل عالمان الهی، نشانهای از معرفت و تقرب به خداست. قرآن کریم میفرماید: إِنَّمَا يَخْشَى ٱللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ ٱلْعُلَمَاءُ (فاطر: ۲۸)، به معنای «از بندگان خدا تنها عالمان از او میترسند». این خوف، نه از ترس عذاب یا جهنم، بلکه از عظمت و جلال الهی سرچشمه میگیرد. عالمان الهی، در برابر جبروت حق، خود را ناچیز میبینند و این خوف، چون موجی، دل را به سوی معرفت میبرد.
این بخش، با تحلیل روانشناختی دینی، نشان میدهد که خوف مقامی، نشانهای از آگاهی معنوی و قرب به خداست.
جمعبندی
خوف مقامی، چون نغمهای در دل عالمان، به معرفت الهی رهنمون میشود. این بخش، بر ارتباط خوف و علم تأکید دارد.
| درنگ: خوف مقامی، نشانه عالمان الهی است. |
بخش دوازدهم: سختگیری به خود و آسانگیری با دیگران
سختگیری به خود و آسانگیری با دیگران، چون دو بال پرواز به سوی محبت الهی، انسان را از ترساندن و آزار دیگران بازمیدارد. قرآن کریم میفرماید: وَٱلْكَاظِمِينَ ٱلْغَيْظَ وَٱلْعَافِينَ عَنِ ٱلنَّاسِ (آلعمران: ۱۳۴)، به معنای «و کسانی که خشم خود را فرومیبرند و از مردم درمیگذرند». این اصل اخلاقی، که با نظریههای روانشناسی اخلاقی همراستاست، بر نقش فروتنی و محبت در تقویت روابط اجتماعی تأکید دارد.
علم دینی، به جای ترساندن مردم، باید محبت و لطافت الهی را در دلها بپروراند. این بخش، با تحلیل روانشناختی، بر اهمیت آسانگیری و محبت در رفتار اجتماعی تأکید دارد.
جمعبندی
سختگیری به خود، چون زنجیری بر نفس، آسانگیری با دیگران را ممکن میسازد. این بخش، بر اصل اخلاقی محبت در علم دینی تأکید دارد.
| درنگ: آسانگیری، پلی به سوی محبت الهی است. |
بخش سیزدهم: محبت در سیره خانوادگی علوی
سیره امیرالمؤمنین علیهالسلام، چون نوری در تاریکی، الگویی برای رفتار خانوادگی مبتنی بر محبت و عطوفت است. قرآن کریم میفرماید: وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً (روم: ۲۱)، به معنای «و میان شما دوستی و رحمت قرار داد». این آیه، چون چشمهای زلال، بر اهمیت محبت در خانواده تأکید دارد. امیرالمؤمنین، در خارج از خانه چون مردی استوار و در داخل خانه چون کودکی مهربان بود، که این رفتار، ترس را از دل خانواده میزدود و محبت را جایگزین میساخت.
این بخش، با تحلیل روانشناختی خانواده، نشان میدهد که محبت، پایه انسجام و سلامت روان در خانواده است.
جمعبندی
محبت در خانواده، چون نسیمی روحبخش، ترس را زایل میکند. این بخش، بر سیره علوی بهعنوان الگوی روابط خانوادگی تأکید دارد.
| درنگ: سیره امیرمؤمنین، الگوی محبت خانوادگی است. |
بخش چهاردهم: سلامت اعتقادی و زیبایی الهی
سلامت اعتقادی، چون عسلی شیرین، ترس غیرضروری از خدا را نفی میکند و بر زیبایی و لطافت الهی تأکید دارد. قرآن کریم میفرماید: أَلَا بِذِكْرِ ٱللَّهِ تَطْمَئِنُّ ٱلْقُلُوبُ (رعد: ۲۸)، به معنای «آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد». این آیه، چون نسیمی آرامبخش، بر نقش یاد خدا در آرامش دلها تأکید دارد. جلال الهی، نه شمشیر ترس، بلکه شجاعت و زیبایی است که دل را به سوی معرفت میکشاند.
این بخش، با تحلیل روانشناسی مثبت، نشان میدهد که باورهای مثبت و محبتمحور، منابع سلامت روان و اعتقاد هستند.
جمعبندی
سلامت اعتقادی، چون چشمهای زلال، ترس را به محبت بدل میسازد. این بخش، بر زیبایی جلال الهی تأکید دارد.
| درنگ: خدا، زیبایی مطلق است نه ترسناک. |
نتیجهگیری
روانشناسی راستین، با تلفیق معارف دینی و اصول روانشناختی و جامعهشناختی، چارچوبی جامع برای تحلیل ترس و خشم ارائه میدهد. این اثر، با بررسی خشم موسی، رهایی از ترس در سلوک، غم مؤمن، شجاعت در برابر عافیتطلبی، رام کردن نفس، انسجام اجتماعی، و سلامت اعتقادی، نشان داد که این مفاهیم ریشه در شناخت عمیق طبیعت انسانی و نیازهای معنوی دارند. آیات قرآن کریم، چون فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (بقره: ۳۸)، به معنای «پس نه ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین میشوند»، چون مشعلی فروزان، راه رهایی از ترس و تقویت محبت را نشان میدهند. این نوشتار، با تأکید بر شجاعت، توکل، و محبت، انسان را به سوی کمال معنوی هدایت میکند.
| با نظارت صادق خادمی |