در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

روانشناسی منطقی 121

متن درس

روان‌شناسی راستین: کاوش در ابعاد معرفتی و الهی نفس انسانی

روان‌شناسی راستین: کاوش در ابعاد معرفتی و الهی نفس انسانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲۱)

دیباچه

روان‌شناسی راستین، دانشی است که ریشه در حکمت الهی و معرفت نفس دارد و با نگاهی عمیق به ابعاد وجودی انسان، از احساس حقارت تا خودشناسی، راهی به سوی تعالی روانی و معنوی می‌گشاید. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی مفاهیمی چون حقارت، حکمت نظری، گناه، توبه، خودشناسی و رعایت می‌پردازد. هر یک از این مفاهیم، همچون نگینی در تاج معرفت، انسان را به سوی درک عمیق‌تر حقیقت وجود خویش هدایت می‌کند. این اثر، با زبانی فاخر و علمی، به کاوش در این ابعاد می‌پردازد تا برای پژوهشگران و اندیشمندان حوزه الهیات و روان‌شناسی، منبعی جامع و منسجم فراهم آورد. ساختار این نوشتار، با بخش‌بندی‌های دقیق و عناوین تخصصی، به گونه‌ای طراحی شده که مفاهیم را با شرح و تفصیل، و در عین حال با تمثیلات ادبی، به خواننده منتقل نماید.

بخش یکم: روان‌شناسی حقارت و تعالی وجودی

در قلمرو روان‌شناسی راستین، احساس حقارت یکی از موانع اصلی تعالی انسانی است. این احساس، گاه از گفتمان‌های تحقیرآمیز برخی از عالمان دینی نشأت می‌گیرد که با تأکید بر جنبه‌های منفی وجود انسان، او را به سوی باور به کوچکی و ناتوانی سوق می‌دهند. این گفتمان‌ها، انسان را به موجودی ناقص، گمراه یا بی‌ارزش فرومی‌کاهند، حال آنکه حقیقت وجود انسان، تجلی نور الهی و چکیده‌ای از صفات خداوند است. انسان، همچون پرنده‌ای در قفس تن، اگر از بند ماهیت رها شود، به عظمتی بی‌کران دست می‌یابد و آسمان وجودش را درمی‌نوردد.

درنگ: انسان، به عنوان تجلی صفات الهی، شایسته تحقیر نیست؛ رهایی از بند ماهیت، او را به سوی تعالی وجودی هدایت می‌کند.

نقش گفتمان‌های علمی در ایجاد حقارت

برخی گفتمان‌های علمی دینی، با تمرکز بر عیوب ظاهری انسان، مانند نجاست نطفه یا حرام بودن لقمه، به احساس حقارت دامن زده‌اند. این سخنان، که گاه از سر ناآگاهی پذیرفته شده‌اند، انسان را به موجودی کوچک و ناتوان بدل کرده‌اند. اما حقیقت آن است که انسان، ذره‌ای از نور الهی و تجلی اسماء و صفات خداوند است. اگر از این بندهای تحقیرآمیز رها شود، همچون رودخانه‌ای که از سد آزاد شده، دشت‌های وجودش را سیراب می‌سازد و به عظمت می‌رسد.

رهایی از تحقیر و دستیابی به عظمت

انسان باید از نگاه کرمی و کوچک‌انگارانه پرهیز کند و از افق‌های بلند به جهان بنگرد. نگاه از پایین، همه چیز را خراب و ناقص جلوه می‌دهد، اما نگاه از بالا، زیبایی و حکمت الهی را آشکار می‌سازد. عارف باید درشت بنگرد و کلی بیندیشد، همچون دوربینی که از نمای دور، عظمت منظره را به تصویر می‌کشد. اگر به عالم ریز و جزئیات ناچیز بنگریم، همه چیز ناقص به نظر می‌رسد؛ شکوفه‌ها می‌ریزند، میوه‌ها فرومی‌افتند و جهان آشوبناک می‌نماید. اما حکمت الهی در این ریزش‌هاست؛ اگر شکوفه‌ها نریزند، شاخه‌های درخت می‌شکنند. انسان نیز، اگر از نگاه کرمی دست بکشد و به حکمت کل‌نگر روی آورد، از بدبینی رها می‌شود و به عظمت وجودی دست می‌یابد.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید: إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا (ترجمه: و چون بر لغو بگذرند، با بزرگواری می‌گذرند.) این آیه، انسان را به عبور کریمانه از نگاه‌های حقیر دعوت می‌کند. نگاه از بالا، همه چیز را در پرتو حکمت الهی می‌بیند و انسان را به تعالی روانی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش یکم

احساس حقارت، ریشه در گفتمان‌های تحقیرآمیز دارد که انسان را به کوچکی و ناتوانی فرومی‌کاهند. رهایی از این بندها، با تغییر نگاه از جزئیات ناچیز به افق‌های کل‌نگر و درک حکمت الهی ممکن است. این رویکرد، انسان را به تعالی روانی سوق می‌دهد، همچون دریایی که امواج خروشانش در آرامش حکمت الهی فرومی‌نشیند.

بخش دوم: حکمت نظری و صفا در روان‌شناسی انسانی

حکمت نظری، نگاهی کل‌نگر است که زیبایی‌های وجود را آشکار می‌سازد و انسان را از بندهای مادی رها می‌کند. صفا، ارزشمندترین گوهر وجودی است که بر امور دنیوی اولویت دارد. این صفا، همچون نسیمی روح‌نواز، انسان را از آشوب‌های روزمره به آرامش وجودی می‌رساند. گاه انسان در مسیر زندگی، به سبب دلبستگی به امور مادی، از صفا دور می‌افتد، اما با بازگشت به حکمت نظری، می‌تواند به تعادل روانی دست یابد.

درنگ: صفا، گوهر ارزشمندی است که بر امور مادی اولویت دارد و حکمت نظری، انسان را به تعادل روانی هدایت می‌کند.

اولویت صفا بر امور مادی

صفا، آن لحظه ناب است که انسان را از دلبستگی به درس، کار یا حتی مصائب روزمره رها می‌سازد. این صفا، همچون گلی که در میان خارها می‌شکفد، روح انسان را تازه می‌کند. حتی اگر حوادث ناگوار، مانند شکستگی پای انسان، درس و بحث را مختل کند، صفا همچنان ارزشی والا دارد. انسان باید این گوهر را در اولویت قرار دهد تا از بندهای مادی رها شود.

جمع‌بندی بخش دوم

حکمت نظری و صفا، دو رکن اساسی روان‌شناسی راستین‌اند که انسان را به سوی نگاه کل‌نگر و ارزش‌های معنوی هدایت می‌کنند. این دو، همچون دو بال، انسان را از احساس کوچکی به سوی تعالی روانی پرواز می‌دهند.

بخش سوم: نقد ضعیف‌کشی در علم دینی

در برخی رویکردهای علم دینی، تمرکز بر مباشران ضعیف به جای اسباب اصلی جرایم، به ظلم اجتماعی و تقویت احساس حقارت در اقشار فرودست منجر شده است. این ضعیف‌کشی، که در آن زور به قدرتمندان نمی‌رسد و بر ناتوانان اعمال می‌شود، عدالت را مخدوش می‌کند. در زندان‌ها، صف ملاقاتی‌ها پر از فقراست، نه افراد قدرتمند. این رویکرد، همچون شمشیری است که بر گردن بی‌گناهان فرود می‌آید، در حالی که مجرمان واقعی در سایه پنهان‌اند.

درنگ: در علم دینی، عدالت با پیگیری اسباب جرایم، نه مجازات مباشران ضعیف، برقرار می‌شود.

روان‌شناسی ضعیف‌کشی

ضعیف‌کشی، رفتاری است که در آن قدرت بر ضعیفان اعمال می‌شود، اما در برابر قدرتمندان فرومی‌نشیند. روان‌شناسی نشان می‌دهد که وقتی یقه کسی گرفته شود، واکنش خشن است، اما اگر گوشش را بگیرند، احترام می‌گذارند، زیرا قدرت را حس می‌کنند. این رفتار، ریشه در ضعف درونی دارد و به ظلم اجتماعی می‌انجامد. اصلاح این رویکرد، با تمرکز بر اسباب اصلی جرایم، همچون قطع ریشه درختی که شاخه‌های ظلم را خشک می‌کند، عدالت را برقرار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

ضعیف‌کشی، نقصی در برخی رویکردهای علم دینی است که با تمرکز بر مباشران ضعیف، به جای اسباب اصلی، به ظلم و حقارت دامن می‌زند. اصلاح این رویکرد، به عدالت اجتماعی و روانی منجر می‌شود، همچون آفتابی که سایه‌های ظلم را می‌زداید.

بخش چهارم: گناه، گناهکارسازی و تحلیل روان‌شناختی

گناه و گناهکارسازی، دو پدیده پیچیده در روان‌شناسی راستین‌اند. تکرار گناه، خطرناک‌ترین جنبه آن است، زیرا انسان را در چرخه‌ای از وابستگی روانی گرفتار می‌کند. گناهکارسازی، که با غیبت و تهمت همراه است، از خود گناه شدیدتر است، زیرا به تخریب روانی دیگران منجر می‌شود. انسان‌ها نسبت به گناه یکسان عمل نمی‌کنند؛ گناهان متفاوت‌اند و حتی برای یک فرد، در زمان‌های مختلف، تأثیرات متفاوتی دارند. این تنوع، همچون رنگ‌های گوناگون در تابلوی وجود، روحیات انسانی را به تصویر می‌کشد.

درنگ: گناهکارسازی، شدیدتر از گناه است و تکرار گناه، خطرناک‌ترین جنبه آن در روان‌شناسی انسانی است.

تفاوت گناهان و تأثیرات روانی

هر فرد، بسته به روحیات و شرایطش، نسبت به گناه واکنش متفاوتی نشان می‌دهد. کسی ممکن است دزدی کند و دروغ بگوید، اما از قتل متنفر باشد؛ دیگری شراب می‌نوشد، اما دروغ نمی‌گوید. این تفاوت‌ها، نشان‌دهنده تنوع در روان انسان است. گناه، اگر تکرار شود، همچون زهری است که به تدریج جان را می‌فرساید، اما درک این تفاوت‌ها، به تحلیل دقیق‌تر رفتار انسانی کمک می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

گناه و گناهکارسازی، با تأثیرات پیچیده روانی، نیازمند تحلیل عمیق‌اند. تکرار گناه، انسان را در بند می‌کشد، اما شناخت تفاوت‌های گناهان، راه را برای رهایی هموار می‌سازد، همچون کلیدی که قفل‌های روان را می‌گشاید.

بخش پنجم: توبه، پشیمانی و نقش بلا در تعالی

توبه، فرآیندی عمیق است که با پشیمانی حقیقی و استغفار همراه است. توبه اجباری، که از ترس یا منفعت نشأت می‌گیرد، ارزشی ندارد. توبه حقیقی، از عشق به خداوند و نفرت از گناه برمی‌خیزد. خداوند، گاه با بلا، اشتهای گناه را در انسان کور می‌کند تا او را به پشیمانی و توبه هدایت کند. این بلا، همچون آتشی است که ناخالصی‌های وجود را می‌سوزاند و انسان را به سوی پاکی می‌برد.

درنگ: توبه حقیقی از پشیمانی عمیق ناشی می‌شود و بلا، ابزاری الهی برای کور کردن اشتهای گناه است.

توبه اجباری در برابر توبه حقیقی

توبه اجباری، مانند ترک اعتیاد از ترس اخراج، بی‌ارزش است. توبه حقیقی، از عشق به خداوند و نفرت از گناه سرچشمه می‌گیرد. قرآن کریم می‌فرماید: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ (ترجمه: از پروردگارم آمرزش می‌جویم و به سوی او بازمی‌گردم.) استغفار، تنها با پشیمانی حقیقی ممکن است. در بهشت، حواس به کمال می‌رسند و کار یکدیگر را می‌کنند، نشان از تعالی وجودی انسان در سایه توبه.

نقش بلا در ایجاد پشیمانی

خداوند، برای کرامت بنده، او را با بلا می‌پیچد تا اشتهای گناه کور شود. انسان باید از خدا بخواهد زمینه پشیمانی را فراهم کند، هرچند این نرخ سنگین باشد. پشیمانی، شرط اول توبه است و دورسازی گناه، یا از طریق روان‌شناختی یا معرفتی ممکن است، همچون بارانی که زمین خشک را زنده می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

توبه، با پشیمانی و استغفار، انسان را به تعالی روانی هدایت می‌کند. بلا، ابزاری الهی برای رهایی از گناه است و انسان را به سوی پاکی و معرفت سوق می‌دهد.

بخش ششم: توفیق الهی و پیروزی بر گناه

توفیق الهی، کلید پیروزی بر گناه است. گاه افراد کوچک، با عنایت خداوند، بر گناهان بزرگ غلبه می‌کنند، و گاه افراد بزرگ در برابر گناهان کوچک عاجز می‌مانند. این مبارزه، همچون میدان رزمی است که قوانین عادی در آن حاکم نیست. قرآن کریم می‌فرماید: لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ (ترجمه: هیچ جنبش و نیرویی نیست مگر به خواست خدا.) همه چیز به اراده الهی وابسته است، و انسان با تکیه بر این عنایت، به پیروزی می‌رسد.

درنگ: توفیق الهی، افراد را در برابر گناه یاری می‌کند و اراده خداوند، محور پیروزی است.

عزت الهی و مبارزه با گناه

در مبارزه با گناه، گاه افراد کوچک با توفیق الهی، گناهان بزرگ را دفع می‌کنند. این عزت الهی، انسان را از بندهای گناه رها می‌سازد، همچون کوهی که در برابر طوفان استوار می‌ماند.

جمع‌بندی بخش ششم

توفیق الهی، انسان را در برابر گناه تقویت می‌کند و وابستگی به اراده خداوند، او را به پیروزی می‌رساند. این توفیق، همچون نوری است که مسیر تعالی را روشن می‌کند.

بخش هفتم: عفو الهی و رهایی از وسواس

عفو الهی، انسان را از بند وسواس و شک رها می‌سازد. وسواس، بزرگ‌ترین مانع سلوک است و سالک باید از شک و تردید به دور باشد. خداوند، با احسان، مهلت و عفو، بزرگی خویش را بر بنده آشکار می‌کند، اما این بزرگی نباید به ذلت بنده منجر شود. قرآن کریم می‌فرماید: يُوسُوسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ (ترجمه: در سینه‌های مردم وسوسه می‌کند.) این وسوسه، مختص کسانی است که از ولایت الهی دورند.

درنگ: وسواس، مانع اصلی سلوک است و رهایی از شک، انسان را به حقایق الهی سوق می‌دهد.

عفو الهی و برخورد با ضعیفان

خداوند، با گناه، احسان و عفو، بزرگی خویش را بر بنده آشکار می‌کند، اما این نباید به ذلت او منجر شود. وسواس، از شک و تلوین ناشی می‌شود و انسان را از حقایق محروم می‌کند.

وسواس در سلوک و عبادت

سالک باید ترتیب و مسارعه داشته باشد؛ وسواس، بیماری روانی است که عبادت را مختل می‌کند. کسی که وضو را با وسواس انجام می‌دهد، بیمار است. دقت غیر از وسواس است؛ احتیاط بیش از حد، خانمان‌سوز است. جامعه‌ای که تسبیح‌ها و مهرهای تق‌تقی را رواج می‌دهد، وسواس را تقویت می‌کند. سلوک، جنگ است و ولی خدا شک ندارد.

جمع‌بندی بخش هفتم

عفو الهی، انسان را از وسواس رها می‌کند و به سوی حقایق هدایت می‌نماید. رهایی از شک، همچون نوری است که تاریکی‌های سلوک را می‌شکافد.

بخش هشتم: خودشناسی و رعایت در روان‌شناسی راستین

خودشناسی، کلید شناخت پروردگار است. حدیث شریف می‌فرماید: مَن عرف نفسه فقد عَرف ربّه (ترجمه: کسی که خود را شناخت، پروردگارش را شناخت.) رعایت، پایه تعالی انسانی است و انسان را به حرمت موجودات هدایت می‌کند. خودشناسی، همچون آینه‌ای است که حقیقت وجود انسان را منعکس می‌کند.

درنگ: خودشناسی، کلید شناخت پروردگار است و رعایت، پایه تعالی انسانی.

خودشناسی و نطفه‌شناسی

خودشناسی، شناخت ریشه‌های وجودی است. انسان باید در خلوت، خویشتن را ارجاع دهد و از خاستگاه وجودش آگاه شود. محبین و محبوبین، از طفولیت نشانه‌های الهی را در خود می‌بینند، اما جرأت گفتن ندارند. تقیه، کتمان این حقیقت است، زیرا گفتن نهایت قبل از بدایت، دشوار است.

رعایت نفسی و غیری

بسیاری از انسان‌ها صاحب رعایت نیستند؛ کفش را خراب می‌کنند، لباس را کثیف می‌نمایند و حرمت اشیا را نگه نمی‌دارند. رعایت نفسی، باطن انسان را می‌سازد و رعایت غیری، به تعامل با دیگران منجر می‌شود. این رعایت، همچون باغبانی است که به هر برگ احترام می‌گذارد.

معرفت، صفا و حرمت موجودات

رسیدن به معرفت و صفا، انسان را به حقانیت و صمیمیت هدایت می‌کند. حرمت همه موجودات، از سنگ تا گیاه، باید حفظ شود. سالک، کسی است که به هر چیز احترام می‌گذارد، همچون شبان که گله‌اش را با مهربانی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش هشتم

خودشناسی و رعایت، انسان را به معرفت و حرمت موجودات سوق می‌دهند و از بی‌رعایتی رها می‌سازند، همچون رودی که به دریای معرفت می‌پیوندد.

بخش نهم: خودشناسی و حاکمیت شرع در سلوک

شرع، سند سلوک است و حالات نباید با آن درگیر شوند. قرآن کریم می‌فرماید: لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (ترجمه: هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی روشن است.) هر تجلی که با شرع درگیر شود، شیطنت است. استفاده از توان درونی، انسان را به قدرت بی‌کران می‌رساند.

درنگ: شرع، سند سلوک است و استفاده از توان درونی، انسان را به تعالی می‌رساند.

حاکمیت شرع بر حالات

اگر حال، نماز را قضا کند، شیطانی است. واجب، بر مستحب مقدم است. مربی پخته، حالات را با شرع هماهنگ می‌کند. گمراهی، زمانی است که حالات، انسان را از شرع دور کند.

استفاده از توان درونی

انسان، دریای بیکران توان است. اگر انرژی درونی‌اش را کنترل و مصرف کند، کوه‌ها را از جا می‌کند. مثال ماشین چپ کردن در جوانی، نشان از این نیروی عظیم دارد. انسان باید این توان را به کار گیرد تا به تعالی برسد.

جمع‌بندی بخش نهم

حاکمیت شرع و استفاده از توان درونی، انسان را به تعالی می‌رساند و از گمراهی می‌رهاند، همچون رودی که به اقیانوس بی‌کران می‌پیوندد.

نتیجه‌گیری کلی

روان‌شناسی راستین، با کاوش در ابعاد حقارت، حکمت، گناه، توبه، خودشناسی و رعایت، انسان را به سوی تعالی روانی و معنوی هدایت می‌کند. این مفاهیم، همچون ستارگان در آسمان معرفت، راه را برای رهایی از بندها و دستیابی به سلامت روانی روشن می‌سازند. با نگاه کل‌نگر، توبه حقیقی و رعایت، انسان به سوی حقیقت وجود خویش پرواز می‌کند.

با نظارت صادق خادمی