متن درس
روانشناسی راستین در حوزههای علمی و اجتماعی: رویکردی معرفتی و آکادمیک
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 211)
مقدمه
روانشناسی راستین، بهسان شاخهای ژرف از معرفت دینی و علمی، در پی کاوش حقیقت وجودی انسان و جامعه در پرتو اصول قرآنی و حکمت اسلامی است. این نوشتار، با رویکردی نظاممند و مبتنی بر اصول آکادمیک، به بررسی مسائل روانشناختی حوزههای علمی و نقش آنها در تحقق معرفت و اقتدار دینی میپردازد.
بخش نخست: محدودیتهای فلسفه تجربی در علم دینی
فلسفهای که در بستر علم دینی، از ابنسینا تا ملاصدرا، رشد یافته، به دلیل اتکا به ابزارهای حسی و فقدان رویکردهای تخصصی و آکادمیک، به فلسفهای عاممنشانه بدل شده است. این فلسفه، مانند حرفههای تجربی در جوامع سنتی، فاقد تکنیکهای مدرن و ابزارهای علمی لازم برای پاسخگویی به نیازهای معاصر است. فلاسفه اسلامی، به دلیل محدودیت ابزارهایشان به حواس ظاهری، دانشی تولید کردهاند که اگرچه در زمان خود ارزشمند بوده، اما در برابر پرسشهای پیچیده امروزی ناکافی است.
این محدودیت، بهسان باغی است که با ابزارهای کهن کشت شده و امروز نیازمند ادوات نوین برای باروری است. اگر علم دینی بخواهد در جهان معاصر جایگاهی شایسته یابد، باید از حالت تجربی به سوی تخصصگرایی حرکت کند. این تحول، با حفظ اصالت دینی و طهارت معنوی، میتواند فلسفه اسلامی را به سطحی جهانی ارتقا دهد. به تعبیر قرآن کریم:
﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يресп> يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا﴾
این آیه شریفه بر لزوم دقت در جزئیات عالم هستی تأکید دارد و نشاندهنده نیاز به رویکردی دقیق و علمی در شناخت است. علم دینی، برای پاسخگویی به این نیاز، باید از ابزارهای حسی فراتر رود و به سوی روشهای آکادمیک و نظاممند گام بردارد.
| درنگ: فلسفه تجربی علم دینی، به دلیل فقدان ابزارهای علمی مدرن، از پاسخگویی به نیازهای معاصر بازمانده است. حرکت به سوی تخصصگرایی، با حفظ طهارت معنوی، میتواند این علم را به جایگاهی جهانی برساند. |
تبیین و تحلیل
فلسفه تجربی، مانند پزشکی یا مکانیکی سنتی، به دلیل وابستگی به حواس ظاهری، از نظاممندی علمی فاصله دارد. این فلسفه، اگرچه در گذشته کارآمد بوده، امروز نیازمند بازنگری است. برای مثال، همانگونه که یک پزشک تجربی نمیتواند با چالشهای پزشکی مدرن مقابله کند، علم دینی نیز بدون تخصص و ابزارهای نوین، در برابر پرسشهای معاصر ناکارآمد است. این تحول، نیازمند تلفیق ایمان، پاکی باطن، و روشهای علمی است تا فلسفهای مدرن و جهانی ارائه شود.
جمعبندی: علم دینی باید از حالت عاممنشانه خارج شده و با بهرهگیری از تکنیکهای آکادمیک، به تولید دانشی بپردازد که هم ریشه در اصالت دینی دارد و هم پاسخگوی نیازهای جهانی است.
بخش دوم: ضرورت تلفیق تخصص و تجربه در علم دینی
علم بدون تخصص و تجربه، مانند درختی است که ریشه در خاک ندارد و میوهای به بار نمیآورد. علم دینی، برای ارزشمند بودن، باید با تخصص و تجربه همراه شود. نظام آموزشی کنونی حوزهها، که عمدتاً بر مطالعه متون و حفظ قواعد متمرکز است، فاقد تجربه عملی و تخصص لازم برای پاسخگویی به نیازهای جامعه است.
بهسان کشاورزی که بدون تجربه، محصول باکیفیتی برداشت نمیکند، عالم دینی نیز بدون تلفیق تخصص و تجربه، نمیتواند دانشی کارآمد تولید کند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
﴿فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا﴾
علم خضر (ع)، نمونهای از تلفیق معرفت الهی و تجربه عملی است که به هدایت و رشد منجر میشود.
| درنگ: علم دینی ارزشمند، علمی است که تخصص و تجربه را در هم آمیزد. نظام آموزشی کنونی، به دلیل فقدان این تلفیق، از کارآمدی لازم برخوردار نیست. |
تبیین و تحلیل
نظام آموزشی علم دینی، مانند راهرویی است که به جای مقصد، به دیواری بسته منتهی میشود. مطالعه صرف متون، بدون تجربه عملی، طلاب را به عالمانی ناتوان در عمل تبدیل کرده است. برای مثال، یادگیری زبان عربی در حوزهها، که تنها بر قواعد و متون متمرکز است، توانایی گفتوگو و عمل را در طلاب ایجاد نمیکند. این نظام باید به سوی آموزشهای عملی و تخصصی حرکت کند تا عالمانی تربیت شوند که هم دانش نظری دارند و هم توانایی عمل در جامعه.
جمعبندی: علم دینی باید با آموزشهای عملی و تخصصی همراه شود تا عالمانی کارآمد و تأثیرگذار تربیت کند.
بخش سوم: نقد فرهنگ انزوایی و وابستگی در علم دینی
فرهنگ انزوایی و وابستگی به منابع مالی غیرمستقل، علم دینی را بهسان کشتیای بیجهت در دریای طوفانی به سوی ساحل ضعف و سستی رانده است. این فرهنگ، به جای تولید علم و اقتدار، به وابستگی و تکدی منجر شده است.
قرآن کریم در این باره هشدار میدهد:
﴿وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴾
این آیه بر اهمیت استفاده صحیح از منابع مالی در راستای اهداف الهی تأکید دارد و از انباشت ثروت بدون هدف الهی نهی میکند.
| درنگ: فرهنگ انزوایی و وابستگی مالی، علم دینی را از اقتدار معنوی و عملی دور کرده است. استقلال مالی و تولید علم کاربردی، راه رهایی از این چالش است. |
تبیین و تحلیل
وابستگی به نذورات و کمکهای مالی، مانند بندی است که علم دینی را از حرکت بازمیدارد. این فرهنگ، به جای تقویت استقلال و اقتدار، به سستی و انفعال منجر شده است. برای مثال، وابستگی به منابع مالی غیرمستقل، عالمان را از نقشآفرینی فعال در جامعه بازمیدارد و به جای تولید علم، آنها را به مصرفکنندگان منابع تبدیل میکند. راهکار این است که علم دینی به سوی استقلال مالی و تولید دانش کاربردی حرکت کند.
جمعبندی: رهایی از فرهنگ انزوایی و وابستگی، نیازمند استقلال مالی و تمرکز بر تولید علم عملی و تأثیرگذار است.
بخش چهارم: ضرورت تسلط بر متون آسمانی
علم دینی، بهسان وارثی است که باید بر تمامی گنجینههای معرفتی انبیا، از جمله اوستا، تورات، انجیل، زبور، و صحف، تسلط یابد تا ادعای وراثت انبیا را بهحق ایفا کند. فقدان این تسلط، علم دینی را در برابر شبهات جهانی ناتوان ساخته است.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ﴾
تسلط بر قرآن کریم و متون آسمانی، کلید فهم حقیقت دینی و پاسخگویی به چالشهای جهانی است.
| درنگ: تسلط بر متون آسمانی، علم دینی را به رهبری فکری جهان اسلام قادر میسازد و از ضعف در برابر شبهات ادیان دیگر جلوگیری میکند. |
تبیین و تحلیل
علم دینی، مانند نگهبانی است که باید بر تمامی دروازههای معرفتی مسلط باشد. فقدان تسلط بر متون آسمانی، مانند تورات و انجیل، علم دینی را در برابر ادیانی چون بهائیت و وهابیت آسیبپذیر کرده است. این تسلط، نه تنها به تقویت جایگاه علم دینی در جهان کمک میکند، بلکه امکان گفتوگوی بینالادیانی را فراهم میسازد. برای مثال، عالمی که بر این متون مسلط است، میتواند با استدلالهای قرآنی و علمی، شبهات را پاسخ دهد و رهبری فکری را بر عهده گیرد.
جمعبندی: تسلط بر متون آسمانی، ضرورتی برای تحقق وراثت انبیا و تقویت جایگاه علم دینی در جهان است.
بخش پنجم: استادمحوری در آموزش دینی
نظام آموزشی علم دینی باید از کتابمحوری به استادمحوری تغییر یابد. استاد لایق، مانند چراغی است که راه را برای طلاب روشن میکند و آنها را به سوی معرفت و عمل هدایت میکند.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
﴿قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا﴾
رابطه موسی (ع) و خضر (ع)، نمونهای از اهمیت استادمحوری در تربیت عالمان معرفتی است.
| درنگ: نظام آموزشی استادمحور، با هدایت دقیق و عملی، عالمان را به سوی معرفت و عمل سوق میدهد و از ناتوانیهای نظام کتابمحور جلوگیری میکند. |
تبیین و تحلیل
نظام کتابمحور کنونی، مانند مطالعهای بیهدف در تاریکی است که طلاب را به عالمانی ناتوان در گفتوگو و عمل تبدیل کرده است. برای مثال، یادگیری زبان عربی در حوزهها، که تنها بر قواعد متمرکز است، توانایی گفتوگو را ایجاد نمیکند. استاد لایق، با هدایت عملی و معنوی، میتواند این خلأ را پر کند. انتخاب اساتید با صلاحیتهای علمی و معنوی، کلید موفقیت این نظام است.
جمعبندی: نظام استادمحور، با تربیت عالمان کارآمد، علم دینی را به سوی تأثیرگذاری اجتماعی هدایت میکند.
بخش ششم: تخريج حرام و جهل در مسیر معرفت
صاحبان معرفت، مانند باغبانانی هستند که هر روز شاخههای زائد حرام و جهل را از وجود خود میزدایند. این تخريج، کلید تحقق معرفت راستین است.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
﴿فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى﴾
این آیه بر ضرورت پاکسازی وجود از آلودگیها برای ورود به مقام معرفت تأکید دارد.
| درنگ: تخريج حرام و جهل، از طریق حساسیت به حلال و بازنگری عقاید، مسیر معرفت راستین را هموار میکند. |
تبیین و تحلیل
تخريج حرام، مانند پاکسازی آب از ناخالصیهاست که آن را برای نوشیدن مناسب میسازد. عالم معرفتی باید نسبت به حلال و حرام خوراک، رفتار، و منابع مالی خود حساس باشد. همچنین، تخريج جهل، مانند بازبینی گنجینهای است که باید از اشیاء بیارزش خالی شود. این امر نیازمند محاسبه روزانه و کنار گذاشتن باورهای بیاساس است.
جمعبندی: تخريج حرام و جهل، عالم را به سوی معرفتی پاک و راستین هدایت میکند.
بخش هفتم: حساسیت نسبت به عالم هستی
صاحبان معرفت، مانند دانشمندانی هستند که عالم را آزمایشگاهی برای پژوهش و شناخت حقیقت میبینند. حساسیت به تمام موجودات، از انسان تا طبیعت، کلید معرفت راستین است.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ﴾
این آیه بر لزوم توجه به آیات الهی در عالم هستی تأکید دارد.
| درنگ: حساسیت به عالم هستی، عالم را به پژوهشگری تبدیل میکند که هر پدیده را کتابی از حق تعالی میبیند. |
تبیین و تحلیل
حوزههای علمی، به دلیل تمرکز بیش از حد بر کتب، از حساسیت به عالم هستی غافل شدهاند. این غفلت، مانند از دست دادن کلیدی است که درهای معرفت را میگشاید. عالم معرفتی باید نسبت به هر پدیده، از سنگ و درخت تا انسان و حیوان، حساس باشد و آن را بهسان آیتی از حق تعالی ببیند.
جمعبندی: حساسیت به عالم هستی، عالم را به سوی معرفتی جامع و عملی هدایت میکند.
بخش هشتم: تمکین و محاسبه در مسیر معرفت
صاحبان معرفت، مانند معمارانی هستند که با ترازوی محاسبه، بنای وجود خود را استوار میسازند. تمکین و محاسبه روزانه، میزان پیشرفت در تخريج حرام، جهل، و حساسیت به عالم را میسنجد.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ﴾
این آیه بر ضرورت محاسبه نفس تأکید دارد.
| درنگ: محاسبه و تمکین روزانه، عالم را در مسیر معرفت استوار میسازد و از انحراف جلوگیری میکند. |
تبیین و تحلیل
محاسبه، مانند ترازویی است که وزن اعمال و عقاید را میسنجد. عالم معرفتی باید روزانه عملکرد خود را ارزیابی کند تا از مسیر حق منحرف نشود. این امر، مانند تنظیم دقیق یک دستگاه، به موفقیت در تخريج حرام و جهل و حساسیت به عالم کمک میکند.
جمعبندی: تمکین و محاسبه، عالم را به سوی کمال معرفتی هدایت میکند.
بخش نهم: روانشناسی سیاسی و اجتماعی علم دینی
علم دینی، مانند مشعلی است که باید راه جامعه را روشن کند. با این حال، تمرکز بیش از حد بر احساسات و فقدان رویکردهای علمی، این مشعل را کمفروغ کرده است.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
﴿قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي﴾
این آیه بر دعوت به سوی خدا با بصیرت و علم تأکید دارد.
| درنگ: علم دینی باید با تزریق فکر، فرهنگ، و معرفت علمی، از رویکردهای احساسی به سوی بصیرت و عقلانیت حرکت کند. |
تبیین و تحلیل
تمرکز بیش از حد بر احساسات، مانند حرکت در مسیری مهآلود است که به مقصد نمیرسد. علم دینی باید با تکیه بر عقل، فرهنگ، و معرفت، به تولید دانشی ماندگار بپردازد. این امر، نیازمند طبقهبندی مباحث علمی، تست دلایل، و کنار گذاشتن حرفهای ضعیف است.
جمعبندی: علم دینی با رویکرد عقلانی و علمی، میتواند به رهبری فکری و اجتماعی جامعه منجر شود.
نتیجهگیری کلی
روانشناسی راستین در علم دینی، مانند پلی است که معرفت الهی را به عمل اجتماعی متصل میکند. این نوشتار نشان داد که علم دینی با چالشهایی چون فلسفه تجربی، فقدان تخصص و تجربه، فرهنگ انزوایی، عدم تسلط بر متون آسمانی، نظام کتابمحور، و غفلت از تخريج حرام و جهل مواجه است. با این حال، با حرکت به سوی تخصصگرایی، استادمحوری، استقلال مالی، و حساسیت به عالم هستی، میتوان این علم را به جایگاهی شایسته در جهان معاصر رساند. این تحول، مانند احیای باغی خشکیده است که با آبیاری علم و معرفت، به باروری میرسد.
| با نظارت صادق خادمی |