متن درس
روانشناسی راستین حوزه و علما: تحلیلی علمی از جایگاه حوزههای علمیه در تبار انبیاء
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 215)
مقدمه
حوزههای علمیه، بهمثابه خاستگاه تربیت عالمان دینی، نقشی بنیادین در حفظ و ترویج معارف الهی ایفا میکنند. این نهادها، که در تبار انبیاء ریشه دارند، باید با اقتدار علمی و معنوی، هدایت جامعه را بر عهده گیرند. با این حال، چالشهایی چون وابستگی مالی، فقدان اصالت در رفتار، و نظام آموزشی ناکارآمد، مانع از تحقق کامل این رسالت شده است.
بخش نخست: انفکاک حوزهها از تبار انبیاء و ضرورت استغنای مالی
وابستگی مالی و افول اقتدار معنوی
حوزههای علمیه، که باید ادامهدهنده راه انبیاء در هدایت و روشنگری باشند، به دلیل وابستگی به کمکهای مردمی، از جایگاه والای خود فاصله گرفتهاند. این وابستگی، بهمثابه درختی که ریشههایش از خاک الهی جدا شده و به سوی زمینهای ناپایدار دراز شده است، به خواری و افول معنوی منجر گردیده است. قرآن کریم در این باره میفرماید:
قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا عَلَى اللَّهِ
(بگو: من از شما برای آن هیچ پاداشی نمیخواهم جز از خدا)
انبیاء، با تکیه بر رزق الهی و استغنای از خلق، به هدایت مردم پرداختند و هرگز دست نیاز به سوی دیگران دراز نکردند. این استقلال، بهسان سپری بود که عزت و اقتدار معنوی آنان را حفظ میکرد. اما هنگامی که عالمان دینی به سوی مردم دست دراز کردند، بهتدریج از شأن والای خود تنزل یافتند و به جای خادمان الهی، به وابستگان مادی بدل شدند.
تحلیل روانشناختی
از منظر روانشناسی اجتماعی، وابستگی مالی به خلق، به کاهش اقتدار معنوی و اجتماعی عالمان منجر میشود. این وابستگی، هویت عالم را از جایگاه خدانمایی به خودنمایی و غرنمایی تنزل میدهد. عالمی که به جای تکیه بر رزق الهی، به کمکهای مردمی وابسته است، بهسان مسافری است که به جای چشمه زلال، به آبهای گلآلود پناه میبرد. این امر، نهتنها منزلت او را کاهش میدهد، بلکه اعتماد عمومی به نهادهای دینی را نیز تضعیف میکند.
بخش دوم: نقد تکدی و تأثیر آن بر شخصیت عالم
تکدی و کاهش شأن عالم
تکدی، بهمثابه زنجیری است که عالم را از اوج عزت به حضیض خواری میکشاند. عالمانی که به درخواست کمک از مردم عادت کردهاند، بهتدریج از شأن تبار انبیاء دور میشوند. این رفتار، نهتنها به کاهش منزلت اجتماعی آنان منجر میشود، بلکه هویت معنویشان را نیز خدشهدار میسازد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عالم باید از دست دراز کردن به سوی خلق بپرهیزد، چرا که این عمل، او را به عمله و اَکله مردم بدل میکند.
تحلیل روانشناختی
از دیدگاه روانشناسی شخصیت، تکدی به تضعیف خودباوری و استقلال عالم منجر میشود. این رفتار، بهسان سایهای است که نور وجودی عالم را تیره میسازد و او را از شجاعت، جوانمردی و آزادگی، که از ویژگیهای کلیدی تبار انبیاء است، محروم میکند. عالمی که به تکدی عادت کرده، به جای آنکه چون کوهی استوار در برابر بادهای هوس بایستد، به بیدی لرزان بدل میشود که با هر نسیمی خم میگردد.
بخش سوم: خودکفایی اقتصادی انبیاء و الگوبرداری از آن
استقلال مالی انبیاء
انبیاء، با خودکفایی و کسب درآمد از راههای مشروع، به هدایت مردم پرداختند و از هرگونه وابستگی به خلق پرهیز کردند. آنان، بهسان باغبانانی بودند که با دستان خود، نهالهای هدایت را آبیاری میکردند، بدون آنکه به باران دیگران چشم بدوزند. این خودکفایی، نهتنها عزت آنان را حفظ کرد، بلکه به اقتدار معنوی و اجتماعیشان افزود.
تحلیل روانشناختی
روانشناسی انگیزشی نشان میدهد که خودکفایی اقتصادی، انگیزه درونی عالم را تقویت کرده و او را از فشارهای مادی و اجتماعی آزاد میسازد. این استقلال، بهسان پلی است که عالم را از تنگناهای مادی به سوی قلههای معنوی هدایت میکند. عالمی که به جای تکدی، با تلاش و کوشش رزق خود را تأمین میکند، میتواند با اطمینان و اقتدار به هدایت جامعه بپردازد.
بخش چهارم: تأثیر رزق نامشروع بر علم و عالم
رزق پست و کاهش کیفیت علم
رزق حاصل از تکدی، بهمثابه آبی ناپاک است که به جای طراوت بخشیدن به نهال علم، آن را پژمرده میسازد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این رزق، علم و عالم را بیارزش کرده و به کاهش اعتبار معنوی حوزهها منجر میشود. علمی که با چنین رزقی تولید شود، به جای روشنگری، تاریکی میآفریند.
تحلیل روانشناختی
از منظر روانشناسی تربیتی، منابع مالی نامشروع یا غیرمستقل، به کاهش اعتبار علمی و معنوی دانش تولیدشده منجر میشود. این امر، بهسان خاکی مسموم است که به جای پرورش گلهای معطر، علفهای هرز میرویاند. عالمی که با رزق پست ارتزاق کند، نمیتواند علمی تولید کند که به هدایت و تعالی جامعه منجر شود.
بخش پنجم: نقد فرهنگ تملق و چاپلوسی در حوزهها
تملق و کاهش اصالت عالم
عادت به تملق و چاپلوسی، که از وابستگی به مردم سرچشمه میگیرد، به کاهش شأن عالم و دوری از تبار انبیاء منجر شده است. عالمی که به تملق عادت کند، به جای آنکه چون ستارهای در آسمان حقیقت بدرخشد، به شعلهای کمفروغ در میان هوسهای زمینی بدل میشود.
تحلیل روانشناختی
روانشناسی اجتماعی نشان میدهد که تملق، بهعنوان رفتاری ناشی از وابستگی، به کاهش اصالت و عزت نفس عالم منجر میشود. این رفتار، بهسان آینهای شکسته است که به جای بازتاب حقیقت، تصویری تحریفشده از عالم ارائه میدهد. عالمی که به تملق روی میآورد، از جایگاه خدانمایی به خودنمایی و غرنمایی تنزل مییابد.
بخش ششم: اصالت در رفتار عالم و پرهیز از بازیگری
لزوم اصالت و پرهیز از تقلید
عالم باید خود واقعیاش باشد و از تقلید نقشهای دیگران یا بازیگری پرهیز کند. انبیاء، هرگز ادای یکدیگر را درنیاوردند و هرکدام با اصالت خاص خود، به هدایت مردم پرداختند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
تِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ
(این حجت ماست که به ابراهیم علیه قومش دادیم)
این آیه بر اصالت و خدانمایی انبیاء تأکید دارد، که هرکدام با ویژگیهای منحصربهفرد خود، به روشنگری پرداختند.
تحلیل روانشناختی
از منظر روانشناسی هویت، اصالت در رفتار به تقویت هویت فردی و معنوی عالم کمک میکند. بازیگری و تقلید، بهسان نقابی است که چهره واقعی عالم را میپوشاند و او را به شخصیتی غیرواقعی بدل میسازد. عالمی که اصالت خود را حفظ کند، میتواند چون چشمهای زلال، حقیقت را به جامعه منتقل کند.
بخش هفتم: ترک دو عیب اصلی برای اتصال به تبار انبیاء
ترک تکدی و بازیگری
ترک تکدی و بازیگری، بهسان کلیدی است که قفلهای قلب عالم را میگشاید و او را به تبار انبیاء متصل میسازد. این دو عیب، مانع از آن میشوند که عالم به کمال وجودی و معنوی خود دست یابد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عالم باید از این دو عیب رها شود تا توسط خدا ساخته شود، نه توسط دنیا.
تحلیل روانشناختی
از منظر روانشناسی رشد، حذف تکدی و بازیگری، عالم را از بندهای مادی و ظاهری آزاد کرده و او را به سوی کمال وجودی هدایت میکند. این آزادی، بهسان بالهایی است که عالم را از زمینهای پست به آسمانهای رفیع میبرد.
بخش هشتم: اتصال به عوالم غیبی از طریق ترک تکدی و بازیگری
پاکی قلب و دریافت فیض الهی
ترک تکدی و بازیگری، قلب عالم را برای دریافت فیض الهی آماده میسازد و او را به عوالم غیبی متصل میکند. این اتصال، بهسان دری است که به سوی باغهای معرفت الهی گشوده میشود و عالم را از برکات معنوی بهرهمند میسازد.
تحلیل روانشناختی
روانشناسی عرفانی تأکید دارد که پاکی قلب و رفتار، شرط لازم برای اتصال به عوالم غیبی است. عالمی که از تکدی و بازیگری رها شده، بهسان ظرفی پاکیزه است که آماده دریافت نور الهی میگردد.
بخش نهم: نقد فرهنگ گداپروری و تأثیر آن بر جامعه
گداپروری و مانع رشد
وابستگی حوزهها به منابع مالی مردمی، به فرهنگ گداپروری منجر شده که مانع از رشد و اقتدار علمی حوزهها میگردد. این فرهنگ، بهسان باتلاقی است که نهالهای علم و معرفت را در خود فرو میبرد و از شکوفایی باز میدارد.
تحلیل روانشناختی
از منظر روانشناسی اجتماعی، گداپروری به کاهش انگیزه برای نوآوری و پیشرفت منجر میشود. این امر، مشابه تأثیر منابع نفتی بر اقتصاد است که با ایجاد وابستگی، مانع از تلاش برای رشد و توسعه میگردد. حوزههایی که به این فرهنگ گرفتار شوند، نمیتوانند به جایگاه والای تبار انبیاء دست یابند.
بخش دهم: نقد امامزادهسازی بهعنوان جایگزین گداپروری
امامزادهسازی و کاهش اعتبار معنوی
ساخت امامزادههای غیرمعتبر بهعنوان جایگزینی برای منابع مالی، به کاهش اعتبار معنوی حوزهها منجر شده است. این عمل، بهسان ساختن کاخهایی از خاک است که به جای استواری، با اولین باد فرو میریزد.
تحلیل روانشناختی
روانشناسی دینی نشان میدهد که بهرهبرداری از باورهای دینی برای کسب درآمد، به تضعیف اعتماد عمومی و کاهش اصالت معنوی حوزهها منجر میشود. این رفتار، به جای آنکه حوزهها را به چشمههای زلال معرفت بدل سازد، آنها را به برکههای گلآلود تبدیل میکند.
بخش یازدهم: گزینش به جای پذیرش در نظام آموزشی حوزهها
ضرورت گزینش افراد مستعد
حوزهها باید به جای پذیرش عمومی، از طریق گزینش افراد مستعد و با استعداد، عالمانی شایسته تربیت کنند. این گزینش، بهسان انتخاب دانههای مرغوب برای کاشت است که محصولاتی پربار و باکیفیت به ارمغان میآورد.
تحلیل روانشناختی
از منظر روانشناسی تربیتی، گزینش مبتنی بر استعداد و توانمندی، به تربیت عالمانی کارآمد و باکیفیت منجر میشود. این رویکرد، به جای آنکه حوزهها را به انبارهایی از افراد ناکارآمد بدل سازد، آنها را به کانونهایی از علم و معرفت تبدیل میکند.
بخش دوازدهم: نقد نظام آموزشی کنونی حوزهها
کاستی نظام آموزشی
نظام آموزشی کنونی حوزهها، که بر پذیرش گسترده و بدون گزینش استوار است، به تولید عالمانی ناکارآمد منجر شده است. این نظام، بهسان مزرعهای است که بدون برنامهریزی و مراقبت، به جای محصول، علفهای هرز میرویاند.
تحلیل روانشناختی
روانشناسی یادگیری نشان میدهد که سیستمهای آموزشی بدون گزینش و تربیت هدفمند، به هدررفت منابع و کاهش بازدهی منجر میشوند. حوزههایی که به جای کیفیت، بر کمیت تمرکز کنند، نمیتوانند به جایگاه والای تبار انبیاء دست یابند.
بخش سیزدهم: شرح صدر و نقش آن در هدایت عالم
شرح صدر و گشودگی قلب
قرآن کریم در آیهای نورانی میفرماید:
فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ
(پس هر کس که خدا بخواهد هدایتش کند، سینهاش را برای اسلام گشاده میسازد)
شرح صدر، بهسان گشودن چتری است که زیر باران فیض الهی قرار میگیرد و قلب عالم را برای دریافت معارف الهی آماده میسازد. این گشودگی، به عالم امکان میدهد تا از تنگناهای مادی و ظاهری رها شده و به سوی حقیقت رهنمون گردد.
تحلیل روانشناختی
از منظر روانشناسی عرفانی، شرح صدر به معنای گشودگی قلب و ذهن است که عالم را از محدودیتهای مادی و ذهنی آزاد میسازد. عالمی که قلبش گشوده شده، بهسان دری است که به سوی اقیانوس معرفت الهی باز میشود و از برکات غیبی بهرهمند میگردد.
نتیجهگیری
حوزههای علمیه، بهعنوان میراثداران تبار انبیاء، باید با اقتدار علمی و معنوی، به هدایت جامعه بپردازند. وابستگی مالی، فرهنگ گداپروری، و نظام آموزشی ناکارآمد، از جمله موانعی هستند که این نهادها را از جایگاه والای خود دور ساختهاند. ترک تکدی و بازیگری، گزینش افراد مستعد، و تقویت شرح صدر، از راهکارهای اساسی برای احیای این جایگاه است. این نوشتار کوشید تا با تحلیلی روانشناختی و علمی، به بررسی این مسائل پرداخته و راهکارهایی برای اصلاح ارائه دهد. امید است که حوزهها با بازگشت به اصالت تبار انبیاء، به چشمههای زلال علم و معرفت بدل شوند و جامعه را به سوی تعالی رهنمون سازند.