در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

روانشناسی منطقی 228

متن درس

روان‌شناسی تربیت کودک با رویکرد وجودی و الهی

روان‌شناسی تربیت کودک با رویکرد وجودی و الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 228)

مقدمه: گشایش منافذ وجودی در پرتو تربیت اصیل

در عرصه دانش روان‌شناسی کودک، مفهوم تربیت نه تنها به معنای آموزش اخلاقیات ظاهری یا حفظ محفوظات، بلکه به عنوان فرآیندی عمیق برای باز کردن مشاعر و حواس باطنی کودک تلقی می‌شود. این رویکرد، که ریشه در معارف الهی دارد، بر آن است تا انسان را به عنوان عالم اکبر، با تمامی قوای نهفته‌اش، شکوفا سازد. تربیت اصیل، همچون باغبانی که نهال را از بند خاک رها می‌سازد تا به سوی نور بالنده شود، مشاعر کودک را از انسداد رهایی می‌بخشد و او را برای دستیابی به معرفت‌های برتر آماده می‌سازد.

بخش نخست: مشاعر وجودی و ضرورت گشایش حواس در تربیت کودک

در عالم هستی، موجوداتی وجود دارند که از مقوله دیدار نیستند، بلکه شنیداری‌اند. تفاوت میان چشم و گوش، همانند تمایز میان درشت‌بینی و ریزشنوی است. همان‌گونه که در توحید مفضل به خلقت شگفت‌انگیز اشاره شده، اگر این مطالب در آنجا یافت نشد، دل‌هراسی نکنید. چشم درشت‌بین است، اما گوش ریزها را می‌شنود. برخی چیزها تنها شنیدنی‌اند، برخی بوکردنی، و برخی لمس‌شدنی. حواس پنجگانه هنوز به طور کامل شناخته نشده‌اند. در کتاب‌های فلسفی و الحیوان، تقسیم‌بندی‌هایی وجود دارد که حس ما از درشت‌ترها آغاز می‌شود، اما سوی دیگر آن، چیزهایی که تنها لمس‌شدنی‌اند یا شنیدنی، به ذهن نمی‌آید.

ظرافت‌های وجود یا ضعفا الوجود، نیازمند تیز کردن چشم در جایی، گوش در جایی دیگر، و لمس یا بو در جایی است. موجودات عالم بسیارند، اما حواس ما ضعیف شده، زیرا صیقل نخورده‌اند. انسان چقدر می‌تواند ببیند یا بشنود؟ حیواناتی همچون مورچه، با قدرت استشمام بالا، راه خود را از فاصله‌های دور می‌یابند، در حالی که چشمشان ضعیف است. انسان، به عنوان عالم اکبر، باید از همه حیوانات برتر باشد، اما به دلیل عدم تربیت، قارچ‌وار بزرگ شده و مشاعرش باز نشده.

در مدارس، آموزش هست اما تربیت نیست. تربیت را اغلب به معنای اخلاق خوب، ادب، نمازخوانی، تمیزی یا ایمان می‌دانند، اما تربیت حقیقی، باز کردن مشاعر از نطفه و شش‌ماهگی است. اگر مشاعر باز نشود، کودک بزرگ می‌شود و برای عرفان، فلسفه یا قرآن مفید نخواهد بود، زیرا چاه‌های وجودش بسته مانده. تربیت به معنای باز کردن زوایای وجود، سوراخ‌سمبه‌های باطن و مشاعر متعدد است، همچون شکوفا کردن گلی که در تاریکی مانده.

در جامعه، ضدتربیت وجود دارد: حفظ قرآن، حدیث و نهج‌البلاغه برای کودکان، که همچون ریختن خاک بر چشمه، مشاعر را می‌بندد. مربّی حرفه‌ای، کودک پنج‌ساله را می‌نشاند و می‌گوید: مرا نصیحت کن، درس بده، توصیه کن. کودک زور می‌زند، فکر می‌کند، و مشاعرش باز می‌شود. حفظ محفوظات، معلومات را زیاد می‌کند اما انشائیات را می‌بندد. ضعف اختراعات و ابتکارات ما، به دلیل محفوظات زیاد است.

در حوزه‌ها، تمسک به محفوظات، انشائیات را می‌گیرد. معلمی که برای درس، ساعت‌ها مطالعه می‌کند، ذهنش بسته است و همچون روضه‌خوانی که حفظی می‌خواند، خلاقیتی ندارد. معلومات، در برزخ بی‌فایده‌اند، همچون پول خارجی در نانوایی. مشاعر بسته، در برزخ گمراهی می‌آورد.

تربیت، باز کردن مشاعر است: حافظه ندهید، به کار بگیرید، به تحول وادارید. از طریق نقاشی، پازل، مجهول‌یابی، گم‌شده پیدا کردن. تربیت، نه خوش‌اخلاقی ظاهری، بلکه گشایش منافذ وجودی برای رسیدن به توانمندی‌های حیوانی و فراتر.

اگر کودک تا ده‌سالگی فارغ‌التحصیل نشود، با دویست سال درس، صاحب اختراع یا معرفت نمی‌شود. انسان تربیت‌شده، جمع قوای حیوانات است، اما بدون تربیت، کمتر از سگ یا مورچه.

مرحوم ملاصدرا در دیدن حرکت جوهری مشکل داشت، زیرا مشاعر باز نبود. اگر استاد می‌یافت، بهتر بود. محبوبین، مشاعرشان از نطفه باز است. تربیت، گشایش منافذ برای توانمندی‌های حیوانی در انسان.

حرکت جوهری، ترکیبی است: قطعیه به معنای قطع جزء حرکت، یا عام خارج حرکت. امروزه، مدارس چشم و گوش ضعیف را تشخیص می‌دهند، نه خنگی. عقم، بسته بودن سوراخ‌سمبه‌هاست. تربیت، باز کردن مشاعر برای صاحب اختراع شدن، نه محفوظات.

درنگ: تربیت اصیل، گشایش مشاعر وجودی است، نه حفظ محفوظات که ضدتربیت تلقی می‌شود.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، بر ضرورت گشایش مشاعر در تربیت تأکید کرد. تربیت، همچون کلیدی که قفل‌های وجود را می‌گشاید، کودک را برای معرفت‌های برتر آماده می‌سازد. ضدتربیت، با انباشت محفوظات، چشمه‌های خلاقیت را می‌بندد.

بخش دوم: روان‌شناسی خانواده و ضرورت حرکت در تربیت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲)

در خانه، به کودک می‌گویند بنشین، تکان نخور. از منظر روان‌شناسی، این سرکوب، نا‌آرامی ایجاد می‌کند. به جای آن، بگویید بلند شو، بجنب، شیطنت کن، تا آرام گیرد. استبداد، سرکوب حرکت بی‌مورد است. جامعه را نمی‌توان ساکن کرد؛ حرکت ذاتی موجودات است، همچون خداوند که کل یوم هو فی شان.

فلسفه موجودات ساکن با محرک، با قرآن سازگار نیست. ذاتاً متحرک‌اند و ساکن نمی‌شوند. حتی در بهشت یا جهنم، خالدون یعنی حرکت مداوم.

درنگ: حرکت ذاتی وجود است و تربیت باید بر آزادی حرکت استوار باشد، نه سرکوب.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، حرکت را اصل تربیت دانست. سرکوب، به نا‌آرامی منجر می‌شود، اما آزادی، آرامش می‌آورد.

بخش سوم: آزادسازی کودک برای شناخت امراض و نفس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳)

برای شناخت امراض طفل، آزادش کنید. قنداق昔، برای جلوگیری از خطر بود، اما کجی پا دروغ. مشکلات را در بچگی بفهمید. نفس را ده دقیقه رها کنید، ببینید کجا می‌رود. ثبت کنید، ضربدر زمان کنید. رها کردن، خودشناسی است. اول رها، سپس تقوا.

رها کردن، وحشت‌آور است، اما لازم. در قبر و برزخ، بدون خودشناسی، گم می‌شوید. بدن را از رسوبات پاک کنید، رها سازید.

نفس همچون سکه، مسیر خود را نشان می‌دهد. آزادی در نظام، استفاده نشده.

يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ

هر که را بخواهد گمراه می‌کند و هر که را بخواهد هدایت می‌کند.

درنگ: آزادسازی نفس برای خودشناسی، به شناسایی تمایلات کمک می‌کند و هدایت الهی را ممکن می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

آزادسازی، کلیدی برای شناخت نفس است. این فرآیند، با هدایت قرآنی، به اصلاح منجر می‌شود.

بخش چهارم: نقد روش‌های فریبکارانه در تربیت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴)

برای ترساندن کودک شیطان، قابلمه سیاه می‌گذاشتند و غول می‌گفتند، که بزدلی می‌آورد. برای جدایی از شیر، زغال و آشغال روی سینه می‌ریختند. شیر昔 پرملات بود، اما فریب، اخلاق کلامی است. تربیت صحیح، با غذای کمکی تدریجی.

فریب، اعتماد را می‌شکند. اخلاق کلامی، ضد ارزش است.

وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ

و حق را با باطل نیامیزید.

درنگ: روش‌های فریبکارانه، به بی‌اعتمادی منجر می‌شوند؛ تربیت بر صداقت استوار باشد.

جمع‌بندی بخش چهارم

فریب، انسداد روانی ایجاد می‌کند. صداقت، اعتماد را پرورش می‌دهد.

بخش پنجم: محوریت خدا در تربیت کودک

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵)

از طفولیت، کودک را مستقیم با خدا طرف کنید. با اسماء، صفات، افعال خدا آشنا سازید. خدا مراتب ندارد؛ از ذات تا فعل، همزمان. داخل فی الاشیاء لا بالممزاجه، خارج عن الاشیاء لا بالمفارقه.

محبوبین، مدرسه نرفته، خدا را می‌شناسند. دعاها: اللهم عرفنی نفسک… نبوت بدون خدا مهمل است.

عارف، همه را خدا می‌بیند، زیرا از آن ور آمده. تربیت‌ها عوض شود: از کلاس اول، فیزیک، شیمی، فلسفه، عرفان بدهید.

علی علی کردن، خدا را کم‌اهمیت می‌کند. خدا مفهوم خشک نشود.

لهجه بدون لغت، مثل سی‌دی تارزان: حرف از خدا، لهجه است نه معرفت.

قولوا لا اله الا الله تفلحوا. از خدا شروع کنید، وقت بگذارید.

شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ

خدا گواهی داد که هیچ معبودی جز او نیست.

درنگ: تربیت با محوریت خدا، مشاعر را باز می‌کند و به معرفت الهی هدایت می‌نماید.

جمع‌بندی بخش پنجم

محوریت خدا، از بچگی، معرفت باطنی را پرورش می‌دهد.

نتیجه‌گیری کلی: چارچوبی جامع برای تربیت وجودی

روان‌شناسی تربیت کودک با رویکرد قرآنی، چارچوبی جامع برای پرورش مشاعر وجودی و هدایت کودک به سوی کمالات باطنی ارائه می‌دهد. این رویکرد، با نقد روش‌های تربیتی مبتنی بر محفوظات و سرکوب، بر گشایش منافذ وجودی از طریق آزادی، خلاقیت و خودشناسی تأکید دارد. تربیت حقیقی، به جای آموزش صوری، مشاعر کودک را از سنین پایین باز می‌کند تا او بتواند توانمندی‌های ذاتی خود را شکوفا سازد. آزادسازی نفس برای شناخت تمایلات و ضعف‌ها، به هدایت مبتنی بر تقوا منجر می‌شود. پرهیز از فریب و کلک در تربیت، اعتماد و امنیت روانی کودک را تقویت می‌کند. در نهایت، تربیت با محوریت خدا، کودک را به سوی معرفت الهی و کمالات باطنی هدایت می‌کند. این چارچوب، نه‌تنها برای روان‌شناسان و پژوهشگران، بلکه برای والدین و مربیان، راهنمایی عملی برای پرورش نسلی خلاق، خودآگاه و متصل به حقیقت الهی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی