در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

روانشناسی منطقی 235

متن درس

روان‌شناسی شخصیت در قرآن کریم: مرگ، هلاکت و قیامت

روان‌شناسی شخصیت در قرآن کریم: مرگ، هلاکت و قیامت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 235)

مقدمه

مفاهیم مرگ، هلاکت و قیامت در قرآن کریم، از جمله موضوعات بنیادین و چندوجهی هستند که نه‌تنها در حوزه متافیزیک، بلکه در قلمرو روان‌شناسی شخصیت نیز جایگاه ویژه‌ای دارند. این مفاهیم، که در نگاه نخست شاید صرفاً به پدیده‌های وجودی و آخرتی مرتبط به نظر آیند، در حقیقت دریچه‌ای به سوی فهم عمیق‌تر هویت وجودی انسان و رابطه او با هستی و خالق می‌گشایند. قرآن کریم، به‌عنوان منبعی بی‌بدیل، این مفاهیم را نه با زبان انعدام و نابودی، بلکه با رویکردی مبتنی بر تداوم، تحول و بقای حقیقت وجودی انسان ارائه می‌دهد.

بخش نخست: مفهوم هلاکت در قرآن کریم

هلاکت به‌مثابه تبدیل مذموم

در قرآن کریم، مفهوم هلاکت نه به معنای انعدام یا نابودی مطلق، بلکه به‌صورت تبدیل و انتقال از یک نشئه به نشئه‌ای دیگر با ویژگی منفی یا مذموم مطرح شده است. این مفهوم، که در آیات متعدد قرآن کریم به کار رفته، از منظر روان‌شناسی شخصیت به‌عنوان انحرافی از مسیر کمال وجودی انسان قابل تحلیل است. هلاکت در این معنا، به مرگ جسمانی یا معنوی اشاره دارد که مانع تحقق غایت وجودی انسان می‌شود.

درنگ: هلاکت در قرآن کریم به معنای تبدیل مذموم است، نه انعدام یا نابودی مطلق. این مفهوم نشان‌دهنده انحراف از مسیر کمال وجودی و سقوط به حالتی است که با غایت الهی انسان سازگار نیست.

برای نمونه، در آیه ۸۵ سوره یوسف، که فرزندان یعقوب به پدرشان می‌گویند: قَالُوا تَٱللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّىٰ تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ ٱلْهَٰلِكِينَ (گفتند: به خدا سوگند که تو همچنان از یوسف یاد می‌کنی تا بیمار شوی یا از هالکان باشی)، هلاکت به مرگ جسمانی ناشی از شدت اندوه اشاره دارد. این مرگ، به دلیل تعارض با رسالت نبوی یعقوب (ع)، مذموم تلقی می‌شود. از منظر روان‌شناسی، این نوع هلاکت می‌تواند به‌عنوان نتیجه فروپاشی روانی در اثر فشارهای عاطفی تحلیل شود، که مانع از تحقق هدف وجودی انسان می‌گردد.

همچنین، در آیه ۳۵ سوره مؤمن: لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَىٰ مَنْ حَىَّ عَنْ بَيِّنَةٍ (تا آنکه هلاک می‌شود با دلیل روشن هلاک شود و آنکه زنده می‌ماند با دلیل روشن زنده بماند)، هلاکت به معنای گمراهی ایمانی با آگاهی و دلیل است. این آیه بر اهمیت انتخاب آگاهانه تأکید دارد و هلاکت را به‌عنوان انحراف از مسیر حق و سقوط به مرگ معنوی معرفی می‌کند. از منظر روان‌شناسی شخصیت، این مفهوم با نظریه‌های انتخاب و مسئولیت‌پذیری همخوانی دارد، زیرا انسان را مسئول انتخاب‌های خود در برابر دلایل روشن الهی می‌داند.

هلاکت در آیه ۸۸ سوره قصص

یکی از کلیدی‌ترین آیات در تبیین مفهوم هلاکت، آیه ۸۸ سوره قصص است: كُلُّ شَىْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ ۚ لَهُ ٱلْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (هر چیزی هالک است مگر وجه او، فرمانروایی از آن اوست و به سوی او بازمی‌گردید). در این آیه، هلاکت به معنای مرگ و تبدیل به نشئه‌ای دیگر است، نه انعدام مطلق. وجه هر شیء، که حقیقت وجودی آن است، باقی می‌ماند و به سوی خدا بازمی‌گردد. این مفهوم، از منظر روان‌شناسی شخصیت، به بقای هویت وجودی انسان در فرآیندهای تحول و مرگ اشاره دارد.

تحلیل دقیق این آیه نشان می‌دهد که قرینه‌های موجود، مانند «لَهُ ٱلْحُكْمُ» و «وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»، بر این دلالت دارند که وجه به خود شیء اشاره دارد، نه به ذات الهی. این تفسیر با مفهوم قیامت و حیات اخروی سازگار است و بر استمرار وجود تأکید می‌ورزد. انسان، به‌عنوان موجودی دارای هویت وجودی، در فرآیند مرگ و قیامت به سوی کمال الهی هدایت می‌شود، و هلاکت در اینجا به معنای انتقال از نشئه ناسوت به نشئه‌ای دیگر است.

جمع‌بندی بخش نخست

هلاکت در قرآن کریم به معنای تبدیل مذموم یا مرگ جسمانی و معنوی است که مانع تحقق غایت وجودی انسان می‌شود. این مفهوم، که در آیاتی چون آیه ۸۸ سوره قصص و آیه ۳۵ سوره مؤمن به وضوح دیده می‌شود، از منظر روان‌شناسی شخصیت به‌عنوان انحراف از مسیر کمال و سقوط به حالتی غیرالهی قابل تحلیل است. تأکید قرآن کریم بر بقای وجه هر شیء، نشان‌دهنده استمرار هویت وجودی انسان در فرآیندهای تحول و مرگ است، که با نظریه‌های روان‌شناختی رشد و تعالی شخصیت همخوانی دارد.

بخش دوم: مفهوم فنا در قرآن کریم

فنا به‌مثابه تبدیل و نه انعدام

مفهوم فنا در قرآن کریم، برخلاف تصور رایج در برخی مکاتب فلسفی، به معنای انعدام یا نابودی مطلق نیست، بلکه به معنای تبدیل و انتقال از یک نشئه به نشئه‌ای دیگر است. این مفهوم در آیه ۲۶ سوره الرحمن به روشنی بیان شده است: كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ ۝ وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو ٱلْجَلَٰلِ وَٱلْإِكْرَامِ (هر که بر روی زمین است فانی است و وجه پروردگارت که دارای جلال و اکرام است باقی می‌ماند). در این آیه، فنا به معنای مرگ موجودات زمینی است، اما وجه رب، که حقیقت وجودی آن‌هاست، باقی می‌ماند.

درنگ: فنا در قرآن کریم به معنای تبدیل و انتقال از نشئه ناسوت به نشئه‌ای دیگر است، نه انعدام مطلق. این مفهوم بر استمرار حقیقت وجودی انسان تأکید دارد و با بقای هویت شخصیتی در فرآیندهای تحول سازگار است.

مقایسه این آیه با آیه ۸۸ سوره قصص نشان می‌دهد که فنا و هلاکت هر دو به معنای تبدیل هستند، اما فنا فاقد بار منفی یا مذموم هلاکت است. صفت «ذُو ٱلْجَلَٰلِ وَٱلْإِكْرَامِ» در آیه سوره الرحمن بر ابدی بودن حقیقت موجودات تأکید دارد و نشان می‌دهد که فنا صرفاً تغییر حالت وجودی است، نه پایان آن.

نقد دیدگاه‌های فلسفی در باب فنا

برخی از فلاسفه، مانند ملاصدرا، فنا را به سكون و انعدام معنا کرده‌اند، که با مفهوم قرآنی سازگار نیست. در مقابل، ابن‌سینا با تأکید بر ابدی بودن ممکن‌الوجود به دلیل وجود علت دائمی (خدا)، به مفهوم قرآنی نزدیک‌تر است. از منظر روان‌شناسی شخصیت، دیدگاه ابن‌سینا با مفهوم استمرار هویت شخصیتی همخوانی دارد، زیرا انسان را موجودی می‌داند که به دلیل ارتباط با خالق، از نابودی مطلق مصون است.

ابن‌سینا استدلال می‌کند که ممکن‌الوجود می‌تواند به دلیل وجود علت دائمی، ابدی باشد، بدون آنکه به انعدام منجر شود. این دیدگاه با مفهوم قرآنی تبدیل و بقای حقیقت اشیاء سازگار است. در مقابل، ملاصدرا با تأکید بر سكون و فنا، از این مفهوم فاصله می‌گیرد و به انعدام و پایان وجود تمایل دارد، که با آیات قرآن کریم همخوانی ندارد.

جمع‌بندی بخش دوم

فنا در قرآن کریم به معنای تبدیل و انتقال از یک نشئه به نشئه‌ای دیگر است، نه انعدام یا نابودی مطلق. این مفهوم، که در آیه ۲۶ سوره الرحمن به روشنی بیان شده، بر استمرار حقیقت وجودی انسان تأکید دارد و با بقای هویت شخصیتی در فرآیندهای تحول سازگار است. نقد دیدگاه‌های فلسفی، به‌ویژه نظر ملاصدرا، نشان می‌دهد که مفهوم قرآنی فنا با استمرار وجود همخوانی بیشتری دارد تا با انعدام و سكون.

بخش سوم: مرگ و قیامت در قرآن کریم

مرگ به‌مثابه انتقال و نه انعدام

در قرآن کریم، مرگ به‌عنوان انتقال از نشئه دنیا به نشئه‌ای دیگر مطرح شده است، نه انعدام یا نابودی مطلق. آیات متعدد، مانند آیه ۹۴ سوره آل‌عمران: وَإِنْ مِتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَىٰ ٱللَّهِ تُرْجَعُونَ (و اگر بمیرید یا کشته شوید، به سوی خدا بازمی‌گردید)، بر این نکته تأکید دارند که مرگ پایان وجود نیست، بلکه پلی به سوی حیات اخروی است.

درنگ: مرگ در قرآن کریم به معنای انتقال از نشئه دنیا به نشئه اخروی است، نه انعدام. این مفهوم با استمرار هویت وجودی انسان در فرآیندهای تحول و قیامت همخوانی دارد.

از منظر روان‌شناسی شخصیت، مرگ به‌عنوان یک فرآیند تحول‌آفرین در نظر گرفته می‌شود که انسان را از حالت ناسوتی به سوی کمال الهی هدایت می‌کند. این دیدگاه با مفهوم قیامت، که در قرآن کریم به‌عنوان روز برپایی عدالت و حسابرسی الهی معرفی شده، سازگار است.

قیامت و استمرار وجود

قیامت در قرآن کریم به‌عنوان مرحله‌ای از حیات ابدی انسان مطرح شده است که در آن، حقیقت وجودی انسان به سوی کمال یا خسران هدایت می‌شود. آیاتی مانند آیه ۷ سوره زلزال: فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ۝ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (پس هر که هم‌وزن ذره‌ای نیکی کند، آن را ببیند و هر که هم‌وزن ذره‌ای بدی کند، آن را ببیند)، بر این نکته تأکید دارند که هیچ عملی از انسان نابود نمی‌شود و همه چیز در قیامت مورد حسابرسی قرار می‌گیرد.

از منظر روان‌شناسی، قیامت می‌تواند به‌عنوان مرحله‌ای از خودآگاهی و مسئولیت‌پذیری نهایی انسان تحلیل شود، که در آن، تمامی اعمال و انتخاب‌های او مورد ارزیابی قرار می‌گیرند. این مفهوم با نظریه‌های روان‌شناختی رشد و تکامل شخصیت همخوانی دارد، زیرا انسان را موجودی مسئول و دارای هویت ابدی معرفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

مرگ و قیامت در قرآن کریم به‌عنوان فرآیندهای تحول و انتقال معرفی شده‌اند که انسان را از نشئه دنیا به سوی حیات اخروی و کمال الهی هدایت می‌کنند. این مفاهیم، که در آیات متعدد قرآن کریم به روشنی بیان شده‌اند، از منظر روان‌شناسی شخصیت به‌عنوان مراحل رشد و تعالی هویت وجودی انسان قابل تحلیل هستند. تأکید قرآن کریم بر استمرار وجود و بقای حقیقت اشیاء، نشان‌دهنده دیدگاهی عمیق به هویت ابدی انسان است.

بخش چهارم: نقد دیدگاه‌های فلسفی و کلامی

نقد دیدگاه ملاصدرا

ملاصدرا، در آثار خود، مانند «اسفار اربعه»، موجودات را در نهایت به سكون و فنا می‌رساند، که با مفهوم قرآنی هلاکت و فنا ناسازگار است. او معتقد است که موجودات پس از حرکت به سوی خدا، به سكون می‌رسند و مقتضای وجودشان پایان می‌یابد. این دیدگاه، که به انعدام و نابودی مطلق تمایل دارد، با آیات قرآن کریم، که بر تداوم و بقای حقیقت اشیاء تأکید دارند، همخوانی ندارد.

از منظر روان‌شناسی شخصیت، دیدگاه ملاصدرا با مفهوم استمرار هویت وجودی انسان در تضاد است. انسان، به‌عنوان موجودی ابدی، در فرآیندهای تحول و مرگ به سوی کمال الهی هدایت می‌شود، نه به سوی انعدام و سكون.

دیدگاه ابن‌سینا و سازگاری با قرآن کریم

در مقابل، ابن‌سینا با تأکید بر ابدی بودن ممکن‌الوجود به دلیل وجود علت دائمی (خدا)، به مفهوم قرآنی نزدیک‌تر است. او استدلال می‌کند که ممکن‌الوجود می‌تواند به دلیل ارتباط با خالق، ابدی باشد، بدون آنکه به انعدام منجر شود. این دیدگاه با مفهوم قرآنی تبدیل و بقای حقیقت اشیاء سازگار است و از منظر روان‌شناسی، با استمرار هویت شخصیتی همخوانی دارد.

درنگ: دیدگاه ابن‌سینا، که بر ابدی بودن ممکن‌الوجود به دلیل وجود علت دائمی تأکید دارد، با مفهوم قرآنی تبدیل و بقای حقیقت اشیاء همخوانی بیشتری دارد تا دیدگاه ملاصدرا، که به سكون و انعدام تمایل دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقد دیدگاه‌های فلسفی و کلامی نشان می‌دهد که مفهوم قرآنی هلاکت و فنا با تداوم و بقای حقیقت اشیاء سازگار است، نه با انعدام و سكون. دیدگاه ابن‌سینا، که بر ابدی بودن ممکن‌الوجود تأکید دارد، با این مفهوم همخوانی بیشتری دارد و از منظر روان‌شناسی شخصیت، به استمرار هویت وجودی انسان در فرآیندهای تحول اشاره می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

مفاهیم مرگ، هلاکت و قیامت در قرآن کریم، از منظر روان‌شناسی شخصیت، به‌عنوان فرآیندهای تحول و انتقال از نشئه‌ای به نشئه‌ای دیگر مطرح شده‌اند. هلاکت به معنای تبدیل مذموم، فنا به معنای انتقال بدون بار منفی، و مرگ به‌عنوان پلی به سوی حیات اخروی، همگی بر استمرار و بقای حقیقت وجودی انسان تأکید دارند. این مفاهیم، که در آیات متعدد قرآن کریم به روشنی بیان شده‌اند، با نظریه‌های روان‌شناختی رشد و تعالی شخصیت همخوانی دارند و انسان را موجودی مسئول، آگاه و دارای هویت ابدی معرفی می‌کنند. نقد دیدگاه‌های فلسفی، به‌ویژه نظر ملاصدرا، نشان می‌دهد که مفهوم قرآنی با تداوم وجود سازگار است، نه با انعدام و سكون. این اثر، با بهره‌گیری از تحلیل‌های استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تلاش کرده است تا این مفاهیم را با زبانی علمی و فاخر برای مخاطبان متخصص ارائه دهد.

با نظارت صادق خادمی