در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

روانشناسی منطقی 301

متن درس

روان‌شناسی شخصیت در قرآن کریم: تحلیل مفهوم مرگ و هلاکت

روان‌شناسی شخصیت در قرآن کریم: تحلیل مفهوم مرگ و هلاکت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 301)

مقدمه

مفهوم مرگ و هلاکت در قرآن کریم، یکی از موضوعات عمیق و چندوجهی است که در حوزه روان‌شناسی شخصیت، جایگاه ویژه‌ای دارد. این مفاهیم، نه‌تنها به‌عنوان پدیده‌های وجودی، بلکه به‌مثابه دروازه‌هایی برای فهم حقیقت هستی و جایگاه انسان در نظام آفرینش مورد توجه قرار می‌گیرند. در این اثر، با رویکردی علمی و آکادمیک، به تحلیل واژگان کلیدی «هلاکت» و «فنا» در قرآن کریم پرداخته شده و دیدگاه‌های مختلف، از جمله نظرات کفار، فلاسفه و عالمان دینی، با تکیه بر آیات قرآن کریم بررسی گردیده است. هدف این کتاب، تبیین معنای هلاکت و فنا به‌عنوان تبدیلی مذموم در عالم ناسوت و رد تفاسیر مبتنی بر انعدام و بطلان است..

بخش اول: معنای مفهومی هلاکت و فنا در قرآن کریم

تعریف هلاکت و فنا

هلاکت در قرآن کریم، به معنای مرگ در عالم ناسوت است، اما نه به مفهوم نابودی مطلق یا انعدام، بلکه به‌عنوان تبدیلی مذموم که در آن انسان از حالت حیات دنیوی به حالتی دیگر منتقل می‌شود. این تحول، زمانی مذموم تلقی می‌گردد که با سعادت و کمال همراه نباشد. به‌بیان دیگر، هلاکت، مرگ یا جدایی از حیات ایمانی است که به فقدان معنویت یا ناکامی در رسیدن به غایت وجودی منجر می‌شود. در مقابل، مرگ سعادتمند که به کمال و رستگاری می‌انجامد، از دایره هلاکت خارج است.

فنا نیز، در قرآن کریم، به معنای تبدیلی است که در آن موجودات عالم ناسوت به نشئه‌ای دیگر انتقال می‌یابند. برخلاف هلاکت که با مذمومیت همراه است، فنا صرفاً به تغییر و تحول اشاره دارد، بدون آنکه لزوماً بار منفی داشته باشد. این مفهوم، در آیه‌ای از سوره الرحمن به‌روشنی بیان شده است: كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ ۝ وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو ٱلْجَلَٰلِ وَٱلْإِكْرَامِ (هر که بر روی زمین است فانی است، و چهره پروردگارت که دارای جلال و اکرام است باقی می‌ماند).

درنگ: هلاکت در قرآن کریم، به معنای مرگ یا تبدیلی مذموم است که با فقدان ایمان یا ناکامی در رسیدن به کمال همراه است، در حالی که فنا به معنای تغییر و تحول در نشئه ناسوت است، بدون بار منفی.

شواهد قرآنی

تمامی کاربردهای واژه «هلاکت» در قرآن کریم، به معنای مرگ جسمانی یا جدایی از حیات ایمانی است. به‌عنوان مثال، در آیه ۳۵ سوره مؤمن: وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ، هلاکت به معنای گمراهی با دلیل یا مرگ مذموم است که به فقدان ایمان منجر می‌شود. همچنین، در سوره یوسف، آیه ۸۵: وَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَٰٓأَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَٱبْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ ٱلْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ، فرزندان یعقوب به پدرشان هشدار می‌دهند که اندوه بیش از حد برای یوسف ممکن است او را به هلاکت (مرگ جسمانی) بکشاند: قَالُوا تَٱللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّىٰ تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ ٱلْهَٰلِكِينَ (به خدا سوگند که تو آن‌قدر از یوسف یاد می‌کنی تا بیمار شوی یا از هلاک‌شدگان باشی).

در مورد فنا، تنها یک مورد در قرآن کریم ذکر شده است که در سوره الرحمن، آیه ۲۶، به معنای تبدیلی در عالم ناسوت است، نه انعدام یا نابودی. این آیه نشان می‌دهد که موجودات روی زمین فانی‌اند، اما حقیقت آن‌ها (وجه) به‌سوی پروردگار بازمی‌گردد.

جمع‌بندی بخش اول

هلاکت و فنا در قرآن کریم، به ترتیب به معنای مرگ مذموم و تبدیلی در عالم ناسوت هستند. این مفاهیم، برخلاف برداشت‌های نادرست برخی فلاسفه، به انعدام یا بطلان اشاره ندارند، بلکه به تغییر و تحول در نشئه‌های وجودی دلالت می‌کنند. این دیدگاه، انسان را به تأمل در معنای مرگ به‌عنوان گذرگاهی به‌سوی کمال یا ناکامی دعوت می‌کند.

بخش دوم: دیدگاه کفار درباره هلاکت

برداشت کفار از هلاکت

کفار، هلاکت را به معنای مرگ در عالم دنیا می‌دانند، اما به دلیل عدم اعتقاد به عالم آخرت، مرگ را پایان وجود تلقی می‌کنند. در آیه ۲۴ سوره جاثیه: وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا ٱلدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَآ إِلَّا ٱلدَّهْرُ (گفتند: جز زندگی دنیا چیزی نیست، می‌میریم و زنده می‌شویم و جز روزگار ما را هلاک نمی‌کند)، کفار مرگ را نتیجه طبیعی گذر زمان (دهر) می‌دانند و آن را به خدا نسبت نمی‌دهند. همچنین، در آیه ۲۶ سوره انعام: وَإِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ (آنان جز خودشان را هلاک نمی‌کنند و نمی‌دانند)، هلاکت به معنای مرگ جسمانی است که کفار آن را بدون بعد متافیزیکی می‌پندارند.

درنگ: دیدگاه کفار، هلاکت را به مرگ جسمانی محدود می‌کند و به دلیل انکار آخرت، آن را پایان وجود می‌داند، که این برداشت با ایمان قرآنی در تضاد است.

تحلیل روان‌شناختی

از منظر روان‌شناسی شخصیت، دیدگاه کفار نشان‌دهنده فقدان معنای وجودی و امید به تداوم حیات پس از مرگ است. این برداشت، انسان را در برابر مرگ به‌عنوان یک پایان مطلق قرار می‌دهد، که با اضطراب وجودی و پوچی همراه است. در مقابل، قرآن کریم با تأکید بر تداوم وجود و رجوع به خدا، معنای عمیق‌تری به مرگ می‌بخشد.

جمع‌بندی بخش دوم

کفار، هلاکت را مرگ جسمانی در عالم دنیا می‌دانند، اما به دلیل عدم اعتقاد به آخرت، آن را پایان وجود تلقی می‌کنند. این دیدگاه، با معنای قرآنی هلاکت که بر تبدیلی مذموم تأکید دارد، در تضاد است و نشان‌دهنده نگرشی محدود به عالم ماده است.

بخش سوم: دیدگاه فلاسفه درباره هلاکت و فنا

دیدگاه ابن‌سینا

ابن‌سینا، فیلسوف برجسته اسلامی، معتقد است که ممکن بالذات لزوماً به انعدام منجر نمی‌شود، مگر اینکه مانعی خارجی آن را از بین ببرد. او بیان می‌دارد: «قوه جسمانی به‌خودی‌خود واجب‌الانعدام نیست، بلکه به دلیل اسباب خارجی ممکن است زوال یابد.» این دیدگاه، امکان بقای ابدی ممکنات را به‌واسطه علتی دائمی (خدا) تأیید می‌کند. ابن‌سینا تأکید دارد که ممکن، به‌خودی‌خود، اقتضای انعدام ندارد و اگر علتی مداوم وجود داشته باشد، می‌تواند ابدی باشد.

دیدگاه ملاصدرا

ملاصدرا، برخلاف ابن‌سینا، قائل به سکنت و فنا در عالم است. او معتقد است که موجودات پس از حرکت به‌سوی خدا به سکنت می‌رسند و اجسام به دلیل تجدد وجودشان نابود می‌شوند: «هنگامی که به مقام عقل رسیدند، ساکن می‌شوند.» این دیدگاه، هلاکت را به معنای انعدام و پایان حرکت تلقی می‌کند، که با تحلیل قرآنی مغایرت دارد.

نقد دیدگاه فلاسفه

از منظر قرآنی، هلاکت و فنا به معنای انعدام یا بطلان نیستند، بلکه به تبدیلی در عالم ناسوت اشاره دارند. دیدگاه ملاصدرا مبنی بر سکنت و فنا، با آیات قرآنی که بر تداوم وجود و رجوع به خدا تأکید دارند (مانند وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) ناسازگار است. ابن‌سینا با تأکید بر بقای ممکنات به‌واسطه علت الهی، به تفسیر قرآنی نزدیک‌تر است، اما همچنان نیازمند اصلاح است تا با معنای قرآنی هلاکت به‌عنوان تبدیلی مذموم همخوانی کامل داشته باشد.

درنگ: دیدگاه ابن‌سینا، با تأکید بر بقای ممکنات به‌واسطه علت الهی، به معنای قرآنی هلاکت نزدیک‌تر است، در حالی که دیدگاه ملاصدرا مبنی بر سکنت و انعدام با آیات قرآن کریم ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش سوم

دیدگاه فلاسفه درباره هلاکت و فنا، به‌ویژه در تقابل میان ابن‌سینا و ملاصدرا، نشان‌دهنده تفاوت‌های بنیادین در فهم هستی‌شناختی است. ابن‌سینا با تأکید بر امکان بقای ابدی ممکنات، به معنای قرآنی نزدیک‌تر است، در حالی که ملاصدرا با قائل شدن به سکنت و انعدام، از این معنا فاصله می‌گیرد. تحلیل قرآنی، هرگونه برداشت مبتنی بر انعدام را رد می‌کند و هلاکت را به تبدیلی مذموم محدود می‌سازد.

بخش چهارم: تحلیل آیات کلیدی و دیدگاه پیشنهادی

تحلیل آیه ۸۸ سوره قصص

آیه ۸۸ سوره قصص یکی از مهم‌ترین آیات در تبیین مفهوم هلاکت است: وَلَا تَدْعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ ۘ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ ۚ لَهُ ٱلْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (و با خدا معبودی دیگر نخوانید، هیچ معبودی جز او نیست، هر چیزی هلاک می‌شود مگر وجه او، فرمان از آنِ اوست و به‌سوی او بازمی‌گردید). در این آیه، «وجه» به «کل شیء» بازمی‌گردد، یعنی حقیقت هر شیء باقی می‌ماند. این تفسیر با دو قرینه تأیید می‌شود: اول، «وجه» مستثنای از «کل شیء» است؛ دوم، عبارت وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ نشان‌دهنده تداوم وجود موجودات و بازگشت آن‌ها به‌سوی خداست.

هلاکت در این آیه، به معنای مرگ در عالم ناسوت است، نه انعدام یا بطلان. حقیقت هر شیء (وجه) باقی می‌ماند و به‌سوی خدا بازمی‌گردد، که این امر با مفهوم رجوع در قرآن همخوانی دارد. این تفسیر، برداشت برخی عالمان دینی که «وجه» را به خدا نسبت می‌دهند را رد می‌کند و تأکید دارد که «وجه» به حقیقت موجودات اشاره دارد.

تحلیل آیه ۲۶ سوره الرحمن

آیه ۲۶ سوره الرحمن نیز مفهوم فنا را روشن می‌سازد: كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ ۝ وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو ٱلْجَلَٰلِ وَٱلْإِكْرَامِ (هر که بر روی زمین است فانی است، و چهره پروردگارت که دارای جلال و اکرام است باقی می‌ماند). در این آیه، «فنا» به معنای تبدیلی در عالم ناسوت است که موجودات روی زمین (جن و انس) را دربرمی‌گیرد. برخلاف هلاکت که با مذمومیت همراه است، فنا صرفاً به تغییر نشئه اشاره دارد و لزوماً بار منفی ندارد.

درنگ: آیه ۸۸ سوره قصص و آیه ۲۶ سوره الرحمن، هلاکت و فنا را به‌عنوان تبدیلی در عالم ناسوت تعریف می‌کنند، نه انعدام یا بطلان، و بر تداوم حقیقت موجودات و بازگشت به‌سوی خدا تأکید دارند.

دیدگاه پیشنهادی

بر اساس تحلیل آیات قرآن کریم، هلاکت و فنا به معنای انعدام یا بطلان نیستند، بلکه به تبدیلی در عالم ناسوت اشاره دارند. هلاکت، تبدیلی مذموم است که با ناکامی در رسیدن به کمال یا فقدان ایمان همراه است، در حالی که فنا به تغییر نشئه بدون بار منفی دلالت دارد. این دیدگاه، با تأکید بر تداوم وجود و رجوع به خدا، هرگونه برداشت مبتنی بر نابودی مطلق را رد می‌کند. تمامی موجودات، اعم از ماده و مجرد، به‌واسطه بقای الهی (باقی به بقای الله) ابدی‌اند و هیچ‌چیز در هستی به سکنت یا انعدام نمی‌رسد.

این دیدگاه، با الهام از آیات قرآن کریم، بر این باور است که عالم هستی در حرکت دائمی به‌سوی خداست و هیچ موجودی به پایان یا نابودی نمی‌رسد. همان‌گونه که شاعر پارسی‌گوی فرموده است: «سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز»، حیات نکونامان و حقیقت موجودات در سیر به‌سوی خدا جاودانه است.

جمع‌بندی بخش چهارم

تحلیل آیات کلیدی سوره قصص و الرحمن نشان می‌دهد که هلاکت و فنا به معنای تبدیلی در عالم ناسوت هستند، نه انعدام یا بطلان. این دیدگاه، با تأکید بر تداوم حقیقت موجودات و بازگشت به‌سوی خدا، برداشت‌های نادرست فلاسفه و کفار را اصلاح می‌کند و انسان را به تأمل در معنای عمیق مرگ به‌عنوان گذرگاهی به‌سوی کمال دعوت می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

مفهوم هلاکت و فنا در قرآن کریم، به‌عنوان دو واژه کلیدی در روان‌شناسی شخصیت، از منظری عمیق و چندوجهی بررسی شد. هلاکت، به معنای مرگ مذموم یا تبدیلی ناپسند در عالم ناسوت است که با ناکامی در رسیدن به کمال یا فقدان ایمان همراه است. فنا، به معنای تغییر و تحول در نشئه دنیوی است، بدون آنکه لزوماً بار منفی داشته باشد. این مفاهیم، برخلاف برداشت‌های نادرست برخی فلاسفه که هلاکت را به انعدام و بطلان تفسیر کرده‌اند، بر تداوم وجود و رجوع به خدا تأکید دارند. دیدگاه کفار که مرگ را پایان وجود می‌دانند، نیز با معنای قرآنی در تضاد است. تحلیل پیشنهادی، با تکیه بر آیات قرآن کریم، نشان می‌دهد که هیچ موجودی در هستی نابود نمی‌شود، بلکه در سیر دائمی به‌سوی خدا، با تبدیلی مداوم به حیات جاودانه می‌رسد. این دیدگاه، انسان را به بازاندیشی در معنای مرگ و جایگاهش در نظام هستی دعوت می‌کند، گویی که هر مرگ، دریچه‌ای است به‌سوی حیاتی نو و بی‌پایان.

با نظارت صادق خادمی