در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 1

متن درس

مبادی علوم در گفتمان علمی دینی

مبادی علوم در گفتمان علمی دینی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت الله نکونام قدس سره (جلسه ۱)

مقدمه: شالوده معرفتی علوم

مبادی علوم، به‌سان ریشه‌های تنومند درختی کهن، شالوده و بنیان هر دانشی را تشکیل می‌دهند. این مبادی، نه‌تنها چارچوبی برای فهم دقیق علوم فراهم می‌آورند، بلکه راهنمای اکتشاف و نوآفرینی در حوزه‌های معرفتی‌اند. در این نوشتار، که برگرفته از درس‌گفتارهای آیت الله نکونام قدس سره است، به بررسی مفهوم مبادی، شرایط گفت‌وگوی علمی، و اهمیت واژه‌شناسی در علوم دینی و سایر حوزه‌های معرفتی پرداخته می‌شود. هدف این متن، ارائه ساختاری منسجم و علمی است که مفاهیم بنیادین را با دقتی ژرف و زبانی روشن برای پژوهشگران و دانش‌پژوهان تبیین کند. همان‌گونه که بنای رفیع معرفت بر پایه‌های استوار مبادی استوار است، این نوشتار نیز می‌کوشد با تکیه بر اصول علمی و گفت‌وگوی سازنده، راه را برای فهمی عمیق‌تر از علوم هموار سازد.

درنگ: مبادی علوم، به‌سان نقشه‌ای دقیق، راهنمای ورود به هر دانش و اکتشاف در آن‌اند. بدون شناخت این مبادی، هر تلاش معرفتی به سفری بی‌مقصد می‌ماند.

بخش نخست: مبادی علوم و جایگاه آن در معرفت

اهمیت مبادی در علوم

هر علمی، اعم از شرقی یا غربی، دارای مبادی یا اصول بنیادینی است که بدون شناخت آن‌ها، فهم و بهره‌گیری از آن علم ناممکن است. این اصول، به‌سان سنگ‌بنای بنایی عظیم، شالوده معرفتی هر رشته را تشکیل می‌دهند. بدون تسلط بر مبادی، تلاش برای ورود به یک حوزه علمی، مانند کوششی برای ساختن عمارتی بدون پی‌ریزی است که به فروپاشی می‌انجامد. این اصل، بر ضرورت مطالعه دقیق مبانی نظری هر علم تأکید دارد و نشان می‌دهد که هر گونه پیشرفت معرفتی، وابسته به شناخت عمیق این اصول است.

تمایز مبادی علوم مختلف

مبادی هر علم، مختص همان علم است و نمی‌توان مبادی یک رشته را برای فهم رشته‌ای دیگر به کار برد. برای نمونه، مبادی فلسفه برای فهم ادبیات مناسب نیست و بالعکس. این تمایز، به‌سان مرزهای جغرافیایی میان سرزمین‌های معرفت، نشان‌دهنده تخصصی بودن علوم و لزوم رعایت چارچوب‌های روش‌شناختی هر رشته است. استفاده از مبادی یک علم برای علمی دیگر، به خطای روش‌شناختی منجر می‌شود که چونان به‌کارگیری ابزاری ناسازگار برای کاری ظریف است.

نقش مبادی در اکتشاف علمی

برای دستیابی به نوآفرینی‌ها و موضوعات بدیع در علوم، ورود به مبادی ضروری است. مبادی، به‌سان کلیدی برای گشودن درهای ناشناخته، نقشه راهی برای شناسایی مسائل جدید و تولید دانش نوین فراهم می‌کنند. بدون این کلید، اکتشاف علمی به تلاشی پراکنده و بی‌ثمر بدل می‌شود، مانند دریانوردی که بدون قطب‌نما در اقیانوس معرفت سرگردان است.

درنگ: مبادی علوم، چونان کلید گنجینه معرفت، دروازه‌های اکتشاف و نوآفرینی را می‌گشایند. شناخت دقیق این اصول، پیش‌نیاز هر پیشرفت علمی است.

بخش دوم: نقد روش‌های آموزشی در علم دینی

چالش‌های روش‌های آموزشی سنتی

در برخی روش‌های آموزشی سنتی علم دینی، مبادی به‌گونه‌ای مناسب با علوم تنظیم نشده‌اند. برای مثال، آموزش ابتدایی با تمرکز بر واژه‌هایی مانند «ضرب» (به معنای زدن) به جای واژه‌های علمی‌تر، ذهن طلاب را به سوی خشونت سوق داده است. این انتخاب نادرست واژگان، مانند بذری نامناسب در زمین ذهن، می‌تواند تأثیرات روانی و فرهنگی منفی بر یادگیرنده داشته باشد و از هدف اصلی علم، که روشنگری و تعالی است، دور شود.

تأثیر واژگان آموزشی بر فرهنگ و رفتار

استفاده از واژه‌هایی مانند «ضرب» در آموزش‌های اولیه، به جای واژگان علمی‌تر، می‌تواند ذهنیت خشونت‌آمیز را در طلاب تقویت کند. این امر، به‌سان تزریق سمی نامرئی به پیکره فرهنگ علمی، علم دینی را به سوی خشونت سوق داده است. واژگان آموزشی، فراتر از ابزار انتقال دانش، چونان آینه‌ای هستند که فرهنگ و رفتار اجتماعی را بازتاب می‌دهند. انتخاب واژگان باید با دقت و بر اساس ارزش‌های انسانی و علمی صورت گیرد تا از پیامدهای منفی جلوگیری شود.

درنگ: واژگان آموزشی، چونان بذرهایی در ذهن یادگیرنده، فرهنگ و رفتار او را شکل می‌دهند. انتخاب واژگان نادرست، علم را از روشنگری به سوی تاریکی می‌برد.

بخش سوم: گفت‌وگوی علمی و شرایط آن

ضرورت دیالوگ در فرآیند علمی

برای ورود به مبادی علوم، گفت‌وگوی علمی یا دیالوگ ضروری است. دیالوگ، به‌سان پلی میان ذهن‌ها، گفت‌وگویی دوسویه است که در آن طرفین سخنان یکدیگر را می‌شنوند و به تبادل ایده‌ها می‌پردازند. این فرآیند، هسته اصلی فعالیت‌های علمی و معرفتی است و زمینه‌ساز فهم عمیق‌تر و خلاقیت در تولید دانش است.

شرایط دیالوگ علمی

دیالوگ علمی باید از سه ویژگی برخوردار باشد:

  • عدم خشونت: گفت‌وگو باید عاری از هرگونه تندی یا پرخاشگری باشد، مانند نسیمی ملایم که فضا را آرام می‌سازد.
  • آزادی بیان: همه طرف‌ها باید آزادانه نظرات خود را بیان کنند، چونان پرندگانی که در آسمان معرفت بال می‌گشایند.
  • عدم اتهام: اتهام‌زنی به طرف مقابل، مانند برچسب کفر یا بی‌دینی، چونان سدی است که جریان گفت‌وگو را متوقف می‌کند.

این شرایط، چارچوبی برای گفت‌وگوی علمی سالم فراهم می‌کنند. خشونت و اتهام، مانند ابرهای تیره، فضای گفت‌وگو را مسموم می‌کنند، در حالی که آزادی بیان، چونان خورشیدی تابان، خلاقیت علمی را شکوفا می‌سازد.

نقش تحمل در گفت‌وگو

در دیالوگ علمی، تحمل شنیدن نظرات مخالف، چونان فضیلتی اخلاقی و علمی، ضروری است. فردی که تحمل شنیدن ندارد، مانند زمینی خشک و بی‌حاصل، نمی‌تواند گفت‌وگویی مؤثر داشته باشد. تحمل، امکان نقد و بررسی عمیق‌تر ایده‌ها را فراهم می‌کند، در حالی که فقدان آن، به جدل و نزاع بی‌ثمر می‌انجامد.

تمایز اتهام و جدل

اتهام، عملی یک‌طرفه است که به برچسب‌زنی و تخریب منجر می‌شود، مانند تیری که در تاریکی رها می‌شود. در مقابل، جدل، گفت‌وگویی دوسویه است که اگر در چارچوب علمی باشد، می‌تواند به فهم بهتر کمک کند. اتهام، چونان مانعی در مسیر دیالوگ، گفت‌وگو را متوقف می‌کند، اما جدل، مانند رقصی هماهنگ میان ایده‌ها، می‌تواند به پیشرفت معرفتی منجر شود.

درنگ: دیالوگ علمی، چونان جویباری زلال، با رعایت شرایط عدم خشونت، آزادی بیان، و پرهیز از اتهام، به تولید دانشی پویا و سازنده می‌انجامد.

بخش چهارم: واژه‌شناسی و نقش آن در مبادی علوم

اهمیت واژه‌شناسی

شناخت دقیق واژگان، پیش‌نیاز ورود به هر علمی است. واژه‌ها، چونان کلیدهایی برای گشودن قفل‌های معرفت، امکان فهم دقیق مفاهیم و جلوگیری از سوءتفاهم را فراهم می‌کنند. بدون فهم معانی واژه‌ها، گفت‌وگو و فهم علمی، مانند سفری در مه غلیظ، به گمراهی می‌انجامد. این امر در علوم دینی، که با مفاهیم انتزاعی سروکار دارند، اهمیتی دوچندان دارد.

مثال عملی از خطای واژه‌شناسی

استاد فرزانه مثالی از خطای خود در استفاده از واژه «پخ» در سخنرانی‌ای در جهرم نقل می‌کنند که به‌اشتباه به معنای توهین‌آمیزی به کار برده شد، در حالی که قصدشان معنای دیگری (بی‌بخار) بود. این خطا، مانند سنگی که در آب زلال موجی می‌افکند، انگیزه‌ای برای مطالعه اشتقاق واژگان شد و به تألیف بیش از صد جلد کتاب در این زمینه انجامید. این تجربه، نشان‌دهنده تأثیر عمیق انتخاب واژه بر انتقال معنا و اعتبار علمی است.

سه نوع شناخت واژگان

شناخت واژگان شامل سه نوع است:

  • شناخت شکلی: مانند صرف و نحو، که به قواعد دستوری و ساختاری مربوط است، مانند نقشه‌ای که ساختار یک بنا را نشان می‌دهد.
  • شناخت منطقی: مانند اشکال اربعه در منطق، که به ساختار استدلال‌ها می‌پردازد، چونان چارچوبی برای استدلال‌های علمی.
  • شناخت مادی: که به معنای واقعی و حقیقت واژه‌ها مربوط است، مانند جوهره‌ای که روح یک واژه را تشکیل می‌دهد.

تمایز بین شکل و ماده واژگان، کلید فهم عمیق‌تر مفاهیم است. شناخت مادی، به دلیل ارتباط با حقیقت واژه، مانند نوری که تاریکی را می‌زداید، از اهمیت بالاتری برخوردار است.

درنگ: واژه‌شناسی، چونان کلیدی زرین، دروازه‌های فهم دقیق علوم را می‌گشاید. شناخت مادی واژگان، جوهره حقیقت معرفت است.

بخش پنجم: نقد صوری‌گرایی در علم دینی و منطق

نقد آموزش صرف و نحو

آموزش صرف و نحو، به‌عنوان قواعد شکلی، قراردادهایی قابل‌تغییر هستند و نباید به‌عنوان حقیقت اصلی واژه‌ها تلقی شوند. این قواعد، مانند ابزارهایی برای ساختن یک بنا، تنها وسایل فهم‌اند و نباید جایگزین حقیقت واژه شوند. تمرکز بیش از حد بر این اشکال صوری، مانند توجه به ظاهر یک کتاب بدون درک محتوای آن، علم را از عمق و غنا محروم می‌کند.

نقد اشکال اربعه در منطق

اشکال اربعه (چهار شکل قیاس منطقی) نیز قواعدی صوری و قراردادی‌اند که ممکن است به نتایج پارادوکسیکال منجر شوند، مانند قیاس‌هایی که عالم را حادث یا قدیم می‌دانند. این قیاس‌ها، مانند بناهایی که بر پایه‌های سست بنا شده‌اند، به تناقض در استدلال می‌انجامند. اتکای صرف به ساختارهای صوری، بدون توجه به ماده و معنای واقعی، علم را به سطحی‌نگری می‌کشاند.

تأثیر عوامل بیرونی بر آموزش علم دینی

عوامل بیرونی، با ترویج آموزش‌های صوری مانند صرف، نحو، و اشکال اربعه، و نادیده گرفتن ماده‌شناسی واژگان، مانع فهم عمیق علوم شده‌اند. این رویکرد، مانند کاشتن بذری در خاک نامناسب، دانش را سطحی و غیرمؤثر کرده است. بازنگری در این روش‌ها، برای احیای عمق و غنای علمی ضروری است.

ضرورت تمرکز بر ماده واژگان

ماده واژگان، که معنای واقعی آن‌هاست، باید مقدم بر شکل آن‌ها باشد. ماده، مانند جوهره‌ای ثابت، حقیقت واژه را تشکیل می‌دهد، در حالی که شکل، چونان لباسی قابل‌تغییر، تنها ظاهری است. تمرکز بر ماده‌شناسی، مانند بازگشت به ریشه‌های یک درخت، فهم عمیق‌تر علوم را ممکن می‌سازد.

درنگ: ماده واژگان، چونان جوهره‌ای ثابت، حقیقت علوم را آشکار می‌سازد. تمرکز بر ماده‌شناسی، راه را برای فهمی عمیق و اصیل هموار می‌کند.

بخش ششم: نسبیت و نقد مطلق‌انgari در علوم

نقد مطلق‌انگاری در علم دینی

در علم دینی، گرایش به مطلق‌انگاری مفاهیم، مانند زندانی کردن حقیقت در قفسی تنگ، مانع فهم نسبی و دقیق می‌شود. همه چیز در عالم نسبی است، حتی صفات الهی مانند رحمان و رحیم. قرآن کریم می‌فرماید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

این آیه، با اشاره به صفات رحمان و رحیم، بر نسبیت صفات الهی تأکید دارد. نسبیت، مانند جویباری که در بستر عالم جاری است، باید در تحلیل‌های علمی و دینی مدنظر قرار گیرد.

نقد مفهوم تضاد در منطق

مفهوم تضاد، مانند سفید و سیاه، که در منطق سنتی مطرح شده، نادرست است، زیرا همه چیز نسبی است و تضاد مطلق وجود ندارد. این نقد، مانند نوری که تاریکی‌های منطق سنتی را می‌زداید، به بازنگری در مفاهیم منطقی دعوت می‌کند. نسبیت، به‌سان واقعیتی جاری در عالم، جایگزین مفهوم تضاد مطلق می‌شود.

نقد مفهوم شراکت با خدا

مفهوم شراکت با خدا، به دلیل نبود مشابه برای خدا، بی‌معناست. خدا، مانند قله‌ای بی‌همتا، مشابهی ندارد که بتوان شراکتی برای او تصور کرد. فهم این مفهوم، مانند سفری به سوی حقیقت یگانگی خدا، نیازمند شناخت دقیق معنای واژه «خدا» است.

درنگ: نسبیت، چونان جویباری زلال در عالم هستی، حقیقت مفاهیم را آشکار می‌سازد. مطلق‌انگاری، مانند سدی در برابر فهم دقیق، باید کنار نهاده شود.

بخش هفتم: تمرین عملی و تجربه‌های شخصی

تمرین عملی برای فهم نسبیت و مطلق

استاد پیشنهاد می‌دهند که دانش‌پژوهان ۲۰ واژه مطلق و ۲۰ واژه نسبی را شناسایی کنند تا تفاوت این دو مفهوم را درک کنند. این تمرین، مانند مشعلی که راه را روشن می‌کند، روشی عملی برای تقویت فهم نسبیت و مطلق در علوم است.

تجربه شخصی استاد در مطالعه اشتقاق

استاد فرزانه، پس از خطای واژه‌شناسی در جهرم، ۴۵ سال به مطالعه اشتقاق پرداخته و بیش از صد جلد کتاب در این زمینه تألیف کرده‌اند. این تجربه، مانند سفری بلند در مسیر حقیقت، نشان‌دهنده اهمیت کار مستمر و عمیق در حوزه واژه‌شناسی است.

تغییرناپذیری ماده در برابر تغییرپذیری شکل

ماده واژگان، مانند «سواری» به معنای حمل‌ونقل، ثابت است، اما شکل آن، مانند الاغ، ماشین، یا هواپیما، تغییر می‌کند. این تمایز، مانند تفکیک جوهره از ظاهر، بر تفاوت بین حقیقت ثابت و اشکال متغیر تأکید دارد.

درنگ: ماده واژگان، چونان ستونی استوار، حقیقت ثابت علوم را نگاه می‌دارد، در حالی که شکل، مانند لباسی متغیر، تنها ظاهری است.

بخش هشتم: موانع گفت‌وگوی علمی

ترس از پرسشگری در علم دینی

ترس از اتهام‌زنی، مانند برچسب بی‌دینی، مانع پرسشگری و گفت‌وگوی علمی می‌شود. استاد خود هزار سؤال را در کتابی گردآوری کرده‌اند، اما به دلیل ترس از اتهام، از طرح برخی سؤالات خودداری می‌کنند. این ترس، مانند سایه‌ای سنگین، مانع پیشرفت علمی و معرفتی است. ایجاد فضایی آزاد برای پرسشگری، مانند گشودن پنجره‌ای به سوی نور، برای احیای علم دینی ضروری است.

درنگ: پرسشگری، چونان مشعلی در تاریکی، راه پیشرفت علمی را روشن می‌کند. ترس از اتهام، مانند سدی در برابر این نور، باید برداشته شود.

جمع‌بندی

مبادی علوم، به‌سان شالوده‌ای استوار، بنیان هر معرفتی را تشکیل می‌دهند. این درس‌گفتار، با تأکید بر ضرورت شناخت مبادی، شرایط گفت‌وگوی علمی، و اهمیت واژه‌شناسی، چارچوبی جامع برای بازنگری در روش‌های آموزشی و علمی ارائه می‌دهد. نقدهای مطرح‌شده درباره روش‌های سنتی آموزش علم دینی، مانند تمرکز بر اشکال صوری به جای ماده‌شناسی، ضرورت بازاندیشی در نظام‌های آموزشی را برجسته می‌کند. دیالوگ علمی، با رعایت شرایط عدم خشونت، آزادی بیان، و پرهیز از اتهام، مانند جویباری زلال، به تولید دانشی پویا و سازنده می‌انجامد. تأکید بر نسبیت مفاهیم و نقد مطلق‌انگاری، مانند نوری که تاریکی‌های معرفتی را می‌زداید، رویکردی نوین به فهم علوم دینی و منطقی ارائه می‌دهد. این نوشتار، دعوتی است به دانش‌پژوهان برای تمرکز بر ماده‌شناسی واژگان و بازنگری در چارچوب‌های سنتی، تا دانشی عمیق‌تر و کارآمدتر به دست آید.

با نظارت صادق خادمی