متن درس
مبادی علوم در گفتمان علمی دینی
برگرفته از درسگفتارهای آیت الله نکونام قدس سره (جلسه دوم)
مقدمه
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیت الله نکونام قدس سره در جلسه دوم، به کاوش در مبادی علوم در بستر گفتمان علمی دینی میپردازد. محور این بررسی، مفاهیمی چون گفتمان، دیالوگ علمی، تمایز مفهوم و مصداق، و تفاوت میان مطلق و نسبی است. هدف از این بازنویسی، ارائه ساختاری منسجم، علمی و دانشگاهی است که ضمن حفظ تمامی جزئیات درسگفتار، با بیانی فصیح و متین، مفاهیم را برای مخاطبان متخصص روشن سازد. این متن، با بهرهگیری از تمثیلات ادبی و پیوندهای معنایی، تلاش دارد تا عمق و غنای مباحث را بهگونهای منتقل کند که همزمان هم علمی و هم دلانگیز باشد..
آیات ابتدایی
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمان رحیم
بخش اول: تبیین گفتمان و دیالوگ علمی
تعریف گفتمان و دیالوگ
گفتمان، بهمثابه چارچوبی زبانی برای تبادل آگاهانه معنا میان فاعلان، ضرورتی است که از تعامل دو یا چند نفر شکل میگیرد. گفتار یکطرفه، فاقد ویژگیهای گفتمان است، زیرا گفتمان نیازمند مشارکت دوسویه و پویاست. دیالوگ، بهعنوان هسته اصلی گفتمان، گفتوگویی است که در آن افراد، آزادانه نظرات خود را بیان کرده و با گوش سپردن به یکدیگر، فضایی برای تبادل اندیشهها فراهم میکنند.
شرایط دیالوگ علمی
دیالوگ علمی، برای تحقق هدف خود، باید از سه ویژگی بنیادین برخوردار باشد: نخست، عدم خشونت، که به معنای پرهیز از هرگونه تندی یا پرخاشگری در گفتوگوست؛ دوم، آزادی بیان، که به همه طرفها امکان میدهد دیدگاههای خود را بدون محدودیت ابراز کنند؛ و سوم، عدم اتهام، که مانع از برچسبزنی غیرمنطقی یا اتهامزنی به طرف مقابل میشود.
نقد رفتار غیرعلمی در دیالوگ
فردی که فاقد شرایط دیالوگ علمی باشد، به دلیل گرایش به رفتارهای غیرمنطقی، مانند پرخاشگری یا دیکتاتوری فکری، نمیتواند در گفتوگویی سازنده مشارکت کند. چنین رفتاری، فضای گفتمان را مسموم کرده و مانع از پیشرفت معرفتی میشود.
بخش دوم: نسبیت و تمایز مفهوم و مصداق
نسبیت در ارتباطات علمی
نسبیت، بهمثابه قانون مراتب و تفاوتهای میان اشیاء در عالم خارج، پیشنیازی برای فهم دقیق ارتباطات میان مفاهیم و اشیاء است. این اصل، امکان مقایسه و تحلیل دقیقتر را فراهم میکند و در علوم دینی و فلسفی، به درک بهتر روابط میان مفاهیم و مصادیق یاری میرساند.
تمایز مفهوم و مصداق
مفهوم، بازنمایی ذهنی و کلی است که در ذهن شکل میگیرد، درحالیکه مصداق، وجودی مقید و عینی در عالم خارج دارد. برای مثال، «سیاهی» مفهومی کلی است که از مصادیق آن، مانند دیوار سیاه، انتزاع میشود. این تمایز، پایهای برای فهم دقیق در علوم منطقی و دینی است.
مثال سیاهی و سفیدی
سیاهی و سفیدی، بهعنوان مفاهیم ذهنی، کلی و فاقد مصداق خاصاند، اما در عالم خارج، مصادیق آنها، مانند دیوار سیاه یا پارچه سفید، نسبی و مقیدند. این مثال، بر تمایز میان مفهوم کلی و مصداق نسبی تأکید دارد.
مثال پول
مفهوم «پول» کلی است و بر مصادیق متنوعی، از یک سکه تا میلیاردها، اطلاق میشود. مصادیق پول در خارج نسبیاند، اما مفهوم پول در ذهن، کلی و مطلق است. این تمایز، به فهم دقیقتر رابطه میان ذهن و خارج کمک میکند.
مثال مهربانی
مهربانی، بهعنوان مفهومی کلی در ذهن، از مصادیق نسبی آن در خارج، مانند رفتار یک فرد مهربان، متمایز است. مصادیق مهربانی، مراتب متفاوتی دارند (مهربانتر یا کمتر)، اما مفهوم مهربانی، کلی و غیرمقید است.
بخش سوم: نقد مفاهیم سنتی و آموزش علم دینی
نقد آموزش سنتی علم دینی
در نظام آموزشی سنتی علم دینی، تمرکز بیش از حد بر قواعد صوری، مانند صرف و نحو، به غفلت از آموزش مفاهیم و مصادیق منجر شده است. این امر، توانایی دانشپژوهان را در فهم دقیق واژگان و مفاهیم محدود کرده و به ناتوانی در تحلیلهای عمیق معرفتی انجامیده است.
نقد مفهوم تضاد در منطق
مفهوم سنتی تضاد، به معنای غایت الخلاف (اختلاف حداکثری)، در عالم واقع وجود ندارد، زیرا همه چیز در خارج نسبی است. مفاهیم سیاهی و سفیدی نیز در ذهن کلیاند و تضاد مطلق ندارند.
نقد مفاهیم واجب الوجود و ممکن الوجود
تقسیمبندیهای سنتی، مانند واجب الوجود و ممکن الوجود، نیازمند بازنگریاند، زیرا این مفاهیم، با توجه به نسبیت و محدودیتهای ذهنی انسان، بهطور کامل با واقعیت سازگار نیستند.
بخش چهارم: مطلق و نسبی در ذهن و خارج
تفاوت نسبیت و نسبی
نسبیت، مفهومی کلی است که به قانون مراتب اشیاء در عالم خارج اشاره دارد، درحالیکه نسبی، به رابطه میان دو چیز خاص در خارج اطلاق میشود. این تمایز، به فهم دقیقتر چارچوبهای تحلیلی کمک میکند.
مطلق در ذهن و نسبی در خارج
مطلق، مفهومی ذهنی، کلی و غیرمقید است، اما در عالم خارج، همه چیز نسبی و مقید است. این اصل، بر تفاوت بنیادین میان عالم مفهومات و عالم واقع تأکید دارد.
مثال آینه برای تبیین مفهوم و مصداق
ذهن، مانند آینهای است که مصادیق خارجی را بازنمایی میکند، اما خود مصداق نیست. مفاهیم در ذهن، تنها سایهای از واقعیات خارجیاند و نباید با آنها خلط شوند.
مثال کلمه بهعنوان مطلق و مقید
مفهوم «کلمه» بهصورت مطلق، شامل اسم، فعل و حرف است، اما «کلمه مطلق» مقید به نوع خاصی، مانند اسم، میشود. این تمایز، به فهم دقیقتر واژگان کمک میکند.
بخش پنجم: مفهوم خدا و محدودیتهای ذهنی
خدا بهعنوان مفهوم مطلق
خدا، بهعنوان مفهوم مطلق، فراتر از ظرفیت ذهنی انسان است. ذهن انسان، به دلیل محدودیتهای خود، نمیتواند عظمت الهی را بهطور کامل درک کند.
نقد خلط خدا و صفات الهی
خدا، بهعنوان مفهوم مطلق، با صفاتی مانند قادر و کریم مقید میشود. این صفات، بازنماییهای نسبی ذهن انساناند و نباید با ذات مطلق الهی خلط شوند.
مثال محدودیتهای ذهنی
ذهن انسان، مانند کوچهای تنگ، قادر به جای دادن مفاهیم عظیم، مانند ذات الهی، نیست. این محدودیت، نقص ذهن است، نه نقص خدا. تشبیه ذهن به کوچهای تنگ، به زیبایی ناتوانی انسان در فهم کامل الوهیت را نشان میدهد.
بخش ششم: تمرینات عملی و روششناسی
تمرین شناسایی واژگان مطلق و نسبی
برای تقویت فهم مفاهیم، پیشنهاد شده است که دانشپژوهان ۲۰ واژه مطلق و ۲۰ واژه نسبی، و در ادامه ۱۰۰ واژه مطلق و مقید، شناسایی کنند. این تمرین، به درک دقیقتر تفاوت میان ذهن و خارج، و مطلق و نسبی، کمک میکند.
تقسیمبندی هستی
هستی به چهار دسته تقسیم میشود: ذهن، خارج، مطلق، و مقید. هر واژهای باید در یکی از این دستهها تحلیل شود تا جایگاه آن در نظام معرفتی روشن گردد.
تأکید بر تمرین مستمر
فهم مفاهیم مطلق، نسبی، ذهن، و خارج، نیازمند تمرین مستمر و نوشتن است. این تمرینات، ذهن دانشپژوه را برای تحلیلهای دقیق آماده میسازد.
جمعبندی
این نوشتار، با کاوش در مبادی علوم در گفتمان علمی دینی، چارچوبی روششناختی برای فهم دقیق مفاهیم و مصادیق ارائه داد. تمایز میان عالم مفهومات و عالم واقع، و همچنین میان مفاهیم مطلق و نسبی، بهعنوان محورهای اصلی بحث، بر ضرورت بازنگری در نظامهای آموزشی علم دینی تأکید دارد. شرایط دیالوگ علمی، شامل عدم خشونت، آزادی بیان، و عدم اتهام، بهعنوان پیشنیازهای گفتوگوی سازنده معرفی شدند. نقدهای مطرحشده درباره آموزش سنتی، دعوتی است به بازاندیشی در روشهای آموزشی، با تأکید بر فهم عمیق مفاهیم و مصادیق. تمرینات پیشنهادی، مانند شناسایی واژگان مطلق و نسبی، ابزارهایی عملی برای تقویت تحلیلهای علمی ارائه میدهند. این متن، با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات، دانشپژوهان را به سوی تحلیلی دقیقتر و نسبیتر از مفاهیم دینی و فلسفی هدایت میکند و نقشه راهی برای تولید دانشی عمیقتر در علوم دینی فراهم میآورد.