در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 12

متن درس

مبادی علوم دینی: بازخوانی نظام معرفتی حوزه‌های علمیه

مبادی علوم دینی: بازخوانی نظام معرفتی حوزه‌های علمیه

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه دوازدهم)

مقدمه: در جست‌وجوی هویت علمی و جایگاه اجتماعی

شناخت خویشتن و آگاهی از جایگاه اجتماعی، دو ستون استوار برای پیشرفت در مسیر معرفت دینی است. خودشناسی علمی، به‌سان آیینه‌ای است که هویت و توانایی‌های عالم را آشکار می‌سازد، و آگاهی از جایگاه اجتماعی، چونان نقشه‌ای است که موقعیت تاریخی و فرهنگی جامعه را نمایان می‌کند. این دو، در هم‌تنیده، راه را برای فهم عمیق‌تر علوم دینی و نقش حوزه‌های علمیه در تاریخ هزارساله آن هموار می‌سازند. این نوشتار، با بررسی نظام‌مند مبادی علوم حوزوی، به تحلیل چالش‌ها و فرصت‌های نظام آموزشی دینی می‌پردازد و با نگاهی عقل‌محور، راهکارهایی برای اصلاح و تقویت این نظام ارائه می‌دهد.

بخش نخست: مبادی علوم دینی، پایه‌های معرفت

خودشناسی علمی و جایگاه اجتماعی

برای پویایی در مسیر علم، دو پرسش بنیادین باید پاسخ داده شود: «ما کیستیم؟» و «در کجا هستیم؟». پرسش نخست، به هویت علمی فرد بازمی‌گردد و نیازمند تأمل در توانایی‌ها، محدودیت‌ها و ظرفیت‌های معرفتی است. پرسش دوم، به موقعیت جامعه، تاریخ و مردم اشاره دارد و مستلزم تحلیل بسترهای فرهنگی و اجتماعی است. این دو پرسش، چونان دو بال، عالم را به سوی تعالی علمی رهنمون می‌سازند. بدون خودشناسی، عالم در تاریکی جهل خویش سرگردان می‌ماند، و بدون آگاهی از جایگاه اجتماعی، از نیازهای زمانه و جامعه خویش بی‌خبر خواهد بود.

درنگ: خودشناسی علمی و آگاهی از جایگاه اجتماعی، پیش‌نیازهای بنیادین برای پیشرفت در علوم دینی هستند و بدون آنها، رشد معرفتی ممکن نیست.

تحلیل تاریخ هزارساله حوزه‌های علمیه

فهم جایگاه کنونی حوزه‌های علمیه، نیازمند بازخوانی تاریخ هزارساله آنهاست. این تاریخ، چونان کتابی کهن، هر فصل آن در قرنی متفاوت نگاشته شده و فراز و نشیب‌های بسیاری را در خود جای داده است. بررسی این تاریخ، امکان شناسایی نقاط قوت و ضعف نظام آموزشی دینی را فراهم می‌آورد و به‌عنوان روشی برای بازسازی نظام معرفتی، در جامعه‌شناسی آموزش و فلسفه علم جایگاه ویژه‌ای دارد. این بازخوانی، چونان چراغی است که مسیر آینده را روشن می‌سازد و از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری می‌کند.

سه راستا در علوم حوزوی

علوم حوزوی، در سه راستا یا سطح ساختارمند قرار می‌گیرند: نخست، مبادی علوم شامل صرف، نحو، فقه، اصول، منطق و اخلاق؛ دوم، علوم تخصصی نظیر فقه، اصول، فلسفه، عرفان و کلام؛ و سوم، علوم غریبه مانند رمل، اسطرلاب، کیمیا، لیمیا و سیمیاء. این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای جامع، ساختار نظام آموزشی حوزوی را نمایان می‌سازد. مبادی علوم، پایه‌های معرفتی را تشکیل می‌دهند، علوم تخصصی به عمق علمی منجر می‌شوند، و علوم غریبه، حوزه‌های حاشیه‌ای و کمتر رایج را در بر می‌گیرند.

درنگ: تقسیم‌بندی علوم حوزوی به مبادی، تخصصی و غریبه، چارچوبی نظام‌مند برای فهم ساختار آموزشی حوزه‌ها ارائه می‌دهد.

مبادی علوم: پایه‌های استوار معرفت دینی

مبادی علوم، شامل صرف، نحو، فقه، اصول، کمی منطق و اخلاق، چونان ستون‌های بنای معرفت دینی‌اند. طلاب، در آغاز راه، صرف و نحو را به‌صورت مقدماتی فرامی‌گیرند و سپس به مطالعه فقه و اصول می‌پردازند. این علوم، ابزارهای بنیادین برای تحلیل متون دینی و فهم عمیق آنها هستند. برخی طلاب، تنها تا متنی مانند لمعه پیش می‌رفتند و با تسلط بر آن، توانایی تدریس یا منبر را به دست می‌آوردند، اما برخی دیگر حتی در این سطح نیز تسلط کامل نداشتند. لمعه، چونان دریچه‌ای به فقه، نقش کلیدی در آموزش حوزوی دارد و تسلط بر آن، نشانه‌ای از کیفیت یادگیری است.

علاوه بر این، طلاب به مطالعه متون منطق، مانند کبری فی المنطق و حاشیه ملاعبدالله، و اخلاق، مانند آداب المتعلمین یا اخلاق نراقی، می‌پرداختند. با این حال، تمرکز اصلی بر صرف، نحو، فقه و اصول بود و منطق و اخلاق، به‌عنوان علوم مکمل، نقش کمتری داشتند. این تمرکز، نشان‌دهنده اولویت علوم پایه در نظام آموزشی حوزوی است که چونان ریشه‌های درختی تنومند، استحکام علمی طلاب را تضمین می‌کند.

درنگ: مبادی علوم، به‌ویژه صرف، نحو، فقه و اصول، ستون‌های اصلی نظام آموزشی حوزوی‌اند و تسلط بر آنها، پیش‌نیاز پیشرفت علمی است.

چالش‌های تسلط بر مبادی علوم

بسیاری از طلاب، در مبادی علوم به سطح محدودی از یادگیری اکتفا می‌کردند و رشد علمی بیشتری نداشتند. این محدودیت، چونان دیواری سست، مانع از پیشرفت در مراحل بعدی می‌شد. برخی عالمان، حتی در تشخیص خطاهای ساده، مانند نگارش نادرست حدیث «المُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ المُسْلِمُونَ مِنْ يَدِهِ وَلِسَانِهِ» (مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند)، ناتوان بودند و به‌جای «مسلمون» از «مسلمین» استفاده می‌کردند. این خطا، نشان‌دهنده ضعف در مبادی ادبی است که برای عالمی که در پی مدارج عالی علمی است، پذیرفتنی نیست.

این ضعف، نتیجه نبود آموزش دقیق و نظام‌مند بود. طلابی که تنها به مبادی بسنده می‌کردند، برای روضه‌خوانی یا منبر مناسب بودند، اما برای دستیابی به مراتب عالی علمی، نیازمند تسلط عمیق بر صرف، نحو، لغت و اشتقاق بودند. این علوم، چونان ابزارهایی دقیق، عالم را در تحلیل متون و تولید علم یاری می‌رسانند.

درنگ: ضعف در مبادی علوم، مانع اصلی پیشرفت علمی است و تسلط دقیق بر این علوم، برای دستیابی به مراتب عالی معرفت ضروری است.

نقش لغت و اشتقاق در معرفت دینی

زندگی علمی بدون تسلط بر لغت و اشتقاق، چونان سفری بدون نقشه است. لغت، چونان کلیدی است که درهای متون کهن را می‌گشاید، و اشتقاق، چونان نوری است که ریشه‌های واژگان را روشن می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر اهمیت این علوم، به تدریس فرهنگ عمید می‌پرداختند و طلاب را به مطالعه صفحه‌به‌صفحه آن ترغیب می‌کردند. این فرهنگ، با دربرگرفتن لغات فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسه، گنجینه‌ای ارزشمند برای فهم متون است. تولید آثار بی‌سابقه در زمینه اشتقاق، نشان‌دهنده خلاقیت علمی و اهمیت این علم در نظام معرفتی دینی است.

درنگ: لغت و اشتقاق، ابزارهای بنیادین برای فهم متون و تولید علم دینی‌اند و تسلط بر آنها، نشانه‌ای از عمق معرفتی عالم است.

جمع‌بندی بخش نخست

مبادی علوم دینی، چونان بنیانی استوار، پایه‌های معرفتی عالم را شکل می‌دهند. صرف، نحو، فقه، اصول، منطق و اخلاق، ابزارهایی هستند که بدون تسلط بر آنها، پیشرفت در علوم پیشرفته‌تر ممکن نیست. ضعف در این علوم، چونان سستی در دیوار بنایی است که در نهایت فرومی‌ریزد. تأکید بر خودشناسی علمی و آگاهی از جایگاه اجتماعی، به‌عنوان دو ستون اصلی، مسیر اصلاح نظام آموزشی حوزوی را هموار می‌سازد. طلاب باید با مطالعه دقیق مبادی، به‌ویژه لغت و اشتقاق، خود را برای مراحل بعدی آماده سازند.

بخش دوم: علوم تخصصی و چالش‌های تاریخی

تنوع و کیفیت متون حوزوی

متون حوزوی در زمینه‌های صرف، نحو، فقه و اصول، فراوان اما از نظر کیفیت متفاوت بودند. برخی متون، مانند جامع المقدمات، سیوطی و مغنی، به دلیل ساختار دقیق و عمق علمی، از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند. با این حال، بسیاری از این متون، به‌ویژه در حوزه ادبیات و عرفان، توسط اهل سنت نگاشته شده‌اند، زیرا آنها از امکانات و قدرت بیشتری برخوردار بودند. شیعیان، به دلیل شرایط تقیه، غربت و کمبود امکانات، کمتر در این حوزه‌ها کتاب تولید کردند و بیشتر به فقه و اصول بسنده نمودند.

این وابستگی به متون اهل سنت، چونان بهره‌گیری از چشمه‌ای بیگانه در سرزمینی تشنه بود. متونی مانند سیوطی، جامی و مغنی، به دلیل کیفیت بالای خود، در حوزه‌های شیعه نیز مورد استفاده قرار گرفتند، اما این امر، نشانه‌ای از محدودیت‌های تاریخی شیعیان در تولید منابع مشابه است. برخی شیعیان، به دلیل امکانات اهل سنت، به آنها گرایش داشتند، اما این گرایش، بیش از آنکه اعتقادی باشد، به امکانات مادی و اجتماعی بازمی‌گشت.

درنگ: وابستگی شیعیان به متون اهل سنت در ادبیات و عرفان، نتیجه محدودیت‌های تاریخی و نبود امکانات بود، اما کیفیت بالای این متون، آنها را به منابعی ارزشمند تبدیل کرد.

برتری شیعه در فقه و اصول

در حوزه فقه و اصول، شیعیان به دلیل منابع غنی و تلاش‌های علمی، از اهل سنت پیشی گرفتند. این برتری، چونان درختی تنومند بود که ریشه در خاک حاصلخیز احادیث اهل بیت علیهم‌السلام داشت. با این حال، در ادبیات، عرفان و کلام، شیعیان به متون اهل سنت وابسته بودند. این وابستگی، نتیجه شرایط اجتماعی و سیاسی بود که شیعیان را در تنگنای تقیه و محدودیت قرار داده بود.

محدودیت‌های عرفان در شیعه

عرفان، به دلیل دشواری و اتهاماتی مانند نجاست یا کفر، در میان شیعیان کمتر مورد توجه قرار گرفت. متون عرفانی مانند فصوص الحکم، مصباح و منازل السائرین، که همگی از اهل سنت بودند، در حوزه‌های شیعه نیز مطالعه می‌شدند. استاد فرزانه قدس‌سره، با بازسازی این متون و نگارش آثاری مانند تمهید، به تقویت عرفان شیعی کمک کردند. این تلاش، چونان کاشتن بذری نو در خاک عرفان شیعه بود که به باروری معرفت دینی انجامید.

درنگ: بازسازی متون عرفانی اهل سنت توسط عالمان شیعه، گامی مؤثر در تقویت عرفان شیعی و انطباق آن با نیازهای معاصر بود.

سرقت علمی و اصالت متون

بسیاری از متون حوزوی، به‌ویژه در حوزه ادبیات و شعر، از یکدیگر کپی‌برداری شده و اصالت علمی محدودی داشتند. این سرقت علمی، چونان سایه‌ای بود که بر اصالت آثار علمی سایه افکند. متونی مانند شرایع و لمعه، به دلیل کیفیت بالا، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بودند، اما حتی آثار برجسته‌ای مانند اسفار ملاصدرا، بخش زیادی از آن از ابن‌سینا، فخر رازی و شیخ اشراق اقتباس شده بود. این اقتباس، نشان‌دهنده وابستگی به منابع پیشین است، اما خلاقیت ملاصدرا در یک جلد از اسفار، چونان گوهری درخشان، ارزش علمی او را نمایان می‌سازد.

درنگ: سرقت علمی در متون حوزوی، نتیجه کمبود منابع و ضعف در تولید علم بود، اما آثار برجسته مانند اسفار، با وجود اقتباس، خلاقیت علمی را نشان می‌دهند.

محدودیت‌های علمی متون برجسته

حتی متون برجسته مانند آثار ملاصدرا و ابن‌سینا، به دلیل محدودیت‌های زمانه، گاه نادرست یا بی‌اساس بودند. مفاهیمی مانند وجود، ماهیت و حرکت جوهری، که در فلسفه ملاصدرا مطرح شده‌اند، گاه فاقد بنیان علمی محکم بودند. این محدودیت‌ها، چونان غباری بر آینه دانش، نتیجه نبود ابزارهای علمی پیشرفته و شرایط تاریخی بود. بازنگری در این متون، برای انطباق با نیازهای معاصر، ضروری است.

نقش امکانات در تولید علم

عالمانی که از حمایت‌های حکومتی برخوردار بودند، مانند برخی از عالمان برجسته، توانستند آثار مهمی تولید کنند. این امکانات، چونان آبی بود که به ریشه‌های درخت علم رسید و آن را بارور ساخت. در مقابل، بسیاری از عالمان، به دلیل کمبود امکانات، در تنگنای معیشتی قرار داشتند و نتوانستند به‌طور کامل توانایی‌های علمی خود را بروز دهند.

درنگ: امکانات مادی و اجتماعی، عامل کلیدی در تولید علم‌اند و نبود آنها، مانعی جدی در برابر عالمان بود.

جمع‌بندی بخش دوم

علوم تخصصی حوزوی، از فقه و اصول گرفته تا فلسفه و عرفان، در تاریخ حوزه‌ها جایگاه ویژه‌ای داشتند. با این حال، محدودیت‌های تاریخی، مانند کمبود امکانات و تقیه، شیعیان را به متون اهل سنت وابسته ساخت. سرقت علمی و اقتباس از منابع پیشین، چالش‌هایی بودند که اصالت متون را تحت تأثیر قرار دادند. بازسازی متون عرفانی و تقویت فقه و اصول، گامی مؤثر در راستای ارتقای نظام معرفتی دینی بود. امکانات مادی و اجتماعی، نقش کلیدی در تولید علم داشتند و عالمان برجسته، با وجود محدودیت‌ها، به خلق آثار ارزشمند پرداختند.

بخش سوم: عالمان برجسته و مظلومیت علمی

مظلومیت عالمان و نقد علمی

برخی عالمان برجسته، به دلیل نقد آثار دیگران، مورد انتقاد و مظلومیت قرار گرفتند. این مظلومیت، چونان باری سنگین بر دوش عالمان راستین بود که با شجاعت و استقامت، به تولید علم ادامه دادند. نقد علمی، به‌عنوان ابزار اصلاح و پیشرفت، گاه با مقاومت‌های اجتماعی مواجه می‌شد و عالمان را در تنگنای انزوا قرار می‌داد.

درنگ: نقد علمی، ابزار اصلاح و پیشرفت است، اما مقاومت‌های اجتماعی، عالمان را در مظلومیت قرار می‌داد.

محدودیت‌های مالی و اجتماعی

بسیاری از عالمان، با مشکلات مالی و نبود جایگاه اجتماعی مواجه بودند. این محدودیت‌ها، چونان زنجیری بر پای علم، مانع از شکوفایی کامل توانایی‌های آنها می‌شد. با این حال، شجاعت و استقامت این عالمان، چونان نوری در تاریکی، مسیر علم را روشن نگه داشت.

تفاوت عالمان برجسته

عالمان برجسته، هر یک در رویکرد علمی خود، ویژگی‌های منحصربه‌فردی داشتند. برخی، مانند حکیمان، در تحلیل‌های فلسفی سرآمد بودند و برخی دیگر، مانند عارفان، در عمق معرفتی درخشیدند. این تفاوت، چونان رنگ‌های گوناگون در تابلوی علم، تنوع و غنای معرفت دینی را نشان می‌داد.

درنگ: تنوع رویکردهای علمی عالمان، از حکمت تا عرفان، غنای معرفت دینی را نمایان می‌سازد.

شأن عالم و تسلط بر منابع

شأن عالم، در توانایی یافتن منابع بدون فهرست و تسلط بر کتابخانه علمی است. این توانایی، چونان مهارتی است که عالم را از دیگران متمایز می‌سازد و نشانه‌ای از عمق معرفت اوست. عالمان برجسته، با تسلط بر مبادی و منابع، چونان باغبانانی ماهر، باغ علم را پربار می‌ساختند.

شیطنت و ریاکاری در حوزه‌ها

برخی طلاب و عالمان، به دلیل شیطنت، ریاکاری و ظاهرسازی، از مسیر علمی منحرف می‌شدند. این رفتارها، چونان علف‌های هرز در باغ علم، مانع از رشد معرفت راستین بودند. اصلاح این رفتارها، نیازمند تقویت اخلاق علمی و فرهنگ نقد است.

جمع‌بندی بخش سوم

عالمان برجسته، با وجود مظلومیت و محدودیت‌های مالی و اجتماعی، با شجاعت و استقامت به تولید علم پرداختند. تنوع رویکردهای علمی، از حکمت تا عرفان، غنای معرفت دینی را نشان داد. با این حال، شیطنت و ریاکاری برخی طلاب، چالش‌هایی در مسیر علم ایجاد کرد. شأن عالم، در تسلط بر منابع و توانایی تحلیل علمی است که باید با اخلاق و اخلاص همراه شود.

بخش چهارم: علوم غریبه و چالش‌های معرفتی

ماهیت علوم غریبه

علوم غریبه، مانند رمل، اسطرلاب، کیمیا، لیمیا و سیمیاء، در میان عالمان به‌صورت محدود و توسط نوابغ مطالعه می‌شد. این علوم، چونان شاخه‌هایی نادر در درخت علم، کمتر رایج بودند و گاه با خرافات آمیخته می‌شدند. اکثریت قریب به اتفاق افرادی که به این علوم می‌پرداختند، به دلیل ناتوانی در فهم، به دروغ‌گویی و سوءاستفاده از مردم روی می‌آوردند.

درنگ: علوم غریبه، به دلیل ماهیت حاشیه‌ای و مخاطراتشان، کمتر مورد توجه بودند، اما در میان نوابغ جایگاه داشتند.

جهانی بودن خرافات

خرافات مرتبط با علوم غریبه، نه‌تنها در جوامع اسلامی، بلکه در جوامع کمونیستی، مسیحی و دیگر فرهنگ‌ها نیز وجود داشت. در کشورهای پیشرفته، ابزارهای این علوم به‌صورت تجاری فروخته می‌شد، که نشان‌دهنده تأثیر فرهنگ عامه بر این حوزه‌هاست. این جهانی بودن خرافات، چونان آینه‌ای است که تأثیر فرهنگ عامه بر علوم حاشیه‌ای را نشان می‌دهد.

ضعف علمی در علوم غریبه

نظام آموزشی دینی در زمینه علوم غریبه ضعف‌هایی داشت و پاسخگوی سؤالات مردم نبود. این ضعف، چونان خلأیی بود که به سوءاستفاده‌های مالی و فکری منجر شد. اصلاح این نظام، نیازمند آموزش نظام‌مند و پرهیز از خرافات است.

درنگ: ضعف نظام آموزشی در علوم غریبه، به سوءاستفاده و خرافات منجر شد و اصلاح آن، نیازمند آموزش نظام‌مند است.

ارزش متون علمی برجسته

متون برجسته مانند شفا و قانون ابن‌سینا، به دلیل تأثیر جهانی، به زبان‌های مختلف ترجمه شدند، اما در حوزه‌های شیعه کمتر مورد توجه قرار گرفتند. این متون، چونان گنجینه‌هایی ارزشمند، پتانسیل بالایی برای ارتقای نظام معرفتی دینی داشتند.

تکثر علوم غریبه

علوم غریبه، مانند شعر، عروض و قافیه، به‌صورت محدود مطالعه می‌شدند و در مقایسه با فقه و اصول، کمتر رایج بودند. این تکثر، نشان‌دهنده تنوع در علوم حوزوی بود، اما تمرکز اصلی بر علوم پایه و تخصصی بود.

جمع‌بندی بخش چهارم

علوم غریبه، به دلیل ماهیت حاشیه‌ای و مخاطراتشان، کمتر مورد توجه بودند، اما در میان نوابغ جایگاه داشتند. خرافات جهانی در این علوم، نتیجه تأثیر فرهنگ عامه بود و ضعف نظام آموزشی، به سوءاستفاده‌های مالی و فکری منجر شد. متون برجسته مانند شفا و قانون، پتانسیل بالایی برای ارتقای علم دینی داشتند، اما کمتر مورد استفاده قرار گرفتند. اصلاح نظام آموزشی و پرهیز از خرافات، راه را برای تولید علم راستین هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، چونان چراغی فروزان، مسیر معرفت دینی را روشن می‌سازند. این مباحث، با تأکید بر خودشناسی علمی، آگاهی از جایگاه اجتماعی، و تسلط بر مبادی علوم، راهکارهایی برای اصلاح نظام آموزشی دینی ارائه می‌دهند. مبادی علوم، به‌عنوان پایه‌های معرفت، نیازمند مطالعه دقیق و نظام‌مند هستند. علوم تخصصی، با وجود چالش‌های تاریخی، ظرفیت بالایی برای ارتقای علم دینی دارند. علوم غریبه، هرچند حاشیه‌ای، نیازمند بازنگری و آموزش نظام‌مند هستند تا از خرافات دور شوند. عالمان برجسته، با شجاعت و استقامت، در برابر محدودیت‌ها ایستادگی کردند و گنجینه‌ای ارزشمند از علم به جا گذاشتند. اصلاح نظام آموزشی دینی، با تأکید بر تسلط بر مبادی، گزینش طلاب، و پرهیز از خرافات، می‌تواند به تربیت عالمان کارآمد و تأثیرگذار منجر شود.

با نظارت صادق خادمی