در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 13

متن درس

مبادی علوم غریبه در نظام معرفت دینی

مبادی علوم غریبه در نظام معرفت دینی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه سیزدهم)

دیباچه: درآمدی بر علوم غریبه در نظام معرفتی حوزوی

علوم غریبه، چونان گوهری نایاب در میان گنجینه معرفت دینی، جایگاهی ویژه و در عین حال حاشیه‌ای در نظام آموزشی حوزه‌های علمیه دارد. این علوم، که از پیچیدگی و ندرت برخوردارند، به سان ستارگانی دور از دسترس در آسمان دانش بشری می‌درخشند و تنها ذهن‌های استثنایی و استعدادهای نادر بدان راه می‌یابند. در این نوشتار، که برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه سیزدهم است، به کاوش عمیق و روشمند در چیستی، جایگاه، و چالش‌های علوم غریبه پرداخته می‌شود. این بررسی، با نگاهی فلسفی، معرفت‌شناختی، و جامعه‌شناختی، تلاش دارد تا ضمن تبیین ماهیت این علوم، به نقد خرافات و سوءاستفاده‌های مرتبط با آن بپردازد و راه را برای فهمی عقلانی و عمیق از این حوزه هموار سازد. ساختار این نوشتار، با عناوین و زیرعناوین تخصصی، به گونه‌ای طراحی شده که تمامی جزئیات و مفاهیم درس‌گفتار را به طور کامل و با شرح و تفصیل منتقل نماید.

بخش یکم: جایگاه علوم غریبه در نظام معرفتی حوزوی

تمایز علوم غریبه از علوم اصلی حوزوی

علوم حوزوی، که چونان ستون‌های استوار بنای معرفت دینی را تشکیل می‌دهند، به سه فراز اصلی تقسیم می‌شوند: ادبیات، فقه و اصول، و علوم غریبه. علوم غریبه، به عنوان فراز سوم، از علوم اصلی مانند ادبیات، فقه، و فلسفه متمایز است. این تمایز، نه تنها در محتوا، بلکه در روش‌شناسی و دشواری‌های خاص این علوم ریشه دارد. علوم غریبه، به دلیل ماهیت غیرمتعارف و پیچیدگی‌های ذاتی، از دسترس اکثر عالمان و طلاب، که عمدتاً به علوم متداول مشغول‌اند، خارج است. این علوم، چونان دریایی عمیق و ناشناخته، تنها برای شناگرانی ماهر و نادر قابل دسترسی است.

درنگ: علوم غریبه، به عنوان فراز سوم علوم حوزوی، از علوم اصلی مانند ادبیات و فقه متمایز بوده و به دلیل پیچیدگی و ندرت، از ذهن عالمان متداول دور است.

این تمایز، ریشه در ساختار نظام آموزشی حوزوی دارد که بر معرفت دینی متمرکز است و علوم غریبه را به مثابه شاخه‌ای حاشیه‌ای، اما جذاب، در خود جای داده است. این جایگاه، در فلسفه علم و روش‌شناسی علوم دینی از اهمیت بسزایی برخوردار است.

جدایی علوم غریبه از مهارت‌های غیرحوزوی

فعالیت‌هایی چون ساختمان‌سازی یا رانندگی، که گاه از سوی طلاب انجام می‌شود، هیچ نسبتی با علوم حوزوی یا علوم غریبه ندارند. این فعالیت‌ها، به سان شاخه‌هایی جدا از درخت معرفت دینی، در حوزه‌ای کاملاً متمایز قرار دارند. این جدایی، بر تمرکز علوم حوزوی بر معرفت دینی و دوری از مهارت‌های عملی تأکید دارد، گویی که علوم حوزوی چونان قله‌ای رفیع، از دشت‌های مهارت‌های روزمره متمایز است.

درنگ: مهارت‌های غیرحوزوی مانند رانندگی، هیچ ارتباطی با علوم غریبه یا علوم دینی نداشته و از حوزه معرفت حوزوی جداست.

این اصل، در روش‌شناسی علوم دینی و جامعه‌شناسی آموزش، بر اهمیت تمرکز بر اهداف معنوی و علمی حوزه تأکید دارد.

بخش دوم: ماهیت و ویژگی‌های علوم غریبه

معنای غریبه در علوم غریبه

علوم غریبه، به دلیل دوری از ذهن عالمان متداول، که عمدتاً به ادبیات، فقه، و اصول مشغول‌اند، «غریبه» نامیده شده‌اند. این نام‌گذاری، چونان آینه‌ای، بازتاب‌دهنده پیچیدگی و ناشناختگی این علوم است. علوم غریبه، به سان سرزمینی ناشناخته، از ذهن عالمان عادی و حتی خواص دور بوده و تنها نوابغ و استعدادهای استثنایی بدان راه یافته‌اند.

درنگ: علوم غریبه، به دلیل پیچیدگی و دوری از ذهن عالمان متداول، «غریبه» نامیده شده و تنها برای نوابغ قابل دسترسی است.

این ویژگی، در فلسفه علم و معرفت‌شناسی جایگاه ویژه‌ای دارد، زیرا به دشواری دسترسی به این علوم و تخصصی بودن آنها اشاره می‌کند.

ندرتی عالمان علوم غریبه

تنها یک یا دو درصد از عالمان، که نوابغی با استعدادهای استثنایی بودند، به علوم غریبه گرایش یافتند. این تعداد، حتی از شاعران حوزوی، که خود گروهی اندک بودند، کمتر است. این ندرت، چونان گوهری کمیاب در میان سنگ‌های معمولی، نشان‌دهنده دشواری و پیچیدگی این علوم است.

درنگ: تنها نوابغی اندک، کمتر از دو درصد از عالمان، به علوم غریبه گرایش یافتند، که این ندرت به دشواری و پیچیدگی این علوم اشاره دارد.

این اصل، در روان‌شناسی آموزش و روش‌شناسی علوم دینی، بر نقش استعدادهای خاص در دسترسی به این علوم تأکید دارد.

توانمندی‌های غیرعادی در علوم غریبه

علوم غریبه با توانمندی‌های غیرعادی، که گاه به ادعاهای وحی و کرامت شبیه‌اند، پیوند دارند. این توانمندی‌ها، چونان شعله‌هایی در تاریکی، شباهتی به توانایی‌های انبیا و اولیا دارند، اما در سطحی فروتر قرار می‌گیرند. این شباهت، علوم غریبه را در حوزه‌های متافیزیکی و عرفانی قرار می‌دهد.

درنگ: علوم غریبه با توانمندی‌های غیرعادی مرتبط‌اند که شباهتی به توانایی‌های انبیا و اولیا دارند، اما در سطحی فروتر.

این ویژگی، در فلسفه دین و معرفت‌شناسی، به ارتباط علوم غریبه با امور متافیزیکی اشاره دارد.

بخش سوم: نقد خرافات و چالش‌های علوم غریبه

خرافات در روایت‌های دینی

روایت‌هایی مانند جاری شدن چشمه از انگشتان پیامبر یا خم کردن ستون، که در برخی منابر نقل می‌شوند، خرافاتی بیش نیستند. این ادعاها، که با واقعیت‌های زندگی انبیا و اولیا سازگار نیست، چونان غباری بر آینه حقیقت دین، تصویر آن را مخدوش می‌کنند. انبیا و اولیا، به روش‌های عادی و با اتکا به عقل و تدبیر با دشمنان مواجه می‌شدند، نه با معجزات غیرواقعی.

درنگ: ادعاهای خرافی مانند جاری شدن چشمه از انگشتان پیامبر، با واقعیت‌های زندگی انبیا سازگار نبوده و تصویر دین را مخدوش می‌کنند.

این نقد، بر ضرورت عقلانیت در روایت‌های دینی و اجتناب از خرافات تأکید دارد و در فلسفه دین و جامعه‌شناسی دینی از اهمیت برخوردار است.

تأثیر خرافات بر تصویر دین

روایت‌های خرافی، چونان خاری در پای دین، باعث شرمساری و تمسخر آن می‌شوند. این روایت‌ها، که گاه به مسخره و خنده منجر می‌شوند، مانع از پذیرش دین در جوامع مدرن می‌گردند. اصلاح این روایت‌ها، چونان پاک کردن آینه‌ای غبارگرفته، برای ارائه تصویری عقلانی از دین ضروری است.

درنگ: خرافات در روایت‌های دینی، باعث شرمساری و تمسخر دین شده و مانع پذیرش آن در جوامع مدرن می‌گردد.

این اصل، در جامعه‌شناسی دینی و فلسفه دین، بر ضرورت اصلاح روایت‌های دینی تأکید دارد.

ندرتی انبیا و گمنامی آنها

انبیا، در مقایسه با جمعیت بشر، چونان ستارگانی نادر در آسمان تاریخ‌اند. ادعای وجود صد و بیست و چهار هزار پیامبر غیرواقعی است و تعداد آنها بسیار کمتر بوده است. بسیاری از انبیا، به دلیل ظلم پیروان یا محدودیت‌های تاریخی، گمنام مانده‌اند و اطلاعات دقیقی از آنها در دست نیست.

درنگ: انبیا بسیار نادر بودند و بسیاری از آنها به دلیل شرایط تاریخی و ظلم پیروان، گمنام مانده‌اند.

این ندرت و گمنامی، در فلسفه دین و تاریخ ادیان، به محدودیت‌های تاریخی در ثبت و انتقال اطلاعات اشاره دارد.

خرافات در علوم غریبه

نود و نه درصد ادعاهای مرتبط با علوم غریبه، مانند تسخیر جن یا کشف گنج، خرافات و دروغ‌اند. این ادعاها، چونان سرابی در بیابان، نتیجه ناتوانی در دستیابی به این علوم و تلاش برای جلب توجه یا منافع مادی است.

درنگ: نود و نه درصد ادعاهای علوم غریبه، مانند تسخیر جن، خرافات بوده و نتیجه ناتوانی و طمع مادی است.

این اصل، در فلسفه معرفت و جامعه‌شناسی دینی، بر ضرورت نقد علمی این ادعاها تأکید دارد.

عوامل گسترش خرافات

دو عامل اصلی گسترش خرافات در علوم غریبه عبارت‌اند از: نخست، دشواری و ندرت این علوم، که افراد را به دروغ‌گویی واداشته، و دوم، پذیرش بالای مردم به دلیل نادانی و نیازهای روانی. این عوامل، چونان دو بال پرنده‌ای شوم، خرافات را در جامعه پراکنده‌اند.

درنگ: دشواری علوم غریبه و پذیرش بالای مردم، دو عامل اصلی گسترش خرافات در این حوزه‌اند.

این عوامل، در جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی، به تعامل بین محدودیت‌های علمی و فرهنگ عامه اشاره دارند.

سوءاستفاده مالی از خرافات

افراد با ادعاهای خرافی، مانند درخواست گوسفند برای جادو، از نادانی مردم سوءاستفاده کرده و منافع مالی کسب می‌کردند. این سوءاستفاده، چونان دزدی در روز روشن، نتیجه فقدان اخلاق علمی و نظارت بود.

درنگ: سوءاستفاده مالی از خرافات، نتیجه فقدان اخلاق علمی و نظارت بر علوم غریبه بود.

این اصل، در اخلاق علمی و جامعه‌شناسی دینی، بر ضرورت نظارت و آموزش عمومی تأکید دارد.

جهانی بودن خرافات

خرافات مرتبط با علوم غریبه، چونان بیماری‌ای همه‌گیر، در همه جوامع، از جمله اروپا و آمریکا، رایج است. حتی در جوامع کمونیستی، ابزارهای خرافی به صورت تجاری فروخته می‌شوند، گویی که خرافات، مرزهای جغرافیایی و ایدئولوژیک را درنوردیده است.

درنگ: خرافات علوم غریبه، در همه جوامع، از جمله جوامع غیرمذهبی، رایج بوده و به صورت تجاری بهره‌برداری می‌شود.

این جهانی بودن، در انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی، به نیازهای روانی انسان به امور متافیزیکی اشاره دارد.

کاستی اماکن مذهبی در حل مشکلات

اماکنی مانند جمکران، که گاه به عنوان راه‌حل مشکلات معرفی می‌شوند، تفاوتی با مساجد دیگر ندارند. ادعاهای مرتبط با این اماکن، چونان سرابی فریبنده، ریشه در خرافات دارند و نمی‌توانند مشکلات را حل کنند.

درنگ: اماکن مذهبی مانند جمکران، تفاوتی با مساجد دیگر نداشته و ادعاهای مرتبط با آنها خرافی است.

این نقد، در فلسفه دین و جامعه‌شناسی دینی، بر ضرورت عقلانیت در امور مذهبی تأکید دارد.

مشکلات حل‌نشدنی

همه مشکلات زندگی، چونان گره‌هایی کور، قابل حل نیستند. نباید با توسل به خرافات یا اماکن خاص، به دنبال حل آنها بود. مشکلات، به سان رودخانه‌ای جاری، نیازمند تلاش تدریجی و عقلانی برای حل شدن‌اند.

درنگ: همه مشکلات قابل حل نیستند و نباید با خرافات یا اماکن خاص به دنبال حل آنها بود.

این اصل، در روان‌شناسی و فلسفه دین، بر واقع‌گرایی در مواجهه با مشکلات تأکید دارد.

بخش چهارم: جن و علوم غریبه در نگاه دینی

وجود جن در قرآن کریم

قرآن کریم، در آیه شریفه وَمِنَ الجِنَّةِ وَالنَّاسِ (سوره ناس، آیه ۶)، به وجود جن اشاره دارد. ترجمه: «از جن و انس». این آیه، جن را مقدم بر انسان ذکر کرده، شاید به دلیل کثرت یا قدمت آنها.

درنگ: قرآن کریم، در آیه «وَمِنَ الجِنَّةِ وَالنَّاسِ»، وجود جن را تأیید کرده و آن را مقدم بر انسان ذکر می‌کند.

این آیه، در تفسیر قرآن و فلسفه دین، به واقعیت متافیزیکی جن اشاره دارد.

کثرت جن و ملائکه

جن‌ها، به دلیل تولیدمثل سریع‌تر و آسان‌تر، از انسان‌ها به مراتب بیشترند. ملائکه نیز، با خلقتی شراشری (مانند پاشیدن آب)، از جن و انسان فراوان‌ترند. این کثرت، چونان قطره‌های بی‌شمار باران، نشان‌دهنده تفاوت خلقت این موجودات است.

درنگ: جن‌ها و ملائکه، به دلیل خلقت متفاوت، از انسان‌ها بسیار بیشترند.

این اصل، در معرفت‌شناسی دینی، به تفاوت‌های خلقت موجودات متافیزیکی اشاره دارد.

عدم آزار جن

جن‌ها، به سان زنبور عسل، به طور طبیعی به انسان آزار نمی‌رسانند، مگر اینکه انسان آنها را تحریک کند. این ویژگی، چونان قانونی طبیعی، تعامل بین انسان و جن را تنظیم می‌کند.

درنگ: جن‌ها به انسان آزار نمی‌رسانند، مگر در صورت تحریک، مشابه زنبور عسل.

این اصل، در معرفت‌شناسی دینی و فلسفه دین، بر ماهیت غیرخصمانه جن تأکید دارد.

دیوانگی و تأثیر جن

دیوانگی ممکن است از عوامل روان‌شناختی یا تأثیرات خارجی مانند جن باشد، اما این تأثیر تنها در صورت آزار جن توسط انسان رخ می‌دهد. این تمایز، چونان خطی میان دو جهان، علل مادی و متافیزیکی را از هم جدا می‌کند.

درنگ: دیوانگی ممکن است از عوامل روان‌شناختی یا تأثیر جن باشد، اما تنها در صورت آزار جن رخ می‌دهد.

این اصل، در روان‌شناسی و معرفت‌شناسی دینی، به تفاوت علل دیوانگی اشاره دارد.

امکان ارتباط با جن

ارتباط با جن، از رفاقت تا تسخیر، ممکن است، اما تنها یک نفر از میان میلیاردها قادر به سلطه بر جن است. این توانایی، چونان گوهری نایاب، تنها در اختیار نوابغ است.

درنگ: ارتباط با جن ممکن است، اما تسخیر آن تنها برای افراد نادر (یک در میلیارد) میسر است.

این اصل، در معرفت‌شناسی و فلسفه دین، به توانایی‌های خاص علوم غریبه اشاره دارد.

علاقه جن به علم

جن‌ها، به سان پروانه‌هایی که گرد شمع دانش می‌چرخند، به علم علاقه دارند و ممکن است اطراف انسان‌های عالم طواف کنند. این علاقه، پیوندی عمیق بین علم و موجودات متافیزیکی ایجاد می‌کند.

درنگ: جن‌ها به علم علاقه دارند و ممکن است اطراف انسان‌های عالم طواف کنند.

این اصل، در فلسفه دین و عرفان، به ارتباط علم و موجودات متافیزیکی اشاره دارد.

بخش پنجم: تجربه‌های شخصی و استادان علوم غریبه

تجربه کودکی استاد

استاد فرزانه، در کودکی، در قبرستان با افرادی که در علوم غریبه مهارت داشتند، مانند شخصی به نام علی مرده‌شور و همسرش، تعامل داشت. این تجربه‌ها، چونان بذرهایی در زمین حاصلخیز، زمینه‌ساز یادگیری عمیق علوم غریبه شد.

درنگ: تجربه کودکی استاد در قبرستان، با افرادی ماهر در علوم غریبه، نقش کلیدی در یادگیری او داشت.

این تجربه، در روان‌شناسی آموزش و معرفت‌شناسی، به تأثیر محیط در یادگیری علوم غریبه اشاره دارد.

نقش استادان خاص

استادانی چون علی مرده‌شور و همسرش، که در قبرستان زندگی می‌کردند، در انتقال علوم غریبه نقش کلیدی داشتند. این افراد، چونان مشعل‌دارانی در تاریکی، علوم غریبه را به شاگردان منتقل کردند.

درنگ: استادان خاص، مانند علی مرده‌شور، در انتقال علوم غریبه نقش کلیدی داشتند.

این اصل، در روش‌شناسی یادگیری و معرفت‌شناسی، بر اهمیت استادان متخصص تأکید دارد.

گمنامی استادان علوم غریبه

استادان علوم غریبه، مانند گلین‌خانم و علی مرده‌شور، به دلیل محدودیت‌های اجتماعی، گمنام ماندند. این گمنامی، چونان سایه‌ای بر آفتاب حقیقت، مانع از شناخت آنها شد.

درنگ: استادان علوم غریبه، به دلیل محدودیت‌های اجتماعی، گمنام ماندند.

این اصل، در تاریخ علم و جامعه‌شناسی دینی، به محدودیت‌های اجتماعی در ثبت دانش اشاره دارد.

استعداد ذاتی در علوم غریبه

علوم غریبه، چونان گوهری که تنها در معدنی خاص یافت می‌شود، نیازمند استعداد ذاتی و زمینه‌های ویژه از کودکی است. این علوم، به سان درختی که تنها در خاکی خاص می‌روید، نمی‌توانند به صورت عادی آموخته شوند.

درنگ: علوم غریبه نیازمند استعداد ذاتی و زمینه‌های خاص از کودکی است.

این اصل، در روان‌شناسی آموزش و معرفت‌شناسی، به نقش استعداد در یادگیری علوم غریبه تأکید دارد.

بخش ششم: ابزارها و متون علوم غریبه

ابزارهای علوم غریبه

علوم غریبه، مانند رمل و اسطرلاب، گاه به ریاضیات وابسته‌اند و از ابزارهایی چون قیچی، کارد، و کاسه بهره می‌برند. این ابزارها، چونان کلیدهایی برای گشودن قفل‌های ناشناخته، در انجام کارهای علوم غریبه نقش دارند.

درنگ: علوم غریبه از ابزارهایی مانند رمل و اسطرلاب بهره می‌برند که گاه به ریاضیات وابسته‌اند.

این وابستگی، در روش‌شناسی علوم دینی و ریاضیات کاربردی، به جنبه‌های علمی علوم غریبه اشاره دارد.

متون علوم غریبه

متون علوم غریبه، مانند کیمیا، لیمیا، و طلسمات، وجود دارند، اما به دلیل نگارش عمداً نادرست، برای غیرمتخصصان قابل فهم نیستند. این متون، چونان نقشه‌ای گم‌شده، تنها برای اهل فن قابل استفاده‌اند.

درنگ: متون علوم غریبه به دلیل نگارش عمداً نادرست، تنها برای متخصصان قابل فهم است.

این اصل، در اخلاق علمی و معرفت‌شناسی، به جلوگیری از سوءاستفاده از علوم غریبه اشاره دارد.

نگارش عمدی نادرست

متون علوم غریبه، برخلاف فقه و فلسفه، به صورت عمدی با خطاها نوشته شده‌اند تا تنها متخصصان بتوانند آنها را درک کنند. این روش، چونان قفلی بر گنج دانش، از سوءاستفاده جلوگیری می‌کند.

درنگ: نگارش عمدی نادرست در متون علوم غریبه، برای جلوگیری از سوءاستفاده طراحی شده است.

این اصل، در اخلاق علمی، به حفظ اسرار علمی تأکید دارد.

تجربه استاد در اصلاح متون

استاد فرزانه تلاش کرد متون علوم غریبه را اصلاح کند، اما به دلیل عدم رضایت نویسندگان اصلی و خطرات آن، از این کار منصرف شد. این تجربه، چونان تلاشی ناکام برای بازسازی پلی شکسته، نشان‌دهنده دشواری‌های اصلاح این متون است.

درنگ: تلاش برای اصلاح متون علوم غریبه، به دلیل خطرات و عدم رضایت نویسندگان، ناکام ماند.

این اصل، در روش‌شناسی علوم دینی و اخلاق علمی، به چالش‌های اصلاح متون اشاره دارد.

بخش هفتم: واقعیت‌ها و خطرات علوم غریبه

آسیب‌های علوم غریبه

انجام کارهای علوم غریبه، چونان زنبور عسل که با نیش زدن آسیب می‌بیند، ممکن است به خود فرد آسیب برساند. این آسیب‌ها، نتیجه نقض قوانین طبیعی و متافیزیکی است.

درنگ: علوم غریبه ممکن است به دلیل نقض قوانین طبیعی، به خود فرد آسیب برساند.

این اصل، در فلسفه دین و معرفت‌شناسی، به خطرات علوم غریبه اشاره دارد.

واقعیت جادو

جادو، به سان نیرویی واقعی اما خطرناک، در تاریخ با انبیا درگیر بوده، اما پیامبران از جادوگران قوی‌تر بودند. این واقعیت، چونان نبردی میان نور و تاریکی، بر برتری انبیا تأکید دارد.

درنگ: جادو واقعی است، اما انبیا از جادوگران قوی‌تر بودند.

این اصل، در فلسفه دین و تاریخ ادیان، به واقعیت توانمندی‌های متافیزیکی اشاره دارد.

سوءاستفاده از علوم غریبه

علوم غریبه، به دلیل سوءاستفاده افراد ناسالم، اغلب خیر نداشتند و به کسب درآمد از مردم منجر می‌شدند. این سوءاستفاده، چونان دزدی از اعتماد مردم، نتیجه فقدان اخلاق علمی بود.

درنگ: سوءاستفاده از علوم غریبه، نتیجه فقدان اخلاق علمی و نظارت بود.

این اصل، در اخلاق علمی و جامعه‌شناسی دینی، بر ضرورت نظارت تأکید دارد.

استعداد طلاب گذشته

طلاب گذشته، به دلیل آزادی حوزه‌ها و تمرکز بر معنویات، استعداد بیشتری در علوم غریبه داشتند. این استعداد، چونان بذری در خاک حاصلخیز، در محیط آزاد حوزه‌ها شکوفا می‌شد.

درنگ: طلاب گذشته به دلیل آزادی حوزه‌ها، استعداد بیشتری در علوم غریبه داشتند.

این اصل، در تاریخ علم و روان‌شناسی آموزش، به تأثیر محیط بر یادگیری اشاره دارد.

تفاوت علوم غریبه و عرفان عملی

علوم غریبه، با هدف کسب قدرت یا گنج، از عرفان عملی، که به فانی شدن و فقر معنوی می‌انجامد، متمایز است. این تفاوت، چونان دو مسیر متضاد در یک جنگل، اهداف متفاوتی را دنبال می‌کند.

درنگ: علوم غریبه با هدف کسب قدرت، از عرفان عملی با هدف فقر معنوی متمایز است.

این اصل، در فلسفه عرفان و معرفت‌شناسی، به تفاوت اهداف این دو حوزه اشاره دارد.

اقتدار عالمان علوم غریبه

عالمان برجسته علوم غریبه، چونان پادشاهانی در قلمرو متافیزیک، اقتدار داشتند و جن‌ها در خدمت آنها بودند. این اقتدار، نتیجه توانایی‌های معنوی و متافیزیکی است.

درنگ: عالمان علوم غریبه اقتدار داشتند و جن‌ها در خدمت آنها بودند.

این اصل، در فلسفه دین و عرفان، به توانایی‌های متافیزیکی اشاره دارد.

خطر دنبال کردن علوم غریبه

دنبال کردن علوم غریبه بدون استعداد و زمینه، چونان سفری بی‌مقصد، به اتلاف وقت منجر می‌شود. متون این علوم، برای غیرمتخصصان بی‌فایده است.

درنگ: دنبال کردن علوم غریبه بدون استعداد، به اتلاف وقت منجر می‌شود.

این اصل، در روش‌شناسی یادگیری، به ضرورت استعداد تأکید دارد.

بخش هشتم: انسان به مثابه عالم اکبر

عالم اکبر در انسان

به نقل از امیرالمؤمنین علیه‌السلام، انسان عالم اکبر است و همه عالم در وجود او نهفته است. این حدیث، که چونان گوهری در صدف معرفت می‌درخشد، به ظرفیت‌های بی‌نهایت انسان برای فهم علوم، از جمله علوم غریبه، اشاره دارد. ترجمه: «در تو عالم بزرگ‌تر نهفته است.»

درنگ: انسان، به نقل از امیرالمؤمنین علیه‌السلام، عالم اکبر است و همه عالم در وجود او نهفته است.

این اصل، در فلسفه عرفان و معرفت‌شناسی، به ظرفیت‌های بی‌نهایت انسان اشاره دارد.

هشدار نسبت به خرافات

طلاب باید چونان نگهبانانی هوشیار، از فریب خرافات در علوم غریبه دوری کنند. این هشدار، چونان چراغی در تاریکی، راه را برای فهمی عقلانی از علوم غریبه هموار می‌سازد.

درنگ: طلاب باید از فریب خرافات در علوم غریبه دوری کنند.

این اصل، در فلسفه معرفت و روش‌شناسی علوم دینی، بر ضرورت عقلانیت تأکید دارد.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

علوم غریبه، به عنوان فراز سوم علوم حوزوی، چونان گوهری نایاب در گنجینه معرفت دینی می‌درخشند. این علوم، با پیچیدگی و ندرت خود، تنها برای نوابغ و استعدادهای استثنایی قابل دسترسی‌اند. با این حال، چالش‌هایی چون خرافات، سوءاستفاده‌های مالی، و فقدان نظارت، این علوم را در معرض انحراف قرار داده‌اند. نقد خرافات، تأکید بر عقلانیت، و اصلاح روش‌شناسی علوم دینی، راه را برای فهمی عمیق و عقلانی از این علوم هموار می‌سازد. علوم غریبه، هرچند جذاب، نیازمند استعداد ذاتی، زمینه‌های خاص، و نظارت اخلاقی‌اند تا از سوءاستفاده و انحراف مصون مانند.

با نظارت صادق خادمی