متن درس
تأملات علمی در مبادی علوم حوزوی: تعهد و قرب الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدس سره (جلسه بیست و دوم)
دیباچه
علوم حوزوی، چونان درختی تناور، ریشه در مبادی معرفتی و اخلاقی دارند که عالم دینی را به سوی کمال علمی و معنوی رهنمون میسازند. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیت الله نکونام قدس سره، به کاوش در دو مفهوم بنیادین «تعهد» و «قرب الهی» میپردازد که چونان دو بال، عالم را در مسیر خدمت به جامعه و تقرب به خداوند یاری میکنند. تعهد، چونان معاهدهای عقلی و اجتماعی، عالم را به بهرهوری از علم و خدمت به مردم ملزم میسازد، در حالی که قرب الهی، چونان سفری نفسی و باطنی، او را به سوی وحدت با حق تعالی هدایت میکند. این اثر، با نگاهی عمیق و روشمند، به تحلیل تمایزهای این دو مفهوم، نقش مربی در هدایت علمی و معنوی، و نقدهای سازنده بر روششناسی علم دینی میپردازد. هدف، ارائه تبیینی جامع و علمی است که طلاب و پژوهشگران را به تأمل در مبادی علوم حوزوی و اصلاح رویکردهای آموزشی و معنوی فرامیخواند.
بخش نخست: تبیین مفهوم تعهد در علوم حوزوی
ماهیت تعهد: معاهدهای عقلی و اجتماعی
تعهد، چونان پیوندی ناگسستنی میان عالم و داشتههایش، او را به بهرهوری از علم و خدمت به جامعه ملزم میسازد. این معاهده، که در قالب باب تفاعل در زبان عربی به دوسویگی اشاره دارد، میان عالم و علم، جامعه، یا مردم شکل میگیرد. تعهد، امری عقلی است که نه تنها مؤمن، بلکه هر انسان عاقلی را، اعم از کافر یا غیرمؤمن، به مسئولیتپذیری در برابر دانش و اجتماع فرا میخواند. برای نمونه، پزشک، صرفنظر از هویت بیمار، چه مجرم باشد و چه بیگناه، به دلیل تخصص خویش متعهد به درمان اوست. این تعهد حرفهای، فارغ از دین یا باور، ریشه در عقلانیت دارد و عالم دینی را نیز به استفاده درست از دانش در راستای خیر عمومی ملزم میکند.
| درنگ: تعهد، معاهدهای عقلی و اجتماعی است که عالم را به بهرهوری از علم و خدمت به جامعه، فارغ از دین یا باور، ملزم میسازد. |
علم بیتعهد: درختی بیثمر
علم بدون تعهد، چونان درختی است که شاخسارهایش بیمیوه مانده و هیچ سودی به حال جامعه ندارد. عالم بیتعهد، هرچند در دانش سرآمد باشد، چون چراغی است که شعاعش به دیگران نمیرسد. این استعاره، به بیارزشی دانشی اشاره دارد که در خدمت خیر عمومی قرار نگیرد. عالم دینی، که دانشش باید چونان مشعلی راه جامعه را روشن کند، در صورت بیتعهدی، به جای نورافشانی، در تاریکی خودمحوری فرو میرود. این اصل، بر ضرورت پیوند علم و عمل تأکید دارد و عالم را به ایفای نقش اجتماعی خود دعوت میکند.
| درنگ: علم بدون تعهد، چون درختی بیثمر است که هیچ سودی به جامعه نمیرساند و عالم را از ایفای نقش اجتماعی بازمیدارد. |
مثال نابینا و چاه: مسئولیت اجتماعی عالم
اگر عالمی ببیند نابینایی به سوی چاهی میرود و سکوت کند، گناهکار است؛ زیرا علم او تعهدی اجتماعی به همراه دارد. این مثال، چونان آینهای روشن، مسئولیت عالم را در قبال جامعه نمایان میسازد. عالم، به دلیل آگاهی از خطرات، موظف است دست نابینا را بگیرد و او را از خطر برهاند. این تعهد، نه تنها در حوزه دین، بلکه در هر علمی، از پزشکی تا مهندسی، جاری است و عالم را به ایفای نقش فعال در حفظ خیر عمومی ملزم میکند.
| درنگ: عالم، به دلیل آگاهی از خطرات، متعهد است که جامعه را از آسیب حفظ کند، وگرنه در برابر سکوت خود گناهکار است. |
مروت: جلوهای از تعهد انسانی
مروت، چونان گوهری در تاج تعهد، به معنای پرهیز از ظلم و خیانت، حتی در برابر دشمنان است. شاعر پارسیگو، حافظ، میفرماید: «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»، که به ضرورت رعایت انصاف و اخلاق در همه تعاملات اشاره دارد. مروت، خود نوعی دین است و عالم بیمروت، از دینداری حقیقی محروم است. این اصل، عالم دینی را به رعایت اخلاق انسانی، حتی در برابر مخالفان، فرا میخواند و او را از فرو افتادن در ورطه ظلم و خیانت بازمیدارد.
| درنگ: مروت، جلوهای از تعهد است که عالم را به رعایت انصاف و پرهیز از ظلم، حتی در برابر دشمنان، ملزم میکند. |
عوامل بیتعهدی: جهل یا لاابالیگری
بیتعهدی، چونان سایهای تاریک بر علم، یا از جهل به معنای تعهد ناشی میشود یا از لاابالیگری و بیتوجهی به مسئولیت. عالمی که معنای تعهد را درک نکند یا به مسئولیتهای خود بیاعتنا باشد، نمیتواند از علم خویش در راستای خیر عمومی بهره برد. این دو عامل، چونان موانعی در مسیر رشد علمی و اخلاقی، عالم را از ایفای نقش اجتماعی بازمیدارند و او را به سوی خودمحوری سوق میدهند.
| درنگ: بیتعهدی، یا از جهل به معنای تعهد یا از لاابالیگری ناشی میشود و عالم را از خیررسانی به جامعه محروم میکند. |
بخش دوم: قرب الهی، روح عمل دینی
ماهیت قرب الهی: وحدت نفسی و باطنی
قرب الهی، چونان سفری باطنی به سوی وحدت با حق تعالی، امری نفسی و الهی است که در مقابل تعهد، که کثرتمحور و عقلی است، قرار میگیرد. قرآن کریم میفرماید: نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ما از رگ گردن به او نزدیکتریم)، که به قرب ذاتی خداوند به انسان اشاره دارد. با این حال، انسان به دلیل دوری از حق، نیازمند اعمال و نیاتی است که او را به سوی قرب رهنمون سازد. قرب، چونان روحی است که به پیکر عمل جان میبخشد و عالم را از کثرتهای مادی به سوی وحدت الهی هدایت میکند.
| درنگ: قرب الهی، امری نفسی و وحدتمحور است که در مقابل تعهد کثرتمحور و عقلی قرار گرفته و عالم را به سوی خداوند هدایت میکند. |
قرب و اثرگذاری معنوی
قرب الهی، چونان ورزش روح، باید در عالم تحول ایجاد کند و قلب او را از شیطنت، حقهبازی، و خدعه پاک سازد. عملی که با نیت قرب انجام شود، اعم از نماز، روزه، یا خدمت به خلق، باید عالم را به سوی کمال معنوی و اخلاقی سوق دهد. اگر عبادتی، مانند نماز، به عادت بدل شود و هیچ اثر معنوی بر جای نگذارد، ارزش قرب ندارد و چونان پوستهای بیجان است. برای نمونه، کودکی دهساله که با اخلاص نماز میخواند، ممکن است قرب بیشتری داشته باشد تا بزرگسالی که از سر عادت عبادت میکند.
| درنگ: قرب الهی، باید تحول معنوی و اخلاقی در عالم ایجاد کند، وگرنه عبادت به عادت بدل شده و ارزشی ندارد. |
مثال ورزش: ضرورت تحول در قرب
قرب الهی، مانند ورزش جسم است که باید عضلات روح را تقویت کند و تغییرات محسوسی در انسان پدید آورد. همانگونه که ورزشکار در آینه مینگرد تا پیشرفت خود را ببیند، عالم نیز باید در آیینه اعمال خود تحولات معنوی را مشاهده کند. اگر عبادتی، مانند نماز، به جای تلطیف روح، به لاابالیگری منجر شود، چونان ورزشی است که به جای سلامت، به بیماری میانجامد. این استعاره، بر ضرورت اخلاص و اثرگذاری در عبادات تأکید دارد و عالم را به بازنگری در نیات و اعمال خود دعوت میکند.
| درنگ: قرب الهی، مانند ورزش، باید تحولات معنوی در عالم ایجاد کند، وگرنه عبادت به عادت بدل میشود و بیارزش است. |
نماز: ستون دین و محور قرب
نماز، چونان ستون دین (عماد الدین)، عالم را در مشکلات به خداوند متکی میسازد. این عبادت، اگر با نیت قرب الهی انجام شود، قلب را روشن کرده و از شیطنت و حقهبازی میرهاند. اما اگر به عادت بدل شود، نه تنها ارزش معنوی ندارد، بلکه ممکن است عالم را به سوی تباهی سوق دهد. برای نمونه، عالمی که سالها نماز میخواند اما در رفتارش تغییری ایجاد نمیشود، از قرب الهی محروم است و عبادتش چونان زعفرانی است که به جای شفا، بیماری میآورد.
| درنگ: نماز، بهعنوان ستون دین، باید با نیت قرب الهی خوانده شود تا قلب را روشن کند، وگرنه به عادت بدل شده و بیارزش است. |
بخش سوم: تمایزهای تعهد و قرب الهی
کثرت در تعهد، وحدت در قرب
تعهد، چونان شبکهای از روابط اجتماعی، کثرتمحور است و میان عالم و علم، جامعه، یا مردم شکل میگیرد. اما قرب الهی، چونان سفری به سوی وحدت، تنها میان عالم و خداوند برقرار است. هر عملی، از نماز و روزه تا جارو کردن کوچه، اگر با نیت قرب انجام شود، به سوی خداوند رهنمون میشود. این تمایز، چونان خطی است که کثرتهای مادی را از وحدت الهی جدا میسازد و عالم را به تأمل در نیت اعمال خود دعوت میکند.
| درنگ: تعهد، کثرتمحور و اجتماعی است، اما قرب الهی، وحدتمحور و نفسی است و تنها میان عالم و خداوند برقرار میشود. |
عقلی بودن تعهد، الهی بودن قرب
تعهد، امری عقلی است که حتی کافر نیز به آن ملزم است، مانند تعهدی که انسان به کفش یا خانه خود دارد. اما قرب الهی، امری نفسی و قلبی است که تنها در مؤمن تحقق مییابد. عالم مؤمن، با نیت قرب، میتواند تعهد الهی نیز داشته باشد، مانند تعهدی که برای خواندن نماز اول وقت میبندد. اما قرب، بدون تعهد نیز ممکن است، زیرا تنها به نیت باطنی وابسته است و از کثرتهای مادی بینیاز است.
| درنگ: تعهد، عقلی و برای همه انسانهاست، اما قرب، الهی و نفسی است و تنها در مؤمن با نیت خالص تحقق مییابد. |
برد بلند قرب، برد کوتاه تعهد
قرب الهی، چونان دریایی بیساحل، برد بلندی دارد و عالم را تا وصول به حق تعالی، حتی در مراتب اسماء و صفات، هدایت میکند. اما تعهد، چونان ساحلی محدود، به دنیا و روابط اجتماعی وابسته است و با مرگ پایان مییابد. این تفاوت، چونان تمایز میان اقيانوس بیکران علم الهی و دریای محدود دانش بشری است که ساحلی مشخص دارد. قرب، عالم را به سوی ابدیت رهنمون میسازد، در حالی که تعهد در مرزهای دنیا محصور است.
| درنگ: قرب الهی، برد بلندی تا وصول به خداوند دارد، اما تعهد، محدود به دنیا و روابط اجتماعی است. |
بخش چهارم: نقش مربی در هدایت علمی و معنوی
ضرورت مربی: شیخک تسبیح
مربی، چونان شیخک تسبیح، دانههای پراکنده علم و عمل را به هم پیوند میدهد و عالم را در مسیر رشد علمی و معنوی هدایت میکند. هیچ انسانی، چونان آهنی خام، بدون چکش استاد به خنجری تیز بدل نمیشود. مربی، اعم از معلم، مرشد، یا پير، چونان آهنگری است که روح طلاب را صیقل میدهد و آنها را به سوی کمال رهنمون میسازد. این ضرورت، چونان رشتهای است که تسبیح علم و عمل را منظم میکند و بدون آن، هیچ طلبهای به مقصد نمیرسد.
| درنگ: مربی، چونان شیخک تسبیح، نقش کلیدی در هدایت علمی و معنوی طلاب دارد و بدون او، کمال ممکن نیست. |
خطر مربی فاسد: گمراهی و تباهی
مربی فاسد، چونان راهنمایی که به جای مقصد، به پرتگاه هدایت میکند، عالم را به گمراهی و تباهی میکشاند. سوءاستفاده از مریدان، مانند جمعآوری اموال یا بهرهبرداری غیراخلاقی، چونان خدعهای است که اعتماد به علم دینی را مخدوش میسازد. تجربهای از درویشان گناباد، که اموال خود را به مرشدی فاسد میسپردند، چونان آینهای است که خطر مربی ناصالح را نمایان میکند. مربی صادق، باید جان خود را در راه هدایت فدا کند و از هرگونه فریب و کلاهبرداری پرهیز نماید.
| درنگ: مربی فاسد، با سوءاستفاده و خدعه، عالم را به گمراهی میکشاند و اعتماد به علم دینی را مخدوش میکند. |
تجربه گناباد: صلح و همزیستی
تجربهای از گناباد، که در آن درویشان و شیعیان به صلح و همکاری رسیدند، چونان گلی است که در خاک تعصب شکوفا شد. در این تجربه، با ایجاد فضای گفتوگو و احترام متقابل، اختلافات میان گروههای دینی کاهش یافت و همزیستی مسالمتآمیز شکل گرفت. این روایت، چونان مشعلی است که امکان وحدت در عین کثرت را روشن میسازد و بر ضرورت انصاف و آزادگی در تعاملات دینی تأکید دارد.
| درنگ: تجربه گناباد، نشاندهنده امکان همزیستی مسالمتآمیز میان گروههای دینی با رعایت انصاف و آزادگی است. |
نقد سوءاستفاده در علم دینی
برخی رفتارها در علم دینی، مانند چانهزنی بر سر هزینه ختم قرآن یا جمعآوری اموال به بهانههای غیراخلاقی، چونان خاری در پای معرفت دینی است. برای نمونه، عالمی که برای ختم قرآن چانه میزند یا سبزی جمع میکند تا از موقعیت دینی خود سوءاستفاده کند، اعتبار علم دینی را مخدوش میسازد. این نقد، بر ضرورت اصلاح روشهای تربیتی و تقویت صداقت در علم دینی تأکید دارد تا عالمان به جای فریب، به هدایت خلق بپردازند.
| درنگ: سوءاستفاده در علم دینی، مانند چانهزنی بر سر ختم قرآن، اعتبار آن را مخدوش کرده و نیازمند اصلاح روشهای تربیتی است. |
نقد جدایی دین و دنیا
تلاش برای جدایی دین از دنیا، چونان تجربه کلیساها پس از رنسانس، به تضعیف نقش اجتماعی دین منجر شده است. عالمان دینی، با الهام از رجال دینی برجسته، بر نقش دین در اداره جامعه تأکید کردهاند. این نقد، چونان زنگ هشداری است که علم دینی را به ایفای نقش فعال در جامعه فرا میخواند و از محصور شدن در مساجد و خانقاهها بازمیدارد.
| درنگ: جدایی دین از دنیا، نقش اجتماعی علم دینی را تضعیف میکند و نیازمند ایفای نقش فعال در اداره جامعه است. |
بخش پنجم: مهندسی ذهن و روششناسی علمی
مهندسی ذهن: انشای نظاممند معرفت
مباحث این درسگفتار، چونان بنایی است که با مهندسی ذهن آیت الله نکونام قدس سره ساخته شده است. این روششناسی، که بهصورت خطی و نظاممند ارائه شده، مفاهیم پیچیده را با دقتی علمی و خلاقیتی ادبی تبیین میکند. این انشا، چونان شعری است که از دل حقیقت سرچشمه گرفته و معرفت را با نظمی منطقی به مخاطب عرضه میکند. این رویکرد، عالم را به تأمل در روشهای خلاق و نظاممند در آموزش علوم دینی دعوت میکند.
| درنگ: مهندسی ذهن، با انشای نظاممند و خلاق، مفاهیم معرفتی را با دقتی علمی و زیبایی ادبی تبیین میکند. |
ضرورت انصاف و آزادگی
عالم دینی، چونان مشعلی در تاریکی، باید با انصاف و آزادگی به هدایت خلق بپردازد و از فریب و سوءاستفاده پرهیز کند. انصاف، چونان ترازویی است که رفتار عالم را متعادل میسازد، و آزادگی، چونان بالی است که او را از قید خودمحوری آزاد میکند. این اصل، عالم را به رعایت اخلاق در همه تعاملات، اعم از دینی یا اجتماعی، فرا میخواند و او را از فرو افتادن در ورطه حقهبازی بازمیدارد.
| درنگ: انصاف و آزادگی، عالم دینی را به رعایت اخلاق و پرهیز از فریب در هدایت خلق ملزم میسازد. |
جمعبندی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیت الله نکونام قدس سره، به کاوش در مفاهیم تعهد و قرب الهی بهعنوان ارکان علوم حوزوی پرداخت. تعهد، چونان معاهدهای عقلی و اجتماعی، عالم را به بهرهوری از علم و خدمت به جامعه ملزم میسازد، در حالی که قرب الهی، چونان سفری نفسی، او را به سوی وحدت با خداوند هدایت میکند. تمایزهای این دو مفهوم، از کثرت و عقلانیت تعهد تا وحدت و الهی بودن قرب، چونان خطوطی روشن، مسیر عالم را ترسیم میکنند. مربی، بهعنوان شیخک تسبیح، نقش کلیدی در هدایت دارد، اما باید از فریب و سوءاستفاده به دور باشد. نقدهای مطرحشده بر علم دینی، بر ضرورت اصلاح روشهای تربیتی و تقویت اخلاص و صداقت تأکید دارند. این اثر، طلاب و پژوهشگران را به تأمل در مبادی علوم حوزوی و تلاش برای کارآمدی و اثرگذاری در جهان معاصر دعوت میکند.
| با نظارت صادق خادمی |