متن درس
مبادی حکمت نظری و عملی: تأملاتی در فلسفه عقل و نفس با تأکید بر چالشهای کمال انسانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه بیست و هشتم)
مقدمه: دروازههای معرفت در حکمت نظری و عملی
حکمت نظری و عملی، چونان دو بال معرفت، انسان را به سوی قلههای کمال رهنمون میسازند. این دو شاخه از حکمت، که ریشه در فلسفه عقل و نفس دارند، بنیانهای فهم و انصاف را در وجود آدمی استوار میکنند. استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار بیست و هشتم خویش، با نگاهی ژرف و روشمند، به تبیین مبادی این حکمتها پرداخته و چالشهای دستیابی به کمال انسانی را با تمثیلاتی روشن و تحلیلهایی عمیق بررسی کردهاند. این نوشتار، با رویکردی علمی و دانشگاهی، محتوای این درسگفتار را بازنویسی کرده و تمامی جزئیات آن را با شرح و تفصیل کامل، در قالبی منسجم و متین ارائه میدهد. هدف، آن است که این متن، چونان مشعلی فروزان، راهنمای طالبان علم و معرفت در مسیر فهم و انصاف باشد.
بخش نخست: مبادی حکمت و ضرورت فهم آن
اهمیت مبادی حکمت نظری و عملی
مبادی حکمت نظری و عملی، چونان پایههای بنایی رفیع، زیرساخت معرفت انسانی را تشکیل میدهند. بدون تسلط بر این مبادی، دانش آدمی ناقص میماند و راه به سوی کمال مسدود میگردد. حکمت نظری، که به فهم و شناخت حقیقت میپردازد، و حکمت عملی، که در انصاف و عمل شایسته تجلی مییابد، دو رکن اساسی سعادتاند. نادانی نسبت به این مبادی، چونان تاریکیای ژرف، انسان را در ورطه نقصان و زیان فرو میبرد.
|
درنگ: مبادی حکمت نظری و عملی، بنیانهای فهم و انصافاند و نادانی نسبت به آنها به نقصان معرفت و زیان انسانی میانجامد. |
ضرورت ثبت و پیگیری مباحث
ثبت دقیق و پیگیری مستمر مباحث حکمی، چونان نقشهای برای یک سفر معنوی، زمینهساز فهم عمیق و رهایی از سطحینگری است. طالبان علم، با ضبط و بازنگری این مباحث، میتوانند از پراکندگی ذهن و فراموشی معرفت در امان مانند. این انضباط، چونان مشعلی در تاریکی، راه را برای تعمیق دانش و دستیابی به حکمت روشن میسازد.
|
درنگ: ثبت و پیگیری دقیق مباحث حکمی، شرط لازم برای تعمیق فهم و پرهیز از سطحینگری است. |
بخش دوم: ابعاد وجودی انسان و مراتب نفس
عقل و نفس: دو رکن وجودی انسان
انسان، موجودی است مرکب از عقل و نفس، که هر یک نقشی بیبدیل در مسیر کمال او ایفا میکنند. عقل، چونان هبهای الهی، موهبتی است که خداوند به درجات متفاوت به انسانها عطا کرده است. نفس، اما، چونان رودی جاری، در چهار مرتبه افولی، عادی، مرحمتی، و متعالی جریان مییابد. مرتبه افولی، که پستتر از حیوانات است، و مرتبه عادی، که در شهوت و غرایز خلاصه میشود، در میان انسانها فراواناند. اما مراتب مرحمتی و متعالی، چونان گوهرهایی کمیاب، تنها در وجود انسانهایی یافت میشوند که به سوی کمال و خیر رهنمون شدهاند.
|
درنگ: انسان از عقل و نفس تشکیل شده است و نفس در چهار مرتبه افولی، عادی، مرحمتی، و متعالی ظاهر میشود که مراتب بالاتر کمیاباند. |
نقد فقدان نفس مرحمتی
کاهش محبت و مرحمت، حتی در روابط خانوادگی، نشانهای از افول نفس مرحمتی است. در جامعهای که برادر به برادر و فرزند به والدین محبت روا نمیدارد، نفس مرحمتی چونان گلی پژمرده، رو به زوال میرود. این افول، چونان سایهای سنگین، بر پیکره جامعه زیان میافکند و انحطاط اجتماعی را به دنبال دارد.
|
درنگ: فقدان نفس مرحمتی، حتی در روابط خانوادگی، به انحطاط اجتماعی و گسترش زیان انسانی منجر میشود. |
نقد عشق غیرحقیقی
عشق غیرحقیقی، که در شعر و قصههای خیالی ریشه دارد، چونان سرابی فریبنده، انسان را از حقیقت دور میسازد. این نوع عشق، که فاقد اصالت و عمق است، به گمراهی و انحطاط میانجامد. عشق حقیقی، اما، چونان ستارهای درخشان، تنها در سایه فهم و انصاف متجلی میشود.
|
درنگ: عشق غیرحقیقی، به دلیل فقدان اصالت، به گمراهی منجر میشود و عشق حقیقی در سایه فهم و انصاف پدیدار میگردد. |
بخش سوم: زیان انسانی و راههای رهایی
انسان در زیان: تأملی قرآنی
قرآن کریم در سوره العصر، با آیه إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ (آیه ۲، ترجمه: «بهراستی انسان در زیان است»)، بر وضعیت پیشفرض زیانبار انسان تأکید میورزد. این زیان، چونان دریایی ژرف، تمامی جنس بشر را در بر میگیرد و تنها با تلاشی عظیم و آگاهانه میتوان از آن رهایی یافت.
|
درنگ: انسان بهصورت پیشفرض در زیان است و رهایی از آن نیازمند تلاش آگاهانه و عقلانی است. |
ایمان و عمل صالح: استثنای زیان
قرآن کریم در ادامه سوره العصر، با آیه إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ (آیه ۳، ترجمه: «مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند»)، ایمان و عمل صالح را بهعنوان راه رهایی از زیان معرفی میکند. این دو، چونان دو بال پرواز، انسان را از پرتگاه زیان به سوی کمال میبرند.
|
درنگ: ایمان و عمل صالح، استثنای زیان انسانیاند و راه رهایی از آن را هموار میسازند. |
مرتبه سوم کمال: وحدت و مرحمت
مرتبه سوم کمال انسانی، در آیه وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ (سوره العصر، آیه ۳، ترجمه: «و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کردند») تجلی مییابد. این مرتبه، که با وحدت اجتماعی و توصیه به صبر و مرحمت همراه است، چونان قلهای رفیع، تنها در دسترس انسانهایی است که از خودخواهی و انزوا رستهاند.
|
درنگ: مرتبه سوم کمال انسانی، در وحدت اجتماعی و توصیه به حق و صبر متجلی میشود. |
نقد فقدان مرتبه سوم در جامعه
فقدان وحدت و مرحمت در جامعه، چونان خلأیی عمیق، به انزوای اجتماعی و فروپاشی روابط انسانی منجر شده است. در جامعهای که توصیه به صبر و مرحمت جای خود را به خشم و تعصب داده، انسانها چونان جزایر پراکنده، از یکدیگر دور میافتند و زیان انسانی گسترش مییابد.
|
درنگ: فقدان توصیه به صبر و مرحمت، به انزوای اجتماعی و انحطاط روابط انسانی منجر میشود. |
بخش چهارم: عقل و علم در مسیر کمال
عقل: هبه الهی
عقل، چونان موهبتی الهی، به انسانها به درجات متفاوت عطا شده است. این هبه، که از سوی خداوند بهصورت نابرابر توزیع میگردد، بنیان فهم و حکمت نظری را تشکیل میدهد. تفاوت در عقل، چونان تفاوت در نور ستارگان، از مشیت الهی سرچشمه میگیرد.
|
درنگ: عقل، هبهای الهی است که بهصورت نابرابر به انسانها عطا میشود و بنیان حکمت نظری را تشکیل میدهد. |
علم: کلفه و تلاش
برخلاف عقل، علم چونان گوهری است که با زحمت و تلاش به دست میآید. علم، که اقتضایی است، نیازمند درسخواندن، مطالعه، و پشتکار است. این کلفه، چونان کاشتن بذری در خاک، با مراقبت و تلاش به بار مینشیند و انسان را به سوی فهم و کمال رهنمون میسازد.
|
درنگ: علم، برخلاف عقل، با زحمت و تلاش به دست میآید و نیازمند پشتکار و مطالعه است. |
نقش تفکر در تقویت عقل
تفکر، چونان مشعلی فروزان، عقل را تقویت میکند و انسان را به سوی فهم عمیقتر هدایت مینماید. روایت «تفکر ساعة خیر من عبادة سنة» (ترجمه: یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است) بر برتری تفکر بر عبادتهای بدون تأمل تأکید دارد. این اصل، چونان کلیدی زرین، درهای معرفت را میگشاید.
|
درنگ: تفکر، عقل را تقویت میکند و برتری آن بر عبادت بدون تأمل، راهگشای معرفت است. |
نقد فقدان تفکر در علم دینی
فقدان تفکر در علم دینی، که به تمرکز بر ظاهر و غفلت از باطن منجر شده، چونان سدی در برابر کمال ایستاده است. علم دینی، اگر از تفکر و خودارزیابی محروم باشد، به سطحینگری و انحطاط گرفتار میشود. این نقص، ضرورت تلفیق تفکر عقلانی با دانش دینی را برجسته میسازد.
|
درنگ: فقدان تفکر در علم دینی، به سطحینگری و انحطاط منجر میشود و نیازمند اصلاح عقلانی است. |
موانع رشد عقل
لقمه حرام، تربیت نادرست، و فقدان دقت، چونان موانعی سخت، رشد عقل را متوقف میسازند. این عوامل، که ریشه در محیط و اخلاق دارند، انسان را از دستیابی به کمال بازمیدارند. اصلاح این موانع، چونان پاکسازی راهی پرپیچوخم، شرط لازم برای تقویت عقل است.
|
درنگ: لقمه حرام، تربیت نادرست، و فقدان دقت، موانع رشد عقلاند و نیازمند اصلاحاند. |
بخش پنجم: دین و چالشهای آن
دین: مرحمت الهی و پیری با خرافات
دین، چونان مرحمتی الهی، برای رهایی انسان از زیان و هدایت او به سوی کمال نازل شده است. بااینحال، این گوهر الهی، به دلیل پیری با خرافات و منفعتطلبی، از کارآمدی خود فاصله گرفته است. خرافات، چونان علفهای هرز، دین را از اصالت خود دور کرده و نیازمند پالایش عقلانی است.
|
درنگ: دین الهی، هرچند مرحمتی از جانب خداوند است، به دلیل خرافات و منفعتطلبی نیازمند پالایش عقلانی است. |
نقد تعدد ادیان
تعدد ادیان، که ریشه در منفعتطلبی و خرافات دارد، چونان شاخههای پراکندهای از یک درخت، به تفرقه و انحطاط دینی منجر شده است. این تفرقه، که از طمع و ریا سرچشمه میگیرد، ضرورت وحدت عقلانی در دین را برجسته میسازد.
|
درنگ: تعدد ادیان، نتیجه منفعتطلبی و خرافات است و وحدت عقلانی را طلب میکند. |
نقد مالیگرایی در ادیان
تأکید ادیان بر مسائل مالی، چون خمس و زکات، در برخی موارد به سوءاستفاده و انحطاط منجر شده است. این مالیگرایی، که گاه با تظاهر و ریا همراه است، دین را از اصالت خود دور کرده و نیازمند اصلاح عقلانی است.
|
درنگ: مالیگرایی در ادیان، به سوءاستفاده و انحطاط منجر شده و نیازمند اصلاح عقلانی است. |
نقد تظاهر در مناسک دینی
مناسک دینی، مانند مراسم شهادتها و میلادها، گاه به دلیل تظاهر و منفعتطلبی، به انحطاط کشیده شدهاند. این تظاهر، که از فقدان فهم و انصاف سرچشمه میگیرد، دین را به سطحینگری و ریا سوق داده و نیازمند پالایش است.
|
درنگ: تظاهر در مناسک دینی، به انحطاط دیانت منجر شده و نیازمند پالایش عقلانی است. |
نقد مادیگرایی در ادیان
مادیگرایی در ادیان، مانند تأکید بر طواف و قربانی، گاه به دلیل فقدان عقلانیت، به گمراهی منجر شده است. این مادیگرایی، که دین را به سطح ماده فرو میکاهد، نیازمند بازگشت به فهم و حکمت نظری است.
|
درنگ: مادیگرایی در ادیان، به گمراهی منجر شده و نیازمند بازگشت به عقلانیت و حکمت نظری است. |
سهولت گمراهی و چالش کمال
قرآن کریم در سوره النصر، آیه يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا (آیه ۲، ترجمه: «فوجفوج در دین خدا داخل میشوند»)، بر سهولت ورود به دین و گمراهی پس از آن اشاره دارد. این سهولت، که از نفس اماره و طمع سرچشمه میگیرد، نشاندهنده دشواری مسیر کمال و ضرورت هوشیاری است.
|
درنگ: سهولت گمراهی، نتیجه نفس اماره و طمع است و دستیابی به کمال نیازمند هوشیاری و تلاش است. |
بخش ششم: نقد مکاتب انسانی و فعالیتهای غیرمتعالی
نقد مکاتب زمینی
مکاتب زمینی، مانند کمونیسم، به دلیل فقدان تضمین الهی، با مشکلات عدیدهای مواجهاند. این مکاتب، هرچند محاسنی دارند، به دلیل نبود پشتوانه عقلانی و الهی، به انحطاط و گمراهی منجر میشوند. نقد دقیق این مکاتب، چونان پالایش گوهری خام، نقاط ضعف آنها را آشکار میسازد.
|
درنگ: مکاتب زمینی، به دلیل فقدان تضمین الهی، به انحطاط منجر میشوند و نیازمند نقد عقلانیاند. |
نقد فعالیتهای غیرمتعالی
فعالیتهایی مانند ورزشهای غیرمتعالی، چون فوتبال بدون هدف والا، به زیان انسانی میانجامند. این فعالیتها، که فاقد جهتگیری متعالیاند، انسان را از مسیر کمال دور میکنند و به انحطاط سوق میدهند.
|
درنگ: فعالیتهای غیرمتعالی، مانند ورزش بدون هدف والا، به زیان انسانی و انحطاط منجر میشوند. |
نقد سادهانگاری در علم و کمال
تصور سهولت در دستیابی به علم و کمال، چونان توهمی فریبنده، نشانه جهل است. علم و کمال، که نیازمند زحمت، استاد حاذق، و زمان طولانیاند، تنها با تلاش مستمر و تربیت صحیح به دست میآیند.
|
درنگ: دستیابی به علم و کمال، بدون زحمت و تربیت صحیح، غیرممکن است و سادهانگاری مانع پیشرفت است. |
بخش هفتم: حکمت نظری و عملی: فهم و انصاف
تمایز حکمت نظری و عملی
حکمت نظری، که به فهم و شناخت حقیقت میپردازد، و حکمت عملی، که در انصاف و عمل شایسته متجلی میشود، دو رکن اساسی سعادتاند. حکمت نظری، چونان چراغی برای شناخت، و حکمت عملی، چونان پلی برای عمل، انسان را به سوی کمال هدایت میکنند.
|
درنگ: حکمت نظری به فهم و حکمت عملی به انصاف وابسته است و هر دو برای سعادت ضروریاند. |
نقد فقدان انصاف در حکمت عملی
فقدان انصاف، حتی با وجود حکمت نظری، به بیدینی و انحطاط میانجامد. انصاف، که در رعایت حقوق دیگران و تقسیم عادلانه تجلی مییابد، شرط لازم برای دینداری و سعادت است.
|
درنگ: فقدان انصاف در حکمت عملی، به بیدینی و انحطاط منجر میشود. |
نقد حکمت نظری بدون عملی
حکمت نظری بدون حکمت عملی، مانند دانش بدون انصاف، به بیدینی میانجامد. دانشمندی که فاقد انصاف است، چونان درختی بیبار، از سعادت محروم میماند.
|
درنگ: حکمت نظری بدون حکمت عملی، به بیدینی منجر میشود و نیازمند پیوند با انصاف است. |
نقد عادتهای دینی بدون فهم
عادتهای دینی بدون فهم، مانند عبادت بدون حکمت نظری، ناکافی و غیرمتعالیاند. این عادات، که از فقدان تأمل سرچشمه میگیرند، دین را به سطحینگری سوق داده و از کمال دور میکنند.
|
درنگ: عادتهای دینی بدون فهم، ناکافیاند و نیازمند پیوند با حکمت نظریاند. |
نقد تقلید در حکمت نظری
حکمت نظری، اگر از طریق سواد، عبادت، یا تفکر تقویت نشود، به تقلید کورکورانه منجر میشود. این تقلید، که از فقدان فهم سرچشمه میگیرد، انسان را از حقیقت دور میسازد.
|
درنگ: حکمت نظری بدون تقویت از طریق سواد، عبادت، و تفکر، به تقلید کورکورانه میانجامد. |
نقد انصاف ناقص
انصاف ناقص، مانند خودبرتربینی در روابط، به بیعدالتی و انحطاط اجتماعی منجر میشود. انصاف، که در رعایت حقوق دیگران تجلی مییابد، شرط لازم برای وحدت و سعادت است.
|
درنگ: انصاف ناقص، به بیعدالتی و انحطاط اجتماعی منجر میشود و نیازمند رعایت کامل حقوق دیگران است. |
نقد مروت بدون انصاف
مروت بدون انصاف و فهم، چونان مدارایی سطحی، به سرهمبندی و انحطاط میانجامد. مروت حقیقی، که در وحدت رویه با دوست و دشمن تجلی مییابد، نیازمند پیوند با فهم و انصاف است.
|
درنگ: مروت بدون انصاف و فهم، به سرهمبندی منجر میشود و نیازمند وحدت رویه است. |
نقد خودارزیابی ناکافی
فقدان خودارزیابی در فهم و انصاف، چونان خلأیی در مسیر کمال، مانع شناخت کاستیها و پیشرفت است. خودارزیابی، که نیازمند تأمل و دقت است، انسان را به سوی سعادت هدایت میکند.
|
درنگ: فقدان خودارزیابی، مانع شناخت کاستیها و دستیابی به کمال است. |
بخش هشتم: نقد رفتارها و روابط غیرعقلانی
نقد رفتار غیرعقلانی با حیوانات
رفتار غیرعقلانی با حیوانات، مانند اولویت دادن به آنها بر انسانها، به انحطاط اخلاقی منجر میشود. این رفتار، که از فقدان تعادل در محبت سرچشمه میگیرد، ضرورت رعایت انصاف و عقلانیت را برجسته میسازد.
|
درنگ: رفتار غیرعقلانی با حیوانات، به انحطاط اخلاقی منجر میشود و نیازمند تعادل در محبت است. |
نقد سوءاستفاده از محبت
سوءاستفاده از محبت، مانند رفتار غیرمنطقی با حیوانات یا انسانها، به انحطاط اخلاقی میانجامد. محبت، که گوهری الهی است، باید با عقلانیت و انصاف همراه شود تا به کمال منجر گردد.
|
درنگ: سوءاستفاده از محبت، به انحطاط اخلاقی منجر میشود و نیازمند رفتار عقلانی است. |
نقد روابط غیرعقلانی
روابط غیرعقلانی، مانند دشمنی پس از رفاقت، به انحطاط اجتماعی منجر میشوند. این روابط، که از فقدان فهم و انصاف سرچشمه میگیرند، ضرورت رفتار عقلانی و مروت را برجسته میسازند.
|
درنگ: روابط غیرعقلانی، به انحطاط اجتماعی منجر میشوند و نیازمند رفتار عقلانی و مروتاند. |
نقد مادیگرایی در روابط
مادیگرایی در روابط، مانند سوءاستفاده از اموال دیگران، به انحطاط اخلاقی میانجامد. انصاف در روابط، که در رعایت حقوق دیگران تجلی مییابد، شرط لازم برای سعادت و وحدت اجتماعی است.
|
درنگ: مادیگرایی در روابط، به انحطاط اخلاقی منجر میشود و نیازمند رعایت انصاف است. |
نقد کینه و دشمنی
کینه و دشمنی، حتی با مخالفان، مانع مروت و سعادت است. مروت، که در وحدت رویه با دوست و دشمن تجلی مییابد، انسان را از کینه و انحطاط رهایی میبخشد.
|
درنگ: کینه و دشمنی، مانع مروت و سعادتاند و نیازمند وحدت رویه با همه انسانها است. |
بخش نهم: ارزشگذاری و اصلاح علم دینی
برتری مداد علما بر خون شهدا
روایت «مداد العلماء أفضل من دماء الشهداء» (ترجمه: مداد علما از خون شهدا برتر است) بر ماندگاری علم در برابر فناپذیری خون تأکید دارد. این برتری، که در تأثیر پایدار علم ریشه دارد، نیازمند اندازهگیری دقیق و عقلانی است.
|
درنگ: مداد علما، به دلیل ماندگاری، بر خون شهدا برتری دارد، اما نیازمند اندازهگیری دقیق است. |
نقد ارزشگذاری غیرمنطقی
ارزشگذاری غیرمنطقی، مانند اولویت دادن به حیوانات بر انسانها، به انحطاط اخلاقی میانجامد. این ارزشگذاری، که از فقدان عقلانیت سرچشمه میگیرد، ضرورت اولویتبندی عقلانی را برجسته میسازد.
|
درنگ: ارزشگذاری غیرمنطقی، به انحطاط اخلاقی منجر میشود و نیازمند اولویتبندی عقلانی است. |
نقد خرافات در علم دینی
خرافات در علم دینی، مانند برتری دادن به اعمال ساده بر علم، به انحطاط دیانت منجر شده است. این خرافات، که از فقدان فهم و اندازهگیری دقیق سرچشمه میگیرند، نیازمند پالایش عقلانیاند.
|
درنگ: خرافات در علم دینی، به انحطاط منجر شده و نیازمند پالایش عقلانی است. |
نقد خشونت در علم دینی
خشونت در علم دینی، مانند برخورد غیرعقلانی با مخالفان، به انحطاط و آلودگی منجر میشود. این خشونت، که از فقدان انصاف و مروت سرچشمه میگیرد، ضرورت رفتار عقلانی و مرحمتی را برجسته میسازد.
|
درنگ: خشونت در علم دینی، به انحطاط منجر میشود و نیازمند رفتار عقلانی و مرحمتی است. |
جمعبندی
حکمت نظری و عملی، چونان دو ستون استوار، بنای معرفت و سعادت انسانی را برپا میدارند. عقل، بهعنوان هبه الهی، و علم، بهعنوان کلفهای اقتضایی، در کنار نفس با مراتب چهارگانهاش، مسیر کمال را ترسیم میکنند. قرآن کریم، با آیات سوره العصر، بر زیانبار بودن وضعیت پیشفرض انسان و استثنای ایمان، عمل صالح، و توصیه به حق و صبر تأکید دارد. دین الهی، هرچند مرحمتی از جانب خداوند است، به دلیل خرافات و منفعتطلبی نیازمند پالایش عقلانی است. فهم و انصاف، بهعنوان دو رکن اصلی حکمت، انسان را از انحطاط و گمراهی نجات داده و به سوی سعادت هدایت میکنند. این درسگفتار، چونان گنجینهای گرانبها، طالبان علم را به تأمل در مبادی حکمت و اصلاح موانع کمال دعوت میکند.
|
با نظارت صادق خادمی |