متن درس
مبادی علوم اسلامی: منطق و اصول بهمثابه خطکشهای فقه و اجتهاد
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه پنجاه)
مقدمه: دروازههای معرفت در علوم اسلامی
علوم اسلامی، چونان بنایی رفیع، بر پایههای استوار منطق و اصول استوار است. این دو، بهمثابه خطکشهایی دقیق، مسیر اجتهاد و فهم دینی را هموار میسازند. استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار پنجاهم خویش، با نگاهی عمیق و روشمند، به تبیین نقش محوری منطق بهعنوان زیرساخت علوم انسانی و دینی و اصول بهعنوان بنیان فقه پرداختهاند. این درسگفتار، با تأکید بر ضرورت نظم، استمرار، و روششناسی علمی، چارچوبی نظاممند برای اجتهاد ارائه میدهد که از سطحینگری و عامفکری بهدور است. در این نوشتار، محتوای این درسگفتار با تمامی جزئیات و نکات کلیدی، در قالبی علمی، منسجم، و با زبانی فصیح و متین بازنویسی شده است تا چون مشعلی فروزان، راهنمای طالبان علم و معرفت در مسیر فهم عمیق علوم دینی باشد.
بخش نخست: مبادی علوم اسلامی و ضرورت نظم در مطالعه
نظم و استمرار در طلب علم
نظم و استمرار در مطالعه، چونان کلیدی زرین، دروازههای معرفت را به روی طالبان علم میگشاید. فقدان نظم، مانند سایهای سنگین، مانع پیشرفت علمی شده و ذهن را در پراکندگی و سطحینگری گرفتار میسازد. طلاب علوم دینی، برای دستیابی به فهم عمیق، نیازمند حضور مستمر و برنامهریزی دقیق در مسیر آموزشاند. این انضباط، چونان جریانی زلال، ذهن را از آلودگیهای پراکندگی پاک کرده و به سوی قلههای دانش رهنمون میشود.
|
درنگ: نظم و استمرار در مطالعه، شرط لازم برای رشد علمی و پرهیز از پراکندگی و سطحینگری است. |
بخش دوم: منطق و اصول، خطکشهای علوم دینی
منطق: خطکش علوم انسانی و دینی
منطق، چونان خطکشی دقیق، زیرساخت علوم انسانی و دینی را تشکیل میدهد. این علم، که قواعد استدلال و تفکر صحیح را سامان میبخشد، بنیان اجتهاد علمی را استوار میسازد. بدون منطق، علوم دینی به ورطه سطحینگری و عامفکری فرو میغلتد و از استحکام علمی محروم میماند. منطق، بهمثابه نوری که مسیر حقیقت را روشن میکند، راهنمای عالمان در تبیین و تحلیل مسائل دینی است.
|
درنگ: منطق، خطکش علوم انسانی و دینی است و بدون آن، اجتهاد علمی به سطحینگری گرفتار میشود. |
اصول: خطکش فقه
اصول فقه، چونان پایهای استوار، زیرساخت فقه را تشکیل میدهد. بدون تسلط بر اصول، فقه به علمی عامفکرانه و فاقد استحکام تبدیل میشود. عالمانی که اصول قوی دارند، فقهی محکم و حسابمند ارائه میدهند، در حالی که ضعف در اصول، فقه را به سطحینگری و سستی سوق میدهد. اصول، چونان نقشهای دقیق، مسیر اجتهاد را مشخص کرده و از انحراف در فهم احکام جلوگیری میکند.
|
درنگ: اصول فقه، خطکش فقه است و ضعف در آن، فقه را به سطحینگری و عامفکری میکشاند. |
پیوند منطق و اصول در فقه
منطق و اصول، چونان دو بال پرواز، فقه را به سوی قلههای استحکام و دقت علمی رهنمون میسازند. عالمی که منطق قوی دارد، اصولش نیز نیرومند است، زیرا منطق بخش اعتباریات اصول را تشکیل میدهد. فقهای با اصول قوی، به دلیل تسلط بر منطق، فقهی علمی و حسابمند ارائه میدهند، در حالی که ضعف در منطق، اصول و فقه را به سستی و عامفکری میکشاند. این پیوند، چونان رشتهای محکم، اجتهاد را از پراکندگی و نقصان حفظ میکند.
|
درنگ: منطق و اصول، دو رکن اجتهاد علمیاند و ضعف در منطق، به سستی اصول و فقه میانجامد. |
بخش سوم: زبان علمی در برابر زبان محاورهای
تمایز زبان علمی و محاورهای
زبان علمی، که مبتنی بر منطق است، از زبان محاورهای، که زبان عامه مردم است، متمایز است. زبان محاورهای، هرچند برای ارتباطات روزمره کافی است، برای فهم و تبیین علوم دینی ناکارآمد است. زبان علمی، چونان ابزاری دقیق، امکان تحلیل و استدلال عمیق را فراهم میآورد و از سطحینگری در علوم دینی جلوگیری میکند. این تمایز، چونان خطی روشن میان روز و شب، ضرورت استفاده از زبان علمی در اجتهاد را نشان میدهد.
|
درنگ: زبان علمی، مبتنی بر منطق، از زبان محاورهای متمایز است و برای اجتهاد دینی ضروری است. |
اشاره قرآنی به زبان علمی
قرآن کریم در آیه لَا يَفْقَهُونَ حَدِيثًا (سوره النساء، آیه ۷۸، ترجمه: «آنان سخن را نمیفهمند»)، به ناتوانی برخی اعراب در فهم زبان علمی اشاره دارد. هرچند اعراب زبان مادری خود را میدانستند، اما فقدان فهم زبان علمی مانع از درک عمیق معارف قرآنی شد. این آیه، چونان آینهای روشن، ضرورت تسلط بر زبان علمی را برای فهم دین آشکار میسازد.
|
درنگ: قرآن کریم بر ضرورت فهم زبان علمی برای درک معارف دینی تأکید دارد. |
مقایسه زبان علمی در علوم تجربی و انسانی
در علوم تجربی، ریاضیات بهمثابه زبان علمی عمل میکند، در حالی که در علوم انسانی و دینی، منطق این نقش را ایفا مینماید. ریاضیات، با فرمولهای دقیق خود، ابزار تحلیل علوم تجربی است، اما منطق، با قضایای استدلالی، زیرساخت علوم دینی را تشکیل میدهد. این تمایز، چونان دو مسیر متمایز در یک باغ، نشاندهنده تفاوت روششناختی علوم تجربی و انسانی است.
|
درنگ: منطق، زبان علمی علوم انسانی و دینی است، در حالی که ریاضیات زبان علمی علوم تجربی است. |
تفاوت منطق و ریاضیات
منطق، با تکیه بر قضایا، از ریاضیات، که بر فرمولها استوار است، متمایز است. منطق، چونان جریانی زلال، استدلال را در علوم دینی هدایت میکند، در حالی که ریاضیات، با فرمولهای دقیق، علوم تجربی را سامان میدهد. این تفاوت، مانند تمایز میان شعر و نثر، ضرورت شناخت ابزارهای علمی در هر حوزه را آشکار میسازد.
|
درنگ: منطق، مبتنی بر قضایا، از ریاضیات، مبتنی بر فرمولها، متمایز است و هر یک ابزار خاص خود را دارند. |
بخش چهارم: نقد اخبارگرایی و سطحینگری در علم دینی
اخبارگرایی و نفی منطق
برخی جریانهای فکری، با نفی منطق و برچسب گمراهی به آن، به سطحینگری در علم دینی دامن زدهاند. این جریانها، منطق را بیگانه پنداشته و از پذیرش آن سر باز زدهاند، که نتیجهاش افتادن فقه به دست ظاهریون و سطحیگرایان بوده است. این رویکرد، چونان سدی در برابر جریان زلال معرفت، مانع رشد علمی فقه شده است.
|
درنگ: نفی منطق توسط برخی جریانها، به سطحینگری و انحطاط در علم دینی منجر شده است. |
سطحینگری در علم دینی متأخر
در دورههای متأخر، علم دینی به دلیل عدم تمرکز بر منطق و اصول، به سطحینگری گرفتار شده است. فقدان مطالعه عمیق و تمرکز بر مسائل اجتماعی و سیاسی، علم دینی را از مسیر اصلی خود منحرف کرده است. این انحراف، چونان گمشدن در کوچههای تاریک، ضرورت بازگشت به روشهای علمی را برجسته میسازد.
|
درنگ: سطحینگری در علم دینی متأخر، نتیجه غفلت از منطق و اصول است و نیازمند اصلاح است. |
نقد تدریس سطحی
برخی عالمان، با مطالعهای سطحی و بدون عمق، به تدریس علوم دینی پرداختهاند. این روش، که گاه با تکیه بر مطالعه گذرا در مسیر انجام میشد، فاقد استحکام علمی بوده و به ترویج سطحینگری منجر شده است. این رویکرد، مانند بنایی بدون پی، سست و ناپایدار است.
|
درنگ: تدریس سطحی و بدون عمق، به ترویج سطحینگری در علم دینی منجر شده و نیازمند اصلاح است. |
بخش پنجم: متون برجسته فقه و اصول
مکاسب و لمعه: متون علمی فقه
کتابهای «مکاسب» اثر شیخ انصاری و «لمعه» اثر شهید ثانی، به دلیل ساختار علمی و استحکام محتوایی، از متون برجسته فقهیاند. این آثار، که نیازمند فهم عمیق و مطالعه دقیقاند، چونان گوهرهایی درخشان، پایههای فقه علمی را تقویت کردهاند. مطالعه این متون، مانند سفر در مسیری دشوار اما پرثمر، نیازمند تلاش و پشتکار است.
|
درنگ: مکاسب و لمعه، به دلیل ساختار علمی، از متون برجسته فقهیاند و نیازمند مطالعه عمیقاند. |
معالم و شرح شیخ محمدحسین
کتاب «معالم» و شرح شیخ محمدحسین بر آن، به دلیل پیچیدگی و عمق علمی، از آثار برجسته اصول فقه است. شرح شیخ محمدحسین، که از خود معالم نیز قویتر است، چونان درختی پربار، معرفت اصول را گسترش داده و مطالعه آن نیازمند تلاش شبانهروزی است. این اثر، مانند نقشهای دقیق، مسیر اجتهاد را روشن میسازد.
|
درنگ: شرح شیخ محمدحسین بر معالم، به دلیل عمق علمی، از خود معالم قویتر است و مطالعه آن نیازمند تلاش است. |
قوانین میرزای قمی
کتاب «قوانین» اثر میرزای قمی، که از معالم الهام گرفته، اثری قطور و علمی است که در حوزهها کمیاب است. این کتاب، چونان گنجینهای گرانبها، با ساختار علمی خود، اصول فقه را تقویت کرده و مطالعه آن نیازمند تلاش و دسترسی به نسخههای معتبر است.
|
درنگ: قوانین میرزای قمی، اثری علمی و کمیاب است که اصول فقه را تقویت میکند. |
جامع عباسی شیخ بهایی
«جامع عباسی» اثر شیخ بهایی، هرچند به زبان فارسی نگاشته شده، اما به دلیل ساختار علمی، از متون برجسته فقهی است. این اثر، چونان پلی میان زبان عامه و علم دینی، فقه را برای مخاطبان گستردهتر قابل فهم ساخته و از استحکام علمی برخوردار است.
|
درنگ: جامع عباسی، با زبان فارسی و ساختار علمی، فقه را برای مخاطبان گستردهتر قابل فهم ساخته است. |
رسائل شیخ انصاری
«رسائل» شیخ انصاری، که از «قوانین» الهام گرفته، کتابی علمی و محکم است که بهعنوان معجزهای در اصول فقه شناخته میشود. این اثر، چونان قلهای رفیع، نیازمند تسلط و فهم عمیق است و نقش بسزایی در تقویت اصول فقه ایفا کرده است.
|
درنگ: رسائل شیخ انصاری، اثری علمی و محکم، پایههای اصول فقه را تقویت کرده است. |
کفایه آخوند خراسانی
«کفایه» اثر آخوند خراسانی، کتابی علمی و سنگین است که تسلط بر آن نشاندهنده اجتهاد است. این اثر، که با تلفیق فلسفه و اصول فهم عمیقتری ایجاد میکند، چونان دریایی ژرف، نیازمند غواصی در اعماق معرفت است. تدریس دقیق آن، به تقویت علمی طلاب منجر شده است.
|
درنگ: کفایه، با ساختار علمی و تلفیق فلسفه، فهم عمیق اصول را تقویت میکند. |
خمسه اصول
خمسه اصول، شامل آثار شیخ انصاری، آخوند خراسانی، آقاضیاء، نائینی، و کمپانی، پایههای اصول فقه شیعه را تشکیل میدهند. این متون، چونان ستونهای استوار، علم اصول را تقویت کرده و از دیگر مکاتب فقهی متمایزند. مطالعه این آثار، مانند سفر در مسیری دشوار اما پرثمر، نیازمند تلاش و دقت است.
|
درنگ: خمسه اصول، پایههای استوار اصول فقه شیعهاند و از دیگر مکاتب متمایزند. |
بخش ششم: چالشهای علم دینی در دورههای متأخر
توقف رشد علم اصول
پس از خمسه اصول، رشد علمی اصول متوقف شد و درسهای خارج به تکرار مطالب پیشین محدود گردید. این توقف، چونان خاموشی مشعلی در تاریکی، علم دینی را از نوآوری محروم کرد و ضرورت بازسازی روششناختی را برجسته ساخت.
|
درنگ: توقف رشد علم اصول، علم دینی را از نوآوری محروم کرده و نیازمند بازسازی است. |
نقد شروح متأخر
شروح متأخر اصول، به دلیل فقدان عمق علمی، نتوانستند به استحکام آثار پیشین دست یابند. این شروح، مانند شاخههایی ضعیف، از باروری لازم برخوردار نبودند و علم دینی را از پیشرفت باز داشتند.
|
درنگ: شروح متأخر اصول، به دلیل فقدان عمق علمی، از پیشرفت علم دینی جلوگیری کردهاند. |
تأثیر عوامل اجتماعی بر علم دینی
علم دینی در سه مقطع تاریخی، به دلیل فقر، گرایش به فعالیتهای سیاسی، و وابستگی به منابع مالی، از مسیر علمی خود منحرف شد. فقر، چونان باری سنگین، طلاب را به سوی فعالیتهای غیرعلمی سوق داد؛ گرایش به سیاست، مطالعه را به حاشیه راند؛ و وابستگی به پول، علم را به حاشیه کشاند. این عوامل، مانند طوفانی سهمگین، بنیانهای علم دینی را متزلزل ساختند.
|
درنگ: فقر، سیاست، و وابستگی به پول، علم دینی را از مسیر علمی خود منحرف کردهاند. |
نقد روضهخوانی بهجای مطالعه
گرایش برخی طلاب به روضهخوانی بهجای مطالعه علمی، مانند گمشدن در مسیری فرعی، علم دینی را از رشد باز داشت. این فعالیتها، هرچند ارزشمند، جایگزین مطالعه عمیق و اجتهاد علمی نمیشوند و ضرورت اولویتبندی علم را برجسته میسازند.
|
درنگ: روضهخوانی بهجای مطالعه، علم دینی را از رشد باز داشته و نیازمند اولویتبندی علم است. |
تأثیر فعالیتهای سیاسی بر علم دینی
گرایش به فعالیتهای سیاسی در دورههای متأخر، طلاب را از مطالعه علمی به سوی فعالیتهای غیرعلمی سوق داد. این گرایش، مانند جریانی که رود را از مسیر خود منحرف میکند، علم دینی را از عمق و استحکام محروم ساخت.
|
درنگ: گرایش به فعالیتهای سیاسی، علم دینی را از مطالعه و رشد علمی محروم کرده است. |
نقد رسالهنویسی سطحی
نگارش رسالههای فقهی در زمان کوتاه و بدون عمق علمی، مانند بنایی بدون پی، فاقد استحکام است. این رسالهها، که گاه بهسرعت و بدون تأمل نوشته شدند، نتوانستند نیازهای علمی جامعه را برآورده سازند.
|
درنگ: رسالهنویسی سطحی، فاقد استحکام علمی است و نیازمند تأمل و عمق است. |
نقد وابستگی به غیرعالمان
وابستگی برخی عالمان در دوره پیری به دیگران، مانند سایهای که نور را کمرنگ میکند، مانع تدریس علمی شد. این وابستگی، علم دینی را از پویایی محروم ساخت و ضرورت استقلال علمی را برجسته کرد.
|
درنگ: وابستگی به غیرعالمان، علم دینی را از پویایی محروم کرده و نیازمند استقلال علمی است. |
نقد کسبوکار بهجای علم
گرایش برخی عالمان به کسبوکار و دوری از تدریس علمی، مانند ترک باغی پرثمر، علم دینی را از رشد باز داشت. این گرایش، ضرورت بازگشت به مطالعه و اجتهاد علمی را نشان میدهد.
|
درنگ: گرایش به کسبوکار، علم دینی را از رشد باز داشته و نیازمند بازگشت به مطالعه علمی است. |
بخش هفتم: اجتهاد و ارکان آن
سه رکن اجتهاد
اجتهاد، چونان بنایی استوار، بر سه رکن موضوعشناسی، حکمشناسی، و ملاکشناسی استوار است. موضوعشناسی، شناسایی دقیق مسائل روز است؛ حکمشناسی، استخراج احکام از منابع معتبر؛ و ملاکشناسی، تبیین دلایل و حکمتهای احکام. این سه، مانند سه ستون، اجتهاد را از سستی و نقصان حفظ میکنند.
|
درنگ: اجتهاد، بر سه رکن موضوعشناسی، حکمشناسی، و ملاکشناسی استوار است. |
نقد فقدان ملاکشناسی
فقدان ملاکشناسی در علم دینی، مانند فقدان نقشه در بنای یک عمارت، به ناتوانی در پاسخ به مسائل مدرن منجر شده است. بدون تبیین دلایل و حکمتهای احکام، فقه از پویایی و کارآمدی باز میماند.
|
درنگ: فقدان ملاکشناسی، علم دینی را از پاسخ به مسائل مدرن محروم کرده و نیازمند اصلاح است. |
مثال نجاست در فقه
احکام نجاست، مانند نجاست خون و شراب، بدون ملاکشناسی دقیق فهمیده نمیشوند. نجاست، مفهومی است که فراتر از کثیفی ظاهری است و نیازمند تبیین عقلانی و علمی است. این فقدان، مانند تاریکی در مسیر معرفت، فهم احکام را دشوار ساخته است.
|
درنگ: احکام نجاست، بدون ملاکشناسی، فهم عمیقی نمییابند و نیازمند تبیین علمیاند. |
نقد احکام حجاب
احکام حجاب، بدون تبیین ملاکها و حکمتها، بهدرستی فهمیده نشدهاند. این احکام، که نیازمند تحلیل عقلانی و تطبیقیاند، بدون ملاکشناسی به سطحینگری گرفتار میشوند. این نقص، مانند گمشدن در مسیری بینقشه، ضرورت بازنگری علمی را نشان میدهد.
|
درنگ: احکام حجاب، بدون ملاکشناسی، به سطحینگری گرفتار شده و نیازمند تحلیل عقلانیاند. |
مثال جوامع بدون پوشش
وجود جوامعی بدون پوشش در جهان، که بدون مشکلات ادعایی به حیات خود ادامه میدهند، نشاندهنده ضرورت ملاکشناسی در احکام است. این جوامع، مانند آینهای که حقیقت را بازتاب میدهد، نیاز به تحلیل تطبیقی و عقلانی احکام را برجسته میسازند.
|
درنگ: جوامع بدون پوشش، ضرورت ملاکشناسی در احکام را نشان داده و تحلیل تطبیقی را طلب میکنند. |
مثال حرمت گوشت خوک
حرمت گوشت خوک، مانند دیگر احکام، نیازمند ملاکشناسی است. برای نمونه، تأثیر این گوشت بر سلامت، مانند افزایش وزن، میتواند یکی از ملاکهای حرمت باشد. این تبیین، مانند کلیدی که قفلی را میگشاید، فهم احکام را عمیقتر میسازد.
|
درنگ: حرمت گوشت خوک، نیازمند ملاکشناسی، مانند تأثیر بر سلامت، است. |
بخش هشتم: تلاش و استاد در طلب علم
نیاز به تلاش شبانهروزی
طلب علم، چونان کاشتن بذری در خاک، نیازمند تلاش شبانهروزی، استعداد، و استاد حاذق است. بدون این عوامل، علم دینی به بار نمینشیند و از رشد باز میماند. این تلاش، مانند غواصی در اعماق دریا، گوهر معرفت را به دست میآورد.
|
درنگ: طلب علم، نیازمند تلاش شبانهروزی، استعداد، و استاد حاذق است. |
نقد تقلید بدون استدلال
تقلید بدون استدلال علمی، مانند راهرفتن در تاریکی، به تضعیف علم دینی منجر شده است. این رویکرد، که از فقدان فهم عمیق سرچشمه میگیرد، ضرورت اجتهاد مبتنی بر استدلال را برجسته میسازد.
|
درنگ: تقلید بدون استدلال، علم دینی را تضعیف کرده و نیازمند اجتهاد مبتنی بر استدلال است. |
توصیه به تقلید آزاد
طلاب باید آزادانه از عالمان مختلف تقلید کنند و به یک عالم محدود نشوند. این آزادی، مانند نسیمی که باغ را تازه میکند، اجتهاد را از تنگنظری و محدودیت رهایی میبخشد.
|
درنگ: تقلید آزاد از عالمان مختلف، اجتهاد را از محدودیت رهایی میبخشد. |
نقد مؤسسات غیرعلمی
مؤسسات کنونی، که به گردآوری کتب بدون تولید علمی تمرکز دارند، مانند باغی بدون میوه، ناکارآمدند. این مؤسسات، ضرورت تولید علم و نوآوری در روششناسی دینی را برجسته میسازند.
|
درنگ: مؤسسات غیرعلمی، فاقد تولید علماند و نیازمند نوآوری در روششناسی دینیاند. |
بخش نهم: نمونههای تدریس و اجتهاد
تدریس کمپانی در فیضیه
تدریس قوی کتاب «کمپانی» توسط یکی از عالمان در فیضیه، مانند مشعلی فروزان، علم اصول را روشن ساخت. این تدریس، که با قوت و استحکام انجام میشد، نمونهای از آموزش علمی در حوزه است.
|
درنگ: تدریس قوی کمپانی، نمونهای از آموزش علمی اصول در حوزه است. |
نقد ضعف جسمانی در تدریس
ضعف جسمانی برخی عالمان در دوران پیری، مانند سایهای بر نور علم، مانع تدریس مؤثر شد. این محدودیت، ضرورت حفظ توان علمی در شرایط مختلف را نشان میدهد.
|
درنگ: ضعف جسمانی، مانع تدریس مؤثر شده و ضرورت حفظ توان علمی را نشان میدهد. |
شعر در توصیف عالمان صالح
شعر «در مسلخ عشق جز نیکو را نمیکشند»، بر ارزش عالمان صالح تأکید دارد. این شعر، مانند گوهری درخشان، شأن عالمان متعهد به حقیقت را نشان میدهد.
|
درنگ: شعر «در مسلخ عشق جز نیکو را نمیکشند»، شأن عالمان صالح را برجسته میسازد. |
مثال اجتهاد در مکاسب
تأیید اجتهاد یک شاگرد به دلیل فهم عمیق «مکاسب»، مانند گواهی بر توان علمی، نشاندهنده اهمیت تسلط بر متون فقهی است. این نمونه، ضرورت فهم دقیق متون را در اجتهاد آشکار میسازد.
|
درنگ: فهم عمیق مکاسب، نشاندهنده توان اجتهاد و اهمیت تسلط بر متون فقهی است. |
نقد سخن گفتن هوائی
سخن گفتن بدون استدلال، مانند پرندهای بیبال، فاقد ارزش علمی است. سخن زمینی، که مبتنی بر متون و استدلال است، مانند نقشهای مهندسیشده، علم دینی را استوار میسازد.
|
درنگ: سخن گفتن بدون استدلال، فاقد ارزش علمی است و سخن زمینی، مبتنی بر متون، علم را استوار میکند. |
تدریس خصوصی کفایه
تدریس خصوصی «کفایه» با تمرکز بر یک خط در روز، مانند کاشتن بذری با دقت، به تقویت علمی طلاب منجر شد. این روش، نشاندهنده اهمیت آموزش دقیق و عمیق در علم دینی است.
|
درنگ: تدریس خصوصی کفایه با دقت، به تقویت علمی طلاب منجر شده و اهمیت آموزش عمیق را نشان میدهد. |
جمعبندی
درسگفتار پنجاهم استاد فرزانه قدسسره، چونان گنجینهای گرانبها، مبادی علوم اسلامی را با تأکید بر نقش محوری منطق و اصول تبیین میکند. منطق، بهمثابه خطکش علوم انسانی و دینی، و اصول، بهعنوان پایه فقه، اجتهاد را از سطحینگری و عامفکری رهایی میبخشند. متون برجستهای مانند مکاسب، لمعه، معالم، قوانین، و کفایه، با ساختار علمی خود، پایههای اجتهاد را استوار ساختهاند. نقد اخبارگرایی، سطحینگری، و فقدان ملاکشناسی، ضرورت بازسازی روششناختی علم دینی را نشان میدهد. اجتهاد، با سه رکن موضوعشناسی، حکمشناسی، و ملاکشناسی، مسیر فهم عمیق احکام را هموار میسازد. این درسگفتار، طالبان علم را به تلاش شبانهروزی، تسلط بر متون، و اجتهاد علمی دعوت میکند تا چون ستارگانی در آسمان معرفت، راه سعادت را روشن سازند.
|
با نظارت صادق خادمی |