در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 52

متن درس

عرفان عام و خاص: تأملات فلسفی در معرفت انسانی و الهی

عرفان عام و خاص: تأملات فلسفی در معرفت انسانی و الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه پنجاه و دوم)

دیباچه

عرفان، چونان دریایی ژرف، گستره‌ای از معرفت انسانی و الهی را در بر می‌گیرد که در دو ساحت عام و خاص، راه به سوی حقیقت می‌گشاید. درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، در جلسه پنجاه و دوم، با نگاهی عمیق به ساختار علوم حوزوی و جایگاه عرفان در میان آن‌ها، چارچوبی نظام‌مند برای فهم رابطه میان معرفت، حقیقت، و حکمت الهی ارائه می‌دهد. این نوشتار، با تکیه بر محتوای اصلی و تحلیل‌های روش‌شناختی، مفاهیم عرفان عام و خاص را با زبانی متین و علمی کاوش می‌کند. با بهره‌گیری از تمثیلات ادبی و اشارات فلسفی، تلاش شده تا این مفاهیم پیچیده به گونه‌ای روشن و منسجم تبیین شوند، در حالی که روح علمی و آکادمیک متن حفظ گردد. هدف، ارائه دیدگاهی جامع است که هم برای پژوهشگران علوم دینی و هم برای جویندگان معرفت، راهگشا باشد.

بخش نخست: ساختار علوم حوزوی و جایگاه عرفان

نظام علوم حوزوی

علوم حوزوی، چونان درختی تناور، شاخه‌هایی چون ادبیات، منطق، اصول، فقه، کلام، فلسفه، و عرفان را در بر می‌گیرد. این علوم، از گذشته‌های دور تا امروز، بنیان آموزش‌های دینی را تشکیل داده‌اند و چارچوبی نظام‌مند برای اجتهاد علمی فراهم آورده‌اند. این ساختار، با جامعیت خود، راه را برای فهم عمیق‌تر حکمت الهی هموار می‌سازد و هر شاخه، به مثابه جویباری، به دریای معرفت الهی می‌پیوندد.

درنگ: علوم حوزوی، شامل ادبیات، منطق، اصول، فقه، کلام، فلسفه، و عرفان، چارچوبی نظام‌مند برای اجتهاد علمی فراهم می‌آورند.

محدودیت متون عرفانی در حوزه‌ها

عرفان در حوزه‌های علمیه، چونان گوهری در صدف، به چند متن محدود محصور شده و از گستردگی عرفان جهانی بی‌بهره مانده است. این محدودیت، که ریشه در تمرکز بر متون خاص دارد، ضرورت بازنگری در آموزش عرفان را در علم دینی آشکار می‌سازد. گسترش این متون، می‌تواند افق‌های جدیدی را در فهم معرفت عرفانی بگشاید.

آزادی عرفان

عرفان، چونان پرنده‌ای آزاد، به هیچ مکتب یا مذهبی مقید نیست. این علم، فراتر از محدودیت‌های شیعه و سنی، یا حتی دین و لادینی، به سوی معرفتی بی‌کران بال می‌گشاید. این آزادی، با ماهیت فراگیر عرفان در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد و بر ضرورت نگرشی باز در علم دینی تأکید می‌ورزد.

درنگ: عرفان، علمی آزاد است که به هیچ دین یا مکتبی مقید نیست و بر معرفتی فراگیر متمرکز است.

جمع‌بندی بخش نخست

علوم حوزوی، با ساختار نظام‌مند خود، بستری برای فهم حکمت الهی فراهم می‌آورند، اما عرفان در این میان، به دلیل محدودیت متون، نیازمند بازنگری است. آزادی عرفان، به مثابه روحی جاری، آن را از قید و بندهای مذهبی و مکتبی رها می‌سازد و به سوی معرفتی فراگیر هدایت می‌کند. این دیدگاه، راه را برای پژوهش‌های عمیق‌تر در علم دینی هموار می‌سازد.

بخش دوم: عرفان خاص و عام

تقسیم عرفان به نظری و عملی

عرفان، چونان دو بال پرواز، به نظری و عملی تقسیم می‌شود. عرفان نظری، به ادراکات و شهود باطنی وابسته است، در حالی که عرفان عملی، به قدرت، سیر، و حرکت در مسیر کمال معطوف است. این تمایز، با روش‌شناسی عرفان در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد و نشان‌دهنده دو ساحت مکمل در این علم است.

عرفان خاص: محدود به ادیان و مذاهب

عرفان خاص، چونان جویباری که در بستر ادیان جاری است، به یهودیت، مسیحیت، و اسلام، و در میان آن‌ها به شیعه و سنی محدود می‌شود. این نوع عرفان، با مبدأ الهی، به معرفت خدا می‌پردازد و در چارچوب دینی تعریف می‌شود. برای نمونه، قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید:

لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ

(سوره زمر، آیه ۳): «تا ما را به خدا نزدیک‌تر کنند». این آیه، به باور بت‌پرستان اشاره دارد که بت‌ها را واسطه‌ای برای تقرب به خداوند می‌دانند، و نشان‌دهنده مبدأ الهی در عرفان خاص است.

درنگ: عرفان خاص، با مبدأ الهی، به معرفت خدا در چارچوب ادیان و مذاهب محدود است.

عرفان عام: فراتر از دین و مذهب

عرفان عام، چونان آسمانی بی‌کران، فراتر از دین، مذهب، و حتی خدا، بر معرفت انسانی متمرکز است. این نوع عرفان، در فرهنگ‌های گوناگون چون چین، هند، و اروپا، با تنوعی شگفت‌انگیز ظهور می‌یابد. برای مثال، در برخی جوامع غربی، افرادی بدون پوشش دینی، به عنوان پیشوایان عرفانی، با آزادی کامل به ترویج معرفت می‌پردازند. این عرفان، به جای مبدأ الهی، بر انسان و آگاهی او تمرکز دارد.

عرفان عام در مکاتب ماتریالیستی

حتی در مکاتب ماتریالیستی، مانند کمونیسم، که منکر مبدأ و معاد هستند، عرفان‌هایی با مبدأ انسانی وجود دارند. این عرفان‌ها، چونان جویبارهایی در بیابان، از آگاهی انسانی سرچشمه می‌گیرند و نشان‌دهنده گستردگی مفهوم عرفان در جهان‌اند.

نمونه‌های عرفان عام در فرهنگ‌ها

در برخی فرهنگ‌ها، آیین‌هایی چون طواف آلت یا شست‌وشو در آب به عنوان بخشی از عرفان عام دیده می‌شود. برای نمونه، در هند، آیین‌هایی وجود دارند که در آن‌ها افراد با انجام مناسک خاص، به تبرّک و معرفت می‌رسند. این آیین‌ها، که گاه با استنکار مواجه می‌شوند، نشان‌دهنده تنوع فرهنگی در عرفان عام‌اند و بر ضرورت مطالعات تطبیقی در علم دینی تأکید دارند.

نقد مفهوم حجاب در عرفان عام

در عرفان عام، برخی مفاهیم دینی مانند حجاب، ضرورتی ندارند. برای مثال، در جوامع غربی، افرادی با سر باز به عنوان پیشوایان عرفانی شناخته می‌شوند و حتی مو را جزو حجاب نمی‌دانند. این دیدگاه، با روش‌شناسی فقهی در علم دینی پیوند دارد و ضرورت بازنگری در احکام را نشان می‌دهد.

تمایز معرفت و حقیقت

معرفت، چونان آینه‌ای در درون انسان، به نفس او بازمی‌گردد، اما حقیقت، چونان خورشیدی در برون، خارج از انسان است. عرفان عام، بر معرفت انسانی متمرکز است، در حالی که عرفان خاص، به دنبال حقیقت الهی است. این تمایز، با روش‌شناسی عرفان در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد.

درنگ: عرفان عام بر معرفت انسانی و عرفان خاص بر حقیقت الهی متمرکز است.

نقد شریعت، طریقت، حقیقت

مفاهیم شریعت، طریقت، و حقیقت، در عرفان خاص و به‌ویژه در میان دراویش مطرح است، اما ظاهریون تنها به شریعت بسنده می‌کنند و حقیقت را انکار می‌ورزند. این دیدگاه، با تفاوت‌های روش‌شناختی در عرفان خاص پیوند دارد و بر ضرورت فهم جامع عرفان تأکید می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

عرفان خاص و عام، دو ساحت مکمل در معرفت‌اند که اولی به ادیان و مذاهب محدود است و دومی، با آزادی کامل، بر معرفت انسانی متمرکز است. این تمایز، با آیات قرآن کریم و تحلیل‌های فلسفی پشتیبانی می‌شود و نشان‌دهنده گستردگی عرفان در فرهنگ‌های مختلف است. فهم این دو ساحت، راه را برای پژوهش‌های عمیق‌تر در علم دینی هموار می‌سازد.

بخش سوم: عرفان عام و نفی خشونت

خشونت: نقطه مقابل عرفان

خشونت، چونان تاریکی در برابر نور عرفان، مانع آگاهی و روشنایی است. عرفان عام، با آزادی و معرفت انسانی، خشونت را نفی می‌کند و هرگونه فساد و انحراف را از آن ناشی می‌داند. این اصل، با نقش آزادی در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد و بر ضرورت نفی خشونت در علم دینی تأکید می‌ورزد.

درنگ: خشونت، نقطه مقابل عرفان است و عرفان عام، با آزادی و آگاهی، آن را نفی می‌کند.

نقد انحصارطلبی در علم دینی

انحصارطلبی در علم دینی، چونان زنجیری بر پای معرفت، به جمود و دعواهای مذهبی منجر شده است. این انحصارطلبی، که گاه در نظام‌های حکومتی نیز دیده می‌شود، از احکام الهی فاصله می‌گیرد و به انحرافات اجتماعی می‌انجامد. این نقد، با ضرورت پویایی در روش‌شناسی علم دینی هم‌خوانی دارد.

مثال تاریخی انحصارطلبی

برخی حاکمان تاریخی، با ادعای خیرخواهی، به خشونت گسترده دست زده‌اند. برای نمونه، هیتلر با ادعای اصلاح جهان، میلیون‌ها انسان را قربانی کرد. این مثال، با تأثیر انحصارطلبی بر جوامع در مطالعات تطبیقی علم دینی مرتبط است و نشان‌دهنده پیامدهای منفی جمود فکری است.

شعر در نقد خشونت

شعری با مضمون «ستمگر در دل دنیا خداگونه ستمگر گشته» به نقد خشونت حاکمان می‌پردازد. این ابیات، که خشونت را چونان غولی بی‌رحم تصویر می‌کنند، بر ضرورت نفی ستم در عرفان تأکید دارند. این شعر، با روش‌شناسی عرفان در فلسفه اسلامی پیوند دارد و خشونت را مانع معرفت می‌داند.

خشونت و کاهش جمعیت

خشونت برخی حاکمان، به کاهش جمعیت منجر شده و گاه به عنوان موهبتی الهی تلقی گردیده است. این دیدگاه، با تأثیر عوامل اجتماعی بر جوامع در علم دینی مرتبط است و نشان‌دهنده پیامدهای منفی خشونت بر نظم اجتماعی است.

شعر در توصیف نزاکت

شعر «نزاکت را نکو از دست مده مانند آنان» بر رعایت نزاکت و دوری از خشونت تأکید دارد. این ابیات، که چونان نغمه‌ای لطیف در گوش جان طنین می‌افکنند، بر اهمیت اخلاق در عرفان تأکید می‌ورزند و با فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارند.

مثال‌های عرفان عام در آیین‌ها

آیین‌هایی چون شست‌وشو در آب یا تبرّک با آلت، بخشی از عرفان عام‌اند که در فرهنگ‌های مختلف دیده می‌شوند. برای نمونه، در برخی جوامع، روزهایی مانند «روز آلت» یا «روز خر» با احترام برگزار می‌شوند و شادی و سرور به ارمغان می‌آورند. این آیین‌ها، با تنوع فرهنگی در عرفان عام پیوند دارند و بر ضرورت فهم تطبیقی در علم دینی تأکید می‌کنند.

نقد استنکار عرفان عام

استنکار عرفان عام، چونان حجابی بر چشم حقیقت، از ناآگاهی سرچشمه می‌گیرد. این عرفان، گاه با قدرت و شفابخشی همراه است و نمی‌توان آن را یکسره نفی کرد. این دیدگاه، با ضرورت آگاهی در روش‌شناسی عرفان در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد.

شادی در عرفان عام

عرفان عام، چونان جشنی بهاری، با آیین‌ها و مناسک خود، شادی و سرور را در دل انسان‌ها می‌کارد. این شادی، که از آزادی و آگاهی سرچشمه می‌گیرد، با نقش عرفان در ارتقای روحیه انسانی در فلسفه اسلامی پیوند دارد.

درنگ: عرفان عام، با جشن‌ها و آیین‌ها، شادی و سرور را در دل انسان‌ها می‌کارد.

مثال اعتیاد و خشونت

اعتیاد و فساد در جوامع، چونان میوه‌ای تلخ از درخت خشونت، از نبود مدارا و آگاهی ناشی می‌شود. در گذشته، چنین انحرافاتی کمتر بود، زیرا خشونت به این گستردگی وجود نداشت. این مثال، با تأثیر عوامل اجتماعی بر انحرافات در علم دینی مرتبط است.

شعر در توصیف خشونت

شعر «بشر بیهوده موجودی به دور از عقل و هوش است» خشونت را چونان صفتی حیوانی تصویر می‌کند که در تضاد با عرفان و آگاهی است. این ابیات، با نقد خشونت در روش‌شناسی عرفان در فلسفه اسلامی پیوند دارند.

شعر در توصیف انسان پاک

شعر «کمی از این بشر دارد درستی و سلامت» بر وجود انسان‌های پاک و دور از ستم تأکید دارد. این ابیات، که چونان نوری در تاریکی می‌درخشند، ارزش‌های اخلاقی در عرفان را برجسته می‌سازند و با فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارند.

جمع‌بندی بخش سوم

عرفان عام، با نفی خشونت و ترویج آزادی و آگاهی، راه را برای معرفت انسانی هموار می‌سازد. انحصارطلبی و خشونت، چه در علم دینی و چه در نظام‌های حکومتی، مانع حقیقت‌اند و به انحرافات اجتماعی می‌انجامند. آیین‌های عرفان عام، با ایجاد شادی و سرور، بر نقش مثبت معرفت انسانی تأکید دارند و ضرورت فهم تطبیقی در علم دینی را آشکار می‌سازند.

بخش چهارم: مدارا و نفی خشونت در عرفان

نقد دین‌داری ظاهری

برخی دین‌داری‌ها، چونان نقابی بر چهره حقیقت، با تزویر و خشونت همراه شده و به ظلم انجامیده‌اند. این انحرافات، که از ظاهربینی سرچشمه می‌گیرند، ضرورت پالایش علم دینی از تزویر را نشان می‌دهند.

شعر در نقد دین‌داری ظاهری

شعر «دیانت غرق تزویر و ریا شد» بر انحرافات دین‌داری ظاهری انتقاد دارد و آن را چونان دکانی برای منافع گروهی تصویر می‌کند. این ابیات، با نقد تزویر در روش‌شناسی علم دینی پیوند دارند و بر ضرورت صداقت در دین‌داری تأکید می‌ورزند.

نقد تجسس و خشونت

تجسس در زندگی دیگران، چونان خنجری بر پیکر معرفت، خود نوعی خشونت است که به انحرافات اجتماعی می‌انجامد. این نقد، با ضرورت احترام به حریم خصوصی در علم دینی هم‌خوانی دارد و بر اهمیت مدارا تأکید می‌ورزد.

مثال تجسس در کوچه

برخورد خشن با زوجی در کوچه به دلیل تجسس، به دوری آن‌ها از دین منجر شد. این مثال، نشان‌دهنده تأثیر منفی خشونت بر گرایش‌های دینی است و بر ضرورت مدارا در تعاملات اجتماعی تأکید دارد.

مثال جزیره کیش

در جزیره کیش، مدیریت با مدارا و بدون خشونت، به ایجاد امنیت و ارادت منجر شد. این مثال، که چونان نسیمی خنک در گرمای بیابان است، نقش مدارا در مدیریت اجتماعی را در فلسفه اسلامی برجسته می‌سازد.

مثال شب احیاء

در شب احیاء، مواجهه با خشونت با مدارا مدیریت شد و به آرامش انجامید. این نمونه، که چونان چراغی در شب تار می‌درخشد، بر نقش مدارا در رفع خشونت در علم دینی تأکید دارد.

خشونت به عنوان کفر

خشونت، چونان ظلمتی در برابر نور عرفان، کفر است و عرفان عام، با آگاهی و روشنایی، آن را نفی می‌کند. این اصل، با نقش عرفان در نفی کفر در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد و بر ضرورت آگاهی در برابر تاریکی تأکید می‌ورزد.

درنگ: خشونت، کفر است و عرفان عام، با آگاهی و روشنایی، آن را نفی می‌کند.

مثال زاهدان

در زاهدان، تعامل با هندوها با احترام و بدون خشونت، به ارادت و دوستی منجر شد. این مثال، که چونان پلی میان فرهنگ‌ها است، نقش احترام در تعاملات بین‌فرهنگی در علم دینی را نشان می‌دهد.

نقد نجاست اهل کتاب

دیدگاه نجاست اهل کتاب، که قابل اثبات نیست، خود نوعی خشونت است. این نقد، با ضرورت بازنگری احکام در روش‌شناسی فقهی در فلسفه اسلامی پیوند دارد و بر اهمیت مدارا در تعاملات دینی تأکید می‌ورزد.

مثال زندگی در آمریکا

شاگردی که در خانواده‌ای غیرمسلمان در آمریکا زندگی کرد، با مدارا و بدون خشونت، انسجام اجتماعی را تجربه نمود. این مثال، با نقش مدارا در تعاملات فرهنگی در علم دینی مرتبط است و بر اهمیت هم‌زیستی مسالمت‌آمیز تأکید دارد.

نقد خشونت در آموزش علم دینی

خشونت برخی عالمان، مانند برخورد تند با اشتباهات ادبی، به دوری از علم منجر شده است. این نقد، با ضرورت اخلاق در آموزش علم دینی در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد و بر اهمیت مدارا در فرآیند یادگیری تأکید می‌ورزد.

شعر پایانی

شعر «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ» (هیچ نیرو و توانی جز با یاری خدا نیست) بر توکل به خداوند تأکید دارد. این ابیات، که چونان دعایی در دل شب طنین می‌افکنند، با روش‌شناسی علم دینی در فلسفه اسلامی پیوند دارند و بر اهمیت توکل در مسیر معرفت تأکید می‌ورزند.

درنگ: توکل به خداوند، بنیان معرفت در عرفان و علم دینی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

عرفان عام، با نفی خشونت و ترویج مدارا، راه را برای معرفت انسانی و الهی هموار می‌سازد. دین‌داری ظاهری، تجسس، و انحصارطلبی، موانعی در مسیر حقیقت‌اند که با آیین‌های عرفانی و تعاملات مسالمت‌آمیز قابل رفع‌اند. این بخش، با تأکید بر احترام، مدارا، و توکل، چارچوبی برای زندگی عرفانی و متعالی ارائه می‌دهد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با تأمل در مفاهیم عرفان عام و خاص، چارچوبی نظام‌مند برای فهم جایگاه عرفان در علوم حوزوی و علم دینی ارائه داد. عرفان خاص، با مبدأ الهی، در چارچوب ادیان و مذاهب تعریف می‌شود، در حالی که عرفان عام، با تمرکز بر معرفت انسانی، فراتر از دین و مذهب، در فرهنگ‌های مختلف ظهور می‌یابد. خشونت، به عنوان نقطه مقابل عرفان، مانع آگاهی و روشنایی است و با مدارا، احترام، و توکل می‌توان آن را نفی کرد. آیین‌های عرفان عام، با ایجاد شادی و سرور، بر نقش مثبت معرفت انسانی تأکید دارند. این درس‌گفتار، با پیوند میان حکمت نظری و عملی، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران فلسفه اسلامی و علوم انسانی است که راه را برای بازسازی روش‌شناختی علوم دینی هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی