متن درس
عرفان و تجلیات آن در گفتمان دینی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۳)
مقدمه: عرفان، دریچهای به سوی معرفت الهی
عرفان، مانند نوری که از ژرفای هستی میتابد، راهی است به سوی فهم حقیقت الهی و پیوند با مبدأ هستی. درسگفتارهای آیت الله نکونام قدس سره در جلسه پنجاهوسوم (۱ اردیبهشت ۱۳۹۸)، با تمرکز بر تمایز عرفان خاص و عام، جایگاه اولیاء و انبیاء، و چالشهای شناخت معرفت عرفانی، چارچوبی نظاممند برای تأمل در این حوزه ارائه میدهد. این نوشتار، با تکیه بر محتوای اصلی و تحلیلهای آن، به تبیین دقیق این مفاهیم با زبانی علمی و تمثیلاتی فاخر میپردازد تا راه را برای درک عمیقتر عرفان و تجلیات آن هموار سازد.
| درنگ: عرفان، مانند مشعلی که حقیقت هستی را روشن میکند، انسان را به سوی معرفت الهی هدایت مینماید. |
بخش نخست: تمایز عرفان خاص و عام
عرفان خاص: پیوند با مبدأ الهی
عرفان خاص، مانند گوهری که در ادیان الهی درخشش دارد، در میان پیروان ادیان یهودیت، مسیحیت، و اسلام (شیعه و سنی) با مبدأ الهی تعریف میشود. این نوع عرفان، مانند رودی که از سرچشمه الهی جاری است، بر ارتباط مستقیم با خداوند تأکید دارد و در قالب آیینها و مناسک دینی تجلی مییابد.
در فلسفه اسلامی، عرفان خاص بهعنوان مسیری شناخته میشود که از طریق وحی و هدایت الهی شکل میگیرد. این دیدگاه، مانند آینهای که نور الهی را بازتاب میدهد، بر نقش مبدأ الهی در شکلگیری معرفت عرفانی تأکید دارد.
عرفان عام: معرفت در گستره طبیعت
عرفان عام، مانند بادی که در دشتهای وسیع طبیعت میوزد، با مبدأ طبیعت پیوند دارد و در میان همه انسانها، حتی غیرمؤمنان، بهصورت نظری و عملی وجود دارد. این نوع عرفان، مانند درختی که در خاک طبیعت ریشه دارد، از طریق ریاضت و تلاش به معرفت و توانایی منجر میشود، حتی در میان کسانی که به ادیان الهی پایبند نیستند.
این اصل، مانند نوری که بر همه موجودات میتابد، بر گستردگی عرفان در میان انسانها تأکید دارد و نشان میدهد که معرفت عرفانی میتواند فراتر از مرزهای دینی جریان یابد.
| درنگ: عرفان خاص، مانند رودی از سرچشمه الهی، و عرفان عام، مانند بادی در دشت طبیعت، دو مسیر متمایز معرفتاند. |
بخش دوم: عرفان خاص و تقسیمبندی اولیاء
محبوبین و محبین در عرفان خاص
عرفان خاص، مانند باغی که دو نوع گل در آن میروید، به دو دسته محبوبین (برگزیدگان الهی) و محبین (تلاشگران در مسیر معرفت) تقسیم میشود. محبوبین، مانند ستارگانی که نورشان از آسمان الهی میتابد، برگزیدگان خداوندند، در حالی که محبین، مانند باغبانانی که با زحمت گل میپرورانند، با تلاش و ریاضت به مراتب معرفت میرسند.
این تقسیمبندی، مانند نقشهای که مسیرهای عرفان را ترسیم میکند، در فلسفه اسلامی بهعنوان چارچوبی برای فهم مراتب ولایت شناخته میشود.
محبوبین در انبیاء و اولیاء
محبوبین، مانند قلههای بلند در سلسلهمراتب الهی، در میان انبیاء و اولیاء جای دارند. انبیاء همگی منصوصاند، یعنی با نص الهی برگزیده شدهاند، هرچند این نص ممکن است به ما نرسیده باشد. اولیاء نیز ممکن است منصوص یا غیرمنصوص باشند، مانند امواجی که گاه در ساحل ظاهر و گاه در ژرفای دریا پنهاناند.
این اصل، مانند آینهای که مراتب برگزیدگی را نشان میدهد، بر نقش نص و انتخاب الهی در عرفان خاص تأکید دارد.
فوقیت اولیاء بر برخی انبیاء
برخی اولیاء، مانند ستارگانی که درخشششان از برخی دیگر فزونی دارد، ممکن است در مرتبهای بالاتر از برخی انبیاء قرار گیرند، هرچند بدون نص مشخص. این برتری، مانند نسیمی که بر فراز قلهها میوزد، در قرب یا قدرت الهی تجلی مییابد.
قرآن کریم میفرماید: فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ (سوره البقرة، آیه ۲۵۳): «برخی از آنها را بر برخی دیگر برتری دادیم.» این آیه، مانند مشعلی که مراتب اولیاء و انبیاء را روشن میکند، بر تفاوت در درجات قرب الهی تأکید دارد.
| درنگ: محبوبین، مانند ستارگان آسمان الهی، و محبین، مانند باغبانان معرفت، دو رکن عرفان خاصاند. |
بخش سوم: اولیاء در گستره زمان و مکان
پراکندگی اولیاء در زمان و مکان
اولیاء، چه محبوبین و چه محبین، مانند ستارگانی پراکنده در آسمان هستی، در طول زمان و مکانهای مختلف ظاهر میشوند. این اولیاء، مانند نسیمهایی که در دشتهای گوناگون میوزند، ممکن است یکدیگر را نشناسند، اما با صفات و خصوصیات خاص خود شناخته میشوند.
این پراکندگی، مانند نقشهای که نقاط نورانی را در پهنه هستی نشان میدهد، بر گستردگی ولایت در عرفان خاص و عام تأکید دارد.
انبیاء بهعنوان اولیاء
همه انبیاء، مانند چشمههایی که از سرچشمه الهی جاریاند، اولیاء خدا هستند، اما اولیاء لزوماً انبیاء نیستند. برای نمونه، امیرالمؤمنین علیهالسلام، مانند قلهای بلند در سلسله اولیاء، از انبیاء نیست، اما در مرتبهای والا قرار دارد.
این تمایز، مانند خطی که میان نبوت و ولایت کشیده شده، در فلسفه اسلامی بر تفاوت نقشهای الهی تأکید دارد.
| درنگ: اولیاء، مانند ستارگان پراکنده در آسمان هستی، در زمانها و مکانهای مختلف با صفات خاص شناخته میشوند. |
بخش چهارم: عرفان عام و اولیاء
اولیاء در عرفان عام
در عرفان عام، مانند دشتی که گلهای گوناگون در آن میروید، ممکن است اولیاء قرباتی وجود داشته باشند که بدون شباهت به اولیاء خاص، دارای صفات الهی باشند. این اولیاء، مانند نسیمهایی که در طبیعت میوزند، در عوالم خودشان با خصوصیات خاص ظاهر میشوند.
این اصل، مانند آینهای که گستردگی ولایت را نشان میدهد، بر امکان وجود اولیاء در عرفان عام تأکید دارد، حتی اگر به ادیان الهی وابسته نباشند.
اولیاء محبوب در عرفان عام
اولیاء محبوب در عرفان عام، مانند گوهرهایی نادر در معدن طبیعت، بهندرت یافت میشوند. این اولیاء، مانند ستارگانی که در آسمانهای دور میدرخشند، ممکن است بدون وابستگی به ادیان، در عوالم خود دارای صفات الهی باشند.
این دیدگاه، مانند پنجرهای که به سوی عوالم ناشناخته گشوده میشود، بر پیچیدگی شناخت اولیاء در عرفان عام تأکید دارد.
| درنگ: اولیاء در عرفان عام، مانند گلهایی در دشت طبیعت، ممکن است بدون وابستگی به ادیان، دارای صفات الهی باشند. |
بخش پنجم: محدودیتهای شناخت اولیاء
ناشناخته ماندن اولیاء
بسیاری از اولیاء، بهویژه زنان، مانند گوهرهایی که در اعماق دریا پنهاناند، به دلیل کتمان و محدودیتهای اجتماعی ناشناخته میمانند. این کتمان، مانند پردهای که بر حقیقت کشیده شده، مانع از شناخت اولیاء در جوامع بشری میشود.
استاد فرزانه، با اشاره به تجربهای شخصی، از اولیائی سخن میگویند که به ظاهر دیوانه یا غیرعادی بودند، اما در حقیقت دارای مقامات والای عرفانی بودند. این اولیاء، مانند ستارگانی که در روز پنهاناند، با کتمان خود را از آسیب حفظ میکردند.
زنان در عرفان
زنان، مانند حضرت مریم و حضرت زهرا علیهماالسلام، مانند گلهایی که در سایه میرویند، ممکن است در عرفان خاص یا عام اولیاء باشند، اما به دلیل محدودیتهای اجتماعی و کتمان، شناخته نمیشوند. این محدودیتها، مانند زنجیرهایی که بر بالهای معرفت بسته شده، مانع از ظهور کامل زنان اولیاء در تاریخ شده است.
این اصل، مانند آینهای که تأثیر عوامل اجتماعی بر شناخت را نشان میدهد، بر ضرورت بازنگری در تاریخنگاری عرفانی تأکید دارد.
| درنگ: اولیاء، بهویژه زنان، مانند گوهرهای پنهان در اعماق دریا، به دلیل کتمان و محدودیتهای اجتماعی ناشناخته میمانند. |
بخش ششم: پیچیدگی عالم هستی
گستردگی و پیچیدگی عالم
عالم هستی، مانند اقیانوسی بیکران، چنان گسترده و پیچیده است که فهم آن فراتر از ظرفیت کنونی بشر است. قرآن کریم میفرماید: سَمَاوَاتٍ سَبْعٍ وَالْأَرْضِينَ (سوره الطلاق، آیه ۱۲): «آسمانهای هفتگانه و زمینها.» این آیه، مانند نقشهای که گستردگی عالم را ترسیم میکند، بر پیچیدگی عوالم هستی تأکید دارد.
عالم انسانی، حیوانی، و طبیعی، مانند کتابی با صفحات بیشمار، دارای لایههایی است که بشر هنوز به آنها دست نیافته است. حتی حیوانات، مانند پرندگانی که در آسمان پرواز میکنند، دارای هوش و خصوصیاتی هستند که از فهم بشر خارج است.
محدودیت علم بشر
علم بشر، مانند نوری که تنها گوشهای از تاریکی عالم را روشن میکند، در برابر گستردگی زمین و آسمانها محدود است. قرآن کریم میفرماید: إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا ۚ لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ (سوره الرحمن، آیه ۳۳): «اگر میتوانید از کرانههای آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید، جز با نیرویی [خاص] نمیگذرید.»
این آیه، مانند هشداری به بشر، بر ناتوانی انسان در فهم کامل عالم تأکید دارد. شناخت زمین، مانند کندوکاوی در اعماق خاک، حتی از آسمانها دشوارتر است، زیرا ابزارهای کنونی بشر برای این کاوش ناکافیاند.
| درنگ: عالم هستی، مانند اقیانوسی بیکران، چنان پیچیده است که فهم آن فراتر از ظرفیت کنونی بشر است. |
بخش هفتم: چالشهای معرفت عرفانی
خرافات در عرفان خاص
خرافات، مانند علفهای هرزی که در باغ عرفان میروید، در شناخت اولیاء و مباحث عرفان خاص فراوان است. این خرافات، مانند پردهای که بر حقیقت کشیده شده، نیازمند تحلیل و پالایش دقیقاند.
استاد فرزانه، با اشاره به نمونههایی از سوءاستفاده از عرفان، مانند جمعآوری پول یا تشویق به سفرهای غیرضروری، بر ضرورت پالایش عرفان از انحرافات تأکید دارند. این نقد، مانند مشعلی که مسیر حقیقت را روشن میکند، بر اهمیت روششناسی علمی در عرفان تأکید دارد.
لطائف الحیل در عرفان
لطائف الحیل، مانند سپری که اولیاء را از گزند حفظ میکند، استراتژیای است که اولیاء برای حفاظت از خود به کار میبردند. ابنسینا، مانند حکیمی که راههای حفظ حقیقت را نشان میدهد، از این لطایف بهعنوان روشی برای نجات اولیاء از آسیب سخن میگوید.
ائمه علیهمالسلام نیز، مانند باغبانانی که از نهالهای خود محافظت میکنند، با لطائف الحیل، مانند بدگویی ظاهری از یاران، آنها را از خطر حفظ میکردند. این استراتژی، مانند نوری که در تاریکی راه را نشان میدهد، بر حکمت عملی در عرفان تأکید دارد.
| درنگ: لطائف الحیل، مانند سپری الهی، اولیاء را از گزند حفظ میکند و عرفان را از انحرافات مصون میدارد. |
بخش هشتم: محدودیتهای اجتماعی و معرفتی
ناشناخته ماندن زنان در تاریخ
زنان، مانند گوهرهایی که در سایه مردسالاری پنهان ماندهاند، به دلیل توحش و سیطره مردسالارانه در تاریخ ناشناخته ماندهاند. این محدودیتها، مانند زنجیرهایی که بر بالهای معرفت بسته شده، مانع از ظهور زنان اولیاء در تاریخ شده است.
استاد فرزانه، با اشاره به تجربهای از اولیائی که به ظاهر دیوانه بودند، بر این نکته تأکید دارند که بسیاری از زنان دارای مقامات والای عرفانی بودند، اما به دلیل کتمان و محدودیتهای اجتماعی شناخته نشدند.
سیر و سفر در عرفان
سیر و سفر، مانند سفری در دریای معرفت، روشی برای شناخت هستی در عرفان بود. اما محدودیتهای اجتماعی و سیاسی کنونی، مانند دیوارهایی که راه را سد کردهاند، این سیر را دشوار کرده است.
استاد فرزانه، با اشاره به تجربهای شخصی از دشواریهای سفر، بر این نکته تأکید دارند که محدودیتهای کنونی مانع از تحقق کامل سیر و سفر عرفانی شدهاند. این محدودیتها، مانند سایهای که بر نور معرفت افتاده، بر ضرورت بازنگری در روشهای عرفانی تأکید دارند.
| درنگ: محدودیتهای اجتماعی، مانند زنجیرهایی بر بالهای معرفت، مانع از شناخت زنان اولیاء و سیر عرفانی شده است. |
بخش نهم: بلاء و ولایت
رابطه بلاء و ولایت
بلاء، مانند جامی که به اولیاء نوشانده میشود، با ولایت پیوندی عمیق دارد. روایت میفرماید: «بلاء برای ولایت است.» این سخن، مانند نوری که رابطه میان سختی و قرب الهی را روشن میکند، بر این نکته تأکید دارد که هر که مقربتر است، جام بلاء بیشتری مینوشد.
شعر «هر که در این در مقربتر است، جام بلا بیشترش میدهند» مانند آینهای است که این حقیقت را بازتاب میدهد. انبیاء، مانند پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، آزارهای بسیاری دیدند: «هیچ پیامبری مانند من آزار ندید.» این روایت، مانند هشداری به سالک، بر سختیهای مسیر ولایت تأکید دارد.
کتمان معارف توسط انبیاء
انبیاء، مانند باغبانانی که نهالهای حقیقت را با احتیاط میپرورانند، بسیاری از معارف را به دلیل محدودیتهای مخاطبان کتمان میکردند. این کتمان، مانند پردهای که بر گنج معرفت کشیده شده، برای حفاظت از حقیقت و تطبیق با ظرفیت مخاطب بود.
این اصل، مانند نوری که حکمت انبیاء را روشن میکند، بر ضرورت تطبیق معارف با شرایط مخاطب تأکید دارد.
| درنگ: بلاء، مانند جامی که به اولیاء نوشانده میشود، با ولایت پیوندی عمیق دارد. |
جمعبندی
عرفان، مانند دریچهای که به سوی حقیقت الهی گشوده میشود، انسان را به سوی معرفت و قرب الهی هدایت میکند. درسگفتارهای آیت الله نکونام قدس سره، با تبیین تمایز عرفان خاص و عام، جایگاه اولیاء و انبیاء، و چالشهای شناخت معرفت عرفانی، چارچوبی جامع برای تأمل در این حوزه ارائه میدهند. آیات قرآنی، مانند فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ و إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، بر مراتب اولیاء و محدودیتهای علم بشری تأکید دارند. خرافات و انحرافات در عرفان، مانند علفهای هرزی که باغ حقیقت را تهدید میکنند، نیازمند پالایشاند، و لطائف الحیل، مانند سپری الهی، اولیاء را از گزند حفظ میکند. این نوشتار، با تکیه بر استعارههای فاخر و تحلیلهای دقیق، دعوتی است به دانشپژوهان برای تأمل در گستردگی عالم و تلاش برای شناخت اولیاء و معرفت عرفانی.
| با نظارت صادق خادمی |