متن درس
مبادی علوم اسلامی: کمال انسانی و مکارم اخلاق
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه پنجاه و ششم)
مقدمه: درآمدی بر مبادی علوم اسلامی و کمال انسانی
درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، چون نوری درخشان در آسمان معرفت اسلامی، بر روششناسی علمی در علوم دینی، از جمله فقه، اصول، کلام، فلسفه و عرفان، تأکید دارند. این درسگفتارها، با تمرکز بر عرفان، اخلاق و کمال انسانی، چارچوبی نظاممند برای اجتهاد علمی و سلوک معنوی ارائه میدهند. جلسه پنجاه و ششم، که در تاریخ چهارم اردیبهشت 1398 برگزار شده، به تبیین جایگاه محوری اخلاق، معرفت و کمال در دیانت اسلامی پرداخته و از انحرافات تاریخی و اجتماعی دین انتقاد کرده است. این نوشتار، با رویکردی علمی و دانشگاهی، محتوای این جلسه را با تمامی جزئیات و نکات کلیدی، در قالبی ساختاریافته و با زبانی فصیح و متین بازنویسی کرده است. آیات قرآنی با فونت «Traditional Arabic» و همراه با ترجمه ارائه شدهاند تا غنای معنوی و علمی متن را تعمیق بخشند. تمثیلات و استعارات ادبی، چون نهرهای زلال، مفاهیم را به زیبایی به مخاطب منتقل میکنند، در حالی که ساختار علمی و دقیق متن حفظ شده است.
بخش اول: مبانی نظری کمال انسانی در دیانت اسلامی
دین و محوریت کمال انسانی
دیانت اسلامی، چون چشمهای جوشان، بر هدایت انسان به سوی کمال، اخلاق، عرفان، سلوک، ریاضت و قرب الهی متمرکز است. انبیاء، اولیاء، امامان و کتب آسمانی، بهویژه قرآن کریم، همگی چون ستارگانی در آسمان هدایت، انسان را به سوی وصول به پروردگار رهنمون میسازند. این هدف، که چون نگینی در تار و پود دین میدرخشد، نه تنها در آیات قرآنی، بلکه در سیره انبیاء و اولیاء نیز متجلی است.
درنگ: دین اسلامی بر کمال انسانی، اخلاق، عرفان و قرب الهی متمرکز است و هدف آن، هدایت انسان به سوی وصول به پروردگار است.
وصول به صفات ربوبی و ذات الهی
هدف والای انبیاء و اولیاء، وصول به افعال الهی، صفات ربوبی و ذات بیتعین است. این وصول، چون سفری معنوی در اقیانوس بیکران حقیقت، انسان را از محدودیتهای مادی به سوی بینهایت الهی میبرد. عرفان اسلامی، با تأکید بر قرب به ذات الهی، این مسیر را چون راهی روشن برای سالکان ترسیم میکند.
درنگ: هدف انبیاء و اولیاء، وصول به افعال الهی، صفات ربوبی و ذات بیتعین است که در عرفان اسلامی تبلور مییابد.
پیوستگی تاریخی کمال از آدم تا خاتم
از حضرت آدم تا خاتم انبیاء، موضوع عرفا و بزرگان، وصول به حق و پروردگار بوده است. این پیوستگی، چون رشتهای طلایی، تاریخ دیانت را به هم پیوند داده و نشاندهنده تداوم هدف کمال در ادیان الهی است. هر پیامبر و ولی، چون مشعلی در این مسیر، راه را برای انسانها روشن ساخته است.
درنگ: از آدم تا خاتم، هدف عرفا و بزرگان، وصول به حق و پروردگار بوده که تداوم تاریخی کمال را نشان میدهد.
نقش معرفت و اخلاق در کمال
وصول به کمال، چون صعودی به قلههای معرفت، از طریق اخلاق، بزرگواری و درستی تأمین میشود. معرفت، چون کلید گنجینه حقیقت، و اخلاق، چون جامهای فاخر، انسان را برای قرب الهی آماده میسازد. این اصل، در روششناسی عرفان اسلامی، جایگاهی محوری دارد.
درنگ: معرفت، اخلاق، بزرگواری و درستی، ابزارهای وصول به کمال انسانی در دیانت اسلامی هستند.
بعثت برای اتمام مکارم اخلاق
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ» (من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را به اتمام برسانم). این حدیث، چون خورشیدی در آسمان دیانت، بر نقش محوری اخلاق در رسالت نبوی تأکید دارد. مکارم اخلاق، شامل ظرائف و لطائف اخلاقی است که انسان را به سوی کمال رهنمون میسازد.
درنگ: بعثت پیامبر اکرم (ص) برای اتمام مکارم اخلاق، یعنی ظرائف و لطائف اخلاقی، بوده است.
بخش دوم: خلق و آداب در دیانت اسلامی
تمایز خلق و آداب
خلق، چون باطن انسان، جوهره وجودی اوست، و آداب، چون جامهای ظاهری، تجلی خلق در رفتار است. این تمایز، چون آیینهای شفاف، رابطه عمیق میان باطن و ظاهر انسان را نشان میدهد. خلق نیکو، آداب شایسته را به ارمغان میآورد، و خلق ناپسند، به رفتارهای ناشایست منجر میشود.
درنگ: خلق، جوهره باطنی انسان است، و آداب، تجلی ظاهری آن در رفتار و کردار.
خلق خوب و بد و تأثیر آن بر آداب
اگر باطن انسان مملو از محبت، صفا، بزرگواری و عطوفت باشد، چون چشمهای زلال، آداب شایسته از آن تراوش میکند. اما اگر باطن آکنده از خشونت، خباثت و زشتی باشد، چون ابرهای تیره، آداب ناشایست را به نمایش میگذارد. این اصل، با قول شاعر که «از کوزه همان برون تراود که در اوست» همخوانی دارد.
درنگ: خلق نیکو به آداب شایسته و خلق ناپسند به آداب ناشایست منجر میشود.
اخلاق انبیاء و اولیاء
انبیاء و اولیاء، چون آیینههای تمامنمای محبت و مهربانی، مظهر خلق نیکو هستند. آنان، با رفتار خود، چون مشعلهایی فروزان، راه ترویج اخلاق حسنه را به انسانها نشان دادهاند. این الگو، در سیره پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) به روشنی دیده میشود.
درنگ: انبیاء و اولیاء، مظهر محبت و مهربانیاند و هدفشان ترویج خلق نیکو در میان انسانهاست.
ادب الهی و انسانی
آداب، به دو نوع الهی و انسانی تقسیم میشود. ادب الهی، چون نمازی که رو به قبله خوانده میشود، تجلی ارتباط انسان با پروردگار است. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي» (نماز بخوانید همانگونه که من میخوانم). این حدیث، چون راهنمایی الهی، ادب در برابر پروردگار را نشان میدهد. ادب انسانی نیز، در تعامل با خلق، چون گلی خوشبو، از خلق باطنی انسان شکوفا میشود.
درنگ: آداب الهی، مانند نماز، و آداب انسانی، در تعامل با خلق، از خلق باطنی انسان نشأت میگیرند.
ریاضت و ذکر در سلوک عرفانی
عرفا، چون سالکانی در مسیر حقیقت، با ذکر خفی و ریاضت، ارتباط خود با پروردگار را حفظ میکنند. برخی از آنان، مانند عارفی که شصت سال پای خود را دراز نکرد، چون ستارگان درخشان، نمونههایی از ریاضت در برابر پروردگار را به نمایش گذاشتند. ذکر خفی، که حتی در حین گفتوگو جریان دارد، چون نغمهای آسمانی، قلب عارف را به خدا متصل میسازد.
درنگ: عرفا با ذکر خفی و ریاضت، ارتباط خود با پروردگار را حفظ کرده و به سوی کمال سلوک میکنند.
خلق و آداب در موجودات
همه موجودات، از انسان تا حیوانات، دارای خلق باطنیاند که در آداب ظاهری آنها متجلی میشود. این اصل، چون قانونی فراگیر، در تمام عالم هستی جاری است. رفتار حیوانات، مانند خشم یا مهربانی، چون آیینهای، باطن آنها را نشان میدهد.
درنگ: خلق باطنی همه موجودات در آداب ظاهری آنها متجلی میشود و رفتارشان باطن آنها را آشکار میسازد.
بخش سوم: صلحطلبی و اخلاق در سیره انبیاء و اولیاء
عدم نزاع انبیاء
انبیاء، چون سفیران صلح الهی، هیچگاه به دنبال نزاع با کافر یا مشرک نبودند، مگر آنکه مورد تعرض قرار میگرفتند. این اصل، که چون نوری در سیره نبوی میدرخشد، بر صلحطلبی و خیرخواهی دین تأکید دارد. در فقه اسلامی نیز، جنگ ابتدایی جایز نیست، و دین به دنبال خیر، صلاح و مهربانی است.
درنگ: انبیاء به دنبال نزاع نبودند و در فقه اسلامی، جنگ ابتدایی جایز نیست، زیرا دین بر خیر و مهربانی متمرکز است.
رفتار ائمه معصومین
ائمه معصومین (ع)، چون آیینههای پاکی و تقوا، هیچگاه به دنبال نزاع نبودند و حتی در برابر فشارها، حرمت دین را حفظ کردند. به عنوان مثال، حضرت زهرا (س) در برابر تعرض به دین و عقاید، برای حفظ حرمتها اقدام کردند، اما این دفاع، از سر خیرخواهی و حفظ ارزشها بود، نه از روی ستز و نزاع.
درنگ: ائمه معصومین (ع) با حفظ حرمت دین، از نزاع پرهیز کردند و در برابر تعرض، از ارزشهای الهی دفاع نمودند.
بخش چهارم: انحرافات تاریخی و اجتماعی دین
تشتت دین پس از معصومین
پس از معصومین، دین، چون خانهای که تکهتکه شده باشد، دچار تشتت گردید و به شاخههای مختلف، از جمله عرفا و علما، تقسیم شد. این تشتت، چون ابرهایی که آسمان صاف را میپوشانند، دین را از اصالت خود دور کرد و به انحطاط کشاند.
درنگ: پس از معصومین، دین دچار تشتت شد و به شاخههای مختلف تقسیم گردید که به انحطاط آن منجر شد.
تقیه علما و حفظ روایات
علمای پس از معصومین، در شرایط ضعف و تقیه، چون باغبانانی که در طوفان از نهالهای حقیقت محافظت میکنند، به جمعآوری روایات پرداختند. این تلاش، اگرچه ارزشمند بود، اما به دلیل شرایط دشوار، تنها بخشی از میراث دینی را حفظ کرد.
درنگ: علما در شرایط تقیه، با جمعآوری روایات، بخشی از میراث دینی را حفظ کردند، اما در ضعف و محدودیت بودند.
انحراف عرفا و درویشان
برخی عرفا و درویشان، که چون شاخههایی از درخت عرفان روییدند، به دلیل گرایش به دنیا و تأثیرات استعماری، از اصالت عرفانی خود دور شدند. این انحراف، چون سایهای تاریک، عرفان را از حقیقت خود تهی ساخت.
درنگ: گرایش به دنیا و تأثیرات استعماری، عرفا و درویشان را از اصالت عرفانی خود دور کرد.
نقش خلفا و سلاطین در انحراف دین
خلفا و سلاطین، با قدرتطلبی و طمعورزی، چون طوفانی ویرانگر، دین را از پایههای اصلی خود جدا کردند. این انحراف، بهویژه در برخی نظامهای حکومتی، دین را به ابزاری برای قدرت تبدیل کرد و از اصالت آن کاست.
درنگ: قدرتطلبی خلفا و سلاطین، دین را از پایههای اصلی خود جدا کرد و به انحطاط آن منجر شد.
کاهش کیفیت علم دینی
علم دینی، که در گذشته با اقلیت علما آثار ارزشمندی تولید میکرد، در عصر حاضر، به دلیل وابستگی به قدرتها و تشکیلات، از کیفیت و اصالت خود کاسته است. این انحطاط، چون غباری بر آیینه حقیقت، مانع از درخشش علم دینی شده است.
درنگ: وابستگی به قدرتها و تشکیلات، کیفیت علم دینی را کاهش داده و از اصالت آن کاسته است.
انحرافات اجتماعی و کاسبی به نام دین
برخی افراد، به نام دین، به کاسبی، دزدی و دروغ روی آوردند، که چون زخمهایی بر پیکر دیانت، اصالت آن را خدشهدار کرد. این انحرافات، از جمله ثروتاندوزی برخی درویشان، دین را از مسیر اصلی خود منحرف ساخت.
درنگ: کاسبی و انحرافات اجتماعی به نام دین، اصالت دیانت را خدشهدار کرده و به انحطاط آن منجر شده است.
بخش پنجم: الگوهای اخلاقی و عرفانی در تاریخ
تواضع و ادب عالمان گذشته
عالمان گذشته، چون ستارگانی در آسمان علم و تقوا، با تواضع و ادب در برابر طلاب و مردم رفتار میکردند. به عنوان مثال، عالمی وارسته، با وجود سن بالا، به طلبهای جوان اجازه اقامه نماز در محراب داد، که این عمل، چون گلی خوشبو، تواضع او را نشان میدهد.
درنگ: عالمان گذشته با تواضع و ادب در برابر طلاب و مردم، الگویی از اخلاق حسنه ارائه کردند.
شجاعت عالمان در حمایت از دیگران
برخی عالمان، مانند عالمی همدانی، با شجاعت از طلاب جوان حمایت کردند و در برابر انتقادات، چون سپری استوار، از آنها دفاع نمودند. این شجاعت، چون نوری در تاریکی، ارزشهای اخلاقی را در علم دینی برجسته میسازد.
درنگ: شجاعت عالمان در حمایت از دیگران، ارزشهای اخلاقی را در علم دینی تقویت میکرد.
چالشهای اجتماعی عالمان
عالمان گذشته، در برابر چالشهای اجتماعی، مانند فشار نهادهای حکومتی، چون کوهی استوار ایستادگی کردند. این مقاومت، اگرچه در شرایط ضعف و تحقیر بود، نشاندهنده تعهد آنها به حفظ حقیقت بود.
درنگ: عالمان گذشته در برابر چالشهای اجتماعی، با ایستادگی و تعهد به حقیقت، از میراث دینی محافظت کردند.
دفاع از افراد حاشیهنشین
برخی عالمان، با حمایت از افراد حاشیهنشین، مانند وکیلی با سوابق منفی، چون چشمهای جوشان، آبروی آنها را حفظ کردند. این عمل، نشاندهنده عمق اخلاق و انساندوستی در علم دینی است.
درنگ: حمایت عالمان از افراد حاشیهنشین، نشاندهنده عمق اخلاق و انساندوستی در علم دینی است.
بخش ششم: نقد انحرافات معاصر و راهکارهای اصلاح
انحرافات اخلاقی به نام دین
برخی افراد، به نام دین، به رفتارهای غیراخلاقی، مانند فحاشی و ریا، روی آوردند که چون ابرهایی تیره، نور دیانت را پوشاندند. این انحرافات، دین را از اصالت خود دور کرده و به انحطاط کشانده است.
درنگ: رفتارهای غیراخلاقی به نام دین، مانند فحاشی و ریا، اصالت دیانت را خدشهدار کرده است.
انحراف نظامهای حکومتی
برخی نظامهای حکومتی، به جای جمهوریت و اسلامیت، به تشکیلات و قدرتطلبی گرایش یافتند. این انحراف، چون طوفانی ویرانگر، دین را از مسیر اصلی خود منحرف ساخت و به جای اخلاق، قدرت را در اولویت قرار داد.
درنگ: گرایش نظامهای حکومتی به قدرتطلبی، دین را از جمهوریت و اسلامیت دور کرده است.
انحراف مهدویت
مفهوم مهدویت، که زمانی جریانی مردمی بود، به ابزاری حکومتی تبدیل شد و اصالت خود را از دست داد. ادعاهایی مانند جریان یمانی، که فاقد استدلال و سند معتبر است، چون سرابی در بیابان حقیقت، از واقعیت دور است.
درنگ: مهدویت از جریانی مردمی به ابزاری حکومتی تبدیل شد و ادعاهای فاقد استدلال، از حقیقت دور است.
راهکار بازگشت به مکارم اخلاق
برای جلوگیری از انقراض دیانت، باید به مسیر مکارم اخلاق بازگشت و از تشکیلات و قدرتطلبی دوری کرد. عارف و عالم شدن، چون سفری به سوی حقیقت، نیازمند الگوگیری از انبیاء، اولیاء و شخصیتهایی مانند حافظ، سعدی، خیام، شیخ طوسی، شیخ صدوق و ملاصدراست.
درنگ: بازگشت به مکارم اخلاق و الگوگیری از انبیاء و اولیاء، راهکار جلوگیری از انقراض دیانت است.
نتیجهگیری
درسگفتار پنجاه و ششم استاد فرزانه قدسسره، چون مشعلی فروزان، بر نقش محوری اخلاق، معرفت و کمال در دیانت اسلامی تأکید دارد. انبیاء و اولیاء برای اتمام مکارم اخلاق مبعوث شدند، اما دین در عصر حاضر، به دلیل گرایش به تشکیلات، قدرتطلبی و انحرافات اجتماعی، از اصالت خود دور شده است. خلق باطنی انسان، در آداب ظاهری او متجلی میشود و انبیاء و اولیاء، الگویی بینقص برای این خلق و آداباند. این درسگفتار، با نقد روششناختی علم دینی و ارائه راهکارهایی برای بازگشت به اصالت عرفان و اخلاق، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران فلسفه اسلامی و علوم انسانی است. بازگشت به مسیر انبیاء، اولیاء و شخصیتهای تاریخی مانند حافظ، سعدی و شیخ طوسی، چون کلیدی طلایی، راه را برای احیای دیانت و جلوگیری از انقراض آن هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی