در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 67

متن درس

تحلیل و بازنویسی مبادی علوم دینی در پرتو تاریخ و کرامات عالمان

تحلیل و بازنویسی مبادی علوم دینی در پرتو تاریخ و کرامات عالمان

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه شصت و هفت)

مقدمه: بازتاب تاریخ در بازسازی علوم دینی

علوم دینی، به‌سان درختی کهنسال که ریشه‌هایش در اعماق تاریخ تمدن اسلامی فرو رفته، از دیرباز نقشی محوری در شکل‌دهی به معرفت و فرهنگ جوامع ایفا کرده است. این علوم، که در گذشته با جامعیت و پویایی خود، از صرف و نحو تا طب و ریاضیات را در بر می‌گرفت، امروزه نیازمند بازنگری و احیای جایگاه خویش در پاسخ‌گویی به نیازهای معاصر است. هدف این نوشتار، تحلیل و بازسازی محتوای درس‌گفتار شصت و هفتم استاد فرزانه قدس‌سره، ارائه‌شده در تاریخ 19/2/1398، با رویکردی علمی و دانشگاهی است. این اثر می‌کوشد با حفظ تمامی جزییات و مفاهیم اصلی، ضمن افزودن تبیین‌های تکمیلی، ساختاری منسجم و آکادمیک به مباحث بخشیده و آن را به زبانی روشن و متین ارائه نماید. با بهره‌گیری از تمثیلات و استعارات فاخر، تلاش شده تا روح معنوی و علمی درس‌گفتارها به شکلی مؤثر منتقل گردد.

بخش نخست: آگاهی تاریخی، پلی به سوی فهم علوم دینی

هدف از بررسی تاریخ علوم دینی

بررسی سیر تاریخی علوم دینی، نه صرفاً برای نقد گذشته، بلکه به‌سان چراغی است که مسیر آینده را روشن می‌سازد. این آگاهی، امکان فهم عمیق چالش‌ها و دشواری‌های مسیر علم دینی را فراهم می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر پیوند میان تاریخ و زمان حال، بر این باورند که شناخت گذشته، عالمان را برای مواجهه با مسائل معاصر مجهز می‌سازد.

درنگ: آگاهی تاریخی، به‌سان کلیدی است که درهای معرفت را می‌گشاید و عالمان را به درک عمیق‌تر چالش‌های علم دینی رهنمون می‌سازد.

این رویکرد، دعوتی است به تأمل در نقاط قوت و ضعف علوم دینی، که با زحمات و دشواری‌های بسیار عالمان گذشته همراه بوده است. چنین تأملی، عالمان معاصر را به آمادگی علمی و معنوی برای ادامه این مسیر فرامی‌خواند.

انقراض علوم دینی: نقدی بر پویایی

استاد با صراحت اظهار می‌دارند که علوم دینی، به دلیل فقدان پویایی و نوآوری، عملاً در معرض انقراض قرار گرفته‌اند، هرچند این انقراض هنوز به‌صورت رسمی ثبت نشده است. این انقراض، نه به معنای نابودی کامل، بلکه به کاهش تأثیرگذاری علوم دینی در جامعه معاصر اشاره دارد.

این دیدگاه، به‌سان هشداری است که عالمان را به بازنگری در روش‌های آموزشی و کاربردی‌سازی علوم دینی فرا می‌خواند. انقراض موردنظر، نتیجه محدودیت این علوم به فعالیت‌های غیرمولد، نظیر منبر و روضه‌خوانی، به جای بهره‌گیری از ظرفیت‌های آن برای خدمت به جامعه است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تأکید بر ضرورت آگاهی تاریخی و نقد وضعیت کنونی علوم دینی، به اهمیت بازسازی این علوم در پاسخ‌گویی به نیازهای معاصر اشاره دارد. این بازسازی، نیازمند پیوند میان گذشته و حال و بهره‌گیری از تجربیات عالمان پیشین است.

بخش دوم: جامعیت علوم دینی و کرامات عالمان

علوم رایج در میان عالمان گذشته

علوم دینی در گذشته، به‌سان دریایی پهناور، از صرف و نحو، منطق، فقه و اصول گرفته تا بیان، بدیع، روان‌شناسی و طب را در بر می‌گرفت. عالمانی چون حافظ، سعدی، مولانا، شیخ طوسی و شیخ مفید، با تسلط بر این علوم، نه‌تنها به فهم دین، بلکه به تعامل با نیازهای اجتماعی و فرهنگی زمان خود نیز اهتمام داشتند.

درنگ: جامعیت علوم دینی در گذشته، به‌سان ستون‌هایی استوار، تمدن اسلامی را سرپا نگه داشته و عالمان را به ابزارهایی برای خدمت به جامعه مجهز ساخته بود.

این جامعیت، نشان‌دهنده نقش محوری عالمان در پاسخ‌گویی به نیازهای چندگانه جامعه بود. علوم دینی، فراتر از فقه و اصول، به حوزه‌های عملی و علمی گسترده‌ای چون طب و روان‌شناسی نیز توجه داشتند.

تمایز عالمان معصوم و غیرمعصوم

استاد با تمایز میان عالمان معصوم و غیرمعصوم، بر محدودیت‌ها و توانمندی‌های عالمان غیرمعصوم تأکید دارند. عالمان غیرمعصوم، با وجود فقدان عصمت، با تلاش و مجاهدت به جایگاه‌های والای علمی و معنوی دست یافتند.

این تمایز، به‌سان آینه‌ای است که محدودیت‌های انسانی و توانمندی‌های عالمان غیرمعصوم را در برابر فشارهای اجتماعی و سیاسی نشان می‌دهد. استقامت این عالمان در برابر چالش‌ها، الگویی برای عالمان معاصر است.

کرامات عالمان گذشته

عالمان گذشته، با تسلط بر علوم و فنونی چون رمل، اسطرلاب، ریاضیات و جفریات، صاحب کرامات بودند. این کرامات، که نتیجه پاکی و طهارت آن‌ها بود، نه‌تنها به معنای معجزات، بلکه به توانایی‌های علمی و معنوی آن‌ها در تأثیرگذاری بر جامعه اشاره دارد.

به عنوان مثال، استاد به خاطره‌ای از عموی خود اشاره می‌کنند که با دعا و ذکر، به مردم کمک می‌کرد و هدایای آن‌ها را بدون طمع به دیگران می‌بخشید. این عالم، شب‌ها را به عبادت و دعا می‌گذراند و با زندگی ساده، نمونه‌ای از اخلاص و معنویت بود.

درنگ: کرامات عالمان گذشته، به‌سان گوهرهایی درخشان، نتیجه پیوند علم و معنویت بود که آن‌ها را از کاسبی و طمع دور نگه می‌داشت.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تأکید بر جامعیت علوم دینی و کرامات عالمان گذشته، بر اهمیت پیوند علم و معنویت در زندگی عالمان تأکید دارد. این پیوند، عالمان را به جایگاه والایی در جامعه رسانده و آن‌ها را از نیازهای مادی بی‌نیاز ساخته بود.

بخش سوم: نقد وضعیت کنونی علوم دینی

کاهش پویایی علوم دینی

استاد اظهار می‌دارند که علوم دینی، به دلیل فقدان نوآوری و محدود شدن به فعالیت‌های غیرمولد، از تأثیرگذاری لازم برخوردار نیستند. این علوم، که در گذشته به‌سان چشمه‌ای جوشان، نیازهای جامعه را سیراب می‌کردند، امروزه به دلیل عدم پویایی، به انقراض معنوی و علمی نزدیک شده‌اند.

این نقد، دعوتی است به بازنگری در روش‌های آموزشی و کاربردی‌سازی علوم دینی. عالمان معاصر، به جای تولید علم و خدمت به جامعه، گاه به فعالیت‌های غیرمولد مشغول‌اند.

نقد کاسبی در علم دینی

استاد با انتقاد از برخی طلاب که به فعالیت‌های غیرمولد، نظیر قرآن‌خوانی برای کسب درآمد، روی آورده‌اند، بر ضرورت حفظ کرامت علم دینی تأکید دارند. علم دینی، به‌سان گوهری ارزشمند، باید برای خدمت به جامعه به کار گرفته شود، نه ابزاری برای تأمین نیازهای مادی.

درنگ: علم دینی، به‌سان شمشیری دو لبه، در صورت استفاده نادرست، به کاسبی و گداپروری منجر می‌شود، اما با بهره‌گیری صحیح، می‌تواند جامعه را به سوی کمال رهنمون سازد.

ضعف در آموزش قرآن کریم

استاد به نمونه‌ای از عالمی اشاره می‌کنند که قرآن کریم را به‌خوبی تلاوت می‌کرد، اما از معانی و رموز آن بی‌اطلاع بود. این امر، نشان‌دهنده ضعف در آموزش عمیق قرآن کریم در حوزه‌های علمی است.

فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ (سوره زلزال، آیه 7: «پس هر کس به قدر ذره‌ای نیکی کند، آن را خواهد دید»).

این آیه، به‌سان نوری درخشان، بر تأثیر اعمال انسان در نتایج زندگی او تأکید دارد. تلاوت قرآن کریم، بدون فهم عمیق آن، نمی‌تواند به تحقق اهداف علم دینی کمک کند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد وضعیت کنونی علوم دینی، بر ضرورت بازسازی و نوآوری در این علوم تأکید دارد. کاهش پویایی و محدود شدن به فعالیت‌های غیرمولد، جایگاه علم دینی را تضعیف کرده و احیای آن نیازمند بازگشت به اصول معنوی و علمی است.

بخش چهارم: عالمان گذشته و چالش‌های اجتماعی

دشواری‌های عالمان گذشته

عالمان گذشته، به‌سان درختانی استوار در برابر طوفان‌های سیاسی و اجتماعی، با مشکلات و دشمنان متعددی مواجه بودند. برخی از آن‌ها برای حفظ جان خود، ناچار به فرار یا پیوستن به دولت‌ها شدند، اما این امر گاه به قیمت از دست دادن برخی فضایل معنوی تمام شد.

استاد به نمونه حافظ اشاره می‌کنند که به دلیل ترس یا تقیه، در مواردی به مدح پادشاهان پرداخت و این امر، به از دست رفتن برخی عنایات الهی منجر شد. این نقد، به اهمیت اخلاص در عمل عالمان دینی اشاره دارد.

حفظ کرامت در برابر فشارهای سیاسی

عالمان گذشته، گاه برای حفظ جان خود، به جنون یا کم‌عقلی تظاهر می‌کردند تا از فشارهای سیاسی در امان بمانند. این استراتژی، به‌سان سپری بود که استقلال علمی و معنوی آن‌ها را حفظ می‌کرد.

درنگ: عالمان گذشته، به‌سان ناخدایانی ماهر، در دریای پرتلاطم فشارهای سیاسی، با حکمت و تدبیر، استقلال خود را حفظ می‌کردند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با بررسی دشواری‌های عالمان گذشته، بر اهمیت حفظ استقلال علمی و معنوی در برابر فشارهای خارجی تأکید دارد. این عالمان، با وجود محدودیت‌ها، با تلاش و حکمت، جایگاه والای خود را حفظ کردند.

بخش پنجم: نقش زنان در علم دینی

جایگاه زنان در تاریخ علم دینی

استاد به خاطره‌ای از زنی هشتادساله اشاره می‌کنند که به دلیل کرامات و معنویت، به‌سان پیامبری باطنی شناخته می‌شد. این نمونه، نشان‌دهنده نقش برجسته زنان در تاریخ علم دینی است، که با وجود محدودیت‌های اجتماعی، به جایگاه‌های والای معنوی دست می‌یافتند.

این خاطره، به‌سان گوهری پنهان، نقش زنان را در حفظ و ترویج علم دینی آشکار می‌سازد. زنان، با وجود موانع، گاه به مراتب معنوی و علمی والایی دست یافتند.

درنگ: زنان عالمه، به‌سان ستارگانی در آسمان علم دینی، با معنویت و کرامت، به جامعه خدمت کردند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تأکید بر نقش زنان در تاریخ علم دینی، بر ضرورت توجه به ظرفیت‌های نهفته در این قشر تأکید دارد. زنان، با وجود محدودیت‌ها، به‌عنوان عالمانی معنوی، جایگاه ویژه‌ای در تاریخ اسلام داشته‌اند.

بخش ششم: ضرورت قلم‌زنی و تولید علمی

قلم‌زنی، وظیفه عالمان دینی

استاد تأکید دارند که عالمان باید، به‌سان صنعت‌گرانی که بر مس و آهن کار می‌کنند، بر کاغذ قلم بزنند و آثار علمی تولید کنند. این فعالیت، نه‌تنها جایگاه علمی آن‌ها را ارتقا می‌دهد، بلکه به ترویج دین و دانش کمک می‌کند.

قلم‌زنی، به‌سان جویباری است که از چشمه علم دینی جاری شده و جامعه را سیراب می‌سازد. این فعالیت، امکان تأثیرگذاری عمیق‌تر در جامعه را فراهم می‌کند.

ظرفیت‌های علوم دینی برای ثروت‌آفرینی

اگر عالمان علوم دینی را به‌درستی به کار گیرند، می‌توانند، به‌سان کشاورزی که از زمین حاصلخیز بهره می‌برد، ثروت تولید کرده و به فقرا و دیگران کمک کنند. این امر، نیازمند فعالیت علمی و عملی در حوزه‌های مختلف است.

درنگ: علوم دینی، به‌سان معدنی غنی، ظرفیت تولید ثروت و خدمت به جامعه را دارند، مشروط بر آنکه با نوآوری و اخلاص به کار گرفته شوند.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تأکید بر ضرورت قلم‌زنی و تولید علمی، بر ظرفیت‌های نهفته علوم دینی برای خدمت به جامعه تأکید دارد. عالمان، با بهره‌گیری از این ظرفیت‌ها، می‌توانند جایگاه خود را ارتقا داده و به جامعه خدمت کنند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با بررسی درس‌گفتار شصت و هفتم استاد فرزانه قدس‌سره، به تحلیل عمیق تاریخ و وضعیت کنونی علوم دینی پرداخته است. عالمان گذشته، با تسلط بر علوم و فنون مختلف و حفظ طهارت و اخلاص، به جایگاه والایی در جامعه دست یافتند. در مقابل، کاهش پویایی علوم دینی در دوران معاصر، نتیجه محدود شدن به فعالیت‌های غیرمولد و فقدان نوآوری است. این اثر، با ساختاربندی علمی و بهره‌گیری از تمثیلات فاخر، دعوتی است به بازسازی علوم دینی، حفظ کرامت عالمان، و بازگشت به اصول معنوی و علمی که عالمان گذشته را به قله‌های معرفت رساند.

با نظارت صادق خادمی