متن درس
حکمت عملی و التزام باطنی در مبادی علوم دینی: تأملی در جایگاه عالمان و اهل کرامت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه شصتونهم)
مقدمه
علوم دینی، چونان چشمهای زلال از معرفت الهی، بنیان تمدن اسلامی را سیراب میسازد و در این میان، حکمت عملی و التزام باطنی، چونان دو بال برای پرواز عالم به سوی قلههای کمال، نقشی بیبدیل دارند. درسگفتار شصتونهم آیت الله نکونام قدس سره، با کاوش در جایگاه عالمان دینی، تمایز میان آنها و اولیاء الهی، و نقش حکمت عملی در عرضه علم، نوری بر این مسیر میافکند. این نوشتار، چونان آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، محتوای این درسگفتار را با حفظ تمامی جزئیات و با نگاهی علمی و متین به تصویر میکشد. با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات فاخر، این اثر خواننده را به سفری عمیق در ژرفای علوم دینی و چالشهای آن دعوت میکند.
بخش نخست: جایگاه عالمان دینی در نسبت با انبیاء و اولیاء
شباهت ظاهری عالمان به انبیاء و اولیاء
عالمان دینی، چونان سایهای از انبیاء و اولیاء، در مسیر نشر معارف الهی گام برمیدارند، اما این شباهت، صرفاً ظاهری است و عالمان، به دلیل تفاوت در رسالت و التزام باطنی، به جایگاه والای انبیاء و اولیاء نمیرسند. این شباهت، مانند نقشی بر آب، در ظاهر نمایان است، اما فاقد عمق معنوی و باطنی اولیاء الهی است.
حکمت عملی و اهداف آن
حکمت عملی، چونان پلی میان دانش نظری و عمل اجتماعی، عالم را به دو هدف والا رهنمون میسازد: نخست، ارتقای دانش به مرتبهای فراتر از استاد و منابع مکتوب، و دوم، عرضه این دانش به جامعه برای ارتزاق مشروع، نشر دین و اعتلای جایگاه عالم. این فرایند، مانند کیمیایی است که دانش را به گوهر خدمت تبدیل میکند.
عرضه علم و تأثیر اجتماعی آن
عالم دینی، چونان باغبانی که نهال دانش را میپرورد، موظف است علم خود را بهگونهای منظم و شایسته، مانند نگارش کتب علمی یا تدریس تخصصی، به جامعه عرضه کند. این عرضه، نهتنها دین را ترویج میدهد، بلکه ارتزاق مشروع عالم و جایگاه اجتماعی او را نیز تضمین میکند. این مسیر، عالم را از وابستگی به فعالیتهای غیرمولد، مانند منبرهای صرفاً احساسی، بازمیدارد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین جایگاه عالمان دینی در نسبت با انبیاء و اولیاء، نشان داد که شباهت عالمان به اولیاء، صرفاً ظاهری است و حکمت عملی، راهی برای تبدیل دانش نظری به خدمت اجتماعی است. این بخش، چونان کلیدی برای گشودن درهای معرفت، راه را برای کاوش در تمایز عالمان و اهل کرامت هموار کرد.
بخش دوم: تمایز عالمان و اهل کرامت
تفاوت عالمان با انبیاء و اولیاء
عالمان دینی، برخلاف انبیاء و اولیاء که با شعار مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ (سوره شعراء، آیه 109: «من از شما بر این [رسالت] هیچ پاداشی نمیخواهم») از طمع مادی مبرا بودند، گاه به فعالیتهای دنیوی و کاسبی روی میآورند. این تفاوت، مانند فاصله میان آسمان و زمین، جایگاه عالمان را از اولیاء الهی متمایز میسازد.
نقد کاسبی در علم دینی
برخی عالمان، چونان بازرگانانی که کالای دین را به بازار میبرند، با فعالیتهای غیرمولد مانند خواندن قرآن یا روضه بهصورت استیجاری، به کاسبی در علم دینی روی میآورند. این عمل، مانند سایهای که بر آفتاب دین میافتد، اعتبار علم دینی را کاهش میدهد.
مشروعیت فعالیتهای علمی
فعالیتهای علمی، مانند نگارش کتاب یا تدریس تخصصی، چونان حرفهای شایسته مانند پزشکی یا مهندسی، اگر بهصورت مشروع و بدون گدایی یا دزدی انجام شود، نهتنها بیاشکال است، بلکه شایسته و ارزشمند است. این فعالیتها، مانند جویباری که زمین تشنه جامعه را سیراب میکند، به نشر دین و ارتقای جایگاه عالم کمک میکنند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با بررسی تفاوت عالمان و انبیاء، نشان داد که گرایش برخی عالمان به کاسبی غیرمولد، آنها را از جایگاه اولیاء دور میسازد. بااینحال، فعالیتهای علمی مشروع، راهی برای حفظ کرامت عالم و خدمت به جامعه است. این بخش، مانند چراغی در مسیر، راه را برای تأمل در شرایط اهل کرامت روشن کرد.
بخش سوم: دستهبندی عالمان و ویژگیهای اهل کرامت
دستهبندی عالمان
عالمان دینی، چونان شاخههای درختی تنومند، به سه دسته تقسیم میشوند: اهل کرامت، که ورثه انبیاء و اولیاءاند؛ اهل فنون، که با ابزارهایی مانند رمل و اسطرلاب فعالیت میکنند؛ و اهل علوم غریبه، که ترکیبی از فنون و کرامت را به کار میبرند. این دستهبندی، مانند نقشهای است که جایگاه هر گروه را در منظومه علم دینی مشخص میسازد.
شرایط اهل کرامت
اهل کرامت، چونان ستارگان در آسمان معرفت، دو شرط اساسی دارند: نخست، دوری از دنیا و عدم طلب پاداش مادی، مانند انبیاء که فرمودند: مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ (سوره سبأ، آیه 47: «من از شما هیچ پاداشی بر این [رسالت] نمیخواهم، پاداش من جز بر عهده خدا نیست»). دوم، التزام عملی به احکام الهی، نه صرف اقرار به آنها. این شرایط، مانند کلیدی است که درهای کرامت را میگشاید.
تفاوت اقرار و التزام عملی
اقرار به احکام الهی، چونان درختی بیثمر، ممکن است بدون عمل معتبر باشد، اما التزام عملی، مانند میوهای رسیده، نیازمند تعهد کامل به احکام در کردار است. این تفاوت، مانند فاصله میان گفتار و عمل، عالم را از جایگاه اهل کرامت متمایز میسازد.
نقد اقرار بدون عمل
اقرار بدون التزام عملی، مانند سایهای بیجسم، ارزش علمی و معنوی عالم را کاهش میدهد. قرآن کریم در این باره میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ (سوره صف، آیه 2: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا چیزی میگویید که انجام نمیدهید؟»). این خودفریبی، عالم را از رسالت اصیل دینی دور میکند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تبیین دستهبندی عالمان و شرایط اهل کرامت، نشان داد که التزام عملی و دوری از دنیا، دو صفت بنیادین برای رسیدن به جایگاه وراثت انبیاء است. این بخش، مانند مشعلی در تاریکی، مسیر تمایز عالمان و اهل کرامت را روشن ساخت.
بخش چهارم: نقد فعالیتهای غیرمولد و مشروعیت کاسبی علمی
تشبیه عالمان به تعزیهخوانان
برخی عالمان، مانند تعزیهخوانانی که نقش انبیاء یا اولیاء را بازی میکنند، به دلیل گرایش به کاسبی غیرمولد، از روح اصیل رسالت دینی بیبهرهاند. در تعزیه، بازیگر نقش شمر ممکن است در عمل مؤمنتر از بازیگر نقش امام حسین باشد، اما این نقشها فاقد عمق معنویاند.
تفاوت نقشها در تعزیه
در تعزیه، نقشهای شمر، امام حسین یا ابوالفضل، چونان نقاشیهایی بر بوم، فاقد تفاوت ماهویاند. این تشبیه، مانند آینهای است که حقیقت ظاهری برخی عالمان را بازمیتاباند، که در نقشهای مقدس ظاهر میشوند، اما از روح کرامت بیبهرهاند.
نقد فعالیتهای غیرمولد
فعالیتهای غیرمولد، مانند روضهخوانی یا قرآنخوانی استیجاری، چونان بادی که شاخههای علم دینی را میلرزاند، فاقد تخصص و تأثیرگذاری علمیاند و با حرفههایی مانند پزشکی یا مهندسی قابل مقایسه نیستند.
مشروعیت کاسبی مشروع
کاسبی مشروع، مانند نگارش کتاب یا تدریس علمی، چونان جویباری که زمین دانش را سیراب میکند، نهتنها بیاشکال است، بلکه به ارتقای جایگاه عالم و خدمت به جامعه کمک میکند، مشروط بر اینکه با اخلاص و بدون روشهای غیراخلاقی انجام شود.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد فعالیتهای غیرمولد و تأکید بر مشروعیت کاسبی علمی، نشان داد که عالمان باید از نقشهای ظاهری، مانند تعزیهخوانان، فاصله گرفته و به عرضه تخصصی علم بپردازند. این بخش، راه را برای بازنگری در روشهای عرضه علم دینی گشود.
بخش پنجم: ضرورت استانداردهای علمی در علم دینی
فقدان استانداردهای علمی
برخی عالمان، چونان بناهایی بدون گواهی تخصص، به دلیل فقدان استانداردهای علمی و قانونی، نمیتوانند ادعای تخصص کنند. این وضعیت، مانند بنایی بیبنیاد، اعتبار علم دینی را کاهش میدهد.
استانداردهای علمی در علوم دیگر
در علوم دیگر، مانند مهندسی یا پزشکی، استانداردهای قانونی و دانشگاهی، چونان ستونهایی محکم، تخصص افراد را تأیید میکنند. فقدان این استانداردها در علم دینی، مانند سایهای بر آفتاب، اعتبار آن را کمرنگ میسازد.
نقد تأییدات غیررسمی
تأییدات غیررسمی، مانند تأیید یک استاد یا مرجع، چونان سایهای بیدوام، فاقد اعتبار قانونی است و نمیتواند جایگزین استانداردهای علمی شود.
عرضه تخصصی علم
عالم باید علم خود را بهصورت تخصصی، مانند نگارش کتاب یا تدریس علمی، عرضه کند تا هم درآمد مشروع کسب کند و هم از کاسبی غیرمولد دوری نماید. این روش، مانند گوهری در تاج علم دینی، جایگاه عالم را اعتلا میبخشد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تأکید بر ضرورت استانداردهای علمی در علم دینی، نشان داد که فقدان این استانداردها، اعتبار عالمان را کاهش میدهد. عرضه تخصصی علم، راهی برای حفظ کرامت و تأثیرگذاری عالم است. این بخش، مانند مشعلی در مسیر، نیاز به بازسازی نظامهای آموزشی علم دینی را روشن ساخت.
بخش ششم: التزام عملی و جایگاه والای اهل کرامت
التزام عملی و دوری از پاداش مادی
اهل کرامت، چونان پرندگانی که در آسمان الهی پرواز میکنند، با التزام عملی به احکام و دوری از پاداش مادی، از عالمان معمولی متمایز میشوند. آنها، مانند انبیاء، هیچ پاداشی جز از خدا طلب نمیکنند: مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (سوره شعراء، آیه 127: «من از شما بر این [رسالت] هیچ پاداشی نمیخواهم، پاداش من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست»).
پاداش مؤمنان و محسنان
مؤمنان و محسنان، طبق فرمایش قرآن کریم: وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ (سوره مائده، آیه 9: «و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، برایشان آمرزش و پاداشی بزرگ است»)، از خدا پاداش دریافت میکنند، اما انبیاء تنها از خدا پاداش میطلبند.
تفاوت کمّی و کیفی
اهل کرامت، چونان گوهرهایی نادر در دل کوه، از نظر کیفی با مؤمنان و محسنان متفاوتاند. مؤمنان ممکن است به تعداد زیاد باشند، اما اهل کرامت، به دلیل ندرت و کیفیت بالای التزام عملی، اندکاند.
خشیت و التزام عملی
خشیت، چونان بذری که در زمین تقوا کاشته میشود، به کاسبی مشروع منجر میشود، اما التزام عملی، مانند درختی تنومند، فراتر از خشیت است و نیازمند تعهد کامل به احکام الهی است.
تفاوت خشیت و خشوع
خشوع، چونان نسیمی که قلب را نوازش میدهد، حالتی نفسانی است که با خشیت، به معنای ترس از خدا، متفاوت است. خشوع، تواضع و خضوع در برابر خدا را نشان میدهد، اما التزام عملی، فراتر از این حالات، به عمل واقعی وابسته است.
خودکفایی اهل کرامت
اهل کرامت، مانند انبیاء که از عنایت الهی بهرهمند بودند، نیازی به کاسبی ندارند. آنها، چونان چشمهای که از دل سنگ میجوشد، نیازهایشان از سوی خدا تأمین میشود.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با تبیین التزام عملی و ویژگیهای اهل کرامت، نشان داد که این گروه، با دوری از دنیا و تعهد به احکام الهی، به جایگاه والای وراثت انبیاء میرسند. این بخش، مانند پلی به سوی حقیقت، راه را برای فهم جایگاه اهل کرامت گشود.
بخش هفتم: نمونههای عالمان گذشته و التزام عملی
ادبای گذشته و عرضه تخصصی علم
عالمان گذشته، مانند ادیب نیشابوری، چونان ستارگانی در آسمان علم، با تدریس تخصصی و دقیق، درآمد مشروع کسب میکردند و علم را با کیفیت بالا به شاگردان عرضه میداشتند. این عالمان، مانند باغبانانی بودند که نهال دانش را با دقت میپروراندند.
سادهزیستی عالمان گذشته
عالمان گذشته، مانند ادیب نیشابوری، با سادهزیستی و دوری از تجمل، چونان پرندگانی که در آسمان طهارت پرواز میکنند، علم خود را عرضه کرده و از کاسبی غیرمولد پرهیز داشتند.
التزام عملی شیخ عباس قمی
عالمانی مانند شیخ عباس قمی، چونان مشعلهایی در تاریکی، با التزام عملی و دوری از گناه، جایگاه والای معنوی خود را حفظ کردند و آثاری چون مفاتیحالجنان را به یادگار گذاشتند.
تأثیر معنوی عالمان با التزام عملی
عالمان با التزام عملی، مانند شیخ عباس قمی، چونان چشمههایی که جویبارهای معرفت را سیراب میکنند، تأثیر معنوی عمیقی بر جامعه داشتند و آثارشان در تاریخ ماندگار شد.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، با بررسی نمونههای عالمان گذشته، نشان داد که سادهزیستی، التزام عملی و عرضه تخصصی علم، عالمان را به جایگاه والای معنوی و علمی رساند. این بخش، مانند گوهری در تاج معرفت، الگویی برای عالمان معاصر ارائه کرد.
بخش هشتم: نقد انحرافات و خودسازی تدریجی
نقد بلعم باعورا
بلعم باعورا، چونان ستارهای که در تاریکی گم شد، با وجود داشتن اسم اعظم، به دلیل فقدان التزام عملی، از جایگاه اهل کرامت سقوط کرد. این مثال، مانند هشداری است که تواناییهای ظاهری بدون التزام عملی، بیارزش است.
شیطان و طایفه تعزیه
حتی شیطان، چونان بازیگری در تعزیه، با وجود تواناییهایش، به دلیل نافرمانی و فقدان التزام عملی، از جایگاه کرامت دور ماند. قرآن کریم در این باره میفرماید: إِنَّكَ رَجِيمٌ (سوره حجر، آیه 34: «تو راندهشدهای»).
التزام عملی و خودسازی تدریجی
التزام عملی، مانند راهی سنگلاخ که به قله کمال میرسد، نیازمند خودسازی تدریجی است. عالم باید با کاهش گناهانی مانند دروغ یا حرامخواری، به التزام عملی نزدیک شود.
نمونهای از خودسازی تدریجی
عالمی که با کاهش تدریجی گناهان، مانند دروغ یا سالوس، به التزام عملی نزدیک میشود، مانند باغبانی است که با هرس شاخههای زائد، درخت وجود خود را به کمال میرساند.
التزام عملی در زندگی روزمره
التزام عملی، مانند نوری که در زندگی روزمره عالم میدرخشد، نیازمند تعهد به احکام الهی در تمام اعمال است. این تعهد، عالم را از اقرار ظاهری به عمل واقعی سوق میدهد.
التزام عملی بهعنوان صفت ذاتی
التزام عملی، چونان جوهری در ذات اهل کرامت، بدون آن، عالم نمیتواند به جایگاه وراثت انبیاء برسد. این صفت، مانند ریشهای است که درخت کرامت را استوار میسازد.
جمعبندی بخش هشتم
بخش هشتم، با نقد انحرافات و تأکید بر خودسازی تدریجی، نشان داد که التزام عملی، راهی برای رسیدن به جایگاه اهل کرامت است. این بخش، مانند کلیدی برای گشودن درهای کمال، عالمان را به خودسازی و تعهد دعوت کرد.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، چونان درختی که شاخههایش در آسمان معرفت گسترده شده، به کاوش در مبادی علوم دینی، حکمت عملی و التزام باطنی پرداخت. از تمایز عالمان و اهل کرامت تا نقد فعالیتهای غیرمولد و تأکید بر عرضه تخصصی علم، هر بخش چونان گوهری در تاج معرفت درخشید. التزام عملی، بهعنوان صفتی ذاتی، عالم را از اقرار ظاهری به عمل واقعی سوق داده و به جایگاه وراثت انبیاء نزدیک میکند. نمونههای عالمان گذشته، مانند ادیب نیشابوری و شیخ عباس قمی، الگویی برای احیای علم دینی در چارچوبی علمی و معنوی ارائه کردند. این اثر، خواننده را به تأمل در اصالت علم دینی و بازسازی جایگاه آن در جامعه معاصر دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی