در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 71

متن درس

مبادی علوم دینی در پرتو انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی قرآنی

مبادی علوم دینی در پرتو انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی قرآنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت الله نکونام قدس سره (جلسه ۷۱)

دیباچه: چیستی انسان و جامعه در منظومه معرفت دینی

انسان، این گوهر آفرینش، در کانون معرفت دینی جای دارد و در کنار خدا و جهان، به مثابه موجودی چندوجهی و پویا، محور تأملات فلسفی و دینی است. درس‌گفتار حاضر، با نگاهی عمیق و نقادانه به انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی قرآنی، می‌کوشد تا مبادی علوم دینی را در پرتو این دو حوزه بازخوانی کند. انسان، با پیچیدگی‌های وجودی‌اش، نه تنها موضوعی برای تأملات فلسفی، بلکه بستری برای فهم جامعه و تکالیف دینی است. این نوشتار، با بازنویسی و تبیین محتوای درس‌گفتار، تلاش دارد تا با زبانی روشن و متین، مفاهیم را به گونه‌ای ارائه دهد که هم برای مخاطبان متخصص جذاب باشد و هم در چارچوب علمی و دانشگاهی قرار گیرد. با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات ادبی، این متن می‌کوشد تا روح و پیام اصلی را با دقتی بی‌مانند منتقل نماید.

بخش یکم: انسان، موجودی چندساحتی و پویا

انسان در نظام معرفتی دینی

انسان، به مثابه موجودی برتر و عظیم، در کنار خدا و جهان (ماسوی‌الله) قرار دارد. این جایگاه والا، او را به محور تحلیل‌های علوم دینی بدل ساخته است. انسان، موجودی است که با ویژگی‌های عقلانی، روحانی و جسمانی، از سایر موجودات متمایز می‌شود. این تمایز، نه تنها در توانایی کلامی و بیانی او، بلکه در تنوع صفات و رفتارهایش نیز آشکار است. انسان، چونان جنگلی پر رمز و راز، دربرگیرنده انواع صفات و ویژگی‌هاست که هر یک در لحظه‌ای خاص از وجود او سر برمی‌آورند.

درنگ: انسان، به دلیل برخورداری از ابعاد عقلانی، روحانی و جسمانی، موجودی چندوجهی است که نمی‌توان او را در قالب یک تعریف ساده‌انگارانه محدود کرد.

نقد تعریف سنتی حیوان ناطق

تعریف سنتی انسان به عنوان “حیوان ناطق”، که در کتب منطقی و فلسفی مطرح شده، از منظر علوم دینی و روان‌شناختی مدرن ناکافی است. این تعریف، انسان را به یک نوع واحد فرومی‌کاهد، در حالی که انسان در هر لحظه ممکن است به انواع مختلفی تبدیل شود. برای نمونه، یک فرد ممکن است در لحظه‌ای با صفات تهاجمی چون ببر عمل کند و در لحظه‌ای دیگر با خصایص دفاعی چون گرگ ظاهر شود. این پویایی، ضرورت بازنگری در تعاریف سنتی را آشکار می‌سازد.

انسان، برخلاف حیوانات نوعی که هر یک ویژگی‌های خاص خود را دارند (مانند اسب یا مورچه)، موجودی جنسی است که مجموعه‌ای از صفات حیوانی را در خود جای داده است. این صفات، از شغال تا ببر، در رفتارهای او بروز می‌یابند و او را به موجودی چندگانه بدل می‌سازند.

درنگ: تعریف “حیوان ناطق” نمی‌تواند پیچیدگی‌های وجودی انسان را بازتاب دهد، زیرا انسان موجودی جنسی است که دربرگیرنده انواع صفات حیوانی و انسانی است.

نقد نظریه وحدت بنی‌آدم

نظریه‌ای که انسان‌ها را به مثابه اعضای یک پیکر واحد می‌داند، مانند بیت “بنی‌آدم اعضای یکدیگرند”، از منظر علمی و قرآنی نادرست است. انسان‌ها، به دلیل تفاوت‌های ذاتی و اکتسابی، نمی‌توانند به یک واحد یکسان تقلیل یابند. این تفاوت‌ها، از صفات غریزی گرفته تا رفتارهای اکتسابی، انسان را به موجودی چندگانه بدل کرده که نمی‌توان او را در قالبی یکسان محصور کرد.

این دیدگاه، بر ضرورت شناخت تنوع انسانی و پذیرش تفاوت‌ها در چارچوب علوم دینی تأکید دارد. انسان‌ها، چونان برگ‌های درختان یک جنگل، هر یک رنگ و بویی خاص دارند و نمی‌توان آن‌ها را به یک رنگ یکسان درآورد.

درنگ: نظریه وحدت بنی‌آدم، به دلیل نادیده گرفتن تنوع ذاتی و اکتسابی انسان‌ها، نمی‌تواند مبنای علمی برای تحلیل انسان‌شناسی دینی باشد.

ناطق بودن: کلام‌داری یا عقلانیت؟

ناطق بودن انسان، در تعریف دقیق‌تر، به معنای توانایی او در کلام و بیان است، نه صرفاً عقلانیت. انسان، با نطق و کلام، از سایر حیوانات متمایز می‌شود. این توانایی، او را قادر می‌سازد تا دفاع کند، پرگویی نماید یا در تعاملات اجتماعی از کلام بهره گیرد. برخلاف حیواناتی چون شیر یا گرگ که فاقد کلام‌اند، انسان با لسان و بیان خود، جهانی از معانی را خلق می‌کند.

این تعریف، بر اهمیت کلام به عنوان ویژگی محوری انسان تأکید دارد و نشان می‌دهد که نطق، بیش از عقل، انسان را از دیگر موجودات جدا می‌سازد. کلام، چونان کلیدی است که درهای تعامل و ارتباط را می‌گشاید و انسان را به موجودی اجتماعی بدل می‌کند.

درنگ: ناطق بودن انسان، به توانایی کلامی و بیانی او اشاره دارد که او را از حیوانات دیگر متمایز می‌سازد.

جمع‌بندی بخش یکم

انسان، به مثابه موجودی چندساحتی، در نظام معرفت دینی جایگاهی والا دارد. نقد تعاریف سنتی مانند “حیوان ناطق” و نظریه وحدت بنی‌آدم، بر ضرورت بازنگری در انسان‌شناسی دینی تأکید دارد. انسان، موجودی جنسی است که دربرگیرنده انواع صفات حیوانی و انسانی است و توانایی کلامی او، وجه تمایز او از دیگر موجودات است. این دیدگاه، انسان را به مثابه جنگلی پر رمز و راز می‌بیند که هر لحظه ممکن است شاخه‌ای نو از وجودش سر برآورد.

بخش دوم: جامعه، ظرف تنوع انسانی

جهان به مثابه جنگل مدرن

جهان کنونی، به دلیل رفتارهای غریزی و خشن انسان‌ها، به جنگلی مدرن تشبیه شده است که در آن انسان‌ها یکدیگر را تکه‌تکه کرده و می‌بلعند. این استعاره، به رفتارهای غیرانسانی در جوامع معاصر اشاره دارد که با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، مانند سلاح‌های مدرن، به تخریب و کشتار می‌پردازند.

جهان، چونان جنگلی است که در آن دندان‌های تیز علم و فناوری، به جای خدمت به انسانیت، به ابزاری برای پاره کردن و بلعیدن بدل شده‌اند. این دیدگاه، بر ضرورت بازگشت به اصول اخلاقی و انسانی تأکید دارد تا جنگل مدرن به باغی از همزیستی تبدیل شود.

درنگ: استعاره جنگل مدرن، به رفتارهای خشن و غریزی انسان در دنیای معاصر اشاره دارد که با ابزارهای پیشرفته، به تخریب و کشتار منجر شده است.

تنوع صفات انسانی در روان‌شناسی

از منظر روان‌شناسی، انسان‌ها در رفتارهایشان به صفات حیوانی مانند تهاجم (گاز گرفتن) یا دفاع (لگد زدن) وابسته‌اند. این صفات، که از طریق آزمایش‌های علمی قابل شناسایی هستند، نشان‌دهنده تنوع درونی انسان و تأثیر آن بر تعاملات اجتماعی است.

انسان، چونان موجودی است که در وجودش جنگلی از صفات حیوانی نهفته است. گاه چون ببر می‌غرد و گاه چون گرگ به دفاع برمی‌خیزد. این تنوع، نیازمند شناختی دقیق و علمی است تا رفتارهای انسانی به درستی مدیریت شوند.

درنگ: روان‌شناسی مدرن، با شناسایی صفات حیوانی در انسان، به تحلیل رفتارهای پیچیده او می‌پردازد و بر تنوع درونی او تأکید دارد.

علم محدود و تأثیر آن بر صنعت

قرآن کریم در سوره اسراء، آیه ۸۵ می‌فرماید: وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا (ترجمه: و جز اندکی از علم به شما داده نشده است). این علم محدود، در صنعت به کار گرفته شده و به ابزارهای تخریب و کشتار تبدیل شده است. هواپیماها و سلاح‌های پیشرفته، نمونه‌هایی از این سوءاستفاده‌اند که حتی جن‌ها را نیز به وحشت می‌اندازند.

علم، چونان شمشیری دو لبه است که اگر در مسیر خیر به کار گرفته نشود، به ابزاری برای تخریب بدل می‌شود. این دیدگاه، بر ضرورت هدایت علم به سوی اهداف اخلاقی و انسانی تأکید دارد.

درنگ: علم محدود انسانی، در صورت استفاده نادرست، به ابزارهای تخریب تبدیل می‌شود و نیازمند هدایت به سوی اهداف اخلاقی است.

تکامل و تغییرات جامعه انسانی

جامعه انسانی، در طول تاریخ دستخوش تغییرات گسترده‌ای شده است. گاه پیشرفت کرده و گاه پسرفت، و این تحولات در شدت رفتارهای خشن نیز قابل مشاهده است. در گذشته، کشتار به صورت فردی و با ابزارهای ساده انجام می‌شد، اما امروز، با پیشرفت علم، ابزارهای تخریب توانایی کشتار جمعی را فراهم کرده‌اند.

جامعه، چونان رودی است که گاه آرام و گاه خروشان جریان دارد. این پویایی، نیازمند مطالعه‌ای تاریخی و جامعه‌شناختی است تا تحولات آن به درستی فهمیده شود.

درنگ: جامعه انسانی، در طول تاریخ با تحولات گسترده‌ای مواجه بوده که نیازمند مطالعه دقیق برای فهم پویایی‌های آن است.

تأثیر محدودیت‌های جسمانی بر رفتار

محدودیت‌های جسمانی، مانند از دست دادن دندان یا شکستن پا، رفتارهای انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و توانایی او را در بروز صفات غریزی محدود می‌کند. برای نمونه، فردی که دندان‌هایش را از دست داده، نمی‌تواند گاز بگیرد، و این محدودیت، رفتارهای تهاجمی او را کاهش می‌دهد.

جسم انسان، چونان ظرفی است که رفتارهای او را شکل می‌دهد. این دیدگاه، بر ارتباط میان جسم و رفتار تأکید دارد و نشان می‌دهد که شرایط جسمانی، بخشی از پیچیدگی‌های رفتاری انسان را توضیح می‌دهد.

درنگ: محدودیت‌های جسمانی، رفتارهای انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهند و بخشی از تنوع رفتاری او را توضیح می‌دهند.

جمع‌بندی بخش دوم

جامعه، به مثابه ظرفی برای انسان، از تنوع گسترده‌ای برخوردار است. استعاره جنگل مدرن، رفتارهای خشن و غریزی انسان‌ها را در دنیای معاصر به تصویر می‌کشد. روان‌شناسی مدرن، با شناسایی صفات حیوانی در انسان، به تحلیل رفتارهای او می‌پردازد. علم محدود انسانی، اگر به درستی هدایت نشود، به ابزار تخریب بدل می‌شود. جامعه انسانی، با تحولات تاریخی خود، نیازمند مطالعه‌ای دقیق است تا پویایی‌های آن فهمیده شود. محدودیت‌های جسمانی نیز، بخشی از رفتارهای انسانی را شکل می‌دهند.

بخش سوم: دین، تنوع و همزیستی

تنوع جامعه به مثابه جنگل انسانی

جامعه، چونان جنگلی است که در آن انسان‌های متنوع با ویژگی‌های گوناگون (فقیر، غنی، مومن، کافر) زندگی می‌کنند. این تنوع، ذاتی جامعه است و نمی‌توان آن را به یک واحد یکسان تقلیل داد. برای نمونه، در یک شهر، افراد با رفتارها و اعتقادات متفاوت، از نمازخوان تا سیگاری، در کنار یکدیگر زیست می‌کنند.

جامعه، چونان پارچه‌ای رنگارنگ است که هر تار و پود آن، داستانی متفاوت دارد. این تنوع، نیازمند مدیریتی عادلانه و انسانی است تا هماهنگی میان افراد حفظ شود.

درنگ: جامعه، به دلیل تنوع ذاتی انسان‌ها، چونان جنگلی است که در آن موجودات مختلف با ویژگی‌های متفاوت زندگی می‌کنند.

نقد مفهوم شیطان یکسان

شیطان هر فرد، متفاوت است و نمی‌توان آن را به صورت یکسان برای همه تعریف کرد. این شیطان، در لحظه‌های مختلف تغییر می‌کند و ممکن است قوی، ضعیف، تند یا کند شود. این تفاوت، نتیجه تنوع صفات انسانی و شرایط زندگی است.

شیطان، چونان سایه‌ای است که با هر انسان همراه است، اما شکل و شدت آن در هر فرد متفاوت است. این دیدگاه، بر ضرورت شناخت فردی و پویا از وسوسه‌های درونی تأکید دارد.

درنگ: شیطان هر فرد، به دلیل تنوع صفات انسانی، متفاوت و پویاست و نمی‌توان آن را به یک قالب یکسان محدود کرد.

تنوع در یک خانواده

در یک خانواده، افراد با ویژگی‌های متفاوت، مانند نمازخوان، معتاد یا بی‌نماز، زندگی می‌کنند. این تنوع، نمونه‌ای از تنوع انسانی در مقیاس کوچک است که نیازمند مدیریت بدون تحمیل است.

خانواده، چونان باغی است که در آن گل‌های گوناگون با رنگ‌ها و عطرهای متفاوت در کنار هم می‌رویند. این تنوع، نیازمند احترام و هماهنگی است تا باغ خانواده به گلستانی زیبا بدل شود.

درنگ: خانواده، به عنوان کوچک‌ترین واحد اجتماعی، نمونه‌ای از تنوع انسانی است که نیازمند مدیریت عادلانه و بدون تحمیل است.

مفهوم “خانه ما، شهر ما”

مفهوم “خانه ما، شهر ما”، به معنای پذیرش جامعه به عنوان خانه‌ای بزرگ‌تر است که در آن همه انسان‌ها با تفاوت‌هایشان زندگی می‌کنند. این مفهوم، با استناد به حدیث الجار ثم الدار (ترجمه: همسایه، سپس خانه)، بر اولویت دادن به منافع جمعی بر منافع فردی تأکید دارد.

جامعه، چونان شهری است که هر خانه در آن، بخشی از یک کل بزرگ‌تر است. این دیدگاه، بر مسئولیت اجتماعی انسان در قبال دیگران تأکید دارد و همسایگی را به مثابه اصلی اخلاقی می‌ستاید.

درنگ: مفهوم “خانه ما، شهر ما”، با استناد به حدیث الجار ثم الدار، بر اولویت منافع جمعی و مسئولیت اجتماعی تأکید دارد.

نقد خودخواهی اجتماعی

فردی که تنها به فکر خانه و شهر خود باشد، به فساد اجتماعی منجر می‌شود. این خودخواهی، چونان کورکی است که باید با نیشتر عدالت درمان شود تا جامعه از انباشت فساد رهایی یابد.

خودخواهی، چونان دیواری است که انسان را از جامعه جدا می‌کند. این دیدگاه، بر ضرورت مبارزه با خودخواهی و ایجاد عدالت اجتماعی تأکید دارد تا جامعه به مثابه یک کل منسجم عمل کند.

درنگ: خودخواهی اجتماعی، به انباشت فساد منجر می‌شود و نیازمند مبارزه با آن برای ایجاد عدالت اجتماعی است.

جمع‌بندی بخش سوم

جامعه، به مثابه ظرفی برای انسان، ذاتاً متنوع است و این تنوع، نیازمند مدیریتی عادلانه و بدون تحمیل است. مفهوم شیطان، به دلیل تفاوت‌های فردی، نمی‌تواند یکسان باشد. خانواده، به عنوان نمونه‌ای کوچک از جامعه، تنوع انسانی را به تصویر می‌کشد. مفهوم “خانه ما، شهر ما”، بر مسئولیت اجتماعی و اولویت منافع جمعی تأکید دارد. خودخواهی اجتماعی، به فساد منجر می‌شود و نیازمند اصلاح است.

بخش چهارم: دین متنوع، ضرورتی برای همزیستی

نقد فقدان تخصص در علوم دینی

فقدان تخصص در علوم دینی، به دلیل تأکید بیش از حد بر تعهد بدون پشتوانه علمی، به کاهش اعتبار این علوم منجر شده است. تعهد، بدون معیارهای علمی و قابل اندازه‌گیری، نمی‌تواند مبنای معتبری برای علوم دینی باشد.

علم دینی، چونان گوهری است که بدون صیقل تخصص، درخشش خود را از دست می‌دهد. این دیدگاه، بر ضرورت ایجاد نظام‌های آموزشی مبتنی بر تخصص و تحقیق تأکید دارد تا علم دینی از اعتبار جهانی برخوردار شود.

درنگ: فقدان تخصص در علوم دینی، به کاهش اعتبار آن منجر شده و نیازمند نظام‌های آموزشی علمی است.

ضرورت تنوع در تکالیف دینی

تکالیف دینی باید متنوع باشند، زیرا انسان‌ها و جوامع متنوع‌اند. تحمیل احکام یکسان، مانند الزام به نماز شب یا خمس، به دلیل تنوع انسانی و اجتماعی، ناممکن و نادرست است.

دین، چونان لباسی است که باید به اندازه هر فرد دوخته شود، نه آنکه فرد را به اندازه لباس درآورد. این دیدگاه، بر ضرورت تطبیق احکام دینی با شرایط افراد و جوامع تأکید دارد تا از استبداد دینی جلوگیری شود.

درنگ: تکالیف دینی باید متنوع باشند تا با تنوع انسانی و اجتماعی سازگار شوند و از تحمیل یکسان‌سازی جلوگیری کنند.

نقد قولوا لا اله الا الله

عبارت قولوا لا اله الا الله تفلحوا (ترجمه: بگویید لا اله الا الله تا رستگار شوید)، به معنای الزام به گفتن شهادتین نیست، بلکه پیشنهادی برای رستگاری است و وجوب ندارد. گفتن این عبارت، بدون التزام عملی، به رستگاری منجر نمی‌شود.

این عبارت، چونان دعوتی است که درهای رستگاری را می‌گشاید، اما بدون عمل صالح، کلیدی بی‌اثر است. این دیدگاه، بر انعطاف در دعوت دینی و پرهیز از تحمیل اعتقادات تأکید دارد.

درنگ: گفتن لا اله الا الله، بدون التزام عملی، ضامن رستگاری نیست و تنها پیشنهادی برای هدایت است.

التزام عملی به عنوان شرط اصلی

التزام عملی، شرط اصلی زندگی دینی است. اقرار زبانی، بدون عمل واقعی، نمی‌تواند انسان را به رستگاری برساند.

التزام، چونان ریشه‌ای است که درخت ایمان را استوار می‌سازد. این دیدگاه، بر ضرورت هماهنگی گفتار و کردار در زندگی دینی تأکید دارد.

درنگ: التزام عملی، به عنوان صفتی باطنی، انسان را از اقرار ظاهری به عمل واقعی ارتقا می‌دهد.

عدم مزاحمت به عنوان اصل اجتماعی

اصل اساسی در جامعه، عدم مزاحمت افراد برای یکدیگر است. هر فرد باید آزادانه زندگی کند، بدون آنکه به دیگران آزار برساند.

آزادی، چونان نسیمی است که در جامعه می‌وزد، اما نباید به طوفانی بدل شود که دیگران را آزار دهد. این اصل، بر احترام به تفاوت‌های فردی و پرهیز از تحمیل تأکید دارد.

درنگ: عدم مزاحمت، به عنوان اصلی اجتماعی، آزادی فردی را تضمین می‌کند و از آزار دیگران جلوگیری می‌کند.

آزادی در مقابل رهایی

آزادی، به معنای عدم مزاحمت است، نه رهایی کامل از قیود که می‌تواند به هرج‌ومرج منجر شود. انسان آزاد است که در چارچوب اجتماعی زندگی کند، اما رها نیست که حقوق دیگران را نقض کند.

آزادی، چونان پلی است که انسان را به سوی هماهنگی اجتماعی می‌برد، اما رهایی، چونان پرتگاهی است که به بی‌نظمی می‌انجامد.

درنگ: آزادی، به معنای عدم مزاحمت است و با رهایی کامل، که به هرج‌ومرج منجر می‌شود، متفاوت است.

نقد امر به معروف و نهی از منکر سنتی

امر به معروف و نهی از منکر، در صورتی که به تحمیل و فضولی منجر شود، نادرست است و باید در چارچوب ناهنجاری‌های اجتماعی محدود شود. این اصل، تنها در مواردی مشروعیت دارد که ناهنجاری‌هایی مانند دزدی یا آزار رخ دهد.

امر به معروف، چونان مشعلی است که باید راه را روشن کند، نه آتشی که دیگران را بسوزاند. این دیدگاه، بر پرهیز از تحمیل اعتقادات و احترام به آزادی فردی تأکید دارد.

درنگ: امر به معروف و نهی از منکر، تنها در موارد ناهنجاری‌های اجتماعی مشروعیت دارد و نباید به تحمیل اعتقادات منجر شود.

تنوع دینی به عنوان ضرورت

دین باید متنوع باشد تا با تنوع انسانی و اجتماعی سازگار شود. تحمیل یکسان‌سازی دینی، به انحراف و تخریب منجر می‌شود.

دین، چونان جامه‌ای است که باید به تن هر فرد اندازه شود. این دیدگاه، بر ضرورت تطبیق دین با شرایط مختلف افراد و جوامع تأکید دارد تا از استبداد دینی جلوگیری شود.

درنگ: تنوع دینی، به عنوان پاسخی به تنوع انسانی، از استبداد دینی و تخریب اجتماعی جلوگیری می‌کند.

نقد خشونت در جوامع دینی

خشونت و استبداد در جوامع دینی، به دلیل تحمیل یکسان‌سازی، به انحراف و تخریب منجر شده است. این خشونت، نه تنها در جوامع اسلامی، بلکه در جهان نیز گسترش یافته است.

خشونت، چونان آتشی است که جنگل جامعه را می‌سوزاند. این نقد، بر ضرورت پذیرش تنوع و پرهیز از خشونت به عنوان اصلی قرآنی تأکید دارد.

درنگ: خشونت در جوامع دینی، نتیجه تحمیل یکسان‌سازی است و نیازمند اصلاح با پذیرش تنوع است.

تجربه همزیستی مسالمت‌آمیز

تجربه زندگی مسالمت‌آمیز با غیرمسلمانان، بدون مزاحمت متقابل، نشان‌دهنده امکان همزیستی مسالمت‌آمیز است. این تجربه، بر پذیرش تفاوت‌ها و عدم آزار دیگران تأکید دارد.

همزیستی، چونان باغی است که در آن گل‌های گوناگون در کنار هم می‌رویند. این دیدگاه، بر امکان زندگی هماهنگ با تفاوت‌های اعتقادی تأکید دارد.

درنگ: همزیستی مسالمت‌آمیز با غیرمسلمانان، با پذیرش تفاوت‌ها و عدم مزاحمت، ممکن و مطلوب است.

نقد خرافات در علوم دینی

بسیاری از باورهای دینی، به دلیل فقدان پشتوانه علمی، خرافی تلقی می‌شوند و به کاهش اعتبار علم دینی منجر شده‌اند. این خرافات، نتیجه فقدان نظام‌های آموزشی علمی است.

خرافات، چونان غباری است که بر چهره علم دینی نشسته و درخشش آن را کمرنگ کرده است. این دیدگاه، بر ضرورت بازنگری در باورهای غیرمستند تأکید دارد.

درنگ: خرافات در علوم دینی، نتیجه فقدان پشتوانه علمی است و نیازمند بازنگری و تقویت تخصص است.

نقد سوءاستفاده از دین

سوءاستفاده از دین، مانند کشتار به نام دین، به نجاست دین و کاهش اعتبار آن منجر شده است. این سوءاستفاده، دین را از اهداف والای خود دور کرده است.

دین، چونان چشمه‌ای زلال است که با سوءاستفاده، گل‌آلود می‌شود. این نقد، بر ضرورت حفظ اصالت دین و پرهیز از سوءاستفاده تأکید دارد.

درنگ: سوءاستفاده از دین، به کاهش اعتبار آن منجر شده و نیازمند حفظ اصالت دین است.

تأثیر جوامع اسلامی بر جهان

خشونت در جوامع اسلامی، به گسترش کشتار در جهان منجر شده و غیرمسلمانان نیز از این الگو تأثیر پذیرفته‌اند. این خشونت، نتیجه تحمیل اعتقادات و نادیده گرفتن تنوع است.

خشونت، چونان بذری است که در جوامع اسلامی کاشته شده و شاخه‌های آن به سراسر جهان گسترش یافته است. این دیدگاه، بر ضرورت اصلاح رفتارهای دینی تأکید دارد.

درنگ: خشونت در جوامع اسلامی، به گسترش کشتار در جهان منجر شده و نیازمند اصلاح با پذیرش تنوع است.

شکر نعمت و احسان به غیرمؤمن

شکر نعمت ایمان، در احسان و محبت به غیرمؤمنان است. این احسان، به معنای پذیرش تفاوت‌ها و پرهیز از بدگویی و تحمیل اعتقادات است.

شکر نعمت، چونان گلی است که با محبت به دیگران شکوفا می‌شود. این دیدگاه، بر ضرورت احسان به غیرمؤمنان به عنوان نشانه‌ای از ایمان حقیقی تأکید دارد.

درنگ: شکر نعمت ایمان، در احسان به غیرمؤمنان و پذیرش تفاوت‌ها نهفته است.

جمع‌بندی بخش چهارم

دین، برای سازگاری با تنوع انسانی و اجتماعی، باید متنوع باشد. فقدان تخصص در علوم دینی، به کاهش اعتبار آن منجر شده و نیازمند نظام‌های آموزشی علمی است. تحمیل احکام یکسان، به انحراف و تخریب می‌انجامد. التزام عملی، شرط اصلی زندگی دینی است و عدم مزاحمت، اصل اساسی جامعه. آزادی، در مقابل رهایی، به هماهنگی اجتماعی کمک می‌کند. نقد خرافات و سوءاستفاده از دین، بر ضرورت حفظ اصالت دین تأکید دارد. همزیستی مسالمت‌آمیز و احسان به غیرمؤمنان، نشانه‌ای از ایمان حقیقی است.

سخن پایانی

این نوشتار، با بازخوانی درس‌گفتار آیت الله نکونام قدس سره، انسان و جامعه را در پرتو علوم دینی مورد تأمل قرار داد. انسان، به مثابه موجودی چندوجهی، در کانون معرفت دینی جای دارد و جامعه، به عنوان ظرف او، ذاتاً متنوع است. دین، برای پاسخ به این تنوع، باید انعطاف‌پذیر و متناسب با شرایط افراد و جوامع باشد. نقد تعاریف سنتی، خرافات و خشونت در جوامع دینی، بر ضرورت بازنگری در علوم دینی و تقویت تخصص تأکید دارد. همزیستی مسالمت‌آمیز و احسان به دیگران، به عنوان شکر نعمت ایمان، راهی به سوی مدینه فاضله است. این دیدگاه، علوم دینی را به سوی افقی نوین هدایت می‌کند که در آن عقلانیت، تنوع و عدالت، ستون‌های اصلی‌اند.

با نظارت صادق خادمی