در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 74

متن درس

زبان‌شناسی و منطق علمی: بازسازی مبادی علوم دینی در فلسفه و عرفان

زبان‌شناسی و منطق علمی: بازسازی مبادی علوم دینی در فلسفه و عرفان

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه هفتاد و چهارم)

مقدمه: بازسازی علوم دینی با ابزارهای زبانی و منطقی

علوم دینی، مانند درختی که ریشه‌هایش در خاک حکمت و معرفت استوار است، نیازمند ابزارهای زبانی و منطقی است که امکان فهم دقیق متون و ارتباط با جهان معاصر را فراهم سازد. استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار جلسه هفتاد و چهارم، با نقدی عمیق بر کاستی‌های نظام‌های آموزشی دینی، بر اهمیت ادبیات و منطق به‌عنوان ستون‌های اصلی معرفت دینی تأکید می‌ورزند. این گفتار، مانند مشعلی در تاریکی، راه را برای احیای علوم دینی در چارچوبی علمی و نظام‌مند روشن می‌سازد. ادبیات، به‌ویژه اشتقاق، و منطق، به‌ویژه صناعات خمسه، مانند کلیدی طلایی، درهای فهم عمیق و تولید علم کارآمد را می‌گشایند. فقدان این ابزارها، مانند سایه‌ای سنگین، علوم دینی را به انزوا و غربت کشانده است. این نوشتار، با بازسازی محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های آن، تمامی جزئیات را با زبانی فاخر و دانشگاهی ارائه می‌دهد تا مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی برای مخاطبان متخصص روشن گردد.

بخش نخست: ادبیات، شمشیر عالم دینی

ادبیات: پایه فهم و بیان علوم دینی

ادبیات، مانند شمشیری بران در دست عالم دینی، ابزار اصلی فهم و انتقال معانی متون مقدس است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که عالمی که از ادبیات بی‌بهره است، مانند جنگجویی بدون سلاح، در میدان معرفت ناتوان و بی‌سواد است. ادبیات، به‌ویژه ادبیات عربی، مانند جویباری زلال، معانی عمیق متون دینی را به ذهن عالم جاری می‌سازد. بدون تسلط بر این ابزار، عالم در برابر پیچیدگی‌های متون دینی، مانند مسافری گم‌شده در بیابانی بی‌انتها، سرگردان می‌ماند. برای مثال، عالمی که نتواند عبارتی پیچیده را تحلیل کند، مانند بنایی است که بدون نقشه، ساختمانی سست و ناپایدار برپا می‌کند.

درنگ: ادبیات، به‌ویژه ادبیات عربی، ابزار اصلی عالم دینی برای فهم و بیان متون مقدس است و فقدان آن، به بی‌سوادی کامل منجر می‌شود.

نقص اشتقاق: سلب معنا از ادبیات

اشتقاق، مانند سیم‌کارت در گوشی موبایل، روح و معنای ادبیات را به آن بازمی‌گرداند. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی بدیع، فقدان اشتقاق در آموزش ادبیات را به گوشی بدون سیم‌کارت تشبیه می‌کنند که جز بازیچه‌ای بی‌فایده نیست. اشتقاق، به‌عنوان ریشه‌شناسی واژگان، امکان فهم عمیق معانی و ارتباطات واژگانی را فراهم می‌سازد. بدون آن، صرف و نحو، مانند جسم بی‌جانی، فاقد روح معنا هستند. برای مثال، واژه‌ای مانند «ضرب» در متون دینی، بدون فهم اشتقاق آن، از معنای عمیق خود تهی می‌شود و به عبارتی بی‌ثمر تبدیل می‌گردد.

درنگ: اشتقاق، به‌عنوان هسته ادبیات، معنای عمیق متون دینی را آشکار می‌سازد و فقدان آن، ادبیات را به ابزاری بی‌فایده تبدیل می‌کند.

تأثیر استعمار بر حذف اشتقاق

استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به تأثیر استعمار، حذف اشتقاق از آموزش ادبیات را مانند کندن ریشه‌های درخت معرفت می‌دانند. این اقدام، مانند پرده‌ای تاریک بر آفتاب معنا، فهم عمیق متون دینی را از جوامع اسلامی سلب کرده است. استعمار، با محدود کردن آموزش‌های تخصصی، مانند سدی در برابر جریان دانش، علوم دینی را به انزوا کشانده و از پویایی آن کاسته است. این نقد، مانند هشداری است که عالمان را به احیای اشتقاق و بازسازی نظام‌های آموزشی دعوت می‌کند.

درنگ: استعمار، با حذف اشتقاق از آموزش ادبیات، علوم دینی را از معانی عمیق خود محروم ساخته و به انزوای آن منجر شده است.

ضرورت به‌روزرسانی ادبیات

آموزش ادبیات، مانند نهالی که نیازمند آبیاری مداوم است، باید با نیازهای معاصر هماهنگ شود. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که به‌روزرسانی ادبیات، بدون نادیده گرفتن اشتقاق، مانند بازسازی بنایی کهن با ابزارهای نوین است. این بازسازی، مانند نسیمی که غبار از آینه می‌زداید، علوم دینی را از غربت نجات داده و آن را با جهان معاصر پیوند می‌دهد. با این حال، اشتقاق، مانند ریشه‌ای استوار، باید در مرکز این بازسازی قرار گیرد تا علوم دینی پویا و کارآمد باقی بمانند.

درنگ: به‌روزرسانی ادبیات، با حفظ اشتقاق، علوم دینی را با نیازهای معاصر هماهنگ ساخته و از غربت نجات می‌دهد.

بخش دوم: منطق، ستون استوار علوم دینی

نقص منطق: فقدان صناعات خمسه

منطق، مانند ستونی استوار در بنای علوم دینی، ابزار استدلال و تحلیل دقیق را فراهم می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره نقد می‌کنند که منطق کنونی، مانند ادبیات، فاقد صناعات خمسه (برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه) است و تنها به اشکال اربعه محدود شده است. این محدودیت، مانند قفسی است که پرنده استدلال را در بند می‌کشد و از پرواز در آسمان معرفت بازمی‌دارد. صناعات خمسه، مانند ابزارهای یک معمار ماهر، امکان ساخت استدلال‌های دقیق و نظام‌مند را فراهم می‌کنند. بدون آن‌ها، منطق به ابزاری ناکارآمد تبدیل می‌شود.

درنگ: فقدان صناعات خمسه در منطق، استدلال‌های دینی را ناکارآمد ساخته و به محدودیت علوم دینی منجر شده است.

منطق عالی: زیرساخت فلسفه و عرفان

فلسفه و عرفان، مانند قله‌های رفیع معرفت، نیازمند منطق عالی هستند که ابزارهای پیچیده استدلالی را فراهم می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که منطق متوسط برای فقه و اصول کافی است، اما فلسفه و عرفان، مانند سفری به اعماق اقیانوس، نیازمند منطق عالی‌اند. این منطق، مانند مشعلی است که مسیرهای پیچیده فلسفی و عرفانی را روشن می‌سازد. بدون آن، عالم در تاریکی گمراهی سرگردان می‌ماند و از فهم حقایق عمیق محروم می‌شود.

درنگ: منطق عالی، زیرساخت ضروری فلسفه و عرفان است و بدون آن، این علوم از پویایی و عمق محروم می‌مانند.

نقش عالمان پیشین در منطق

عالمانی مانند ابن‌سینا و حاجی سبزواری، مانند ستارگان درخشان در آسمان علم، با تسلط بر صناعات منطقی، الگویی برای احیای علوم دینی ارائه کردند. استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به کرامت و علم حاجی سبزواری، او را نمونه‌ای از عالمی می‌دانند که با فقر و تواضع، منطق را به خدمت معرفت درآورد. برای مثال، حاجی سبزواری، مانند باغبانی که نهال علم را با مهارت پرورش می‌دهد، با تسلط بر منطق، علوم دینی را به سطحی والا ارتقا داد.

درنگ: عالمانی مانند ابن‌سینا و حاجی سبزواری، با تسلط بر صناعات منطقی، الگویی برای احیای علوم دینی ارائه کردند.

بخش سوم: فلسفه دینی و چالش‌های آن

تأثیر فقدان منطق بر فلسفه

فقدان منطق عالی، مانند سایه‌ای تاریک، فلسفه دینی را به کلام قهوه‌خانه‌ای تنزل داده است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که بدون منطق، فلسفه از ساختار علمی محروم شده و به گفت‌وگوهای غیرنظام‌مند تبدیل می‌شود. این نقص، مانند بنایی سست، فلسفه را از تأثیرگذاری جهانی محروم کرده و آن را در انزوای علمی نگه داشته است. برای مثال، مفاهیمی مانند وجود و ماهیت، بدون منطق قوی، به عباراتی گنگ و سرگردان تبدیل شده‌اند.

درنگ: فقدان منطق عالی، فلسفه دینی را به کلام قهوه‌خانه‌ای تنزل داده و از تأثیرگذاری جهانی محروم کرده است.

نقد فلسفه ملاصدرا

فلسفه ملاصدرا، مانند درختی که ریشه‌هایش در خاک استوار نیست، به دلیل فقدان منطق قوی، فاقد ساختار علمی لازم است. استاد فرزانه قدس‌سره نقد می‌کنند که ملاصدرا، هرچند تلاش‌هایی در فلسفه انجام داد، اما به دلیل تکیه بر کلام، نتوانست نظامی فلسفی و نظام‌مند ارائه کند. این نقص، مانند آینه‌ای شکسته، فلسفه او را از انسجام و اعتبار علمی محروم ساخته و آن را در مقایسه با ابن‌سینا کم‌فروغ کرده است.

درنگ: فلسفه ملاصدرا، به دلیل فقدان منطق قوی و تکیه بر کلام، فاقد ساختار علمی لازم است.

عدم استقبال جهانی از فلسفه دینی

فلسفه دینی، مانند گوهری پنهان در صدف، به دلیل فقدان زبان علمی و منطقی، در دانشگاه‌های جهانی مورد توجه قرار نگرفته است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که جهان معاصر، فلسفه‌هایی را می‌پذیرد که با زبان ریاضیات و منطق ارائه شوند. فقدان این زبان، مانند پرده‌ای ضخیم، فلسفه دینی را از دید جهانیان پنهان کرده و آن را در غربت نگه داشته است.

درنگ: فقدان زبان علمی و منطقی، فلسفه دینی را از پذیرش جهانی محروم کرده و در انزوا نگه داشته است.

مقایسه علوم دینی و علوم طبیعی

علوم طبیعی، مانند جویبارهایی که با زبان ریاضیات به هم متصل‌اند، در جهان پذیرفته شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره نقد می‌کنند که علوم دینی، به دلیل فقدان زبان علمی مشترک، از این پیوند محروم مانده‌اند. این نقص، مانند دیواری بلند، علوم دینی را از گفت‌وگو با علوم معاصر جدا کرده و به انزوای آن منجر شده است.

درنگ: علوم دینی، به دلیل فقدان زبان علمی مشترک، از گفت‌وگو با علوم معاصر محروم مانده و در انزوا قرار گرفته‌اند.

تحریفات و ممنوعیت‌های فلسفه

تحریم فلسفه با ادعاهایی مانند «فمن تمنطق فقد تزندق»، مانند خاری در پای معرفت، به انقراض فلسفه دینی منجر شده است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این تحریم‌ها، ریشه در قدرت‌مداری برخی عالمان داشته و فلسفه را از پویایی محروم کرده است. این نقد، مانند هشداری است که عالمان را به بازسازی فلسفه با ابزارهای علمی دعوت می‌کند.

درنگ: تحریم فلسفه به دلیل قدرت‌مداری، به انقراض آن منجر شده و احیای آن نیازمند ابزارهای علمی است.

بخش چهارم: عرفان شیعه و پتانسیل‌های آن

عرفان شیعه در برابر عرفان اهل سنت

عرفان شیعه، مانند درختی که ریشه در فلسفه دارد، از عرفان اهل سنت که از کلام نشأت می‌گیرد، قوی‌تر است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که عرفان شیعه، با تکیه بر فلسفه، پتانسیل بالاتری برای توسعه علمی دارد. در مقابل، عرفان اهل سنت، مانند جویباری که در مرداب کلام می‌ماند، از پویایی محروم است. این دیدگاه، مانند مشعلی است که راه احیای عرفان شیعه را روشن می‌سازد.

درنگ: عرفان شیعه، با تکیه بر فلسفه، از عرفان اهل سنت که از کلام نشأت می‌گیرد، قوی‌تر و پویاتر است.

نقش کتاب‌های عرفانی در احیای عرفان

کتاب‌هایی مانند فصوص‌الحکم، تمهید القواعد، مصباح‌الانس و منازل‌السائرین، مانند گوهرهایی در صدف عرفان، می‌توانند عرفان شیعه را از غربت نجات دهند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این متون، مانند چشمه‌های زلال، محتوای عمیق عرفانی را ارائه می‌دهند. با این حال، فقدان حمایت نهادی، مانند سدی در برابر این چشمه‌ها، مانع از بهره‌برداری کامل از آن‌ها شده است.

درنگ: کتاب‌های عرفانی مانند فصوص‌الحکم و مصباح‌الانس، پتانسیل احیای عرفان شیعه را دارند، اما نیازمند حمایت نهادی‌اند.

بخش پنجم: فقه و اصول، چالش‌های منطقی

نقص منطق در فقه و اصول

فقه و اصول، مانند بنایی که بر پایه‌های سست استوار است، به دلیل فقدان منطق متوسط، به سطحی عاميانه تنزل یافته‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که منطق متوسط، مانند کلیدی برای استدلال‌های فقهی و اصولی، ضروری است. بدون آن، این علوم، مانند درختی بی‌ریشه، از پویایی و اعتبار علمی محروم می‌مانند.

درنگ: فقدان منطق متوسط، فقه و اصول را به سطحی عاميانه تنزل داده و از پویایی محروم کرده است.

نقد فقهای پیشین

فقهای پیشین، مانند باغبانانی که ابزار کافی در اختیار نداشتند، به دلیل فقدان منطق و ابزارهای علمی، نتوانستند فقه را به جایگاه والای خود برسانند. استاد فرزانه قدس‌سره نقد می‌کنند که این فقها، هرچند در فقه تبحر داشتند، اما بدون منطق قوی، فقه را به گفت‌وگوهای غیرنظام‌مند محدود کردند. این نقص، مانند سایه‌ای سنگین، فقه شیعه را از تأثیرگذاری جهانی محروم کرده است.

درنگ: فقدان منطق و ابزارهای علمی، فقهای پیشین را از ارتقای فقه به جایگاه جهانی محروم کرده است.

نقص اصول فقه

اصول فقه، مانند جویباری که به مرداب می‌رسد، به دلیل فقدان منطق، به شرح‌نویسی و تکرار اقوال پیشینیان محدود شده است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اصول فقه، بدون منطق قوی، از نوآوری بازمانده و به جای تولید علم، به بازنویسی اقوال پیشینیان پرداخته است. این نقص، مانند دیواری بلند، اصول فقه را از پویایی محروم کرده است.

درنگ: اصول فقه، به دلیل فقدان منطق، به شرح‌نویسی محدود شده و از نوآوری بازمانده است.

بخش ششم: فقدان قرآن کریم در فقه

تهی بودن فقه از قرآن کریم

فقه شیعه، مانند بنایی که از بنیاد اصلی خود تهی است، به دلیل عدم استفاده از قرآن کریم، از منبع اصلی خود محروم شده است. استاد فرزانه قدس‌سره نقد می‌کنند که کتاب‌های فقهی مانند لمعه و شرایع، مانند باغی بدون چشمه، از آیات قرآن کریم خالی‌اند. این نقص، مانند سایه‌ای تاریک، فقه را از اعتبار علمی محروم کرده و به انقراض آن منجر شده است.

درنگ: فقدان قرآن کریم در فقه، این علم را از منبع اصلی خود محروم کرده و به انقراض آن منجر شده است.

دیدگاه انسداد و انزوای فقه

دیدگاه انسداد، مانند دیواری بلند، فقه شیعه را از دسترسی به منابع اصلی (قرآن کریم و عترت) محروم کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این دیدگاه، با نفی امکان دسترسی به معصومین، فقه را به انزوای علمی کشانده است. این نقد، مانند هشداری است که عالمان را به بازسازی فقه با تکیه بر منابع اصلی دعوت می‌کند.

درنگ: دیدگاه انسداد، با محروم کردن فقه از منابع اصلی، به انزوای علمی آن منجر شده است.

تحریف قرآن کریم و عترت

تحریف قرآن کریم و عترت، مانند خاری در پای معرفت، به انقراض علوم دینی و غربت شیعه منجر شده است. استاد فرزانه قدس‌سره با استناد به آیه شریفه:

لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ

ترجمه: شما قطعاً از حالتی به حالت دیگر منتقل خواهید شد (سوره انشقاق، آیه 19).

تأکید دارند که تحریف این دو منبع، مانند پاره کردن تاروپود علوم دینی، به انزوای شیعه منجر شده است. این دیدگاه، مانند مشعلی است که عالمان را به احیای منابع اصلی دعوت می‌کند.

درنگ: تحریف قرآن کریم و عترت، به انقراض علوم دینی و غربت شیعه منجر شده است.

بخش هفتم: تأثیر دوره صفویه بر علوم دینی

انحراف فقه در دوره صفویه

دوره صفویه، مانند جویباری که مسیرش منحرف شده، با افزودن عناوین اسلامی به علوم غیرمرتبط، مانند طب اسلامی، به انحراف فقه منجر شد. استاد فرزانه قدس‌سره نقد می‌کنند که این اقدام، مانند نقاشی بر دیواری سست، به جای توسعه علمی، به شكلك‌سازی و کاهش اعتبار فقه انجامید. این نقد، مانند هشداری است که عالمان را به بازسازی فقه با تکیه بر منابع اصیل دعوت می‌کند.

درنگ: دوره صفویه، با افزودن عناوین اسلامی به علوم غیرمرتبط، به انحراف فقه و کاهش اعتبار آن منجر شد.

بخش هشتم: نقد روایات و بزرگ‌نمایی عالمان

نقد اعتبار روایات

روایات، مانند جویبارهایی که از سرچشمه اصلی خود دور افتاده‌اند، به دلیل فقدان سند معتبر، از اعتبار علمی محروم‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که روایات، به دلیل تحریفات تاریخی، نمی‌توانند پایه‌ای محکم برای فقه باشند. این نقص، مانند سایه‌ای تاریک، فقه شیعه را از پویایی محروم کرده است.

درنگ: روایات، به دلیل فقدان سند معتبر و تحریفات تاریخی، از اعتبار علمی محروم‌اند و فقه را تضعیف کرده‌اند.

نقد بزرگ‌نمایی غیرواقعی عالمان

بزرگ‌نمایی غیرواقعی عالمان، مانند آینه‌ای کدر، به گمراهی طلاب و کاهش اعتبار علوم دینی منجر شده است. استاد فرزانه قدس‌سره نقد می‌کنند که این بزرگ‌نمایی، مانند نقاشی بر بوم پوسیده، به جای ترویج علم، به انحراف و توهم منجر شده است. این دیدگاه، مانند هشداری است که عالمان را به واقع‌نگری و پرهیز از اغراق دعوت می‌کند.

درنگ: بزرگ‌نمایی غیرواقعی عالمان، به گمراهی طلاب و کاهش اعتبار علوم دینی منجر شده است.

بخش نهم: عقل جمعی و نقد اجماع

عقل جمعی: معیار اعتبار علوم دینی

عقل جمعی، مانند مشعلی که تاریکی را می‌زداید، معیاری معتبر برای استدلال‌های دینی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که عقل جمعی، برخلاف عقل فردی که مانند امواج پراکنده دریاست، امکان اجماع بر واقعیات را فراهم می‌کند. برای مثال، اگر همه بر روز بودن زمان توافق کنند، عقل جمعی این توافق را معتبر می‌سازد، اما عقل فردی، مانند نسیمی متغیر، فاقد اعتبار است.

درنگ: عقل جمعی، به‌عنوان معیاری معتبر، امکان استدلال‌های دقیق در علوم دینی را فراهم می‌کند.

نقد اجماع در فقه

اجماع، مانند بنایی که بر پایه‌های سست استوار است، به دلیل تأثیر قدرت‌مداران و فقدان سند معتبر، در فقه شیعه بی‌اعتبار است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اجماع، تنها در صورتی معتبر است که از قدمای نزدیک به معصومین باشد و مدرکی از دست‌رفته را کشف کند. این دیدگاه، مانند آینه‌ای است که کاستی‌های اجماع را آشکار می‌سازد و عالمان را به استدلال علمی دعوت می‌کند.

درنگ: اجماع، به دلیل فقدان سند معتبر و تأثیر قدرت‌مداران، در فقه شیعه بی‌اعتبار است.

بخش دهم: فتاوای بدون پایه علمی

نقد فتاوای بدون منطق

فتاوای بدون پایه علمی، مانند بنایی که بدون نقشه ساخته شده، از اعتبار محروم‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که فتاوای فاقد منطق و ابزارهای علمی، مانند جویباری خشکیده، به انقراض فقه منجر شده‌اند. این نقد، مانند هشداری است که عالمان را به تولید فتاوای نظام‌مند و علمی دعوت می‌کند.

درنگ: فتاوای بدون پایه علمی، به دلیل فقدان منطق، از اعتبار محروم‌اند و به انقراض فقه منجر شده‌اند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

درس‌گفتار جلسه هفتاد و چهارم، مانند چشمه‌ای زلال، بر ضرورت بازسازی علوم دینی با ابزارهای ادبیات و منطق تأکید دارد. ادبیات، به‌ویژه اشتقاق، مانند کلیدی طلایی، معانی عمیق متون دینی را می‌گشاید. منطق، به‌ویژه صناعات خمسه، مانند ستونی استوار، استدلال‌های دقیق را در فلسفه، عرفان، فقه و اصول ممکن می‌سازد. فقدان این ابزارها، مانند سایه‌ای تاریک، علوم دینی را به انزوا و غربت کشانده است. فلسفه دینی، به دلیل فقدان منطق عالی، به کلام قهوه‌خانه‌ای تنزل یافته و از تأثیرگذاری جهانی محروم مانده است. عرفان شیعه، با تکیه بر فلسفه، پتانسیل بالاتری نسبت به عرفان اهل سنت دارد، اما نیازمند حمایت نهادی است. فقه و اصول، به دلیل فقدان منطق متوسط و عدم استفاده از قرآن کریم، از پویایی بازمانده‌اند. تحریف قرآن کریم و عترت، مانند خاری در پای معرفت، به انقراض علوم دینی منجر شده است. عقل جمعی، به‌عنوان معیاری معتبر، می‌تواند علوم دینی را احیا کند. این گفتار، مانند بذری در خاک حاصلخیز، زمینه‌ساز اجتهادی پویا و علمی در علوم دینی است.

با نظارت صادق خادمی