متن درس
مبادی علوم غرائب: تبیین فلسفی و عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیت الله نکونام قدس سره (جلسه نود و ششم)
دیباچه
علوم غرائب، چونان دریایی ژرف و پررمز و راز، در گستره دانشهای باطنی جایگاهی ممتاز دارد. این علوم، که در همآمیختگی حکمت نظری و عملی را به نمایش میگذارند، از منظر کمیت و کیفیت، پیچیدگی و عمقی بیمانند دارند. گستردگی این علوم، از یک سو، در تنوع شاخههایی چون جادو، رمل، و ارتباط با موجودات غیرمادی نهفته است و، از سوی دیگر، در عملی بودن و تأثیر بیواسطه آن بر باطن انسان متجلی میگردد. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیت الله نکونام قدس سره، میکوشد تا مبادی این علوم را با نگاهی فلسفی، عرفانی و علمی تبیین نماید. در این مسیر، از آیات قرآن کریم بهعنوان چراغ راه بهره گرفته شده و با استعانت از تمثیلات و تلویحات ادبی، مفاهیم به گونهای بازنمایی شدهاند که هم برای ذهنهای ژرفاندیش روشنگر باشد و هم روح عرفانی این علوم را حفظ نماید.
بخش نخست: ماهیت و گستردگی علوم غرائب
گستردگی کمی و کیفی
علوم غرائب، چونان درختی تنومند با شاخههای بسیار، از نظر کمیت و کیفیت گستردگیای شگفتانگیز دارند. از منظر کمیت، این علوم دربرگیرنده شاخههای متعددی چون جادو، رمل، و ارتباط با موجودات غیرمادی هستند که هر یک، جهانی از دانش و مهارت را در خود نهفته دارند. این تنوع، علوم غرائب را به مجموعهای پیچیده و چندوجهی بدل ساخته است که تسلط بر آن، نیازمند سالها ممارست و ژرفنگری است. از منظر کیفیت، این علوم به دلیل عملی بودن، از سایر علوم نظری متمایز میگردند. حکمت نظری در علوم غرائب، نه در جدایی از عمل، بلکه در همآمیختگی با آن معنا مییابد؛ گویی نظریه و عمل، دو روی یک سکهاند که در این علوم به وحدتی بیمانند دست یافتهاند.
درنگ: علوم غرائب از نظر کمیت به دلیل شمول شاخههای متعدد و از نظر کیفیت به سبب عملی بودن، گستردگی بیمانندی دارند.
عملی بودن علوم غرائب
علوم غرائب، چونان آتشی که در کوره عمل شعلهور میشود، تماماً بر پایه کنش و فعالیت استوار است. این علوم، در فعالیتهایی چون جادو، ریختن رمل، یا ارتباط با موجودات غیرمادی نمود مییابند و از اینرو، از علوم نظری که در قلمرو ذهن باقی میمانند، متمایز میگردند. عملی بودن این علوم، نه تنها به معنای اجرای آیینها و مناسک است، بلکه به معنای تأثیرگذاری مستقیم بر باطن انسان و جهان پیرامون اوست. این ویژگی، علوم غرائب را به حوزهای بدل ساخته که در آن، دانش بدون عمل، چونان پرندهای بیبال است.
وحدت حکمت نظری و عملی
در علوم غرائب، حکمت نظری و عملی چنان در هم تنیدهاند که تفکیک آنها ناممکن مینماید. این وحدت، چونان جویباری است که از چشمه معرفت سرچشمه گرفته و به دریای عمل میریزد. حکمت نظری در این علوم، نه در جدایی از عمل، بلکه در خدمت آن است و از اینرو، کیفیت بیمانند این علوم را به نمایش میگذارد. این وحدت، گواهی است بر عمق و غنای علوم غرائب که در آن، اندیشه و کنش به یکدیگر پیوند خوردهاند.
جمعبندی بخش نخست
علوم غرائب، با گستردگی کمی و کیفی، عملی بودن، و وحدت نظریه و عمل، حوزهای ممتاز در میان علوم باطنی به شمار میروند. این علوم، با تنوع شاخهها و عمق عملی خود، نیازمند تسلطی ژرف و ممارستی طولانیاند. در این بخش، ماهیت این علوم و ویژگیهای بنیادین آنها تبیین شد تا زمینهای برای فهم عمیقتر در بخشهای آتی فراهم آید.
بخش دوم: شرایط و الزامات ورود به علوم غرائب
آغاز از طفولیت
پیگیری علوم غرائب، چونان سفری است که از کودکی آغاز میشود. این علوم، نیازمند کششی ذاتی و زمینهای روحی و جسمیاند که در فرد از همان سنین طفولیت شکل میگیرند. این کشش، گاه بهصورت ناخودآگاه در فرد پدیدار میشود و او را به سوی این علوم سوق میدهد. حتی اگر فرد از زمره محبوبین یا برگزیدگان الهی نباشد، وجود این زمینه ذاتی، او را برای ورود به این مسیر آماده میسازد. این استعداد، چونان بذری است که در خاک مناسب، امکان شکوفایی مییابد.
نقش محیط در شکلگیری استعداد
محیط، چونان آینهای است که استعدادهای باطنی فرد را بازمیتاباند. مکانهایی چون قبرستانها، مناطق متروک، یا فضاهای تاریک و ساکت، زمینهساز گرایش به علوم غرائب در کودکیاند. این محیطها، با ایجاد فضایی برای خلوت و تأمل، بستری مناسب برای رشد استعدادهای باطنی فراهم میآورند. گویی تاریکی و سکوت، چونان مادری مهربان، روح فرد را در آغوش میگیرند و او را برای دریافت اسرار غرائب آماده میسازند.
درنگ: محیطهای خلوت و تاریک، مانند قبرستانها، نقش بنیادینی در شکلگیری استعدادهای باطنی برای علوم غرائب ایفا میکنند.
ژنتیک و استعداد ذاتی
علوم غرائب، به استعدادهای ژنتیکی و خصوصیات ذاتی وابستهاند که در وجود فرد نهفتهاند. این استعدادها، چونان گنجی در اعماق وجود، از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند و زمینهساز گرایش فرد به این علوم میگردند. این ویژگی، علوم غرائب را از سایر علوم متمایز میسازد، زیرا موفقیت در این حوزه، بیش از هر چیز به آمادگی ذاتی فرد وابسته است.
ضرورت خلوت و فرصت
علوم غرائب، چونان گلی شکننده، در شلوغی و ازدحام نمیروید. خلوت و فرصت، دو بال ضروری برای پرواز در آسمان این علوماند. محیطهای شلوغ و پرجمعیت، چونان طوفانی ویرانگر، مانع از تمرکز و تعمق لازم برای این علوم میگردند. از اینرو، فرد باید در فضایی آرام و خلوت، چونان قبرستان، به تأمل و ممارست بپردازد تا بتواند به اسرار این علوم دست یابد.
نیاز به مربی
علوم غرائب، بدون هدایت مربی، چونان سفری در تاریکی است که به گمراهی میانجامد. مطالعه کتب و نوشتهها، هرچند ارزشمند، نمیتواند جایگزین راهنمایی عملی مربی گردد. مربی، چونان چراغی در مسیر، راه را برای شاگرد روشن میسازد و او را از خطرات و پیچیدگیهای این علوم مصون میدارد. بدون مربی، فرد در دام خطاها و سوءتفاهمات گرفتار میشود.
درنگ: حضور مربی در علوم غرائب، ضرورتی انکارناپذیر است و مطالعه کتب بهتنهایی نمیتواند به موفقیت منجر گردد.
خطاهای عمدی در کتب
بسیاری از کتب علوم غرائب، به عمد با خطاهایی نگاشته شدهاند تا از سوءاستفاده و آسیبهای احتمالی جلوگیری شود. این خطاها، چونان قفلی بر گنج دانش، مانع از دسترسی افراد ناآگاه به اسرار این علوم میگردند. این اقدام، نه از سر بخل، بلکه از سر حکمت است تا علوم غرائب در دستان ناشایست به ابزاری برای فساد بدل نشود.
جمعبندی بخش دوم
ورود به علوم غرائب، نیازمند شرایط و الزاماتی است که از طفولیت آغاز میشود و با استعداد ذاتی، محیط مناسب، خلوت، و هدایت مربی تکمیل میگردد. این علوم، به دلیل پیچیدگی و حساسیت، از افراد میطلبند که با آمادگی کامل و تحت نظارت دقیق به آنها نزدیک شوند. در این بخش، این شرایط با دقت تبیین شد تا راه برای فهم چالشهای این علوم هموار گردد.
بخش سوم: چالشها و مخاطرات علوم غرائب
سختی و پیچیدگی علوم غرائب
علوم غرائب، چونان قلهای رفیع، از سایر علوم دشوارتر و پیچیدهتر است. این علوم، نیازمند صرف عمر و ممارستی طولانیاند و از اینرو، تنها کسانی که با دل و جان به این مسیر پای مینهند، میتوانند به قلههای آن دست یابند. در مقایسه با علوم کرامت، که به محبوبین اختصاص دارد، علوم غرائب به زمینههای خاص و آمادگیهای ویژه وابستهاند.
مخاطرات علوم غرائب
علوم غرائب، چونان راهی پرپیچوخم در دل تاریکی، مخاطراتی بیش از سایر علوم در خود نهفته دارند. این مخاطرات، از ماهیت عملی این علوم و ارتباط با موجودات غیرمادی، جادو، و رمل سرچشمه میگیرند. ارتباط با موجودات قویتر، چونان رویارویی با طوفانی سهمگین، میتواند فرد را به نابودی کشاند، درحالیکه ارتباط با موجودات ضعیفتر ممکن است به موفقیتهای محدود منجر گردد. همچنین، جادو، اگر معکوس شود، چونان تیغی دو لبه، خود فرد را زخمی میسازد.
درنگ: علوم غرائب، به دلیل ماهیت عملی و ارتباط با موجودات غیرمادی، مخاطراتی بیش از سایر علوم دارند.
سوءاستفاده و سالوسی
بسیاری از کسانی که به علوم غرائب روی میآورند، به دلیل طمع به منافع مادی، به حقهبازی و سالوسی گرفتار میشوند. این افراد، که بیش از نود درصد جویندگان این علوم را تشکیل میدهند، به جای پیگیری حقیقت، در پی کسب منفعتاند و از اینرو، به شارلاتانیسم و فریبکاری روی میآورند. این انحراف، چونان سمی مهلک، علوم غرائب را از اصالت خود دور میسازد.
دو مرتبه در علوم غرائب
علوم غرائب، دو مرتبه متمایز دارند: مرتبه عالیات، که به پهلوانانی اختصاص دارد که بینیاز از منافع مادیاند و در اوج حکمت و معرفت گام برمیدارند، و مرتبه ضعفاء، که به افرادی محدود میشود که در پی کاسبی و فریبکاریاند. این دوگانگی، چونان نور و ظلمت، تفاوت میان حقیقتجویان و منفعتطلبان را آشکار میسازد.
تجربهای از سوءاستفاده
در یکی از مراکز علوم غرائب، فردی با وعده آموزش مثلث فریب خورد و نهتنها دارایی خود را از دست داد، بلکه مورد تمسخر قرار گرفت. این تجربه، چونان آینهای، سوءاستفادههای رایج در این حوزه را به نمایش میگذارد و هشداری است به جویندگان این علوم که در انتخاب مربی و مسیر خود دقت کنند.
جمعبندی بخش سوم
علوم غرائب، با وجود جذابیت و عمق خود، راهی پرمخاطره و پیچیده است که نیازمند دقت، حکمت، و هدایت است. مخاطرات این علوم، از پیچیدگیهای عملی و سوءاستفادههای مادی سرچشمه میگیرند و از اینرو، تنها کسانی که با آمادگی کامل و قلبی پاک به این مسیر گام مینهند، میتوانند از گزند آن در امان بمانند.
بخش چهارم: نقش قلب و باطن در علوم غرائب
اهمیت قلب و باطن
قلب، چونان گوهری در صدف وجود انسان، در علوم غرائب نقشی کلیدی ایفا میکند. این علوم، به باطن انسان وابستهاند و بدون قلبی فعال و پویا، دسترسی به اسرار آنها ناممکن است. قلب، نهتنها مرکز احساسات، بلکه جایگاه شهود و معرفت باطنی است که علوم غرائب را از علوم ظاهری متمایز میسازد.
درنگ: قلب فعال و باطن پویا، شرط اساسی موفقیت در علوم غرائب است.
تمایز ظاهر و باطن
انسان، چونان کتابی است که ظاهر و باطنی دارد. ظاهر، شامل حواس و عقل ظاهری است، اما باطن، که قلب است، حقیقت وجود او را تشکیل میدهد. در علوم غرائب، این باطن است که راه را به سوی حقیقت میگشاید. گویی ظاهر، چونان پوستهای است که باطن را در خود نهفته دارد، اما تنها باطن است که میتواند اسرار غرائب را درک کند.
محدودیت قلب در اکثر انسانها
بیش از نود درصد انسانها، به دلیل قساوت قلب و غفلت از باطن، از درک علوم غرائب محروماند. این افراد، چونان کسانی که با چشمان بسته در برابر خورشید ایستادهاند، تنها به ظاهر زندگی محدود شدهاند و از باطن خود غافلاند. این محدودیت، مانع از آن میشود که بتوانند به ژرفای علوم غرائب راه یابند.
آزمایش قلب
انسان باید قلب خود را آزمایش کند تا درصد فعالیت و پویایی آن را دریابد. این آزمایش، از طریق بررسی اعمال، رحمت، خشونت، و کدورتهای درونی ممکن است. گویی قلب، چونان آینهای است که معدل باطنی فرد را بازمیتاباند. اگر در این آینه، محبت و نور دیده شود، قلب آماده علوم غرائب است، اما اگر کدورت و تاریکی غالب باشد، فرد باید پیش از ورود به این علوم، به اصلاح باطن خود بپردازد.
نقش ذکر و توجه
ذکر و توجه مداوم، چونان نسیمی است که قلب را زنده و پویا نگه میدارد. در علوم غرائب، قلبی که از ذکر محروم است، بهسرعت به قساوت میگراید و از مسیر حقیقت دور میافتد. این ذکر، نهتنها به معنای تکرار الفاظ، بلکه به معنای حضور قلب و توجه به حقیقت است که فرد را در مسیر علوم غرائب هدایت میکند.
جمعبندی بخش چهارم
قلب و باطن، چونان کلیدهایی هستند که درهای علوم غرائب را میگشایند. بدون قلبی فعال و پویا، دسترسی به این علوم ناممکن است. در این بخش، نقش قلب، تمایز ظاهر و باطن، و ضرورت ذکر و خودشناسی در علوم غرائب تبیین شد تا راه برای فهم عمیقتر این علوم هموار گردد.
بخش پنجم: تبیین آیات قرآن کریم در علوم غرائب
آیه ۱۱۰ سوره انعام
وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ
ترجمه: «و دلها و دیدههایشان را دگرگون میکنیم، چنانکه بار اول به آن ایمان نیاوردند، و آنان را در طغیانشان سرگردان رها میکنیم.»
این آیه، چونان هشداری است که به تأثیر کفر و نافرمانی بر قلب و دیدهها اشاره دارد. قلبهایی که از ایمان محروماند، در تاریکی طغیان سرگردان میمانند و از درک حقیقت بازمیمانند. این اصل، در علوم غرائب نشاندهنده اهمیت قلب فعال و ایمان به حقیقت است.
آیه ۱۸ سوره کهف
وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ
ترجمه: «و آنان را به پهلوی راست و چپ میگردانیم.»
این آیه، به جابهجایی ظاهری اصحاب کهف اشاره دارد، اما باطن فعال آنها را حفظ کرده است. گویی ظاهر، چونان پوستهای است که باطن را در برگرفته و قلب فعال، حتی در مرگ ظاهری، زنده و پویا باقی میماند.
آیه ۶۶ سوره احزاب
يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا
ترجمه: «روزی که چهرههایشان در آتش دگرگون میشود، میگویند: ای کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم.»
این آیه، چونان آینهای، پشیمانی ناشی از نافرمانی را نشان میدهد. قلبهایی که از اطاعت محروماند، در آتش قساوت گرفتار میشوند و از علوم غرائب بازمیمانند.
آیه ۳۷ سوره نور
يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ
ترجمه: «از روزی میترسند که در آن دلها و دیدهها دگرگون میشود.»
این آیه، به ترس از قیامت و تأثیر آن بر قلب و دیدهها اشاره دارد. قلب فعال، با ترس از قیامت، به سوی حقیقت هدایت میشود و در علوم غرائب به موفقیت میرسد.
آیه ۳۷ سوره ق
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ
ترجمه: «بیگمان در این برای کسی که دلی دارد یا گوش فرا دهد و حاضر باشد، پندی است.»
این آیه، چونان چراغی، به اهمیت قلب فعال و گوش شنوا در فهم حقیقت اشاره دارد. در علوم غرائب، قلبی که آماده دریافت حقیقت است، میتواند اسرار را درک کند.
آیه ۲۸۳ سوره بقره
وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ
ترجمه: «و شهادت را کتمان نکنید و هر کس آن را کتمان کند، دلش گناهکار است و خدا به آنچه میکنید داناست.»
این آیه، به تأثیر گناه بر قلب اشاره دارد. گناه، چونان سمی، قلب را به گناه آلوده میکند و آن را از درک علوم غرائب محروم میسازد.
آیه ۱۵۹ سوره آل عمران
وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ
ترجمه: «و اگر تندخو و سختدل بودی، از اطراف تو پراکنده میشدند. پس از آنها درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنها مشورت کن.»
این آیه، به تأثیر قساوت قلب بر روابط اجتماعی اشاره دارد. قلبی که به قساوت گراییده، نمیتواند در علوم غرائب به موفقیت دست یابد.
آیه ۲۴ سوره انفال
وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ
ترجمه: «و بدانید که خدا میان انسان و دلش حایل میشود.»
این آیه، به جدایی قلب از انسان در اثر گناه اشاره دارد. این جدایی، مانع از دسترسی به علوم غرائب میگردد.
آیه ۷۴ سوره یونس
كَذَلِكَ نَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ
ترجمه: «اینگونه بر دلهای تجاوزکاران مهر مینهیم.»
این آیه، به بسته شدن قلب در اثر گناه اشاره دارد. قلب بسته، چونان قفلی است که درهای علوم غرائب را به روی فرد میبندد.
آیه ۸۸ سوره بقره
قَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا مَا يُؤْمِنُونَ
ترجمه: «گفتند: دلهای ما در پوشش است. بلکه خدا به سبب کفرشان لعنتشان کرده، از اینرو اندک ایمان میآورند.»
این آیه، به تأثیر کفر بر بسته شدن قلب اشاره دارد. قلب بسته، نمیتواند اسرار علوم غرائب را درک کند.
جمعبندی بخش پنجم
آیات قرآن کریم، چونان چراغهایی در مسیر علوم غرائب، نقش قلب فعال و تأثیر گناه و کفر بر آن را روشن میسازند. این آیات، بر اهمیت قلب پویا و پرهیز از قساوت تأکید دارند و راه را برای جویندگان علوم غرائب هموار میکنند.
بخش ششم: نقد و اصلاح روششناسی در علوم غرائب
نقد سوءاستفادههای مادی
علوم غرائب، به دلیل جذابیت و پیچیدگی، گاه به ابزاری برای سوءاستفادههای مادی بدل شدهاند. بسیاری از افراد، به جای پیگیری حقیقت، در پی منافع مادیاند و از اینرو، به فریبکاری و شارلاتانیسم روی میآورند. این انحراف، چونان سایهای تاریک، بر اصالت علوم غرائب سایه افکنده و ضرورت اصلاح روششناسی در این حوزه را آشکار میسازد.
نقد علم دینی
در برخی مناطق، علوم دینی به امور پیشپاافتاده و ظاهری محدود شدهاند و از پرورش استعدادهای باطنی بازماندهاند. این محدودیت، مانع از رشد علوم غرائب در این مناطق شده و آنها را به حاشیه رانده است. اصلاح این رویکرد، نیازمند توجه به باطن و ژرفای علوم دینی است تا زمینه برای رشد علوم غرائب فراهم آید.
نقش ریاضیات در علوم غرائب
علوم غرائب، بهویژه در شاخههایی چون رمل و استرلاب، نیازمند تسلط بر ریاضیات پیشرفته است. این علوم، چونان معادلاتی پیچیده، به دقتی بیمانند نیاز دارند و از اینرو، تنها کسانی که در علوم دقیق مهارت دارند، میتوانند به اسرار آنها دست یابند.
طلسمات و قرآن کریم
طلسمات، که در قرآن کریم بهصورت علنی بیان شدهاند، به دلیل ماهیت باطنی خود، از سوءاستفاده مصون ماندهاند. این حفاظت الهی، چونان سپری است که اسرار علوم غرائب را در برابر دستاندازی ناشایستگان حفظ میکند.
جمعبندی بخش ششم
علوم غرائب، با وجود عمق و جذابیت، در معرض سوءاستفاده و انحراف قرار دارند. اصلاح روششناسی، توجه به علوم دقیق، و تکیه بر قرآن کریم، راههایی برای حفظ اصالت این علوم و دوری از فریبکاریاند.
نتیجهگیری و جمعبندی
علوم غرائب، چونان گنجی گرانبها در اعماق دانشهای باطنی، نیازمند قلبی فعال، خلوت، مربی، و آمادگی ذاتیاند. این علوم، با گستردگی کمی و کیفی، عملی بودن، و مخاطرات فراوان، راهی پرپیچوخم اما پرشکوه را پیش روی جویندگان خود میگشایند. آیات قرآن کریم، با تأکید بر نقش قلب و تأثیر گناه بر آن، راهنمایی بیمانند برای این مسیر ارائه میدهند. اصلاح روششناسی و پرهیز از سوءاستفادههای مادی، میتواند علوم غرائب را به جایگاه شایسته خود بازگرداند. این نوشتار، با تبیین مبادی این علوم، گامی در جهت روشنسازی مسیر برای جویندگان حقیقت است.
با نظارت صادق خادمی