متن درس
مبادی علوم غرائب: بازخوانی چالشها و ضرورتهای سلوک باطنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۰۳)
دیباچه
علوم غرائب، بهسان گوهری نایاب در گنجینه معرفت دینی، پیچیدگیها و ظرافتهایی دارد که ورود به آن، نیازمند آمادگی باطنی، هدایت متخصص و آگاهی عمیق است. این نوشتار، با بازخوانی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسهای به تاریخ بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۸، به تبیین مبادی علوم غرائب میپردازد. هدف، روشنسازی چالشهای این علوم، ضرورت مربی متخصص، نقش دلسازی و استعاذه در سلوک باطنی، و نقد خرافات و نادانیهای رایج است. این اثر، مانند چراغی در مسیر سلوک، میکوشد تا با نگاهی علمی و عرفانی، راه را برای جویندگان معرفت باطنی هموار سازد. تمامی جزئیات درسگفتار، با شرح و تفصیل، در ساختاری منسجم و آکادمیک ارائه شدهاند تا پاسخی به نیازهای مخاطبان متخصص در حوزههای فلسفه، عرفان و علوم باطنی باشد.
بخش نخست: چالشها و ضرورتهای علوم غرائب
سختی علوم غرائب
علوم غرائب، مانند قلهای رفیع در سلسله معرفت دینی، از دشوارترین علوم برای انسان است. این علوم، به دلیل پیچیدگی و عمق باطنی، راهی پرمخاطرهاند که نود درصد جویندگان آن یا در گرداب ناکامی فرومیروند یا به ورطه انحراف و فریب کشیده میشوند. این سختی، مانند سفری در تاریکی است که بدون چراغ آگاهی و هدایت، به گمراهی میانجامد. پیچیدگیهای علوم غرائب، ریشه در ارتباط آنها با امور باطنی و مجرد دارد که نیازمند آمادگی وجودی و تخصص عمیق است.
درنگ: علوم غرائب، به دلیل پیچیدگی و خطرات ناشی از نادانی، از دشوارترین علوم بوده و نیازمند آمادگی و هدایت تخصصی است.
رستگاری در علوم غرائب
رستگاری در علوم غرائب، مانند گلی کمیاب در بوستان معرفت، تنها نصیب گروهی اندک میشود. این گروه یا از اهل کرامتاند که علم بهسان عطیهای الهی به آنها ارزانی شده، یا از نوابغاند که با استعداد ذاتی به آن دست مییابند، یا از اهل غرائباند که با زحمت و ریاضت به این مقام میرسند. این تمایز، مانند تفاوت میان چشمهای که خود میجوشد و جویی که با تلاش به آب میرسد، به تفاوت در ظرفیتهای وجودی انسان اشاره دارد.
درنگ: رستگاری در علوم غرائب، یا از طریق کرامت و نبوغ عطا میشود یا با زحمت و ریاضت به دست میآید، که نشاندهنده تفاوت در ظرفیتهای وجودی است.
ضرورت مربی متخصص
علوم غرائب، مانند دریایی ژرف، نیازمند مربیای متخصص است که راه را از چاه بازشناسد. مطالعه کتاب و خودآموزی، مانند تلاش برای عبور از این دریا بدون ناخدا، به نابودی میانجامد. مربی متخصص، مانند قطبنمایی است که جوینده را در مسیر سلوک باطنی هدایت میکند و از گمراهی و انحراف بازمیدارد. بدون این هدایت، نادانی جوینده، او را به سوی هلاکت سوق میدهد.
درنگ: علوم غرائب، بدون مربی متخصص، به دلیل پیچیدگی و خطرات، به نابودی جوینده منجر میشود.
دلسازی: آمادهسازی قلب
دلسازی، مانند آمادهسازی زمین برای کاشت بذر، شرط ورود به علوم غرائب است. جوینده باید در خلوت و با شرایط خاص، مانند استفاده از غذای تازه، پرهیز از پرخوری یا گرسنگی، قلب خود را برای دریافت معرفت باطنی آماده کند. این فرآیند، مانند صیقل دادن آینهای است که نور حقیقت را بازمیتاباند، و به جوینده امکان میدهد تا با قلبی پاک به علوم غرائب نزدیک شود.
درنگ: دلسازی، با آمادهسازی قلب در خلوت و شرایط خاص، شالوده ورود به علوم غرائب است.
استعاذه و تخلیه قلب
استعاذه و تخلیه قلب از آلودگیها، مانند آبی زلال که ظرف را پاک میکند، برای دلسازی ضروری است. جوینده باید با تمرکز بر موضوع یا موجودی مجرد، قلب خود را از پلیدیها پاک کرده و به تجرید دست یابد. این فرآیند، مانند جداسازی گوهر از سنگ، به جوینده امکان میدهد تا با قلبی سلیم به سلوک باطنی بپردازد.
درنگ: استعاذه و تخلیه قلب، با تمرکز باطنی، به جوینده امکان میدهد تا با قلبی پاک به علوم غرائب نزدیک شود.
تخصص در اعداد و ابجد
شناخت اعداد و ابجد، بهسان کلیدی برای گشودن درهای علوم غرائب است. جوینده باید ابجد کبیر، صغیر و بسیط را فرا گیرد تا به رموز عددی این علوم دست یابد. این تخصص، مانند نقشهای است که مسیر سلوک باطنی را روشن میسازد و جوینده را از گمراهی در پیچ و خمهای علوم غرائب بازمیدارد.
درنگ: شناخت اعداد و ابجد، بهعنوان پایهای برای علوم غرائب، از گمراهی جوینده جلوگیری میکند.
ابجد کبیر و علوم پنجگانه
ابجد کبیر، مانند درختی تناور با پنج شاخه، شامل علوم کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیا است. هر یک از این علوم، جنبهای از علوم غرائب را تشکیل میدهند و به جوینده امکان میدهند تا با تنوع این علوم آشنا شود. این تقسیمبندی، مانند نقشهای است که گستره علوم غرائب را به روشنی نشان میدهد.
درنگ: ابجد کبیر، با پنج علم کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیا، تنوع علوم غرائب را نشان میدهد.
کارکردهای حروف ابجد
حروف ابجد، مانند ابزارهایی در دست صنعتگر، کارکردهای گوناگونی دارند: ابجد برای ایجاد، هوز برای به دست آوردن، حطی برای تکمیل و ناطق کردن، کلمن و سعفص برای آموختن، قرشت برای ترتیب، و ثخذ و ضظغ برای نگهداری و اتمام. این کارکردها، مانند مراحل ساختن بنایی عظیم، هر یک نقشی در فرآیند علوم غرائب ایفا میکنند.
درنگ: حروف ابجد، با کارکردهای متنوع، مراحل گوناگون علوم غرائب را شکل میدهند.
ریاضت در علوم غرائب
علوم غرائب، مانند کورهای که فلز را صیقل میدهد، نیازمند ریاضت است. این ریاضت، برای اهل غرائب شدید، برای نوابغ کمتر و برای اهل کرامت اندک است. این تفاوت، مانند تفاوت در سختی مسیر برای مسافران با توانهای گوناگون، به ظرفیتهای وجودی جویندگان بستگی دارد.
درنگ: ریاضت در علوم غرائب، بر اساس ظرفیتهای وجودی، برای اهل غرائب شدیدتر و برای اهل کرامت کمتر است.
ابجد و عشق
شعر «ابجد عشق است که من آموختن»، مانند آینهای، سختیهای علوم غرائب را بازمیتاباند. اما سوختن مکرر، مانند تکرار بیهوده رنج، نادرست است؛ زیرا سوختن یکبار، مانند گذر از کورهای برای تصفیه، کافی است. این اصلاح، به ضرورت فهم درست از سختیهای سلوک اشاره دارد.
درنگ: سختیهای علوم غرائب، مانند سوختن یکباره، برای تصفیه وجود کافی است و نباید به تکرار رنج منجر شود.
نقد باور به عناصر و ستارگان
باور به چهار عنصر (آب، آتش، باد، خاک) و هفت ستاره، مانند پردهای از جهل، گمراهکننده است. عناصر بیش از صد و بیست و ستارگان بیش از هفتاند. این نقد، مانند نوری که تاریکی جهل را میزداید، به ضرورت بازنگری در مفاهیم سنتی علوم غرائب اشاره دارد.
درنگ: باورهای سنتی درباره عناصر و ستارگان، به دلیل نادانی، گمراهکننده بوده و نیازمند بازنگری علمی است.
علاقه به عالمان دینی
علاقه به عالمان دینی، مانند شعلهای که از کودکی در قلب جوینده میافروزد، ریشه در ایمان و خلوص آنها دارد. این علاقه، مانند نسیمی است که روح را به سوی معرفت هدایت میکند و به جوینده انگیزه میدهد تا در مسیر علوم دینی گام بردارد.
درنگ: علاقه به عالمان دینی، ریشه در ایمان و خلوص آنها داشته و انگیزهای برای سلوک علمی است.
محدودیتهای عالمان سنتی
عالمان سنتی، گرچه از ایمان برخوردار بودند، مانند باغبانانی که ابزار کافی نداشتند، از نظر علمی محدود بودند و گاه به خرافات گرایش داشتند. این محدودیت، مانند سایهای بر علوم دینی، به ضرورت اصلاح روششناسی در آموزش دینی اشاره دارد.
درنگ: محدودیتهای علمی عالمان سنتی، ضرورت اصلاح روششناسی در علوم دینی را برجسته میکند.
خرافات در علوم غرائب
باورهای خرافی، مانند استفاده از شیرینی برای جلب موجودات باطنی، مانند علفهای هرزی است که در باغ علوم غرائب روییدهاند. این خرافات، ریشه در نادانی داشته و به انحراف جویندگان منجر شدهاند. اصلاح این باورها، مانند پاکسازی باغ، ضروری است.
درنگ: خرافات در علوم غرائب، ریشه در نادانی داشته و نیازمند اصلاح و پاکسازی است.
تفاوت انبیا و خرافات
انبیا، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، با کرامت و قرب الهی عمل میکردند و نیازی به روشهای خرافی نداشتند. این تمایز، مانند تفاوت میان نور حقیقت و سایههای جهل، برتری معنوی انبیا را نشان میدهد.
درنگ: انبیا، با کرامت و قرب الهی، از روشهای خرافی بینیاز بوده و الگویی برای سلوک باطنیاند.
علاقه جن به انسان کامل
جنها، مانند پروانههایی که گرد شمع میچرخند، به انسانهای کامل علاقهمندند و علم آنها را طواف میکنند. این رابطه، مانند پیوندی معنوی، به تعامل مثبت میان انسان و موجودات باطنی اشاره دارد.
درنگ: جنها، به انسانهای کامل و علم آنها علاقهمندند و این تعامل، به ارتباط معنوی اشاره دارد.
تجربه خانه پاک
پاکسازی خانه از آلودگیهای باطنی، مانند شخم زدن زمین برای کاشت، محیطی امن برای سلوک باطنی ایجاد میکند. این تجربه، مانند ساخت پناهگاهی در برابر طوفان، به اهمیت محیط پاک در علوم غرائب اشاره دارد.
درنگ: پاکسازی محیط از آلودگیهای باطنی، شرط ایجاد فضایی امن برای سلوک در علوم غرائب است.
خرافات در ادیان دیگر
خرافات در علوم غرائب، مانند علفهای هرزی که در باغهای ادیان دیگر روییدهاند، در فرهنگهای گوناگون، بهویژه در غرب، رواج دارد. این خرافات، مانند سایهای بر حقیقت، به گمراهی جویندگان منجر شدهاند.
درنگ: خرافات در علوم غرائب، در ادیان و فرهنگهای دیگر نیز رواج داشته و نیازمند اصلاح است.
محدودیتهای جادوگران
جادوگران در کشورهای پیشرفته، مانند صنعتگرانی که ابزار فراوان اما دانش اندک دارند، فاقد عمق معرفتیاند. این محدودیت، مانند بنایی بدون پایه، به کاستی آنها منجر شده است.
درنگ: جادوگران، با وجود امکانات مادی، به دلیل فقدان دانش عمیق، ناکارآمدند.
تجربه درویشی و پایبندی به طلبگی
کنار گذاشتن کسوت درویشی و پایبندی به هویت طلبگی، مانند انتخاب مسیر حقیقت به جای زرقوبرق، نشاندهنده خلوص در سلوک است. این تصمیم، مانند گزینش گوهر به جای زینتهای ظاهری، به اهمیت اصالت در علوم دینی اشاره دارد.
درنگ: پایبندی به هویت طلبگی، نشاندهنده خلوص و اصالت در مسیر سلوک باطنی است.
دقت در ابجد و همزه
ابجد، با ۲۹ حرف و تمایز میان الف و همزه، مانند نقشهای دقیق برای علوم غرائب است. باور نادرست به ۲۸ حرف، مانند خطایی در نقشهکشی، به گمراهی منجر میشود. این دقت، به اهمیت ظرافت در علوم باطنی اشاره دارد.
درنگ: تمایز میان الف و همزه در ابجد، به دقت در علوم غرائب اشاره دارد و از گمراهی جلوگیری میکند.
تسلط بر تجوید
تسلط بر تجوید، مانند کلیدی برای گشودن درهای فهم قرآن کریم، نشاندهنده دقت در علوم دینی است. این مهارت، مانند صیقل دادن آینه، به جوینده امکان میدهد تا حقیقت آیات را بهدرستی درک کند.
درنگ: تسلط بر تجوید، بهعنوان پایهای برای فهم قرآن کریم، دقت در علوم دینی را نشان میدهد.
نقد علم دینی
علم دینی، مانند درختی که در سایه خرافات رشدش متوقف شده، در هزار سال گذشته پیشرفت چندانی نداشته است. این نقد، مانند زنگ بیداری، به ضرورت اصلاح روششناسی در علوم دینی اشاره دارد.
درنگ: توقف پیشرفت علم دینی به دلیل خرافات، ضرورت اصلاح روششناسی را برجسته میکند.
نادانی بشر و خرافات
نادانی بشر، مانند باتلاقی که انسان را در خود فرومیبرد، به گرفتاری در خرافات و نابرابریهای جهانی منجر شده است. تنها سه درصد از جهان، ثروت و مدیریت را در اختیار دارند، و این نابرابری، ریشه در جهل دارد.
درنگ: نادانی بشر، به خرافات و نابرابریهای جهانی منجر شده و ضرورت آگاهی را برجسته میکند.
سوءاستفاده جادوگران
جادوگران، مانند سودجویانی که از تاریکی جهل بهره میبرند، با سوءاستفاده از نادانی مردم، آنها را فریب میدهند. این سوءاستفاده، مانند سمی است که به پیکر جامعه آسیب میرساند.
درنگ: سوءاستفاده جادوگران از نادانی مردم، به فریب و آسیب به جامعه منجر شده و ضرورت آگاهی را تأکید میکند.
محدودیت دانش بشر
قرآن کریم میفرماید:
وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا
«و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است» (سوره اسراء، آیه ۸۵). این آیه، مانند آینهای، محدودیت دانش بشر را نشان داده و به تواضع در برابر علم الهی فرا میخواند.
درنگ: محدودیت دانش بشر، به تواضع در برابر علم الهی و ضرورت آگاهی اشاره دارد.
نادانی و گمراهی
نادانی بشر، مانند سایهای تاریک، به گمراهی و سوءاستفاده از علوم غرائب منجر شده است. این گمراهی، مانند راهی است که بدون نقشه به پرتگاه میرسد، و ضرورت آگاهی را برجسته میسازد.
درنگ: نادانی، به گمراهی در علوم غرائب منجر شده و ضرورت آگاهی را تأکید میکند.
ضرورت آگاهی بشر
آگاهی بشر، مانند نوری که تاریکی را میزداید، برای جلوگیری از گمراهی و جنایت ضروری است. این آگاهی، مانند سپری در برابر سوءاستفاده و خرافات، به انسان امکان میدهد تا از فریب جادوگران و انحرافات در امان بماند.
درنگ: آگاهی بشر، برای جلوگیری از گمراهی و جنایت در علوم غرائب ضروری است.
گستردگی ابجد
ابجد، مانند اقیانوسی بیکران، به اندازه زبانهای بینهایت است و محدود به ۲۸ یا ۲۹ حرف نیست. این گستردگی، مانند آسمانی که ستارگان بیشمار دارد، به وسعت علوم غرائب اشاره دارد.
درنگ: ابجد، با گستردگی بینهایت، به وسعت علوم غرائب اشاره دارد.
عزائم و استعاذه
عزائم و استعاذه، مانند سپری در برابر موجودات باطنی، برای حفاظت قلب ضروریاند. این ذکرها، مانند چراغی در شب، جوینده را از خطرات سلوک باطنی حفظ میکنند.
درنگ: عزائم و استعاذه، برای حفاظت قلب در برابر خطرات علوم غرائب ضروریاند.
جمعبندی
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تبیین مبادی علوم غرائب پرداخته است. علوم غرائب، مانند قلهای دشوار، نیازمند مربی متخصص، دلسازی، استعاذه و شناخت دقیق اعداد و ابجد است. خرافات و نادانی، مانند سایههایی تاریک، مانع پیشرفت این علوم شدهاند و ضرورت اصلاح روششناسی و آگاهیبخشی را برجسته میسازند. انبیا، با کرامت و قرب الهی، الگویی برای سلوک باطنیاند، و جویندگان باید با قلب سلیم و محیط پاک، به این مسیر گام نهند. این اثر، مانند نقشهای برای جویندگان معرفت، راه را برای احیای علوم غرائب در پرتو حکمت و آگاهی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی