در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 106

متن درس

کتاب مبادی: تبیین عرفان عصمتی و علوم غرائب در اندیشه اسلامی

کتاب مبادی: تبیین عرفان عصمتی و علوم غرائب در اندیشه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۶)

بخش نخست: خاستگاه کرامت و علوم غرائب در بستر ادیان

مقدمه

این بخش از درس‌گفتارها، به کاوش در خاستگاه کرامت، نوابغ، و علوم غرائب در میان بندگان عالم و متدین می‌پردازد. استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی عمیق و بصیر، به تبیین پیوند میان عرفان، علوم غریبه، و ساختارهای دینی پرداخته و جایگاه این مفاهیم را در ادیان گوناگون، از اسلام تا ادیان دیگر، بررسی کرده‌اند. کرامت، به‌سان گوهری درخشان در میان انسان‌ها، و علوم غرائب، به‌مثابه رازی نهفته در لایه‌های معرفت بشری، از ویژگی‌های افرادی است که در بستر دیانت و علم، به مقامات والای معنوی و فکری دست یافته‌اند. این گفتار، با تمثیلات معنوی و تحلیل‌های تاریخی، تلاش دارد تا این مفاهیم را به‌گونه‌ای روشن و جامع برای مخاطبان تبیین کند.

ظهور کرامت در میان دینداران

اهل کرامت، نوابغ، و صاحبان علوم غرائب، غالباً از میان بندگان عالم و متدین برمی‌خیزند، خواه در کسوت حوزویان باشند، خواه در جامه درویشان یا عارفان. این افراد، که در گستره جغرافیایی و فرهنگی از هند تا چین پراکنده‌اند، گاه در چارچوب اسلام و گاه در دیگر ادیان ظهور می‌یابند. این ویژگی، نشان‌دهنده ظرفیت بی‌کران دیانت در پرورش انسان‌هایی است که به قله‌های معرفت و کرامت دست می‌یابند.

درنگ: کرامت و علوم غرائب، در بستر دیانت و علم، از میان افرادی ظهور می‌یابد که با حکمت و بصیرت، به درک حقایق الهی نائل آمده‌اند.

عرفان و علوم غریبه در ادیان گوناگون

عرفان و علوم غریبه، به اسلام محدود نبوده و در ادیان دیگر، از جمله در کلیساها، کنیسه‌ها، دیرها، و معابد، نیز ریشه دارند. افرادی در این مراکز دینی، با بهره‌گیری از علوم غریبه و عرفان، به درک حقایق باطنی دست یافته‌اند. این امر، نشان‌دهنده جهانی بودن تجربه عرفانی و نفوذ علوم غریبه در ساختارهای دینی گوناگون است.

عرفان پیش از ادیان سازمان‌یافته

عرفان، به‌مثابه تجربه‌ای وجودی و باطنی، پیش از پیدایش ادیان سازمان‌یافته وجود داشته است. عارفان، با ساختار وجودی ویژه خود، پیش از ظهور ادیان مشهور، به درک حقایق الهی نائل می‌شدند. این دیدگاه، عرفان را چونان جریانی جاوید در تاریخ بشریت معرفی می‌کند که فراتر از چارچوب‌های دینی خاص جریان دارد.

درنگ: عرفان، به‌سان جریانی جاوید، پیش از ادیان سازمان‌یافته وجود داشته و نشان‌دهنده پیوند عمیق انسان با حقیقت الهی است.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تبیین خاستگاه کرامت و علوم غرائب، نشان داد که این ویژگی‌ها، در میان دینداران و عالمان، در بستر ادیان گوناگون ظهور می‌یابند. عرفان، به‌عنوان تجربه‌ای وجودی، پیش از ادیان سازمان‌یافته وجود داشته و در کلیساها، معابد، و دیگر مراکز دینی، به‌صورت علوم غریبه و کرامت متجلی شده است. این مفاهیم، گواه ظرفیت بی‌کران دیانت در پرورش انسان‌هایی است که با بصیرت و حکمت، به درک حقایق الهی نائل می‌شوند.

بخش دوم: تمایز عرفان شیعی و سنی

مقدمه

این بخش، به بررسی تمایزهای عرفان شیعی و سنی، با تأکید بر مسیرهای متفاوت آن‌ها در رسیدن به عرفان، می‌پردازد. استاد فرزانه، با تحلیل تاریخی و کلامی، نشان می‌دهند که عرفان اهل سنت، از کلام الهیاتی ریشه گرفته و با حمایت دولت‌ها تقویت شده، در حالی که عرفان شیعی، به دلیل تقیه و غربت، از فلسفه و منطق تغذیه کرده و کمتر توسعه یافته است. این بخش، با بهره‌گیری از تمثیلات و تحلیل‌های عمیق، به نقد تأثیرات سیاسی بر عرفان و ضرورت توسعه عرفان مستقل شیعی می‌پردازد.

مسیر عرفان در اهل سنت

عرفان در میان اهل سنت، از کلام الهیاتی سرچشمه گرفته و با حمایت دولت‌ها به اوج رسیده است. این حمایت، به عرفا امکان داده تا در بستری امن، به تبیین و گسترش معارف عرفانی بپردازند. این امر، عرفان اهل سنت را به جریانی قوی و تأثیرگذار تبدیل کرده که در آثار بزرگانی چون فخر رازی، غونوی، و محی‌الدین ابن‌عربی متجلی است.

مسیر عرفان در شیعه

عرفان شیعی، از فلسفه و منطق تغذیه می‌کند و به دلیل تقیه و غربت، کمتر به‌صورت مستقل توسعه یافته است. شیعیان، با مطالعه منطق و فلسفه، به عرفان روی آورده‌اند، اما محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی، مانع از شکوفایی کامل این جریان شده است. این امر، ضرورت بازنگری در علم دینی و تقویت عرفان مستقل شیعی را برجسته می‌سازد.

درنگ: عرفان شیعی، از فلسفه و منطق تغذیه می‌کند، اما تقیه و غربت، مانع از توسعه مستقل آن شده است.

نقش دولت‌ها در عرفان سنی

حمایت دولت‌ها، عرفان اهل سنت را به اوج قدرت رسانده و آن را به ابزاری برای مشروعیت‌بخشی سیاسی تبدیل کرده است. قاعده «هرکس با شمشیر به قدرت رسید، ولی است» نشان‌دهنده پیوند عمیق عرفان سنی با سیاست است. این پیوند، عرفان را گاه به خدمت حکام درآورده و از استقلال آن کاسته است.

تقیه و محدودیت‌های عرفان شیعی

شیعیان، به دلیل تقیه و غربت، غالباً با حکام سازش کرده و کمتر به ایجاد جریان‌های عرفانی مستقل پرداخته‌اند. گاه افرادی چون میرزا رضا کرمانی از این فضا برخاسته‌اند، اما این موارد استثنایی بوده و نشان‌دهنده محدودیت‌های اجتماعی و سیاسی شیعه است.

تأثیرپذیری عرفان شیعی از سنی

عرفای شیعه، به دلیل شرایط تقیه، از آثار عرفانی اهل سنت، مانند فصوص‌الحکم و مصباح‌الانس، تأثیر پذیرفته‌اند. این تأثیرپذیری، نشان‌دهنده ضعف نسبی عرفان شیعی در برابر جریان قوی عرفان سنی است. علم دینی باید با بازنگری این تأثیرات، به تقویت عرفان مستقل شیعی بپردازد.

درنگ: عرفان شیعی، به دلیل تقیه، از عرفان سنی تأثیر پذیرفته و نیازمند توسعه مستقل است.

تملق حکام در متون دینی

در برخی متون شیعی، به دلیل شرایط سیاسی، از حکام تمجید شده است. این تملق، نشانه تأثیر محیط سیاسی بر علم دینی است و ضرورت بازنگری عقلانی در این متون را برجسته می‌سازد.

نقد تملق در آثار عرفانی

حتی در آثار بزرگانی چون حافظ، که به‌عنوان قله ادب و عرفان شناخته می‌شود، نمونه‌هایی از تمجید حکام دیده می‌شود. این امر، نشان‌دهنده نفوذ سیاست در عرفان و ضرورت نقد این انحرافات در علم دینی است.

فقها و عرفا در شیعه

در میان شیعیان، فقها به دلیل شرایط اجتماعی، از عرفا برجسته‌تر بوده‌اند. این امر، به دلیل فقر و محدودیت‌های سیاسی، مانع از ظهور عرفای مستقل در شیعه شده است.

آزادی و محدودیت‌های عرفا

آزادی کامل برای عرفا، چه در شیعه و چه در سنی، هیچ‌گاه وجود نداشته است. محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی، همواره بر مسیر عرفان تأثیر گذاشته و آن را در تنگنا قرار داده است.

درنگ: محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی، مانع از آزادی کامل عرفا در شیعه و سنی شده است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی تمایزهای عرفان شیعی و سنی، نشان داد که عرفان اهل سنت، با حمایت دولت‌ها، به جریانی قوی تبدیل شده، در حالی که عرفان شیعی، به دلیل تقیه و غربت، تحت تأثیر عرفان سنی قرار گرفته است. مسیرهای متفاوت این دو جریان، از کلام در اهل سنت و فلسفه در شیعه، نشان‌دهنده تفاوت‌های ساختاری آن‌هاست. نقد تملق حکام و تأثیرات سیاسی بر عرفان، ضرورت بازنگری عقلانی در علم دینی را برجسته می‌سازد.

بخش سوم: عرفان عصمتی و جایگاه معصومین

مقدمه

این بخش، به تبیین عرفان عصمتی شیعی، با تأکید بر نقش معصومین علیهم‌السلام، می‌پردازد. استاد فرزانه، با استناد به تاریخ شیعه و آیات قرآن کریم، نشان می‌دهند که عرفان عصمتی، به دلیل تکیه بر معلم معصوم، از دیگر مکاتب عرفانی متمایز است. این بخش، با تحلیل سجایای اخلاقی معصومین و نقد سندیت قرآن و روایات، به ضرورت تمرکز بر متن و سیره عملی معصومین تأکید دارد.

عرفان عصمتی و معلم معصوم

عرفان عصمتی شیعی، به دلیل بهره‌مندی از معلم معصوم در طول ۲۶۰ سال، از دیگر مکاتب عرفانی متمایز است. این ویژگی، شیعه را از ادیانی چون نصرانیت و یهودیت، که فاقد چنین معلمان پیوسته‌ای بودند، جدا می‌سازد.

درنگ: عرفان عصمتی شیعی، به دلیل تکیه بر معلم معصوم، گوهری بی‌همتا در میان مکاتب عرفانی است.

سجایای اخلاقی معصومین

معصومین علیهم‌السلام، با سجایای اخلاقی چون مهربانی، صبر، و یتیم‌نوازی، الگویی بی‌نظیر برای مردم بوده‌اند. ذکر نام‌هایی چون امام علی علیه‌السلام به‌عنوان یتیم‌نواز و امام رضا علیه‌السلام به‌عنوان ضامن آهو، نشان‌دهنده نفوذ معنوی این ویژگی‌ها در میان مردم است.

قرآن کریم و روایات

قرآن کریم و روایات، منابع اصلی معرفت دینی‌اند، اما سندیت آن‌ها مورد بحث است. استاد فرزانه تأکید دارند که ارزش این متون، در محتوای آن‌هاست، نه در سندیت ظاهری.

سندیت قرآن کریم

قرآن کریم، توسط صحابه جمع‌آوری شده و فاقد سند رسمی است. این امر، به دلیل فقدان امکانات کتبی در صدر اسلام، طبیعی بوده و بر اهمیت متن قرآن کریم تأکید دارد.

درنگ: ارزش قرآن کریم، در محتوای آن است، نه در سندیت ظاهری که فاقد احراز است.

رد کمک امیرالمؤمنین

هنگامی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای کمک در جمع‌آوری قرآن کریم پیشنهاد همکاری دادند، با پاسخ «به تو نیازی نیست» مواجه شدند. این امر، نشان‌دهنده محدودیت‌های سیاسی در صدر اسلام است.

انصاف در جمع‌آوری قرآن کریم

انصاف، اصل بنیادین در جمع‌آوری قرآن کریم بوده است. روایت «لا دین لمن لا انصاف له» نشان‌دهنده اهمیت این اصل در حفظ امانت الهی است.

سیره عملی قرآن کریم

پذیرش عملی قرآن کریم توسط ائمه علیهم‌السلام، نشان‌دهنده اعتبار آن است. هیچ‌گاه از سوی معصومین توصیه به نخواندن قرآن نشده، بلکه بر قرائت آن تأکید شده است.

نقد سندیت و تحریف قرآن کریم

ادعای قطعیت سند قرآن کریم، فاقد مبنای محکم است. برخی روایات، مانند سخن امام صادق علیه‌السلام درباره تغییر «خیر امه» به «خیر ائمه»، به احتمال تحریف اشاره دارند. با این حال، شیعه به دلیل تکیه بر سیره معصومین، از بحث تحریف هراس ندارد.

درنگ: شیعه، به دلیل تکیه بر سیره معصومین، از بحث تحریف قرآن کریم هراس ندارد و بر متن آن تأکید می‌کند.

اهمیت متن در برابر سند

ارزش قرآن کریم و روایات، در محتوای آن‌هاست. حتی اگر قرائتی درست از فردی ناصالح باشد، پذیرفته می‌شود، زیرا حقیقت در متن نهفته است.

تحریف در اهل سنت

در میان اهل سنت، بحث تحریف قرآن کریم به شدت حساس است، زیرا فاقد معصوم‌اند و قرآن کریم تنها سند معتبر آن‌هاست. این امر، تفاوت بنیادین شیعه و سنی را در رویکرد به قرآن کریم نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین عرفان عصمتی شیعی، نشان داد که حضور معصومین علیهم‌السلام، این عرفان را از دیگر مکاتب متمایز می‌سازد. سجایای اخلاقی معصومین، الگویی بی‌نظیر برای مردم بوده و قرآن کریم و روایات، با وجود نقدهای سندیت، به دلیل محتوای غنی و سیره عملی معصومین، معتبرند. علم دینی باید با تمرکز بر متن و سیره، به تقویت معرفت دینی بپردازد.

بخش چهارم: نقد و تحلیل عرفان محی‌الدین

مقدمه

این بخش، به بررسی عرفان محی‌الدین ابن‌عربی، به‌عنوان یکی از قله‌های عرفان اسلامی، و نقدهای وارد بر آن می‌پردازد. استاد فرزانه، با نگاهی منصفانه، عرفان محی‌الدین را چونان اقیانوسی عظیم اما آمیخته با نواقص توصیف کرده و بر ضرورت توسعه عرفان عصمتی شیعی تأکید دارند. این بخش، با تحلیل آثار محی‌الدین و تأثیر آن بر عرفان شیعی، راهنمایی برای بازنگری عقلانی در علم دینی ارائه می‌دهد.

عظمت عرفان محی‌الدین

محی‌الدین ابن‌عربی، به‌سان اقیانوسی عظیم در عرفان اسلامی، با آثاری چون فصوص‌الحکم و فتوحات مکیه، تأثیر بی‌نظیری بر عرفان گذاشته است. این آثار، که حتی اسم اعظم را در بر دارند، نشان‌دهنده عمق و گستردگی عرفان اوست.

درنگ: عرفان محی‌الدین، چونان اقیانوسی عظیم، تأثیر بی‌نظیری بر عرفان اسلامی گذاشته است.

نواقص عرفان محی‌الدین

با وجود عظمت، عرفان محی‌الدین دارای نواقص و اشکالات است. این نواقص، مانند لجن در اقیانوس، از ارزش کلی آن نمی‌کاهد، اما ضرورت نقد عقلانی را برجسته می‌سازد. علم دینی باید این اشکالات را با دقت بررسی کند.

تأثیر عرفان محی‌الدین بر شیعه

عرفای شیعه، مانند ملاصدرا، به شدت از عرفان محی‌الدین تأثیر پذیرفته‌اند و گاه بدون نقد، آثار او را پذیرفته‌اند. این تأثیرپذیری، به دلیل تقیه و غربت، مانع از توسعه عرفان مستقل شیعی شده است.

عرفان عصمتی و تمایز آن

عرفان عصمتی شیعی، با تکیه بر معصومین و عصمت گفتاری و عقلانی، از عرفان محی‌الدین متمایز است. این عرفان، با تأکید بر عقلانیت و حقیقت، راهی نو برای درک حقایق الهی ارائه می‌دهد.

درنگ: عرفان عصمتی، با تکیه بر معصومین و عقلانیت، راهی نو برای درک حقایق الهی ارائه می‌دهد.

نقد و تأیید عرفان محی‌الدین

نقد عرفان محی‌الدین، نیازمند شناخت دقیق است. نفی کامل آن، از سر جهل، و پذیرش بی‌چون‌وچرا، از سر نادانی است. علم دینی باید با نگاهی منصفانه، ارزش‌ها و نواقص این عرفان را تحلیل کند.

تأثیر دولت‌ها بر عرفان سنی

حمایت پنجاه دولت اسلامی از عرفان اهل سنت، آن را به جریانی قوی تبدیل کرده است. این حمایت، در مقایسه با ضعف و غربت شیعه، نشان‌دهنده تفاوت‌های ساختاری این دو جریان است.

مقایسه حوزه قم و الازهر

دانشگاه الازهر، به دلیل حمایت دولت‌های اسلامی، از حوزه قم پیشی گرفته است. این امر، ضرورت تقویت علم دینی در شیعه را برجسته می‌سازد.

نوآوری‌های عرفانی در اروپا

گرایش‌های نوین در اروپا، مانند بازتعریف مفهوم حجاب، نشان‌دهنده پویایی عرفان در جهان معاصر است. این نوآوری‌ها، با وجود تفاوت‌های فرهنگی، با عرفان اسلامی پیوند دارند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تحلیل عرفان محی‌الدین، نشان داد که این عرفان، با وجود عظمت، دارای نواقص است که نیازمند نقد عقلانی است. عرفان عصمتی شیعی، با تکیه بر معصومین، راهی نو برای درک حقایق الهی ارائه می‌دهد. تأثیرپذیری شیعه از عرفان سنی، ضرورت توسعه عرفان مستقل شیعی را برجسته می‌سازد. علم دینی باید با تحلیل منصفانه، به تقویت معرفت دینی بپردازد.

بخش پنجم: تحلیل آیات و روایات در عرفان

مقدمه

این بخش، به بررسی آیات قرآن کریم و روایات در بستر عرفان می‌پردازد. استاد فرزانه، با تحلیل آیاتی چون «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا» و نقد ترجمه‌های نادرست، بر اهمیت متن و تبیین عرفانی تأکید دارند. این بخش، با تمثیلات و تحلیل‌های عمیق، به تبیین نقش قرآن کریم و روایات در عرفان عصمتی می‌پردازد.

آیه «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا»

آیه کریمه فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا (الشرح، ۵-۶) بیان می‌دارد: «بی‌گمان با دشواری، آسانی است». تکرار این آیه، بر اهمیت یسر پس از عسر تأکید دارد و در عرفان، نشان‌دهنده امید به رحمت الهی است.

درنگ: تکرار آیه «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا»، بر امید به رحمت الهی در دل دشواری‌ها تأکید دارد.

نقد ترجمه نادرست

برخی ترجمه‌ها، مانند «با آسانی، دشواری است»، نادرست بوده و به سوءتفاهم منجر می‌شوند. علم دینی باید با دقت در ترجمه، از تحریف معانی آیات جلوگیری کند.

بسم‌الله و تحلیل عرفانی

در عبارت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، «الله» و «رحمن» اسم خاص و «رحیم» اسم عام است. ترتیب این اسما، نیازمند تحلیل عرفانی است تا عمق معانی آن روشن شود.

عرفان عصمتی و عقلانیت

عرفان عصمتی، با تکیه بر عصمت گفتاری و عقلانی، از تأیید ظالم پرهیز می‌کند. هر قاعده‌ای که با عقل و فلسفه سازگار نباشد، پذیرفتنی نیست.

درنگ: عرفان عصمتی، با تکیه بر عقلانیت و عصمت، از تأیید ظالم پرهیز می‌کند و حقیقت را می‌جوید.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تحلیل آیات قرآن کریم و نقد ترجمه‌های نادرست، نشان داد که عرفان عصمتی، با تکیه بر متن و عقلانیت، راهی برای درک حقایق الهی ارائه می‌دهد. آیه «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا» و تحلیل بسم‌الله، بر عمق معانی عرفانی تأکید دارند. علم دینی باید با دقت در ترجمه و تبیین، به تقویت معرفت دینی بپردازد.

بخش ششم: نقد تاریخ‌نگاری و خرافات

مقدمه

این بخش، به نقد تاریخ‌نگاری و خرافات رایج در روایات تاریخی می‌پردازد. استاد فرزانه، با تمثیلات و مثال‌های عینی، نشان می‌دهند که بخش عمده تاریخ‌نگاری، آمیخته با خرافات است و علم دینی باید با عقلانیت، این تحریفات را اصلاح کند.

نقد تاریخ‌نگاری

بخش عمده تاریخ‌نگاری، به دلیل تحریفات و خرافات، غیرقابل اعتماد است. استاد فرزانه تأکید دارند که علم دینی باید با بازنگری عقلانی، حقیقت را از خرافات جدا کند.

درنگ: علم دینی باید با بازنگری عقلانی، حقیقت را از خرافات تاریخی جدا کند.

خرافات تاریخی

داستان‌هایی چون منع ورود مردان به شهربانو، نمونه‌ای از خرافات تاریخی است. استاد فرزانه، با تجربه شخصی، این خرافات را نقد کرده و بر ضرورت عقلانیت در بررسی تاریخ تأکید دارند.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با نقد تاریخ‌نگاری و خرافات، نشان داد که علم دینی باید با عقلانیت، حقیقت را از تحریفات جدا کند. داستان‌های خرافی، مانند شهربانو، نیازمند بازنگری عقلانی‌اند تا معرفت دینی از آلودگی‌ها پاک شود.

نتیجه‌گیری کلی

این کتاب، با بازنمایی درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین عرفان عصمتی شیعی، علوم غرائب، و جایگاه قرآن کریم و روایات در اندیشه اسلامی پرداخت. کرامت و علوم غرائب، در بستر دیانت و علم ظهور می‌یابند و عرفان، به‌سان جریانی جاوید، فراتر از ادیان سازمان‌یافته جریان دارد. عرفان شیعی، به دلیل تقیه، تحت تأثیر عرفان سنی قرار گرفته، اما با تکیه بر معصومین، ظرفیت توسعه مستقل را دارد. نقد سندیت قرآن کریم و روایات، بر اهمیت متن و سیره عملی معصومین تأکید دارد. عرفان محی‌الدین، با وجود عظمت، دارای نواقص است و عرفان عصمتی، با عقلانیت و عصمت، راهی نو ارائه می‌دهد. آیات قرآن کریم، مانند فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا، امید به رحمت الهی را در دل دشواری‌ها نوید می‌دهند. علم دینی باید با نقد عقلانی و بازنگری، به تقویت معرفت دینی و توسعه عرفان مستقل شیعی بپردازد.

با نظارت صادق خادمی