در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 122

متن درس

مبادی عرفان عملی در حکمت متعالیه: تأملی بر شناخت نفس و موانع کمال

مبادی عرفان عملی در حکمت متعالیه: تأملی بر شناخت نفس و موانع کمال

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲۲)

مقدمه

عرفان عملی، چونان مشعلی فروزان در مسیر سلوک معنوی، راه انسان را به سوی کمال الهی روشن می‌سازد. این شاخه از معرفت دینی، در پیوند با حکمت متعالیه، با تأکید بر شناخت نفس و مدیریت موانع اخلاقی، چارچوبی نظام‌مند برای خودسازی ارائه می‌دهد. درس‌گفتار حاضر، با تمرکز بر ده صفت محوری که محورهای اصلی تمایلات وجودی انسان را تشکیل می‌دهند، به بررسی چالش‌های اخلاقی و راه‌های غلبه بر آن‌ها می‌پردازد. این صفات، چونان ستارگانی در آسمان وجود، راهنمای سالک در مسیر شناخت نفس و دستیابی به معرفت الهی‌اند. دروغ، به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین موانع کمال، با تأثیر مخرب خود بر فرد و جامعه، در این نوشتار مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. با بهره‌گیری از تمثیلات فاخر و تحلیل‌های عمیق، این متن تلاش دارد تا مبادی عرفان عملی را با نگاهی علمی و آکادمیک تبیین کرده و راه را برای فهمی ژرف‌تر از حکمت متعالیه هموار سازد.

بخش یکم: حکمت عملی و مبادی شناخت نفس

حکمت به‌عنوان پایه علوم انسانی

حکمت، چونان ریشه‌ای تناور در درخت معرفت، اساس تمامی علوم انسانی را تشکیل می‌دهد. در حوزه عملی، این حکمت به اخلاق فردی و جمعی تقسیم می‌شود که چونان دو بال، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کنند. حکمت عملی، در چارچوب حکمت متعالیه، رفتارهای انسانی را در دو سطح فردی و اجتماعی تبیین کرده و اخلاق را به‌عنوان پایه‌ای برای سلوک معنوی معرفی می‌نماید. این رویکرد، چونان آیینه‌ای روشن، رفتارهای انسانی را بازتاب داده و راه را برای اصلاح و تعالی هموار می‌سازد.

درنگ: حکمت عملی، به‌عنوان شاخه‌ای از حکمت متعالیه، چارچوبی نظام‌مند برای تبیین اخلاق فردی و جمعی ارائه می‌دهد.

ده صفت محوری در اخلاق فردی

ده صفت محوری، شامل یل الربی، یل الخلقی، سرعت انتقال، صبوری، کتمان، کنترل زبان، ترک ترس، ترک طمع، ترک شهوت و ترک خشونت، چونان ستون‌های استوار، ساختار وجودی انسان را شکل می‌دهند. این صفات، که تمایلات مثبت و منفی انسان را تعیین می‌کنند، مبادی شناخت نفس‌اند و سالک را به سوی فهم حقیقت وجودی خود هدایت می‌کنند. کنترل این صفات، چونان مهار کردن اسبی سرکش، شرط لازم برای دستیابی به کمال انسانی است.

درنگ: ده صفت محوری، به‌عنوان مبادی شناخت نفس، معیارهایی برای ارزیابی و هدایت تمایلات وجودی انسان ارائه می‌دهند.

شناخت نفس و حدیث «من عرف نفسه»

شناخت نفس، که در حدیث شریف «هرکس خود را شناخت، پروردگارش را شناخت» متجلی است، به معنای شناسایی دقیق این ده صفت و مدیریت آن‌هاست. این شناخت، چونان کلیدی طلایی، درهای معرفت الهی را می‌گشاید و سالک را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد. در حکمت متعالیه، این حدیث به‌عنوان راهنمایی برای خودسازی و فهم ابعاد وجودی انسان تفسیر می‌شود، که شرط لازم برای دستیابی به کمال است.

جمع‌بندی بخش یکم

حکمت عملی، چونان پایه‌ای استوار، علوم انسانی را در بر گرفته و با تأکید بر شناخت نفس، راه را برای خودسازی هموار می‌سازد. ده صفت محوری، چونان نقشه‌ای دقیق، سالک را در مسیر شناخت خود و پروردگارش هدایت می‌کنند. این بخش، بر اهمیت حکمت عملی و شناخت نفس به‌عنوان مبادی عرفان عملی تأکید دارد و ضرورت کنترل این صفات را برای دستیابی به کمال نشان می‌دهد.

بخش دوم: چالش‌های اخلاقی انسان معاصر

عقب‌ماندگی اخلاقی انسان معاصر

انسان معاصر، با وجود پیشرفت‌های شگرف در صنعت و دانش، چونان مسافری گم‌گشته در بیابان، در مراتب اخلاقی از جایگاه شایسته خود فروتر افتاده است. این شکاف، که میان پیشرفت مادی و انحطاط اخلاقی پدید آمده، چونان سایه‌ای تاریک بر وجود انسان سایه افکنده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، این عقب‌ماندگی را به دوری از اصل وجودی انسان نسبت داده و بر ضرورت بازنگری در نظام‌های تربیتی تأکید دارند.

درنگ: انسان معاصر، با وجود پیشرفت مادی، در اخلاق از جایگاه شایسته خود فروتر افتاده و نیازمند بازنگری تربیتی است.

دروغ به‌عنوان مانع اصلی کمال

قرآن کریم، ظلم را اساس بدی‌ها و کفر را از مصادیق آن می‌داند، اما دروغ را، با ۲۸۲ مورد اشاره، گناهی سنگین‌تر معرفی می‌کند. این آیه شریفه، كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (سوره الرحمن: ۲۹؛ ترجمه: هر روز او در کاری است)، پویایی الهی را نشان می‌دهد که سالک باید از آن الگو گیرد. دروغ، به دلیل سهولت ارتکاب و تأثیر مخربش بر اعتماد اجتماعی و معنوی، چونان زهری کشنده، ایمان و اخلاق را نابود می‌سازد. این گناه، که مؤونه‌ای جز اراده نمی‌طلبد، از سایر ظلم‌ها خطرناک‌تر است.

درنگ: دروغ، به دلیل سهولت و تأثیر مخربش، گناهی سنگین‌تر از سایر ظلم‌ها در قرآن کریم معرفی شده است.

تمثیل مؤونه گناهان

گناهانی چون شراب‌خواری و آدم‌کشی، چونان بارهایی سنگین، نیازمند مؤونه و تلاش‌اند، اما دروغ، چونان نسیمی فریبنده، به‌آسانی ارتکاب می‌یابد و همین سهولت، آن را به گناهی فراگیر و خطرناک بدل ساخته است. این تمثیل، چونان آینه‌ای، تفاوت میان گناهان پرهزینه و گناهان سهل‌الوصول را نشان می‌دهد و بر تأثیر گسترده دروغ بر جامعه تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

انسان معاصر، در سایه پیشرفت‌های مادی، از کمالات اخلاقی دور افتاده و دروغ، به‌عنوان مانعی بزرگ، ایمان و اعتماد اجتماعی را تضعیف کرده است. قرآن کریم، با تأکید بر سنگینی گناه دروغ، ضرورت پرهیز از آن را گوشزد می‌کند. این بخش، بر لزوم اصلاح نظام‌های تربیتی و مبارزه با موانع اخلاقی مانند دروغ تأکید دارد.

بخش سوم: نقد رویکردهای علم دینی به دروغ

نقد توجیه دروغ در علم دینی

برخی رویکردهای علم دینی، با استناد به قاعده «الضرورات تبیح المحذورات» (ضرورت‌ها، محرمات را مباح می‌سازد)، دروغ را در موارد ضرورت مجاز دانسته‌اند. این دیدگاه، چونان پلی شکسته، به سوءاستفاده از احکام دینی منجر شده و اخلاق جامعه را به ورطه فساد کشانده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی عمیق، بر ضرورت بازنگری در این تفسیرها و محدود کردن استثناها تأکید دارند.

درنگ: توجیه دروغ در علم دینی، با استناد به ضرورت، به فساد اخلاقی منجر شده و نیازمند بازنگری است.

اراده اصلاح و محدودیت‌های آن

اراده اصلاح، به‌عنوان یکی از استثناهای دروغ، تنها در موارد محدود، مانند رفع اختلافات جزئی میان دو همسایه، جایز است. این استثنا، چونان جرعه‌ای از آب در بیابان، باید با احتیاط به کار رود و به عادت تبدیل نشود. سوءاستفاده از این اصل، چونان آبی که به جای سیراب کردن، به گل و لای بدل می‌شود، به حیله‌گری و فساد اخلاقی منجر می‌گردد.

نقد سوءاستفاده از احکام در مسائل اقتصادی

برخی، با استناد به آرای فقهی، مانند آنچه در کتاب لمعه آمده، معاملات ربوی را توجیه کرده‌اند که با روح دین ناسازگار است. این سوءاستفاده، چونان خاری در پای دین، به انحراف اخلاقی و اقتصادی جامعه انجامیده است. علم دینی، برای حفظ اصالت خود، باید این تفسیرها را بازنگری کرده و بر اصول اخلاقی تأکید نماید.

پیامدهای دروغ در جامعه

دروغ، چونان آتشی که خرمن اعتماد را می‌سوزاند، به کاهش ایمان و ارتداد اجتماعی منجر شده است. این گناه، که به‌آسانی ارتکاب می‌یابد، جامعه را به سوی فساد و انحطاط سوق داده و ضرورت مبارزه با آن را دوچندان ساخته است.

درنگ: دروغ، با تضعیف اعتماد و ایمان، جامعه را به سوی فساد و انحطاط سوق داده و مبارزه با آن ضروری است.

تمثیل دروغ‌های گزاف

دروغ‌های گزاف، مانند ادعاهای غیرواقعی درباره بزرگی محصولات، چونان بادکنکی که به سرعت می‌ترکد، نشان‌دهنده هرزگی کلام و فقدان صداقت است. این تمثیل، بر تأثیر مخرب دروغ‌های بی‌اساس بر اعتبار فردی و اجتماعی تأکید دارد و ضرورت پرهیز از آن را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

علم دینی، با توجیه نادرست دروغ، گاه به انحراف اخلاقی جامعه دامن زده است. اراده اصلاح، تنها در موارد محدود جایز است و سوءاستفاده از احکام در مسائل اقتصادی، با روح دین ناسازگار است. دروغ، به‌عنوان مانعی بزرگ، اعتماد و ایمان را تضعیف کرده و اصلاح آن نیازمند بازنگری در رویکردهای دینی است.

بخش چهارم: پیچیدگی شناخت نفس و نقش مربی

چالش‌های شناخت نفس

انسان، به دلیل سرعت بالای انتقال و ابعاد لایتناهی وجود خود، چونان فرفره‌ای که در چرخش بی‌پایان است، قادر به شناخت کامل نفس نیست. این پیچیدگی، چونان دریایی بی‌کران، سالک را از فهم حقیقت وجودی خود بازمی‌دارد. حدیث «هرکس خود را شناخت، پروردگارش را شناخت»، بر ضرورت شناخت این صفات تأکید دارد، اما سرعت و پیچیدگی وجود، این شناخت را دشوار می‌سازد.

درنگ: سرعت بالای انتقال و ابعاد لایتناهی وجود، شناخت نفس را دشوار ساخته و سالک را به هدایت مربی نیازمند می‌کند.

تفسیر آیه «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ»

آیه شریفه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (سوره الرحمن: ۲۹؛ ترجمه: هر روز او در کاری است)، بر پویایی و سرعت الهی در اداره عالم تأکید دارد. این پویایی، چونان الگویی برای سالک، او را به تنظیم سرعت انتقال خود و هماهنگی با نظام هستی دعوت می‌کند. این آیه، راهنمایی برای فهم پیچیدگی‌های وجودی انسان و ضرورت هدایت در سلوک است.

تمثیل بازی دالی

شناخت خدا و نفس، چونان بازی دالی است که در آن، سرعت بالای انتقال، فهم حقیقت را دشوار می‌سازد. این تمثیل، چونان آینه‌ای، نشان‌دهنده پویایی وجودی انسان و خدا و ضرورت هدایت برای درک این حقیقت است.

نقد نظریه‌های تکامل

نظریه‌های تکامل، چونان نقشه‌ای ناقص، در تبیین اصل وجودی انسان ناکافی‌اند و با روایت‌های قرآنی، مانند داستان آدم و یوسف، سازگار نیستند. این نقد، بر لزوم تبیین وجود انسان در چارچوب حکمت متعالیه و معارف قرآنی تأکید دارد.

نیاز به مربی در سلوک

سالک، بدون مربی، چونان ورزشکاری بدون راهنما، قادر به کنترل صفات خود و دستیابی به کمال نیست. مربی، چونان چراغی در مسیر، از انحراف سالک جلوگیری کرده و او را به سوی مقصد هدایت می‌کند. فقدان مربیان شایسته در علم دینی، چونان سایه‌ای بر معرفت، به انحراف اخلاقی منجر شده است.

درنگ: حکمت عملی، بدون هدایت مربی، به نتیجه نمی‌رسد و فقدان مربیان شایسته، علم دینی را به انحراف کشانده است.

تمثیل فرفره و ماشین

انسان، چونان فرفره‌ای که در ابعاد لایتناهی می‌چرخد، قابل‌شناسایی نیست، اما با هدایت مربی، مانند سرنشین ماشینی که با سرعت آن هماهنگ می‌شود، به مقصد می‌رسد. این تمثیل، بر ضرورت هماهنگی با هدایت مربی در مسیر سلوک تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

شناخت نفس، به دلیل سرعت و پیچیدگی وجودی انسان، دشوار است و آیه شریفه «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» الگویی برای تنظیم این پویایی ارائه می‌دهد. نظریه‌های تکامل، با ناکافی بودن در تبیین اصل انسان، جای خود را به معارف قرآنی می‌دهند. مربی، به‌عنوان ضرورتی در سلوک، سالک را از انحراف مصون داشته و به کمال رهنمون می‌سازد.

بخش پنجم: آزمایش صفات و اصلاح نظام‌های آموزشی

وجدان و یل الخلقی

وجدان، به‌عنوان یل الخلقی، چونان مشعلی در دل، نشانه سلامت اخلاقی است. فردی که وجدانش او را آزار ندهد، در مسیر صداقت و امانت‌داری گام برمی‌دارد. این صفت، چونان آیینه‌ای، صدق و خلوص سالک را بازتاب می‌دهد.

درنگ: وجدان، به‌عنوان یل الخلقی، نشانه سلامت اخلاقی و معیاری برای صداقت و امانت‌داری است.

آزمایش صفات در حکمت عملی

انسان در حکمت عملی، باید تکلیف خود را با ده صفت محوری مشخص کرده و سرعت انتقال خود را ارزیابی نماید. این آزمایش، چونان ترازویی دقیق، نقاط ضعف و قوت سالک را آشکار ساخته و او را به سوی خودسازی هدایت می‌کند. سرعت انتقال، در مراتب زمینی و سماوی متفاوت است و نیازمند بررسی دقیق است.

نقد نظام‌های آموزشی دینی

نظام‌های آموزشی دینی، چونان باغی که از آبیاری مناسب محروم مانده، به دلیل فقدان امتحانات اخلاقی و تمرکز بر مسائل مادی، از پرورش کمالات اخلاقی بازمانده‌اند. این نقد، بر ضرورت اصلاح این نظام‌ها و تأکید بر اخلاق عملی به‌عنوان پایه‌ای برای تربیت دینی تأکید دارد.

درنگ: نظام‌های آموزشی دینی، به دلیل فقدان امتحانات اخلاقی، از پرورش کمالات اخلاقی بازمانده و نیازمند اصلاح‌اند.

جمع‌بندی بخش پنجم

وجدان، به‌عنوان یل الخلقی، معیاری برای سلامت اخلاقی است و آزمایش صفات در حکمت عملی، سالک را به سوی خودسازی هدایت می‌کند. نظام‌های آموزشی دینی، با تمرکز بر مسائل مادی، از پرورش اخلاق بازمانده‌اند و اصلاح آن‌ها برای تربیت سالکان ضروری است.

نتیجه‌گیری

مبادی عرفان عملی در حکمت متعالیه، با تأکید بر شناخت نفس و کنترل ده صفت محوری، چارچوبی جامع برای خودسازی ارائه می‌دهد. این صفات، چونان ستارگانی در آسمان وجود، راهنمای سالک در مسیر کمال‌اند. دروغ، به‌عنوان مانعی بزرگ، با تأثیر مخرب خود بر ایمان و جامعه، نیازمند پرهیز و مبارزه است. آیه شریفه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (سوره الرحمن: ۲۹)، پویایی الهی را به‌عنوان الگویی برای سالک معرفی می‌کند. پیچیدگی وجودی انسان، شناخت نفس را دشوار ساخته، اما هدایت مربی، چونان مشعلی فروزان، این مسیر را هموار می‌سازد. اصلاح نظام‌های آموزشی دینی و تأکید بر اخلاق عملی، گامی اساسی در راستای تربیت سالکان و تحقق کمال انسانی است.

با نظارت صادق خادمی