متن درس
مبادی حکمت عملی و نظری در بستر فردی و اجتماعی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه صد و بیست و هفتم)
مقدمه: درآمدی بر حکمت عملی و نظری
حکمت، بهسان مشعلی فروزان، راه انسان را در مسیر شناخت و عمل روشن میسازد. حکمت عملی، که ریشه در خداباوری و وجدان آگاهانه دارد، انسان را به سوی تعالی فردی و اجتماعی هدایت میکند. این نوشتار، با نگاهی عمیق به مبادی حکمت عملی و نظری، چالشهای پیش روی انسان در مسیر خودسازی و جامعهسازی را کاوش میکند. با بهرهگیری از تمثیلات فاخر و پیوندهای معنایی، تمامی ابعاد درسگفتار، از خداباوری و وجدان تا مدیریت شایستهسالار و توزیع عادلانه، بهگونهای منسجم و علمی ارائه میگردد تا راهنمایی برای پژوهشگران حوزههای فلسفه، اخلاق، و علوم اجتماعی باشد.
بخش نخست: حکمت عملی در بستر فردی
تعریف حکمت عملی فردی
حکمت عملی در بستر فردی، مانند جویباری زلال، از دو سرچشمه اصلی تغذیه میشود: خداباوری، که انسان را به سوی مبدأ و مقصد متعالی رهنمون میسازد، و وجدان آگاهانه، که چونان قطبنمایی درونی، خیر و شر را به او میشناساند. برخلاف حیوانات که وجدانی غریزی دارند، وجدان انسانی با عقلانیت و آگاهی همراه است و این دو جهت، پایههای حکمت عملی را تشکیل میدهند.
درنگ: حکمت عملی فردی، بر دو رکن خداباوری و وجدان آگاهانه استوار است که انسان را به سوی عمل صالح و تعالی معنوی هدایت میکنند.
نقش واسطههای معنوی
حکمت عملی فردی، مانند پلی استوار، نیازمند واسطههای معنوی چون خدا، پیامبر، امام، و مرشد است. این واسطهها باید از جهالت و نادانی به دور باشند، زیرا مرشدی که خود در گمراهی باشد، مانند چراغی خاموش، نهتنها راه را روشن نمیکند، بلکه انسان را به سوی بدبختی سوق میدهد. مرشد آگاه و صالح، مانند ستارهای راهنما، انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند.
چالشهای سهگانه در حکمت عملی فردی
سه مانع بزرگ در مسیر حکمت عملی فردی، مانند سدهایی در برابر جویبار حقیقت، قرار دارند: آلودگی خداباوری، که از برداشتهای نادرست و تحریفشده نشأت میگیرد؛ آلودگی وجدان، که تحت تأثیر تعصبات و خرافات از کارکرد صحیح بازمیماند؛ و آلودگی واسطهها، که اگر فاقد آگاهی و تقوا باشند، به گمراهی منجر میشوند. رفع این موانع، نیازمند پالایش ایمان، تقویت وجدان، و انتخاب مرشدانی صالح است.
درنگ: آلودگی خداباوری، وجدان، و واسطههای معنوی، موانع اصلی حکمت عملی فردیاند که باید با پالایش و اصلاح برطرف شوند.
نقد تاریخی برداشتهای دینی
در طول تاریخ، مانند کتابی که صفحاتش با تحریف نگاشته شده، برداشتهای دینی با تعصبات و پیرایهها آمیخته شده است. تأکید بر مسائلی چون خمس و سهم امام، بدون توجه به جوهره اصلی دین، به گمراهی منجر شده است. علم دینی، که باید چونان آیینهای صاف حقیقت را بازتاب دهد، گاه با خرافات و تعصبات آلوده شده و از هدایت انسان بازمانده است.
تأثیر خرافات بر خداباوری و وجدان
خرافات، مانند سایهای تاریک، خداباوری و وجدان را مخدوش میکنند. این خرافات، که از تعصبات و برداشتهای نادرست دینی سرچشمه میگیرند، مانع رستگاری انسان میشوند. پالایش باورها از این پیرایهها، مانند پاک کردن غبار از آیینه، برای تحقق حکمت عملی ضروری است.
نقش نطفه حلال و تربیت صحیح
افرادی که از نطفه حلال و تربیت خانوادگی سالم برخوردارند، مانند بذری در خاک حاصلخیز، استعداد رشد اخلاقی دارند. اما اگر در محیطی پر از ستیز، دروغ، و خرافات قرار گیرند، مانند درختی در خاک سترون، ایمان و وجدان خود را از دست میدهند. محیط سالم، کلید باروری استعدادهای اخلاقی است.
لزوم پشیمانی و توبه
حکمت عملی فردی، مانند سفری درونی، نیازمند پشیمانی از ظلم و گریه بر گناه است. این ویژگیها، مانند نشانههای حیات قلب، نشاندهنده وجدان بیدار و ایمان زندهاند. فقدان این عناصر، گواه ضعف در حکمت عملی است.
عادت و تأثیر آن بر گناه
عادت به گناه، مانند جریانی که سنگ را فرسایش میدهد، میتواند به کفر منجر شود. حدیث «مَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّدًا فَقَدْ كَفَرَ» (هرکس عمداً نماز را ترک کند، کافر شده است) بر این نکته تأکید دارد که استمرار در ترک واجبات، به دلیل بیاعتنایی مستمر، به بیایمانی میانجامد. قرآن کریم نیز در این باره میفرماید:
وَٱعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ ٱلْيَقِينُ
و پروردگارت را بپرست تا یقین [مرگ] به سراغت آید (سوره الحجر، آیه ۹۹).
این آیه، بر لزوم استمرار در عبادت و پرهیز از بیاعتنایی تأکید دارد.
کفر بهعنوان نتیجه استمرار در گناه
کفر، مانند مقصدی شوم در پایان راه گناه، زمانی رخ میدهد که گناه با آگاهی، اراده، و استمرار همراه باشد. انکار خدا، اگر با عصبانیت یا بدون آگاهی باشد، لزوماً کفر نیست، اما با استمرار و آگاهی، به کفر منجر میشود.
عادیشدن گناه و مرگ در جامعه
در جامعه معاصر، مانند شهری که حساسیتهایش را از دست داده، گناه و مرگ به دلیل تکرار عادی شدهاند. این امر، مانند زخمی عمیق بر پیکر وجدان جمعی، نشاندهنده انحطاط اخلاقی است. در گذشته، مرگ یک نفر عزا و اندوهی طولانی به دنبال داشت، اما امروز، فجایع بزرگ نیز بیتفاوتی میآفرینند.
نقش نذر و دعا در گذشته
در گذشته، مردم با نذر و دعا، مانند مسافرانی در جستوجوی راهنما، به دنبال مرشد صالح بودند. این اعمال، اگر با خلوص انجام شوند، مانند پلی به سوی حقیقت، به تقویت حکمت عملی کمک میکنند.
جمعبندی بخش نخست
حکمت عملی در بستر فردی، بر خداباوری، وجدان آگاهانه، و واسطههای معنوی صالح استوار است. چالشهایی چون آلودگی ایمان، وجدان، و مرشدان، و همچنین عادت به گناه، موانع اصلی این مسیرند. پالایش باورها، توبه، و انتخاب مرشد آگاه، کلید تحقق حکمت عملی فردی است.
بخش دوم: حکمت عملی در بستر خانوادگی و اجتماعی
چالشهای روابط خانوادگی
روابط خانوادگی، به دلیل نزدیکی و صمیمیت، مانند رشتههای ظریفی که به آسانی گسسته میشوند، چالشبرانگیزتر از روابط اجتماعیاند. سخن نادرست در خانواده، مانند زخمی عمیق، اثری ماندگار بر جای میگذارد، در حالی که در جامعه، گستردگی روابط این تأثیر را کاهش میدهد.
اهمیت مدیریت شایستهسالار
جامعهای سالم، مانند بنایی استوار، بر مدیریت شایستهسالار استوار است. حدیث «مَنْ دَعَا النَّاسَ إِلَى نَفْسِهِ وَكَانَ فِيهِمْ أَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ مُبْتَدِعٌ ضَالٌّ» (هرکس مردم را به سوی خود دعوت کند در حالی که عالمتری از او در میان مردم باشد، بدعتگذار و گمراه است) بر ضرورت انتخاب مدیران بر اساس شایستگی تأکید دارد.
درنگ: مدیریت شایستهسالار، مانند ستونی محکم، پایه جامعه سالم است و انتخاب غیرعالم به گمراهی منجر میشود.
آموزش از کودکی و کنترل خودخواهی
آموزش از کودکی، مانند کاشتن بذری در خاک حاصلخیز، باید بر مدیریت فکر و کنترل خودخواهی متمرکز باشد. خودخواهی، مانند کبریت، لازم است اما بدون کنترل، مانند آتشی سوزان، به خشونت و نابرابری میانجامد.
توزیع عادلانه و پرهیز از خشونت
توزیع عادلانه منابع، مانند جویباری که همه زمینها را سیراب میکند، نتیجه مدیریت شایسته و کنترل خودخواهی است. فقدان این عوامل، مانند طوفانی ویرانگر، به خشونت و نابرابری در جامعه منجر میشود.
نمونهای از انصاف در کودکی
کودکی که با وجود فقر، انصاف را در رفتار خود نشان میدهد، مانند گوهری درخشان، نمونهای از حکمت عملی است. این انصاف، باید در خانواده و جامعه ترویج شود تا به کاهش نابرابری کمک کند.
نظاممندی در توزیع عادلانه
توزیع عادلانه، مانند سیستمی دقیق، نباید شخصی باشد، بلکه باید بر نظامهای کشوری و شهری با نظارت دقیق استوار باشد. این نظاممندی، مانند سپری محکم، از سوءاستفاده و فساد جلوگیری میکند.
نقد عملکردهای دینی معاصر
برخی عملکردهای دینی، مانند سفرهای زیارتی بدون برنامهریزی، مانند سفری بیمقصد، به جای تقویت ایمان، به هدررفت منابع و گمراهی منجر میشوند. علم دینی باید با عقلانیت و کارآمدی همراه باشد.
تفاوت حقوق خانوادگی و اجتماعی
در خانواده، روابط مانند باغی از محبت و عشق است، اما در جامعه، نظم و قانون حاکم است. اگر محبت در جامعه تقویت شود، مانند شهری که به خانهای بزرگ تبدیل میشود، جامعهای آرمانی خلق خواهد شد.
درنگ: تعادل میان محبت خانوادگی و نظم اجتماعی، مانند دو بال، جامعه را به سوی آرمانشهر هدایت میکند.
نقد تعصب و خودخواهی در جامعه
تعصب و خودخواهی، مانند ماشینی که از مسیر خارج میشود، مانع پیشرفت جامعهاند. این عوامل، مانند زنجیرهایی سنگین، جامعه را به سوی انحطاط میکشانند.
جهانشمولی مشکلات و فضایل
هر جامعهای، مانند باغی با گلها و خارهای خاص خود، دارای مشکلات و فضایل منحصربهفرد است. هیچ جامعهای بهطور مطلق خوب یا بد نیست، و شناخت دقیق ویژگیهای هر جامعه، کلید اصلاح آن است.
جمعبندی بخش دوم
حکمت عملی در بستر خانوادگی و اجتماعی، نیازمند مدیریت شایستهسالار، توزیع عادلانه، و آموزش از کودکی است. محبت در خانواده و نظم در جامعه، اگر در تعادل باشند، جامعهای آرمانی میآفرینند. نقد تعصبات و عملکردهای نادرست دینی، راه را برای اصلاح اجتماعی هموار میکند.
بخش سوم: آغاز حکمت از فرد و خانواده
اولویت همسایه بر خانه
حدیث «الْجَارُ ثُمَّ الدَّارُ» (اول همسایه، سپس خانه)، مانند نقشهای راهنما، بر اولویت حکمت اجتماعی تأکید دارد. خانهای که از جامعه الگو نگیرد، مانند جزیرهای تنها، از تعالی بازمیماند.
درنگ: حدیث «الْجَارُ ثُمَّ الدَّارُ» بر آغاز حکمت از فرد و خانواده و گسترش آن به جامعه تأکید دارد.
شروع تغییر از خود
اصلاح، مانند جویباری که از سرچشمهای کوچک آغاز میشود، باید از خود فرد شروع شود و به تدریج به جامعه گسترش یابد. تلاش برای اصلاح دیگران بدون خودسازی، مانند ساختن بنایی بدون پی است.
چالشهای اصلاح جمعی
اصلاح جمعی، مانند کاشتن بذری در خاک سنگلاخ، بسیار دشوار است. تعهد گروهی به ارزشهای اخلاقی، مانند نوری در تاریکی، نادر اما ممکن است، به شرطی که از فرد و خانواده آغاز شود.
جمعبندی بخش سوم
حکمت عملی و اجتماعی، از خودسازی فردی و خانوادگی آغاز میشود و به جامعه گسترش مییابد. حدیث «الْجَارُ ثُمَّ الدَّارُ» این اولویت را روشن میسازد و اصلاح را از خود به جامعه پیوند میدهد.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
حکمت عملی و نظری، مانند دو بال پرواز، انسان را در مسیر تعالی فردی و اجتماعی یاری میکنند. در بستر فردی، خداباوری، وجدان آگاهانه، و واسطههای معنوی صالح، پایههای حکمت عملیاند که باید از آلودگیهای خرافات و تعصبات پالایش شوند. در بستر خانوادگی و اجتماعی، مدیریت شایستهسالار، توزیع عادلانه، و آموزش از کودکی، کلید خلق جامعهای آرمانیاند. قرآن کریم و روایات، مانند چراغهایی هدایتگر، بر اهمیت خودسازی و اصلاح فردی تأکید دارند. آغاز از فرد و خانواده، مانند کاشتن بذری در خاک حاصلخیز، به خلق جامعهای مبتنی بر محبت و عدالت منجر میشود. این مباحث، راهنمایی برای پژوهشگران حوزههای فلسفه، اخلاق، و علوم اجتماعی است تا با تأمل در این اصول، به سوی جامعهای متعالی گام بردارند.
با نظارت صادق خادمی