متن درس
جلسات دورهمی: تأملاتی در علم و عمل، اراده و پرهیز از تجسس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۳)
دیباچه
در سپهر معرفت دینی، علم و عمل چون دو بال پرندهای هستند که انسان را به سوی کمال انسانی و معنوی رهنمون میسازند. درسگفتار حاضر، که در تاریخ ۵/۱۰/۱۳۸۹ ارائه شده، به بررسی رابطه میان علم و عمل، نقش اراده در مهار هوشمندی، و پرهیز از تجسس بهعنوان نقض کرامت انسانی پرداخته است. استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر آیات قرآن کریم و اصول اخلاقی، چارچوبی جامع برای زندگی معنوی ارائه کردهاند که در آن علم بدون عمل، اراده بدون تربیت، و هوشمندی بدون کنترل، بیثمر و زیانبار تلقی میشود. این نوشتار، با نگاهی ژرف به این درسگفتار، مفاهیم را در قالبی علمی و منظم تبیین کرده و راه را برای پژوهشهای آینده هموار میسازد.
بخش نخست: رابطه علم و عمل در علم دینی
اهمیت عمل در برابر علم نظری
علم بهتنهایی ارزشی ندارد مگر آنکه به عمل منتهی شود. دانشی که در عمل به کار نیاید، چون سنگی مدفون در خاک یا زری پنهان در صندوق، فاقد ارزش کاربردی است. استاد تأکید دارند که ارزش علم در پیادهسازی آن نهفته است، وگرنه بهسان مادهای بیجان، هیچ سودی به حال انسان ندارد.
از منظر فلسفه علم و اخلاق، علم بدون عمل فاقد ارزش عملی است. این دیدگاه با نظریههای علوم تربیتی همخوانی دارد که بر اهمیت تبدیل دانش نظری به مهارتهای عملی تأکید دارند. در علم دینی، علم تنها زمانی ارزشمند است که به رفتارهای اخلاقی و اجتماعی منجر شود.
تشبیه علم بدون عمل به سنگ و زر
دانش بدون عمل، مانند سنگ یا طلای دفنشده، در زندگی روزمره کاربردی ندارد. همانگونه که طلای خردنشده در مبادلات روزمره بیفایده است، علم نیز بدون اجرا بیارزش تلقی میشود. استاد با این تشبیه، بر ضرورت تبدیل علم به عمل تأکید دارند.
این تشبیه به مفهوم «ارزش کاربردی» در فلسفه عمل اشاره دارد. از منظر اقتصاد رفتاری، ارزش یک دارایی به قابلیت استفاده آن در مبادلات بستگی دارد. در علم دینی، دانش باید به رفتارهای عملی و اخلاقی تبدیل شود تا تأثیرگذاری داشته باشد.
ضرورت تبدیل علم به عمل
علم بدون عمل، مانند طلای خردنشده، بیفایده است. اگر علم به عمل تبدیل شود، میتواند نیازهای روزمره را تأمین کند، مانند خرید نان، ماست یا میوه. استاد تأکید دارند که علم باید بهگونهای خرد شود که در زندگی روزمره کاربرد یابد.
از منظر روانشناسی یادگیری، تبدیل دانش به عمل نیازمند مهارتهای اجرایی و اراده است. در علم دینی، این تبدیل به معنای اجرای احکام و اخلاق در زندگی روزمره است.
بیارزشی علم بدون عمل
یک خیل علم بدون عمل، به اندازه یک موش مرده ارزش ندارد. استاد با این تعبیر، بر بیفایدگی دانشی که به عمل نرسد تأکید دارند. علم باید به رفتارهای عملی منجر شود تا ارزش واقعی خود را نشان دهد.
از منظر فلسفه علم، علم غیرکاربردی به اتلاف وقت و منابع منجر میشود. در علم دینی، این علم بهعنوان مانعی برای کمال تلقی میشود.
ارزش کاربردی علم عملی
اگر علم به عمل تبدیل شود، مانند طلای خردشده، میتواند نیازهای متعددی را برآورده کند. استاد با این مثال، نشان میدهند که علم عملی میتواند در زندگی روزمره، از تأمین نیازهای اولیه تا ارتقای معنویت، مؤثر باشد.
از منظر علوم تربیتی، یادگیری مؤثر نیازمند عملیاتیسازی دانش است. در علم دینی، اجرای اصول دینی در زندگی روزمره به بهبود کیفیت زندگی کمک میکند.
نقد یادگیری بدون عمل
یادگیری مداوم بدون عمل، کاری بیهوده و مهمل است. استاد تأکید دارند که علم بدون عمل، هیچ خاصیتی ندارد و صرفاً وقتتلفکن است.
این نقد به نظریههای یادگیری بیثمر در روانشناسی تربیتی اشاره دارد. در علم دینی، علم باید به رفتارهای عملی منجر شود تا از بیفایدگی جلوگیری کند.
نقل از شیخ بهایی
مرحوم شیخ بهایی در کشکول خود میفرماید: «علم هر چه بیشتر خوانی، گر عمل در ما نیست، نادانی». این سخن بر اهمیت عمل در برابر علم تأکید دارد.
از منظر فلسفه اخلاق، این نقل به اهمیت عملیاتیسازی دانش اشاره دارد. در علم دینی، علم بدون عمل، نادانی تلقی میشود.
خطر علم بدون عمل
علم بدون عمل، خطرناکتر از نادانی است، زیرا به وزر و وبال منجر میشود و انسان را زیر بار خود خفه میکند. استاد با این تعبیر، بر خطرات انباشت دانش بدون اجرا تأکید دارند.
از منظر فلسفه علم، علم غیرکاربردی میتواند به اتلاف منابع و گمراهی منجر شود. در علم دینی، این علم مانعی برای کمال انسانی است.
جمعبندی بخش نخست
رابطه علم و عمل در علم دینی، بر ضرورت تبدیل دانش به رفتارهای اخلاقی و اجتماعی تأکید دارد. علم بدون عمل، مانند سنگی مدفون یا زری بیاستفاده، بیارزش است و تنها با عملیاتیسازی، به کمال انسانی و معنوی منجر میشود. این اصل، راه را برای زندگی متعادل و معنوی هموار میسازد.
بخش دوم: هوشمندی و ضرورت تربیت اراده
هوشمندی بهعنوان کمال انسانی
هوشمندی، توانایی درک سریع و دقیق امور پنهان است که به انسان امکان میدهد رفتارها و نیات دیگران را تشخیص دهد. استاد این توانایی را کمال انسانی دانسته و آن را از خنگی و نادانی متمایز میکنند.
از منظر روانشناسی شناختی، هوشمندی بهعنوان توانایی پردازش اطلاعات و تصمیمگیری سریع تعریف میشود. در علم دینی، این کمال باید در مسیر اخلاقی هدایت شود.
دشواری اجرای علم در مسائل پیچیده
اجرای علم، بهویژه در مسائل پیچیده مانند کنترل هوشمندی، نیازمند قدرت و ارادهای فراتر از تواناییهای افراد عادی است. استاد تأکید دارند که این اجرا به تربیت نفس و اراده قوی نیاز دارد.
از منظر روانشناسی شناختی، اجرای دانش پیچیده نیازمند خودکنترلی و اراده است. در علم دینی، این اراده برای اجرای احکام و پرهیز از رفتارهای غیراخلاقی ضروری است.
تضاد هوشمندی و تجسس
هوشمندی، که کمال انسانی است، با تجسس، که نقص اخلاقی تلقی میشود، در تضاد است. استاد تأکید دارند که تجسس، یعنی آگاهی یافتن از امور پنهان دیگران بدون ضرورت، نقض کرامت انسانی است.
این اصل با آیه شریفه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا (حجرات: ۱۲؛ ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از گمانها گناه است و تجسس نکنید) همخوانی دارد. از منظر فلسفه اخلاق، تجسس نقض حریم خصوصی و کرامت انسانی است.
تجسس بهعنوان تجاوز
تجسس، به معنای آگاهی یافتن از امور پنهان دیگران بدون ضرورت، نوعی تجاوز به حریم خصوصی است. استاد تأکید دارند که این رفتار، مانند عبور از مرزهای اخلاقی، به کاهش اعتماد و صفا در جامعه منجر میشود.
از منظر روانشناسی اجتماعی، تجسس به کاهش اعتماد و افزایش تنشهای اجتماعی منجر میشود. در علم دینی، این رفتار بهعنوان نقض کرامت انسانی محکوم است.
ضرورت تربیت نفس
انسان باید نفس خود را تربیت کند تا مانند ماشینی با ترمز قوی، از تجسس و تجاوز پرهیز کند. استاد تأکید دارند که تربیت نفس به مهار هوشمندی و هدایت آن در مسیر اخلاقی کمک میکند.
از منظر فلسفه اخلاق، تربیت نفس برای کنترل رفتارهای غیراخلاقی ضروری است. در علم دینی، این تربیت به معنای تهذیب نفس و دستیابی به تقواست.
تشبیه نفس تربیتشده به ماشین با ترمز
نفس تربیتشده، مانند ماشینی با ترمز قوی است که میتواند در مواقع لازم توقف کند و از تجاوز جلوگیری کند. استاد با این تشبیه، بر اهمیت اراده در کنترل رفتارها تأکید دارند.
این تشبیه به مفهوم «خودکنترلی» در روانشناسی اشاره دارد. در علم دینی، تربیت نفس برای پرهیز از معصیت و دستیابی به کمال ضروری است.
ارزش نفس تربیتشده
انسان با نفس تربیتشده، بیآزار، باصفا و وارسته میشود و میتواند به کمال انسانی دست یابد. استاد تأکید دارند که این تربیت به سلامت اخروی و معنویت منجر میشود.
از منظر روانشناسی مثبت، تربیت نفس به سلامت روان و معنویت کمک میکند. در علم دینی، این تربیت به معنای دستیابی به تقوا و کمال انسانی است.
جمعبندی بخش دوم
هوشمندی، بهعنوان کمال انسانی، نیازمند تربیت اراده و نفس است تا از تجسس و تجاوز جلوگیری کند. تربیت نفس، مانند ترمزی قوی، انسان را از رفتارهای غیراخلاقی بازمیدارد و به کمال انسانی و معنوی رهنمون میسازد.
بخش سوم: پرهیز از تجسس و حفظ کرامت انسانی
ممنوعیت تجسس در قرآن کریم
قرآن کریم تجسس را بهعنوان نقض کرامت انسانی محکوم کرده و بر پرهیز از آن تأکید دارد. استاد با استناد به آیات قرآنی، تجسس را مانعی برای صفا و اعتماد در جامعه میدانند.
این اصل با آیه شریفه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا (حجرات: ۱۲؛ ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از گمانها گناه است و تجسس نکنید) همخوانی دارد. از منظر علم دینی، تجسس نقض کرامت انسانی و مانعی برای انسجام اجتماعی است.
نقد تجسس در زندگی خانوادگی
تجسس در زندگی خانوادگی، مانند کنجکاوی در رفتار همسر یا فرزندان، به کاهش اعتماد و صفا منجر میشود. استاد تأکید دارند که این رفتار، حتی در روابط نزدیک، ناپسند است.
از منظر روانشناسی خانواده، تجسس به کاهش اعتماد و افزایش تنشها در روابط خانوادگی منجر میشود. در علم دینی، این رفتار مانع صفا و معنویت است.
بیماری تجسس
تجسس میتواند به بیماریهای روانی مانند توهم و اضطراب منجر شود، زیرا فرد به جای تمرکز بر کمال، به امور غیرضروری مشغول میشود. استاد این رفتار را نشانهای از بیماری نفسانی میدانند.
از منظر روانشناسی بالینی، تجسس بهعنوان رفتاری وسواسی، میتواند به اضطراب و توهم منجر شود. در علم دینی، این رفتار مانعی برای صفا و معرفت است.
ضرورت درمان تجسس
فردی که ذاتاً به تجسس گرایش دارد، بیمار تلقی میشود و باید با تربیت و تمرین، این بیماری را درمان کند. استاد تأکید دارند که این درمان به تهذیب نفس و تقویت اراده نیاز دارد.
از منظر روانشناسی بالینی، رفتارهای غیراخلاقی مانند تجسس با تربیت و تمرین قابل درمان هستند. در علم دینی، این درمان به معنای تهذیب نفس و دستیابی به کمال است.
صفت ارزشمند پرهیز از تجسس
پرهیز از تجسس، صفتی ارزشمند است که انسان را به کمال انسانی و سلامت اخروی میرساند. استاد تأکید دارند که این صفت، مانند کلیدی که درهای معنویت را میگشاید، به صفا و اعتماد در جامعه کمک میکند.
از منظر فلسفه اخلاق، پرهیز از تجسس به حفظ کرامت انسانی و تقویت روابط اجتماعی کمک میکند. در علم دینی، این صفت برای دستیابی به تقوا ضروری است.
تشبیه علم بدون عمل به بار سنگین
علم بدون عمل، مانند پشتهای از خار که بر دوش انسان سنگینی میکند، او را زیر بار خود خفه میکند. استاد با این تشبیه، بر خطرات انباشت دانش بدون اجرا تأکید دارند.
از منظر فلسفه علم، علم غیرکاربردی به اتلاف منابع و گمراهی منجر میشود. در علم دینی، این علم مانعی برای کمال انسانی است.
تشبیه نفس تربیتنشده به سگ ولگرد
نفس تربیتنشده، مانند سگ ولگردی است که به هر سو میدود و آسیب میرساند. استاد با این تشبیه، بر ضرورت تربیت نفس برای کنترل رفتارها تأکید دارند.
از منظر روانشناسی، نفس تربیتنشده به رفتارهای غیراخلاقی منجر میشود. در علم دینی، تربیت نفس به معنای تهذیب و دستیابی به تقواست.
تشبیه نفس تربیتشده به سگ معلم
نفس تربیتشده، مانند سگ معلمی است که با نظم و کنترل، به خدمت انسان درمیآید. استاد با این تشبیه، بر ارزش تربیت نفس برای هدایت رفتارها تأکید دارند.
از منظر روانشناسی مثبت، تربیت نفس به سلامت روان و معنویت کمک میکند. در علم دینی، این تربیت به معنای دستیابی به کمال انسانی است.
جمعبندی بخش سوم
پرهیز از تجسس، بهعنوان اصل قرآنی و اخلاقی، به حفظ کرامت انسانی و تقویت صفا و اعتماد در جامعه کمک میکند. تربیت نفس و تقویت اراده، انسان را از بیماری تجسس نجات داده و به کمال انسانی و معنوی رهنمون میسازد.
جمعبندی
این درسگفتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و اصول علم دینی، چارچوبی جامع برای زندگی معنوی ارائه میدهد. علم بدون عمل، مانند سنگی مدفون یا زری بیاستفاده، بیارزش است و تنها با تبدیل به رفتارهای اخلاقی و اجتماعی ارزشمند میشود. هوشمندی، بهعنوان کمال انسانی، نیازمند تربیت اراده است تا به تجسس و تجاوز منجر نشود. پرهیز از تجسس، که در آیه شریفه وَلَا تَجَسَّسُوا (حجرات: ۱۲) مورد تأکید قرار گرفته، به حفظ کرامت انسانی و سلامت اخروی کمک میکند. تربیت نفس، مانند ترمزی قوی، انسان را از رفتارهای غیراخلاقی بازمیدارد و به سوی کمال انسانی هدایت میکند. این نوشتار، پژوهشگران و جویندگان معرفت را به تأمل در این اصول و کاربرد آنها در زندگی دعوت میکند.