در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 43

متن درس





جلسات دورهمی: بازاندیشی در کارآمدی علوم دینی

جلسات دورهمی: بازاندیشی در کارآمدی علوم دینی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه چهل و سوم)

دیباچه

این نوشتار، برآمده از گفتاری ژرف و تأمل‌انگیز در تاریخ پانزدهم اسفندماه ۱۳۸۹، به بررسی چالش‌های پیش روی علوم دینی در بستر جامعه معاصر می‌پردازد. هدف این اثر، نه تنها بازتاب دغدغه‌های مطرح‌شده در آن گفتار، بلکه تبیین و گسترش آن‌ها در قالبی منسجم و علمی است تا راهی برای پیوند میان دانش دینی و نیازهای زندگی اجتماعی گشوده شود. این متن، با نگاهی نقادانه اما سازنده، در پی آن است که با بازاندیشی در ساختار و محتوای علوم دینی، راهکارهایی برای افزایش کارآمدی آن‌ها در زیست اجتماعی ارائه دهد. نوشتار حاضر، با حفظ روح و پیام اصلی گفتار، تلاش دارد تا با زبانی روشن و متین، مفاهیم را به گونه‌ای بازنمایی کند که هم‌راستا با نیازهای جامعه امروز باشد.

بخش نخست: چالش‌های کارآمدی علوم دینی در جامعه معاصر

عدم تناسب علوم دینی با نیازهای اجتماعی

علوم دینی، از جمله صرف، نحو، معانی، بیان، ادبیات، لغت، فصاحت، فقه، اصول، تفسیر، فلسفه و کلام، اگرچه در حوزه‌های نظری از غنای بسیاری برخوردارند، در زیست اجتماعی معاصر از کارآمدی لازم برخوردار نیستند. این علوم، که ریشه در ساختارهای فکری و نظری گذشته دارند، نتوانسته‌اند با تحولات پرشتاب جامعه امروز همگام شوند. همان‌گونه که باغی کهن‌سال، هرچند ریشه‌های عمیق دارد، اگر به نیازهای خاک نوین پاسخ ندهد، میوه‌ای متناسب با زمانه به بار نمی‌آورد، علوم دینی نیز نیازمند بازنگری برای پاسخ‌گویی به نیازهای عملی جامعه هستند.

درنگ: علوم دینی، به دلیل تمرکز بر مباحث نظری، از پاسخ‌گویی به نیازهای عملی و روزمره جامعه بازمانده‌اند و این شکاف، کارآمدی آن‌ها را در زیست اجتماعی کاهش داده است.

چالش زبان عربی در جامعه غیرعربی

بخش عمده علوم دینی بر زبان عربی استوار است، حال آن‌که جامعه معاصر ایران، زبانی غیرعربی دارد و نیازهای زبانی متفاوتی را طلب می‌کند. تسلط بر زبان عربی، هرچند برای فهم متون دینی ضروری است، در تعاملات روزمره اجتماعی کاربردی محدود دارد. برای نمونه، دانستن چند جمله ساده به زبان انگلیسی، در موقعیت‌هایی مانند سفرهای بین‌المللی، کارآمدتر از دانش صرف و نحو است. این ناسازگاری زبانی، همانند پلی شکسته است که راه ارتباط میان دانش دینی و نیازهای جامعه را سد کرده است.

درنگ: تکیه بیش از حد علوم دینی بر زبان عربی، در حالی که جامعه به مهارت‌های زبانی متنوع‌تری نیاز دارد، به کاهش کارآمدی این علوم در تعاملات اجتماعی منجر شده است.

کاربرد محدود علوم دینی در امور عبادی

علوم دینی عمدتاً به امور عبادی نظیر نماز، روزه و طهارت محدود می‌شوند، اموری که حتی بدون دانش عمیق دینی، از طریق تقلید یا یادگیری ساده برای عموم مردم قابل انجام است. این محدودیت، همانند چشمه‌ای است که تنها در یک مسیر باریک جریان دارد و نمی‌تواند دشت‌های پهناور نیازهای اجتماعی را سیراب کند. در نتیجه، علوم دینی نتوانسته‌اند به مسائل پیچیده‌تر اجتماعی و عملی پاسخ دهند، که این امر جایگاه آن‌ها را در زیست اجتماعی تضعیف کرده است.

عدم ارتباط علوم دینی با مهارت‌های زندگی

علوم دینی هیچ پیوند مستقیمی با مهارت‌های عملی زندگی، مانند رانندگی، آیین‌نامه‌های قضایی یا حرفه‌های روزمره، ندارند. این گسست، طلاب را در مواجهه با نیازهای عملی جامعه ناتوان ساخته است. همان‌گونه که پرنده‌ای بدون بال نمی‌تواند در آسمان پرواز کند، طلابی که فاقد مهارت‌های عملی هستند، در میدان زندگی اجتماعی زمین‌گیر می‌مانند. این ناتوانی، نه از کمبود استعداد، بلکه از ساختار آموزشی علوم دینی ناشی می‌شود.

بخش دوم: نقد نظام آموزشی علوم دینی

ماهیت نظری علوم دینی و کاستی عملی

علوم دینی در گذشته برای پاسخ به نیازهای نظری و فکری جوامع طراحی شده بودند، اما فاقد کاربرد عملی بودند. حتی در زمانه خود، این علوم بیشتر در حوزه‌های نظری و فکری کارآمد بودند و کمتر به مسائل عملی زندگی می‌پرداختند. امروزه، این ماهیت نظری نه تنها در حوزه عملی، بلکه حتی در حوزه نظری نیز کارایی چندانی ندارد. این وضعیت، همانند کتابی کهن است که صفحاتش پر از حکمت است، اما زبانش برای خوانندگان امروز ناآشنا و غیرقابل فهم شده است.

درنگ: علوم دینی، که در گذشته برای ساختارهای نظری مناسب بودند، در جامعه معاصر از کارآمدی نظری و عملی برخوردار نیستند و نیازمند بازطراحی هستند.

کاستی طلاب در فعالیت‌های اجتماعی

آموزش‌های صرفاً نظری علوم دینی، طلاب را در انجام وظایف اجتماعی و عملی ناکارآمد کرده است. این کاستی، نه به کمبود استعداد یا فهم طلاب، بلکه به ساختار آموزشی علوم دینی بازمی‌گردد. طلاب، که از نظر استعداد و شعور با دانشجویان هم‌ترازند، به دلیل فقدان آموزش‌های عملی، در تعاملات اجتماعی و انجام وظایف روزمره ناتوان مانده‌اند. این وضعیت، همانند جنگجویی است که شمشیری تیز در دست دارد، اما هرگز نیاموخته چگونه از آن استفاده کند.

مزاحمت علوم دینی در زندگی عملی

علوم دینی، به دلیل تمرکز بر مباحث نظری، گاه نه تنها به کارآمدی طلاب کمک نمی‌کنند، بلکه مانع انجام وظایف عملی آن‌ها می‌شوند. برای نمونه، طلاب در مواجهه با مسائل ساده‌ای مانند خرید پارچه یا میوه، به دلیل عدم تجربه و آموزش، اغلب با ناکامی مواجه می‌شوند. این ناتوانی، مانند باری سنگین است که بر دوش طلاب نهاده شده و آن‌ها را از حرکت در مسیر زندگی اجتماعی بازمی‌دارد.

ناتوانی در حفظ امانت و اسرار

یکی از چالش‌های برجسته در میان طلاب، ناتوانی در حفظ امانت و اسرار است. بسیاری از طلاب، حتی عالمان فاضل، نمی‌توانند اطلاعات شخصی یا حرفه‌ای را محفوظ نگه دارند و به سرعت آن‌ها را افشا می‌کنند. این ضعف، همانند دیواری ترک‌خورده است که نمی‌تواند گنجینه اعتماد را حفظ کند و به کاهش اعتبار اجتماعی طلاب منجر می‌شود. حفظ امانت، به‌ویژه در جایگاه دینی، از اهمیت بسزایی برخوردار است، چنان‌که در قرآن کریم آمده است:

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا

خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانشان بازگردانید.

بخش سوم: ضرورت توانمندی و اقتدار در زیست اجتماعی

نقش اقتدار در پیشگیری از تعارض

اقتدار و توانمندی، کلید پیشگیری از درگیری‌ها و تعارضات اجتماعی است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ

و هرچه در توان دارید از نیرو برای آن‌ها آماده کنید.

این آیه، بر ضرورت کسب قدرت و توانمندی برای حفظ جایگاه اجتماعی تأکید دارد. طلاب، به‌عنوان نمایندگان علوم دینی، باید از اقتدار لازم برخوردار باشند تا در برابر چالش‌های اجتماعی ایستادگی کنند. این اقتدار، مانند سپری است که نه تنها از طلاب، بلکه از جامعه در برابر آسیب‌ها محافظت می‌کند.

درنگ: کسب اقتدار و توانمندی، از درگیری‌ها و تعارضات اجتماعی پیشگیری می‌کند و طلاب را به اعضای کارآمد جامعه تبدیل می‌سازد.

نیاز به مهارت‌های رزمی و دفاعی

طلاب باید مهارت‌های رزمی و دفاعی را بیاموزند تا در مواقع لزوم از خود و دیگران دفاع کنند. این توانمندی، مانند درختی است که ریشه‌هایش در خاک استواری دارد و در برابر طوفان‌ها خم نمی‌شود. آموزش این مهارت‌ها، نه تنها به طلاب قدرت می‌بخشد، بلکه اعتماد به نفس آن‌ها را در مواجهه با چالش‌های اجتماعی افزایش می‌دهد.

تأثیر آموزش‌های دینی بر زندگی خانوادگی

آموزش‌های دینی، گاه به محدود شدن اعضای خانواده طلاب، از جمله همسر و فرزندان، منجر شده و آن‌ها را از استقلال بازمی‌دارد. این محدودیت‌ها، مانند قفسی است که پرندگان را از پرواز بازمی‌دارد. اعضای خانواده طلاب باید مستقل باشند و بتوانند وظایف روزمره خود را بدون وابستگی به دیگران انجام دهند. این استقلال، مانند جویباری است که خود راه خویش را در میان سنگ‌ها می‌گشاید.

بخش چهارم: راهکارهای اصلاح نظام آموزشی علوم دینی

تلفیق علوم دینی با مهارت‌های اجتماعی

علوم دینی باید با مهارت‌های اجتماعی و عملی تلفیق شوند تا طلاب بتوانند به‌عنوان اعضای فعال و کارآمد جامعه عمل کنند. این تلفیق، مانند آمیختن آب و خاک است که از آن گلستانی سرسبز پدید می‌آید. آموزش مهارت‌هایی مانند خریدوفروش، بازاریابی، مدیریت و دفاع شخصی، می‌تواند طلاب را برای حضور مؤثر در جامعه آماده کند.

درنگ: تلفیق علوم دینی با مهارت‌های اجتماعی و عملی، طلاب را به افرادی کارآمد و تأثیرگذار در جامعه تبدیل می‌کند.

پرورش استقلال در خانواده طلاب

اعضای خانواده طلاب باید از استقلال لازم برخوردار باشند تا بتوانند به‌عنوان اعضای فعال جامعه عمل کنند. این استقلال، مانند بال‌هایی است که پرنده را به سوی آسمان‌های بلند می‌برد. فرهنگ محافظه‌کاری در حوزه‌های دینی، که گاه به محدودیت‌های غیرضروری منجر می‌شود، باید جای خود را به رویکردی پویا و آزادمنشانه بدهد.

نقد فرهنگ محافظه‌کاری

فرهنگ محافظه‌کاری در حوزه‌های دینی، طلاب و خانواده‌هایشان را از مشارکت فعال در جامعه بازمی‌دارد. این فرهنگ، مانند دیواری است که باغ دانش را از نور جامعه محروم می‌کند. بازنگری در این فرهنگ و ترویج رویکردی باز و پویا، می‌تواند طلاب را به سوی تعاملات سازنده با جامعه هدایت کند.

لزوم حفظ هویت انسانی

طلاب باید پیش از ایفای نقش دینی، هویت انسانی خود را حفظ کنند و مهارت‌های زندگی را بیاموزند. این هویت، مانند ریشه‌ای است که درخت وجود را استوار نگه می‌دارد. آخوندی نباید زندگی اجتماعی را تحت‌الشعاع قرار دهد، بلکه باید به‌عنوان نیرویی مکمل، به غنای آن بیفزاید.

جمع‌بندی

این نوشتار، با نگاهی نقادانه اما سازنده، به بررسی چالش‌های علوم دینی در جامعه معاصر پرداخت و بر ضرورت بازنگری در نظام آموزشی این علوم تأکید کرد. علوم دینی، به دلیل تمرکز بر مباحث نظری و عدم توجه به مهارت‌های عملی، نتوانسته‌اند با نیازهای روزمره جامعه همگام شوند. این شکاف، طلاب را در انجام وظایف اجتماعی، از خرید و فروش گرفته تا مدیریت و حفظ امانت، ناکارآمد کرده است. راهکار پیشنهادی، تلفیق علوم دینی با مهارت‌های عملی و اجتماعی است تا طلاب بتوانند به‌عنوان اعضای فعال و تأثیرگذار جامعه عمل کنند. آیه شریفه «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» به‌عنوان مبنایی برای پرورش توانمندی‌های طلاب مطرح شد تا با کسب اقتدار و مهارت، از ناکامی‌ها و تعارضات پیشگیری کنند. اصلاح نظام آموزشی علوم دینی، با گنجاندن مهارت‌های عملی و اجتماعی، می‌تواند جایگاه این علوم را در نظام علمی و اجتماعی بازسازی کند و طلاب را به افرادی کارآمد و اثرگذار تبدیل نماید.

با نظارت صادق خادمی