متن درس
جلسات دورهمی: خردگرایی جمعی و اصلاح ساختاری در علوم دینی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه چهل و ششم)
دیباچه
این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی عمیق و روشمند چالشهای پیش روی علوم دینی در حوزههای علمیه میپردازد و راهکارهایی برای تحول و بهروزرسانی این علوم پیشنهاد میدهد. محور اصلی این اثر، تأکید بر ضرورت گذار از رویکردهای فردی به خردگرایی جمعی است که چونان کلیدی گشاینده، راه را برای رفع کاستیهای ساختاری و محتوایی علوم دینی هموار میسازد. این متن، با نگاهی ژرف به انگیزههای الهی بهعنوان سرمایهای بیهمتا، و با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و نمونههای تاریخی، تلاش دارد تا نقشهراهی برای بازسازی علوم دینی ارائه دهد که هم پاسخگوی نیازهای روزگار کنونی باشد و هم ریشه در اصالت و معنویت داشته باشد.
بخش نخست: چالشها و کاستیهای علوم دینی
ناهمخوانی علوم دینی با نیازهای روزگار
علوم دینی در حوزههای علمیه، با وجود ریشههای عمیق معنوی و تاریخی، با ساختارها و نیازهای روزگار کنونی همخوانی ندارند. این ناهمخوانی، که از منظر ساختاری و محتوایی قابل بررسی است، بهعنوان یکی از مهمترین موانع پیشبرد این علوم شناخته میشود. روشهای سنتی آموزش و پژوهش، که روزگاری پاسخگوی نیازهای جامعه بود، اکنون در برابر پرسشها و چالشهای نوین، ناکارآمد به نظر میرسد. این کاستی، نه از فقدان دانش، بلکه از نبود سازوکارهای بهروز و نظاممند برای پاسخگویی به نیازهای معاصر سرچشمه میگیرد. همانگونه که قایقی کهن در برابر امواج خروشان دریا ناتوان میماند، علوم دینی نیز بدون بازنگری در ساختار و محتوا، از همراهی با جریان پرشتاب زمان باز میمانند.
نقصان در توان اصلاح ساختاری
اگرچه این ناهمخوانی بهعنوان واقعیتی آشکار در میان عالمان و پژوهشگران علوم دینی پذیرفته شده است، اما توان لازم برای اصلاح این کاستیها تا کنون فراهم نیامده است. این ناتوانی، ریشه در فقدان رویکردهای جمعی و سازمانیافته دارد که مانع از ایجاد تحولات عمیق و پایدار در این حوزه شده است. همانند باغی که نیازمند هرس و آبیاری مداوم است، علوم دینی نیز به بازسازی و نوسازی مدام نیاز دارند تا بتوانند میوههای دانش و معرفت را به جامعه عرضه کنند.
| درنگ: ناهمخوانی علوم دینی با نیازهای روزگار، ریشه در فقدان بهروزرسانی ساختاری و محتوایی دارد که نیازمند اصلاحات نظاممند و جمعی است. |
بخش دوم: انگیزه الهی، سرمایهای بیهمتا
انگیزه الهی: نقطه قوت علوم دینی
یکی از برجستهترین ویژگیهای علوم دینی، انگیزه الهی و معنوی عالمان آن است که چونان نگینی درخشان، این علوم را از دیگر نظامهای علمی متمایز میسازد. برخلاف جوامع علمی غیر دینی که غالباً در پی اهداف مادی چون کسب مدرک، ثروت یا شهرت هستند، عالمان دینی با انگیزهای ریشهدار در قربت به خدا و خدمت به دین، به تولید دانش میپردازند. این انگیزه، چونان بادی است که کشتی علوم دینی را به سوی مقاصد والا پیش میراند.
ناکافی بودن انگیزه بهتنهایی
با وجود ارزش والای انگیزه الهی، این نیروی معنوی بهتنهایی برای پیشبرد علوم دینی کافی نیست. همانگونه که خاک حاصلخیز بدون آبیاری و مراقبت، محصولی به بار نمیآورد، انگیزه الهی نیز نیازمند همراهی با ساختارهای علمی و نظاممند است تا به ثمر نشیند. بدون اصلاح مشکلات ساختاری و محتوایی، این انگیزه نمیتواند به تحولات پایدار و اثرگذار منجر شود.
| درنگ: انگیزه الهی، سرمایهای بینظیر در علوم دینی است، اما بدون اصلاحات ساختاری و همکاری جمعی، نمیتواند به تحولات پایدار منجر شود. |
نمونههای عملی از قدرت انگیزه الهی
انگیزه الهی، در تاریخ معاصر نمونههای درخشانی از خود به جای گذاشته است. برای مثال، فداکاری رزمندگان در عبور از اروندرود در دوران دفاع مقدس، که با وجود موانع عظیم و خطرهای بیشمار انجام شد، گواهی بر قدرت این انگیزه است. این اقدامات، که از عمق ایمان و اخلاص سرچشمه میگرفتند، در مقایسه با تلاشهای مشابه در گروههای غیر دینی، از تأثیر و ژرفای بیشتری برخوردار بودند. این نمونهها، چونان آیینهای، ظرفیت بینهایت انگیزه الهی را در ایجاد تحولات بزرگ نشان میدهند.
بخش سوم: فردگرایی، مانعی تاریخی در برابر تحول
سنت فردگرایی در علوم دینی
از آغاز تاریخ علوم دینی، عالمان برجسته بهصورت فردی عمل کردهاند. این رویکرد تکرو، هرچند به تولید آثار ارزشمندی منجر شده، اما به دلیل فقدان همکاری جمعی، از کارایی و تأثیرگذاری علوم دینی کاسته است. همانند ستارگانی که در آسمان پراکندهاند و هر یک بهتنهایی میدرخشند، عالمان دینی نیز در انزوای خود، از ایجاد نوری یکپارچه و فراگیر بازماندهاند.
پیامدهای انزوا و تکروی
انزوا و تکروی، نهتنها مانع از همافزایی علمی شده، بلکه به حسادت و رقابتهای ناسالم میان عالمان دامن زده است. این انزوا، چونان دیواری بلند، عالمان را از یکدیگر جدا کرده و مانع از ایجاد تشکلهای علمی منسجم شده است. در طول تاریخ، عالمان دینی به دلیل نبود نظامهای سازمانیافته، از یکدیگر بیخبر بودهاند و این جدایی، پیشرفت علوم دینی را کند کرده است.
| درنگ: فردگرایی تاریخی در علوم دینی، مانع از همافزایی علمی و ایجاد تحولات عمیق شده و ضرورت حرکت به سوی خردگرایی جمعی را برجسته میسازد. |
مثال تاریخی از تحریف هویت عالمان
یکی از پیامدهای انزوا، تحریف هویت عالمان دینی است. برای نمونه، برخی تلاش کردند ملاهادی سبزواری، عالمی متعهد و متعصب به دین، را بهعنوان فردی غیرمعتقد به دین معرفی کنند. این تحریفها، که ریشه در فقدان گفتوگوی علمی و همکاری جمعی دارد، جایگاه عالمان را تضعیف کرده و به تخریب سرمایههای معنوی جامعه منجر شده است. همانند درختی که در سایه انزوا از ریشههای خود جدا میشود، عالمان نیز در فقدان همکاری، از هویت راستین خود محروم میگردند.
بخش چهارم: خردگرایی جمعی، راه نجات علوم دینی
ضرورت همکاری جمعی
برای رفع کاستیهای علوم دینی، گذار از رویکردهای فردی به همکاریهای جمعی امری ضروری است. حتی حضور افراد برجسته و نابغه نیز بهتنهایی نمیتواند پاسخگوی نیازهای کلان جامعه باشد. همکاری جمعی، چونان رودی است که از پیوستن جویبارهای کوچک شکل میگیرد و با قدرت خود، موانع را در هم میشکند.
نقش عالمان برجسته در خردگرایی جمعی
حضور عالمان برجسته در حوزههای علمیه، ظرفیت بینظیری برای پیشبرد خردگرایی جمعی فراهم میکند. این افراد، چونان ستونهایی استوار، میتوانند محور همکاریهای گروهی باشند و با هدایت و هماهنگی، به تحولات عمیق در علوم دینی منجر شوند. «لَوْلَا الْحُجَّةُ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا» (اگر حجت الهی نبود، زمین اهلش را فرو میبرد). این آیه از قرآن کریم، بر نقش عالمان دینی در حفظ نظام اجتماعی و دینی تأکید دارد و نشان میدهد که همکاری جمعی این افراد، میتواند زمین دانش را از فروپاشی نجات دهد.
تفسیر آیه «مَنْ خُوطِبَ بِهِ»
قرآن کریم، بهعنوان کلام الهی، نهتنها با معصومان، بلکه با عالمان و افرادی که توانایی درک آن را دارند، سخن میگوید. «مَنْ خُوطِبَ بِهِ» (کسی که مورد خطاب قرار گرفته است). این آیه، بر نقش عالمان در فهم و تبیین قرآن کریم تأکید دارد و نشان میدهد که خردگرایی جمعی میتواند به درک عمیقتر و کاربردیتر از متون دینی منجر شود.
| درنگ: خردگرایی جمعی، با بهرهگیری از ظرفیت عالمان برجسته و تفسیر عمیق آیات قرآن کریم، میتواند علوم دینی را به سوی تحول و پویایی هدایت کند. |
کاستی رویکردهای فردی در تحول علوم دینی
تحول در علوم دینی، کاری عظیم و پیچیده است که نمیتواند توسط یک فرد بهتنهایی انجام شود. همانند بنایی که نیازمند همکاری معماران، کارگران و مهندسان است، بازسازی علوم دینی نیز به مشارکت گروهی عالمان نیاز دارد. رویکردهای فردی، به دلیل محدودیتهای زمانی و توان فردی، نمیتوانند پاسخگوی این نیاز باشند.
بخش پنجم: نوآوری و تولید دانش مدرن
نیاز به فراتر رفتن از پیشینیان
علوم دینی باید بهگونهای توسعه یابند که از آثار پیشینیان، مانند شیخ انصاری یا ملاصدرا، فراتر روند و دانشی مدرن و بهروز تولید کنند. تقلید یا خلاصهسازی آثار گذشته، مانند رسائل و مکاسب، بدون افزودن محتوای جدید، ارزش علمی چندانی ندارد و نمیتواند به تحول در علوم دینی منجر شود. همانند درختی که باید شاخههای نو برویاند، علوم دینی نیز باید با نوآوری، به حیات خود ادامه دهند.
نقد خلاصهسازی آثار گذشته
خلاصهسازی آثار پیشینیان، بدون افزودن محتوای جدید، علوم دینی را در حالت ایستا نگه میدارد. این رویکرد، مانند بازنویسی کتابی کهن بدون افزودن چیزی به آن، نمیتواند پاسخگوی نیازهای روز باشد. علوم دینی باید دانشی تولید کنند که نهتنها از پیشینیان قویتر باشد، بلکه با نیازهای معاصر همخوانی داشته باشد.
| درنگ: نوآوری در علوم دینی، نیازمند تولید دانشی است که از آثار پیشینیان فراتر رود و با نیازهای روزگار کنونی همخوانی داشته باشد. |
نقش همکاری جمعی در نوآوری
همکاری گروهی 50 تا 100 عالم میتواند به تولید دانشی منجر شود که از آثار پیشینیان قویتر، علمیتر و مدرنتر باشد. این همکاری، چونان کارگاهی است که هر یک از عالمان، با تخصص خود، به ساخت بنایی عظیم کمک میکنند. این همافزایی، میتواند علوم دینی را به سطحی جهانی ارتقا دهد.
بخش ششم: مقایسه با نظامهای علمی دیگر
پیشرفتهای علمی اهل سنت
اهل سنت، به دلیل دسترسی زودهنگام به ساختارهای حکومتی، زودتر به همکاریهای جمعی و تأسیس نهادهای علمی مانند دانشگاه الازهر دست یافتند و از این نظر نسبت به گذشته خود پیشرفت کردند. این نهادها، چونان باغهایی پربار، به تولید دانشهای متنوع و بهروز منجر شدند. در مقابل، علوم دینی شیعه، به دلیل محدودیتهای تاریخی مانند تقیه و نبود دولت شیعی، از این فرصت محروم بودهاند.
تأثیر محدودیتهای تاریخی بر علوم دینی شیعه
محدودیتهای تاریخی، مانند تقیه و نبود دولت شیعی، مانع از پیشرفت علوم دینی در مقایسه با اهل سنت شده است. این محدودیتها، مانند زنجیرهایی، عالمان شیعه را از ایجاد نظامهای علمی منسجم باز داشتهاند. با رفع این موانع، علوم دینی شیعه میتوانند به پیشرفتهای قابلتوجهی دست یابند.
| درنگ: محدودیتهای تاریخی، مانع از پیشرفت علوم دینی شیعه شدهاند، اما با ایجاد نظامهای علمی جمعی، این علوم میتوانند به جایگاه شایسته خود دست یابند. |
بخش هفتم: حسادت و تخریب، پیامدهای انزوا
تخریب نخبگان در اثر انزوا
انزوا و تکروی، به حسادت و تخریب میان عالمان منجر شده و مانع از پیشرفت علوم دینی شده است. نمونهای از این حسادت، تخریب پوستر یک عالم توسط دیگری به دلیل نگرانی از کاهش جایگاه خود است. این رفتارها، مانند علفهای هرزی هستند که در باغ دانش ریشه میدوانند و از رشد آن جلوگیری میکنند.
تخریب نخبگان در جوامع دیگر
در برخی جوامع، افراد برجستهای که در جامعه خود مورد تخریب قرار میگیرند، در جوامع دیگر مورد تقدیر واقع میشوند و بهعنوان چهرههای علمی برجسته شناخته میگردند. این پدیده، مانند پرندهای است که از قفس تنگ جامعه خود رها شده و در آسمان دیگر سرزمینها به پرواز درمیآید.
| درنگ: حسادت و تخریب نخبگان، نتیجه انزوا و فقدان همکاری جمعی است که با ایجاد فضای همدلی و گفتوگوی علمی قابل رفع است. |
بخش هشتم: الگوهای موفق همکاری جمعی
همکاری جمعی در حوزههای غیر دینی
در حوزههایی مانند ورزش و موسیقی، همکاری جمعی و احترام به پیشکسوتان به موفقیت و پیشرفت منجر شده است. برای نمونه، در ورزش، پیشکسوتان با تجربه خود به نسلهای جدید کمک میکنند و در موسیقی، نوازندگان با همکاری یکدیگر آثاری هماهنگ و ماندگار خلق میکنند. این الگوها، مانند باغی پربار، نشاندهنده اهمیت همافزایی در تولید آثار موفق هستند.
نقش پیشکسوتان در همکاری جمعی
احترام به پیشکسوتان و بهرهگیری از تجربه آنها، در حوزههای غیر دینی به موفقیتهای چشمگیری منجر شده است. این اصل، مانند ستونهایی است که بنای همکاری جمعی را استوار میسازند. علوم دینی نیز میتوانند با بهرهگیری از تجربه پیشکسوتان، به انسجام و پیشرفت دست یابند.
| درنگ: همکاری جمعی و احترام به پیشکسوتان، در حوزههای غیر دینی به موفقیت منجر شده و میتواند الگویی برای تحول در علوم دینی باشد. |
بخش نهم: پیشنهادهای عملی برای تحول
تدوین قانون اساسی برای علوم دینی
تدوین یک قانون اساسی برای علوم دینی در سطح جهانی، میتواند به ایجاد وحدت و انسجام در این علوم منجر شود. این قانون، مانند نقشهای جامع، میتواند مسیر علوم دینی را در جهان هموار سازد و به هماهنگی میان عالمان کمک کند.
نقش منابع مالی مشروع
منابع مالی، هرچند برای پیشبرد علوم دینی لازم هستند، اما اگر بهصورت غیر مشروع باشند، به فساد و کاستی منجر میشوند. همانند آبی که اگر آلوده باشد، به جای تغذیه، گیاه را پژمرده میکند، منابع مالی غیر مشروع نیز علوم دینی را از پویایی باز میدارند.
اهمیت همدلی و همکاری
همدلی و همکاری، از هر منبع مالی یا مادی ارزشمندتر است و میتواند به موفقیت علوم دینی منجر شود. این همدلی، مانند خونی است که در رگهای یک پیکر جاری میشود و آن را زنده و پویا نگه میدارد.
| درنگ: همدلی و همکاری جمعی، با تدوین قوانین نظاممند و استفاده از منابع مالی مشروع، میتواند علوم دینی را به سوی موفقیت هدایت کند. |
بخش دهم: نتیجهگیری و توصیههای نهایی
علوم دینی در حوزههای علمیه با چالشهای ساختاری و محتوایی مواجهاند که ریشه در انزوا، تکروی و فقدان همکاری جمعی دارند. انگیزه الهی، بهعنوان سرمایهای بیهمتا، پتانسیل بالایی برای تحول در این علوم فراهم میآورد، اما این انگیزه بهتنهایی کافی نیست و باید با خردگرایی جمعی و همکاریهای گروهی همراه شود. انزوا و حسادت، مانند علفهای هرزی هستند که از رشد باغ دانش جلوگیری میکنند. برای رفع این مشکلات، باید به سوی ایجاد نظامهای علمی منسجم، تدوین قوانین اساسی برای علوم دینی و بهرهگیری از تجربه پیشکسوتان حرکت کرد. همکاری جمعی، با ایجاد همافزایی و کاهش حسادت، میتواند علوم دینی را به منبعی پویا و کارآمد برای پاسخگویی به نیازهای معاصر جامعه تبدیل کند.
این گفتار، چونان چراغی در تاریکی، نشان میدهد که خردگرایی جمعی، راهکاری کلیدی برای رهایی علوم دینی از محدودیتهای کنونی و بازگرداندن آن به جایگاه شایسته خود در نظام اجتماعی و علمی است. با همدلی و همراهی، علوم دینی میتوانند چونان درختی پربار، میوههای دانش و معرفت را به جامعه عرضه کنند.
| با نظارت صادق خادمی |