متن درس
خردگرایی جمعی در علوم دینی: اصلاح چالشها و تدوین نظام علمی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه چهل و هشتم)
دیباچه
علوم دینی، به مثابه چراغی فروزان در مسیر هدایت جامعه، همواره نقشی بیبدیل در شکلدهی به اندیشه و عمل اجتماعی ایفا کردهاند. با این حال، این علوم در گذر زمان با چالشهایی مواجه شدهاند که پویایی و کارایی آنها را تحت تأثیر قرار داده است. فردگرایی، انزوا و پراکندگی فکری از جمله موانعی هستند که علوم دینی را از دستیابی به کمال مطلوب باز داشتهاند. این نوشتار، با تأمل در این چالشها، راهکارهایی را پیشنهاد میدهد که بر محور خردگرایی جمعی و وحدت رویه استوار است. هدف آن است که با تکیه بر همافزایی عالمان و بهرهگیری از استدلالهای خردمندانه، نظامی علمی و منسجم در حوزههای علمی پدید آید که پاسخگوی نیازهای معاصر جامعه باشد.
بخش نخست: چالشهای تاریخی و ساختاری علوم دینی
فردگرایی و انزوا در علوم دینی
علوم دینی در طول تاریخ، اگرچه از حضور عالمان برجسته و تلاشهای ارزشمند آنها بهرهمند بوده، با چالشهایی نظیر فردگرایی و انزوا مواجه بوده است. همانگونه که یک گل به تنهایی بهار را به ارمغان نمیآورد، تلاشهای فردی عالمان، هرچند درخشان، به دلیل فقدان همکاری جمعی، غالباً با نواقص و کاستیهایی همراه بوده است. این انزوا، مانع از همافزایی فکری و تولید دانشی نظاممند شده و علوم دینی را از تأثیرگذاری عمیق و پایدار محروم کرده است.
درنگ: فردگرایی در علوم دینی، هرچند به تولید آثار ارزشمندی منجر شده، بدون همافزایی جمعی نمیتواند به تحولات عمیق و پایدار در این حوزه بینجامد.
این چالش تاریخی، ضرورت بازنگری در روشهای سنتی پژوهش و آموزش را برجسته میکند. عالمان، مانند باغبانانی که هر یک به تنهایی در گوشهای از باغ دانش میکوشند، نیازمند همکاری و هماهنگی هستند تا ثمرهای شکوفا و پایدار پدید آید.
تشتت فکری و وابستگی به ظنون
یکی از مشکلات کنونی علوم دینی، وابستگی به ظنون و گمانها به جای استدلالهای خردمندانه است. این وابستگی، علوم دینی را از پویایی و دقت علمی دور کرده و به پراکندگی فکری و عملی منجر شده است. تشتت فکری، مانند امواج پراکندهای که به ساحل نمیرسند، مانع از ایجاد وحدت فکری و سیستمی در علوم دینی شده است. این پراکندگی، نه تنها در حوزههای نظری، بلکه در مسائل عملی و اجتماعی نیز تأثیرات منفی خود را نشان داده است.
درنگ: وابستگی علوم دینی به ظنون و تشتت فکری، مانع از تولید دانشی منسجم و پاسخگو به نیازهای جامعه شده است.
برای نمونه، در مسائل اقتصادی و بانکی، اظهارات متناقض و نبود هماهنگی میان عالمان دینی، به بیاعتمادی عمومی و کاستی نظامهای اجتماعی منجر شده است. این تشتت، مانند پرندگان پراکندهای است که به جای پرواز هماهنگ، هر یک به سویی میروند و از مقصد باز میمانند.
پیامدهای اجتماعی تشتت فکری
تشتت فکری و عملی در علوم دینی، نه تنها به کاهش کارایی این علوم منجر شده، بلکه به گمراهی عمومی و اتهامزنی میان عالمان دامن زده است. این وضعیت، مانند طوفانی است که کشتی دانش را از مسیر خود منحرف میکند. برای مثال، در نظام بانکی، مشکلات مربوط به پرداخت وجوه و نبود هماهنگی در سیاستگذاریها، نشاندهنده تأثیرات منفی این پراکندگی است. بانکها، که باید به مثابه شریانهای حیاتی اقتصاد عمل کنند، به دلیل نبود وحدت رویه، گاه به مانعی در برابر نیازهای مردم تبدیل شدهاند.
جمعبندی بخش نخست
علوم دینی، با وجود دستاوردهای ارزشمند، از چالشهای ساختاری نظیر فردگرایی، انزوا و تشتت فکری رنج میبرند. این موانع، مانند خارهایی در مسیر باغ دانش، مانع از شکوفایی کامل علوم دینی شدهاند. برای رفع این مشکلات، نیازمند رویکردی نوین هستیم که بر خردگرایی جمعی و وحدت رویه استوار باشد.
بخش دوم: خردگرایی جمعی به مثابه راهکار تحول
ضرورت جمعگرایی در علوم دینی
برای رفع مشکلات علوم دینی، باید از فردگرایی به سوی جمعگرایی گام برداشت. حتی عالمی برجسته، مانند رستم دستانی که به تنهایی نمیتواند سپاهی را رهبری کند، بدون همکاری جمعی قادر به برآوردن نیازهای جامع علوم دینی نیست. جمعگرایی، مانند رشتههای بههمبافته طنابی است که استحکام و پایداری را به ارمغان میآورد.
درنگ: جمعگرایی در علوم دینی، با بهرهگیری از توانمندیهای مختلف عالمان در چارچوبی منسجم، به تولید دانشی پویا و کاربردی منجر میشود.
این اصل، بر نقش همافزایی در تولید دانش تأکید دارد. همکاری گروهی، مانند نغمههای هماهنگ یک ارکستر، میتواند به خلق اثری ماندگار و تأثیرگذار منجر شود.
خردگرایی جمعی: خصیصه بنیادین علوم دینی
جمعگرایی در علوم دینی باید با خردگرایی جمعی همراه باشد. خردگرایی جمعی، به مثابه جویباری است که از چشمهسارهای مختلف دانش تغذیه میکند و به دریایی از معرفت میپیوندد. این رویکرد، نیازمند اندیشیدن مشترک، نقدپذیری و نهادینهسازی توان فکری عالمان در جهت تولید دانشی منسجم و هدفمند است.
بر خلاف فعالیتهای احساسی یا مناسکی، که مانند نوای نوحهخوانی به سادگی هماهنگ میشوند، خردگرایی جمعی نیازمند مبانی منطقی و استدلالی است. این فرآیند، مانند ساختن بنایی است که سنگهای آن با دقت و استحکام در کنار یکدیگر قرار میگیرند.
درنگ: خردگرایی جمعی، با تأکید بر استدلالهای منطقی و نقدپذیری، از تشتت فکری جلوگیری کرده و به تولید دانشی نظاممند و پاسخگو به نیازهای معاصر منجر میشود.
وحدت رویه در اندیشه و عمل
موفقیت علوم دینی در گرو وحدت رویه در اندیشه و عمل است. وحدت رویه، مانند پلی است که عالمان را از جزایر پراکنده به سرزمینی مشترک میرساند. اگر عالمان بهصورت جمعی و با خردگرایی عمل کنند، میتوانند مشکلات علوم دینی را رفع کرده و به تولید دانشی هماهنگ و مؤثر دست یابند.
این وحدت، مانند نوری است که از منشورهای مختلف دانش عبور کرده و طیفی منسجم از معرفت را پدید میآورد. بدون این هماهنگی، علوم دینی در دام پراکندگی و کاستی گرفتار میمانند.
نقدپذیری به مثابه شرط خردگرایی جمعی
خردگرایی جمعی، بدون نقدپذیری، مانند درختی است که از نسیم نقد محروم مانده و به بار نمینشیند. عالمان باید پذیرای نقد باشند و با منطق و استدلال به آن پاسخ دهند. نقدپذیری، مانند آینهای است که عیوب را نشان میدهد و راه را برای اصلاح هموار میکند.
برای نمونه، در جلساتی که در حوزههای علمی برگزار میشود، گاه نبود نقدپذیری مانع از گفتوگوی علمی و پویا شده است. این وضعیت، مانند خاکی است که از آب محروم مانده و توانایی باروری خود را از دست میدهد.
درنگ: نقدپذیری، به مثابه بستری برای رشد دانش، از خودمحوری و انزوا جلوگیری کرده و به پویایی علوم دینی کمک میکند.
جمعبندی بخش دوم
خردگرایی جمعی و وحدت رویه، مانند دو بال پرندهای هستند که علوم دینی را به سوی آسمان معرفت و کارایی هدایت میکنند. این رویکرد، با تأکید بر استدلالهای منطقی، نقدپذیری و همکاری گروهی، میتواند علوم دینی را از انزوا و تشتت نجات داده و به نظامی منسجم و پویا تبدیل کند.
بخش سوم: راهکارهای عملی برای تحول در علوم دینی
تدوین دایرهالمعارف علوم دینی
یکی از پیشنهادهای عملی برای دستیابی به وحدت رویه، تدوین دایرهالمعارف علوم دینی است. گروهی از عالمان (10 تا 20 نفر) میتوانند مجموعهای از متون علمی (مانند 100 کتاب) را مطالعه کرده، نقدها و اشکالات خود را ثبت کنند و به نظامی فکری منسجم دست یابند. این فرآیند، مانند بافتن تار و پود یک قالی نفیس، به تولید دانشی نظاممند و رفع نواقص موجود منجر میشود.
درنگ: تدوین دایرهالمعارف علوم دینی، به مثابه سرمایهای علمی، زمینهساز وحدت فکری و رفع نواقص موجود در علوم دینی است.
این پیشنهاد، مانند کاشتن بذری است که با مراقبت و همکاری جمعی، به درختی تنومند تبدیل میشود و میوههای دانش را به جامعه عرضه میکند.
ایجاد سرمایه علمی برای آینده
مطالعه جمعی متون و رفع اشکالات آنها، مانند جمعآوری گنجینهای از گوهرهای دانش، به ایجاد سرمایهای علمی منجر میشود که میتواند پایهای برای حرکتهای علمی و اجتماعی در علوم دینی باشد. این سرمایه، مانند چشمهای است که حوزههای علمی را سیراب کرده و به آنها هویت و کارایی میبخشد.
با تدوین و مطالعه متون علمی (مانند 100 کتاب چاپشده و 150 کتاب آماده چاپ)، میتوان زمینهای برای تحول در علوم دینی فراهم کرد. این متون، مانند واحدهای درسی یک دانشگاه، میتوانند به آموزش و پژوهش در حوزهها و دانشگاهها یاری رسانند.
کاربرد عملی خردگرایی جمعی
گروهی از عالمان (10 تا 100 نفر) میتوانند با مطالعه متون در حوزههای مختلف، مانند فقه، عرفان، تفسیر، سیاست و روانشناسی، به وحدت فکری دست یابند و زمینههای عملیاتی برای علوم دینی ایجاد کنند. این رویکرد، مانند پلی است که علوم دینی را از حالت نظری به سوی کاربرد عملی هدایت میکند.
تنوع موضوعات مطالعهشده، مانند رنگهای گوناگون یک نقشونگار، جامعیت علوم دینی را نشان میدهد و به تولید دانشی چندبعدی و کاربردی منجر میشود.
تأسیس دانشگاهی با محوریت علوم دینی
تأسیس دانشگاهی با واحدهای درسی مبتنی بر آثار علمی تولیدشده، مانند بنایی است که علوم دینی را به سطحی جهانی ارتقا میدهد. هرچند این طرح نیازمند منابع مالی قابلتوجه است، اما میتواند به تحول در علوم دینی و تقویت جایگاه آنها در جامعه منجر شود.
این دانشگاه، مانند فانوسی است که نور دانش دینی را در گسترهای وسیع میپراکند و به آموزش نسلهای آینده یاری میرساند.
درنگ: تأسیس دانشگاهی با محوریت علوم دینی، گامی آیندهنگر برای ادغام این علوم با نظام آموزشی مدرن و ارتقای جایگاه جهانی آنهاست.
جمعبندی بخش سوم
راهکارهای عملی نظیر تدوین دایرهالمعارف، ایجاد سرمایه علمی و تأسیس نهادهای آموزشی، مانند ستونهایی هستند که بنای علوم دینی را استوار میکنند. این اقدامات، با تکیه بر خردگرایی جمعی و وحدت رویه، میتوانند علوم دینی را به منبعی پویا و مؤثر برای پاسخگویی به نیازهای جامعه تبدیل کنند.
بخش چهارم: نقش علوم دینی در نظام اجتماعی
علوم دینی به مثابه شارژر ایدئولوژیک
علوم دینی، مانند شارژری هستند که نیروی ایدئولوژیک نظام اجتماعی را تأمین میکنند. اگر این شارژر با خردگرایی جمعی تقویت شود، میتواند نقش خود را بهدرستی ایفا کند. اما در صورت تشتت و انزوا، مانند باطریای است که به سرعت خالی میشود و کارایی خود را از دست میدهد.
درنگ: علوم دینی، به مثابه شارژر ایدئولوژیک نظام اجتماعی، نیازمند خردگرایی جمعی و وحدت رویه برای ایفای نقش مؤثر خود هستند.
این نقش، مانند قلبی است که خون حیات را به شریانهای جامعه پمپاژ میکند و بدون آن، نظام اجتماعی از پویایی باز میماند.
نمونههای عملی از تأثیرات تشتت
تشتت فکری و عملی در علوم دینی، گاه به داستانهایی تأملبرانگیز منجر شده است. برای نمونه، طلبهای که به دلیل ناامیدی از علوم دینی به تجارت روی آورد، نشاندهنده تأثیر منفی انزوا و فقدان انگیزه است. این فرد، هرچند به موفقیت مالی دست یافت، اما از ناتمام ماندن مطالعات علمی خود ابراز نارضایتی کرد. این داستان، مانند آینهای است که ضرورت ایجاد انگیزه و هماهنگی در علوم دینی را نشان میدهد.
جمعبندی بخش چهارم
علوم دینی، با نقش محوری خود در پشتیبانی از نظام اجتماعی، نیازمند تحول ساختاری هستند. خردگرایی جمعی و وحدت رویه، مانند دو بال هستند که این علوم را به سوی تأثیرگذاری عمیق و پایدار در جامعه هدایت میکنند.
نتیجهگیری و جمعبندی
علوم دینی، مانند گنجینهای گرانبهاست که در طول تاریخ با چالشهایی نظیر فردگرایی، انزوا و تشتت فکری مواجه بوده است. این موانع، مانند ابرهایی هستند که نور دانش را پنهان کرده و از درخشش کامل آن جلوگیری میکنند. برای رفع این مشکلات، خردگرایی جمعی و وحدت رویه به مثابه کلیدهایی طلایی پیشنهاد شدهاند که میتوانند قفلهای انزوا و پراکندگی را بگشایند.
خردگرایی جمعی، با تأکید بر استدلالهای منطقی، نقدپذیری و همکاری گروهی، علوم دینی را از وابستگی به ظنون و گمانها رها کرده و به تولید دانشی منسجم و کاربردی هدایت میکند. راهکارهای عملی مانند تدوین دایرهالمعارف، ایجاد سرمایه علمی و تأسیس نهادهای آموزشی، مانند ستونهایی هستند که بنای علوم دینی را استوار میسازند. این اقدامات، علوم دینی را به منبعی پویا و مؤثر برای پاسخگویی به نیازهای معاصر جامعه تبدیل کرده و جایگاه آنها را در نظام اجتماعی تقویت میکنند.
در نهایت، علوم دینی، مانند فانوسی هستند که با نور خرد و وحدت، راه را برای جامعه روشن میکنند. این علوم، با بهرهگیری از خردگرایی جمعی، میتوانند هویت و کارایی خود را بازیابند و به مثابه قلبی تپنده، حیات فکری و معنوی جامعه را تضمین کنند.
قرآن کریم میفرماید: وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلا تَفَرَّقُوا (و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید).
این آیه، مانند نوری است که ضرورت وحدت و همافزایی را در مسیر دانش و عمل به ما یادآور میشود.
با نظارت صادق خادمی