متن درس
نقش فضل و رحمت الهی در هدایت انسانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه هشتاد و هفتم)
دیباچه
این نوشتار، به تبیین جایگاه فضل و رحمت الهی در هدایت انسان و نقش آن در رهایی از وسوسههای شیطانی میپردازد. با تأمل در آیهای از قرآن کریم و بررسی نمونههای تاریخی و معرفتی، تلاش شده است تا چارچوبی جامع برای فهم رفتار انسانی در مواجهه با هدایت و گمراهی ارائه گردد. این اثر، با نگاهی ژرف به معارف دینی، درصدد است تا مسیر رستگاری انسان را در پرتو فضل الهی و تأثیر عوامل تربیتی و معنوی روشن سازد، مانند چراغی که در تاریکی راه را به جویندگان حقیقت نشان میدهد. نوشتار حاضر، با ساختاری منظم و زبانی فصیح، مفاهیم را به گونهای عرضه میکند که هم پاسخگوی نیازهای پژوهشی باشد و هم روح معنوی معارف اسلامی را حفظ نماید.
بخش نخست: تقسیمبندی انسانها در پرتو هدایت الهی
تحلیل آیه هدایت و گمراهی
قرآن کریم در آیه شریفه ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا﴾ (سوره نساء، آیه ۸۳) به این معنا اشاره دارد که: «و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید.» این آیه، به یک مفهوم بنیادین جامعهشناختی اشاره دارد که انسانها را بر اساس میزان بهرهمندی از فضل و رحمت الهی به سه دسته تقسیم میکند: گروهی که مشمول رحمت خاص الهیاند، گروهی که از رحمت عام بهرهمند میشوند، و گروهی که در غفلت و متابعت از شیطان گرفتارند. این تقسیمبندی، مانند نقشهای دقیق، جایگاه انسان را در نظام هدایت الهی ترسیم میکند و بر نقش تعیینکننده رحمت الهی در رستگاری تأکید دارد.
| درنگ: آیه شریفه، انسانها را به سه دسته تقسیم میکند: مشمولان رحمت خاص الهی، بهرهمندان از رحمت عام، و گرفتاران در غفلت و متابعت از شیطان. |
گروه اندک: طهارت ذاتی و رستگاری مستقل
گروه نخست، که در آیه با عبارت «إِلَّا قَلِيلًا» (جز اندکی) از آنها یاد شده، انسانهایی هستند که به دلیل طهارت و نجابت ذاتی، حتی در نبود پیامبر، دین یا هدایت ظاهری، از متابعت شیطان پرهیز میکنند. این افراد، مانند ستارگانی درخشان در آسمان معرفت، به سبب کمال ذاتی خود، از گمراهی مصوناند. رحمت خاص الهی، که در وجودشان نهادینه شده، آنها را به سوی خیر و صلاح هدایت میکند، چنانکه آیه ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ (سوره احزاب، آیه ۳۳) بیان میدارد: «خدا فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک و پاکیزه کند.» این طهارت ذاتی، در انبیا و اولیای الهی به اوج خود میرسد و آنها را به منبعی از خیر و کمال تبدیل میکند.
اکثریت مردم: وابستگی به فضل و رحمت عام
گروه دوم، که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند، انسانهایی هستند که رستگاریشان به فضل و رحمت عام الهی وابسته است. این گروه، مانند نهالهایی در خاک حاصلخیز، در صورت قرار گرفتن در بستر تربیتی مناسب و بهرهمندی از هدایت مربیان صالح، به سوی رستگاری هدایت میشوند. اما اگر این فضل و رحمت، مانند بارانی حیاتبخش، بر آنها نازل نشود، در معرض گمراهی و متابعت از شیطان قرار میگیرند. این وابستگی، نشاندهنده تأثیر محیط و عوامل تربیتی بر سرنوشت انسان است.
گروه گرفتار غفلت
گروه سوم، افرادی هستند که در دام غفلت و نفس اماره گرفتار شدهاند و به متابعت از شیطان گرایش دارند. این افراد، مانند کشتیهای سرگردان در دریای طوفانی، بدون هدایت الهی، از مسیر صلاح و رستگاری دور میافتند. حتی حضور پیامبر و آیات قرآن کریم نیز نمیتواند آنها را از گمراهی نجات دهد، چنانکه نمونههایی مانند ابوجهل و ابولهب، با وجود دسترسی به هدایت نبوی، در مسیر شیطان باقی ماندند.
| درنگ: اکثریت مردم برای رستگاری به فضل و رحمت عام الهی وابستهاند، در حالی که گروه اندک به دلیل طهارت ذاتی، از گمراهی مصوناند. |
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تکیه بر آیه شریفه، انسانها را به سه دسته تقسیم کرد: گروه اندک با طهارت ذاتی، اکثریت وابسته به رحمت عام، و گروه گرفتار غفلت. این تقسیمبندی، مانند نوری که مسیرهای مختلف را روشن میکند، نشاندهنده نقش تعیینکننده فضل الهی در هدایت انسان و تأثیر عوامل تربیتی بر سرنوشت اوست. در ادامه، به بررسی راههای رهایی از غفلت و نقش عوامل معنوی پرداخته خواهد شد.
بخش دوم: نقش عوامل تربیتی و معنوی در هدایت
خودآزمایی: معیاری برای شناخت خویشتن
یکی از راههای شناخت جایگاه انسان در مسیر هدایت، خودآزمایی است. انسان میتواند با تأمل در رفتار خود در نبود دین یا هدایت الهی، دریابد که آیا ذاتاً به خیر گرایش دارد یا به شر. برخی ممکن است بگویند که اگر ترس از خدا نبود، به هر عمل ناشایستی دست میزدند، مانند طوفانی که بدون سد، همهچیز را در هم میکوبد. اما گروهی دیگر، که از نجابت ذاتی برخوردارند، حتی در نبود دین، از شرارت دوری میکنند و به خیر پایبند میمانند. این خودآزمایی، مانند آینهای است که حقیقت درون انسان را آشکار میسازد.
تأثیر مربیان صالح و محیط تربیتی
اکثریت مردم، برای رستگاری به مربیان صالح و محیطی مناسب نیاز دارند. این اصل، مانند تشبیه دانشآموزانی است که با معلم شایسته به موفقیت میرسند و بدون او در مسیر ناکامی گام برمیدارند. مربی صالح، مانند باغبانی ماهر، استعدادهای فطری انسان را شکوفا میکند و او را از گمراهی بازمیدارد. آیه ﴿فَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (سوره ذاریات، آیه ۵۵) به این معنا اشاره دارد: «پس تذکر ده که تذکر به مؤمنان سود میرساند.» تذکر و نصحیت، مانند نسیمی خنک، روح مؤمن را از غفلت بیدار میکند، اما تنها در صورتی مؤثر است که مخاطب آمادگی پذیرش آن را داشته باشد.
| درنگ: مربیان صالح و محیط تربیتی مناسب، مانند فضل و رحمت الهی، انسان را از گمراهی به سوی رستگاری هدایت میکنند. |
همنشینی با صالحان
همنشینی با افراد صالح و عالمان وارسته، یکی از مصادیق رحمت الهی است که انسان را به سوی سعادت هدایت میکند. این همنشینی، مانند جویباری زلال، روح انسان را سیراب میسازد و او را از آلودگیهای شیطانی دور نگه میدارد. در مقابل، همنشینی با افراد ناصالح، مانند غباری بر آینه فطرت، انسان را به سوی گمراهی سوق میدهد. از اینرو، انتخاب همنشین صالح، گامی اساسی در مسیر رستگاری است.
نمونههای تاریخی: ابوذر و ابوجهل
تاریخ اسلام، نمونههای روشنی از تأثیر هدایت الهی ارائه میدهد. ابوذر، با طهارت ذاتی خود، پس از شنیدن خبر بعثت پیامبر اکرم (ص)، برادرش را برای تحقیق درباره ایشان فرستاد. پاسخ برادرش، که رفتار پیامبر را مشابه کارهای خیر ابوذر توصیف کرد، نشاندهنده آمادگی درونی او برای پذیرش هدایت بود. این آمادگی، مانند خاکی حاصلخیز، زمینهساز تعالی مضاعف ابوذر شد. در مقابل، افرادی مانند ابوجهل و ابولهب، با وجود دسترسی به پیامبر و قرآن کریم، از هدایت محروم ماندند، مانند سنگهایی که باران رحمت بر آنها اثر نمیکند.
نقش نصحیت و تذکر
نصحیت و تذکر، تنها برای کسانی سودمند است که آمادگی شنیدن دارند. افرادی که با بیصبری به نصحیت گوش میدهند، مانند زمینی خشک، از آن بهرهای نمیبرند و ممکن است نتیجه معکوس ببینند. این اصل، بر اهمیت آمادگی روانی مخاطب تأکید دارد. در عصر کنونی، که غفلت فراگیر شده، اثرگذاری موعظه کاهش یافته است، مانند نوری که در مه غلیظ کمفروغ میشود. از اینرو، روشهای ارشاد باید با توجه به شرایط مخاطب بازنگری شوند.
| درنگ: نصحیت و تذکر، تنها در صورت آمادگی مخاطب سودمند است و در عصر غفلت، نیازمند بازنگری در روشهای ارشاد است. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، به بررسی عوامل تربیتی و معنوی در هدایت انسان پرداخت. خودآزمایی، مربیان صالح، همنشینی با نیکان، و نصحیت بهموقع، مانند ستونهایی استوار، انسان را در مسیر رستگاری یاری میکنند. نمونههای تاریخی مانند ابوذر، نشاندهنده نقش فطرت و آمادگی درونی در بهرهمندی از هدایت است. در ادامه، به تأثیر عوامل مادی و معنوی، بهویژه لقمه حلال، در دوری از غفلت پرداخته خواهد شد.
بخش سوم: تأثیر عوامل مادی و معنوی بر هدایت
اهمیت لقمه حلال
یکی از شروط اساسی برای دوری از متابعت شیطان، پرهیز از لقمه حرام است. لقمه حلال، مانند سوختی پاک، روح و جسم انسان را برای رشد معنوی آماده میسازد، در حالی که لقمه حرام، مانند زهری مهلک، انسان را به سوی هاری و انحراف سوق میدهد. این اصل، مانند قانونی طبیعی، نشاندهنده تأثیر مستقیم رزق بر رفتار و اخلاق انسان است. انسان نمیتواند با مصرف مال حرام، در مسیر صلاح و رستگاری باقی بماند.
| درنگ: لقمه حلال، شرط اساسی برای دوری از متابعت شیطان و رشد معنوی انسان است. |
آثار مخرب مال حرام
مصرف مال حرام، تبعات گستردهای در زندگی فردی و اجتماعی انسان به دنبال دارد. این تبعات، مانند امواجی ویرانگر، به بیماری، تصادف، خسارتهای مالی، بلایای طبیعی، و خشونتهای اجتماعی منجر میشوند. هاری، که استعارهای از انحراف اخلاقی است، نتیجه مستقیم مصرف مال حرام است. بسیاری از عصبیتها، توهمات، و خشونتهای موجود در جامعه، مانند شاخههایی از درختی مسموم، ریشه در این عامل دارند. انسان باید با دقت در منشأ رزق خود، از آلودگی به مال حرام پرهیز کند.
خودآزمایی در برابر غفلت
انسان باید با تأمل در رفتار خود، میزان خشونت و توهمات شیطانی را بررسی کند تا از دام غفلت رهایی یابد. این خودآزمایی، مانند آزمایشی در آزمایشگاه روح، به انسان کمک میکند تا تأثیرات منفی عوامل محیطی را شناسایی کند. غفلت، مانند سایهای نامحسوس، میتواند فرد، خانواده، یا جامعهای را در بر گیرد و به تنشهای اجتماعی منجر شود. بسیاری از درگیریهای خانوادگی، مانند طوفانی در خانه، نتیجه غفلت و تأثیر مال حرام است.
| درنگ: خودآزمایی، ابزاری برای شناسایی غفلت و تأثیرات منفی مال حرام است که انسان را از انحراف حفظ میکند. |
نقش اعمال عبادی در پاکسازی روح
اعمال عبادی مانند نماز جماعت، قرائت قرآن، دعا، و سجدههای طولانی، مانند صافیهایی معنوی، روح انسان را از آلودگیها پاک میکنند. این اعمال، مانند چشمههایی زلال، انسان را در برابر وسوسههای شیطانی مقاوم میسازند. سنت حسنه خواندن نافله پس از نماز جماعت، که در برخی مناطق کمرنگ شده، مانند گوهری نایاب، به تقویت انس با عبادت کمک میکند. این سنت، مانند پلی به سوی تعالی، مؤمن را به حضور قلب و آرامش معنوی نزدیکتر میسازد.
مؤمن و منافق در مسجد
مؤمن در مسجد، مانند ماهی در آب، از حضور در آن لذت میبرد و حیات معنوی خود را در آن مییابد. حدیث شریف میفرماید: «مؤمن در مسجد مانند ماهی در آب است و منافق در مسجد مانند پرنده در قفس.» این تشبیه، مانند آینهای روشن، تفاوت رویکرد مؤمن و منافق به عبادت را نشان میدهد. منافق، که از حضور در مسجد کسل میشود، در معرض غفلت و متابعت از شیطان قرار دارد، مانند پرندهای که در پی فرار از قفس است.
| درنگ: مؤمن در مسجد، مانند ماهی در آب، حیات معنوی مییابد، در حالی که منافق از آن گریزان است و در معرض غفلت قرار دارد. |
جمعبندی بخش سوم
این بخش، به بررسی تأثیر عوامل مادی و معنوی بر هدایت انسان پرداخت. لقمه حلال، خودآزمایی، و اعمال عبادی، مانند ستارگانی در آسمان هدایت، انسان را از غفلت و انحراف حفظ میکنند. در مقابل، مال حرام و غفلت، مانند سایههایی تاریک، انسان را به سوی گمراهی میکشانند. در بخش بعدی، به مظلومیت اولیای الهی و نقش آن در تبیین هدایت پرداخته خواهد شد.
بخش چهارم: مظلومیت اولیای الهی و نقش آن در هدایت
مظلومیت پیامبر اکرم (ص)
پیامبر اکرم (ص)، به دلیل آزارهای داخل و خارج از خانه، مظلومترین انبیا بودهاند. حدیث شریف «وَمَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ» به این معنا اشاره دارد: «هیچ پیامبری مانند من آزار ندید.» این مظلومیت، مانند دردی عمیق در قلب تاریخ، نشاندهنده فشارهای اجتماعی و خانوادگی بر پیامبر (ص) است. حتی در خانه خود، ایشان از آزار برخی همسران در امان نبودند، مانند گلی که در میان خارها میروید.
جایگاه حضرت زهرا (س) بهعنوان پناهگاه معنوی
حضرت زهرا (س)، با عنوان ام ابیها، پناهگاه معنوی پیامبر (ص) بودند. ایشان، مانند نوری در تاریکی غربت پیامبر، با محبت و صفا از ایشان حمایت میکردند. این جایگاه، مانند گوهری بینظیر، نشاندهنده نقش محوری حضرت زهرا (س) در حفظ و انتقال معارف دینی است. دعا برای رهایی از غفلت با توسل به ایشان، مانند کلیدی طلایی، راهگشای مسیر رستگاری است.
| درنگ: حضرت زهرا (س)، بهعنوان ام ابیها و ناموس الهی، پناهگاه معنوی پیامبر (ص) و واسطه فیض برای رهایی از غفلت است. |
آزارهای وارده به حضرت زهرا (س)
پس از رحلت پیامبر (ص)، حضرت زهرا (س) متحمل آزارهای شدید جسمی و روحی شدند. این آزارها، مانند طوفانی سهمگین، آرامش ایشان را برهم زد. گزارشهای تاریخی، از جمله ورم بازوی ایشان و آسیبهای جسمی دیگر، مانند زخمهایی بر پیکر حقیقت، نشاندهنده شدت ظلم در آن دوران است. این مظلومیت، مانند آیینهای، عمق بیعدالتیهای وارده بر اهل بیت را آشکار میسازد.
غفلت در آخرالزمان
در دوره آخرالزمان، غفلت به دلیل پیچیدگیهای اجتماعی و فرهنگی شدت بیشتری مییابد. این غفلت، مانند مهی غلیظ، قلب انسان را در بر میگیرد و او را از حقیقت دور میکند. حتی افرادی که به عبادت مشغولاند، ممکن است در دام غفلت گرفتار شوند، مانند کسی که در مسجد حضور دارد اما قلبش جای دیگری است. این چالش، نیازمند هوشیاری و تلاش مضاعف برای حفظ ایمان است.
| درنگ: در دوره آخرالزمان، غفلت شدت مییابد و نیازمند هوشیاری مضاعف برای حفظ ایمان و دوری از متابعت شیطان است. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با بررسی مظلومیت پیامبر (ص) و حضرت زهرا (س)، نقش آنها را در تبیین مسیر هدایت روشن ساخت. مظلومیت اولیای الهی، مانند مشعلی فروزان، راه رستگاری را نشان میدهد. غفلت در آخرالزمان، چالشی بزرگ است که با توسل به اهل بیت و تقویت ایمان میتوان بر آن غلبه کرد.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با تکیه بر آیه شریفه ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا﴾، به تحلیل نقش فضل و رحمت الهی در هدایت انسان پرداخت. انسانها در سه دسته جای میگیرند: گروه اندک با طهارت ذاتی، اکثریت وابسته به رحمت عام، و گروه گرفتار غفلت. عوامل تربیتی مانند مربیان صالح، همنشینی با نیکان، و اعمال عبادی، مانند ستونهایی استوار، انسان را به سوی رستگاری هدایت میکنند. لقمه حلال و خودآزمایی، مانند کلیدهایی طلایی، از غفلت و انحراف جلوگیری میکنند. مظلومیت اولیای الهی، بهویژه پیامبر (ص) و حضرت زهرا (س)، مانند آیینهای، عمق حقیقت و سختیهای مسیر هدایت را نشان میدهد. این اثر، با تأکید بر هوشیاری در برابر غفلت و تقویت پیوند با ارزشهای دینی، انسان را به سوی قلههای رستگاری فرا میخواند، مانند نسیمی که عطر گلهای حقیقت را به مشام جان میرساند.
| با نظارت صادق خادمی |