متن درس
جلسات دورهمی: تأملاتی در نجات، عدالت و روابط معنوی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه نود و هشتم)
دیباچه
این نوشتار، چونان آیینهای که نور معرفت را بازمیتاباند، به بازنمایی و بازاندیشی در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسهای با حضور دانشجویان میپردازد. گفتوگویی که در آن، پرسشهایی ژرف در حوزههای الهیاتی، اخلاقی، اجتماعی و فلسفی مطرح شده و پاسخهایی روشنگر ارائه گردیده است. این اثر، با تکیه بر منابع اصیل اسلامی و پیوند با اندیشههای معاصر، کوشیده است تا مفاهیم را با زبانی وزین و متین، به گونهای سامان دهد که هم پاسخگوی نیازهای فکری مخاطبان باشد و هم راه را برای تأملات عمیقتر هموار سازد. هر بخش، مانند دریچهای به سوی افقهای نو، به کاوش در موضوعاتی چون نجات، عدالت، روابط معنوی و نقش علم دینی در جامعه میپردازد، با این امید که به پویایی معرفت دینی و پیوند آن با نیازهای روز یاری رساند.
بخش نخست: نجات و رستگاری در نگرش اسلامی
مفهوم نجات و رستگاری
نجات و رستگاری، چونان مقصدی والا در مسیر حیات انسانی، در نگرش اسلامی برای مؤمن و غیرمؤمن معانی متفاوتی دارد. برای مؤمن، نجات در گرو دستیابی به سعادت اخروی و رهایی از عذاب دوزخ است، مشروط بر آنکه در دنیا از سلامت روحی و اخلاقی برخوردار باشد. این سلامت، مانند خاکی حاصلخیز، بستری است برای رویش فضایل و پرهیز از رذایل. برای غیرمؤمن که به آخرت ایمان ندارد، نجات در پرهیز از ظلم به خود و دیگران نهفته است. ظلم، مانند سایهای تاریک، ابتدا به خود انسان آسیب میرساند و سپس به دیگران گسترش مییابد. از اینرو، رمز نجات در دنیا، دوری از ظلم است، چه برای مؤمن و چه برای غیرمؤمن. این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا
و هر کس کار زشتی انجام دهد یا بر خویشتن ستم ورزد، سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت (نساء: ۱۱۰).
این آیه، بر امکان توبه و بازگشت به سوی مغفرت الهی تأکید دارد و نشان میدهد که نجات، حتی برای ستمگر، با توبه و اصلاح ممکن است. این مفهوم، با روانشناسی مدرن در حوزه خودسازی و اصلاح رفتار نیز همراستاست، که بر نقش خودآگاهی و تغییر در رهایی از آسیبهای اخلاقی تأکید میورزد.
| درنگ: نجات برای مؤمن در سعادت اخروی و سلامت دنیوی است، و برای غیرمؤمن در پرهیز از ظلم به خود و دیگران. این رستگاری، ریشه در دوری از ستم و اصلاح خویشتن دارد. |
عوامل نجات و هلاکت
نجات یا هلاکت، مانند دو سوی یک مسیر، به مبادی و علل آن بستگی دارد. این مبادی ممکن است تدریجی و طولانیمدت باشد، مانند فردی که سالها در مسیر انحراف گام برمیدارد، یا آنی و ناگهانی، مانند کسی که با عملی چون قتل، به هلاکت میرسد. این دیدگاه، مانند نقشهای که مسیرهای مختلف را نشان میدهد، پیچیدگی تصمیمگیری انسانی را آشکار میسازد. نظریههای علّی ملاصدرا در فلسفه اسلامی نیز بر تأثیر انتخابهای تدریجی یا آنی در سرنوشت انسان تأکید دارند. برای نمونه، انتخابهای مستمر در مسیر خیر، مانند آبی که به تدریج خاک را سیراب میکند، به نجات میانجامد، در حالی که یک تصمیم ناگهانی نادرست، مانند فرو بردن خنجری در قلب، میتواند به هلاکت منجر شود.
این تحلیل، با روانشناسی تصمیمگیری مدرن نیز همخوانی دارد که بر نقش انتخابهای آگاهانه و پیامدهای آنها تأکید میورزد. انسان، مانند باغبانی که با هر انتخاب، نهالی را میپروراند یا شاخهای را قطع میکند، مسئول سرنوشت خویش است.
| درنگ: نجات یا هلاکت، به مبادی تدریجی یا آنی بستگی دارد. انتخابهای انسانی، مانند بذرهایی در خاک وجود، سرنوشت فرد را رقم میزنند. |
جمعبندی بخش نخست
این بخش، مانند چراغی که تاریکیهای معرفتی را روشن میکند، به تبیین مفهوم نجات و رستگاری در نگرش اسلامی پرداخت. نجات برای مؤمن در سعادت اخروی و سلامت دنیوی، و برای غیرمؤمن در دوری از ظلم نهفته است. عوامل نجات یا هلاکت، به انتخابهای تدریجی یا آنی انسان بستگی دارد که هر یک، مانند دو مسیر متضاد، سرنوشت او را رقم میزنند. این دیدگاه، با پیوند به آیات قرآن کریم و نظریههای فلسفی و روانشناختی، بر اهمیت خودآگاهی و انتخاب آگاهانه تأکید دارد.
بخش دوم: روابط معنوی و مرید و مرادی
ماهیت روابط مرید و مرادی
روابط مرید و مرادی، مانند پلی میان قلبها، اگر با تحقیق و اخلاص بنا شود، میتواند به آرامش حقیقی منجر گردد. اما بدون تحقیق، مانند راهی تاریک، به دام سالوس و ریا میافتد. استاد فرزانه تأکید دارند که این رابطه، چه با نام استاد و شاگردی و چه مرید و مرادی، باید با دقت و اطمینان شکل گیرد تا از کژراهههای گمراهی مصون ماند. مراد حقیقی، مانند چشمهای زلال، آرامش واقعی به ارمغان میآورد، در حالی که مراد کاذب، مانند سرابی فریبنده، به تنشهای روحی میانجامد. این اصل، با اخلاق اخلاص در اسلام همخوانی دارد که بر صدق و صفا در روابط انسانی تأکید میورزد.
| درنگ: روابط مرید و مرادی، نیازمند تحقیق و اخلاص است تا از سالوس و ریا مصون ماند و به آرامش حقیقی منجر شود. |
نقش مراد حقیقی و اختیار مرید
مراد حقیقی، مانند باغبانی که نهالهای معرفت را میپروراند، خیر کثیری به مرید میبخشد، اما مراد کاذب، مانند بادی سمی، به گمراهی میانجامد. این رابطه، نسبی است و در بالاترین مرتبه، خداوند مراد مطلق است. پیامبران، معلمان و عالمان نیز مرادانی هستند که باید با هدایت، نه اجبار، مرید را به سوی حقیقت رهنمون شوند. خداوند، بهعنوان مراد اعلی، انسان را آزاد آفریده و اجباری بر او روا نداشته است، چنانکه در قرآن کریم میفرماید:
إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا
ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار خواهد بود یا ناسپاس (انسان: ۳).
همچنین، در آیهای دیگر آمده است:
إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ
تو نمیتوانی هر که را دوست داری هدایت کنی، لیکن خدا هر که را بخواهد هدایت میکند (قصص: ۵۶).
این آیات، بر آزادی انتخاب انسان تأکید دارند. مراد، مانند پزشکی است که نسخه مینویسد، اما بیمار خود باید آن را به کار بندد. اجبار و استبداد، ویژگی طاغوتهاست، نه مرادان حقیقی. این دیدگاه، با نظریههای روانشناسی وجودی، مانند آرای سارتر، همراستاست که بر آزادی و مسئولیت فردی تأکید میکنند.
| درنگ: مراد حقیقی، با هدایت و نه اجبار، مرید را به سوی حقیقت رهنمون میشود. آزادی انتخاب، ریشه در حکمت الهی دارد. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، مانند نوری که مسیر هدایت را روشن میکند، به بررسی روابط مرید و مرادی پرداخت. این رابطه، اگر با تحقیق و اخلاص شکل گیرد، به آرامش حقیقی میانجامد، اما بدون دقت، به گمراهی منجر میشود. مراد حقیقی، با هدایت و نه اجبار، مرید را به سوی خیر رهنمون میشود، و این اصل، ریشه در آزادی انتخابی دارد که خداوند به انسان عطا کرده است. این دیدگاه، با آیات قرآن کریم و نظریههای مدرن در روانشناسی و فلسفه همخوانی دارد.
بخش سوم: عدالت در نگرش اسلامی
تفاوت «نتوانستن» و «نشدن» در اجرای عدالت
عدالت، مانند گوهری درخشان در تاج حکمت الهی، در نگرش اسلامی جایگاه والایی دارد. استاد فرزانه، با تمایز میان «نتوانستن» و «نشدن»، تبیین میکنند که ناکامی حضرت علی (ع) در اجرای کامل عدالت، نه به دلیل ناتوانی ایشان، بلکه به سبب عقبافتادگی و انحطاط جامعه بود. مانند کشاورزی که بذری نیکو در خاکی نامناسب میکارد، حضرت علی (ع) بهعنوان مظهر عدالت، در جامعهای که ظرفیت پذیرش حق را نداشت، با موانع روبهرو شدند. این تمایز، مانند خطکشی که مرزهای معرفت را روشن میکند، نشان میدهد که مشکل، نه در فاعل (امام)، بلکه در قابل (جامعه) بوده است. این دیدگاه، با نظریههای ماکس وبر در جامعهشناسی درباره تأثیر ساختارهای اجتماعی بر رهبری همراستاست.
| درنگ: ناکامی در اجرای عدالت، به دلیل نبود ظرفیت در جامعه است، نه ناتوانی عادل. این تمایز، نقش زیرساختهای اجتماعی را برجسته میکند. |
پیشرفت جامعه و امکان اجرای عدالت
اجرای عدالت توسط امام زمان (عج)، مانند طلوع خورشیدی در آسمانی صاف، به دلیل پیشرفت و تکامل جامعه ممکن خواهد شد. استاد فرزانه تأکید دارند که جامعه زمان حضرت علی (ع)، مانند زمینی خشک و بیحاصل، ظرفیت پذیرش عدالت کامل را نداشت، اما جامعه عصر ظهور، مانند بستری حاصلخیز، آماده پذیرش حق خواهد بود. این دیدگاه، با نظریههای اگوست کنت درباره تکامل اجتماعی همخوانی دارد که بر پیشرفت تدریجی جوامع تأکید میورزد. گذر زمان و رشد فکری بشر، مانند آبی که خاک را سیراب میکند، ظرفیت جامعه را برای پذیرش عدالت افزایش داده است.
| درنگ: اجرای عدالت در عصر ظهور، به دلیل تکامل اجتماعی ممکن میشود، نه برتری امام زمان (عج) بر حضرت علی (ع). |
جمعبندی بخش سوم
این بخش، مانند نقشهای که مسیر عدالت را نشان میدهد، به بررسی موانع اجرای عدالت در زمان حضرت علی (ع) و امکان آن در عصر ظهور پرداخت. تمایز میان «نتوانستن» و «نشدن»، نقش کلیدی ظرفیتهای اجتماعی را در اجرای عدالت آشکار میسازد. جامعه، مانند بستری است که باید برای پذیرش حق آماده شود، و این آمادگی، در گرو تکامل فکری و اجتماعی است. این تحلیل، با پیوند به نظریههای جامعهشناختی، بر ضرورت اصلاح زیرساختهای اجتماعی تأکید دارد.
بخش چهارم: نقد مطلقگویی و تنوع در اقشار
پرهیز از قضاوتهای مطلق
قضاوت مطلق درباره اقشار مختلف، مانند نقاشی که همه چیز را با یک رنگ ترسیم کند، به خطا میانجامد. استاد فرزانه تأکید دارند که حتی در میان دیوانگان یا زندانیان، افراد نیک یافت میشوند. برای نمونه، ممکن است فردی با مدرک تحصیلی بالا دیوانه باشد، یا زندانی به اشتباه محکوم شده باشد. این دیدگاه، مانند آیینهای که حقیقت را بیغرض بازمیتاباند، بر ضرورت تفکر انتقادی و پرهیز از تعمیمهای غیرمنطقی تأکید دارد. مثال زمینشناسی، که تفاوت خاکها را در هر سانتیمتر نشان میدهد، این اصل را به زیبایی تبیین میکند. این دیدگاه، با منطق ارسطویی و نظریههای دورکیم درباره تنوع اجتماعی همراستاست.
| درنگ: قضاوت مطلق درباره اقشار، نادرست است. تنوع در میان علما و مردم، نیازمند نگاهی دقیق و انتقادی است. |
تنوع در میان علما و مردم
علما و مردم، مانند باغی با گلهای گوناگون، از نیکان تا بدان متنوعاند. استاد فرزانه تأکید دارند که نمیتوان همه علما یا مردم را با یک معیار سنجید. برخی علما، مانند ستارگان درخشانی در آسمان معرفت، تالیتلو انبیا هستند، و برخی دیگر ممکن است به خطا روند. همینگونه، در میان مردم نیز نیکان و بدان یافت میشوند. این تنوع، مانند رنگهای مختلف در یک تابلوی نقاشی، زیبایی و پیچیدگی جامعه را نشان میدهد. این دیدگاه، ضرورت شناخت دقیق افراد و پرهیز از کلیگویی را آشکار میسازد.
| درنگ: تنوع در میان علما و مردم، مانند گلی با رنگهای گوناگون، نیازمند نگاهی دقیق و منصفانه است. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، مانند چراغی که تاریکیهای تعصب را پراکنده میکند، بر پرهیز از مطلقگویی و شناخت تنوع در اقشار تأکید کرد. قضاوتهای کلی، مانند سدی در برابر حقیقت، مانع شناخت دقیق افراد میشوند. مثالهای زمینشناسی و تنوع اجتماعی، این اصل را به روشنی تبیین میکنند. این دیدگاه، با پیوند به منطق و جامعهشناسی، بر اهمیت تفکر انتقادی و انصاف در قضاوت تأکید دارد.
بخش پنجم: روابط حوزه و دانشگاه
ماهیت مشکلات حوزه و دانشگاه
روابط میان حوزه و دانشگاه، مانند دو رود که به یک دریا میپیوندند، ذاتاً از اشتراک در علم بهرهمند است. استاد فرزانه تأکید دارند که مشکلات میان این دو نهاد، نه از اختلاف ذاتی، بلکه از مدیریت نادرست و جو سیاسی جامعه ناشی میشود. این مسائل، مانند سایهای که بر نور علم میافتد، به تناسب تنشهای اجتماعی کم و زیاد میشوند. این دیدگاه، با نظریههای پیتر دراکر درباره مدیریت سازمانی همراستاست که بر نقش مدیریت در حل تعارضات تأکید میورزد. حوزه و دانشگاه، مانند دو بال یک پرنده، میتوانند با همکاری، به پرواز معرفت درآیند.
| درنگ: مشکلات حوزه و دانشگاه، ناشی از مدیریت نادرست و جو سیاسی است، نه اختلاف ذاتی. علم، پیونددهنده این دو نهاد است. |
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، مانند پلی که دو ساحل را به هم پیوند میدهد، به بررسی روابط حوزه و دانشگاه پرداخت. مشکلات این دو نهاد، ریشه در مدیریت نادرست و تنشهای اجتماعی دارد، نه در ذات علم. همکاری میان حوزه و دانشگاه، مانند دو بال برای پرواز معرفت، میتواند به پویایی علم دینی و علمی یاری رساند. این تحلیل، با پیوند به نظریههای مدیریتی، بر ضرورت اصلاح ساختارهای کلان تأکید دارد.
بخش ششم: ارزیابی عالمان دینی و روشنفکران
نقش عالمان دینی و روشنفکران
عالمان دینی و روشنفکران، مانند دو ستون بنای معرفت، هر یک به سهم خود در پیشبرد جامعه نقش دارند. استاد فرزانه، با اشاره به دو شخصیت برجسته، تأکید دارند که هر دو، با وجود خطاها و خدمات، در مسیر خیر گام برداشتهاند. قضاوت یکجانبه، مانند نگریستن به یک سو از آیینه، حقیقت را ناقص نشان میدهد. این دیدگاه، با رویکرد هرمنوتیکی گادامر همراستاست که بر فهم متوازن و چندجانبه تأکید میورزد. این دو شخصیت، مانند دو باغبان، هر یک به شیوه خود نهالهای معرفت را پروراندند، اما خطاهای انسانی، مانند شاخههای زائد، در کار هر دو یافت میشود.
| درنگ: عالمان دینی و روشنفکران، با وجود خطاها و خدمات، هر یک به سهم خود در پیشبرد معرفت نقش دارند. قضاوت متوازن، کلید فهم حقیقت است. |
جمعبندی بخش ششم
این بخش، مانند آیینهای که چهرههای مختلف معرفت را بازمیتاباند، به ارزیابی نقش عالمان دینی و روشنفکران پرداخت. هر دو گروه، با وجود خطاها، در مسیر خیر گام برداشتهاند. قضاوت یکجانبه، مانند سایهای بر حقیقت، مانع فهم کامل میشود. این تحلیل، با تأکید بر ضرورت ارزیابی متوازن، راه را برای همکاری میان این دو گروه هموار میسازد.
بخش هفتم: مسائل اعتقادی و تاریخی
نقد قیام نفس زکیه
مفهوم نفس زکیه، مانند وصفی در هالهای از ابهام، هویت مشخصی ندارد و نباید مورد توجه بیش از حد قرار گیرد. استاد فرزانه تأکید دارند که مصائب اهل بیت (ع)، مانند دریایی از غم، عظیمتر از قیام نفس زکیه بوده، اما مهلت ستمگران را پایان نبخشیده است. این دیدگاه، مانند کلیدی که قفلهای تاریخی را میگشاید، بر ضرورت نقد روایات غیرمعتبر تأکید دارد. خداوند، مانند اقیانوسی بیکران، از تحریک و خشم مصون است، و حکمت او اقتضا میکند که صبر پیشه کند.
| درنگ: نفس زکیه، وصفی مبهم است و نباید مورد توجه بیش از حد قرار گیرد. حکمت الهی، صبر در برابر مصائب را اقتضا میکند. |
شیطان و حکمت الهی
شیطان، مانند دیگر مخلوقات، مظهر لطف و جلال الهی است. استاد فرزانه، با استناد به آیه شریفه قرآن کریم، تأکید دارند:
كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ
همه چیز از جانب خداست (نساء: ۷۸).
این دیدگاه، مانند نوری که تاریکیهای شبهه را پراکنده میکند، بر توحید افعالی تأکید دارد که همه مخلوقات، حتی شیطان، در دایره حکمت الهی جای دارند. این تحلیل، با الهیات اشعری همراستاست که بر اراده مطلق الهی تأکید میورزد.
| درنگ: شیطان، مانند دیگر مخلوقات، مظهر حکمت الهی است و در دایره توحید افعالی جای دارد. |
نقد مسیحیت معاصر
مسیحیت کنونی، مانند درختی که از ریشه خود دور افتاده، به دلیل فقدان اسناد معتبر و سیاسی شدن، از حقیقت اصلی خویش فاصله گرفته است. استاد فرزانه، با تکیه بر تجربه و تحقیق، تأکید دارند که متون مسیحی، مانند روایاتی که پس از سدهها گردآوری شدهاند، اعتبار تاریخی محدودی دارند. در مقابل، اسلام، با روایات بهروز و حضور معصومان، مانند چشمهای زلال، از معرفتی غنی برخوردار است. این دیدگاه، با مطالعات تطبیقی ادیان جان هیک همراستاست که بر تفاوتهای معرفتی ادیان تأکید دارد.
| درنگ: مسیحیت معاصر، به دلیل فقدان اسناد معتبر و سیاسی شدن، از حقیقت خود دور شده است، در حالی که اسلام از معرفتی غنی برخوردار است. |
جمعبندی بخش هفتم
این بخش، مانند نقشهای که مرزهای اعتقادی و تاریخی را روشن میکند، به بررسی مسائل نفس زکیه، نقش شیطان و نقد مسیحیت معاصر پرداخت. نفس زکیه، وصفی مبهم است که نباید بیش از حد مورد توجه قرار گیرد. شیطان، در دایره حکمت الهی جای دارد، و مسیحیت کنونی، از حقیقت خود فاصله گرفته است. این تحلیلها، با پیوند به آیات قرآن کریم و مطالعات تطبیقی، بر ضرورت نقد روشمند و فهم دقیق مسائل اعتقادی تأکید دارند.
بخش هشتم: رنج، خیر و شر در نگرش اسلامی
رنج و پختگی انسان
رنج، مانند کورهای که آهن را به فولاد بدل میکند، عاملی برای پختگی و رشد انسان است. استاد فرزانه تأکید دارند که رنجهای طبیعی، مانند استرس پیش از آزمون، به تمرکز و رشد کمک میکنند، اما برخی رنجها از اشتباهات خود انسان ناشی میشوند. این دیدگاه، مانند نوری که مسیر رشد را روشن میکند، با روانشناسی مثبتگرا درباره تابآوری همراستاست. رنج، مانند خاکی که بذر را در خود میپروراند، در حد اعتدال، به تکامل انسان یاری میرساند.
| درنگ: رنجهای طبیعی، مانند کورهای برای پختگی، به رشد انسان کمک میکنند، اما برخی رنجها از اشتباهات خود او ناشی میشوند. |
خیر و شر نسبی
خیر و شر، مانند دو روی یک سکه، نسبیاند و علم واقعی آنها در دست خداوند است. استاد فرزانه، با استناد به روایتی، تأکید دارند: «خوشا به گناهی که به سعادت کشاند و بدا به عبادتی که به گمراهی انجامد.» این دیدگاه، مانند آیینهای که حقیقت را چندوجهی نشان میدهد، با آرای غزالی درباره نقش نیت در اعمال همراستاست. برای نمونه، نمازی که به ریا منجر شود، مانند درختی است که میوهای مسموم میدهد، و گناهی که به تواضع بینجامد، مانند بذری است که گلی زیبا میرویاند.
| درنگ: خیر و شر نسبیاند و علم واقعی آنها نزد خداوند است. گناه ممکن است به سعادت و عبادت به گمراهی منجر شود. |
جمعبندی بخش هشتم
این بخش، مانند چراغی که مسیر رنج و خیر را روشن میکند، به بررسی نقش رنج و نسبیت خیر و شر پرداخت. رنجهای طبیعی، به پختگی انسان یاری میرسانند، در حالی که خیر و شر، به نیت و پیامدهای آنها بستگی دارند. این تحلیل، با پیوند به روایات اسلامی و نظریههای روانشناختی، بر پیچیدگی سرنوشت انسانی و حکمت الهی تأکید دارد.
بخش نهم: عصمت و ظهور در نگرش اسلامی
عصمت پیامبران و ائمه
عصمت، مانند گوهری که درجات گوناگون دارد، در پیامبران و ائمه مراتب متفاوتی دارد. استاد فرزانه تأکید دارند که عصمت کامل از آن خداوند است، و پیامبران، مانند شاگردانی که هر یک نمرهای متفاوت دارند، درجات مختلفی از عصمت دارند. گناهان کوچک، مانند تخلفی که گواهینامه را باطل نمیکند، عصمت را از بین نمیبرند. برای نمونه، خداوند حضرت یونس را به دلیل ترک اولی در شکم ماهی حبس کرد، اما عصمت او را باطل نکرد. این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
خدا فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند (احزاب: ۳۳).
این آیه، بر عصمت اهل بیت (ع) تأکید دارد و نشان میدهد که خداوند آنها را از هر پلیدی مصون داشته است.
| درنگ: عصمت، دارای مراتب است و گناهان کوچک آن را باطل نمیکنند. خداوند، پیامبران و ائمه را از پلیدی مصون داشته است. |
زمان ظهور امام زمان (عج)
ظهور امام زمان (عج)، مانند طلوعی که در زمان مقتضی رخ میدهد، به اعتقاد استاد فرزانه، تا چند قرن دیگر محقق نخواهد شد. ادعای نزدیکی ظهور، مانند داستان چوپان دروغگو، بازی با اعتقادات مردم است. این دیدگاه، مانند کلیدی که شبهات را میگشاید، بر نقد پیشگوییهای غیرمستند تأکید دارد. ظهور، مانند گلی که در خاک آماده میروید، نیازمند بستری مناسب در جامعه است.
| درنگ: ظهور امام زمان (عج) تا چند قرن دیگر رخ نخواهد داد. ادعای نزدیکی آن، بازی با اعتقادات مردم است. |
جمعبندی بخش نهم
این بخش، مانند نوری که اسرار عصمت و ظهور را روشن میکند، به بررسی مراتب عصمت و زمان ظهور پرداخت. عصمت، دارای درجات است و گناهان کوچک آن را باطل نمیکنند. ظهور، نیازمند بستری مناسب در جامعه است و ادعای نزدیکی آن، شایسته نقد است. این تحلیل، با پیوند به آیات قرآن کریم و نقد روایات، بر اهمیت فهم دقیق مسائل اعتقادی تأکید دارد.
بخش دهم: گسترش اسلام و اقتضائات تاریخی
گسترش اسلام با شمشیر
گسترش اسلام در صدر اسلام، مانند رودی که در بستری خروشان جریان مییابد، به اقتضائات زمان خود بستگی داشت. استاد فرزانه تأکید دارند که در جاهلیت صدر اسلام، شمشیر تنها زبانی بود که دشمنان حق میفهمیدند. پیامبر (ص)، مانند کشاورزی که تا زمان مناسب صبر میکند، تا هنگامی که قدرت نیافتند، ظلم دشمنان را تحمل کردند، اما با کسب قدرت، با زبان شمشیر، که تنها منطق فهمیدنی دشمنان بود، موانع را برداشتند. این دیدگاه، با نظریههای ابنخلدون درباره نقش قدرت در جوامع بدوی همراستاست. در جوامع مدرن، که قانون جایگزین زور شده، این اقتضائات تغییر کرده است.
| درنگ: گسترش اسلام با شمشیر، پاسخ به اقتضائات جاهلیت صدر اسلام بود. در جوامع مدرن، قانون جایگزین زور شده است. |
مقایسه با دیگر ادیان
دیگر ادیان، مانند مسیحیت و بودا، نیز در صورت کسب قدرت، به خشونت متوسل شدند، مانند جنگهای صلیبی یا قتلعام در میانمار. استاد فرزانه تأکید دارند که پیامبر اسلام (ص) و حضرت مسیح (ع)، هر دو رحمة للعالمین بودند و خشونت را دشمنان به آنها تحمیل کردند. این دیدگاه، مانند آیینهای که تاریخ را بازمیتاباند، بر پیچیدگی قضاوتهای تاریخی تأکید دارد. قضاوت درباره وقایع تاریخی، مانند گشودن کتابی که صفحاتش گم شده، دشوار است و باید با احتیاط صورت گیرد.
| درنگ: خشونت در ادیان، نتیجه اقتضائات تاریخی و تحمیل دشمنان بود. قضاوت تاریخی، نیازمند احتیاط و دقت است. |
جمعبندی بخش دهم
این بخش، مانند نقشهای که مسیر تاریخ را نشان میدهد، به بررسی گسترش اسلام و اقتضائات آن پرداخت. شمشیر در صدر اسلام، پاسخ به جاهلیت دشمنان بود، اما در جوامع مدرن، قانون جایگزین زور شده است. مقایسه با دیگر ادیان، پیچیدگی قضاوتهای تاریخی را نشان میدهد. این تحلیل، بر ضرورت فهم دقیق اقتضائات زمان و احتیاط در قضاوتهای تاریخی تأکید دارد.
بخش یازدهم: دعا، عرفان و علوم انسانی
دعا بهعنوان دارو
دعا، مانند دارویی شفابخش، نیازمند تجویز حکیمانه است. استاد فرزانه تأکید دارند که استفاده خودسرانه از دعا، مانند مصرف دارویی بدون نسخه پزشک، میتواند خطرناک باشد. مفاتیحالجنان، مانند داروخانهای غنی، نیازمند هدایت عالمانه است. این دیدگاه، مانند کلیدی که قفلهای معنوی را میگشاید، با حکمت عملی ابنمسکوبه همراستاست که بر نقش عقل در اعمال تأکید دارد.
| درنگ: دعا، مانند دارویی شفابخش، نیازمند تجویز حکیمانه است تا به اثر مطلوب منجر شود. |
میل جنسی در عرفا و انبیا
میل جنسی، مانند جریانی طبیعی در رودخانه وجود، نشانه سلامت است. استاد فرزانه، با استناد به روایت پیامبر (ص) که فرمود: «از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: زنان، عطر و روشنی چشمانم در نماز»، تأکید دارند که فقدان این میل، نشانه بیماری است. انبیا و عرفا، مانند باغبانانی که هم به آسمان مینگرند و هم به زمین، این میل را در تعادل با معنویت حفظ کردهاند. این دیدگاه، با روانشناسی زیستی و اسلامی همراستاست که بر تعادل جسم و روح تأکید دارد.
| درنگ: میل جنسی، نشانه سلامت است و در انبیا و عرفا با معنویت در تعادل قرار دارد. |
ازدواج حضرت عیسی (ع)
عدم ازدواج حضرت عیسی (ع)، مانند گلی که در خاک مناسب نروئیده، به دلیل فقدان زمینه بوده است. استاد فرزانه تأکید دارند که اطلاعات تاریخی در این باره مبهم است و باید با احتیاط بررسی شود. این دیدگاه، با نقد تاریخی بارت ارهمان همراستاست که بر عدم قطعیت دادههای تاریخی تأکید دارد.
| درنگ: عدم ازدواج حضرت عیسی (ع)، نتیجه فقدان زمینه بود. اطلاعات تاریخی، نیازمند بررسی دقیق است. |
روانشناسی و دین
روانشناسی، مانند شاخهای از درخت معرفت دینی، با اسلام در تضاد نیست. استاد فرزانه تأکید دارند که قرآن کریم، پر از آیات روانشناختی است که به فهم انسان و رفتار او کمک میکنند. این دیدگاه، با روانشناسی دینی ویلیام جیمز همراستاست که بر همافزایی دین و علم تأکید دارد. رواندرمانی، مانند زرگری که در کنار دیگر زرگرها کار میکند، مکمل دین است و نیازی به تقابل ندارد.
| درنگ: روانشناسی و دین، مانند شاخههای یک درخت، در همافزایی هستند و قرآن کریم، منبعی غنی برای فهم روانشناختی است. |
حلال و حرام در علوم
علوم، مانند ابزارهایی در دست انسان، ذاتاً حلال یا حرام نیستند، بلکه نحوه استفاده از آنها تعیینکننده است. استاد فرزانه، با اصطلاح «کلاهدرمانی»، بر ضرورت نیت خالص در استفاده از علوم مانند هیپنوتیزم تأکید دارند. این دیدگاه، با اخلاق کاربردی کانت همراستاست که بر نقش نیت در اعمال تأکید دارد.
| درنگ: علوم، ذاتاً حلال یا حرام نیستند. نیت و نحوه استفاده، تعیینکننده حلیت یا حرمت آنهاست. |
جمعبندی بخش یازدهم
این بخش، مانند گنجینهای که گوهرهای معرفتی را در خود جای داده، به بررسی دعا، عرفان و علوم انسانی پرداخت. دعا، نیازمند تجویز حکیمانه است، میل جنسی نشانه سلامت است، و روانشناسی با دین در همافزایی است. علوم، با نیت خالص، به خیر میانجامند. این تحلیل، با پیوند به روایات و نظریههای علمی، بر ضرورت فهم دقیق و کاربردی این مفاهیم تأکید دارد.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، مانند سفری در ژرفای معرفت دینی، به بازاندیشی در مفاهیم نجات، عدالت، روابط معنوی و نقش علم دینی در جامعه پرداخت. نجات، در پرهیز از ظلم و دستیابی به سعادت اخروی نهفته است. روابط مرید و مرادی، با اخلاص و تحقیق، به آرامش حقیقی میانجامد. عدالت، به ظرفیت جامعه بستگی دارد، و مطلقگویی، مانع فهم حقیقت است. حوزه و دانشگاه، با همکاری، میتوانند به پویایی معرفت یاری رسانند. مسائل اعتقادی، مانند عصمت و ظهور، نیازمند فهمی دقیق و نقد روشمند هستند. رنج، خیر و شر، و علوم انسانی، در پیوند با دین، به تکامل انسان کمک میکنند. این اثر، مانند پلی میان گذشته و آینده، بر ضرورت بازنگری در ساختارهای آموزشی و اجتماعی برای تحقق سعادت تأکید دارد.
| با نظارت صادق خادمی |