متن درس
جلسات دورهمی: تأملاتی در بازسازی علم دینی و پاسخ به چالشهای معاصر
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۰۰)
دیباچه
این نوشتار، با محوریت گفتوگوهای استاد فرزانه قدسسره با دانشآموختگان ایرانی مقیم خارج از کشور، به کاوش در دغدغههای فکری و دینی آنان پرداخته و با نگاهی عمیق و نقادانه، چالشهای علم دینی در مواجهه با پرسشهای معاصر را بررسی میکند. محتوای این اثر، با تکیه بر اصول منطقی و علمی، به تبیین مسائل پیچیده اجتماعی، اخلاقی و دینی پرداخته و راهکارهایی برای بازسازی علم دینی ارائه میدهد. همانگونه که باغبانی با دقت خاک را آماده میکند تا نهال دانش به بار نشیند، این نوشتار نیز با ساختاری نظاممند و زبانی متین، بستری برای فهم عمیقتر مسائل دینی و علمی فراهم میآورد. هدف، ارائه چارچوبی است که ضمن حفظ روح و پیام اصلی درسگفتارها، راهنمایی ارزشمند برای پژوهشگران و اندیشمندان در جهت اصلاح و ارتقای علم دینی باشد.
بخش نخست: چالشهای علم دینی در جهان معاصر
ضعف علمی و ناتوانی در پاسخگویی به پرسشهای نوین
علم دینی در روزگار کنونی، به دلیل محدودیتهای دانشی و روششناختی، از پاسخگویی شایسته به پرسشهای فکری و علمی جهان مدرن بازمانده و گاه در برابر چالشهای جهانی به انفعال کشیده شده است. این ناتوانی، مانند سایهای است که بر نور حقیقت افتاده و مانع از درخشش آن در محافل علمی شده است. فقدان بهرهگیری از علوم پایه نظیر منطق، فلسفه، ریاضیات و شیمی، علم دینی را از همگامی با پیشرفتهای علمی باز داشته و به کهنگی دانشی منجر شده است. این ضعف، ریشه در روشهای سنتی آموزش دارد که با نیازهای جامعه علمی امروز همخوانی ندارد.
نقصان تاریخی در دانش دینی
پس از دوران معصومین علیهمالسلام، علم دینی به دست افرادی افتاد که فاقد دانش کافی در علوم پایه بودند. در آن دوران، به دلیل ماهیت ساده و عوامانه جوامع، سخنان این افراد بدون نقد و بررسی پذیرفته میشد. این پذیرش غیرنقادانه، مانند خاکی سست بود که نتوانست بنای استواری برای علم دینی فراهم آورد. فقدان زیرساختهای علمی و محدودیتهای آموزشی، علم دینی را از همگامی با علوم عقلی و تجربی باز داشت و به کاهش اعتبار آن در برابر پرسشهای علمی انجامید.
جهان علمی و ضرورت بازنگری در علم دینی
جهان امروز، با پیشرفتهای علمی و فناوری اطلاعات، فضایی ایجاد کرده که سخنان غیرمستند را نمیپذیرد. علم دینی، به دلیل کهنگی دانش و ناتوانی در بهرهگیری از روشهای علمی، از پاسخگویی به پرسشهای مطرحشده در فضای مجازی و محافل علمی بازمانده است. این ناتوانی، مانند دریانوردی است که بدون نقشه و قطبنما در دریای طوفانی گمراه شده و به سوی مقصد نمیرسد. علم دینی برای بازیابی جایگاه خود، نیازمند تسلط بر روشهای منطقی و علمی است.
بخش دوم: ریشههای مشکلات جهان اسلام
جهل علمی و پیامدهای اخلاقی و اجتماعی
جهل علمی در علم دینی، ریشه اصلی ناکامیهای جهان اسلام دانسته شده است. این کمبود دانش، مانند سمی است که نهتنها توانایی پاسخگویی به چالشهای فکری را زایل کرده، بلکه به انحطاط اخلاقی و اجتماعی جوامع اسلامی منجر شده است. این ضعف، ضرورت بازنگری در روشهای آموزشی و تربیتی علم دینی را بیش از پیش آشکار میسازد.
خشونت بهجای منطق علمی
فقدان منطق علمی قوی در علم دینی، گاه به توسل به خشونت در برابر چالشهای فکری منجر شده است. هنگامی که استدلال علمی و منطقی وجود نداشته باشد، افراد به واکنشهای غیرعقلانی روی میآورند. این خشونت، مانند طوفانی است که آرامش جوامع را درهم میشکند و به تشدید تنشهای اجتماعی و فرهنگی منجر میشود. ریشه این مشکل، در ناتوانی علم دینی در ارائه پاسخهای منطقی و مستدل نهفته است.
بخش سوم: امید به تحول در علم دینی
ورود طلاب مدرن و بهبود آینده علم دینی
با ورود طلاب دارای تحصیلات مدرن از مدارس و دانشگاهها به حوزههای علمی، امیدی به بهبود وضعیت علم دینی پدید آمده است. این طلاب، مانند نهالهای تازهای هستند که با دانش علوم پایه مانند فیزیک، ریاضیات و شیمی، توانایی تحلیل مسائل دینی با رویکردهای علمی را دارند. این تحول، مانند نسیمی است که خاک کهنه را کنار زده و زمین را برای کشت دانش نوین آماده میسازد.
کاستی محتوای آموزشی سنتی
محتوای آموزشی سنتی، مانند کتاب خلاصة الحساب شیخ بهایی، در مقایسه با علوم مدرن، در سطح ابتدایی قرار دارد و پاسخگوی نیازهای معاصر نیست. این محتوا، مانند ابزارهای کهنهای است که دیگر برای ساخت بنای عظیم دانش امروزی کارایی ندارد. بازطراحی محتوای آموزشی علوم دینی، ضرورتی برای همگامی با پیشرفتهای علمی است.
بخش چهارم: مسائل جنسیتی و رویکرد علمی
چالشهای علم دینی در مواجهه با گرایش جنسی
در مواجهه با مسائل پیچیدهای مانند گرایش به همجنس، علم دینی به دلیل ناآگاهی از مباحث ژنتیکی و روانشناختی، گاه به جای ارائه راهحلهای علمی، به واکنشهای غیرمنطقی مانند توهین و طرد متوسل شده است. این ناتوانی، مانند پزشکی است که بدون ابزار تشخیصی، بیماری را قضاوت میکند و درمان را به خطا میبرد. بررسیهای علمی، مانند آزمایش DNA، میتواند ویژگیهای جنسیتی را مشخص کرده و به حل این مسائل کمک کند.
پیچیدگیهای ژنتیکی و جنسیتی
علم ژنتیک نشان میدهد که انسانها بهندرت دارای ویژگیهای جنسیتی خالص هستند و ژنها میتوانند ترکیبی از صفات زنانه و مردانه را نشان دهند. این پیچیدگی، مانند طیفی از رنگهاست که مرزهای مشخصی ندارد و نیازمند تحلیل دقیق علمی است. علم دینی برای پاسخگویی به این مسائل، باید از دانش زیستی و روانشناختی بهره گیرد.
راهکارهای علمی برای مسائل جنسیتی
پیشنهاد شده است که افراد با گرایش به همجنس، با بررسیهای علمی مانند آزمایشهای ژنتیکی، مجوز ازدواج دریافت کنند. این رویکرد، مانند پلی است که میان علم و دین پیوند برقرار کرده و با اصول اخلاقی و دینی سازگار است. به جای طرد، تأکید بر تحلیل علمی و حل مسئله، راهگشای مشکلات خواهد بود.
نسبیت در ویژگیهای انسانی
ویژگیهای انسانی مانند عقل، جنون، مردانگی و زنانگی نسبی هستند و تحت تأثیر ژنها و وراثت شکل میگیرند. این نسبیت، مانند جویبارهایی است که از سرچشمههای گوناگون سرچشمه گرفته و در مسیر خود ویژگیهای متفاوتی مییابند. علم دینی باید با توجه به این پیچیدگیها، احکام و دیدگاههای خود را بازنگری کند.
بخش پنجم: نسبیت وجودی و مرزهای انسانیت
انسان و حیوان در طیف وجودی
برخی حیوانات، مانند شامپانزه، در مرز انسانیت قرار دارند و برخی انسانها در مرز حیوانیت هستند. این دیدگاه، با استناد به قرآن کریم، مانند آیه فَهُمْ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ (آنان مانند چهارپایاناند، بلکه گمراهترند) (سوره اعراف، آیه ۱۷۹)، بر طیفی بودن مراتب وجودی تأکید دارد. این امر، مانند خطی است که مرز میان انسان و حیوان را بهصورت نسبی ترسیم میکند و نیازمند بررسیهای علمی و فلسفی است.
شبیهسازی انسان و انعطاف فقهی
شبیهسازی انسان از منظر شرعی بلامانع است و در آینده، امکان تولید انسان بر اساس سفارش وجود خواهد داشت. این دیدگاه، مانند افقی نو در علم و فقه است که انعطافپذیری دین را در مواجهه با پیشرفتهای زیستفناوری نشان میدهد. این انعطاف، مانند دری است که به سوی آیندهای نوین گشوده شده است.
بخش ششم: نقش صنعت در پیشرفت علم دینی
صنعت بهعنوان مکمل علم
پیشرفت علم به توسعه صنعت وابسته است، زیرا ابزارهای صنعتی امکان سنجش و کنترل پدیدهها را فراهم میکنند. همانگونه که اختراع دستگاههای پزشکی به رشد علم پزشکی یاری رساند، علم دینی نیز نیازمند ابزارهای صنعتی برای سنجش مفاهیم انتزاعی است. این وابستگی، مانند رابطهای است که میان ریشه و شاخههای درخت دانش برقرار است.
فقدان ابزارهای سنجش در علم دینی
علم دینی، به دلیل نبود ابزارهای سنجش، از ارزیابی دقیق ارزش اعمال دینی مانند نماز و صلوات بازمانده است. این فقدان، مانند ترازویی است که کفههای آن برای سنجش حقیقت ناکافی است. توسعه ابزارهای علمی برای سنجش ارزشهای دینی، میتواند اعتبار علم دینی را افزایش دهد.
عقبماندگی صنعتی و محدودیتهای علم دینی
عقبماندگی صنعتی در جوامع اسلامی، مانع از بهرهگیری کامل از آیات و روایات شده است. صنعت، مانند برادر بزرگتر علم، امکان عملیاتی کردن مفاهیم دینی را فراهم میکند. بدون پیشرفت صنعتی، علم دینی در حد نظریههای ذهنی باقی میماند، مانند پرندهای که بالهایش برای پرواز ناکافی است.
منطق صنعتی در برابر منطق ذهنی
منطق ذهنی، مانند منطق ابنسینا، به دلیل محدودیتهای انسانی، پر از خطاست، اما منطق صنعتی، مانند محاسبات کامپیوتری، خطا را به حداقل میرساند. این تحول، مانند تبدیل سنگ به گوهر است که دقت و اعتبار را به علم میافزاید. علم دینی باید منطق خود را به ابزارهای صنعتی تبدیل کند تا از خطاها کاسته شود.
بخش هفتم: بازتعریف مفاهیم فقهی
نجاست غیرمسلمان و فلسفه احکام
همه انسانها، بهعنوان مظاهر الهی، ارزشمند هستند و نجاست کافر، به معنای پنهانکننده حقیقت، نوعی محدودیت اجتماعی است، نه نجاست فیزیکی. این دیدگاه، مانند کلیدی است که قفل سوءتفاهمهای فقهی را میگشاید. نجاست در فقه، دارای ابعاد اعتباری و اجتماعی است و نباید بهصورت سطحی تفسیر شود.
مقایسه رفتارها و ضرورت اصلاح
برخی رفتارهای خشونتآمیز در میان مسلمانان، در مقایسه با رفتارهای بیآزار غیرمسلمانان، نشاندهنده انحراف از اصول رحمانی اسلام است. این مقایسه، مانند آینهای است که حقیقت را آشکار کرده و بر ضرورت اصلاح رفتارهای خشونتآمیز تأکید دارد.
فدک و تمایز مالکیت و تصدی
فدک، بهعنوان مال شخصی پیامبر صلیاللهعلیهوآله، به حضرت زهرا سلاماللهعلیها بخشیده شد و نه از اموال حکومتی. این دیدگاه، مانند خطی روشن میان مالکیت و تصدی ترسیم میکند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله از اختیارات شخصی خود برای بخشش فدک استفاده کردند، نه از بودجه عمومی.
نقد تفاسیر نادرست فدک
دیدگاههایی که فدک را مال حکومتی یا تمام زمین را متعلق به امام میدانند، از منظر فقهی نادرست هستند. این اشتباهات، مانند شاخههای خشکیدهای هستند که از درخت حقیقت جدا میشوند. تمایز میان تصدی و مالکیت، از سوءاستفاده از اموال عمومی جلوگیری میکند.
بخش هشتم: تنزیل و انزال قرآن کریم
نقش پیامبر در چیدمان آیات
قرآن کریم پیش از انزال، بر قلب پیامبر صلیاللهعلیهوآله تنزیل یافته و ایشان در چیدمان آیات نقش داشتهاند. این دیدگاه، مانند نوری است که جایگاه والای پیامبر را در دریافت و تنظیم وحی روشن میسازد. وحی، فراتر از نقل صرف است و پیامبر صلیاللهعلیهوآله با آگاهی کامل از حقیقت آن، در چیدمان آیات مشارکت داشتند.
بخش نهم: مراحل ادراک بشری
چهار مرحله رشد معرفتی
رشد ادراکی بشر در چهار مرحله شامل نفس، عقل، روح و عشق رخ میدهد. این مراحل، مانند پلههایی هستند که انسان را به سوی قله معرفت هدایت میکنند. نفس با شهوات، عقل با منطق، روح با معرفت و عشق با کشف و شهود پیوند دارد.
عرفان کامل و تعادل مراحل ادراک
عرفان کامل، نتیجه تعادل میان نفس، عقل، روح و عشق است که به کشف و شهود منجر میشود. این تعادل، مانند سازی است که با هماهنگی نتهای مختلف، نوایی دلانگیز میآفریند. انسان در این مرحله، بدون نیاز به ابزار مادی، به رؤیت حقیقت نائل میشود.
نقد عرفان عامیانه
عرفان عامیانه و قلندری، به دلیل فقدان پشتوانه فلسفی و علمی، نتوانسته به ارتقای وجودی انسان کمک کند. این عرفان، مانند جویباری است که بدون سرچشمه عمیق، به سرعت خشک میشود. عرفان حقیقی، نیازمند فلسفه و منطق است تا به رشد معرفتی منجر شود.
بخش دهم: چهره رحمانی اسلام
نقد تصویر خشن از اسلام
چهره خشن ارائهشده از اسلام، نتیجه انحراف از اصول رحمانی آن است و ریشه در برداشتهای نادرست برخی جریانها دارد. اسلام، مانند دریایی است که با امواج رحمت و صفا، به سوی ساحل آرامش هدایت میکند. ارائه چهرهای رحمانی و علمی از اسلام، ضرورتی برای اصلاح این تصویر نادرست است.
نتیجهگیری
این نوشتار، با کاوش در چالشهای علم دینی و ارائه راهکارهای علمی و عملی، به تبیین مسائل معاصر جوامع اسلامی پرداخته است. ضعف علمی، به دلیل فقدان تسلط بر علوم پایه و کهنگی روشهای آموزشی، علم دینی را از پاسخگویی به پرسشهای مدرن باز داشته است. عقبماندگی صنعتی نیز، مانند مانعی در برابر بهرهگیری از آیات و روایات، علم دینی را در حد نظریههای ذهنی نگه داشته است. راهکارهای ارائهشده، از جمله تأکید بر علوم پایه، توسعه صنعت، تخصصگرایی در علوم دینی و بازتعریف مفاهیم فقهی مانند نجاست و فدک، چارچوبی برای اصلاح و پیشرفت علم دینی فراهم میآورد. تبیین مراحل ادراک بشری و نقد عرفان عامیانه، بر ضرورت رویکردی علمی و فلسفی به عرفان تأکید دارد. این اثر، مانند مشعلی است که مسیر دانش و معرفت را روشن کرده و راهنمایی ارزشمند برای پژوهشگران در جهت ارتقای علم دینی و ارائه چهرهای رحمانی از اسلام ارائه میدهد.