متن درس
جلسات دورهمی: تأملات در نظام احسن الهی و نقش هدایتی انبیا و ائمه
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۲۲)
دیباچه
این نوشتار، برگرفته از درسگفتار شماره ۱۲۲، به بررسی عمیق مفاهیم فلسفی و کلامی در باب نظام خلقت، تقدیرات الهی، و نقش انبیا و ائمه علیهمالسلام در هدایت امت میپردازد. استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی ژرف و با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و مثالهایی از زندگی روزمره، به تبیین تفاوت میان مفاهیم «میشود» و «میتوانیم» پرداخته و محدودیتهای ذاتی عالم ناسوت را روشن ساختهاند. این اثر، با نگاهی جامع به اصول الهیاتی، بر ضرورت فهم حکمت الهی در نظام خلقت و جایگاه والای اولیای الهی در ترسیم حق و عدالت تأکید دارد. متن پیشرو، با ساختاری منسجم و زبانی روشن، در پی آن است که این مفاهیم را به گونهای عرضه دارد که چون چراغی در مسیر حقیقتجویان بدرخشد.
بخش نخست: تمایز میان «میشود» و «میتوانیم» در منطق دینی
مفهومشناسی «میشود» و «میتوانیم»
استاد فرزانه قدسسره، با تیزبینی، به تمایز بنیادین میان دو مفهوم «میشود» و «میتوانیم» پرداخته و آن را یکی از ارکان فهم نظام الهی دانستهاند. «میشود» به محدودیتهای ذاتی و تقدیری عالم خلقت اشاره دارد که حتی ذات باریتعالی نیز در چارچوب حکمت و عدالت خود به آن مقید است. به عنوان نمونه، خداوند نمیتواند ظلم کند یا موجودی برتر از خود خلق نماید، نه از سر ناتوانی، بلکه به دلیل ناسازگاری این امور با ذات و حکمت الهی. در مقابل، «میتوانیم» به ظرفیتها و تواناییهای محدود موجودات در ظرف امکان اشاره دارد که وابسته به شرایط و حدود وجودی آنهاست.
درنگ: «میشود» چون آینهای است که حدود ذاتی نظام خلقت را بازتاب میدهد، در حالی که «میتوانیم» چون جویباری است که در ظرف امکان جاری است و به تواناییهای محدود موجودات اشاره دارد.
این تمایز با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد: إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (جز این نیست که پاداش داده میشوید به آنچه انجام میدادید). این آیه بر عدالت الهی و انطباق نظام خلقت با حکمت الهی تأکید میورزد.
نقد پرسشهای نادرست در الهیات
استاد، پرسشهایی مانند «آیا خداوند میتواند موجودی بزرگتر از خود خلق کند؟» را پرسشهایی بیمعنا دانسته و آنها را ناشی از خلط میان «میشود» و «میتوانیم» میدانند. چنین پرسشهایی، از عدم فهم صحیح مفاهیم فلسفی و کلامی سرچشمه میگیرند و میتوانند به انحراف در فهم دینی منجر شوند. به عنوان مثال، فرض خلق موجودی برتر از خداوند، به تناقض در مفهوم الوهیت میانجامد، زیرا ذات الهی، واجد کمال مطلق است و چیزی فراتر از آن متصور نیست.
جمعبندی بخش نخست
تمایز میان «میشود» و «میتوانیم»، چون کلیدی است که قفلهای فهم نظام الهی را میگشاید. استاد، با تبیین این تمایز، نشان دادهاند که فهم صحیح این مفاهیم، مانع از طرح پرسشهای نادرست و انحرافات فکری میشود. این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم، بر ضرورت دقت در مفاهیم الهیاتی تأکید دارد و راه را برای تأمل عمیقتر در نظام خلقت هموار میسازد.
بخش دوم: محدودیتهای ذاتی عالم ناسوت
ویژگیهای ذاتی عالم ناسوت
استاد، عالم ناسوت را چون صحنهای توصیف کردهاند که در آن ظالم و مظلوم، آکل و مأکول، و خیر و شر در کنار یکدیگر قرار دارند. این ویژگیها، ذاتی این عالم است و برای آزمون و تکامل انسانها طراحی شده است. اگر عالم ناسوت به گونهای خلق میشد که ظلم در آن وجود نداشته باشد، دیگر ناسوت نبود، بلکه عالمی دیگر از عوالم الهی بود که در آنها ظلم و شر جایی ندارد.
درنگ: عالم ناسوت، چون بستری است که در آن تضادها و اختیارها چونان دانههایی در خاک وجود کاشته شدهاند تا انسانها در آزمون الهی، حقیقت خویش را آشکار سازند.
این مفهوم با آیه شریفه قرآن کریم همسو است: إِنَّهُمْ لَمُعَاجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ (آنان در زمین عاجزکننده [خدا] نیستند و جز خدا هیچ سرپرستی ندارند، عذابشان دوچندان خواهد شد). این آیه بر نظاممندی عالم ناسوت و پیامدهای اعمال انسانها تأکید دارد.
نظام احسن در خلقت
استاد، با تمثیلی از طبیعت، نظام احسن الهی را تبیین کرده و نشان دادهاند که حتی رفتار حیوانات در جنگل، چون شکار و انتخاب ذائقه، بخشی از این نظام حکیمانه است. به عنوان مثال، حیوانی که شکار خاصی را انتخاب میکند، نه از سر تصادف، بلکه بر اساس نظمی الهی عمل میکند که با ذائقه و نیاز او سازگار است. این نظام، چون تار و پودی است که عالم خلقت را به هم پیوند میدهد.
این دیدگاه با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد: أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ (آیا کسی که آفریده است نمیداند؟ و اوست که لطیف و آگاه است). این آیه بر حکمت و آگاهی الهی در نظام خلقت تأکید میورزد.
نقد عاطفهزدگی در فهم نظام خلقت
استاد، نگاه عاطفی به نظام خلقت را نقد کرده و آن را چون پردهای دانستهاند که مانع از دیدن حکمت الهی میشود. به عنوان مثال، دلسوزی برای شکار شدن حیوانات، از منظر عاطفی ممکن است ظالمانه به نظر آید، اما در واقع بخشی از نظم حکیمانه الهی است. ایشان، با تمثیلی از آشپزی، نشان دادهاند که آنچه از منظر عاطفی بیرحمانه به نظر میرسد، در حقیقت برای تأمین نیازهای الهی و انسانی ضروری است.
درنگ: عاطفهزدگی، چون غباری است که بر آینه عقل مینشیند و مانع از دیدن نظم حکیمانه الهی در عالم خلقت میگردد.
جمعبندی بخش دوم
عالم ناسوت، با ویژگیهای ذاتی خود، چون صحنهای است که انسانها در آن به آزمون الهی فراخوانده شدهاند. استاد، با تبیین نظام احسن الهی و نقد نگاه عاطفی، نشان دادهاند که فهم صحیح این نظام، نیازمند نگاهی عقلانی و حکیمانه است. این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم، بر حکمت الهی در خلقت تأکید دارد و مخاطب را به تأمل در نظم عالم دعوت میکند.
بخش سوم: نقش انبیا و ائمه در نظام تقدیر الهی
حکمت در رفتار انبیا و ائمه
استاد، تأکید دارند که انبیا و ائمه علیهمالسلام در چارچوب تقدیرات الهی عمل کرده و هرچند توانایی انجام هر کاری را داشتند، تنها اعمالی را برگزیدند که با مصالح الهی سازگار بود. به عنوان مثال، اگر امام حسین علیهالسلام در کربلا دشمنان را نابود میکرد، این اقدام با مصالح تاریخی و الهی نهضت او ناسازگار بود. این انتخاب، نه از سر ناتوانی، بلکه بر اساس حکمت و سرّ القدر بود.
درنگ: انبیا و ائمه، چون ستارگان هدایتاند که در آسمان تقدیر الهی میدرخشند و تنها مسیرهایی را میپیمایند که با حکمت الهی همسو است.
این مفهوم با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد: وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ ۗ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ (و پروردگارت هرچه بخواهد میآفریند و برمیگزیند، آنان را اختیاری نیست).
نقد تصور ناتوانی اولیای الهی
استاد، پرسشهایی مانند «چرا پیامبر یا امام فلان کار را نکرد؟» را ناشی از سوءتفاهم در مورد تواناییهای آنها دانسته و تأکید دارند که آنها هر کاری را که «میشد» انجام دادند. این پرسشها، از خلط میان «میشود» و «میتوانیم» سرچشمه میگیرند و نشاندهنده عدم فهم صحیح نقش اولیای الهی در هدایت امت است.
موفقیت در ترسیم حق
استاد، موفقیت انبیا و ائمه را نه در کمیت پیروان، بلکه در کیفیت تأثیرگذاری آنها میدانند. ایشان، با اشاره به جاپای معنوی ائمه در اماکن مقدسه مانند کربلا و نجف، نشان دادهاند که این جاپا، نشانه پیروزی آنها در ترسیم حق و عدالت است، حتی در شرایط مظلومیت و غربت.
درنگ: موفقیت انبیا و ائمه، چون گوهری است که در عمق تاریخ میدرخشد و جاپای معنوی آنها، چون مشعلی است که راه حقیقت را روشن میسازد.
جمعبندی بخش سوم
انبیا و ائمه علیهمالسلام، با عمل در چارچوب حکمت و تقدیر الهی، حق و عدالت را ترسیم کرده و در هدایت امت موفق بودهاند. استاد، با تبیین این نقش و نقد سوءتفاهمات، بر اهمیت فهم صحیح جایگاه اولیای الهی تأکید دارند. این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم، مخاطب را به تأمل در حکمت الهی و نقش هدایتی انبیا و ائمه دعوت میکند.
بخش چهارم: موانع پذیرش حق در جامعه
حسادت و رقابت، مانعی در برابر حق
استاد، به حسادت، بخل و منافع مادی به عنوان موانع پذیرش حق اشاره کرده و نشان دادهاند که این عوامل، مانع از پذیرش حقیقت از سوی برخی افراد شده است. به عنوان مثال، برخی به دلیل حسادت به فضایل امیرالمؤمنین علیهالسلام، از پذیرش ایشان بازماندند، زیرا عظمت علمی و اخلاقی او، منافع و موقعیت آنها را به خطر میانداخت.
این مفهوم با آیه شریفه قرآن کریم همسو است: فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ (پس چون آنچه را که میشناختند برایشان آمد، به آن کفر ورزیدند، پس لعنت خدا بر کافران باد).
درنگ: حسادت و بخل، چون سایههایی هستند که نور حق را در دلهای برخی تیره میسازند و مانع از پذیرش حقیقت میگردند.
چالشهای همراهی با اولیای الهی
استاد، همراهی با ائمه علیهمالسلام را سفری دشوار توصیف کردهاند که به دلیل مظلومیت و غربت آنها، نیازمند فداکاری و تحمل سختیهای فراوان بود. ایشان، با اشاره به آیه شریفه قرآن کریم، بر این دشواری تأکید دارند: وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا (و روزی که ستمکار بر دستانش دندان میگزد و میگوید: ای کاش با پیامبر راهی پیش میگرفتم).
تمایز نقش پیامبر و امام
استاد، تفاوت میان نقش پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمه علیهمالسلام را تبیین کرده و نشان دادهاند که پیامبر، به دلیل اقتدار ظاهری، توانسته بود امت را در سطح ظاهری و باطنی هدایت کند، در حالی که ائمه بیشتر بر حفظ و تعمیق حقیقت دین تمرکز داشتند. این تفاوت، ناشی از شرایط تاریخی و تقدیری هر دوره است.
جمعبندی بخش چهارم
موانع پذیرش حق، از حسادت و بخل گرفته تا دشواریهای همراهی با اولیای الهی، چون خارهایی در مسیر حقیقتجوییاند. استاد، با تبیین این موانع و تفاوت نقش پیامبر و ائمه، بر ضرورت فهم صحیح جایگاه اولیای الهی تأکید دارند. این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم، مخاطب را به تأمل در موانع پذیرش حق دعوت میکند.
بخش پنجم: مدیریت اخلاقی در برابر فشارهای اجتماعی و خانوادگی
رفتارهای غیراخلاقی در محیط خانوادگی
استاد، به نمونههایی از رفتارهای غیراخلاقی در محیط خانوادگی برخی عالمان اشاره کرده و آنها را نقد کردهاند. به عنوان مثال، برخی به دلیل ضعف در مدیریت، در برابر خواستههای غیرمشروع تسلیم شده و به بهانه حفظ آبرو، از اصول شرعی عدول کردهاند. این رفتار، با جایگاه عالم دینی به عنوان الگویی برای جامعه ناسازگار است.
درنگ: مدیریت اخلاقی در محیط خانوادگی، چون سپری است که عالم دینی را از لغزش در برابر فشارهای غیرمشروع حفظ میکند.
حفظ حق در برابر فشارهای اجتماعی
استاد، تأکید دارند که انبیا و ائمه علیهمالسلام، حتی در برابر فشارهای اجتماعی و خانوادگی، از حق کوتاه نیامدند، اما با حکمت و مدارا، تأثیرگذاری خود را حفظ کردند. به عنوان مثال، ایشان با تمثیلی از رفتار در محیط خانوادگی، نشان دادهاند که مدارا و ملاحظه مصالح، بدون عدول از اصول، راهی حکیمانه برای حفظ حق است.
جمعبندی بخش پنجم
مدیریت اخلاقی در برابر فشارهای اجتماعی و خانوادگی، چون مشعلی است که راه حفظ حق را روشن میسازد. استاد، با نقد رفتارهای غیراخلاقی و تأکید بر حکمت اولیای الهی، بر ضرورت پایبندی به اصول دینی در همه شرایط تأکید دارند. این بخش، مخاطب را به تأمل در اهمیت مدیریت اخلاقی دعوت میکند.
بخش ششم: فطرت و پذیرش حق
فطرت، راهنمای حقیقت
استاد، فطرت را چون قطبنمایی دانستهاند که انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند. انسانها به طور فطری حق را دوست دارند، اما پذیرش و عمل به آن، نیازمند غلبه بر موانع نفسانی و مادی است. ایشان، با اشاره به آیه شریفه قرآن کریم، بر نقش فطرت تأکید دارند: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا (پس روی خود را بهسوی دین حنیف کن، فطرتی که خدا مردم را بر آن آفریده).
درنگ: فطرت، چون چشمهای زلال است که از اعماق وجود انسان میجوشد و او را به سوی حقیقت الهی رهنمون میسازد.
چالشهای عمل به فطرت
استاد، نشان دادهاند که گرچه انسانها به طور فطری حق را دوست دارند، اما منافع مادی و سختیهای مسیر حقطلبی، مانع از عمل به فطرت میشود. به عنوان مثال، برخی به دلیل فقدان نفع مادی در مسیر حق، به سوی باطل گرایش مییابند، در حالی که اگر حق با نفع مادی همراه باشد، پذیرش آن آسانتر میگردد.
جمعبندی بخش ششم
فطرت، چون نوری است که در دل انسانها نهفته است و راه حقیقت را نشان میدهد. استاد، با تبیین نقش فطرت و چالشهای عمل به آن، بر ضرورت غلبه بر موانع نفسانی تأکید دارند. این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم، مخاطب را به تأمل در فطرت و نقش آن در دینداری دعوت میکند.
بخش هفتم: نظام احسن در طبیعت و خلقت
نظام احسن در رفتار حیوانات
استاد، با اشاره به رفتار حیوانات در طبیعت، نشان دادهاند که حتی در جنگل، نظام احسن الهی حاکم است. به عنوان مثال، انتخاب شکار توسط حیوانات، نه از سر تصادف، بلکه بر اساس ذائقه و نیازهای الهی تنظیم شده است. این نظام، چون تار و پودی است که عالم طبیعت را به هم پیوند میدهد.
درنگ: نظام احسن، چون نغمهای است که در تار و پود خلقت نواخته میشود و حتی رفتار حیوانات، بازتاب حکمت الهی است.
نقد نگاه سطحی به طبیعت
استاد، نگاه سطحی به طبیعت را نقد کرده و آن را چون پردهای دانستهاند که مانع از دیدن حکمت الهی میشود. به عنوان مثال، شکار شدن حیوانات ممکن است ظالمانه به نظر آید، اما در واقع بخشی از نظم حکیمانهای است که برای حفظ تعادل طبیعت طراحی شده است.
جمعبندی بخش هفتم
نظام احسن الهی، چون گوهری است که در تار و پود خلقت میدرخشد. استاد، با تبیین این نظام و نقد نگاه سطحی، بر ضرورت فهم حکیمانه عالم طبیعت تأکید دارند. این بخش، مخاطب را به تأمل در نظم الهی و حکمت نهفته در خلقت دعوت میکند.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تأمل در درسگفتار شماره ۱۲۲، به بررسی عمیق مفاهیم فلسفی و کلامی در باب نظام احسن الهی، نقش انبیا و ائمه علیهمالسلام، و موانع پذیرش حق پرداخته است. استاد فرزانه قدسسره، با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و مثالهای عینی، نشان دادهاند که فهم صحیح نظام خلقت، نیازمند نگاهی عقلانی و حکیمانه است. این اثر، با تبیین تمایز میان «میشود» و «میتوانیم»، نقش اولیای الهی در ترسیم حق، و چالشهای پذیرش حقیقت، چون مشعلی است که راه حقیقتجویان را روشن میسازد. این نوشتار، مخاطبان را به تأمل در حکمت الهی و نقش هدایتی انبیا و ائمه دعوت میکند و میتواند به عنوان منبعی ارزشمند برای پژوهشگران و پویندگان راه حقیقت مورد استفاده قرار گیرد.
با نظارت صادق خادمی