متن درس
جلسات دورهمی: تأملاتی در ولایت و چالشهای پذیرش آن در صدر اسلام
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه یکصد و سی و چهارم)
دیباچه
این نوشتار، چونان سفری در اعماق تاریخ و کلام اسلامی، به کاوش در موضوع ولایت و چالشهای پذیرش آن در صدر اسلام میپردازد. با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، این اثر به بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مؤثر بر عدم پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام پرداخته و نقش خواص و عوام را در این فرآیند تحلیل میکند. محور این نوشتار، تبیین موانع پذیرش ولایت، از جمله منافع شخصی، ساختارهای قبیلهای، و سطحی بودن ایمان برخی افراد است که چونان سایهای بر مسیر حقمداری گسترده شدهاند. با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و روایات، این اثر پلی میان حکمت نظری و واقعیتهای تاریخی برقرار میسازد تا راهنمایی برای فهم عمیقتر مسائل دینی و اجتماعی ارائه دهد. هدف، نهتنها بازخوانی تاریخ، بلکه ارائه درسهایی برای امروز است تا انسان در مسیر حقیقتجویی، به ساحل معرفت و عدالت دست یابد.
بخش یکم: زمینههای تاریخی و اجتماعی ولایت
ساختار قبیلهای و تأثیر آن بر پذیرش ولایت
در صدر اسلام، ساختار قبیلهای چونان ستونی استوار، رفتارهای اجتماعی و سیاسی جامعه را شکل میداد. این ساختار، که ریشه در فرهنگ و سنتهای اعراب جاهلی داشت، نقشی تعیینکننده در پذیرش یا رد ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام ایفا کرد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اگر خواص یک قبیله، مانند ابوبکر، ولایت را نمیپذیرفتند، قبیلهشان نیز به تبعیت از آنها از حمایت امیرالمؤمنین علیهالسلام دست میکشیدند. این امر، چونان موجی که از سنگریزهای در آب پدید میآید، نشاندهنده تأثیر عمیق خواص بر رفتار عوام در جامعه قبیلهای است. قرآن کریم در اینباره میفرماید: «يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» (سوره نصر، آیه ۲): «گروهگروه در دین خدا وارد میشوند». این آیه، به ورود تودهای مردم به اسلام اشاره دارد که تحت تأثیر ساختارهای قبیلهای و بدون عمق اعتقادی صورت میگرفت.
درنگ: ساختار قبیلهای در صدر اسلام، رفتار عوام را تحت تأثیر خواص قرار میداد و مانعی برای پذیرش مستقل ولایت بود.
نقش خواص در هدایت یا گمراهی جامعه
خواص، بهعنوان نخبگان جامعه صدر اسلام، چونان راهنمایانی بودند که مسیر حرکت عوام را تعیین میکردند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که برخی خواص، به دلیل طمع به منصب و منافع شخصی، از پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام سر باز زدند. این گروه، که شامل برخی صحابه برجسته بودند، به دلیل غرور و تکبر، خود را همتراز یا برتر از امیرالمؤمنین علیهالسلام میدانستند و معتقد بودند که به همان اندازه که در راه اسلام شمشیر زدهاند، شایسته مناصب و منافع هستند. این انگیزههای مادی، چونان پردهای بر چشم حقیقتبین آنها، مانع از گرد آمدنشان حول محور ولایت شد. در مقابل، خواصی مانند عمار یاسر، که اخلاص خود را حفظ کردند، نمونهای از پایبندی به حق بودند. این تفاوت، چونان خطی میان نور و ظلمت، مرز میان اخلاص و خودخواهی را ترسیم میکند.
درنگ: خواصی که به دلیل منافع شخصی و غرور از ولایت روی گرداندند، مسیر جامعه را از حق منحرف ساختند.
جهل عوام و تبعیت از خواص
عوام در صدر اسلام، به دلیل فقدان آگاهی و تحلیل مستقل، چونان گلهای بودند که به دنبال خواص حرکت میکردند. استاد فرزانه قدسسره جهل عوام را نقطه ضعف اصلی آنها میدانند که آنها را به آلت دست خواص تبدیل کرد. این جهل، نه از سر نادانی مطلق، بلکه از فقدان نگاه دقیق و عمیق به مسائل دینی ناشی میشد. عوام، که تحت تأثیر ساختار قبیلهای و هدایت خواص بودند، بهراحتی از ولایت روی گرداندند، زیرا خواص آن را نپذیرفتند. قرآن کریم در اینباره میفرماید: «يَنْقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ» (سوره آلعمران، آیه ۱۴۴): «بر پاشنههای خود بازمیگردد». این آیه، به بازگشت برخی از ایمان به دلیل ضعف اعتقادی اشاره دارد و نشاندهنده سطحی بودن ایمان عوام است.
درنگ: جهل عوام و تبعیت کورکورانه از خواص، مانعی اساسی در پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام بود.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با بررسی زمینههای تاریخی و اجتماعی ولایت، نشان داد که ساختار قبیلهای، نقش خواص، و جهل عوام، چونان زنجیرهای بههمپیوسته، موانعی در برابر پذیرش ولایت ایجاد کردند. آیات قرآن کریم، چون چراغهایی هدایتگر، بر سطحی بودن ایمان برخی افراد و تأثیر ساختارهای اجتماعی بر رفتار دینی تأکید دارند. این تحلیل، چونان کلیدی است که درهای فهم چالشهای صدر اسلام را میگشاید و درسهایی برای امروز ارائه میدهد.
بخش دوم: چالشهای اعتقادی و اخلاقی در پذیرش ولایت
سطحی بودن ایمان و زودرس بودن اسلام
یکی از عوامل اصلی عدم پذیرش ولایت، سطحی بودن ایمان برخی افراد در صدر اسلام بود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اسلام در مدت کوتاهی، حدود بیست سال، گسترش یافت و این زودرس بودن، مانع از ریشهدار شدن اعتقادات در میان برخی افراد شد. این ایمان سطحی، چونان گیاهی که در خاک سست ریشه دوانده، بهراحتی در برابر بادهای مخالف فرو ریخت. قرآن کریم در اینباره میفرماید: «يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» (سوره نصر، آیه ۲): «گروهگروه در دین خدا وارد میشوند». این ورود گروهی، بدون عمق اعتقادی، به بازگشت سریع برخی از ایمان منجر شد، چنانکه آیه «يَنْقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ» (سوره آلعمران، آیه ۱۴۴) به آن اشاره دارد. این سطحی بودن، مانعی برای پذیرش ولایت بود، زیرا ایمان عمیق، شرط لازم برای پایبندی به حق است.
درنگ: زودرس بودن اسلام و سطحی بودن ایمان برخی افراد، مانع از ریشهدار شدن ولایت در جامعه شد.
اخلاص نسبت به پیامبر و عدم انتقال آن به ولایت
بسیاری از صحابه در برابر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله مخلص بودند، اما این اخلاص به امیرالمؤمنین علیهالسلام منتقل نشد. استاد فرزانه قدسسره این امر را ناشی از غرور و تکبر برخی خواص میدانند که خود را همتراز یا برتر از جانشین پیامبر میپنداشتند. این گروه، که در راه اسلام جهاد کرده بودند، معتقد بودند که شایستگی مناصب و منافع را دارند و چون امیرالمؤمنین علیهالسلام به توزیع منافع شخصی تمایل نداشت، از حمایت او دست کشیدند. این چالش، چونان سدی در برابر انتقال اخلاص از پیامبر به جانشینش، نشاندهنده ضعف در فهم جایگاه ولایت در نظام دینی است.
درنگ: اخلاص برخی صحابه نسبت به پیامبر به امیرالمؤمنین علیهالسلام منتقل نشد، زیرا غرور و منافع شخصی مانع پذیرش ولایت شد.
بیعت غدیر و نقض آن
بیعت غدیر، که بهعنوان اعلام رسمی ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام از سوی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله صورت گرفت، از سوی برخی خواص نقض شد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این نقض، ناشی از عدم تمایل برخی خواص به پذیرش ولایتی بود که منافع شخصی آنها را تأمین نمیکرد. این گروه، اگرچه در برابر اقتدار پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بیعت کردند، اما پس از ایشان، به دلیل مطامع دنیوی، از ولایت روی گرداندند. این امر، چونان خیانتی به پیمان الهی، نشاندهنده ضعف اخلاص و پایبندی برخی صحابه است.
درنگ: نقض بیعت غدیر توسط برخی خواص، ناشی از طمع به منافع شخصی و عدم پایبندی به پیمان الهی بود.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بررسی چالشهای اعتقادی و اخلاقی، نشان داد که سطحی بودن ایمان، عدم انتقال اخلاص از پیامبر به جانشینش، و نقض بیعت غدیر، چونان موانعی در برابر پذیرش ولایت ایستادگی کردند. آیات قرآن کریم، چون چراغهایی روشنگر، بر ضعف اعتقادی برخی افراد و تأثیر آن بر رد ولایت تأکید دارند. این تحلیل، درسهایی برای فهم عمیقتر جایگاه ولایت و ضرورت اخلاص در مسیر حق ارائه میدهد.
بخش سوم: نقش منافع شخصی و روابط قبیلهای
منافع شخصی خواص و رد ولایت
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که بسیاری از خواص، به دلیل عدم تأمین منافع شخصیشان توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام، از پذیرش ولایت او سر باز زدند. این گروه، که به دنبال مناصب و منافع مادی بودند، میدانستند که امیرالمؤمنین علیهالسلام عدالت را بر منافع شخصی مقدم میدارد. این عدالتمحوری، چونان شمشیری دو لبه، هم مایه شهرت ایشان بود و هم مانعی برای جلب حمایت خواص. حتی برخی از بنیهاشم، به دلیل انتظارات مادی و عدم توزیع منافع توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام، از حمایت او دست کشیدند. این امر، نشاندهنده تأثیر عمیق مطامع دنیوی بر رفتار نخبگان است.
درنگ: منافع شخصی و طمع به مناصب، خواص را از پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام بازداشت.
عدم حمایت بنیهاشم از حضرت زهرا علیهالسلام
یکی از نکات تأملبرانگیز، عدم حمایت برخی از بنیهاشم از حضرت زهرا علیهالسلام در برابر ظلمهایی بود که بر ایشان روا شد. استاد فرزانه قدسسره این امر را نشانهای از تأثیر روابط قبیلهای و انتظارات مادی حتی در میان خویشاوندان نزدیک پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میدانند. این عدم حمایت، چونان لکهای بر دامان همبستگی قبیلهای، نشاندهنده ضعف در پایبندی به حق در برابر فشارهای اجتماعی و سیاسی است.
درنگ: عدم حمایت برخی از بنیهاشم از حضرت زهرا علیهالسلام، نشاندهنده تأثیر روابط قبیلهای و انتظارات مادی بر رفتار خویشاوندان بود.
نقش روابط خانوادگی در دعواهای سیاسی
بسیاری از دعواهای سیاسی در صدر اسلام، ریشه در روابط خانوادگی و قبیلهای داشت. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این دعواها، چونان آتش زیر خاکستر، از اختلافات خانوادگی و قبیلهای نشأت میگرفت و به تصمیمگیریهای سیاسی و دینی دامن میزد. این روابط، که گاه به ازدواجها یا رقابتهای خانوادگی مرتبط بود، مسیر جامعه را از حق منحرف ساخت و مانع از تحقق ولایت شد.
درنگ: روابط خانوادگی و قبیلهای، چونان عاملی پنهان، به دعواهای سیاسی دامن زد و مانع از پذیرش ولایت شد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با بررسی نقش منافع شخصی و روابط قبیلهای، نشان داد که طمع به مناصب، عدم حمایت خویشاوندان، و دعواهای خانوادگی، چونان موانعی در برابر ولایت ایستادگی کردند. این عوامل، که ریشه در ساختارهای اجتماعی و روانشناسی انسانی داشتند، مسیر جامعه صدر اسلام را از حق منحرف ساختند. این تحلیل، درسهایی برای فهم تأثیر انگیزههای مادی و روابط اجتماعی بر تصمیمگیریهای دینی ارائه میدهد.
بخش چهارم: روششناسی تحلیل تاریخی و کلامی
ضرورت استناد به سخنان معصومان
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که برای تحلیل وقایع صدر اسلام، باید به سخنان معصومان علیهمالسلام استناد کرد، زیرا این سخنان، چونان گوهرهایی ناب، معتبرترین منبع برای فهم حقیقت هستند. نقلهای تاریخی، بدون سند معتبر، ارزشی ندارند و ممکن است به تحلیلهای نادرست منجر شوند. این دیدگاه، چونان چراغی در تاریکی، راه را برای پژوهشگران دینی روشن میسازد تا از گمراهی در تحلیلهای تاریخی پرهیز کنند.
درنگ: استناد به سخنان معصومان علیهمالسلام، معتبرترین روش برای تحلیل وقایع تاریخی و دینی است.
نقد نقلهای تاریخی بدون سند
استاد فرزانه قدسسره با انتقاد از نقلهای تاریخی بدون سند، تأکید دارند که بحثهای بدون پشتوانه معتبر، چونان معرکهگیریهایی بیارزش، به درد نمیخورند. این نقد، به ضرورت بررسی اسناد معتبر و تحقیق دقیق در تحلیل تاریخ صدر اسلام اشاره دارد. بدون این دقت، تحلیلها به گمراهی میانجامند و از حقیقت دور میافتند.
درنگ: نقلهای تاریخی بدون سند معتبر، ارزش علمی ندارند و به تحلیلهای نادرست منجر میشوند.
نقش اقلیت خواص در تصمیمگیریها
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اقلیتی از خواص، حدود پنج تا ده درصد، در همه امور سیاسی و دینی نقش کلیدی دارند. این اقلیت، چونان فرماندهانی در میدان نبرد، مسیر جامعه را تعیین میکنند. در صدر اسلام، این خواص بودند که با رد ولایت، عوام را نیز به دنبال خود کشاندند. این دیدگاه، نشاندهنده تمرکز قدرت در دست اقلیتی نخبه و تأثیر آن بر کل جامعه است.
درنگ: اقلیت خواص، بهعنوان تصمیمگیرندگان اصلی، مسیر جامعه را در مسائل دینی و سیاسی تعیین میکنند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با بررسی روششناسی تحلیل تاریخی و کلامی، بر ضرورت استناد به سخنان معصومان، نقد نقلهای بدون سند، و نقش کلیدی خواص تأکید کرد. این اصول، چونان ستونهایی استوار، زیربنای تحلیل درست وقایع صدر اسلام را تشکیل میدهند. این تحلیل، راهنمایی برای پژوهشگران است تا با دقت و استناد، به فهم حقیقت دست یابند.
بخش پنجم: اخلاق و تربیت در پرتو ولایت
نسبیت اخلاق و تأثیر عوامل محیطی
استاد فرزانه قدسسره معتقدند که اخلاق، به دلیل وابستگی به نفس انسان، نسبی است و تحت تأثیر عوامل محیطی مانند غذا و دارو تغییر میکند. این دیدگاه، در مقابل نظر برخی عالمان دینی که اخلاق را ثابت میدانند، قرار دارد. ایشان تأکید دارند که نفس انسان، چونان دریایی مواج، در حال تغییر است و اخلاق نیز به تبع آن متغیر میشود. این امر، نشاندهنده پویایی اخلاق در بستر شرایط انسانی و محیطی است. به عنوان مثال، خوردن غذاهای مختلف میتواند خلق و خوی انسان را دگرگون سازد، چنانکه زعفران شادیآور است و دوغ آرامشبخش.
درنگ: اخلاق، به دلیل وابستگی به نفس متغیر انسان، نسبی است و تحت تأثیر عوامل محیطی تغییر میکند.
نقد دیدگاههای سنتی در اخلاق
استاد فرزانه قدسسره با نقد دیدگاه برخی عالمان دینی که اخلاق را ثابت میدانند، تأکید دارند که این دیدگاه با واقعیت نفس انسانی سازگار نیست. معصومان علیهمالسلام نیز به حالات مختلف نفس اشاره کردهاند، چنانکه فرمودهاند: «برای من با خدا حالاتی است». این روایت، چونان گوهری درخشان، نشاندهنده تغییرپذیری خلقیات انسان است و بر نسبیت اخلاق تأکید دارد. این نقد، دعوتی است به بازنگری در مفاهیم سنتی اخلاق و توجه به پویایی آن.
درنگ: دیدگاه سنتی اخلاق ثابت، با واقعیت تغییرپذیر نفس انسانی سازگار نیست و نیاز به بازنگری دارد.
سیاست در تربیت و تحمل خطاها
در تربیت، استاد فرزانه قدسسره بر ضرورت بهکارگیری سیاست و تحمل خطاهای کوچک تأکید دارند. به عنوان مثال، اگر فرزندی شیشهای را بشکند، باید با مدارا برخورد کرد تا از مشکلات بزرگتر، مانند انحرافات اخلاقی، جلوگیری شود. این رویکرد، چونان نسیمی ملایم، به اصلاح تدریجی رفتار کمک میکند و از تشدید مشکلات جلوگیری مینماید. ایشان تأکید دارند که ایجاد حس پشت و پناه و امیدواری، به اصلاح افراد کمک میکند و ناامیدی، چونان سمی مهلک، به انحراف منجر میشود.
درنگ: در تربیت، باید با سیاست و تحمل خطاهای کوچک، به اصلاح تدریجی رفتار و ایجاد امیدواری کمک کرد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با بررسی نسبیت اخلاق، نقد دیدگاههای سنتی، و ضرورت سیاست در تربیت، نشان داد که اخلاق و تربیت، چونان جریانی پویا، تحت تأثیر نفس انسانی و شرایط محیطی قرار دارند. روایات معصومان علیهمالسلام و تحلیلهای استاد فرزانه قدسسره، راهنماییهایی برای فهم پویایی اخلاق و تربیت ارائه میدهند. این اصول، چونان بذرهایی پربار، میتوانند به اصلاح رفتار و تقویت ارزشهای دینی در جامعه منجر شوند.
بخش ششم: توسعه و فرهنگسازی در جامعه اسلامی
توسعه امکانات و چالشهای فرهنگی
استاد فرزانه قدسسره به توسعه امکانات زیرساختی، مانند برق و آب در مناطق محروم، اشاره دارند، اما تأکید میکنند که بدون فرهنگسازی، این امکانات به هدر میروند. به عنوان مثال، سرقت کابلهای برق در برخی مناطق، نشاندهنده فقدان فرهنگ استفاده از امکانات است. این امر، چونان گیاهی که در خاک حاصلخیز کاشته شده اما آبیاری نشده، نشاندهنده ضرورت همراهی توسعه زیرساختی با فرهنگسازی است.
درنگ: توسعه امکانات زیرساختی بدون فرهنگسازی، به هدررفت منابع و عدم تحقق اهداف منجر میشود.
امیدواری و اصلاح اجتماعی
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که ایجاد امیدواری در مردم، به اصلاح اجتماعی کمک میکند. ایشان با اشاره به نمونههایی از ابتدای انقلاب ۵۷، معتقدند که اگر مردم احساس کنند که مسئولین به فکر آنها هستند، امیدواری و همکاری آنها افزایش مییابد. این امیدواری، چونان کلیدی است که درهای مشارکت اجتماعی را میگشاید و به تقویت پیوند میان مردم و مسئولین کمک میکند.
درنگ: ایجاد حس امیدواری در مردم، به اصلاح اجتماعی و تقویت همکاری میان مردم و مسئولین کمک میکند.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با بررسی توسعه امکانات و ضرورت فرهنگسازی، نشان داد که پیشرفت مادی بدون تحول فرهنگی، ناقص است. همچنین، نقش امیدواری در اصلاح اجتماعی، چونان بذری پربار، میتواند به تقویت پیوندهای اجتماعی و تحقق اهداف دینی منجر شود. این تحلیل، درسهایی برای مدیریت جامعه اسلامی در عصر حاضر ارائه میدهد.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی چالشهای پذیرش ولایت در صدر اسلام پرداخت. ساختار قبیلهای، منافع شخصی خواص، جهل عوام، و سطحی بودن ایمان، چونان موانعی در برابر ولایت ایستادگی کردند. آیات قرآن کریم، چون چراغهایی هدایتگر، بر ضرورت عمق اعتقادی و پایبندی به حق تأکید دارند. همچنین، نسبیت اخلاق، ضرورت استناد به سخنان معصومان، و اهمیت فرهنگسازی در کنار توسعه، درسهایی برای امروز ارائه میدهند. این اثر، چونان پلی است که تاریخ و کلام را به هم پیوند میدهد تا راه را برای فهم عمیقتر مسائل دینی و اجتماعی هموار سازد.
با نظارت صادق خادمی