متن درس
جلسات دورهمی: طراحی مدیریت دینی با تأکید بر معرفت و عقلانیت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۳۸)
دیباچه
این نوشتار، بازنمایی گفتمانی است که در تاریخ ۱۱ مهر ۱۳۸۹، با محوریت طراحی مدیریت دینی و نقش معرفت و عقلانیت در فرآیند اجتهاد و استنباط فقهی ارائه شده است. متن پیشرو، با زبانی روشن و متین، دیدگاههای استاد فرزانه قدسسره را در قالبی منظم و علمی عرضه میدارد. این گفتمان، چون مشعلی فروزان، به ضرورت پیوند فقه با ایمان، علوم عقلی و مدیریت نظاممند دعوت میکند، گویی هر واژه، گامی است به سوی بنایی استوار از حکمت و معرفت.
بخش نخست: لزوم زمینه معرفتی برای فقیه
فقیه، بهعنوان متصدی احکام الهی، نیازمند زمینهای معرفتی است که با ایمان و تقرب به خدا همراه باشد. این معرفت، فقیه را از صدور فتواهای غیرمشروع بازمیدارد، بدون آنکه لزوماً به مقامات عرفانی کامل نیاز داشته باشد.
این دیدگاه، بر پیوند ناگسستنی فقه و ایمان تأکید دارد. معرفت دینی، فقیه را به رعایت حدود الهی ملزم کرده و از فتواهایی که ممکن است تحت تأثیر خشم یا منافع شخصی صادر شوند، جلوگیری میکند.
بخش دوم: تمایز معرفت دینی از عرفان کامل
معرفت دینی موردنظر، ایمانی است که فقیه را به ترس از خدا و پایبندی به احکام الهی ملزم میکند، نه رسیدن به مقامات عرفانی واصلین.
این تمایز، فقه را در دسترستر ساخته و از الزام به کمالات عرفانی که برای عموم فقها دستنیافتنی است، پرهیز میکند.
بخش سوم: نقش ایمان در جلوگیری از فتوای غیرمشروع
ایمان و تقرب الهی، فقیه را از صدور فتواهای غیرمشروع، مانند حلال دانستن امور حرام به دلیل عصبانیت یا منافع شخصی، بازمیدارد.
این اصل، بر اهمیت اخلاق در فرآیند اجتهاد تأکید دارد. فقه بدون پشتوانه ایمانی ممکن است به ابزاری برای توجیه منافع شخصی بدل شود.
بخش چهارم: نیاز فقه به علوم آلی
اجتهاد، بهعنوان یک علم اصالی، نیازمند علوم آلی مانند منطق، فلسفه و معرفتشناسی است تا فقیه به استنباط دقیق دست یابد.
این دیدگاه، فقه را بهعنوان علمی چندبعدی معرفی کرده که بدون تسلط بر علوم آلی، از عمق و جامعیت لازم برخوردار نخواهد بود.
بخش پنجم: نقد فقه جدا از علوم عقلی و معرفتی
فقهی که از منطق، فلسفه و معرفت دینی جدا باشد، ناکارآمد است و نمیتواند سرنوشت جامعه را هدایت کند.
این نقد، بر ضرورت پیوند فقه با علوم عقلی و معرفتی تأکید دارد تا پاسخگوی نیازهای پیچیده جامعه باشد.
بخش ششم: ضرورت اتاق فکر در مدیریت دینی
مدیریت دینی نیازمند اتاق فکری برای برنامهریزی بلندمدت است که قوانین اسلامی را شناسایی، بررسی و اولویتبندی کند.
این پیشنهاد، به ایجاد ساختاری نظاممند برای مدیریت دینی دعوت میکند تا با برنامهریزی دقیق، نیازهای جامعه را برآورده سازد.
بخش هفتم: ضرورت ثبت و ضبط مباحثات
جلسات دورهمی باید ثبت و ضبط شوند تا از پراکندگی جلوگیری شده و پیشرفت مباحثات قابل رصد باشد.
این اصل، به انسجام و پیگیری مباحثات دینی کمک کرده و امکان ارزیابی پیشرفت را فراهم میسازد.
بخش هشتم: نقد اجرای احکام بدون زمینهسازی اجتماعی
اجرای احکام بدون زمینهسازی اجتماعی، مانند اجرای حدود در شرایط فقر، نادرست و غیرجایز است.
این دیدگاه، بر لزوم ایجاد زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی برای اجرای احکام تأکید دارد تا از تنشهای اجتماعی جلوگیری شود.
بخش نهم: نقش علوم اجتماعی در فقه
فقیه باید به علوم اجتماعی، مانند جامعهشناسی و روانشناسی، آگاه باشد تا احکام را در بستر اجتماعی اجرا کند.
این اصل، فقه را بهعنوان علمی چندرشتهای معرفی کرده که بدون آگاهی از علوم اجتماعی، پاسخگوی نیازهای جامعه نخواهد بود.
بخش دهم: نقد فرافکنی چالشهای نظام
چالشهای نظام نباید به دشمنان خارجی نسبت داده شود؛ ضعفهای مدیریتی و علمی عامل اصلی مشکلات هستند.
این نقد، بر ضرورت اصلاح ساختارهای داخلی و پرهیز از فرافکنی تأکید دارد تا مشکلات واقعی حل شوند.
بخش یازدهم: اصلاح نظام علم دینی
نظام علم دینی نیازمند اصلاح و پویایی است تا بتواند به نیازهای نظام اسلامی پاسخ دهد.
این دیدگاه، بر ضرورت تحول در ساختارهای آموزشی و مدیریتی علم دینی تأکید دارد تا با نیازهای مدرن جامعه همخوانی داشته باشد.
بخش دوازدهم: نقد سخنان غیرمستند
سخنان غیرمستند و غیرمفید در علم دینی، به سردرگمی جامعه منجر شده و اعتبار این علوم را کاهش میدهد.
این نقد، بر ضرورت ارائه سخنان علمی و مستند تأکید دارد تا اعتماد به علم دینی تقویت شود.
بخش سیزدهم: نقش طلاب جوان در اصلاح علم دینی
طلاب جوان با مطالعه و آمادگی، میتوانند در اصلاح علم دینی و پاسخگویی به نیازهای جامعه نقش مؤثری ایفا کنند.
این دیدگاه، به ظرفیت بالای طلاب جوان برای تحول در علم دینی اشاره کرده و بر ضرورت حمایت از آنها تأکید دارد.
بخش چهاردهم: برنامهریزی منظم برای جلسات
جلسات دورهمی باید با برنامهریزی منظم، چارت مشخص و ثبت و ضبط نظرات برگزار شود.
این اصل، به انسجام و پیشرفت مباحثات دینی کمک کرده و از پراکندگی جلوگیری میکند.
بخش پانزدهم: نقد مدیریت سنتی علم دینی
مدیریت سنتی علم دینی، مانع از پاسخگویی به نیازهای نظام اسلامی شده و نیازمند تحول است.
این نقد، بر ضرورت نوسازی مدیریت علم دینی تأکید دارد تا با نیازهای معاصر همنوا شود.
بخش شانزدهم: حفظ نظام و انقلاب
حفظ نظام و انقلاب، وظیفهای دینی است که باید با صراحت و صداقت پیگیری شود.
این اصل، بر اهمیت حفظ نظام اسلامی بهعنوان میراث شهدا و جانبازان تأکید دارد و از مباحثات غیرصادقانه پرهیز میکند.
بخش هفدهم: نقد تملق در مباحثات
مباحثات دینی باید از تملق و دلقکبازی به دور باشد و با صراحت و صداقت انجام شود.
این نقد، بر ضرورت حفظ اصالت و صداقت در مباحثات دینی تأکید دارد تا از انحراف جلوگیری شود.
بخش هجدهم: فقدان شناخت قوانین اسلامی
فقدان شناخت دقیق از تعداد و ماهیت قوانین اسلامی، مانع از اجرای صحیح آنها شده است.
این نقد، بر لزوم شناسایی و تدوین دقیق قوانین اسلامی تأکید دارد تا اجرای آنها منطقی و مؤثر باشد.
بخش نوزدهم: آمادگی برای مرگ و وارستگی
زندگی باید با آمادگی برای مرگ و وارستگی همراه باشد تا انسان در برابر ناپایداری دنیا مصون بماند، چنانکه در قرآن کریم آمده است: وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ («و هیچ کس نمیداند فردا چه چیزی به دست میآورد، و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین میمیرد»، سوره لقمان، آیه ۳۴).
این اصل، انسان را به وارستگی و پذیرش سرنوشت الهی دعوت میکند، گویی هر لحظه، فرصتی برای تقرب به خداست.
بخش بیستم: تجربهای از شجاعت و ایمان
روایتی از حضور در جزیره مجنون در دوران جنگ نقل شده است که طلاب جوان، با وجود شرایط بحرانی، با شجاعت و ایمان به وظیفه دینی خود عمل کردند و از استخاره در لحظه خطر پرهیز نمودند، زیرا تصمیم به حضور در چنین شرایطی پیشتر گرفته شده بود.
این تجربه، نشاندهنده نقش ایمان و شجاعت در عمل به وظیفه دینی در شرایط بحرانی است.
جمعبندی
این گفتمان، چون رودی زلال، به طراحی مدیریت دینی با تأکید بر معرفت، عقلانیت و پویایی دعوت میکند. پیوند فقه با ایمان و علوم آلی، ایجاد اتاق فکر برای برنامهریزی بلندمدت، و اصلاح نظام علم دینی، از محورهای اصلی این بحث هستند. نقد مدیریت سنتی، سخنان غیرمستند و فرافکنی چالشها به دشمنان خارجی، بر ضرورت خودانتقادی و تحول در علم دینی تأکید دارد. نقش طلاب جوان، ثبت مباحثات و زمینهسازی اجتماعی برای اجرای احکام، راهکارهایی برای نوسازی مدیریت دینی ارائه میدهند. آمادگی برای مرگ و شجاعت در عمل به وظیفه دینی، علم دینی را به سوی اخلاص و تأثیرگذاری هدایت میکند. این متن، با حفظ تمامی نکات اصلی و افزودن تبیینهای عمیق، چارچوبی علمی و معنوی برای تحول مدیریت دینی ارائه میدهد، گویی باغی که هر شاخهاش گلی از حکمت میگشاید.