متن درس
جلسات دورهمی: حکمت قرآنی و نقد فلسفههای تقلیدی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۳)
دیباچه
در سپهر معرفت دینی، حکمت قرآنی چون ستارهای درخشان، راهنمای عمل و اندیشه است که با فلسفههای رایج، تفاوتهای بنیادین دارد. درسگفتار حاضر، که در تاریخ ۸/۳/۱۳۹۰ ارائه شده، به بررسی مفهوم حکمت در قرآن کریم، نقد فلسفههای تقلیدی شرقی و متشتت غربی، و ضرورت بازنگری در علم دینی برای پاسخگویی به نیازهای جامعه مدرن پرداخته است. استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر آیات قرآنی و اصول منطقی، چارچوبی جامع برای تولید علم دینی ارائه کردهاند که هم عینی و کاربردی است و هم با نبض زمانه هماهنگ. این نوشتار، با نگاهی ژرف به این درسگفتار، مفاهیم را در قالبی علمی و منظم تبیین کرده و راه را برای پژوهشهای آینده هموار میسازد.
بخش نخست: حکمت قرآنی و تمایز آن از فلسفه
تفاوت بنیادین حکمت قرآنی و فلسفه رایج
حکمت قرآنی، برخلاف فلسفه رایج که غالباً به اندیشههای جزمی، ذهنی، و ایدهآلیستی محدود است، ماهیتی عینی، واقعی، و کاربردی دارد. استاد تأکید دارند که فلسفه رایج، بهویژه در سنت شرقی، به دلیل تقلیدی بودن و در سنت غربی، به دلیل تشتت و پراکندگی، از تأثیرگذاری در زندگی واقعی محروم است.
از منظر فلسفه علم، حکمت قرآنی به دلیل تمرکز بر عمل و حرکت، نظام فکری عملیاتی ارائه میدهد، درحالیکه فلسفه رایج به دلیل انزوای فکری، از این کارکرد فاصله گرفته است. این تمایز با آیه شریفه وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ (نساء: ۵۸؛ ترجمه: و چون میان مردم داوری کنید، به عدالت داوری کنید) همخوانی دارد، که بر عمل عادلانه تأکید دارد.
حکمت قرآنی بهعنوان نظام فکری عملیاتی
حکمت در قرآن کریم، در حدود سیصد مورد به کار رفته و همگی بر عمل، حرکت، و تأثیرگذاری در جامعه تأکید دارند. استاد با اشاره به آیه فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ (نساء: ۵۸؛ ترجمه: میان مردم داوری کن)، حکمت را نظامی فکری میدانند که افراد را به سوی تعامل فعال با جامعه هدایت میکند.
از منظر علم دینی، حکمت قرآنی بهعنوان ابزاری برای حل مسائل اجتماعی و فردی عمل میکند، که آن را از فلسفههای ذهنی متمایز میسازد.
نقد تقلیدی بودن فلسفه شرقی
فلسفه شرقی، به دلیل تقلید صرف از آرای فلاسفه پیشین مانند ارسطو، ابنسینا، و ملاصدرا، از نوآوری و پویایی محروم است. استاد تأکید دارند که این تقلید، مانند زنجیری که ذهن را میبندد، مانع تولید علم جدید میشود.
از منظر فلسفه علم، تقلید بدون نقد و بازنگری، به رکود علمی منجر میشود. در علم دینی، تولید دانش نیازمند نوآوری و اجتهاد است.
نقد تشتت فلسفه غربی
فلسفه غربی، به دلیل تشتت و پراکندگی آرای فلاسفه، فاقد انسجام و منطق کلاسیک است. استاد تأکید دارند که این تشتت، مانند طوفانی که اندیشهها را پراکنده میکند، به گمراهی فکری منجر میشود.
از منظر منطق، فقدان انسجام در فلسفه غربی، مانع از ایجاد نظام فکری منسجم میشود. در علم دینی، انسجام فکری برای فهم عمیقتر احکام ضروری است.
نقد فقدان فیلسوف واقعی
در حوزههای علمی، فیلسوف واقعی که نقاد، محقق، و نوآور باشد، یافت نمیشود. استاد تأکید دارند که بسیاری از افرادی که بهعنوان فیلسوف شناخته میشوند، صرفاً حافظ آثار پیشینیاناند.
از منظر فلسفه علم، فقدان نوآوری و نقد، به رکود علمی منجر میشود. در علم دینی، تولید دانش نیازمند تفکر انتقادی و خلاق است.
جمعبندی بخش نخست
حکمت قرآنی، با ماهیتی عینی و عملیاتی، از فلسفههای تقلیدی شرقی و متشتت غربی متمایز است. نقد تقلید و تشتت، بر ضرورت بازنگری در فلسفه و تولید علم دینی پویا تأکید دارد.
بخش دوم: نقد مفاهیم تقلیدی در فلسفه
نقد مفاهیم اصالت وجود و ماهیت
مفاهیمی مانند اصالت وجود و ماهیت، که در فلسفه رایج مورد بحثاند، به دلیل تقلیدی بودن و عدم ارتباط با نیازهای جامعه، بیفایدهاند. استاد تأکید دارند که این مفاهیم، مانند ابزارهایی کهنه، پاسخگوی مسائل معاصر نیستند.
از منظر فلسفه علم، مفاهیم تقلیدی بدون بازنگری، به رکود فکری منجر میشوند. در علم دینی، مفاهیم باید با نیازهای زمانه هماهنگ شوند.
ضرورت کنار گذاشتن مباحث غیرضروری
مباحث غیرضروری، مانند جوهر و عرض، باید کنار گذاشته شوند تا فلسفه با مسائل واقعی جامعه هماهنگ شود. استاد تأکید دارند که این مباحث، مانند بار اضافی، مانع پیشرفت علم دینی هستند.
از منظر علم دینی، تمرکز بر مسائل کاربردی و مرتبط با جامعه، به تولید دانش پویا کمک میکند.
نقد تقلید از فلاسفه پیشین
تقلید از آرای فلاسفه پیشین، مانند ملاصدرا و ابنسینا، بدون نقد و بازنگری، به رکود علمی منجر میشود. استاد تأکید دارند که این تقلید، مانند سایهای که نور نوآوری را میپوشاند، مانع پیشرفت است.
از منظر فلسفه علم، نقد و بازنگری آرای پیشینیان، به تولید دانش جدید کمک میکند. در علم دینی، این نقد برای پاسخگویی به نیازهای معاصر ضروری است.
جمعبندی بخش دوم
نقد مفاهیم تقلیدی و غیرضروری در فلسفه، بر ضرورت بازنگری و تولید علم دینی پویا تأکید دارد. کنار گذاشتن مباحث کهنه و تمرکز بر مسائل واقعی، راه را برای پیشرفت علم دینی هموار میسازد.
بخش سوم: ضرورت بازنگری در علم دینی
ضرورت هماهنگی فلسفه با نبض جامعه
فلسفه دینی باید با نبض جامعه هماهنگ شود تا پاسخگوی نیازهای معاصر باشد. استاد تأکید دارند که فلسفه منزوی، مانند درختی بیریشه، نمیتواند به جامعه خدمت کند.
از منظر جامعهشناسی، فلسفهای که با نیازهای جامعه همخوانی ندارد، از تأثیرگذاری محروم است. در علم دینی، این هماهنگی برای حل مسائل اجتماعی ضروری است.
نقد انزوای فلسفه دینی
فلسفه دینی، به دلیل انزوا و جدایی از مسائل اجتماعی، از تأثیرگذاری محروم شده است. استاد تأکید دارند که این انزوا، مانند دیواری که فلسفه را از جامعه جدا میکند، به رکود علمی منجر میشود.
از منظر علم دینی، فلسفه باید با مسائل اجتماعی پیوند یابد تا به حل مشکلات کمک کند.
اهمیت صدق در تربیت جوانان
صدق و اخلاص در آموزشهای دینی، مانند کلیدی که اعتماد را میگشاید، به جلب توجه جوانان کمک میکند. استاد تأکید دارند که آموزشهای صادقانه، تأثیر عمیقی بر نسل جوان دارند.
از منظر روانشناسی تربیتی، صدق و شفافیت در آموزش، به ایجاد اعتماد و انگیزه در فراگیران کمک میکند. در علم دینی، این اصل برای تربیت معنوی ضروری است.
نقد آموزشهای تقلیدی
آموزشهای تقلیدی، مانند خاکستری که نور معرفت را میپوشاند، به کاهش تأثیرگذاری علم دینی منجر میشوند. استاد تأکید دارند که آموزشها باید مبتنی بر نوآوری و استدلال باشند.
از منظر علوم تربیتی، آموزشهای تقلیدی مانع یادگیری خلاق میشوند. در علم دینی، نوآوری در آموزش به جلب اعتماد و تأثیرگذاری کمک میکند.
تفاوت علم و معلومات
علم، به معنای تولید دانش جدید و مبتنی بر استدلال، از معلومات که صرفاً حفظ و تکرار است، متمایز است. استاد تأکید دارند که معلومات، مانند ظرفی خالی، نمیتوانند به حل مسائل جامعه کمک کنند.
از منظر فلسفه علم، علم به تولید دانش جدید معطوف است، درحالیکه معلومات به حفظ دانش کهنه محدود میشوند. در علم دینی، تولید دانش جدید برای پاسخگویی به نیازهای جامعه ضروری است.
ضرورت بازنگری در علوم انسانی
علوم انسانی دینی، به دلیل تکیه بر معلومات و فقدان نوآوری، از جذابیت و تأثیرگذاری محروم شدهاند. استاد تأکید دارند که این علوم، مانند درختی که میوه نمیدهد، نیازمند بازنگری و تولید محتوای جدید هستند.
از منظر جامعهشناسی علم، بازنگری در علوم انسانی به جلب توجه و تأثیرگذاری در جامعه کمک میکند.
ضرورت تمرکز بر کار علمی
تولید علم دینی، نیازمند تمرکز کامل بر کار علمی و پرهیز از فعالیتهای غیرمرتبط است. استاد تأکید دارند که چندشغله بودن، مانند پراکندگی نور، مانع از تولید علم پویا میشود.
از منظر مدیریت منابع، تمرکز بر کار علمی به تولید دانش جدید و تأثیرگذار کمک میکند. در علم دینی، این تمرکز برای پاسخگویی به نیازهای معاصر ضروری است.
ضرورت ایجاد اتاقهای فکر تخصصی
ایجاد اتاقهای فکر تخصصی، مانند کانونی که اندیشهها را متمرکز میکند، برای تولید علم دینی و برنامهریزی بلندمدت ضروری است. استاد تأکید دارند که این اتاقها باید از فعالیتهای اجرایی جدا باشند.
از منظر مدیریت دانش، اتاقهای فکر به تولید علم پویا و حل مسائل کلان جامعه کمک میکنند.
جمعبندی بخش سوم
بازنگری در علم دینی، با تأکید بر هماهنگی با نیازهای جامعه، تولید دانش جدید، و ایجاد اتاقهای فکر تخصصی، راه را برای تولید علم پویا و تأثیرگذار هموار میسازد. صدق و نوآوری در آموزش، به جلب اعتماد و تربیت نسل جوان کمک میکند.
بخش چهارم: نقد فرهنگ ترس از نقادی
ضرورت نقد و خودارزیابی
نقد و خودارزیابی، مانند آیینهای که حقیقت را بازمیتاباند، برای پیشرفت علمی و اجتماعی ضروری است. استاد تأکید دارند که فرهنگ نقادی، به جای بهبه و چهچه، به رشد فکری جامعه کمک میکند.
از منظر فلسفه علم، نقد سازنده به تولید دانش جدید و رفع نواقص کمک میکند. در علم دینی، خودارزیابی برای اصلاح و پویایی ضروری است.
نقد فرهنگ ترس از نقادی
ترس از نقد، مانند سدی که جریان اندیشه را متوقف میکند، به رکود فکری منجر میشود. استاد تأکید دارند که این ترس، مانع از شکوفایی تفکر و پیشرفت علمی است.
از منظر روانشناسی اجتماعی، ترس از نقد به کاهش اعتمادبهنفس و انزوای فکری منجر میشود. در علم دینی، شجاعت در نقادی برای تولید دانش پویا ضروری است.
اهمیت نیت خالص در نقد
نقد باید با نیت خالص و برای خدا باشد، نه با قصد تخریب. استاد تأکید دارند که نقد سازنده، مانند بذری که در خاک حاصلخیز کاشته میشود، به رشد علمی و اجتماعی کمک میکند.
این اصل با حدیث «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ» (اعمال به نیتها وابسته است) همخوانی دارد. از منظر فلسفه اخلاق، نیت خالص در نقد به حفظ حرمتها و پیشرفت علمی کمک میکند.
نقد بهعنوان وظیفه همگانی
نقد و اصلاح، وظیفهای همگانی است که به حفظ دین و جامعه کمک میکند. استاد تأکید دارند که هیچکس نمیتواند خود را از این مسئولیت معاف بداند.
این اصل با آیه شریفه وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ (آلعمران: ۱۰۴؛ ترجمه: و باید از میان شما گروهی باشند که به خیر دعوت کنند و به معروف امر کنند) همخوانی دارد. در علم دینی، نقد سازنده به اصلاح جامعه کمک میکند.
جمعبندی بخش چهارم
نقد و خودارزیابی، با نیت خالص و به دور از تخریب، به رشد علمی و اجتماعی جامعه کمک میکند. فرهنگ نقادی، به جای ترس و خودستایی، راه را برای تولید علم دینی پویا و اصلاح جامعه هموار میسازد.
جمعبندی
این درسگفتار، با تکیه بر حکمت قرآنی و نقد فلسفههای تقلیدی، چارچوبی جامع برای تولید علم دینی پویا ارائه میدهد. حکمت قرآنی، با ماهیتی عینی و عملیاتی، از فلسفههای جزمی و متشتت متمایز است و به حل مسائل واقعی جامعه معطوف است. نقد مفاهیم تقلیدی، بازنگری در علوم انسانی، و ایجاد اتاقهای فکر تخصصی، راه را برای تولید دانش جدید هموار میسازد. صدق و اخلاص در آموزش، به جلب اعتماد نسل جوان کمک میکند، درحالیکه فرهنگ نقادی و خودارزیابی، مانند آیینهای که حقیقت را بازمیتاباند، به رشد علمی و اجتماعی جامعه یاری میرساند. این نوشتار، پژوهشگران و جویندگان معرفت را به تأمل در این اصول و کاربرد آنها در زندگی دعوت میکند.