در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 175

متن درس





جلسات دورهمی: بازاندیشی در عرفان اسلامی

جلسات دورهمی: بازاندیشی در عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۷۵)

دیباچه

این نوشتار، با الهام از کلام نورانی قرآن کریم و درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در ژرفای عرفان اسلامی می‌پردازد. محور این اثر، بازشناسی عرفان به‌عنوان راهی برای تعالی قلب و روح، با تکیه بر منابع مستند و پرهیز از شایعات بی‌پایه است. عرفان اسلامی، چونان چشمه‌ای زلال، از قلب انسان سرچشمه می‌گیرد و با حکمت و معرفت، راه به سوی حقیقت الهی می‌گشاید. این نوشتار، با نگاهی به شخصیت‌های برجسته عرفانی، نقش قلب در عرفان، و شعور موجودات، در پی آن است که طرحی نو برای فهم عرفان در روزگار معاصر ارائه دهد، تا پژوهشگران و جویندگان معرفت را به سوی نوری هدایتگر رهنمون سازد.

بخش نخست: مبانی عرفان اسلامی و منابع معتبر

آغاز مطالعه عرفان از محی‌الدین ابن‌عربی

عرفان اسلامی، چونان درختی تنومند، ریشه در آثار و اندیشه‌های بزرگانی چون محی‌الدین ابن‌عربی دارد که به «سلطان عرفان» شهره است. مطالعه عرفان باید از او آغاز شود، زیرا آثارش، مانند فصوص الحکم، بنیادی برای فهم عرفان نظری و عملی در سده‌های اخیر فراهم آورده‌اند. ابن‌عربی، چونان ستاره‌ای در آسمان معرفت، چارچوبی برای درک مراتب وجود و وحدت هستی ارائه کرده است. بااین‌حال، آثار او خالی از اشکال نیست و نیازمند نگاهی نقادانه است. پژوهشگران باید با مطالعه دقیق و جست‌وجو در منابع معتبر، از ابن‌عربی آغاز کنند و سپس به بررسی عرفای سده‌های اخیر بپردازند، تا ریشه‌های عرفان را به‌درستی بازشناسند.

درنگ: مطالعه عرفان اسلامی باید از محی‌الدین ابن‌عربی آغاز شود، زیرا او ریشه‌ای استوار برای فهم عرفان نظری و عملی فراهم آورده است، هرچند آثارش نیازمند تحلیل نقادانه است.

محدودیت‌های آثار ابن‌عربی

با وجود جایگاه برجسته ابن‌عربی، آثار او دارای اشکالاتی است که نمی‌توان به‌طور کامل بر آن‌ها تکیه کرد. این اشکالات، چونان سایه‌هایی بر نور معرفت او، نیازمند بررسی دقیق و تطبیق با منابع قرآنی و روایی است. عرفان اسلامی، برای پویایی و اصالت، باید با معیارهای وحیانی سنجیده شود تا از انحرافات احتمالی در امان ماند. پژوهشگران باید با دیدی باز و نقادانه، آثار ابن‌عربی را مطالعه کنند و از اتکای بی‌چون‌وچرا به آن پرهیز کنند.

عرفای شیعه در سده‌های اخیر

در سنت شیعی، عرفای برجسته‌ای چون ملاحیدر و مرحوم الهی، چونان گوهرهایی درخشان، جایگاهی والا دارند. این عالمان، با آثار و اندیشه‌هایشان، نمونه‌هایی از عرفان شیعی را به نمایش گذاشته‌اند. ملاحیدر، با دانش عمیق و آثار ارزشمند، و مرحوم الهی، با تأثیر معنوی و علمی، از جمله عرفایی‌اند که می‌توان بر آن‌ها به‌عنوان نمایندگان عرفان شیعی تکیه کرد. این شخصیت‌ها، چونان مشعل‌هایی فروزان، راه عرفان را در تشیع روشن ساخته‌اند و مطالعه آثارشان برای پژوهشگران ضروری است.

اهمیت مستندات مکتوب در شناسایی عرفا

شناسایی عرفا باید بر پایه آثار مکتوب و مستند باشد، نه شایعات و ادعاهای بی‌پایه. قرآن کریم در آیه‌ای نورانی می‌فرماید: الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (الزمر: ۱۸)؛ «کسانی که سخن را می‌شنوند و بهترین آن را پیروی می‌کنند، آنان کسانی‌اند که خدا هدایتشان کرده و آنان خردمندان‌اند». این آیه، چونان چراغی روشن، بر لزوم انتخاب سخنان مستند و معتبر تأکید دارد. آثار مکتوب، مانند کتاب‌های ابن‌سینا و ملاصدرا، چونان گنجینه‌هایی ارزشمند، امکان ارزیابی دقیق و علمی را فراهم می‌کنند. در مقابل، ادعاهای شفاهی و کرامات بدون سند، چونان سرابی فریبنده، فاقد اعتبار علمی‌اند و نباید مبنای قضاوت قرار گیرند.

درنگ: عرفا باید بر اساس آثار مکتوب و مستند شناسایی شوند، زیرا این آثار معیاری دقیق و علمی برای ارزیابی ارائه می‌دهند، برخلاف شایعات و ادعاهای بی‌پایه.

پرهیز از قضاوت درباره عرفای بدون سند

درباره عرفایی که سند مکتوب ندارند، نمی‌توان قضاوت قطعی کرد. نه می‌توان وجود عرفان در آن‌ها را تأیید کرد و نه رد. این دیدگاه، چونان ترازویی عادل، از شتاب‌زدگی در قضاوت پرهیز می‌کند. فقدان اسناد مکتوب، چونان غباری بر آینه حقیقت، امکان تحلیل دقیق را محدود می‌سازد. پژوهشگران باید با احتیاط به این موضوع نگریسته و از گمانه‌زنی‌های بی‌پایه دوری کنند.

تفاوت عرفای مستند و غیرمستند

عرفای دارای آثار مکتوب، مانند ابن‌سینا و ملاصدرا، چونان ستارگانی درخشان، قابل ارزیابی و تحلیل‌اند. آثار ابن‌سینا، مانند شفا، و ملاصدرا، مانند اسفار اربعه، چونان نقشه‌هایی دقیق، معیارهایی روشن برای سنجش عرفان ارائه می‌دهند. در مقابل، عرفای بدون سند، چونان سایه‌هایی گنگ، نه قابل تأییدند و نه قابل رد. این تمایز، چونان خط‌کشی روشن، راه پژوهشگران را در مطالعه عرفان هموار می‌سازد.

بخش دوم: قلب، محور عرفان اسلامی

نقش محوری قلب در عرفان

عرفان اسلامی، چونان جویباری زلال، از قلب انسان سرچشمه می‌گیرد. قلب، با ترکیب احساس و تعقل، چونان مرکزی نورانی، محور تجربه عرفانی است. قرآن کریم می‌فرماید: أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (الرعد: ۲۸)؛ «آگاه باشید که با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرد». این آیه، چونان مشعلی فروزان، نقش قلب را در دستیابی به آرامش و معرفت الهی برجسته می‌سازد. امراض قلبی، مانند حسد و کینه، چونان ابرهایی تیره، مانع از صفای قلب و دریافت معارف عرفانی می‌شوند. عارف واقعی، کسی است که با تزکیه قلب، راه به سوی حقیقت الهی می‌گشاید.

درنگ: قلب، به‌عنوان مرکز ادراک معنوی در عرفان اسلامی، با ترکیب احساس و تعقل، نقش محوری در تجربه عرفانی دارد و امراض قلبی مانع دستیابی به این معرفت‌اند.

درجات قوت و وسعت قلب

قلب‌ها از نظر قوت و وسعت، چونان دریاهایی با عمق‌ها و پهنه‌های متفاوت، از یکدیگر متمایزند. این تفاوت، در تجربه عرفانی نقشی تعیین‌کننده دارد. قرآن کریم می‌فرماید: لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ (المجادلة: ۲۲)؛ «قومی را که به خدا و روز آخرت ایمان دارند، نمی‌یابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند». این آیه، بر تأثیر ایمان بر قوت قلب تأکید دارد. قلب‌های قوی‌تر و وسیع‌تر، چونان ظرف‌هایی بزرگ‌تر، ظرفیت بیشتری برای دریافت معارف الهی دارند و عارفان را به مراتب بالاتری از معرفت رهنمون می‌سازند.

واردات و مشاهدات قلبی

تجربه عرفانی، چونان دو شاخه از یک رود، به دو دسته تقسیم می‌شود: واردات قلبی، که شامل الهامات و معارف الهی است، و مشاهدات قلبی، که شهود مستقیم حقایق را در بر می‌گیرد. این دو، چونان دو بال پرنده معرفت، عارف را به سوی آسمان حقیقت پرواز می‌دهند. تفاوت در قوت و ضعف این تجارب، به مراتب عرفانی و ظرفیت قلب بستگی دارد. عارفی که قلبش از امراض پاک شده، چونان آینه‌ای صیقلی، آماده دریافت این واردات و مشاهدات است.

درنگ: عرفان اسلامی شامل دو نوع تجربه قلبی است: واردات، که الهامات الهی را در بر می‌گیرد، و مشاهدات، که شهود مستقیم حقایق است؛ این دو به ظرفیت قلب وابسته‌اند.

واردات جوارحی و تأثیر قلب بر رفتار

قلب عارف، نه‌تنها در دریافت معارف الهی، بلکه در تجلی آن در رفتار و اعمال، چونان چشمه‌ای جوشان، اثرگذار است. واردات جوارحی، که تجلیات عرفانی در رفتار ظاهری‌اند، تحت تأثیر قوت قلب شکل می‌گیرند. قرآن کریم می‌فرماید: زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا ۚ قُلْ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ (التغابن: ۷)؛ «کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نمی‌شوند؛ بگو: آری، به پروردگارم سوگند که برانگیخته خواهید شد». این آیه، بر تأثیر ایمان بر اعمال تأکید دارد. عارف واقعی، با قلبی پاک، رفتار و کرداری متناسب با معرفت الهی از خود نشان می‌دهد.

بخش سوم: شعور موجودات و روح در عرفان اسلامی

شعور اشیا و نظم هستی

عرفان اسلامی، چونان آینه‌ای شفاف، به همه موجودات نوعی شعور و نظم نسبت می‌دهد. اشیا، با تغییر حالت، خواص و توانایی‌های جدیدی می‌یابند، چونان گلی که در بهار شکوفا می‌شود. قرآن کریم می‌فرماید: تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ ۖ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ (الإسراء: ۴۴)؛ «آسمان‌های هفت‌گانه و زمین و هر که در آن‌هاست، برای او تسبیح می‌گویند و چیزی نیست مگر اینکه به ستایش او تسبیح می‌کند». این آیه، چونان نوری درخشان، بر شعور و نظم موجودات تأکید دارد. این دیدگاه، عرفان را به‌عنوان علمی جامع معرفی می‌کند که همه هستی را در بر می‌گیرد.

درنگ: عرفان اسلامی به اشیا و موجودات شعور و نظمی نسبت می‌دهد که با تغییر حالت، خواص جدیدی می‌یابند، و این دیدگاه با تسبیح همه موجودات در قرآن کریم همخوانی دارد.

روح در انسان و حیوانات

انسان، چونان موجودی دوگانه، دارای دو نوع روح است: روح مادی، که از ماده اولیه سرچشمه می‌گیرد، و روح انشایی، که الهی و متعالی است. قرآن کریم می‌فرماید: فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي ۖ فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ (الحجر: ۲۹)؛ «چون آن را پرداخت کردم و از روح خود در آن دمیدم، پس برای او به سجده افتید». این آیه، بر دمیده شدن روح الهی در انسان تأکید دارد. حیوانات نیز دارای روح‌اند، اما در مراتب پایین‌تر، چونان شاخه‌هایی از یک درخت که هر یک به فراخور خود میوه می‌دهند. تفاوت انسان و حیوان، در ظرفیت روح انشایی است که انسان را به سوی تعالی هدایت می‌کند.

استارت روح و مراتب وجودی

روح در برخی موجودات، چونان جرقه‌ای الهی، «استارت» می‌شود و به مراتب بالاتری می‌رسد. در انسان، این استارت، او را به سوی عالم شدن و معرفت الهی سوق می‌دهد، اما در حیوانات، این استارت در مراتب طبیعی باقی می‌ماند. این تفاوت، چونان فاصله میان قله و دشت، انسان را از دیگر موجودات متمایز می‌سازد. عرفان اسلامی، با تأکید بر این مراتب، انسان را به سوی شکوفایی روحانی فرا می‌خواند.

درنگ: روح انسان، با استارت الهی، به مراتب عالی‌تر می‌رسد، درحالی‌که روح حیوانات در مراتب طبیعی باقی می‌ماند، و این تفاوت، انسان را به سوی تعالی هدایت می‌کند.

بخش چهارم: عرفان در تشیع و اهل سنت

تفاوت‌های تاریخی عرفان در تشیع و اهل سنت

عرفان در تشیع، به دلیل محدودیت‌های تاریخی و اجتماعی، چونان گلی در سایه، کمتر فرصت شکوفایی یافت. علمای شیعه، در غربت و تنگنا، کمتر به توسعه عرفان پرداختند، درحالی‌که در میان اهل سنت، این علم، چونان جویباری خروشان، رواج بیشتری یافت. این تفاوت، ریشه در شرایط سیاسی و اجتماعی دارد که حمایت از عرفان را در اهل سنت تقویت کرد. بااین‌حال، عرفان شیعی، با تکیه بر معارف اهل بیت (ع)، چونان گوهری نایاب، ارزشی والا دارد و نیازمند احیاست.

درنگ: عرفان در تشیع، به دلیل محدودیت‌های تاریخی، کمتر توسعه یافت، اما با تکیه بر معارف اهل بیت (ع)، ظرفیت احیا و شکوفایی دارد.

نقد رویکردهای غیرمستند در عرفان

برخی جریان‌ها، با بزرگ‌نمایی عرفای بدون سند، چونان بادهایی پراکنده، به گمانه‌زنی‌های بی‌پایه دامن زده‌اند. این رویکرد، که گاه از سوی عوامل خارجی تقویت شده، عرفان را از مسیر علمی خود دور می‌کند. عرفان اسلامی، چونان درختی ریشه‌دار، تنها با تکیه بر منابع مستند و آثار مکتوب می‌تواند به پویایی و اصالت دست یابد.

بخش پنجم: عرفان و مسائل معاصر

روح و جنین در عرفان اسلامی

بحث روح در جنین، چونان معمایی ژرف، در عرفان اسلامی جایگاهی ویژه دارد. انسان، با ترکیب ظاهر و باطن، از دو روح برخوردار است: روح مادی، که از نطفه و ماده اولیه سرچشمه می‌گیرد، و روح انشایی، که با دمیده شدن روح الهی شکل می‌گیرد. قرآن کریم می‌فرماید: ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ (المؤمنون: ۱۴)؛ «سپس آن را آفرینشی دیگر کردیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است». این آیه، بر فرآیند خلقت و دمیده شدن روح الهی در جنین تأکید دارد. این دو روح، چونان دو بال، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کنند.

شعور و نظم در موجودات

عرفان اسلامی، به موجودات، از گیاه و حیوان تا انسان، شعوری نسبت می‌دهد که در نظمی الهی جریان دارد. این شعور، چونان نغمه‌ای هماهنگ، در هستی طنین‌انداز است و با تغییر حالت موجودات، خواص جدیدی پدید می‌آورد. این دیدگاه، عرفان را به علمی جامع تبدیل می‌کند که نه‌تنها انسان، بلکه کل هستی را در بر می‌گیرد.

جمع‌بندی

این نوشتار، با الهام از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره و تکیه بر قرآن کریم، عرفان اسلامی را به‌عنوان راهی برای تعالی قلب و روح بازشناخت. آغاز مطالعه از محی‌الدین ابن‌عربی، به‌عنوان ریشه عرفان نظری، و تأکید بر مستندات مکتوب، چارچوبی علمی برای پژوهش عرفان فراهم آورد. قلب، به‌عنوان محور عرفان، با درجات قوت و وسعت، تجربه‌های عرفانی را شکل می‌دهد. شعور موجودات و دوگانگی روح در انسان، عرفان را به علمی جامع تبدیل می‌کند که کل هستی را در بر می‌گیرد. تفاوت‌های عرفان در تشیع و اهل سنت، به شرایط تاریخی بازمی‌گردد، اما عرفان شیعی، با تکیه بر معارف اهل بیت (ع)، ظرفیت احیای والایی دارد. این نوشتار، پژوهشگران را به سوی مطالعه‌ای عمیق و مستند در عرفان اسلامی فرا می‌خواند، تا چونان مشعل‌دارانی در راه حقیقت، معرفت الهی را ترویج دهند.

با نظارت صادق خادمی